برادر دوقلوی کثیف شوهرم خودش را به جای شوهرم جا زد و آن شب...!
سایر منابع:
سایر خبرها
داریوش فریبم داد و بی عفتم کرد/ پدرم بفهمد میکشتم!+جزییات
شدم و موضوع را برای مادرم بازگو کردم. این بود که با شکایت من و مادرم پرونده ای در دادگاه تشکیل شد و مادرم به پیگیری این شکایت پرداخت، اما هنوز پدرم از این ماجرا چیزی نمی داند. به همین خاطر خیلی می ترسم که اگر متوجه موضوع شود مرا زنده نخواهد گذاشت و ...
قصاص 2 قاتل در زندان
دستگیر و برای بازجویی به دادسرا منتقل می کنند. بازپرس دادسرا با توجه به سابقه دار بودن متهم دستور می دهد وی برای تحقیقات بیشتر به کلانتری منتقل شود که متهم در میانه راه از سرباز وظیفه درخواست می کند برای او ساندویج بخرد و در همین فرصت فرار می کند و در تعقیب و گریز، سرباز را با چاقو هدف قرار می دهد و به قتل می رساند. مأموران پلیس در ادامه پس از گذشت هشت ساعتف متهم را در کرج سوار بر موتورسیکلت ...
در عملیات ها نزدیک بوده از مردم سیلی بخوریم | زن آتش نشان و دغدغه هایش
کردم متوجه شدم که به تازگی مادرش را از دست داده و با پدر و مادربزرگش زندگی می کند. خیلی ناراحت شده بودم برای همین سعی کردم با زبان اشاره یک بافتنی خیلی ساده و کودکانه به او یاد بدهم که برایش یادگار بماند. الحمدالله یاد گرفت. روز آخر که برای خداحافظی عازم روستا شده بودیم ماشین ما خراب شد و ما به آن روستا نرسیدیم و پس از آن به تهران بازگشتیم. محبت و ذوق دختر کوچک که زبان همدیگر را متوجه نمی شدیم ...
فیلم شرم آور مرد 3 زنه ایرانی در تلویزیون / سرگرمیه دارم عشق می کنم !
دو هوو می خوانید.آرزو: بعد از ازدواج متوجه شدم، همسرم تمایل به چندهمسری دارد. همسر اول که 36 سال سن دارد و کارشناسی معارف اسلامی و کارشناسی ارشد تفسیر خوانده است، درباره ماجرای ازدواج با شوهرش می گوید: 20 سالگی ازدواج کردم. کسی شوهرم را به ما معرفی کردند و ایشان به همراه خانواده به منزل ما آمدند و با چند جلسه صحبت، رفت و آمد و مشورت با پدر و مادرم انتخاب شان کردم. در جلسات ...
زن 48 ساله: پسرم با دوست دخترش کنار من ارتباط برقرار کرد
زن 48 ساله گفت: 14سال قبل به دلیل ازدواج مجدد شوهرم از او طلاق گرفتم و سرپرستی پسر 3 ساله ام را عهده دار شدم؛ چرا که بعد از سال ها تلاش در زندگی مشترک، همسرم به من خیانت کرد و دسترنج مرا به پای زن دیگری ریخت. با وجود این در منازل مردم کارگری می کردم تا هزینه های زندگی و درمان پسرم را که به بیماری کلیوی مبتلا بود، فراهم کنم. وقتی فرهاد بزرگ تر شد به منزل پدربزرگ و مادربزرگ پدری اش رفت وآمد می کرد ...
دردسرهای ازدواج با مزاحم تلفنی
نداریم. هر روز با هم دعوا داریم. طوری که همسایه ها مرتب اعتراض می کنند. برای هردویمان بهتر است که از هم جدا شویم. قاضی می پرسد: چرا تفاهم ندارید؟ علت اصلی اختلافاتتان چیست؟ زن می گوید: آقای قاضی بعد از 5 سال زندگی در کنار شوهرم تازه متوجه شده ام که او راز بزرگی را از من پنهان کرده است و این راز ازدواج اول همسرم است که هرگز درباره آن حرفی نزده بود. زن جوان در ادامه، ماجرای زندگی و ...
درخواست طلاق از زنی که خانه پنهانی دارد
جور کردیم. کلی پول بابت اجاره می دهم. از صبح تا شب کار می کنم تا بتوانم بهترین خانه و زندگی را برای همسرم فراهم کنم. از همان روز اول سعی کردم خانه ای خوب و بزرگ را برای زندگی مان اجاره کنم. ترانه می دانست که با چه بدبختی و با هزار قرض و وام پول پیش خانه مان را جور کردم. ما پیش از شروع زندگی مشترک مان یک سال با هم نامزد بودیم. حالا پس از یک سال زندگی مشترک متوجه شدم که همسرم یک خانه کوچک دارد و آن را ...
روایت بانوی امدادگر از زخم های جنگ: حدیث زینبی مادران ایرانی/ بانوان گنجینه های پنهان دفاع مقدس
در درس جبر و مثلثات تجدید شدم. معلم ها هرچی درس می گفتند من متوجه نمی شدم بعد مدیر مدرسه معلم دیگری را برای تدریس جبر و مثلثات برای من در نظر گرفت. معلم جدید دو ساعت برای من خصوصی تدریس کرد و من تازه فهمیدم جبر و مثلثات چیه، بعد امتحان دادم و قبول شدم. کلاس چهارم دبیرستان بودم مدیر مدرسه مرا به همسرم (حمید سلیمانیان) که از رزمندگان جهادگر بود، معرفی کرد. وقتی باهم نشستیم صحبت کردیم همسرم گفت من از نظر امکانات مادی چیزی ندارم و از شما هم می خواهم تقوی داشته باشید. داشتن تقوی الهی در زندگی ملاک و معیار هر دوی ما برای زندگی بود.عقد خیلی ساده ای گرفتیم و زندگی ما آغاز شد. ...
محاکمه شکارچی بابابزرگ ها
خریدم اما نتوانستم قسط آن را پرداخت کنم و بدهی بالاآوردم. به همین دلیل فکر سرقت به ذهنم رسید. در فضای مجازی و پارک ها به خصوص پارک دانشجو با پیرمردها طرح دوستی می ریختم و می گفتم دانشجو هستم. آنها بعد از چند ساعت یا یکی دو روز مرا به خانه شان دعوت می کردند. درمسیر از آنها می خواستم کمی خوراکی بخرند. این طوری رمز کارت بانکی شان را متوجه می شدم. وقتی به خانه می رفتیم، با نوشیدنی مسموم پیرمردها را ...
روزهایی که بدون شهید قاسمی می گذرد
در آن مغازه با برادرشوهرم که معلم بود شراکتی کار می کردند شاگرد هم داشتند، افزود: یک روز صبح شهید قاسمی مرا برای نماز صبح بیدار کرد، در حالی که خواب و بیدار بودم گفت فاطمه من یک خواب دیدم و بعد از آنکه بیدار شدم قرآن را باز کردم، آیه ای درباره جنگ و شهادت آمد من که به حالت خواب و بیدار بودم زیاد متوجه حرف هایش نشدم، می گفت خواب دو نفر از اقوام دورمان را دیده بود که شهید شده بودند من گفتم چه می ...
آزار 20 زن و مرد تهرانی توسط روباه پارک دانشجو + اعترافات در دادگاه + عکس
به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از تیرماه امسال به دنبال شکایت یک مرد میانسال آغاز شد. وی که به پلیس آگاهی رفته بود گفت: مدتی قبل در پارک با پسر جوانی آشنا شدم. او با من درد دل کرد و من که دلم برایش سوخته بود او را به خانه ام دعوت کردم. اما او در خانه مرا بیهوش کرد و اموال قیمتی را از خانه ام دزدید. در حالی که تلاش پلیس برای یافتن ردی از دزد جوان آغاز شده بود چند شکایت مشابه دیگر ...
رسم عاشقی و خطبه عقدی که به شرط جبهه امضا شد
ازدواج کردم و شرط عقدم و قید آن در عقدنامه حضور جبهه ها بود. همسرم نیز با وجود اینکه سن کمی داشت، اما پذیرفت. وی به یکی از خاطرات خود در روز ازدواجش اشاره کرد و افزود: روز قبل از مراسم عروسی برای انجام مأموریتی به اراک آمدم و تا بازگشتم دیر شد، هنگام بازگشت همه مهمانان را غم زده دیدم و متوجه شدم همه فکر کردند مرا کشتند. روز بعد از عروسی هم برای انجام مأموریتی دیگر رفتم و از آن پس تا سال ...
شکنجه تکاندهنده نرگس 13ساله در دخمه مرد شیشه ای ! + عکس
ادامه دارد. منبع خراسان بیشتر بخوانید خودکشی برای گل فروش تزریقی مشهدی | زن میانسال: شوهرم عاشق زنان خیابانی بود اعترافات هولناک زنی که در صحنه جنایت غش کرد! سلاخی فجیع زن جوان با کمان اره در لانه شیطانی | اعترافات هولناک قاتل اعترافات تکان دهنده پدر سنگدل از قتل 4 فرزندش + عکس ...
سرقت میلیاردی خدمتکار بعد از مرگ پیرزن
و سکه و جواهرات از خانه او پیدا کردم. به غیر از آن اسناد و مدارک چندین ملک و زمین را هم به دست آوردم که می خواستم با کمک یک دفتر خانه دار آنها را به نام خودم بزنم. اما در این میان همسر صیغه ای ام و برادرش از ماجرا باخبر شدند و مجبور شدم مقدار زیادی به آنها پول بدهم تا مرا لو ندهند. با اعترافات مرد جوان به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای ویژه سرقت، همسر صیغه ای و برادر او نیز بازداشت شدند گرچه آنها مدعی شدند در ماجرای سرقت نقشی ندارند. ...
فکرشو نمی کردم مردی که با صورت پوشیده به من تعرض کردن همان..!
از این حکایت دارد که مرد همسایه با همدستی دختر خانواده، دست به جنایت زده است. به همین دلیل در جلسه دیروز قاضی اتهام قتل را به مرد 45 ساله که اعتیاد به شیشه دارد تفهیم کرد. اما او خودش را بیگناه دانست و گفت: من زمانی که مقتول به قتل رسید، خواب بودم. متهم: خب وقتی همسر و فرزندش داد و فریاد راه انداختند، من متوجه زمان قتل شدم. متهم: دروغ می گویند؛ من کسی را نکشتم ...
سه روز اعتصاب غذا برای گرفتن اجازه رفتن به جبهه
باید خودتان را معرفی کنید! نسرین ژولایی هستم. فرزند محمد علی که پدرم هم از ذاکرین اهل بیت (ع) بودند. تحصیلاتم لیسانس ادبیات است و دبیر بازنشسته آموزش وپرورش هستم . همسر جانباز شیمیایی 55 درصد می باشم. اهواز به دنیا آمدم و بزرگ شدم. به دلیل درمان همسرم و رفت و آمدهایمان به بیمارستان از سال 1398 در کرج ساکن شدیم. 4 فرزند، سه پسر به نام های محمدتقی، محمدعلی، محمد مهدی و یک دختر دارم. ...
راز آن هفت عبای عربی
می گردیم و حس تعلق عراقی ها، اینجاست؛ صحن باشکوه غدیر. نقطه ی صفری که دل های ملهوف شان را با زبان مادری، به بارگاه علی بن موسی الرضا (ع) گره می زند. نزدیکی های ورودی، زن آن قدر صدایش زد که متوجه شدم اسم مرد، ابو جواد است. خوب که نگاه کردم دیدم یک پسربچه ی تقریبا سه ساله با شلوارک لی و موهای بور و سیخ سیخی، بین جمع دخترهایش ورجه وورجه می کرد که اصلا به محاسن جو گندمی مرد نمی آمد در این ...
با مامور بالای سر شوهرم رفتم/ رحیم از پنجره فرار کرد ولی دختر جوان لخت روی تخت به گریه افتاد و...
آن که از نظر روحی به هم ریخته بودم ولی چیزی به مادرم نگفتم. باز هم طاقت نیاوردم و به همسرم پیام دادم که رسیدی! بلافاصله پاسخ داد تازه رسیده ام و فردا به دنبالت می آیم، حالا حس عجیبی داشتم و سوءظن به جانم افتاده بود. روز بعد وقتی برای استحمام رفت پیام هایش را بررسی کردم و متوجه شدم با زنی ارتباط دارد؛ گریه کنان خانه را ترک کردم و به منزل پدرم رفتم. سه هفته بعد در حالی که ماجرای ارتباطش با ...
زن جوان: هنوز از نگاه معنی دار آن روز دخترم زجر می کشم/ بگذارید به دنبال سرنوشت شوم خودم بروم و...
آمد داشتند. در این میان برخی زنان معتاد مرا هم ترغیب به مصرف مواد می کردند تا زندگی تلخ گذشته ام را فراموش کنم. طولی نکشید که من هم گرفتار مواد افیونی شدم و سرنوشتم در مسیر تباهی قرار گرفت. پسرم برای ناپدری اش مواد فروشی می کرد و من هم در حالی که سومین فرزندم به دنیا آمده بود دوباره باردار شدم و در حالی که مصرفم هر روز بیشتر می شد، همسرم مرا کتک می زد تا جنینم را سقط کنم اما من ...
دختری بی ارزش و بی آبرو هستم/ شوهرم با توهین و تهمت های ناروا فرزندم را به دیگران نسبت می داد+جزییات
پدرم را ندیده بودم اما او اشک ریزان مرا نصیحت می کرد که زندگی ام را تباه خواهم کرد چرا که فردین پسری بی بند و بار است و اعتیادش روزگارت را سیاه خواهد کرد اما من در کنار فردین ایستادم و به خانواده ام پشت کردم. آن شب بعد از یک دعوای شدید خانوادگی همه چیزم را در خانه پدرم گذاشتم و تنها با لباس هایی که بر تن داشتم راهی خانه مجردی فردین شدم و او را برای ادامه زندگی ام انتخاب کردم. تصمیم گرفتیم ...
با عادل رفتم تا در کنار او خوشبختی را تجربه کنم/ شوهرم وسوسه ام کرد تا...
معتاد شدم به همراه شوهرم شروع به سرقت کردیم تا حضور من در صحنه های سرقت ماموران را گمراه کند. حدود یک سال بعد از این ماجرا پدرم از طریق یکی از بستگانمان در جریان وضعیت تاسف بار زندگی من قرار گرفت او که نمی توانست زجر کشیدن مرا تحمل کند یکی از دوستان خانوادگی مان را برای دیدار من فرستاد. افراسیاب در حالی که مقادیر زیادی کالا و مواد غذایی به همراه داشت شبانه به در منزل ما آمد و گفت: این ...
ورود شاگرد مجرد به خانه مرد متاهل منجربه رابطه نامشروع با همسرش شد/ مهدی آنها را در اتاق خواب غافلگیر ...
بیشتر کرد. وی ادامه داد: همه چیز خوب پیش می رفت تا این که همسرم شاگرد مجردی را برای فروشگاه استخدام کرد. او جوانی 30ساله و خوش چهره بود و در مدت کوتاهی توانست اعتماد همسرم را به خود جلب کند به طوری که گاهی به همراه مهدی به منزل می آمد رابطه ما با یکدیگر در همین رفت و آمدها آغاز شد ناخواسته من به سوی او کشیده شدم. این گونه بود که فرشید به بهانه های مختلف و زمانی که همسرم در خانه حضور نداشت ...
برادرزاده بهروز وثوقی شبیه خودش است + عکسی باورنکردنی
...> تصویری از دختر چنگیز وثوق در کنار پدرش منتشر شد که شباهت زیادی به عمویش بهروز وثوق دارد. ماجرای دعوای بهروز وثوق با بردارانش بهروز وثوقی بازیگر قدیمی سینمای گذشته و قبل از انقلاب با انتشار پستی از خیانت برادرانش به وی پرده برداشت و دست به افشاگری زد. وی با گله و ناراحتی از خیانت برادرانش به اموال و دارایی در اینستاگرامش این گونه نوشت : برادرانم همگی از پشت به من ...
قتل فجیع در تهران که همه را به وحشت انداخت | برادرکشی به دلیل غیبت و بدگویی + مصاحبه
متناقض وی در تحقیقات و وجود لکه های خون در صندوق عقب و قسمت جلوی ماشین و همچنین آثار خراشیدگی و ضرب و جرح روی بدنش، انگشت اتهام را به سمت او گرفت. بدین ترتیب بار دیگر از او تحقیق شد و در نهایت مرد جوان به قتل برادرش اعتراف کرد. با اعتراف متهم، به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران، متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داده شد و بررسی ها در این خصوص ادامه دارد. ...
در رسانه | گزارش ایسنا از یک خانه امن در قزوین
دوران بارداری ام از بد روزگار، تصادف کد و به رحمت خدا رفت. پدرشوهرم به سنت قدیم مرا به عقد برادرشوهرم که با همسرم ناتنی بود، درآورد. لیلا هم که مثل سایر اهالی خانه امن، طعم خشونت را چشیده، بیان می کند: وقتی صاحب فرزند شدم، حساسیت زیادی نسبت به فرزندم و یادگاری همسرم داشتم به همین خاطر سایر اعضای خانه از این حساسیت من به عنوان نقطه ضعف سواستفاده می کردند و پسرم را اذیت می کردند. من هم عصبی ...
ملیکای 23 ساله بعد از تجاوز دوست صمیمی شوهرش خودکشی کرد
همسرم دوستش را به خانه آورده بود و مشروبات الکی مصرف کردند و دیگر در حال طبیعی خود نبودند. دوستش در خانه ما خوابید و همسرم هم بی توجه به این مسئله خوابید نیمه شب ناگهان متوجه شدم که دوستش بالای سرم است و دهانم را گرفت که اگر حرفی بزند آبرویم را می برد و مرا مورد تجاوز قرار داد چندین روز بعد مسئله را به همسرم گفتم وی اظهار می کرد که از بس فکر و خیال می کنی توهم زدی من به دوستم اطمینان دارم ...
تولد نوزاد نامشروع از رابطه شیطانی زن جوان با دایی همسرش/ قتل فجیع نوزاد
کارمان با کتک و دعوا می گذشت دچار وسوسه شیطانی شدم و با حبیب که دایی شوهرم بود رابطه برقرار کردم. چند ماهی که گذشت متوجه شدم باردارم. حبیب از من خواست که بچه را سقط کنم اما دلم نیامد. قتل کودک نامشروع ,از وقتی هم باردار شدم شوهرم به من مشکوک شد و وقتی عرشیا به دنیا آمد این شک بیشتر شد.چرا که همه خانواده می گفتند عرشیا شبیه دایی شوهرم شده است! درگیری ها و مشاجره های ما بیشتر و ...
پیام شهدا| جمله حاج قاسم را هرگز فراموش نمی کنم
.... آن روز حس می کردم تمام دغدغه حاجی همسران و فرزندان شهدا هستند. سردار سلیمانی از پدرشوهرم پرسید همسر شهید کدام است؟ پدر شوهرم مرا نشان داد. حاج قاسم بلافاصله از من پرسید مشکلی نداری؟ همه چیز خوب است؟ گفتم الحمدالله. سپس حاج قاسم شروع کرد با بقیه خانواده صحبت کردن. بعد گفتند دخترم بیا با هم عکس بیندازیم. جایی خالی کرد تا من بین او و پدرشوهرم قرار بگیرم برای عکس انداختن. ...
جزییات شناسایی شبکه موریانه های تجارت ایران در مشهد / عکس
دسته چک، مدارک مرا نزد خودشان نگه داشتند. بعد هم متوجه شدم که سیم کارت را هم به نام من گرفته اند ولی م خیلی از افراد را که مانند من بودند به احسان معرفی کرده بود. او با یک دستگاه خودروی سمند به سراغ ما می آمد. حتی یک بار تعداد زیادی دسته چک و پول نقد و دلار را زیر صندلی خودروی او دیدم که همان جا پول نقد برای گرفتن مدارک معتادان پرداخت می کرد ولی تصور من بر این بود که برای ...