سایر منابع:
سایر خبرها
چند وصیت نامه از شهدا
این است که وحدت کلمه را حفظ کنید و دست از ولایت فقیه برندارید. اگر فرمانبرداری نکنید خدا این نعمت بزرگ را از شما خواهد گرفت. خدایا مرا خالص گردان تا بدان فیض الهی که همان شهادت است، برسم. وصیت نامه شهید حسین ضامن به منظور ادای دِین خود به اسلام و مسلمین و لبیک گفتن به ندای امام امت تصمیم گرفتم با توفیقات الهی جهت مبارزه با دشمنان اسلام به جبهه های نبرد عزیمت نمایم. منبع: حوزه انتهای خبر/ ...
نوبل صلح برای شماست!
که برای کشورشان و اعتلای آن جنگیدند سزاوار جایزه هستند. آنان شهید املاکی ها را می شناسند و چون حق را برنمیتابند، شنیدن حق نیز برایشان گران تمام می شود. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی درباره ایشان می فرمایند: شهید املاکیِ شما - جانشین فرمانده لشکر گیلان - وقتی در میدان جنگ در معرض بمباران شیمیایی بود و بسیجیِ بغل دستش ماسک نداشت؛ او ماسک خودش را برداشت و به صورت بسیجیِ همراهش بست! قهرمان یعنی ...
پیام شهدا| مسئولیت سنگینی برعهده جوانان است
لیاقت شهادت را پس از سال ها و ماه ها مبارزه و خستگی بر من عطا کردی، ای کاش صد جان داشتم و در راه اسلام که همانا خط امام خمینی است، می دادم. چقدر گوارا و شیرین است اما من از شما می خواهم که برایم طلب مغفرت و آمرزش از درگاه خداوند منان بکنید. بر مسئولیت سنگین این انقلاب بر دوش ما جوانان انقلابی بود و من هم یکی از آنان هستم. خدایا تو خود می دانی که من آنچه در توان داشته ام در راه تو به کف ...
لیاقت شهادت را داشت
با این مسئله مشکلی ندارید؟ بعد از صحبت هایی که با هم داشتیم من ایشان را به عنوان همسرم انتخاب کردم و گفتم من پا به پای شما در این زندگی قدم بر می دارم. نهایتاً زندگی مشترک من و مهدی در تاریخ 23 شهریور ماه سال 1390 آغاز شد. حاصل 12 سال زندگی و همراهی با مهدی دو فرزند دختر به نام های فاطمه خانم و زهرا است. فاطمه زمان شهادت پدر 10 سال و فرزند دوم مان زهرا پنج سال داشتند. دلداده حسین (ع) بود ...
غرق شدن مادر شهید جعفری در دریاچه لوزه شو !
گرفتیم تا چهلمش. رسول، خیلی مادرش را دوست داشت. پسر اول بود. مادرش هم هوای او را داشت و به هم وابسته بودند. خیلی ناراحت بود؛ ولی اهل بروز دادنِ غمش نبود؛ می ریخت توی خودش، غصه می خورد؛ هم برای از دست دادن مادرش و هم برای تنهایی پدرش. بعدها به پدرش پیشنهاد کرد که ازدواج کند. پدرش گفت من ازدواج نمی کنم با وجود این همه بچه. رسول به من گفت پدرم از بچه هاش خجالت می کشد که ازدواج کند؛ از من بیشتر؛ چون از همه بزرگترم. تا من اینجا و جلوی چشمش باشم، ازدواج نمی کند. برای همین، تصمیم گرفت به ایران مهاجرت کند. ...
آمریکا شکست خورده و درپی انتقام از جمهوری اسلامی است
وحدت طلب امام را به گوش و جان بشنویم؟ آیا وقت آن نرسیده است که از تنگ نظری و دفع همدیگر بپرهیزیم؟ وضعیتی که در آنیم به هیچ وجه با مسامحه و کم کاری سازگار نیست نباید از انقلاب انتظار کمک را داشت بلکه باید به آن کمک کرد بیایید حرمت خون شهدا را پاس بداریم و اهداف آنان را تا آخر دنبال کنیم بیایید صبر و مقاومت را پیشه خود سازیم و همه برای یک جنگ طولانی آماده شویم بیایید دست در دست هم خرابی ها ...
آیین پرسه روانشاد فردوس کاویانی در تالار ایرج تهران[ +تصاویر]
قدر ناملایمات کشید و چه قدر مورد بی مهری دوستانش در این راه قرار گرفت و من فکر می کنم اگر فردوس عزیز این راه را نمی رفت و این غم دیگران را نمی خورد این بیماری به سراغ او نمیامد. او واقعا بی مهری از طرف برخی همکارانش دید. وی افزود: یکی از کلماتی که از او یاد گرفتم و تقلید می کنم کلمه “عزیزم” است همه برای او عزیز بودند. از آن به بعد من هم به بقیه همین کلمه را می گویم. خیلی حساس بود یکبار ...
از نشست خبری دوازدهمین نمایشگاه کتاب دفاع مقدس و مقاومت تا جایزه ادبی شهید حدادیان
گفتمان انقلاب اسلامی است، شهادت طلبی و مجاهدت خواهی یکان یکان افراد جامعه اسلامی است. گزارشی از انتشار کتاب های صوتی در تابستان 1402 را منتشر کردیم؛ درباره شهدا بشنویم در تابستانی که پشت سر گذاشتیم، نسخه صوتی چند عنوان از کتاب های حوزه ادبیات پایداری به بازار محصولات فرهنگی کشور ما عرضه شد و در اختیار مخاطبان چنین آثاری قرار گرفت. اغلب این کتاب ها، روایت هایی از زندگی شهدای ...
پیام شهدا|ندای امام همان ندای اسلام است
خواهم گرفت. نگرانی من و تو ای خواهرم این است که مبادا سازشی صورت گیرد و خون های شهیدان به هدر رود و نتوانیم ندای امام را به گوش جهانیان برسانیم، که ندای امام همان ندای اسلام است. اما می دانم که هرگز سازشی صورت نخواهد گرفت، زیرا تمام ارگان های مملکتی در دست ملت و نمایندگان ملت است و من و تو ای دوستم با هم به جنگ اسرائیل که فلسطین را اشغال کرده است می رویم و از آنجا به سادات ها و شاه حسن ...
وحدت رمز پیروزی است
به یاری سالارشهیدان می شتافتیم. امروز تمام جبهه های جنوب و غرب کشورمان کربلا است و سالار آن ها حضرت مهدی(عج) است و امام خمینی نیز همچون عموی شیرش حضرت ابوالفضل فرماندهی سپاه را به عهده دارد. پدر، مادر، برادران و خواهر مهربانم همسر باوقارم من نیز مانند سایر برادران رزمنده با چشم باز و با اطلاع کامل و اعتقاد راسخ راه شهادت را انتخاب نمودم و می روم که یا کمک برادران هم رزمم اولا کاخ فرعون عراق را ...
فرید کرم پور؛ شهیدی که عاشق خدمت در نیروی انتظامی بود
اسطه راننده خودروی پیکان او را به بیمارستان انتقال دادند، اما سطح هوشیاری اش خیلی پایین بود و نیاز به چند عمل داشت، فرید باید عمل می شد، عمل هم شد. چهار روز گذشت، می خواستند او را به بیمارستان دیگری منتقل کنند. آنجا بود که پدر از خدا و امام حسین (ع) خواست سرنوشتی برای فرید مقدر کند که شایسته آن است، فرید همیشه می گفت: دوست دارم مثل شهید سردار قاسم سلیمانی برای کشورم مفید باشم، هر موقع ن ...
روایت سرزمین قمقه های خالی
بچه های کمیل و حنظله باعث شد که بچه ها نام فکه را بگذارند سرزمین قمقه های تشنه و کانالی هم که بچه ها در آن محاصره و شهید شده بودند معروف شد به کانال کمیل. زمین فکه، مسلح بود! می پرسم زمان عملیات والفجر مقدماتی چند ساله بودید؟ متولد 44 سال هستم سال 61 دانش آموز بسیجی بودم. در عملیات والفجر مقدماتی ما بچه های خراسان در گردان حزب الله 350 نفر بودیم به فرماندهی سردار شهید کریم ...
تا اهتزاز پرچم اسلام در بالای کاخ های استبداد، می جنگم
مرا به خود جذب کرده، هر لحظه غرورم، وجودم و توانم را تجزیه و مرا به کمال انسانیت سوق و شیفته رهنمود خویش ساخته، تا جان در بدنم هست در خط صراط المستقیم که تنها راهی است انتهایش پیروزی و صدور انقلاب به سطح جهانی و منجر به نابودی ابرقدرت ها خواهم رفت و تا اهتزاز پرچم اسلام در بالای کاخ های استبدادطلبان و تا آزادی فریادهای دلخراش محرومین و مظلومین که در زیر رگبار صهیونیستی و در زیر چکمه های ارتش سرخ پلید که در حلقومشان خفه شده می جنگَم و مرگ را در بستر حریر موقع خطر همچو شمشیر زنگ زده در غلاف می دانم و می پذیرم مکتبی که شهادت دارد اسارت ندارد. انتهای خبر/ کد خبر 759657 ...
دانشجوی پزشکی و بسکتبالیستی که بی سیم چی جزیره مجنون و غواص شهید شد
جنگ و جبهه داده بود، حرف جدیدش هم تعویض اسمش بود، می گفت دوست دارم من را رضا صدا کنند . نوروز سال 65 به ملایر رفت و در دید و بازدیدها حرف هایش را به جبهه کشاند، آخر سر پدرش گفت من نظامی هستم و باید به جبهه بروم و تو بمان پیش خواهرهایت . مادرش می گفت نه تو باید حواست به پنج خواهرت باشد ، القصه که اولین اعزام فروردین 65 بود و داریوش از یاری امام و حفظ خاک و ناموس زد حرف زد و ...
روایت حضور بانوی مبارز انقلابی نیشابوری در جنگ
نیشابور (پانا) - یک پرستار نیشابوری که با طاغوت مبارزه می کرد، بعد از شهادت برادرش راهی جبهه های نبرد می شود. بتول خورشاهی، پرستار نیشابوری دوران جنگ، جانباز 40 درصد و راوی کتاب راهی برای رفتن است. این بانوی مبارز در گفت وگو با پانا داستان زندگی اش را اینگونه بیان کرد: همه چیز از آخرین شب پاییز سال 61 در سردخانه بیمارستان 22 بهمن نیشابور شروع شد، شبی که جنازه برادرم که در منطقه سومار ...
حجاب، شاه بیت وصیت شهید شاخص رسانه قزوین
از من حدود چهارسال بزرگتر بود، ما پنج خواهر و برادر بودیم که من فرزند آخر و کریم فرزند سوم خانواده بود. وی افزود: کریم از پانزده سالگی در کارهای انقلابی و مذهبی شرکت می کرد و بعد از انقلاب وقتی کشور دچار جنگ شد از همان ابتدا ساز رفتن را کوک کرد، تا بلاخره بعد از اتمام دروس دبیرستان و اخذ دیپلم از سال 1361 به جبهه رفت. اصغری با بیان اینکه دفعه آخر که به جبهه می رفت نوع ...
مادر شهید فراجا: امیرحسین جانش را برای مردم گذاشت
به گزارش خبرنگار ایمنا ، در بیست وهفتم مردادماه سال جاری طی یک درگیری مسلحانه، دو مأمور فراجا به درجه رفیع شهادت نائل شدند، شهید ستوان امیرحسین زاده احمدی یکی از مأموران کلانتری 16 بود که در آن روز راه ملکوت در پیش گرفت، پس از این حادثه در تلاش بودم با خانواده این شهید گفت وگو و دیداری داشته باشم، در خانه یکی از اقوام نزدیک شهید با خانواده او ملاقات می کنم، خانه ای که همیشه دورهمی و خنده ها را ...
باید به جبهه ها برویم تا دشمن نتواند سرزمینمان را بگیرد
جنازه من را در اولادقباد به خاک بسپارید و من از شما می خواهم که برای امام همیشه دعا کنید و اگر که من شهید شدم یک پرچم سبزی در خانه زنید. مادر جان! اگر خواستی هم که گریه کنی به یاد آن کس که در صحرای کربلا شهید شد و هیچ کس نبود برای او گریه کند گریه کن.مادر! تو مرا بزرگ کردی و برای من رنج کشیدی، اما می دانی که اسلام کمک می خواهد. باید به جبهه ها برویم و جهاد کنیم که دشمنان اسلام نتوانند ...
اشک شوق برای رسیدن به آرزوی شهادت
...، نوشته است: خدایا تو را شکر می کنم و از تو می خواهم مرا در زمرۀ شهدایت قرار بده. خداوند، هم اکنون که روز های آخر عمرم را می گذرانم، اشک شوق در چشمانم حلقه زده است. به این امید که به من لیاقت مردن در راه خودت را عطا بفرمایی. گرچه من این لیاقت را ندارم. در این مدت کوتاهی که در جبهه ها بودم، دریافتم که نزدیک ترین و سریع ترین راه برای رسیدن به تو، شهادت است. پس از تو تقاضا دارم مرا به آرزویم برسان. ...
شب آخر
به گزارش گلستان ما، شهید محمد اسماعیلی، سوم فروردین 1333 در روستای مزج از توابع شهرستان شاهرود به دنیا آمد. پدرش مهدی و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. راننده آمبولانس بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. پانزدهم تیر 1367 با سمت راننده آمبولانس در بمباران شیمیایی حلبچه عراق به شهادت رسید. مزار او را در گلزار شهدای امامزاده یحیی بن زید شهرستان گنبدکاووس واقع است. ...
چند وصیت نامه از شهدا
، مرا در کنار سایر شهدا در شهیدآباد دفن کنید و اگر جنازه ام به دست شما نرسید بدانید که قبر من قبر تمام شهیدان است، آنجا برای من فاتحه بخوانید... خانواده عزیزم، من مقداری کتاب و پول دارم که کتاب هایم را به مسجد یا به بچه های خودمان بدهید که ان شاءالله وقتی بزرگ شدند به عنوان یادگاری از آنها استفاده نمایند... از پروردگار توانا خواستارم که وجود امام خمینی (ره) این پیر مجاهد و امید ...
دلمرده ام، قبول، تو اما مسیح من یک جمعه هم زیارت اهل قبور کن(چشم به راه سپیده)
بی تاب بی تاب تر از جان پریشان در شب بی خواب تر از گردش هذیان بر لب بی رؤیت روی او بلاتکلیفم مثل گل آفتاب گردان در شب محمدمهدی سیار میراث رسولان گام هایت صبح را تفسیر خواهد کرد خاک را از تیرگی تطهیر خواهد کرد باغ آوازت که میراث رسولان ست شاخساران را پر از تکبیر خواهد کرد با تو ...
پسرم همان طور که دوست داشت مانند امام حسین (ع) شهید شد
خاک سپردیم. وصیت نامه شهید ولی اله اندامی: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علی ولی الله پیام من به شما امت مسلمان و همیشه در صحنه و قهرمان پرور این است که در همه لحظه های زندگی خود قرآن و احکام و دستورات اسلام و زندگانی ائمه اطهار (ع) و شهدا را الگو و سرمشق زندگی خود قرار دهید. یک لحظه امام خمینی (ره) رهبر آگاه و بیدار انقلاب اسلامی را ...
در بیان اوصاف و احوال داود و سلیمان
قطعات زبور را که مزمور 91 است به عنوان نمونه عرضه می کنم و خوانندگان صاحبدل، خود به خوان باکرامت مزامیر داود خواهند شتافت: 1. آن کس که به خدای قادر متعال پناه می برد، زیر سایه او در امان خواهد بود. 2. تنها خداست که پناهگاه من است؛ که خانه امن و امان من است. او پروردگار من است و من بر او توکل دارم. 3. خداوند تو را از هر دام خطرناک خواهد رهانید و تو را از طاعون کشنده نجات خواهد ...
وقتی خبر شهادت این فرمانده از رادیو عراق اعلام شد
نتیجه ریسیده بودند که دانشگاه شاه خائن ملّت را بسوی نابودی و انحراف کشانده است و مکتب را نابود کرده و بوشین وارونه ای را با اسلام در جامعه رواج داده است. شهید مهندس عبدالحسین ناجیان یکی از نام آوران ستاد پشتیبانی مهندسی جنگ جهاد در جبهه های جنوب بود. او که در دوران جوانی فضای درس و بحث و دانشگاه را تجربه کرده بود، با مدرک مهندسی اش به جبهه رفت و همپای راننده بلدوزر ها و سنگرسازان بی سنگر ...
بسیجی ام، از مال دنیا هیچ چیز ندارم!
اتاق روی فرش یک جعبه شیرینی و یک دسته گل بود... چند دقیقه ای به سکوت گذشت. اما بالاخره شروع کرد: بسم الله الرحمن الرحیم. اسم من علی چیت سازانه. من بسیجی ام. یه بسیجی پیرو خط امام. فاصله م با مرگ یه ثانیه ست... تو زندگیِ من، جنگ اولویت اوله چون امام تکلیف کردن جبهه ها رو خالی نذارید. اگه این جنگ بیست سال هم طول بکشه، می مونم و می جنگم و از دین و ایمان و انقلاب دفاع می کنم.... از مال دنیا هم هیچی ...
عنایت غیبی امام زمان(عج) در شب عملیات مسلم بن عقیل به روایت صادق آهنگران
اصفهانی"مجلس را به دست گرفت و روضه را این طور ادامه داد : ایشون که این جریان رو تعریف کردن، من یاد حضرت علی اکبر افتادم که وقتی از میدان جنگ برگشت، به پدرش امام حسین(علیه السّلام) فرمود : "ابتا، العطش قد قتلنی"بابا تشنگی داره منو از پا در میاره. امام حسین(علیه السّلام) زبان مبارک را بر روی زبان علی اکبر گذاشتن، علی اکبر شرمنده شد که زبان پدرش از زبان خودش خشکیده تره. شهیدان ما، همه راه علی اکبر رو ...
دوستش داشتم، خیلی ...
...> مادران؛ بهترین میزبان مهمانان شهدا حوالی دهه فجر و در تکاپو هستیم با مادران شهدایی که فرزندانشان در ایام انقلاب؛ بهمن 1357 به شهادت رسیده اند، گفتگو بگیریم و منتشر کنیم. تازه به آن منطقه رفته ام. بافت اجتماعی مخصوص به خودش را دارد و هماهنگ کردن یک مصاحبه در اسرع وقت اصلاً کار ساده ای نیست. بالاخره یکی از مادران شهدا درخواست عجولانه ما را می پذیرد با صدایی دلگرم کننده که از پشت تلفن همراه ...
وقتی فانتوم ها تیرهای غیب ایران در خلیج فارس بودند
...، یا تجربه اش را نداشتند یا این که دست هایی در کار بوده است. (خنده) * بله، در روز اول جنگ بودیم. گفتند به تبریز دزفول، شیراز و همدان حمله شده است. گفتیم پس جنگ در کار است و باید جواب بدهیم. فرمانده پایگاه جناب گلچین یکی از خلبان های شجاع و دلیر بود و باسواد. گفت درست است ولی نمی توانیم خودکار این کار را بکنیم. برویم دفتر ویژه طرح ها را نگاه کنیم. از انقلاب تا جنگ یک سال و ...