سایر منابع:
سایر خبرها
روایت هشت شهید مدافع امنیت و فتنه
ماحصل روزهایی است که ما چندنفر، تلخ ترین و شیرین ترین روزهای کاری مان را سپری کردیم؛ روزهایی که از ته دل خندیدیم و با تمام وجود اشک ریختیم، من جلوی دوربین و بچه ها، پشت دوربین. در بخشی از این کتاب می خوانیم: او برای ما کمتر از مادر نبود و ما هیچ وقت جای خالی مادرمان را حس نکردیم؛ اما به هرحال، بار سنگینی روی دوش پدرم بود. شرایطی که الان بعد از شهادت آقا پرویز درک می کنم. ...
روایت های کوتاه یک خادم الشهدا از سندِ افتخارِ مردانِ خانواده اش
فوت کرد و در تکیه بروجردی ها (درب کوشک ) تخت فولاد به خاک سپرده شد، نام فامیلی ما طبق قاعده آن زمان در شناسنامه از نام فامیلی مادربزرگم که امینی بوده، گرفته شده است و پس از مدتی عموی پدر با مادربزرگم (مادرِ پدرم) ازدواج می کند و علی باقری حاصل این ازدواج است. بابا می گفت: علی نه اهل درس و مدرسه بود و نه اهل کار کردن، سر کار هم که می رفت یک مدت می رفت و یک مدت نمی رفت، این طور که پدر ...
افشای راز تعرض به زن جوان زیر عمل جراحی
برخورد کرده باشد نداشت. تا اینکه یک روز تلفن همراه او را برداشتم و همین طور که داشتم پیام هایش را می دیدم متوجه شدم مردی به نام آرش با همسرم ارتباط داشته، به او تعرض کرده، فیلم تهیه کرده و با آن فیلم از زنم اخاذی می کرده است. این مرد ادامه داد: آن قدر پریشان شدم که غم از دست دادن همسرم برایم چندبرابر شد. از طریق دخترم متوجه شدم شخصی که بینی همسرم را شکسته همان آرش است و حالا از او شکایت ...
معاوضه دختر 14 ساله با مواد مخدر
زن 24 ساله درباره سرگذشت تاسف بار خود گفت: 10 سال قبل زمانی که 14 سال بیشتر نداشتم پدر معتادم مرا به عقد مردی درآورد که همسر و 2 فرزند خردسال داشت. من که در 2 سالگی مادرم را در یک سانحه تصادف از دست داده بودم، نمی توانستم در برابر خواسته پدرم مقاومت کنم چرا که 3 خواهر دیگرم نیز ازدواج کرده بودند و من هم باید به خانه بخت می رفتم اما هیچ کس را نداشتم تا با او درد دل کنم یا برای رهایی از این شرایط ...
خدا پشتیبان فرزندانم است
شما ناراحت نشدید که مادرتان زمین را به شما نبخشید؟ او هم جواب داد: مادرم ما را مستقل بار آورده است. ما از بچگی روی پای خودمان بودیم و همراه پدر و مادر. هیچ وقت هم چشمداشتی به مال آنها نداشته و نداریم. این کار مادرم کمک زیادی به مردم آسیب دیده می کند.
برادران شهیدی که به دست کومله سوزانده شدند/ رشادت مادر شهید در مواجهه با پیکر فرزندان
داد با 15 تیری که به سینه اش خالی کردند به شهادت رسید. مادرم وقتی پیکر عباس را شست گفت سلام من را به رسول خدا برسان تو هم مثل حضرت عباس برادرت را همراهی کردی و از پیامبر بخواه این هدیه ناقابل را قبول کند. همه تن برادرانم تاول تاول شده بود، چون برادرانم را با آب جوش سوزانده بودند. مادرم می گفت کرم و تاول همه بدنشان را گرفته بود. مادر ابتدا خودش در قبر خوابید و سپس یکی یکی بچه ها را در قبر گذاشت. ...
وحشی گری به توان سکوت
ها آنجا می خوابیدند. وقتِ شب، ترسناک ترین لحظه برای من بود. رژیم صهیونیستی بمباران های زیادی را در شب انجام می دهد و چون در شب سکوت حاکم است، بمباران های رژیم صهیونیستی صدای زیادی ایجاد می کند و نزدیک به نظر می رسد. تماشای مرگ یک انسان مادر و پدر من از یکدیگر جدا شده اند. وقتی جنگ آغاز شد، من با پدرم بودم. خانه مادرم هم بمباران و او مجبور شد به خانه یکی از ...
قتل دختر جوان به دست پدر عصبانی در جنوب تهران
خانه رفتم و موضوع را با همسرم درمیان گذاشت و بعد با او راهی کلانتری شدم تا اسرار قتل را فاش کنم. این مرد پس از اعتراف به قتل بازداشت شد و تحقیقات از او ادامه دارد. منبع: همشهری بیشتر بخوانید قتل و شکنجه دختر 6 ساله توسط مادر سنگدلش | جزئیات قتل بهار کوچولو در دادگاه قتل هولناک دختر 16 ساله به دست پدر/ کشف جسد غرق شده در سد سردشت قتل هولناک دختر 16 ساله سردشتی به دست پدرش اقدام تکان دهنده یک مرد در رابطه با دختر 8ساله اش ...
من احمق فکر کردم شوهرم از روی مهربانی به خواهرم توجه دارد اما ندانستم که با او...+جزییات
اقوام شوهرش بود! عکسهای زننده فریبا نادری خبرساز شد|خانم بازیگر از شما بعید بود برای فرار ازخوابگاه راهی خانه عمو شدم /پسر عمویم بارها بهم تجاوز کرد! زن 25 ساله که مدعی بود مشاوره های روان شناختی در کلانتری راهگشای زندگی اش شده است و اکنون با انجام تحقیقات بیشتر تصمیم عاقلانه ای برای ازدواج با فیروز خواهد گرفت، درباره زوایای پنهان زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی ...
تکاوری که عاشق حراست از مرز های کشورش بود
و رفتنش هم باعث افتخار والدینم شد. آماده برای شهادت تقریباً شش ماه قبل از شهادتش بود که در سالروز تولد پدرم، کیک گرفته و به خانه او رفته بود تا برایش تولد بگیرد. پدرم از این کار آقاجواد خیلی خوشحال شده بود. چند وقتی بود که بیشتر از قبل هوای پدر و مادر را داشت. هر کجا که می رفت آن ها را با خود می برد. سه ماه قبل از شهادتش پدر و مادرم را به مریوان برده بود. مادرم می گوید گفتیم ...
مرد مشهدی دخترش را فروخت ! / زنش به کلانتری پناه برد !
به گزارش زیرنویس، این ها بخشی از اظهارات زن 25 ساله ای است که مدعی بود شوهر معتادش دختر او را به خانواده دیگری فروخته است و حالا او برای یافتن فرزند خردسالش تلاش می کند. این زن جوان درباره این ماجرای تلخ و سرگذشت تاسف بار خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن [...]
شیطان پایتخت: قبلاً 19 بار دستگیر شده بودم!
دنبال بهانه ای می گشت تا مرا کتک بزند. البته برادر بزرگ تر از خودم دارم که به خاطر زندگی نابسامان پدر و مادرم همیشه از خانه فراری بود و او هم معتاد شد. مجبور بودم با پدرم زندگی و کتک های او را تحمل کنم تا اینکه فوت کرد و بعد به خانه مادرم رفتم. البته در همان خانه پدرم معتاد شدم، اما پدرم متوجه نشد.
مایه سربلندی مادرتان باشید
.... از پدر و مادر عزیزم می خواهم صبر پیشه کنند؛ اجر قربانی خود را با جزع وفزع زائل نکنند. بزرگواران شما را هم به تقوی الهی سفارش می کنم. پدرم مواظب مادرم باش... بیشتر به امور اخروی بپرداز که مایه چشم روشنی خانواده مایی. این کمترین، نتوانست فرزند خوبی برای شما باشد، اما اگر توفیق شهادت یافتم، شفاعت را برایتان قول می دهم به شرطی که شما نیز کمک کنید. نه نه جان خیلی ...
راهی انتخاب کردم که خدا می خواست
نام خدا یاری کننده مستضعفان و کوبنده مستکبران و منافقان آغاز کردم. وی افزوده است: پدر و مادرم من امانتی بودم در نزد شما که خداوند هروقت خواست امانتش را می برد، بنده یکی از همان امانت ها هستم که هروقت از این دنیا بروم خوشحال می شوم. این شهید دفاع مقدس با اشاره به این جمله که؛ مرگ در جبهه بهتر از مرگ در منزل است، شهادت در راه خدا سعادت است برای من؛ بیان داشته است: پدر و مادر و ...
ستاره پرحاشیه لیگ برتری: از همسرم جدا نشده ام!
کایل واکر ستاره منچسترسیتی هفته گذشته در جلسه قانونی با لورین گودمن، مادر فرزندش حضور یافت. منابع گفتند که او با همسرش آنی 30 ساله درگیر شده و مدتی را دور از خانه گذرانده است. اما کایل 33 ساله در خارج از عمارت چشایر خود به نشریه سان گفت: ما از هم جدا نشدیم. من اینجا در خانه ام هستم، اینطور نیست؟ لورین 32 ساله که اینفلوئنسر اینستاگرامی است، اخیرا دومین فرزند خود را به دنیا آورد. او نام ...
خودکشی دختر 14 ساله برای فرار از کتک های پدرش
شفا آنلاین اجتماعی صبح که از خواب بلند شدم تمام صورتم درد میکرد وقتی خودم را جلوی آینه دیدم زیر چشمانم کبودشده بود دنیا برایم تاریک وسیاه بود وحس میکردم در قفسی گرفتار شدم که مدام مرا زجر می دهند. به گزارش شفا آنلاین : همه چیز برایم تمام شده بود از قهر مادرم و کتک های پدرم خسته شده بودم هیچ دلخوشی در خانه ای که مرا پدرم مدام کتک میزد نداشتم ، حتی از گریه های برادر کوچکم گوش هایم درد ...
جوانی کردم و فریب فضای مجازی را خوردم/ چند شب با دوست دخترم ویلا رفتیم زندگیم نابود شده و...+جزییات
من از این کار او در جمع بچه های فامیل به خود می بالیدم. راز قتل هولناک پشت پرده رابطه عروس با مرد غریبه بود/ جنایت هولناک بعد از دو سال برملا شد+جزییات کلاس اول دبیرستان بودم که می دیدم برخی از دوستانم گوشی های لمسی دارند و به طور پنهانی از بازی های رایانه ای آن استفاده می کنند این گونه بود که با تقاضای من، پدرم گوشی لمسی گران قیمتی برایم خرید. از آن روز به بعد دوستانم خیلی ...
می گفت ببینید حاج قاسم چه عظمتی دارد آدم باید اینطور بدرقه شود
خواست به مأموریت برود، به مادرم می گفت زن عمو من دارم می روم، خانه و اهل خانه ام را به خدا و شما می سپارم. مراقب بچه ها باش که دلتنگی نکنند. من تازه پدرم را از دست داده بودم. بعد از مرگ پدرم اسماعیل خیلی پشت و پناهم بود. واقعاً کوه بود. در مأموریت های اسماعیل یا مادرم می آمد پیش ما یا ما به خانه شان می رفتیم. مادرم هم خیلی همراه من بود و کمک حالم می شد و هوای مرا داشت ...
هیچوقت از مجروح بودن ناله و شکوه نکرد
... این خواب باعث هدایتم شد و زندگی ام را به خدا سپردم. روز به روز عشقش در دلم بیشتر شد. با توجه به اینکه وضعیت ویلچرنشینی داشتند و از سینه به پایین فلج بودند، کار خدا بود تا دل های مان به هم نزدیک شود. سال 69 بود که من تصمیم گرفتم با حاج حسین ازدواج کنم. وقتی این مطلب را به مادرم گفتم، به شدت مخالفت کرد و مدتی موضوع را به پدرم نگفت. اما نهایتاً ایثار بالاتر را پدر و مادم کردند که به ...
زن جوان از خانه وحشت گریخت و به پلیس پناه برد
پدرم در 84 سالگی در حالی از دنیا رفت که 2 خواهرم مطلقه بودند و 4 برادرم نیز اعتیاد شدیدی به مواد مخدر داشتند. در این زندگی آشفته و نابسامان روزی با یکی از برادرانم به خاطر پول مواد مخدر درگیر شدم که او دستم را شکست و مادرم مرا به خانه خواهرم نازیلا فرستاد [...]
رابطه سیاه مرد متاهل با خواهر زن جوانش/فکر می کردم سیمین عاشق پسرم است، خبر نداشتم او با شوهرم ...+جزییات
به دنبال سرنوشت خودشان رفتند و زندگی خوبی دارند اما در میان خانواده و نزدیکانم، زندگی من از هر نظر خودنمایی می کرد. بیشتر بخوانید: راز قتل هولناک پشت پرده رابطه عروس با مرد غریبه بود/ جنایت هولناک بعد از دو سال برملا شد+جزییات برادر شیطان صفت به خواهر خود تجاوز کرد! / در تهران اتفاق افتاد رابطه داماد با مادر زن| شوهرم با مادرم رابطه داره. دارم دیونه میش ...
بنی صدر که در جبهه بود حتی یک گلوله عراقی به ما شلیک نشد!
در قسمتی از وصیت نامه اش نوشته است: ما به جبهه رفتیم تا کربلا و نجف را آزاد کنیم. برای اینکه شما (مردم) به راحتی بتوانید به زیارت نجف و کربلا بروید. همسر برادر شهید چه شد که بعد از سال ها شما به مطالب دفترچه خاطرات شهید توجه نشان دادید؟ پدرشوهرم، پسرعمه پدرم هستند. شهید از پدرم یک سال بزرگ تر بود. من و همسرم شهید را ندیدیم. یک سال و نیم بعد از ازدواجمان در خانه ...
انتخاب راه شهادت با اطمینان قلبی (حدیث دشت عشق)
زمان(عج) و رهبر عزیزمان و شهدای گلگون کفن و خدمت ملت ایران پدر و مادر عزیزم و همسر و فرزند و تمامی فامیل ها و کسانی که حقی بر گردن بنده دارند. امیدوارم که من را ببخشند. من در راهی گام می نهم که با اطمینان قلبی بدون اجبار برای یاری اسلام و امام زمان(عج) و رهبر عزیزمان پای نهادم. امیدوارم خداوند متعال اسلام را یاری کند و امام زمان(عج) هرچه سریع تر ظهور کند و پرچم را از نائب برحقش امام خامنه ای (مد ...
با دوست دخترم رابطه داشته ام اما تعرض نکرده ام/ او دنبال باج گیری است و...
می شناختیم. او دو سال از من بزرگ تر است. من در یک پیتزا فروشی کار می کردم. چند باری از ما پیتزا خرید و بعد از من خوشش آمد و بیشتر با هم آشنا شدیم. پیک موتوری هستم. بعدازظهر ها برای پخش پیتزا از من کمک می گرفتند. وقتی بچه بودم پدرم سرطان گرفت و فوت کرد. من تنها فرزند خانواده بودم. تقریباً 10 ساله بودم. مادرم برای خرجی مان در خانه های مردم کار می کرد. من خیلی ناراحت ...
لاله صبوری: می توانستم در آمریکا بمانم ولی منصرف شدم | نمی توانم آن جا زندگی کنم | هیچ وقت از ایران ...
اعتراف کنم این درجه از پختگی و کاربلدی را از یک گروه دهه شصتی و جوان انتظار نداشتم. مادری هم مثل آشپزی برایم شیرین و مثل یک تراپی است، البته نمی دانم مادر خوبی هستم یا نه؛ ولی قطعا آشپز خوبی هستم. در کودکی به دلیل اینکه مادرم معلم بود و اغلب خانه نبود و پدرم هم نظامی بود و ماموریت می رفت، خیلی وقت ها در خانه مجبور بودم آشپزی کنم و در 12 سالگی یک آشپز کامل و حرفه ای شدم. ...
آنقدر التماس کرد تا به سوریه اعزامش کردند
.... اما فرمانده اش تعریف می کرد که او آنقدر به اتاق من آمد و برای رفتنش اصرار و حتی التماس کرد که ترسیدم اگر اجازه ندهم برود، مرا نفرین کند. بنابراین با رفتن او موافقت کردم. پسرم سال 90 سپاهی شد. زمانی که تنها 21 سال داشت. چهار سال بعد هم که در 25 سالگی به شهادت رسید. اجازه فرمانده اش یک بحث است و اجازه پدر و مادر و خانواده بحث دیگری، خود شما چطور راضی به رفتنش شدید؟ علی ...
کشته شدگان راه خدا زنده هستند
خدا را شکر کنید که چنین انقلابی دارید و ما چنین رهبری. ما باید قدر امام عزیزمان را بدانیم و از جان و دل فرامین او را گوش دهیم تا خداوند از ما راضی و خشنود باشد. مادر و پدرم! مرا حلال کنید چون من در این دنیا برای شما فرزند خوبی نبودم. مادرم امیدوارم که شیرت را به من حلال کنید، نمیدانم جبران زحمات شما را چگونه انجام دهم چون بهشت زیر پای مادران است. و اما همسرم! همسرم مثل کوه ...
مرد همسایه به قصد آن کار دهانم را گرفت تا داد نزنم!
به گریبان بودم. اگرچه پدران و مادران معنوی زیادی داشتم که به کودکان بهزیستی سر می زدند و از نظر مالی به ما کمک می کردند اما لذت عاطفه و مهر و محبت پدر و مادر را هیچ وقت نچشیدم. خلاصه با همین رویاها و آرزوها در بهزیستی قد کشیدم و بزرگ شدم تا این که روزی پسری به خواستگاری ام آمد. او هم شرایطی مشابه وضعیت مرا داشت و در بهزیستی بزرگ شده بود. تنها تفاوتی که من با شاهین داشتم این بود که او از خانواده ای ...