سایر منابع:
سایر خبرها
عقیق به چاپ دهم رسید
فراموش نشدنی سردار شهید اصفهانی سپاه اسلام حاج حسین خرازی در دو جبهه غرب و جنوب کشور روایت می کند. فصل های کمتری از کتاب به جبهه های سرد، سخت و مظلومیت های رزمندگان در غرب کشور و فصل های بیشتری به نبرد ها و عملیات ها در جنوب گرم و آتشین اختصاص دارد. فصل نخست، داستان حضور دلگرم اصفهانی ها در سنندجِ شلوغ و مملو از ضد انقلاب را بازگو کرده و در فصل بعد این حسین خرازی است که از غرب ...
سماجت حاج قاسم و فاتح خرمشهر
؛ مانند حسن روحانی و جواد ظریف و خیلی های دیگر که در رأس کار بودند. نمی خواهیم وارد جزئیات بشویم و ذهن مخاطب عزیزمان را درگیر کنیم. تنها به این مطلب بسنده می کنیم که مطمئن هستیم که خدایی هست و خیلی زود به پرونده های متهمین ضربه زننده به انقلاب رسیدگی می کند. حاج احمد دستگیر شد. در زندان ماند و سال ها بعد یک مبارز مصری خبر زنده بودن او را آورد. اما دولتمردان آن روز تمایلی به پیگیری ...
از کردستان و کانی مانگا تا مقتل فکه با شهید مجید پازوکی
که او به زندگی برگردد، به خنده تلخی گفته بود: شما نگذاشتید من بروم ! پس از پایان جنگ در سال 1369، منطقه کردستان، کانی مانگا و پنجوین حضور او را در قرارگاه رمضان و جنگ با ضد انقلاب و اشرارغرب کشور به خاطر سپردند. دفاع هنوز برای مجید ادامه داشت، او با بیش از هفتاد ماه حضور در جبهه ها، شرکت در بیست عملیات را آوردگاه عشق خود کرده بود. در سال 70 زندگی مشترک خود را تشکیل داد و پس از آن، دو ...
جان بازی تا پای جان
بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس خراسان رضوی بازنشسته شد. او تاریخ شفاهی جنگ است و به طور تقریبی در همه عملیات ها حضور داشته است، پای صحبت هایش نشستیم تا گوشه ای از روایتش را بشنویم. اکبر نجاتی متولد 1342 در مشهد است، خودش در مورد اعزامش به جبهه و انگیزه لباس رزم پوشیدنش این طور می گوید: جنگی که رژیم بعث در 31 شهریور سال 59 به کشورمان ایران تحمیل کرد و هر روز خبرهای ناگواری مانند ...
تا وقت شهادت لباسی به قامتش پیدا نشد
وقت آن روز را که او با ناراحتی به خانه ما در اصفهان آمد از یاد نمی برم. من بعد از ازدواج در اصفهان ساکن شدم. یک روز با شنیدن صدای زنگ به طرف در رفتم و آن را باز کردم. مجید بود. خیلی تعجب کردم. بعد از سلام و احوالپرسی با هم داخل خانه آمدیم. نگاهش کردم. قیافه اش ناراحت و گرفته بود. برایش یک لیوان شربت آوردم و پرسیدم چرا ناراحتی؟ مگر قرار نبود بروی جبهه؟ بغض کرد. نگاهش را به ...
بنیان مرصوص، شاهکاری فلسفی از عالم قزوینی
. من سومین فرزند خانواده بودم، ما خانواده پرجمعیتی بودیم، هشت برادر و چهار خواهر داشتم که البته آن زمان ها مرسوم بود، متاسفانه در این چند دهه اخیر وضعیت جمعیتی در خانواده ها متفاوت شده که مجددا باید برگردیم به همان دوران، 2 برادر بزرگتر هم داشتم که بین سال های 59 تا 65 به طور متناوب در دوران جنگ تحمیلی نیز حضور داشتند. ایرنا. اگر فعالیتی در حوزه دفاع مقدس داشتید، توضیح دهید ...
فرمانده خطِ شیر / درباره زندگی و زمانه سردار شهید حاج حسین خرازی
سال 65 و عملیات کربلای5، جبهه و جنگ را ول کرده بودم و به حساب خودم در سنگر تحصیل مشغول دفاع بودم! درست خاطرم نمانده که لشکر14 امام حسین(ع) را به خاطر شهرت فرمانده اش می شناختم یا حاج حسین خرازی را به خاطر معروف بودن لشکر14 امام حسین(ع)؟ خبر شهادتش که رسید، بین بچه ها صحبت از این بود که لشکر14 چه خواهد کرد بدون فرمانده اش؟ جنگ چطور خواهد شد بدون حاج حسین خرازی؟ مردی که با همه تواضع و ...
دستور مهم یک فرمانده جنگ حین شهادت
به گزارش اقتصدنیوز به نقل از ایسنا، عمران پستی هشتجین (معروف به عبدالله)، زاده نوزدهم آذر 1338 در هشتجین، از توابع شهرستان خلخال استان اردبیل است. وی از سال 1360 به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در واحد اطلاعات و تحقیقات ستاد مرکزی سپاه مشغول به کار شد. وی در نبردهای فتح المبین و والفجر مقدماتی حضوری فعال داشت. خرداد سال 1362، بار دیگر به جبهه رفت. این بار به خاطر لیاقتی که در عملیات ...
جشن بعثی ها بعد از شهادت حاج حسین!
...، پیکر او را تشییع کردند. سردار رحیم صفوی در مراسم وداع با سردار فرمانده لشکر خود این چنین شهید خرازی را توصیف کرد: این برادر عزیزمان حسین، 23بهمن آمد به کمیته دفاع شهری اصفهان و من به او گفتم نگهبانی بلدی و او گفت من سربازی هم رفته ام. به هر حال او از یک روز بعد از انقلاب فعالیت نظامی خود را شروع کرد و در جنگ های گنبد، کردستان و سپس سراسر جنگ تحمیلی با حضور مؤثرخود، تعیین کننده بود. به ...
خودش را فدا کرد تا جان همرزمانش را نجات دهد
فعال داشت. نهایتاً با شروع دفاع مقدس بار ها به جبهه های اعزام شد و سرانجام در سحرگاه 25 اردیبهشت 1365 در دفع پاتک دشمن در منطقه حاج عمران به شهادت رسید. پیکر شهید که از ناحیه پا، سینه و چشم مورد اصابت گلوله های دشمن قرار گرفته بود روی تپه های حاج عمران باقی ماند و پس از یک سال دوری در حالی که پیکر مطهرش سالم مانده بود به آغوش خانواده بازگشت. آنچه می خوانید خاطراتی از این شهید به روایت مریم انصاری ...
تبلور عشق به حضرت زهرا (س) در شهادت محمدمهدی مبارکی
.... روز های دفاع مقدس، از کلاس های قرآن حاج آقا اربابی در منطقه لویزان خیلی ها راهی جبهه شدند. تعدادی از آنان شهید و مابقی به عنوان جانباز و ایثارگر این روز ها راوی خاطرات شهدای قرآنی شده اند. شهید محمدمهدی مبارکی معروف به فرهاد مبارکی از شاگردان حاج علی در کلاس های درس قرآن قاری بود. اوایل جنگ، از پای همین کلاس ها وقتی 15 سال داشت به جبهه رفت و پنج سال بعد در عملیاتی در هویزه ...
برگزاری مراسم چهلم شهادت سردار شهید امید زاده در کرمانشاه
، متولد سال 1342 در محله مسیر نفت شهر کرمانشاه بود و از سال 1359 به صورت داوطلب بسیجی به جبهه اعزام شد و در سال 1363 به عضویت رسمی نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد. این شهید والامقام در طول دوران پرافتخار دفاع مقدس در جبهه های غرب و جنوب حضور فعال داشت و پس از پایان جنگ تحمیلی، در قالب نیروی مستشاری و برای مقابله با استکبار جهانی به کمک رزمندگان در افغانستان، عراق، سوریه و لبنان شتافت و در دفع خطر رژیم صهیونیستی لحظه ای درنگ ننمود تا اینکه در دفاع از حرم حضرت زینب(سلام الله علیها)، با حمله تروریستی اسرائیل غاصب به فیض شهادت نائل آمد. ...
پژوهشگر و مؤلف آمریکایی مطرح کرد: جامعه فلسطین بسیار غنی است
ناممکن است و اگر آن را تجربه نکرده باشی نمی توانی درباره اش بنویسی. من پنجاه زن لبنانی را پیدا کردم که روایت های متفاوتی از جنگ داشتند که بر بعد خشونت بار آن تمرکز داشت در حالی که روایت های مردانه به توجیه یکی از اطراف جنگ می پرداخت. سال 1982 با هجوم رژیم صهیونیستی ما از لبنان خارج شدیم. سپس به بروس لارنس در یمن ملحق شدم. آن زمان بروس هنوز همسرم نبود. ما تلاش کردیم که به عربستان سعودی ...
امیر سرلشکر شهید حسین لشگری
اشی از دوران اسارت در سال های جنگ تحمیلی به شهادت رسید. روایت همسر شهید از لحظه شهادت لحظه شهادتش تلخ ترین لحظه زندگی ام بود. نوزدهم مرداد سال 88 بود. شام خورده بودیم و حسین می خواست نوه مان محمدرضا را به بیرون ببرد. حالش خوب بود و ظاهرا مشکلی نداشت. رفت و بعد از دقایقی به خانه بازگشت. گفت می خواهم توی سالن کنار محمدرضا بخوابم. من هم شب به خیر گفتم و از پله ها بالا رفتم. ...
(ویدئو) یادی از پیروز در نخستین سالگرد مرگش
گذشت اینکه بر من چه گذشت هنوز نتونستم با کلماتی که در فارسی داریم جمله ای براش بسازم که گویای حال واقعی من باشه. در یک سال گذشته بیشتر تنهایی رو تجربه کردم که اگر برای امرار معاش نیازی نداشتم از خونه بیرون نمیومدم. تلخ ترین تجربه زندگیم بود در بدترین بدترین بدترین شرایط. بعد از بیست روز تنهایی مطلق به اجبار زدم بیرون و اولین برخورد را با راننده وانتی داشتم در اتوبان امام ...
علت نامگذاری روز"بسیج جامعه پزشکی"در تقویم ملی/ نگاهی به تاریخچه بیمارستان صحرایی حضرت فاطمه الزهرا(س) ...
طور چگونگی شکل گیری آن در زمان خودش، اقدامی قابل تحسین است که بازخوانی آن خالی از لطف نیست. زمستان سال 64 قرار بود، عملیات بزرگی در جنوبی ترین نقاط جبهه های دفاع مقدس انجام گیرد. والفجر 8 در یک مقطع حساس جنگ برنامه ریزی شده بود و همه می دانستند با توجه به اهمیت منطقه عملیاتی (فاو) احتمالاً جبهه خودی با شهدا و مجروحان قابل توجهی روبه رو شود؛ لذا برای آمادگی بیشتر برای پذیرش مجروحان ...
زندگینامه شهید محمدعلی قدمیاری
ی امام را پخش می کرد و به روستاهای دیگر برای سخنرانی می رفت. در نیشابور هم با ضد انقلاب مبارزه داشت، حتی در سال 1358 می خواستند او را ترور کنند، اما موفق نشدند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به خدمت سپاه درآمد. قبل از جنگ از طریق سپاه نیشابور برای مقابله با ضد انقلاب به کردستان اعزام شد. سال 1349 با خانم زهرا بهنام جعفرنیا ازدواج کرد. مدت زندگی مشترک آن ها 16 سال بود. ثمره این ازدواج شش فرزند به نام ...
راز های ناگفته قتل های زنجیره ای کرمان
نیمه شب بود که اعلام کردند بهتر است کرمان را ترک کنم. دو مأمور سراغم آمدند و درباره آنچه برایم اتفاق افتاده بود از من پرس وجو کردند در ساعت چهار صبح هم چند مأمور لباس شخصی از آقای نژاد ملایری خواستند که من را به فرودگاه ببرد و وقتی به تهران آمدم، تا مدت ها تصور می کردم که کسی در تعقیب من است. با این که به من اطمینان داده بودند شخصی را که به من تلفن کرده پیدا کرده اند و خطری من را تهدید نمی کند ترس تا مدت ها در وجودم باقی مانده بود. ...
قاتل شدن پسر جوان بعد از شنیدن خبر قتل دختر مورد علاقه اش
برای کودکان بی سرپرست از خون پسرش گذشت. به این ترتیب پرونده پسر جوان برای رسیدگی از لحاظ جنبه عمومی جرم به شعبه دهم دادگاه کیفری ارسال و او پای میز محاکمه قرار گرفت. آریا دراین جلسه درباره انگیزه قتل گفت: قبل از این که مرتکب قتل شوم، عاشق دختری به نام نیلوفر بودم. ما قرار بود با هم ازدواج کنیم اما یک روز وقتی سراغش رفتم با صحنه هولناکی رو به رو شدم. او را در خانه اش به قتل رسانده بودند ...
بخشش یک محکوم به مرگ بعد از 22 سال
.... شوکه شده بودم. او را نمی شناختم و با او درگیر شدم. فریاد می زد تو همان راننده ای هستی که چند روز قبل با من تصادف کرد و بی آن که خسارتی پرداخت کنی فرار کردی. چند روز دنبالت بودم تا این که پیدایت کردم. باید خسارتم را بدهی. هرچه توضیح می دادم، باور نمی کرد مرا اشتباهی گرفته است. برای فرار از دستش با چاقو به او ضربه زدم که زخمی شد، سپس فرار کردم. چند روز بعد برای سرکشی به آنجا رفتم و فهمیدم مرده ...
حسین خرازی؛ مردی که به مدیریت جهادی معنا داد
سید اصفهان بود، در دوره دبستان در مسجد سید اصفهان که جزو بهترین مساجد است مکبر بوده است. اندیشه و تفکرش اصول داشت، چهارچوب داشت، در بعد اخلاق و رفتار انسانی مردم دار بود.ایشان لباس پاسداری کمتر به تنش می کرد. در جبهه اکثراً لباس بسیجی می پوشید. در زمان جنگ ما دو نوع اورکت داشتیم، یک نوع اورکت خوب و شیک بود، ما فرماندهان این ها را می پوشیدیم ولی آقای خرازی آن اورکت هایی که بسیجی ها می ...
یک لشکر در فراق آقا مهدی اشک ریخت
کرج نیستید؟ من اصالتاً اهل بیرجند در خراسان جنوبی هستم. سال 54 که لیسانسم را گرفتم یک دوره آموزشی را پشت سر گذاشتم و در معاونت آموزشی دانشکده کرج مشغول به کار شدم. زمان انقلاب با انجمن اسلامی دانشکده همکاری داشتم. بعد از پیروزی انقلاب که بحث تأسیس سپاه پیش آمد، شهریور 58 به اتفاق تعدادی از دوستان که رئیس انجمن اسلامی دانشکده هم یکی از آن ها بود، سپاه کرج را راه اندازی کردیم. البته چند ...
مردم فوج فوج به استقبال می آمدند انگار از حج برگشته ایم!
... جوان آنلاین: علی حیدری دستجردی از جانبازان دوران دفاع مقدس است که همزمان با شروع جنگ تحمیلی در حالی که نوجوانی 12 - 11 ساله بود، همراه دوستان و همکلاسی هایش از روستای دستجرد اصفهان، گروهی راه اندازی می کنند تا به جبهه بروند. آن زمان همگی کلاس پنجم ابتدایی بودند و اجازه اعزام نگرفتند. اما کمی بعد دوباره سعی کردند و نهایتاً توانستند خودشان را به مناطق عملیاتی برسانند. از گروه کوچکی که علی و ...
خاطرات و کتاب هایی درباره حاج حسین خرازی
بود این؟ گفت فرمانده لشکر. گفتم برو! این وقت شب؟ بدون محافظ؟ این بی باکی او، گاهی باعث نگرانی نیروها می شد. بچه های لشکر خودش هم نبودند ها. داد می زدند حاج آقا، بدوین! همین طور خمپاره بود که می آمد. حسین عین خیالش نبود. همین طور آرام، یکی یکی دست می کشید روی سروصورت شان. خاک ها را پاک می کرد، حال و احوال می کرد، می رفت سنگر بعد. آن ها حرص می خورند حسین اینقدر آرام بین سنگرها راه می رود ...
معامله حاج قاسم با یک قاری قرآن+ عکس
قاسم بوده، گفت یکی از دوستان که قاری نیروی قدس است برایم تعریف کرد که در مراسمی که حاج قاسم حضور داشت، قرائت زیبایی ارائه داده بود و زمانی که حاج قاسم در جایگاه قرار گرفت، پرسید چه کسی قرآن خواند و زمانی که این قاری دست بلند کرد، سردار سلیمانی از او سوال کرد آیا حاضری یک معامله کنی؟ بعد هم گفت من حاضرم تمام زحماتی را که در جنگ کشیدم، بدهم ولی ثواب تلاوت تو و دلنشینی آیات را معامله کنی . ...
یادکردی از شهید حمید باکری/ دعا کنید که خداوند شهادت را نصیب شما کند
پیروزی انقلاب اسلامی به عضوت سپاه پاسداران ارومیه درآمد او از اعضای شورای مرکزی سپاه و از نیرو های واحد عملیات بود. بعد از مدتی به فرمان امام (ره) مبنی بر تشکیل بسیج، مسوولیت این کار را برعهده گرفت. 8- با شروع جنگ تحمیلی در دی ماه سال 59 به جبهه آبادان رفت، مدتی در آنجا بود و در اواخر همان سال به ارومیه بازگشت. او از مهره های کلیدی در عملیات های مسلم بن عقیل، والفجر 1، 2 و 4 بود. ...
زن و شوهر سرایدار قاتل زن صاحبخانه
پول هایش را برایش ببرم. وقتی به داخل خانه اش رفتم کیسه پول هایی را که جمع کرده بودم به او دادم، اما او گفت باید 45 میلیون تومان می دادم نه 35 میلیون تومان. به من تهمت زد و گفت حتماً بخشی از پول را برای خودم برداشته ام. در حالی که این طور نبود. گفتم می روم فاکتور ها و رسید پول هایی را که گرفته ام بیاورم. هنگامی که داشتم از خانه مقتول بیرون می رفتم متوجه شدم او با زنم دعوا می کند و او را که باردار بود ...
نشانی از سردار لبخندها
بزرگ را نقل می کند.روایت این کتاب از خط مقدم نبرد شروع می شود؛ چون راوی باور دارد سال های حضور شهید خرازی در جبهه جنگ مهم ترین فصل زندگی اوست و سال های نوجوانی و جوانی اش، هرچقدر مهم باشند، به اندازه دوره مجاهدت او در رویارویی با دشمن متجاوز اهمیت ندارند؛ به عبارت دیگر، با درنگ بر کوشش های شهید خرازی در سال های جنگ تحمیلی است که ما می توانیم این فرمانده بزرگ را بهتر بشناسیم.انتشارات روایت فتح پروانه ...
فرمانده ای که سه روز در برابر پاتک های دشمن جنگید / صادق محصولی شهید حمید باکری را از سپاه بیرون کرد
...، به سربازی رفت. دوران سربازی را نیز در یکی از پاسگاه های ژاندارمری اطراف ارومیه گذراند و بعد از پایان خدمت حدود یک سال در تبریز ساکن شد و به مطالعه و تزکیه نفس و خودسازی پرداخت. سپس برای ادامه تحصیلات عازم آلمان شد، اما با تبعید امام خمینی به نوفل لوشاتو، به پاریس رفت. آن جا مأموریت یافت به سوریه و لبنان برود تا با شرکت در دوره های آموزش نظامی، مهارت های جنگ شهری، جنگ چریکی، روش ...