حادثه ناگوار برای دختر چاق تهرانی که عمل زیبایی کرد!
سایر منابع:
سایر خبرها
تنها دارایی من لباس جهاد پدرم است
.... جنگ باعث شد پدرم برای دفاع از اسلام و اطاعت از فرامین امام خمینی (ره) به جبهه برود. بعد از مدتی پدربزرگم به تنهایی به پاکستان بازمی گردد، اما مادر در ایران می ماند و پدرم را همراهی می کند. مادرم می گوید بارها و بارها پدرم را راهی میدان نبرد کرد حتی در حالی که من را باردار بود اجازه نداد شرایط سخت زندگی در نبود پدر مانع جهاد ایشان شود. حتی هنگام تولدم، پدرم در جبهه بود. البته زخم زبان ها را هم ...
زن شوهردار از خانه فرار کرد و با پسر خیابانی به خارج از شهر رفت
می خواستم برایم مهیا بود و خانواده عمویم هم چون دختر نداشتند محبت زیادی به من می کردند اما نمی توانستم دوستش داشته باشم. بارها قهر می کردم و به خانه پدرم می رفتم اما او هر بار با دسته گل و هدیه می آمد و پدرم هم مرا راهی خانه می کرد. دیگر تقدیرم را پذیرفته بودم، تا این که یک روز در پارک با پسر جوانی آشنا شدم. مسعود نیز هم سن و سال خودم و جوانی شاد و شوخ طبع بود و خیلی زود مرا دلبسته خودش کرد ...
جانبازی که تا پایان جنگ در جبهه ماند
صورتم داشتم. گمان کردم که این بار به غافله دوستان شهیدم پیوستم. می خواستم اشهدم را بخوانم، ولی قادر به بیان کلمات نبودم. در آن لحظه چهره مادر و پدرم را بعد از شنیدن خبر شهادتم تصور کردم و دلتنگ پدر و مادرم شدم. نمی دانم چه زمانی از حال رفتم. ترکش به چشم، جمجمه، گوش راست و صورتم اصابت کرده بود. نابینایی ام نتوانست مانع حضور مجدد من در جبهه شود. از این رو به پایگاه بسیج رفتم و سعی کردم ...
قرارُ مدار یک ازدواج خاص
دیگر هم برای حرف زدن وقت هست. ما هم از خجالت آب شدیمُ بالاخره با کلی کم رویی رفتیم طبقه پایین. وقتی داخل شدیم دیدم همه نشسته و تلویزیون می بینند. خلاصه آن شب تمام شدُ به خانه برگشتیم. مادرم از کمُ کیف صحبتا ها پرسیدُ منم گفتم که همه چیز خوب پیش رفت. یکی دو جلسه دیگر هم صحبت شدُ تقریبا همه چیز نهایی شده بود. مادرم بعد از چند وقت تماس گرفت تا زمان بله برون را هماهنگ کند. خانواده عروس بعد ...
اول خدا بعد پدر و مادرم علت موفقیت من هستند / هیچ وقت ناامید نشده و از تلاش دست برنداشتم
تمرکز من برای کنکور از پایه سوم بود و با آرامش، برنامه ریزی و حرف شنوی از معلمان مدرسه و مهم تر از همه توکل بر خدا موفق شدم. وی افزود: وقتی از سازمان سنجش تماس گرفتند و نتیجه را اعلام کردند، خیلی خوشحال شدم ولی از نیمه سال تحصیلی که با قدرت برای کنکور آماده شده بودم، انتظار یک رتبه خوب را داشتم. آبادی فرد در زمینه توصیه به کسانی که در صدد ورود به دانشگاه هستند، تاکید کرد: هیچ ...
حق السکوت از دختر خاله مطلقه!
... این درحالی بود که مهرداد نه تنها ظاهر خوب و اخلاق مناسبی نداشت بلکه 12 سال هم از من بزرگ تر بود. با این وجود پدرم که معتقد بود او به دلیل داشتن خانه ای در حاشیه شهر پولدار محسوب می شود مجبورم کرد تا با مهرداد ازدواج کنم. هنوز چند هفته از مراسم عقدکنان نگذشته بود که بهانه گیری های همسرم شروع شد. او بی حوصله و بی انگیزه بود اما من دختری پر هیجان بودم و دوست داشتم به تفریح و گشت و گذار بروم ...
البرز| نفر سوم کنکور زبان های خارجی: در سال منتهی به کنکور هیچ فعالیتی در شبکه های اجتماعی نداشتم
فعالیت داشتم، بیان کرد: در سال منتهی به کنکور هیچ فعالیتی در شبکه های اجتماعی نداشتم. کاظمی با بیان اینکه گوش کردن به حرف و خواسته معلمان از دیگر دلایل موفقیت من بود، عنوان کرد: در هیچ موسسهای عضو نبودم و تنها در آزمون های یک مرکز شرکت میکردم و کلاس هم نمی رفتم. وی با بیان اینکه پیشنهاد من این است که داوطلبان به موسسات نروند و در مدرسه با راهنمایی های معلمان درس بخوانند،گفت: پدر و مادرم در برقراری و ایجاد شرایط لازم برای موفقیت من بسیار تلاش کردند و از آنها تشکر و قدردانی می کنم. انتهای پیام/ ع ...
پدرم مخالف فعالیت های سیاسی من بود
که 5 ساله شدم پدر من در فلکه دروازه قزوین مغازه کوچکی داشت و لوازم خودرو می فروخت. بعد از کودتای 28 مرداد طرفداران شاه که فهمیده بودند پدرم مصدقی است مغازه اش را غارت کردند. بعد از این اتفاق مدتی پدرم فراری بود و حتی خاطرم است که من و مادرم می رفتیم و پدرم را در یک جایی یواشکی ملاقات می کردیم. بعد از چند سال که آب ها از آسیاب افتاد، باز هم پدرم افتاد در کار لوازم خودرو. با این که سرمایه اش را از ...
حرف های جالب سام قربییان درباره خداحافظی پدرش از دنیای بازیگری/عشقش به او خیانت کرده است
ایران آنلاین /او ادامه داد: من و پدرم یک قراری داریم که وقتی ایشان در ایران هستند چند روز در هفته یکدیگر را می بینیم و هر روز تلفنی با هم صحبت می کنیم. او در یک فضای دور از تهران و با آرامش زندگی می کند تا سلامت روح و روانش را حفظ کند./تسنیم کلمات کلیدی فرامرز قریبیان بازیگر پیشکسوت سینمای ایران سام قریبیان ...
سمنان| رتبه دوم کنکور زبان های خارجی: روزانه 8 ساعت درس می خواندم/ دانش آموزان از درگیرشدن در رقابت های ...
...> مادر این رتبه برتر کنکور سراسری در ادامه با بیان اینکه در این مدت حجم کارهای فوق برنامه خود را کاهش دادم تصریح کرد: از فروردین امسال هفته ای دو روز در مطب خود حضور داشتم و در ماه آخر حضور در مطب و تعداد عمل های جراحی را کاهش دادم و تقریباً از خانه بیرون نرفتم. سعی کردم با حضور در خانه فضای مناسب را برای فرزندم ایجاد کنم تا بتواند با آرامش به مرور درس های کنکور بپردازد. سلطانی با اشاره به ...
می خواستم از پدرم دفاع کنم
.... بعد از آن ما را جدا کردند و من همراه خانواده ام به خانه مان رفتیم. متهم در آخرین دفاعش گفت: وقتی مقتول و دوستانش درگیری را شروع کردند دور مقتول پر از جمعیت بود. شاید عامل قتل فرد دیگری بوده است. در ادامه متهم به سؤالات هیئت قضایی پاسخ داد. چرا برای رفتن به عروسی چاقو همراه داشتی؟ با عموی کوچکم اختلاف داشتم و شنیده بودم او می خواهد در عروسی مرا بزند. همان عمویی ...
بلایی که زن هوسباز بر سر پسر 35 ساله آورد!
کنترل کردم ولی در خانه وقتی علت را از او جویا شدم با صدای بلند شروع به پرخاشگری و توهین کرد. روز بعد هنگامی که از سرکار به منزل بازگشتم آیلین خانه را ترک کرده بود و تلفن هایش را نیز پاسخ نمی داد با وجود این روی بازگشت به خانه پدرم را نداشتم تا این که دادخواست طلاق آیلین برایم ارسال شد. در رفت و آمد به دادگاه تازه فهمیدم که او چندین سال سابقه زندان و پرونده هایی در مراجع قضایی دارد. آن جا بود که پی به اشتباهم بردم و با خودم گفتم کاش ... شایان ذکر است به دستور سرهنگ حمیدرضا علایی (رئیس کلانتری) این جوان تحصیل کرده به مراکز مشاوره ای پلیس معرفی شد ...
میترا مطلقه بود و در دام شیطانی نادر 2 زنه افتاد!
کنایه های او را نداشتم و از این که همواره تحت نظر بودم ناراحت بودم که مجبور شدم از او طلاق بگیرم، ماجرا به این جا ختم نشد و من به خاطر دوستی خیابانی و طلاق هدف زخم زبان های اطرافیانم قرار گرفتم. میترا در ادامه گفت: چند ماه پیش با مرد 35 ساله ای آشنا شدم که مدعی بود مجرد است و با آن که کارخانه تولیدی در کشور کویت دارد، اما در استان فارس زندگی می کند. من به امید دیدن کشور دیگر و همچنین ...
نزدیک بود با پرسپولیس ببندم!
.... یادم هست مادرم می گفت: برو برای خانه خرید کن. با یک مقدار از پول توپ می خریدم. بعدش هم فوتبال بازی می کردم و دیر می رسیدم خانه. مادرم هم کلی شاکی می شد. پدر من هم کارگر بود و زندگی متوسطی داشتیم. همیشه یاد آن دوران هستم. پدرم گفت: دوست دارم در جام جهانی بازی کنی علیرضا عشق فوتبال بود و خانو اده اش فهمیده بودند قرار است او یک فوتبالیست بزرگ شود. علیرضا همیشه در خاطراتش از ...
من فکر میکردم مسلمان ها از همه بیزارند,اما حالا طرز صحبت کردنشان را هم دوست دارم
به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان ) گروه ترجمه سایت رهیافتگان – مترجم اسماء اسفندیاری / بخش 2از3(قسمت اول را در اینجا بخوانید) بنابراین من نه به شکل حضور در یک اجتماع بزرگ بلکه بی سروصدا شهادتینم را گفتم البته اگرچه مایل نبودم خودم تنها باشم و حضور یک نفر دیگر برایم خوب بود ولی نمی خواستم غریبه های زیادی هم در زمان این رویداد بزرگ در زندگی ام آنجا حضور داشته باشند. ...
انتظار رتبه دوم کنکور تجربی را نداشتم/ دوست ندارم در تهران درس بخوانم
به گزارش خرداد علی عبداله زاده در گفت وگو با خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا اظهار کرد: هدف اصلی ام کنکور گروه تجربی بود ولی چون از پایه همواره کنار همه سال های تحصیلی زبان هم می خواندم. می خواستم خودم را محک بزنم و ببینم که در چه سطحی هستم. وی افزود: تمرکز اصلی ام روی کنکور تجربی بود ولی در دو سه ماه پایانی نیم نگاهی به درس های زبان هم داشتم. نفر اول کنکور زبان های خارجی ...
ماجرای شلوار کردی 10 هزار دلاری
پدرم فوت کرده و سرپرستی سه خواهر و مادرم را بر عهده دارم. هنوز ازدواج نکرده ام. تصمیم گرفتم بعد از سال ها برای تفریح به مسافرت بروم. در مسیر راه وقتی به منطقه تالش رسیدم شب شده بود. به یکی از مناطق طرح ساحلی رفته و آلاچیقی را برای گذراندن شب انتخاب کردم. صبح زود هنگامی که می خواستم آنجا را ترک کنم تلفنم زنگ خورد خبری دادند که باید زود حرکت می کردم. چون عجله داشتم شلوار کردی ام را از تنم در آورده تا ...
دختر بودم و پنهانی صیغه امیر شدم
بچه ای که در شکم داشتم فکر می کردم و این که اگر نتوانم با امیر عقد دائم شوم تکلیف این بچه چه خواهد شد. بالاخره تصمیم خودم را عملی کردم و از امیر خواستم برایم چند بسته قرص خواب آور بخرد. قرص ها را در آبمیوه مادرم ریختم و او را کشتم. وقتی مطمئن شدم مرده است به اورژانس زنگ زدم و کمک خواستم. اما چند روز بعد نتیجه آزمایش های پزشکی قانونی رازم را فاش کرد. البته مطمئن بودم که گرفتار می شوم و ...
3 جنایت به دنبال آزار یک زن
و برادرم در طبقه اول و دوم زندگی می کنند. چون من از عمویم شکایت کرده بودم او قصد کشتن من را داشت اما نتوانست و پدر و برادرم را کشت. چند روز بعد ماموران همسر سعید را بازداشت کردند. او به قتل برادرشوهر و پسر برادرشوهرش اعتراف کرد و گفت: چون کوروش فرزند دیگر برادرشوهرم من را آزار داده بود تصمیم به قتل او گرفتم و می خواستم او را بکشم که این اتفاق افتاد. در حالیکه فریبا بازداشت ...
قتل زن مزاحم
حالی پیدا کردند که با ضربه چاقو به قتل رسیده بود.زن جوان که چاره ای جز اعتراف نداشت، گفت: فرزانه مدام به خانه ما می آمد و از من وسایل خانه ام را قرض می گرفت و دیگر پس نمی داد. از دست کارهایش خسته شده بودم و نمی دانستم چکار کنم. چند بار به او تذکر دادم اما فایده ای نداشت تا اینکه چندوقت قبل فرزانه به خانه ما آمد و النگوی طلای مرا دزدید. من که متوجه این ماجرا شدم از او خواستم النگویم را برگرداند، اما ...
توصیه برترین های کنکور 97 به پشت کنکوری ها
: در سال منتهی به کنکور هیچ فعالیتی در شبکه های اجتماعی نداشتم. کاظمی با بیان اینکه گوش کردن به حرف و خواسته معلمان از دیگر دلایل موفقیت من بود، عنوان کرد: در هیچ موسسه ای عضو نبودم و تنها در آزمون های یک مرکز شرکت میکردم و کلاس هم نمی رفتم. وی با بیان اینکه پیشنهاد من این است که داوطلبان به موسسات نروند و در مدرسه با راهنمایی های معلمان درس بخوانند، گفت: پدر و مادرم در ...
یتیم آمد تا به انسان ها عزت بدهد
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از پایگاه خبری تحلیلی آفتاب ری ، پدرش با چند نفر از دوستان خود در حیاط یک خانه کوچک هیئتی راه انداختند. نام هیئت ابتدا انصارالحجه بود اما بعدها محمد به پدرش پیشنهاد کرد نام هیئت را هیئت ورزشکاران بگذارند تا زلف یک ورزشکار بیشتر با نام اهل بیت(علیهم السلام) گره بخورد. از همان زمان هیئت ورزشکاران انصارالحجه هیئتی شد که علاوه بر بالا بردن بیرق اهل بیت، کمک رسان مردم شد. فعالیت های فرهنگی و ...
پزشکی دانشگاه تهران، انتخاب اول نفر برتر کنکور تجربی/ روزهای مدرسه 5 ساعت و غیرمدرسه 13 ساعت مطالعه می ...
پایه اول و دوم تفریحات خود را داشتم ولی در پایه آخر به کل تفریحات را کنار گذاشته و فقط بعد از آزمون آماده سازی، چند ساعت استراحت می کردم. رتبه دهم کنکور تجربی با تاکید به اینکه پدر و مادرم محیطی آرام برای مطالعه ساخته بودند، گفت:حمایت خانواده حرف اول در موفقیت است. ولی زاده اظهار کرد: من در سال آخر و برای کلاس های دروس تخصصی و عربی به کلاس رفته بودم ولی بیشترین مطالعه در ...
3 جنایت در اختلاف پیچیده خانوادگی
فردی با لباس کماندویی و در حالی که صورتش را پوشانده بود، وارد خانه شده و با شلیک به اهالی خانه یک پدر و پسر را کشته و چند نفر را هم زخمی کرده است. در تحقیقات بعدی مشخص شد احتمالا این فرد زنی به نام فریبا از اقوام این خانواده است و از آنجا که درگیری بین اعضای این خانواده وجود داشته، فریبا اقدام به انتقام گیری کرده است. در جریان رسیدگی به این پرونده، کوروش (پسر و برادر مقتولان) به ...
درخواست دیه از بیت المال در پرونده قتل مرموز
ترتیب از خانواده نسترن خواسته شد تا برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی بروند. بدین ترتیب مشخص شد جسد متعلق به نسترن است. دستگیری دو مظنون با شناسایی هویت مقتول، تحقیقات از خانواده او آغاز شد و یکی از فرزندان نسترن در تحقیقات گفت: مادرم 15 سال قبل از پدرم جدا شد او یک تصادف شدید داشت که بعد از آن معتاد شد در این سال ها چند نفر برایش مواد می آوردند. نمی دانم چه کسی این کار را ...
داشتن پشتکار و انگیزه رمز موفقیتم در کنکور سراسری بود
آذین دهقان منشادی دارنده رتبه دوم گروه آزمایشی هنر در کنکور سراسری 97 در گفت وگو با خبرنگار علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس ، گفت: امروز صبح در حال تمرینی در مدرسه بودم که دوستانم خبر قبولی مرا از تلویزیون شنیده و با من تماس گرفتند و من با شنیدن به دست آوردن رتبه دومی بسیار خوشحال شدم. البته فکر نمی کردم رتبه دوم گروه هنر را در کنکور به دست آورم اما به رتبه کمتر از 10 فکر می کردم. وی با ...
بابک دختر 18 ساله را به خانه اش کشاند و از او فیلم گرفت ! + گفتگو با دختر
به گزارش نامه نیوز، وی در ادامه افزود: رفتار و تیپ بابک نشان می داد از خانواده خوبی برخوردار است و البته می گفت پدرش تاجر بزرگی است و خودش نیز درس می خواند. چند روز از آشنایی مان نگذشته بود که مرد جوان خواستگاری کرد و من با شنیدن این درخواست در پوست خودم نمی گنجیدم و آن قدر احساس خوشحالی به من دست داده بود که نمی دانستم چه کاری انجام می دهم. بنظرم او پسر لایق و خانواده دوستی بود و می توانست مرا خوشبخت کند. روز چهارم آشنایی بابک به مقابل آموزشگا ...
نجات پدر از چاه با گریه های دخترپنج ساله/خاطره ای از ستوان دوم سید محمد ایرانی
.... سکینه که همچنان بر خواسته اش اصرار داشت از من خواست تا شوهرش را به قتل برسانم.ترسیده بودم و قبول نکردم، سعی داشتم از او فاصله بگیرم ولی از سویی آبرویم در خطر بود تا اینکه ساعت23 پریشب سکینه زنگ زد و گفت که شوهرش مریض است و به او قرص خواب آور خورانده است و امشب زمانی خوبی برای عملی کردن نقشه قتل است. به ناچار رفتم. از این زن خواستم دست از این کار بردارد ولی قبول نکرد، می ترسیدم و می خواستم از ...
این زندانی حبس ابدی را می شناسید؟ او در خیابان های تهران گشت می زد!
و نیاز به 500 هزار تومان پول داشتم. چرا از خانواده ات کمک نخواستی؟ برای آنها کاری نکردم به همین خاطر نمی خواستم به خانواده ام رو بزنم. ازدواج کردی؟ 6 سال قبل نامزد کردم و پس از 2 ماه به خاطر حمل مواد مخدر دستگیر شدم. همسرت طلاق گرفته؟ نه. چه نقشی در سرقت ها داشتی؟ من روی یک موتور می نشستم و نقش بپا داشتم، یعنی همراه دوستانم بودم که اگر روی زمین ...
تلکه کردن مردم با اسم محسن هاشمی!
...، خودش این اتهام را منکر و گفت که این کارت ها را خیلی سال پیش از نمایشگاه کتاب پیش خودم نگه داشتم به اسم آدم های معروف بود و فکر می کردم کلاس دارد. من اصلا تا به حال از این کارت ها استفاده هم نکردم اما چون سابقه دار بودم وقتی که به خانه ام ریختند و این کارت ها را پیدا کردند مرا هم به این جرم بازداشت کردند. این ادعا البته از سوی افسر پرونده رد شد و درباره جزئیات جرائم این متهم توضیح ...