سایر منابع:
سایر خبرها
آن 23 نفر که بودند؟ سارا بقایی
...، سراسر حس تحسین است. این کودکان که از سال1361 به اسارت گرفته و سال 1369 آزاد می شوند، همانند همۀ آنهایی که حبس و زندان و اسارت را تجربه کرده اند، نه تنها دیگر همان آدم های سابق نیستند که تاثیر طولی و عرضی زمان از ایشان مردانی ساخته است که پاسداری از وطن را عملا مشق کرده اند. نمایش بی فرجام صدام حسین در سال دوم جنگ تحمیلی، صدام که تجاوزی را آغاز کرده بود و دنبال ...
باباهای بی نام و نشان/ باباهایی که ماندگار نشدند
، سرایدار یا همان بابای مدرسه است که پیر و جوان هم ندارند. او قبل از طلوع خورشید، مدرسه را نظافت و نیمکت ها را چینش می کند؛ به استقبال دانش آموزان می رود، از وسایل ساختمان نگهبانی و نگهداری می کند. او همه بچه ها را به اسم می شناسد و نه تنها بابای مدرسه بلکه بابای بچه ها هم هست. روزهایی که دانش آموزان دیر به مدرسه می روند، بابا وساطت می کند تا یک بار دیگر دانش آموزان را به کلاس راه بدهند. خیلی ...
یک روز خوب در کنار بچه های میراب
بچه های دبستان میراب طرق از همان روز هایی که رفتم تا برای یکی از کلاس های شان ویدئو پروژکتور هدیه ببریم و به بچه ها پیراهن ورزشی بدهیم قول گرفتند تا یک بار دیگر بروم و یک دل سیر میانشان بنشینم و حرف های شان را گوش دهم. حالا موعد دیدار دوباره مان فرا رسیده بود. اخوی امین از نیکوکاری مأموریت گرفته بود تا برویم و برای بچه های مدرسه، شیر و کیک ببریم. بچه ها مأمن آرامش و شادی و تحرک هستند ...
روایت ها و قصه ها باید تاب آوری را در بچه ها افزایش دهند
دهیم حتی اگر در سطح وسیع جامعه نتوانیم تاثیری داشته باشیم حداقل باید در محیط خانه و خانواده خودمان کاری انجام دهیم و پیشگیری های لازم را لحاظ کنیم. افسارگسیختگی، عدم امنیت در محیط خانه و بعد از آن در محیط مدرسه، اجتماع و ... همه و همه در اعتیاد فرد تاثیر دارد. پیشگیری یعنی جلوگیری از اولین مصرف یا جلوگیری از ادامه مصرف و این کار با ارتباط خوب و رابطه موثر والدین با بچه ها ممکن می شود. ...
قصه وارش در راستای وحدت ملی بود/ کپی برداری نکردیم
می دهد. وی ادامه داد: من کرد هستم و با قومیت های مختلف تجربه زندگی داشته ام. در این سریال اقوام مختلف حضور داشتند مثلاً یارمحمد خودش، پدر و مادر سیستانی دارد به شمال کشور می آید و بعداً همسری از آنجا می گیرد و تمام مردم ایران از چنین کاراکتری حمایت می کنند و این نشان می دهد که همه ایران خود را یک خانواده می داند، چرا که کل این قصه در راستای یک وحدت بود. تهیه کننده ای که از ...
کاپیتان ایرانجوان بوشهر: پول نهار تیم را نداشتند و من کارت کشیدم!
...بچه ها به شدت ناراحت و ما همچنان منتظرعملی شدن وعده سرپرست تیم مبنی بر رسیدن پول اسپانسر بودیم ،شنبه هم رسید و هیچ خبری نشد..همانجا به بچه ها گفتم احترام من و سرمربی تیم را گذاشتید اما از این اینجا به بعد هر جور خودتان دوست دارید رفتار کنید.. مشایخ افزود:من همان جا اعلام کردم دیگر ماندن در تهران ماندن جایز نیست و باید بروم.دیدم همه بازیکنان هم قصد بازگشت به بوشهر را دارند و حتی خیلی ها ...
زنِ امروز خودش را فدا می کند؟
فلج های ذهنی، نسبت به تولدهای پیش از موعد که باعث عدم تکامل فعالیت ذهنی می شود، نسبت به همه اینها، بسیار مهجور است. من وقتی کتاب را نوشتم تازه طیف گسترده ای از من می پرسیدند اوتیسم یعنی چه؟ و خب چون با این بیماری آشنا نیستند، زمان طلایی را که می توانند برای بچه بگذارند و بخشی از توانایی هایش را به او برگردانند، از دست می رود. من اطرافم شنیده بودم که این بیماری خیلی عجیب و غریب است و نمی شناسند و ...
از یتیمان مجازی تا کودک آزاران اینترنتی
به خودزنی و آزار خود می کند مانند همان تیغ زنی و خون بازی نوجوانان. نوع دیگر کودک آزاری بازی جرأت و جسارت است که باید کودک و نوجوان ترکیب چیزی را بخورد و آن را در شبکه مجازی با نمایش فیلم از خودش به نمایش بگذارد و چون قوت تحلیلش خوب کار نمی کند و نمی داند آسیب جدی به بدنش می رسد برای جمع کردن فالوور و لایک گرفتن این کار را می کند مانند خوردن مایع ظرفشویی و مایع سفیدکننده. ...
زنانگی فراموش شده
ازش جنس می گرفتم، دو تا بچه ازش دارم، پسرم رو گذاشتن بهزیستی و نازنین زهرارو خواهر شوهرم نگه می داره، بهم میگن شوهرم زندانه، دروغ میگن، او از من فرار می کنه. ویدا چشمانش را می بندد و مرغ خیالش را به سال های دور پرواز می دهد، سال هایی که هر روز پدر و مادرش را پای بساط کشیدن تریاک می دید. پدر و مادرم هر دو مصرف کننده بودند. پدرم را چندان به یاد ندارم، چون 2 ساله بودم که اون ها از هم جدا ...
کابوس ناتمام یک سقوط؛ گزارش هولناک از لحظات اولیه سقوط هواپیمای اوکراینی
...، همان روز می توانستیم ببریم، بچه محل های ما همه همدیگر را می شناسیم، کسانی شاید برده باشند، ولی بچه محل ما نبودند و این کار را نکردند. یکی از همسایه ها یک کیف سوخته پیدا کرد توش دلار بود، یکی از بچه ها یک صندوقچه کوچیک پیدا کرد توش سکه طلا بود، همه را بچه ها تحویل مأموران دادند . شکور ادامه می دهد: پارک و محل از همان روز امنیتی شده؛ از همان روز اول تا الان، ما نزدیک ترین محل به ...
هیولانگاری از مادر به سبک فرانسوی/ ظهور روح صادق هدایت در تئاتر ایران
سی 40 سال پیش حرف می زنی؟ و زن می گوید: خب همه ماجرا از همون موقع شروع شد دیگه. یا همین زن که شهین نام دارد، داستان از راه به در شدنش را در چهل سال پیش چنین نقل می کند: لاله زار دم تئاتر سعدی نشسته بودم... ریختند خیلی ها رو گرفتند، از همون دم در شروع کردند... من از لای دست و پای بابام در رفتم... فکر کردم می شینم توی همون تئاتر، تا بعد بتونم یک فکری بکنم... ما رو آوردن توی همین کلانتری ...
فرهاد حسن زاده به فهرست نهایی جایزه کریستین آندرسن راه یافت
جمله آثار وی می توان به ماشو در مه (رمان نوجوان)، روزنامه سقفی همشاگردی (مجموعه طنز برای نوجوانان)، عشق و آینه (مجموعه داستان)، همان لنگه کفش بنفش (داستان کودک)، بندرختی که برای خودش دل داشت (داستانک)، لبخندهای کشمشی یک خانواده خوشبخت (مجموعه داستان)، خنده به شرط قلقلک (شعر طنز برای نوجوانان) اشاره کرد. ...
حس خوب را با بافته هایم انتقال می دهم
به من تعلق گرفت. به مدت یک سال مشغول تزئینات شاخه نبات و لوازم نامزدی و لباس شدم. • یک وام و اتفاق های خوب بعد این بانوی کارآفرین تصریح می کند: بعد از یک سال احساس کردم باید در خانه کنار بچه ها باشم و به کارم ادامه دهم. همان وام موجب ارتقای من در همه موارد زندگی شد. خانه کوچکی را رهن و اجاره کردم و توانستم در مسکن مهر ثبت نام کنم. زمان می گذشت و من با همین شروع توانستم روی ...
پایان 12 سال توفان زیر سقف خانه عاشقانه
زن جوان رنگ پریده و تکیده در اتاق درمان را باز می کند و روی صندلی می نشیند. لبخند تلخی بر لب دارد و می گوید: 12 سال پیش من و شوهرم به همدیگر علاقه مند شدیم. مادر و پدرم مخالف بودند، اما من عشق را با تمام وجودم احساس می کردم. با اصرار های من خانواده رضایت دادند و ازدواج کردیم، اما خیلی زود همه چیز عوض شد و در همان چند ماه اول متوجه شدم شوهرم معتاد است. شوکه شده بودم. باورش سخت بود. به ...
یار بی نظیر حاج قاسم در پاتک ها چه کسی بود؟
می آیم. بعد از لحظاتی احساس کردم آتش دشمن خیلی سنگین است و گفتم تماس بگیرم و بگویم که نیاید. هنگامی که تماس گرفتم دیر شده بود چون خودش وارد سنگر من شد. حاج علی ژاله نقش اصلی را در پاتک های دشمن بر عهده داشت. به هنگام نبرد با برخورد هر گلوله بر زمین کمرش را خم می کرد و گردنش را پایین تر از کمرش می آورد و بعد از انفجار با یک حالت خاصی خودش را صاف می کرد و می گفت: بچه دیدی؟ می خواست بکشدمان. این حالت را همه رزمندگان به یاد دارند چون بارها تکرار شده بود. انتهای پیام/ ...
قناعت و صداقت بچه های بلوچ
آغاز شد. جالب اینکه در هنگام توزیع کسی شلوغ نکرد، هُل نداد، هیچ کس دو پرس غذا نخواست و... یعنی اگر کسی هم بالای سر غذاها نبود به همه می رسید! بچه ها وقتی غذا را گرفتند، همان جا روی سکویی نشستند، بی قاشق و با دست لقمه گرفتند و با لذت تمام خوردند! دوربین را برداشتم و به سمتشان دویدم. یکی شان می خندید و می گفت: چرا گوشت کم داره؟ چرا گوشتِ مرغه؟ نوجوان دیگر صدایش را بلند کرد و گفت: بخور دیگه! دمتون گرم ...
تجاوز جنسی به دختر جوان در پارک جنگلی
سعید دستگیر شد و در اعترافاتش گفت: روز حادثه من همراه دختر نوجوان بودم که دوستانم سر رسیدند و احتمال می دهم آنها ما را تعقیب کرده بودند ولی اصلا فکر نمی کردم قصد آزار و اذیت دختر نوجوان را دارند. وی افزود: حتی وقتی دیدم دوستانم نیت شیطانی دارند با آنها درگیر شدم که نتوانستم از پس آن 2 نفر بربیایم به همین خاطر با تهدید آنها و در حالی که دستانم را گرفته بودند شاهد ماجرا شدم. سعید در پایان گفت: من بی گناهم و هیچ ماجرایی از سوی من طراحی نشده است. بنا به این گزارش، 2 جوان فرای نیز بازداشت شدند. ...
کی گفتیم یِس ؟!
ارزشی برای ایران دارند؛ اینکه در رادیوی کهنه اش شنیده که هاشمی این کودکان را رزمنده خوانده و هر نفرشان را با دو فرمانده عراقی معاوضه می کند. دست های کودکان که همه به سوی آسمان گرفته اند، دست هایی که روی خاک ایران به اتحاد می رسند و اعتصاب غذایی که در وحشتناک ترین لحظات شکنجه، بامزگی خودش را با بچه های شکمو اما مصمم دارد، این 23نفر را برایم دوست داشتنی کرده است. آدم ها چند روزی غذا ...
عاشقانه های شهاب حسینی و همسرش +عکس های دیده نشده
برایم از این ماشین های کوچک اسباب بازی می خرید. مجموعه ای جمع کرده بودم که در آن 150 ماشین کوچک به چشم می خورد. هنگام اسباب کشی، اسباب بازی ها را جا گذاشتم. 2 هفته بعد که فهمیدم کیسه حاوی ماشین ها نیست، از این موضوع بسیار ناراحت شدم. دور ایران با مادر امدادگر اول دبستان را در مدرسه بامداد نو گذراندم. سال بعد به خاطر کار مادرم به خرم آباد نقل مکان کردیم؛ او امدادگر سیار بود ...
کولبری در نقطه صفر مرزی؛ گذر از گلوگاه جان
باران پایین می گذارند. گناو اول مسیر کولبری در اورامان است؛ همان مسیری که به سلیمانیه می رسد. ساعت 9 صبح آفتاب بالای آسمان آمده و بر زمین گرمی پهن کرده؛ این یعنی پس از سه روز برفی، امروز هوا دست یاری به کولبران داده تا خود را به سلیمانیه برسانند. قبل از پاسگاه اورامان کناره های جاده همچون تن مار پرپیچ وخم، ماشین هایی ایستاده اند که کولبران را به ابتدای مسیر کولبری رسانده اند. از دور، بر ...
پدر، مادر! به خاطر خدا تنهایم نگذارید
رضا ع است و در تمام این سالها حتی یک روز هم از فکر پیدا کردن پدر و مادر خود فارغ نبوده. او میگوید :خردسالی و کودکی و نوجوانی و جوانی را در شیرخوارگاه شیراز گذراندم. با وجود همه محبتها و رسیدگی هایی که به ما می شد خلا حضور پدر و مادر را همیشه در زندگی خودم احساس میکردم. برای همین همیشه در پی نام و نشانی از آنها بودم. حاال که زندگی مستقلی برای خود دست و پا کرده است ...
سال سخت داوران
این روز و این ماجرا نمی دانستم. همه چیز با سعید ملکان و تعریف کردن داستان واقعی 21 تیرماه 67 و ماجرای گردان عمار و تنگه ابوقریب شروع شد. من به ماجرا علاقه مند شدم و سعید ملکان هم در تمام مراحل همراهم بود. ملکان در کشف استعداد های سینمایی همچون سعید روستایی و حمایت از ساخت ابد و یک روز، فیلم اول این کارگردان نقش مهمی داشت. ویلایی ها هم از آن فیلمنامه هایی بود که 10 سال در دست کارگردانش مانده بود ...
کتاب کلیله و دمنه در خورجین رونمایی شد
فرهنگ را متذکر شد و گفت: این بزرگان بخش مهمی از هویت ما ایرانیان را تشکیل می دهند و بی توجهی به آنها باعث می شود تا قشر کودک و نوجوان از شناختشان محروم بمانند. خالق داستان نبرد رئیسعلی در ادامه سخنان خود گفت: عمده کارهایم در زمینه کودک و نوجوان را با هدف معرفی بزرگان کشور به این گروه از هموطنانمان انجام دادم، البته نمی گویم قدم بزرگی برداشتم اما در حد توانم تلاش کردم این بزرگان به جامعه ...
رزمندگان تخریب چی دفاع مقدس، پیش قراولان عرصه جهاد و ایثار بودند
محمود رجایی دبیر ستاد یادواره شهدای تخریب چی استان فارس در گفت وگو با خبرنگار دفاع پرس در شیراز با بیان اینکه رزمندگان تخریب چی ابتدا نفس درونی خود را تخریب و سپس به جنگ زمین مسلح با انواع مین می رفتند، اظهار داشت: تخریب چیان زاهدان شب و شیر مردان روز بودند که همواره جان خود بر کف دست گرفته و در راستای دفاع از کیان ایران اسلامی در دوران دفاع مقدس نقش آفرینی کردند. رجایی بیان داشت ...
دیدن پیکر شهدای نوجوان تأثیرگذارترین صحنه عمرم بود
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس ، چه در عملیات کربلای 5 یا سایر عملیات بزرگی که احتمال شهادت تعداد زیادی از رزمندگان می رفت، واحد تعاون لشکر ها کار عظیمی در پیش داشتند. آن ها باید از ساعات اولیه عملیات وارد منطقه می شدند و با انتقال پیکر شهدا، اقدام به شناسایی و اعزام آن ها به شهرهایشان می کردند. در عملیات کربلای 5 به جهت شدت ...
حاج قاسم با شعرخوانی حسین آقا منقلب می شد
همه آن بچه ها از نیرو های نخبه بودند، من هم رفتم و قاطی شان شدم. حسین آقا را اولین بار همان جا دیدم. تعداد دیگری از بچه ها هم بودند که خیلی نگذشت با هم دوستی محکمی برقرار کردیم. اغلب این بچه ها بعد ها به شهادت رسیدند. کمی بعد شاکله اطلاعات لشکر 41 ثارالله از بچه های همین چادر تشکیل شد. حسین آقا چه خصوصیاتی داشت که در برخورد اول رفاقت محکمی برقرار کردید؟ دوستی های زمان جنگ اغلب ...
نامه سردار سلیمانی به صاحبخانه اهل سنت سوری برای طلب حلالیت +عکس
روزهای پس از حادثه، تحسین همه را برانگیخت. درخواست گفت وگو را هم با همان بزرگواری و متانت می پذیرند. مادر شهید محمد صحبت هایش را با یادآوری خاطره زیبای دیدار اتفاقی با سردار حاج قاسم سلیمانی شروع می کند؛ همان دیداری که به نقطه عطف زندگی مشترک شهید محمد و همسرش، شهیده زهرا حسنی سعدی در آغاز مسیر همراهی شان تبدیل شد: عروسم کرمانی الأصل بود و سال 96 و 2 ماه بعد از مراسم عقد، خانواده اش ما را به ...
با دو انگشت پهلوان شوید!
پهلوانی منش خاص خود را داشت. به طور مثال یکی از پهلوانان ما که همیشه به سبب راه و منش پهلوانی که در پیش داشت برای ایرانیان دارای ارزش و احترام خاصی بوده و هست جهان پهلوان تختی است؛ همان مردی که در سال 1309 در محله خانی آباد به دنیا آمد و بزرگ شد و به سبب علاقه به ورزش باستانی وارد کشتی شد و کشتی را فقط یک ورزش می دانست که برای حفظ سلامتی مفید است نه راهی برای امرار معاش! تختی از همان روزها ...
حبیبی: مقابل قطر از پیش باخته نیستیم/ بازی با کویت را مدیریت کردیم
حمایت هواداران قرار نگرفتند و قضاوت خوبی داشتند. حبیبی گفت: بازی نوسان زیادی داشت. نیمه اول مصدومیت جزیی سجاد استکی از ناحیه عضله پا تشدید شد و از اواسط همان نیمه او را از دست دادیم و ناچار شدیم تغییرات تاکتیکی انجام دهیم و بازیکنان را در پست های دیگر جایگزین کنیم. بچه ها عملکرد خوبی داشتند و نیمه اول با تساوی به پایان رسید. نیمه دوم یا ما دو گل پیش می افتادیم یا بازی مساوی می شد، اما با ...
همه این ها علیرضاهای من اند
را از گلدان ها می چینند و می گوید : برای تک تک این گل ها زحمت کشیده ام و نمی دانم چرا حتی وقتی می گویم راضی نیستم به گل ها دست بزنند، بازهم عده ای این کار را می کنند؟! خاطره جالبی از یک مادر شهید تعریف می کند: من بیشتر روزها می آیم اینجا و مزار پسرم و همسایه های شهید پسرم را با آب می شویم. یک روز مشغول آب دادن به قبور و گل ها بودم که مقداری از آب به لباس یکی از مادران شهدا که در ردیف پایین تر ...