سایر منابع:
سایر خبرها
علی اکبر بدرقه کردم علی اصغر تحویل گرفتم!
شنیدم که با دوستش روح الله طالبی اقدم تلفنی صحبت کرد و گفت بعد از اینکه خانواده را به مراسم رساندم می آیم، اما من گفتم زکریا تو پاسداری هر بار که بخواهی می توانی بروی. اگر الان بخواهی بروی کسی در خانه نیست تا تو را بدرقه کند. پدرش هم گفت بمان. برای همین نتوانست همراه دوستانش به سوریه برود. تا اینکه کمی بعد خبر شهادت دوستش روح الله را شنید. روح الله روز اول آبان 94 همزمان با تاسوعای حسینی به شهادت ...
سربازِ مرزبان
حقوقت بگو هزینه اش را کسر کنند تا آن را برای سر سفره عقد خودت نگه دارم. آن را درست کرد و یادگار برای من ماند. بعد چند روز متوجه شدم دختر همسایه مان را برای ازدواج انتخاب کرده است که بسیار دختر خوب، مؤمن و نجیبی بود. به من که گفت استقبال کردم و به خواستگاری اش رفتم. خانواده دختر هم حمید را پسندیده بودند و از او شناخت داشتند با برادر و مادر دختر صحبت کردیم. رضایت دادند، گفتند حمید برود سربازی و ...
کارگری که فرمانده شد
به شهادت رسید. ادای قرض همکاران یکی از دوستان سردار شهید حاج داود کریمی که از 15 سالگی با او دوست و همکار بوده است، می گوید: در دوران نوجوانی همراه یکدیگر به باشگاه کشتی فولاد در خیابان شاهپور سابق می رفتیم و ورزش می کردیم. از پدر مرحومش یک حمام نمره به جا مانده بود که داود مدیریت و سرپرستی آن را برعهده داشت و خرج خانواده را تأمین می کرد. بعد از آن به کار صنعتی روی آورد و در ...
ناگفته هایی از "حسین ریزه"؛ شهیدی که نماد فرهنگی کرج شد/ وقتی دانش آموز 13 ساله برجام و استراتژی ...
برنامه اش را قطع کرد و اعلام کرد نوجوان 13 ساله ای زیر تانک دشمن رفته و تانک را منهدم کرده و خودش شربت شهادت نوشیده است. لقمه از دست مادرم افتاد و گفت این حسین بوده! همه ما با تعجب نگاهش می کردیم که پدرم به مادر گفت حسین؟ حسین که چنین کاری نمی کند خانم. حسین اینجاست و به او اجازه نداده اند که برود اما مادرم گفت بخدا قسم بچه من بوده چون من بچه خودم را می شناسم. برادرم شهید داوود خیلی ناراحت ...
آن روی سکه میکونوس به روایت متهم اصلی/ چرا خواندن این کتاب مهم است؟
اطراف خانه هستند. همه مسلح بودند، گفتند می خواهند خانه را بگردند. پرسیدم برای چی؟ گفتند در ارتباط با ماجرای میکونوس! خود را متعجب نشان دادم، که مثلاً به من چه ربطی دارد! گفتم ما چیزی برای مخفی کردن نداریم ولی اول باید حکم بازرسی را ببینم . نشانم دادند. من هم اجازه دادم. چهار نفر از آن ها وارد شده، و شروع به جست وجو کردند؛ در حالی که بچه ها از ترس در گوشه ای کز کرده بودند و زینب همین طور ...
سالروز شهادت حسین فهمیده
ندای امامش لبیک گوید. روز 13 آبان ماه من با خانواده ام سر سفره نشسته بودیم که ناگهان رادیو اعلام کرد یک نوجوان 13 ساله ای زیر تانک رفته و شهید شده است. مادرم لقمه از دستش افتاد و گفت: این محمدحسین من است. در آن لحظه پدرم گفت: نه محمدحسین چنین کاری را انجام نمی دهد حتما از بچه های خرمشهر بوده است. یک هفته از این حادثه گذشت که آقای مصطفوی– ایشان نیز شهید شده اند – به در منزل ما آمدند و خبر شهادت ...
روایت محمد برومند، هنرمند تئاتر کودک از رفت و برگشت به پایتخت
که یک بچه چهارده ساله یک گروه ده، دوازده نفره را مدیریت می کند. از طرف دیگر بچه هایی که با من بودند همه دانش آموز بودند، البته آن موقع این قضیه در جبهه خیلی زیاد بود یعنی رزمنده نوجوان زیاد داشتیم که بعضی هایشان هم به شهادت رسیدند یا مجروح شدند. آن زمان بچه ها زود بزرگ می شدند مثل الان نبود. چرا کار هنری را با کار کودک ادامه دادید و در این باره متمرکز شدید؟ ما جمله ای از حضرت علی ...
حاج قاسم سلیمانی به کدام شهید لقب سردار اروند داد؟
شهید بزرگوار آشنا می شویم. شهیدی که حاج قاسم سلیمانی به او لقب سردار اروند داد طلبه شهید حسن یزدانی یکی از شهدای لشکر 41 ثارالله کرمان است که در یکی از روز های تابستان سال 1348 در یک خانواده مذهبی در شهر کرمان چشم به جهان گشود. حسن 11 ساله بود که به همراه خانواده خود به شهر قم رفت و یک سال بعد در سال 1360 دوباره به زادگاهش در کرمان بازگشت. او در همان سال ها 12 یا 13 بیشتر نداشت که ...
محاکمه زن و شوهر جوان بخاطر قتل مرد 52 ساله/ کاظم با زن 28 ساله ارتباط داشت
هم به آن باغ برویم. شوهرم با ماشین پرشیای خودش حرکت کرد، من هم با شوهرم بودم. وقتی به باغ رسیدیم، آنها باهم درگیر شدند. کاظم می خواست همسرم را بزند که من دخالت کردم و اجازه ندادم. تا اینکه شوهرم یک ضربه به او زد و بعد از آن من فرار کردم و دیگر نمی دانم در باغ چه گذشت؛ چند دقیقه بعد از من هم شوهرم آمد. وقتی مأموران محسن، شوهر منیژه را مورد بازجویی قرار دادند، او گفت: من یک ضربه به مقتول ...
آن روی سکه میکونوس به روایت متهم اصلی/ چرا خواندن این کتاب مهم است؟
بالاخره صدای زنگ خانه به صدا در آمد. رفتم پشت آیفون، گوشی را که برداشتم، گفتند می خواهیم با شما صحبت کنیم! گفتم خب صحبت کنید! گفتند نه! می خوایم حضوری صحبت کنیم، ما پلیس هستیم! در آنجا از ساعت هفت هشت شب به بعد سرایدار در را از پشت قفل می کند. زینب بغلم بود، از پله ها و از طبقه سوم رفتم پایین، همین که در را باز کردم، دیدم حدود 20 نفر در لباس پلیس، و چند مأمور لباس شخصی در اطراف خانه هستند. همه مسلح ...
داورزنی: ریاست منطقه مرکزی آسیا، برای والیبال ایران آورده ای نداشت
...> وی ادامه داد: وقتی بن ناصر به دلیل شرایط سنی اش از در انتخابات ثبت نام نکرد، ریتا با توجه به اینکه شرایط سنی نزدیک به وی داشت اقدام کرد. وی بر اساس مقررات چند سال فرصت دارد تا رئیس بماند. وقتی وی ثبت نام کرد، کشورهای دیگر از جمله ایران، امارات و کویت ترجیح دادند تا میدان را برای ریتا باز بگذارند. به همین دلیل از کاندیداتوری ریاست کنفدراسیون والیبال آسیا انصراف دادم. رئیس فدراسیون ...
خدمتکاری که در روسیه رئیس شورا شد
...، سیل تلفن بود که به دفتر شورای محلی در 480 کیلومتری غرب مسکو وصل می شد. او به تلفن ها جواب نمی داد اما در یک مصاحبه با کانال تلگرامی پودیوم خودش را نامزد "تقلبی" خواند و گفت برای این ارتقای مقام "آماده" نیست. "فکر نمی کردم که مردم واقعا به من رای بدهند. من هیچ کاری انجام نداده بودم."با همه اینها او 62 درصد رای ها را به دست آورد و رقیبش که دهیار بود فقط 34 درصد.هیچ کدام از نامزدها ...
ساکن قدیمی محله بهشتی از فراز و نشیب های زندگی اش می گوید
...، گفتم من می زنم اگر خراب شد و اتفاقی افتاد از حقوقم کم کنید. گفتند برو پشت دستگاه، من هم رفتم و چند تا قوطی زدم، تعجب کردند. آن مهندس از کارم خوشش آمد و من را در همان قسمت گذاشت. 3 سال در آن قسمت کار کردم تا اینکه اعلام کردند قسمت اطلاعات و نگهبانی دو نفر لازم دارد. من که نسبت به بقیه تازه واردتر بودم اسمم را ننوشتم، بعد از چند روز امور اداری نام من را از بلندگو صدا زدند و گفتند برو اتاق ...
حسین زارع؛ از سبزی فروشی در تبریز تا سرآشپزی در گوگل
که بیایید دور هم جمع شویم؛ دوست های جان جانی خودم و این خیلی معروف شده بود. در این یک سال خب همه می دانستند که نه جواب تلفن می دادم و نه با آن ها رابطه داشتم. فقط تنها چیزی که یادم است این است که یک روز بلند شدم رفتم نزدیک خانه ام، هولفودز، و یک چیز هایی خریدم و آوردم خانه و غذا درست کردم و تلفن کردم به سه چهار تا از دوستانم که بیایید، شام درست کرده ام. بعد از یک ساعت، سی و چند نفر ...
توصیه به حفظ وحدت و تبعیت از ولایت فقیه از تأکیدات شهید آنجفی /عمو رحیم برای همه الگوی تمام عیار بود
قبول مسئولیتهای بالا داده می شد، اما او از همه آنها سر باز می زد. در نهایت نیز پس از اصرار بسیار از طرف دوستانش، فرماندهی عملیات سپاه را بر عهده گرفت. قبول مسئولیتهای جدید، برای او به معنی انصراف از تدریس نبود. وی در همان حال نیز تدریس خود را در سپاه و دبیرستانهای شهر ادامه داد و تا شروع جنگ تحمیلی، در حال تدریس و تحقق اهداف انقلابی نظام بود. چند ماهی از آغاز دفاع مقدس میهن اسلامی ...
تلاش زن جوان برای رهایی از یک زندگی جهنمی
توضیح می دادم، او این رفتارها را توجیه می کرد و به کار زیاد پسرش و خستگی های شغلی ارتباط می داد، تا این که روزی مقداری مواد مخدر (تریاک) از جیب همسرم پیدا کردم اما خاله ام مرا نصیحت می کرد که با این مشکل باید کنار بیایم و چیزی به همسرم نگویم، چرا که آن روزها پسرم حامد را باردار بودم. من هم به دلیل بیماری مادرم و حفظ آبروی خانوادگی این موضوع را پنهان کردم ولی همسرم به حدی در گرداب مواد مخدر ...
خاطره خواهر شهید هادی از ملاقات با حاج قاسم
او آمدند او کسی نبود که برای یک زخم که حتی باعث شده بود نتواند راه برود، دست از کار و برنامه ریزی برای بچه ها بردارد. این صحبت ها را زهره هادی خواهر شهید ابراهیم هادی درباره برادر شهیدش می گوید شهید گمنامی که در کانال کمیل به شهادت رسید و پیکرش هنوز شناسایی نشده است. این خواهر شهید درباره خاطره شهادت سردار سلیمانی و ملاقاتش با پیکر سردار پیش از تشییع در تهران می گوید حال که ...
ماجرای درگیری فیزیکی دخترِسگ گردان با شهروند رشتی/ آیا پارک های رشت جای خانم های محجبه نیست؟!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از 8دی ، ماجرای درگیری فیزیکی دختری که سگ هایش منجر به ایجاد ترس و آزار و اذیت شهروند رشتی که برای پیاده روی به یکی از پارک های شهر رشت رفته بود، با حاشیه هایی در فضای مجازی همراه شده است. خانم زینب رشیدی یکی از شهروندان شهر رشت است که عصر روز یکشنبه 27 مهرماه سال جاری در یکی از پارک های شهر رشت در حال پیاده رو ...
قتل مرد میانسال در قرار مرگبار با زن جوان
خواست همسرم را بزند که من دخالت کردم و اجازه ندادم. تا اینکه شوهرم یک ضربه به او زد و بعد از آن من فرار کردم و دیگر نمی دانم در باغ چه گذشت؛ چند دقیقه بعد از من هم شوهرم آمد.وقتی مأموران محسن، شوهر منیژه را مورد بازجویی قرار دادند، او گفت: من یک ضربه به مقتول زدم و ضربات بعدی را من وارد نکردم و دست و پایش را هم من نسبتم و نمی دانم چه کسی این کار را کرده است. او گفت: مدتی بود که متوجه شده بودم ...
چهار آبان ماه یادآور مظلومیت بهبهان
به گزارش خبرگزاری بسیج از بهبهان، مردم شهرستان بهبهان همواره از قبل از انقلاب اسلامی جز مبارزان و مخالفین با حکومت طاغوت بودند و در هنگام شروع جنگ تحمیلی توسط رژیم بعث عراق جز خط شکنان و رزمندگان در جبهه های حق علیه باطل بودند. صدام که در میدان جنگ توان مقابله با رزمندگان اسلام را نداشت به حملات موشکی و هوایی به شهرها و مناطق مسکونی رو آورد بود، چهارم آبان ماه 1362 در یک عصر پاییزی ...
عاشق امام حسین(ع) در محرم شهید شد
به گزارش مشرق ، بچه های تخریب هر کدام راز و رمز خاصی با خدای خودشان داشتند. هر نیرویی که پا به جبهه می گذاشت و به گردان تخریب می رفت، نخست به خودسازی خود می پرداخت. این نیروها در شجاعت و فداکاری حرف اول را می زدند و اخلاص و تواضع شان در جبهه زبانزد نیروها بود. بچه های تخریب پاک ترین نیروها بودند و شهادت را با رویی گشوده در آغوش می کشیدند. درست مثل علی محمد قنبری که همه در جبهه او را به خوبی و ...
همواره آرزو می کردم تا بهترین راه عبادت و اظهار عشق به خدا را پیدا کنم
...! یک بی دینِ بی خدا یا یک پیشاهنگ ساده ی مدرسه ای. نتیجه ای که به ذهنم می رسد این است که مهم نیست که چه شخصیتی داشتم، اما مهم است که متاسفانه ایمان درست و حسابی هم نداشتم. یادم می آید در کلاس اول به من یک مدال آهنی هدیه دادند که رویش تصویر یک پسر مو فرفری و تپل حک شده بود که عکس بچگیِ لنین بود. بعد از گرفتن مدال، من با پسر روی آن ارتباط برقرار کردم و او شد دوست من. هر از چند گاهی با او صحبت می ...
کتاب خاطرات 6 شهید بانه ای با حضور فرمانده سپاه کردستان رونمایی شد+تصاویر
شده است. شهیدان بختیار و کامیار در ابتدای انقلاب در دفاع از انقلاب و امنیت مرزهای کشور و کردستان و نبرد با ضدانقلاب به شهادت رسیدند، اردشیر و کورش و بهنام نیز در روز 15 خرداد سال 1363 در حالی که در مراسم بزرگداشت شهدای 15 خرداد حضور داشتند، بر اثر بمباران ناجوانمردانه شهر بانه توسط بعثی ها و دلاور در دفاع از کیان انقلاب اسلامی شهید شدند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در یکی از خطبه ...
موکب داران اربعین به 15 سال آوارگی پایان دادند
پاسخگوی آتش سوزی باشد. پاسخگوی مرگ همسایه ها باشد که روبه روی او ایستادند و با او مخالفت کردند و برای فرار از آتش، راه پله ها را انتخاب کردند جایی که آنها را به دل آتش می برد. خبر خوشی در راه است هر چه مرور می کنم همه جای این قصه تلخ است؛ الا خبر امروز. همین چند ساعت پیش خبر دادند. حالا در راه رسیدن به زندان بزرگ تهران هستیم. خانواده اش هم. گفتند قرار است پیرمرد در حبس، خبر خوبی ...
گفتگو با فرزند شهید زری موسوی که روزگار خاکستری را میگذراند
، شهادت مادرم بود. 12سال بیشتر نداشتم. توی کوچه با بچه ها مشغول بازی بودم. صدای مهیبی را از سمت خانه شنیدم. دویدم سمت خانه و بعد مادرم را کنار تنور غرق خون دیدم. مهاجرت به مشهد از آن روز زندگی طالب از این رو به آن رو می شود. او که تنها تکیه گاه زندگی اش را از دست داده ضربه سختی می خورد. پسر باهوش و باانگیزه ای بوده، اما چند سال بعد بی آنکه علتش را بداند از ناحیه پا و دست دچار معلولیت می ...
زن باید استقلال فردی و شخصیت مستقل داشته باشد/ حضور بانوان در حوزه فرهنگ ضرورت دارد/ مسئول شبکه نهال ...
گروه زنان و خانواده-رجانیوز: امروزه یکی از دغدغه های مادران، به خصوص مادران جوان، شناخت مسئولیت های خانوادگی و اجتماعی شان است. گاه جمع این فعالیت ها با یکدیگر برای مادران، امری نشدنی به نظر می آید. در همین خصوص رجانیوز با سرکار خانم کاظم بیکی، کارشناس ارشد تبلیغ و ارتباطات فرهنگی و مدرس سواد رسانه گفت و گو کرده است. خانم کاظم بیکی در این خصوص معتقد است طبق آیۀ قرآن، انسان در رنج و ...
کرونا لابه لای کلمات
تا با این هنرمند و نویسنده محلی که در نقاشی هم دستی بر آتش دارد، گفت وگو کنیم و بیشتر آشنا شویم. علاقه صفری به کتاب و نویسندگی سبب شده تا او یک خانواده کاملاً ادبی داشته باشد و فرزندانش هم راه مادر را ادامه دهند: من بچه محله تهرانپارس هستم و تا سال 1388 در آن محله زندگی می کردم، اما پس از ازدواج و از این سال به بعد همراه همسرم به تهرانسر آمدیم. جا دارد از همسرم به سبب همه ...
الهامی: هیچ استراحتی به مظاهری ندادم
تیمش در نیمه نهایی جام حذفی گفت: خدا را شکر اخباری در دیدار با نفت مسجدسلیمان درون دروازه ایستاد و عملکرد خوبی داشت ولی پس از این مسابقه هم 4 روز دوباره همراه تیم تمرین نکرد چون مصدوم بود و فقط فیزیوتراپی انجام می داد. او تصریح کرد: در جریان بحث رشید مظاهری با باشگاه تراکتور نبودم ولی اینکه سر بازی با نفت مسجدسلیمان و استقلال نیامد و حالا وکیل او می گوید استراحت فنی داده بودم، اصلا و ابدا ...
چوب معلم گل بود
.... قدیم رسم بود که می گفتند تربیت بچه دست معلم است. اگر توی خانه، توی خیابان یا در مهمانی، بچه ناراحتی ایجاد می کرد، همه از چشم معلم می دیدند و می گفتند فلان فلان شده معلمش تربیتش نکرده ادب را به او یاد نداده. شجاعیان از خاطرات تنبیه دانش آموزان این گونه برایمان تعریف می کند: آن زمان که ناظم بودم، می دیدیم که از هر کلاسی 4 5 نفر بیرون انداخته می شدند که مشق هایشان را انجام نداده ...
ماجرای سرگرد عراقی که در مشهد کتک خورد
یکی از دختران ما را اسیر کرده بودند. من خودم از دور دیدم عراقی ها به یک دختر ما تجاوز کردند، بعد پیکر او را از درختی آویزان کردند . تکاورهای ما برای پایین آوردن پیکر آن دختر شهید شدند! این خبرنگار روایت خود از تجاوز عراقی ها به زنان و دختران ایرانی را اینگونه ادامه می دهد: من سال 63 در کتابم نوشتم و با عکس چاپ کردم؛ انتشارات سپاه هم منتشر کرد. اینها به خیلی از خانم های اسیر ما تعرض ...