رفتن به پارتی شبانه زندگی ام را ویران کرد
سایر منابع:
سایر خبرها
جنایت اشتباهی برادر کینه جو
چاقو به او زدم. کی متوجه این اشتباهت شدی؟ بعد از قتل به محل حادثه رفتم تا سروگوشی آب بدهم، اما چیزی دست گیرم نشد. تا اینکه 4روز بعد برادرم را در خیابان دیدم. یک دفعه جلوی من ظاهر شد و من حسابی غافلگیر شدم. به او گفتم که من تو را کشته ام، چطور زنده ای؟ و ناگهان متوجه شدم که ای دل غافل، من فرد دیگری را با برادرم اشتباه گرفته ام. نمی دانید چه حالی شدم. عذاب وجدان به سراغم آمد و تصمیم به ...
دامادم قلبم را شکست و غرورم را جریحه دار کرد
بعد از پایان تحصیلاتم در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کردم و به آموختن حرفه خیاطی مشغول شدم. خیلی زود این هنر را آموختم و برای خودم کار و کاسبی راه انداختم. خلاصه 25 بهار از عمرم گذشته بود که مادرم بنا به وصیت پدربزرگم مقدمات ازدواج من و دختر عمویم را فراهم کرد چون اعتقاد داشت عقد دختر عمو و پسر عمو را در آسمان ها بسته اند با این ازدواج همه اطرافیانم منتظر تولد پسری بودند تا وارث عنوان ...
شهید خلیل احمدی: به این دنیا دل نبندید/ بهترین مرگ برای ما شهادت است
شهیدان را ادامه دهید؛ به این زندگی دنیوی دل نبندید؛ مرگ سراغ همه خواهد آمد و چه بهتر که انسان مرگش شهادت در راه خدا باشد. و تو ای مادرم و ای خانواده ام! اگر گریه کردید، به یاد امام حسین و اصحابش گریه کنید؛ افتخار کنید که من در راه حسین عزیز شهید شدم؛ صبور باشید و به خدا توکل کنید؛ مبادا خدا را فراموش کنید؛ حجاب را رعایت کنید؛ در تربیت دخترم مریم بکوشید؛ پدر بزرگوارم! نماز 3 سال من قضا شده ...
قاتل عوضی بازداشت شد
... بررسی های مأموران پلیس نشان داد ساعتی قبل پیکر خونین این مرد از داخل پارکی در نزدیکی میدان فتح در جنوب تهران برای درمان به بیمارستان منتقل شده است که ساعتی بعد بر اثر شدت خونریزی به کام مرگ می رود. یکی از شاهدان به مأموران گفت: ساعت پایانی شب در حال عبور از پارک بودم که دیدم مردی روی نیمکتی ملحفه ای روی خودش کشیده و خوابیده است. هنوز به انتهای پارک نرسیده بودم که صدای دلخراشی ...
11 پیام کوتاه از شهید مفقودالاثر کربلای 4
مرحمت نموده که جانم را فدای اسلام، قرآن و راه روشن و بی آلایش مولا و آقایان امام خمینی نمایم. در این وقت کم چندین در خواست و سفارش دارم، امید است مانند همیشه لطف و صفای خود را ثابت نمایید. 1- همه بدانند که فقط جهت رضای خداوند و جهت احیای اسلام عزیز به جبهه آمدم و هر کس به دلخواه خودش، آمدن مرا تفسیر نکنند. ضمناً به فرزندانم بگوئید که پدر جهت نابودی کفر و حفظ اسلام شهید شد. ...
مسیح آمد
برانگیخته و مرا هر جا که باشم وجودی پر برکت قرار داده است، و تا زمانی که زنده ام مرا به نماز و زکات توصیه فرموده است... سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولد شدم و در آن روز که می میرم. و در آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد . میلاد مبارک و پر از نور و سرور بزرگ نبی خدا، حضرت عیسی مسیح (ع) بر همه ی یکتاپرستان و موحدان عالم مبارک باد. در آغازین روزهای سال جدید میلادی قرار داریم ...
پدرم حساسیت بسیاری به لقمه حلال داشت
گرفته و کمتر به آنها پرداخته شده است. وزیر دربار و تشریفات پدر! استاد حسین لرزاده 22ساله بود که با دختر عمه اش ازدواج کرد. آن زمان از محله پدری اش در خیابان قلمستان، به خیابان لرزاده حوالی میدان خراسان آمده بود. ثمره این زندگی مشترک 5دختر و 3پسر بود که شهناز، فرزند ششم و دختر چهارم خانواده است. او که فرزند محبوب پدرش بود و بعد از ازدواج دیوار به دیوار خانه پدری اش زندگی می کرد ...
روایتی از زلزله 5 دی ماه 82 در بم
کمک با صدای موتور هواپیما در هم پیچیده بود. چندین هزار نفر روی باند فرودگاه منتظر امدادرسانی بودند؛ همه می خواستند سوار همین هواپیمای 20 نفره شوند، مجروحان دست و پا شکسته با صورت دیوارهای بم و یادگارهای کودکانی که دیگر نیستند... شاید تلخ ترین و جانکاه ترین خاطره از زلزله بم در وجودم، یادآوری دختر بچه 5 یا 6 ساله ای بود که در آن غروب سرد و سوزناک تلاش می کرد جان مادر مجروحش را در میان ...
از حلقه بگوشان شرق و غرب دوری کنید/ تنها تابع امام و روحانیت اصیل باشید و بس
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید رجب ابطالی زندگی نامه و وصیت نامه این شهید را از نظر می گذرانیم. زندگی نامه شهید: روی سنگ قبر کمی آب ریختم و گردوغبار آن را پاک کردم. شمعی روشن کردم و روی سنگ گذاشتم. نگاهی به عکس رجب که داخل شیشه بود، انداختم. داشت به من لبخند می زد. دلم می خواهد روز بیایم و با پسرم حرف بزنم و درد و دل کنم. هر وقت به اینجا می آیم، احساس می کنم که سبک م ...
ازدواج در بخش قلب!
دوام نیاورد، نیمه های همان شب دچار تشنج و لرزش های بدنی شدید شد و با وجود تلاش جمعی همکارانمان این مادر جوان 26 ساله نیمه های همان شب جان به جان آفرین تسلیم کرد. صبح روز بعد که همسرش به همراه پدر همسرش و دختر دوساله اش برای ملاقات متوفی به بخش ما آمده بودند. همه ما مانده بودیم که چطور این خبر بد و غیرمنتظره را به همسر و پدر دختر بدهیم. سرانجام همسرم راضی شد که این خبر تلخ را به آن ها ...
گفتگو با آرتور سی کلارک، نویسنده بزرگ ادبیات علمی تخیلی
اینکه چند دقیقه ای گوش دادم، ناگهان صدای عصبانی مدیرم از تانتون [(شهری در شهرستان سامرست انگلستان)] را شنیدم که می گفت: داری سیگنال را ضعیف می کنی. قطع کن! حالا همه چیز خیلی فرق کرده است. خیلی زیاد. به زودی هر کس ابزار ارتباطی شخصی خود را خواهد داشت [..]. دهه 70 واژه comsol را ابداع کردی که البته امروز ما تازه معنی آن را می فهمیم. الان به جای این واژه از رایانه های چندرسانه ...
جزییاتی از دادگاه و اعدام صدام دیکتاتور معدوم عراق
دوران کودکی به عراق رفته بودم و هیچ شناختی از عراق و هیچ گونه ارتباطی با عراقی ها نداشتم؛ تنها از طریق همین همایش ها با تعدادی از وکلای عراقی دیدار داشتم و نه بیشتر. زمانی که وارد کشور عراق شدم و مشاهده کردم که تحریم های آمریکا چه بر سر عراق آورده و همین طور وضعیت اسف باری را دیدم که عراقی ها در آن به سر می بردند، بسیار منقلب شدم و این مسئله بر من تأثیری جدی گذاشت. بنابراین تصمیم گرفتم از عراق به ...
هفده سال عاشقی
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: آخرین روزهای پاییز است. باران باریده و هوا آغشته به نم معطر دیوارهای کاهگلی باغ کوچه ها و تن مرطوب نخل هاست. پوران خانم در حیاط پر از نخل و نارنج نشسته است؛ در کوچه خلیل زاده باغ شهر بم، کنار قبر سیدمحمود و رؤیا. مثل همیشه، مثل هر ساعتی که دلش برای همسر و دخترش تنگ می شود. هفده سال پیش بود که هر دو را از دست داد. وقتی جنازه ها را ا ...
برگ ریزان انسان ها در پاییز کرونایی
عزا را با جدیت دنبال می کردند. فصل بهار و تابستان هرچند که میهمانی ها و دورهمی ها هم وجود داشت، اگرچه فوت یک نفر هم برای همه مهم است، اما آمار مرگ روزانه حدود 200 نفر و یا کمتر و بیشتر همیشه شنیده می شد، که ناگهان مسئولان بهداشتی و کارشناسان اپیدمیولوژی هشدارهای جدی درباره ابتلای سه تا چهار برابر مردم در فصل پاییز و زمستان را دادند و متاسفانه آمارها دیری نپایید که سر به فلک کشید. ...
سکوت قناری و کنجکاوی همسایه راز 4 مرگ را فاش کرد
خانه هستند. برای اطلاع از حال و احوال آنها خودم را به طبقه بالا رساندم. قسمتی از در ورودی خانه شان شیشه ای است و زمانی که از شیشه نگاه کردم متوجه شدم که دو برادر داخل پذیرایی خوابیده اند. اما هر چه به شیشه زدم، دیدم که تکان نمی خورند و همین مسأله مرا ترساند. موضوع را به همسایه ها خبر دادم و با کمک آنها شیشه را شکستیم که ناگهان بوی گاز شدیدی به مشام رسید. با ورود به خانه با جسد دو برادر مواجه شدیم. با مرگ دو پسر جوان به دستور بازپرس واحدی اجساد به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات برای علت گاز گرفتگی ادامه دارد. ...
امیر رضا دلاوری در کنار مادرش
خانه خورشید ایرج عرب زاده جاده مرگ محمد قاسمی مسافر بهروز توفیقی آن جا که زاده شدم 1387 مسعود آب پرور کاشی چهل 1387 مهدی نوربخش پاتوق 1387–1386 شاهین باباپور شبکه 1 سایاب 1386 محمدعلی سجادی بیداری 1386 بهرام عظیم پور شبکه 3 کاراگاه علوی 1386 حسن هدایت یک ما چند نفر 1385 فیاض موسوی شبکه 1 پایان نمایش 1384 بهمن زرین پور آهوی ماه نهم ...
هرگز نمی توان گفت تاریخ اجتماعی ایران را می شناسیم
جنسیتم نگذاشته ام به همان تفکر پدرم بازگردد و اینکه تفاوتی میان دختر و پسر قائل نمی شد. همان که می گفت: گریه نکن! مشکلت را حل کن. بنابراین من هرگز فکر نکردم که خب تا اینجا که آمده ام برای یک زن کافی است. زن یا مرد بودن برای من ملاک نبود، من طی همه این سال ها تنها به عنوان یک مورخ، استاد دانشگاه و ناشر تلاش کردم و البته با سختی ها و بی مهری های زیادی هم دست و پنجه نرم کردم که چه بسا مردها هم تجربه ...
دختر 17 ساله: پسر فروشنده مرا به خانه مجردی برد و ....
او به جایی رسید که خانواده ام متوجه شدند که او بیماری عصبی دارد و زندگی من با او فرجامی نخواهد داشت. به همین دلیل من و نصیر بعد از چند ماه به صورت توافقی از هم جدا شدیم و من هم همه حق و حقوقم را به او بخشیدم . او ادامه می دهد: بعد از این ماجرا بود که دچار افسردگی شدم و برای رهایی از این وضعیت، معمولا برای خرید یا وقت گذرانی به مراکز تجاری می رفتم. در این میان با جوانی به نام فرشید که در ...
سرهنگ علیه رنج فراموشی
. آنچه در ادامه می خوانید، روایتی است از زندگی شخصی، فعالیت های دوران جنگ و بعد از بازنشستگی او که حالا 14 سال از خدمتش در عرصه دفاع از کشور می گذرد، اما هنوز هم دست از کار نکشیده است. کریمی در این سال ها 11 عنوان کتاب درباره خاطراتش از دوران دفاع مقدس و عملیات های جنگ هشت ساله به چاپ رسانده است و دو کتاب نیز همین روز ها در دست انتشار دارد. سرهنگ کریمی 4 فرزند دارد. 2 دختر و 2 ...
کنجکاوی همسایه ها راز 4 مرگ را فاش کرد
احوال آن ها خودم را به طبقه بالا رساندم. قسمتی از در ورودی خانه شان شیشه ای است و زمانی که از شیشه نگاه کردم متوجه شدم که دو برادر داخل پذیرایی خوابیده اند. اما هر چه به شیشه زدم، دیدم که تکان نمی خورند و همین مسأله مرا ترساند. موضوع را به همسایه ها خبر دادم و با کمک آن ها شیشه را شکستیم که ناگهان بوی گاز شدیدی به مشام رسید. با ورود به خانه با جسد دو برادر مواجه شدیم. با مرگ دو پسر جوان به دستور بازپرس واحدی اجساد به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات برای علت گاز گرفتگی ادامه دارد. منبع: روزنامه ایران ...
نخستین شهید راه ولایت ( زهراء سلام الله علیها )
مادرتان خبردار کنید، آن دو از منزل بیرون رفته و صدا می زدند: یا محمداه یا احمداه، امروز که مادرمان از دنیا رفت رحلت تو تجدید شد، بعد به مسجد رفته و علی علیه السلام را خبردار کردند حضرت با شنیدن خبر شهادت فاطمه علیهاالسلام از هوش رفت و با پاشیدن آب بر او به هوش آمد و چنین گفت: ای دختر حضرت محمد به چه کسی تسلیت بگوئیم، من همیشه به وسیله تو دلداری داده می شدم، بعد از تو چه کسی موجب دلداری و تسلیت من ...
انگشت اتهام مقتول به سوی شوهرش | زن با تینر به دست مرد به آتش کشیده شد
به گزارش همشهری آنلاین، ساعت 12ظهر یکشنبه 30آذرماه به قاضی ساسان غلامی، بازپرس جنایی تهران گزارش مرگ زنی جوان اعلام شد. این زن از یک هفته قبل تر به دلیل سوختگی در بیمارستان بستری شده اما به دلیل شدت سوختگی جانش را از دست داده بود. با دستور بازپرس جنایی تهران، تحقیقات برای کشف اسرار مرگ زن جوان شروع شد و مأموران دریافتند که این زن قبل از مرگش به پلیس و خانواده اش گفته بود که با شوهرش ...
ارتکاب جنایت زیر نور افسونگر ماه و شوم بودن آینه ها
، هر 6 داستان این کتاب مهم هستند؛ حتی اگر اتفاق خاصی پس از این ناگهان ها رخ ندهد. مثلا در این داستان، یکی از ناگهان ها این گونه است: مدتی همه جا ساکت بود و بعد ناگهان حضور کسی را پشت سرم حس کردم. (صفحه 106) قصه ای که مرد عجیبِ این داستان می خواهد تعریف کند، درباره بُعد هراس انگیز تقلید است که موجب جنایت یا بهتر بگوییم خودکشی می شود. مرد عجیب این داستان، پیش از تعریف قصه اش از زشتی های تقلید و ...
نیلوفر جلیلوند: پدرم می خواست از بدی های جامعه هنری به دور باشیم/ زنان در ایران امروز فرصت رشد فراوانی ...
هستم و دوستت دارم ". صدایش در این پیام بسیار گرفته بود. دختر من فکر کنم روزی صدبار این پیام را گوش می دهد و گریه می کند. دلیل اینکه لیلا به او نزدیک است ،به این خاطر است که پدرم لیلای مرا بزرگ کرد (بغض)، و این دو سال ها رابطه نزدیکی داشتند. من در آنزمان هم دانشگاه می رفتم و هم کار می کردم و لیلا بیشتر با پدرم بود.الان زندگی خوبی دارم آنهم به خاطر پدر و مادرم. پدرم خیلی مدرن فکر می کرد و به من می گفت ...
ماجرای فرار عروسک مخوف آنابل از موزه
دست های عروسک دور گردن لو قفل می شود و شروع به خفه کردنش می کند. لو می گوید بعد از این اتفاق از هوش رفته و صبح روز بعد به هوش آمده و اصلا نمی دانسته این اتفاق واقعا افتاده بود یا یک کابوس بوده است. فردای آن روز لو وارد اتاق دونا می شود اما کسی را آنجا نمی بیند، آنابل به جای اینکه مثل همیشه روی تخت باشد روی صندلی نشسته بوده و چیز دیگری تغییر نکرده بود. لو به سمت عروسک می رود اما ناگهان فلج ...
من مرگ را زیسته ام!
... آمنه رحیمی متخلص به (ژوان) هستم، پاییز سال 1370ه.ش در شهر اورامان تخت دیده به جهان گشودم، تحصیلاتم را تا پایان دوره ی متوسطه در شهر اورامان ادامه دادم و سال 89ه.ش در رشته ی زیست شناسی وارد دانشگاه کردستان شدم. تابستان سال 1390، به بیماری ام اس مبتلا شدم و شنوایی، توانایی وحرکتم را از دست دادم، بهار سال 93 به مدت سه ماه در حال کما بودم و بعد از رهایی از کما، پاییز همان سال در حالی که فلج ...
گپ و گفتی با آقای سنگی ایران/ کارآفرینی که خودرو و باغش را فروخت تا اشتغالزایی کند + عکس و فیلم
خبرگزاری فارس، مشهد - به انتهای بلوار پنجتن که می رسی، حدود دو کیلومتر پس از کشف رود و نرسیده به پل آزادراه کنارگذر شمالی مشهد، همان جایی که محدوده شهری تمام و تالارها خودنمایی می کنند، به سمت بلوار تلاش که بِرَوی و 43 ستون برق را بشماری، دو درب بزرگ سبز رنگ را خواهی دید؛ اینجا کارگاه آقای سنگی است. آقای سنگی که بیش از 30 سال است که یک سنگ سخت را با هنرمندی بسیار تبدیل به دیزی، تسبی ...
چن شیسن؛ پدر علم هوا و فضا در چین
افراد خبیث، نام برده می شد. "زمانی ما در آمریکا شیفته چین بودیم، بعد اتفاقی افتاد و ما شروع کردیم به ناسزا گفتن و تحقیر کردن چین. " در همین حال مدیر تازه آزمایشگاه نیروی محرکه برای پرتاب، معتقد شده بود که یک جاسوس در آزمایشگاه است و شک و تردید خود در باره چند تن از کارکنان آزمایشگاه را با اف بی آی، در میان گذاشت. فریزر مک دونالد می گوید: "من متوجه شدم که همه آن ها چینی یا یهودی هستند ...
برای مستندسازی باید زندگی را بیاموزیم
.... می دانم این چه موهبت بزرگی است که با سالمندان زندگی کنید و در کنار آنها فرزندان تان را بزرگ کنید، این بسیار زیباست. و هنگامی که آنها را از دست دادیم، من بر آن شدم تا این داستان عشق را بگویم، عشق های زمان قدیم. که دیگر همدیگر را نمی بوسیم، دست همدیگر را نمی گیریم و به هم هدیه نمی دهیم و نمی گوییم که دوست تان داریم؛ همه اینها پکیجی از نوع غربی ابراز عشق است. این رمان مرا بر آن داشت تا نسخه ای ...
از روحانیت حمایت کنید/ اگر روحانیت تنها باشد دشمن سنگر مقاومت شما را بهم می زند
دست خودشان انقلاب را به سقوط کشیدند و بعد هم پشیمان می شدند. چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی. خداوندا! غم و درد من از دشمن نیست که در مقابلم رجزخوانی می کند، بلکه از دوستان و خویشاوندانی هست که هنوز مرا نشناخته اند. در تمام طول انقلاب سعی کردم خودم را به آن ها بشناسانم و خیلی از حرف ها و مسائل جنگ و انقلاب و تاریخ را حضوراً با همه دوستان و آشنایان در میان گذاشتم، چه شب ها تا به ...