صدخاطره و نکته از دکتر مصدق منتشر شد/ ماجرای سوییت 450 دلاری
سایر خبرها
سردار سلیمانی به حضور در تشییع پیکر پدر شهیدان میرحسینی پافشاری داشت
رسید و چون ساعت مراسم ها را از رسانه ها اعلام کرده بودیم امکان تغییر در برگزاری مراسم وجود نداشت. میرحسینی ادامه داد: ما هم درگیر تشییع و تدفین هستیم و نمی توانیم حق میزبانی را به خوبی به جا بیاوریم، درخواست کردم روز هفت فوت پدرم تشریف بیاورد که سخنران مراسم هم باشد و سردار سلیمانی قبول کرد. تشییع یک روز بعد از عملیات انتحاری در سرباز و شهادت سردار شوشتری و محمدزاده ...
شهیدی که حاج قاسم را جای خود به مراسم عقد فرزندش فرستاد
، ناراحت هم بودم. حال و احوال ها شروع شد. تا اینکه پدر خانواده آنچه را که ساعت ها منتظرش بودم و خودم را از قبل برایش آماده کرده بودم، پرسید. خودم را جمع و جور کردم و با صدایی غمگین گفتم: پدرم شهید شده، در سوریه مدافع حرم بود. همین دو جمله را گفتم و خلاص. بغض آمد و گلوی همه را گرفت. فقط این را یادم هست که در آن لحظات سخت و سنگین، خاطرات کودکی من و پدرم، شوخی ها، خنده ها و حتی آخرین ...
برگ هایی از خاطرات جوانی و گذشته همایون کاتوزیان چاپ شد
پیش تر در وب سایت اینترنتی خود منتشر کرده است. اما برخی از خاطرات هستند که برای اولین بار در این کتاب چاپ می شوند. خاطرات این کتاب درباره سال های جوانی و حضور همایون کاتوزیان در دبیرستان البرز تهران، نخستین تجربه های حضور در عوالم سیاست و فرهنگ، ادامه تحصیل دانشگاهی در انگلستان، تدریس، فعالیت های سیاسی و فرهنگی، افرادی چون ایرج افشار، احمد شاملو، داریوش آشوری، جلال آل احمد، خلیل ملکی ...
از فاطمه مغنیه به قاسم سلیمانی مردی خارج از این زمانه
.... براساس این گزارش، فاطمه عماد مغنیه خطاب به حاج قاسم نوشته است: دخترت زینب چند ماه پس از شهادت شما از من پرسید که کدام جدایی و فراق برای شما سخت تر بود؟ من کمی گیج شدم که بگویم جدایی پدرم عماد یا برادرم جهاد یا دایی مصطفی یا شما. گفتم شما (حاج قاسم). او تعجب کرد و از من دلیلش را پرسید. دلیل این است که ای عمو شما پدرمن که مرا به دنیا آورده باشد نبودی و مجبور نبودی ...
کارتن هایی که حاج قاسم به نویسنده های جنگ داد
، تشکر کرد و گفت: خاطرات چند شهید را جمع آوری کرده ایم. آیا امکان دارد که نویسنده هایی را معرفی کنید تا این خاطرات را به کتاب تبدیل کنند؟ تمام هزینه ها را هم پرداخت می کنیم. گفتم: بله. در خدمت هستیم. شاید اولین بار بود که یک فرمانده جنگی از ما می خواست که خاطرات برخی شهدا را کتاب کنیم و همه گونه همکاری هم می کرد. روز بعد دوباره تماس گرفت و پیگیری کرد. گفتم 10 نفر از نویسندگان ...
اسطوره ایرانی از نگاه نویسندگان
. گویی برایش فرقی نمی کرد جنگ نظامی است یا طبیعت با مردم سر جنگ گذاشته، هر جا که نیاز بود مانند یک سرباز در میدان حاضر می شد و تا کار ها را سروسامان نمی داد، خیالش راحت نمی شد. هر چند که در طول یک سال گذشته مستند و یا فیلمی درباره این بزرگ سردار ایرانی ساخته نشده و مشخص هم نیست چه زمانی قرار است قفل ناپیدای این مهم برای ادای دین به بزرگان عرصه های مختلف کشور شکسته شود، اما در مقابل نویسندگان تا ...
ماجرای انگشتر و تسبیحی که سردار سلیمانی به دو خواهر داد
به گزارش شریان نیوز ،خاطرات متعددی این روز ها در قالب کتاب از سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی منتشر می شود. یکی از کتاب ها کاری است از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی که موارد متعدد را در موقعیت های گوناگون بیان می کند. در خاطره ای از این کتاب که به نقل از سردار احمد همزه ای با عنوان بخشش بیان شده می خوانید: من با خواهرم سمانه چند سال فاصله سنی داشتم. هر کاری داشتیم با هم انجام می ...
دختر ابومهدی: پدرم همیشه می گفت نمی خواهد حاج قاسم را بین گرگ ها تنها بگذارد؛ سفارت آمریکا در بغداد مرکز ...
...، برخی اعلام شده و برخی اعلام نشده بود. او [پدرم] به عنوان مسئول رسمی می رفت مثل نخست وزیر یا مسئولان دیگر کشوری را همراهی می کرد. برخی دیدارها اعلام نشده و برخی اعلام شده است. برخی هم هنوز اعلام نشده اما روابط همیشه بوده و حتی اگر دیداری نبوده، به واسطه حضور مبارک حاج قاسم ارتباط بوده است. او همیشه میگفت که السید الولیّ ضامن [و حافظ] است و ضامن نه فقط برای کشور ایران و مقاومت. جمهوری اسلامی ...
رستاخیزِ تبریز
، پشتت به پشتشان باشد، پشتت گرم است. نکته ای که خود حاج قاسم هم بارها به آن اشاره کرده بود. محسن بخت شکوهی از پشت گرمی که مردم تبریز برای انقلاب می دهند، می گوید. تماس سردار خرّم و خبری که زیرنویس شد بخت شکوهی که کنار احمد جلیل پور اجرای اجتماع شهادت حاج قاسم در تبریز را عهده دار بود، درباره آن روز می گوید: وقت نماز صبح بود که با تماس سردار خرّم جا خوردم. گفت خودت را زود به دفتر ...
شهادت نگاشت هایی که به تیغ سانسور رفت!
سرویس تاریخ جوان آنلاین: این قلم گاهی و البته از سر احساس ضرورت و نه تفنن، در فضای مجازی نکاتی را به اشتراک می گذارد. هم از این روی از آغازین ساعات شهادت سپهبد قاسم سلیمانی نیز چنین کرد، اما تمامی آن ها پس از لَختی و به تیغ داعیه دارانِ گردش آزاد اطلاعات، حذف می شدند! اکنون که سالی از آن رستاخیز عظیم فاصله گرفته ایم، خوانش تحلیلی آن تک نگاری ها، به نظرم جالب آمد. آنچه در پی می آید، درنگ هایی در حاشیه و متن شهادت سردار است که در آن روزها، نویسنده اشارت بدان را بهنگام دانسته است. این اندک را به روح بلند سردار ملی ...
مترجمان شهرک
یک ماه بعد، یک روز که خسته و کوفته و با کلی مشغله فکری از سر کار به خانه برمی گردد، زهرای چهار ساله به استقبال پدر می آید و با همان زبان کودکانه به او می گوید: بابا می توانم انگلیسی صحبت کنم! حسن آقا اعتنایی به حرف او نمی کند. به سردی جواب دخترش را می دهد و می گوید که مگر انگلیسی یاد گرفتن الکی است؟! اما چند دقیقه بعد زهرا را می بیند که در دنیا و حال و هوای کودکانه خودش مشغول بازی است ...
روایت فارس من| رنج نامه زندگی کارگری؛ چشم مان به خدا و حمایت های مردم است
برسیم و رستگار شویم. امیدواری؛ تنها کاری که از دستم برمی آید. 2| من بچه پایین هستم. در کوچه ها بزرگ شدم و پدرم کارگر بود. مرد سخت کوشی که با 20 سال سابقه، فقط 10 سال بیمه دارد! حافظه من خاطرات متنوعی ندارد و پر است از تصاویر تیره و خاکستری و کدر. از وقتی یادم می آید کار کرده ام فقط. در شرکت های مختلف. گاهی شیفت شبانه روزی هم بوده ام. شیفت شب و حقوق کم. چه بگویم؟ همه می دانند چه خبر است ...
وحشت زنان تهرانی از این پسر 18 ساله خطرناک+جزئیات
من در حسرت خرید بازی های رایانه ای هستم به من پیشنهاد سرقت داد. اما اطمینان داد که دستگیر نمی شویم. خودش به من آموزش سرقت و گوشی قاپی داد. بعد از چند جلسه آموزش، سوار بر موتور شدیم و با پوشاندن صورت هایمان دست به موبایل قاپی می زدیم. همدستم، مالخری را می شناخت که گوشی ها را از ما می خرید. با پولی که او به ما می داد موفق شدم بازی بخرم و خوشحال بودم. پیشنهاد من بود. چون عاشق ...
ضیا موحد: چاپ شعرهایم به اصرار هوشنگ گلشیری بود
کتاب را نوشتم. من خاطرات خیلی خوشی از علمی و فرهنگی و رفت و آمد به آنجا دارم. فضای گرم و خوبی در آنجا حاکم بود و با شوق به آنجا می رفتم. الان هم معتقدم که برای گرم نگه داشتن آنجا باز باید اهل قلم را در انتشارات گرد هم جمع کرد. نویسنده کتاب نظریه ادبیات در پایان سخنان خود ضمن یادکری از استاد محمد علی موحد گفت: در جشن بزرگداشتی برای آقای موحد در هنگام سخنرانی گفتم که من هر بار محمد علی موحد ...
مردم از حاج قاسم سلیمانی می گویند/ بخش پایانی
...> *حضور با عشق و احساس مردم خبر شهادت رو از شبکه خبر شنیدم، همه خانواده تو بهت و اشک بودیم، بعد هم که روز تشییع، رهبر برای ایشون نماز خوندن همه با عشق و احساسشون حاضر شده بودن و واقعا شلوغی و ازدحام جمعیت بی سابقه بود. آشتیانی 40ساله ارشد روانشناسی، تهران *سردار شهیدی که تمام عمر خودش رو برای امنیت مردم گذاشت با شنیدن خبر شهادت سردار، احساس کردم پدرم رو ...
روایت شهید ستاری از زندگی اش، روایت ناتمام را از دیگر آثار متمایز کرده است
خلق آثار بزرگ و ماندگار مورد استفاده نسل های بعد قرار گیرد؟ خاطرات دوران دفاع مقدس یک گنج تمام نشدنی است و حالاحالاها رمان نویس ها و خاطره نویس ها و نمایشنامه نویس ها می توانند از این خاطرات به عنوان دستمایه روایی آثارشان استفاده کنند. خاطرات دفاع مقدس هم فرم و هم محتوا دارد و هم زندگی پرماجرا و پر از فراز و فرود و کنش و واکنش های رزمندگان و شهداست و هم به لحاظ محتوایی چون یک عقبه ایمانی ...
حاج قاسم نمی خواست خانواده ما داغ دیگری ببیند!
اینکه اواخر سال 1363 برای اولین مرتبه وارد جبهه شدم و هنگام عملیات بدر فروردین 64 در جبهه بودم. چند سال به عشق حضور در جبهه لحظه شماری می کردم. حتی مرخصی هم نیامدم، چون نگران بودم والدینم یا برادرم حسین مانع اعزام مجدد من شوند. اولین عملیاتی که در آن حضور داشتید چه عملیاتی و چه سالی بود؟ اولین حضورم به سال 63 و عملیات بدر بازمی گردد. آن زمان این طور مرسوم بود که روز قبل از ...
مردم از حاج قاسم سلیمانی می گویند/ بخش دوم
...، اربعین در ذهنمون تداعی میشد، سیل جمعیت بود که به سمت دانشگاه تهران حرکت می کرد. مسیر رو بلد بودم چون در مقطع دکتری دانشجوی دانشگاه تهران بودم، بارها از انقلاب پیاده تا دانشگاه رفته بودم ولی اون روز قدم هام کند شده بود و پاهام به سختی یاری می کردن. در کنار خیابان ها پوسترهای بسیار زیبایی از عکس های مقام معظم رهبری و حاج قاسم بین مردم توزیع می شد، چند پوستر زیبا از حاج قاسم ...
ثبت حقیقت
یادش هست؟ چون به گفته ایشان حرف های داربی شر آن قدر تکان دهنده و تعجب آور بوده که بعد از گذشت سال ها همچنان در خاطرم مانده. آن قدر حافظه اش دقیق بود که در تماس اول، حتی پنجره های اتاق هتلی که مصاحبه داربی شر در آنجا انجام شد را هم یادش بود که چقدر فیلمبرداری و نورپردازی مقابل آن پنجره ها مشکل بوده. آنچه در گفت وگوی تلفنی بیان می شود، چند روز بعد در اتاق تدوین دوباره تکرار می شود؛ یعنی خاطره اش عوض ...
وقتی راننده تاکسی حاج قاسم را نشناخت
به گزارش شریان نیوز ،یکی از کتاب هایی که این روز ها وارد بازار نشر شده و خاطراتی را از شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در خود دارد، مالک زمان نام دارد که از سوی گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی منتشر است. در یکی از خاطرات خودگفته سردار که با اندکی ویرایش در سبک نوشتار در این اثر درج شده، می خوانید: بعد از چند سال دنبال کار گشتن بهترین کاری که گیرم آمد، رانندگی برای فرودگاه بود. من در کرمان ...
حکایت طبابت دکتر مظفری
کردم من را هم با خودش به مشهد ببرد. پیله کردن هایم جواب می داد و همراهش عازم مشهد می شدم. خیلی کوچک بودم که در محله مش کاظم صدایم می زدند. سکوت مطلق خاطرات کودکی سیدکاظم به روز هایی برمی گردد که در سکوت اتاق بین خواهر ها و برادرهایش به صحبت های امام (ره) که از ضبط صوت پخش می شد گوش می داد از نجف که به رودسر برگشتیم پدرم پیام امام را به گوش مردم می رساند. در واقع مبلغی بود که از ...
نُهمین مونولیت ؛ از یوتای آمریکا تا جاجرود در ایران
...: اولین نمونه ی این مونولیت ها در ایالت یوتای آمریکا پیدا شد و به مونولیت یوتا شهرت یافت. پس از آن به فاصله ی هر چند روز یک بار، در نقاط دیگری از جهان این مونولیت ها سر درآوردند و حالا نهمین مونولیت در ایران و در روستای نیکنام ده جاجرود در تهران پیدا شده است. اولین نمونه ی این مونولیت ها در ایالت یوتای آمریکا پیدا شد و به مونولیت یوتا شهرت یافت. پس از آن به فاصله ی هر چند روز یک ...
ورود مرغ به خانواده سلطنتی؛ سلطان خوراک مرغ هم دستگیر شد
اطلاعات سپاه از نام و هویت این تاجر نهاده های دامی اطلاعاتی منتشر نکرد. مجموع پولی که برای واردات نهاده های صنعت مرغ مصرف می شود، از میزان کل ارزی که برای واردات دارو و تجهیزات پزشکی اختصاص داده شده، بیشتر است و با این حال همچنان مرغ گران به دست به مصرف کننده ایرانی می رسد احتمال جهش دوباره قیمت مرغ در بازار شب عید این موضوع در حالی رخ می دهد که قیمت مرغ در تهران تا ...
شهادت سردار و بی قراری کودکی که شاخه گل را به سردار اهدا کرد/ محمدحسین به آغوش سردار قانع شد
به عنوان پاسدار در خط مقدم انقلاب قرار گرفت و سرانجام در 21 فروردین 1395 در منطقه خانطومان سوریه شهید شد. *دیدار با سردار و دلبری محمد حسین با دوستش همزمان با سالگرد شهادت سردار سلیمانی، زهرا جلیلی مادر شهید حسین بواس به روزی که حاج قاسم به شهر بابل آمد، اشاره می کند و می گوید؛ آن روز من به همراه همسر، عروسم و دو فرزندان شهید راهی بابل شدیم، در ابتدا در مراسم دیدار عمومی شرکت ...
سردار فضلی: حاج قاسم یک نمونه از سربازان امام بود
.... اما چون مسیری که انتخاب کرده مسیر ولایت، امامت و اطاعت از امر ولی است، چون با امام عشق ورزی کرده و ظهور و بروز و کارکرد آن در جبهه های مقاومت مشهود شده، شما می بینید که یک وفاق ملی و یک بی نظیری و بی همتایی از حضور گسترده مردم را در مراسم تشییع این شهید بزرگوار شاهد هستیم. نه تنها در تهران، بلکه وقتی مراسم تشییع در عراق برگزار می شود، چنین اجتماع بزرگی بی سابقه است. بعد به ...
مردم از حاج قاسم سلیمانی می گویند
...، هرچی به انقلاب نزدیک تر می شدیم، از دیدن سیل جمعیت گاهی داغ حاج قاسم فراموشم می شد. عزیزیان؛ 30 ساله، ارشد روانشناسی، تهران حس عجیبی که تا حالا تجربه نکرده بودم، انگار دنیا به آخر رسیده... روز جمعه صبح زود همسرم بهم پیام داد و متوجه شدم، چون همسرم سنندج بود و من خونه پدرم همدان بودم، خیلی ناراحت شدم، اصلاً باور نمی کردم؛ انگار پدر و حامی خودمو از دست دادم، حس ...
ستاد توسعه روابط اقتصادی ایران با عراق و سوریه توسط سردار سلیمانی تشکیل شد
. داعش به 20 کیلومتری شمال بغداد رسیده بود. سردار از من پرسید وضعیت را برای آمدنم چگونه می بینی؟ گفتم ضروری است خودت را برسانی. سردار سلیمانی سه شنبه شب خود را به بغداد رساند. واقعا حضور به موقع و سرنوشت سازی بود. فرماندهان و نظامیان عراقی روحیه خود را باخته بودند. نخستین اقدام مهم سردار سلیمانی زنده کردن این روحیه های از دست رفته بود. از چهارشنبه صبح، کار خودش در سازماندهی نظامی را شروع ...
احترام نظامی حاج قاسم درس تواضع و بزرگی بود
صحبت از عباس و گفت: داعش سه هزار نفر و چند هزار دلار در مقابل جنازه عباس خواسته است . فرزند شهید عباس عبدالهی: به خاطر جنازه پدرم به دشمن باج ندهید امید، پسر شهید که ارتباط نزدیکی با من داشت، آمد و کنارم نشست و در گوشم گفت: با وجود این که پدرمان را دوست داریم و دلمان برایش تنگ شده، اما به حاج رحیم بگو اگر بخواهد به خاطر جنازه پدرم به دشمن باج بدهد ما راضی نیستیم . می توانم بگویم که عباس ...