ماجرای دیدار یک مادر با فرزندش بعد از 35 سال
سایر خبرها
شهادت علیرضا راه آسمان را به علی اصغرنشان داد
جبهه وگرنه دیر می شود. من هم راضی شدم. ساکش را بست و برای گذراندن دوره آموزشی بیشتر، به پادگان امام حسین (ع) تهران رفت. بعد به اسلام آباد غرب اعزام شد. اعزامشان از جلوی مسجد بود. مادر همراهش رفت و جلوی در اتوبوس پول خرد و شیرینی روی سر علیرضا ریخته بود. همان روز اولین و آخرین بدرقه مادرم شد. خاطره ای از روز اعزام شهید دارید؟ حسین کلامی دوست علیرضا تعریف می کرد که کفش هایم را ...
تکرار دهقان فداکار
با ایستگاه آزادور تماس گرفتم و موضوع شکستگی ریل را با آنها در میان گذاشتم که پرسیدند خودتان شکستگی ریل را دیده اید؟ گفتم من ندیده ام اما پسرم آن را دیده است. 10دقیقه بعد دوباره از ایستگاه جاجرم با من تماس گرفتند و گفتند کدام ریل دچار شکستگی شده و شما مطمئن هستید؟ گفتم: بله مطمئن هستم ریل آسیب دیده است. پسر من 14ساله است و او نحوه شکستگی ریل را برای من توضیح داده. کمی بعد دوباره تماس گرفتند و این ...
آخرین دیدار/خبر شهادت حسین را از تلویزیون شنیدم
معلوم بود که می خواهد به یک سفر مهمی برود. دوشنبه سفرش لغو شد. صبح روز سه شنبه قبل از رفتن، از زیر قرآن ردش کردم. نزدیک ظهر تماس گرفت و گفت: ناهار داریم بیام خونه؟ منم گفتم بله. سفرش به بعد از ظهر همان روز موکول شده بود. مدتی بود که کمرش درد می کرد و غذایش را روی میز می خورد. عادت داشت ظرف غذا و میوه را خودش بشوید و در کار خانه هم خیلی به من کمک می کرد. ساعت 2:30 بعدازظهر دوباره از زیر ...
مادر شهید نصراله آذرنژاد آسمانی شد
شهادت نایل آمد. پیکر پاک این شهید 13 سال مفقودالاثر بود و سرانجام در بیستم خرداد ماه سال 1357 پیکر پاکش به آغوش خانواده بازگردانده شد و در گلزار شهدای تهران در قطعه 52 به خاک سپرده شد تا روح پاکش قرین لطف حضرت حق شود. انتهای پیام/
مادر شهیدان حبیبی و آذرنژاد آسمانی شدند
عصر (عج) تهران در 14 بهمن ماه سال 1360 وارد جبهه های جنگ و به عنوان مسئول تدارکات مشغول به فعالیت شد. وی در عملیات خیبر شرکت کرده و سرانجام پس از دو سال خدمت های خالصانه که به نظام انقلاب اسلامی و برای دفاع از آن داشت در چهاردهم اسفندماه سال 1362 در جزیزه مجنون بر اثر اصابت گلوله به درجه رفیع شهادت نایل آمد. پیکر پاک این شهید 13 سال مفقودالاثر بود و سرانجام در بیستم خردادماه سال 1375 پیکر پاکش به آغوش خانواده بازگردانده شد و در گلزار شهدای تهران در قطعه 52 به خاک سپرده شد تا روح پاکش قرین لطف حضرت حق شود. انتهای پیام ...
دست برادری شیرسوار زندگی ام را تغییر داد
آوردم و نه دوست داشتم که خودم را وارد این مسائل کنم. من هم مثل خیلی از رزمنده ها خط امام را انتخاب کرده بودم و دوست داشتم به خاطر انقلاب و کشورم، به امر امام به جبهه بروم، اما، چون هر جایی می رفتم به خاطر سابقه خانواده ام این بحث ها پیش می آمد، به نوعی از فضای جبهه دلگیر شدم و تصمیم گرفتم دیگر به جبهه نروم. اوایل سال 63 از منطقه به قائمشهر برگشتم و به پسرعمویم گفتم دیگر به جبهه نمی روم و درسم را ...
ماجرای خواب مادر شهید
و رقیه، در اول فروردین ماه سال 1340 در روستای برغمد از توابع شهرستان سبزوار به دنیا آمد. رقیه برغمدی، مادرش در خصوص فرزند شهید خود، می گوید: در چهارمین ماه از بارداری این فرزندم، نذر کردم که اگر پسر باشد نامش را علی اصغر بگذارم و یک دیگ نیز نذر مسجد کردم. علی اصغر بعد از گذراندن دوران کودکی به مدرسه رفت و همزمان با درس خواندن به مادر در کار خانه و پدر در کار کشاورزی کمک می کرد. او ...
قتل پایان اخاذی از پسر پولدار
دو پسر جوان که با هدف اخاذی از پسر پولدار، وی را به قتل رسانده بودند از سوی قضات شعبه 5 دادگاه کیفری استان تهران به پرداخت دیه و حبس محکوم شدند.به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از اسفند سال 95 با گزارش ربوده شدن پسر جوانی به نام شهرام آغاز شد.پدر شهرام به پلیس گفت: پسرم پس از خروج از خانه دیگر بازنگشت و تلفنش را پاسخگو نبود تا اینکه چند ساعت بعد پسری با تلفن خانه مان تماس گرفت و گفت شهرام را ...
محرم آمد و محرم رفت
العماره به شهادت رسید. بهانه آشنایی ما با خانواده احمدی، به یک روز زمستانی برمی گردد که در آن، سازمان فرهنگی شهرداری مشهد با رونمایی از تمثال شهدا در محله های مختلف، تمثال این شهید را هم در اول خیابان پنجتن رونمایی کرد. حضور مسئولان فرهنگی در مراسم، اجازه گفت وگو را از ما می گیرد و قرارمان در خانه شهید گذاشته می شود. 4سال از شنیدن خبر شهادت محمدآرش می گذرد. حسرت وداع و خداحافظی هنوز بر ...
راه ستاره ها
. محمد هم خودش را از تهران رسانده بود تادر مراسم شرکت کند، شور و حال خاصی در هیات وجود داشت. روز بعد محمد آمد پیش من تا موضوعی را مطرح کند، گفتم: داداش چیزی می خواهی بگی؟ گفت: خواب عجیبی دیدم، شهید چیت سازیان به خوابم آمدو گفت: سلام ما را به پدرت برسان و بگو ما به هیات شما آمدیم، از حاج علی چیت سازیان پرسیدم، من کی می آیم پیش شما؟ گفت عجله نکن شما هم میای... . محمد با حالتی عجیب ...
پرواز عاشقانه جانباز مازندرانی + تصاویر
مقدس متعاقبا اعلام می شود. خاطره ای که سال ها قبل این جانباز دفاع مقدس از شهادت فرزندش بازگو کرده بود: " همه ما در گردان عاشورا سازماندهی شده بودیم، هادی هم مثل بقیه آموزش غواصی دیده بود، یک روز به ما گفتند هر نیرو باید تنها غواصی کند، فرماندهان آن طرف اروند بودند و می خواستند برای عملیات غواص انتخاب کنند. هادی من تنها کسی بود که زیر 20 سال بود و به سرعت غواصی کرد و رفت آن طرف، حاج بصیر به ...
خواسته عجیب مدافع حرم قبل از آخرین اعزام/ حالم خوب است اما تو باور نکن!
بزرگ است. *ماجرایی که چند ماه بعد از شهادت همسرم فهمیدم من از چنین تماسی تا ماه ها بعد از شهادت علی بی خبر بودم. بعد از خبر مفقودالاثری همسرم تا دو سال به منزل پدرم رفتم و تابستان ها برمی گشتم خانه خودمان. یک روز محمدمهدی را بردم سلمانی شهرک. همانطور که منتظر بودیم نوبت پسرم شود همزمان تلویزیون هم روشن بود و داشت برنامه ای در مورد مدافعان حرم پخش می کرد. آقای ...
شیفت جان/تیغ تیز کرونا بر گلوی سپید جامگان
اما همیشه نگران یک جدایی طولانی بودم و این استرس همراه من بود. از بچگی زندگی سختی داشتم و از روزی که پدر از روی داربست افتاد و مادرم با کار کردن در خانه های مردم زندگی مان را می چرخاند از همان دوران با خودم عهد بسته بودم که روزی تلاش های پدر و مادر را جبران کنم خدا را شکر درس خواندم و پرستاری قبول شدم و در سال دوم فعالیت کاری با مهرداد آشنا شدم و کمی بعد هم با هم ازدواج کردیم. همه چیز ...
جگر گوشه هایم شهید شده اند ولی قرار نیست من گوشه گیر باشم/خدا شهادت را روزی من هم بکند
13 جمادی الثانی روز تکریم مادران و همسران شهداست. هر چند هر روز، روز تکریم از مادران شهدا است ولی این روز بهانه گفتگوی ما با بانو خدیجه بختی مادران شهید مصطفی و مجتبی بختی شد. خدیجه بختی مادر 55 ساله شهیدان بختی است. آقا مصطفی و آقا مجتبی را همین چند سال پیش در دفاع از حرم بی بی زینب و در لباس مدافعان حرم از دست داده است. دلش برای هر دو فرزندش تنگ شده ولی سخن را از آقا مجتبی شروع می ...
سلاخی کردن زن تهرانی در شب یلدا
الان چند سالی است که سرکار می رود و تنها زندگی می کند. برگردیم به اتهامت. چرا این همه سال را در زندان گذراندی؟ من بی گناهم! این را در دادگاه هم گفتم. اما تو قبلا به قتل همسرت اعتراف کرده بودی! وقتی من را بازداشت کردند تحت فشار آن حرف ها را زدم.اما روز حادثه وقتی از خرید به خانه برگشتم دیدم که میترا غرق در خون روی زمین افتاده است.من و میترا با هم دو عاشق بودیم.من نمی توانستم ...
مشاوره های اشتباهی به رییس هیات بسکتبال خوزستان داده می شود
...، مربیان و ملی پوشان بزرگی دارد که از آن ها استفاده نشد و این نتایج نیز به همین دلیل به دست آمده اند. قبل از شروع مسابقات گفتم که این تیم خوشبینانه بتواند یک برد در این مسابقات بیاورد و تا این جای کار نتوانسته همان یک برد را هم کسب کند. سعیدی درباره فعالیت هیات بسکتبال استان خوزستان نیز گفت: آقای پیرعباسی انصافا برای بسکتبال خوزستان زحمت می کشد اما اگر هیات قبل از شروع کار تیم خانه ...
بهمن ماه و بدهی همیشگی به کربلای 5
و فرزندان و همسران دلاوران خاک، نادیده گرفته میشد،تحریف و وارونه نمایش داده میشد.حقیقت مطلب این است بهمن که میشود ما به کربلای پنج، دی ماه به کربلای چهار، اسفند به خیبر و بدر،اردیبهشت به بیت المقدس بدهی داریم. ما کمتر از ناله های پسر بچه های ده ساله حرف زدیم که در خانه شان را زدند و گفتند از این به بعد تو مرد خانه ای. ما بدهکار مادرانی هستیم که هنوز چراغ اجاق خانه شان روشن است تا برای عزیر سفر ...
از تصادف خودروی حاج قاسم بامسافرکش تا رفتارش با دستفروشان
حتی دستفروشان که متن این گفتگو به شرح زیر است: مجری: حاج قاسم شما را چی صدا میزدند؟ همرزم شهید سلیمانی: مرتضی مجری: چند سال رفیق بودید.؟ همرزم شهید سلیمانی: تا سال گذشته که حاج قاسم شهید شدن 38 سال مجری : از کجا شروع شد. همرزم شهید سلیمانی: از جبهه 38 سال ما رو گرفتار خودش کرده. مجری: از جبهه کنارش بودید همرزم ...
امام رضا (ع) نام پسرم را انتخاب کرد/ 45 روز قبل از تولد شناسنامه گرفتم
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید سید رضا باقری فصل هایی از زندگی این شهید را ورق می زنیم. زندگی نامه شهید: 45 روز قبل از تولد ستوانیار دوم شهید سید رضا باقری پدرش در خواب می بیند که امام هشتم حضرت رضا (علیه السلام) به او نوید پسری خلف و صالح را می دهد که نام او را رضا بگذارد و به همین مناسبت، قبل از تولد فرزندش، در ...
نقش جدید مهرداد میناوند روی تخت بیمارستان
صادقی هم خواسته بود همین کار را انجام دهد: مردم ما دیگر خسته هستند و انتظار ندارند. واقعا 4، 5 ماهی می شود می خواهم از این فضا دور شوم و نباشم، چون بیرون می روم و می بینم شما با یک حرف زدن و کری خواندن اشتباه ممکن است خیلی از آدم ها و بچه های کوچک را در خانه به جان هم بیندازد. تو رو خدا با این حرف ها جو فوتبال را بدتر نکنید. بیاییم بحث را تمام کنیم. من حتی به مهدی فنونی زاده زنگ زدم و هفته قبل به ...
پایان 35 سال چشم انتظاری مادر شهید لطفی
...> او می گوید: محمدحسین شتابان به سمت خیابان می رفت تا راهی خط مقدم شود، از او خواستم برگردد و دم رفتن بغلش کنم و دل سیر او را ببینم و ببوسم... این مادر شهید دو پسر خود را با نام های شهیدان علی و محمد حسین تقدیم انقلاب کرده است. در این میان شهید علی لطفی در سال 1361 در عملیات رمضان به فیض شهادت نائل شد و پیکر مطهرش پس از 14 سال چشم انتظاری مادر به آغوشش بازگشت. و شهید ...
زن نقاش، مادر و دختر رمال را به دام انداخت
.... درنهایت هم روز حادثه فیروزه به همراه زن فالگیر به خانه ام آمدند. او ادامه داد: زن فالگیر از من خواست طلاهایم را بیاورم و معجونی داد که آن را بخورم. در حال خوردن معجون بودم که به آنها شک کردم و با خودم گفتم نکند آنها نقشه سرقت طلاهایم را دارند و می خواهند مرا بیهوش کنند. همین موضوع باعث شد که از خوردن مابقی معجون خودداری کنم. با این حال دچار حالت تهوع و سرگیجه شده بودم در همان حالت با ...
مرد خانه و بدون 1 ریال درآمد!
در جبهه و بستری در بیمارستان شهرم که موجی و شیمیایی هستم و منجر به ریزش کلیه موهای بدنم وخارش شدید کمر وپشت پا می باشم کمیسیون مرا رد کردند. حدود 4 ماه در جبهه بودم به عنوان بسیجی. آن زمان پیگیر نشدم و گفتم برای رضای خدا رفتم اما از زمان ازدواج که 16 سال می گذرد قادر به اداره زندگی نمی باشم و همان موقع با مراجعه به سپاه و معرفی به بنیاد مشمول 5 درصد جانبازی شدم و همسرم که اکنون بازنشسته ...
مرگ غم انگیز پسر نوجوان در هاله ای از ابهام
مادر مقتول به جایگاه رفت و گفت: من و پدر حمید وقتی فرزندانمان کوچک بودند از هم جدا شدیم. حمید با پدرش زندگی می کرد و دو فرزند دیگرمان در بهزیستی بودند تا اینکه بعد از مدتی من آن ها را پیش خودم آوردم. من برای بزرگ کردن فرزندانم با مشکل مالی روبه رو هستم و حالا درخواست دیه پسرم را دارم. در ادامه متهم در دفاع از خود گفت: من 5 سال قبل به خاطر حمل6 گرم هروئین بازداشت و به کانون اصلاح و تربیت منتقل شدم ...
در باب آدم های مرده و روح هایی خون ریز که کالبدی تازه برای حیات می جویند/ به بهانه تولد بهمن فرمان آرا
احتجاب در زمان حال. دست ها را جمع کرده. راست ایستاده. انگار در حال شرف یابی در حضور پدربزرگ باشد و دارد چاکرانه گزارش آنچه دیده را به عرض می رساند. شازده احتجاب: مراد گفت وقتی حضرت والا رفته بوده “چرنویه”، این زنیکه روصیغه کرده بود. بعد هم زنیکه پیغام داده بود بچه دار شده. حضرت والا هم چند تا ده به بچه صلح کرد. نمایی از پدربزرگ با جبه و لباس سفید نشسته رو به دوربین . ...
خاطرات آیت الله هاشمی؛ 2 بهمن 1376
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : خاطرات روزنوشت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال 1376، هرشب در انتخاب منتشر می شود. پیشتر، خاطرات ایشان از سال 58 تا 75 در سرویس تاریخ انتخاب به صورت روزانه پوشش داده شده است در خانه بودم. وقت با مطالعه تاریخ فلسطین و گزارش ها گذشت. افطار میهمان یاسر بودیم. بعد از ازدواج، اولین میهمانی او بود که شرکت کردم. جمعی از بستگان هم جمع بودند. بحث جوان ها، موضع جدید آقای [سیدمحمد] خاتمی، [رئیس جمهور]، در سخنرانی شب 21 رمضان بود که به نحوی پس گرفتن بخشی از مصاحبه با سی ان ان به حساب آمده است. لینک کوتاه کپی لینک ...
مرگ پسر نوجوان در کانون اصلاح و تربیت
خیلی کوچک بودند از هم جدا شدیم. میلاد با پدرش زندگی می کرد و دو بچه دیگرمان در بهزیستی بودند که بعد از مدتی من آنها را پیش خودم بردم. این زن گفت: من برای بزرگ کردن بچه های دیگرم به شدت با مشکل مالی روبه رو هستم و درخواست دیه دارم. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من پنج سال قبل به خاطر حمل شش گرم هروئین بازداشت و به کانون اصلاح و تربیت منتقل شده بودم. آن روز سر نظافت با میلاد ...
قصه پر غصه فروش زنانِ غریب
شعار سال: نمایش اولین قسمت مستند گفتگو با این زنان در نشستی تحلیلی با حضور دکتر الهام اقراری –یکی از روانشناسانی که با تعداد قابل توجهی از این زن ها گفتگو و مصاحبه کرده بود- مینو مرتاضی لنگرودی –جامعه شناس و فعال حقوق زنان- و همچنین شفیق شرق -وابسته ی فرهنگی سفارت افغانستان در ایران- رونمایی شد. وابسته ی فرهنگی افغانستان در لایو و ویدئوی این برنامه شرکت نداشته است و اظهارات او در این برنامه بدلیل ملاحظات و پروتکل های دیپلماتیک آقای شفیق ضبط ویدئویی نشده ...
پنجشنبه های شهدایی|ساده زیستی و جوان گرایی؛ دو خصیصه بارز شهید دادالله شیبانی
...، که خود را خادم شهدا می داند، با لبخندی مهربانانه نکاتی را بازگو کرد. در لابلای تمام صحبت ها مهربانی و سادگی و دغدغه جوانان را داشتن موج می زد. در سحرگاه روز شنبه اول تیرماه سال 1347 مصادف با 21 ماه مبارک رمضان، در شیراز، به عنوان اولین فرزند خانواده و بعد از چند سال تأخیر، عرصه گیتی را مفتخر به قدوم مبارک خود کرد و در دامان مادری پرهیزکار، دیده به جهان گشود. از دوران ...