سایر منابع:
سایر خبرها
گفتگو با آدم کشی که برای خودنمایی مرتکب قتل شد!
و با یکی از بدرقه کنندگان عروس به کل کل پرداختیم که دعوا شروع شد، چون مشروب هم خورده بودیم و ... چند ماه زندان بودی؟ هفت ماه را در زندان سپری کردم. سال 95 بود که برای اولین بار طعم زندان را چشیدم. آن روز در حالی که مست بودم به خاطر دعوای دوستانم به یک کافه رفتم و آن کافه را به هم ریختم. یکی را مجروح کردم و بعد روانه زندان شدم. فیلم زیاد نگاه می کنی؟ تقریبا! در کودکی بیشتر فیلم ...
قصاص، مجازات قاتلان مرد جوان
که شوهرم را دیدم به دنبال گرفتن یک سفارش از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. اما مأموران در بررسی دقیق تر ماجرا به ارتباط پنهانی همسر مقتول با مرد جوانی به نام محمود پی بردند و با ردیابی های فراوان یک ماه بعد او را دستگیر کردند. محمود خیلی زود به قتل داریوش با همدستی دوستش کیوان اعتراف کرد. وی گفت: وقتی من با سیما - همسر مقتول- آشنا شدم نمی دانستم متأهل است، بعد از مدتی عاشقش شدم و تصمیم به ازدواج ...
عذرخواهی نماینده مجلس از سرباز آملی
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز مازندران، نماینده مردم سبزوار در مجلس شورای اسلامی گفت: این ویدیو قرار بود در نخستین ساعت بعداز حادثه ضبط کنیم، اما چند روز گذشته از طرف دلسوزان و بزرگان مرتب دعوت به صبر و سکوت شدم تا فضا آرام و ابهامات بر طرف شود. علی اصغر عنابستانی افزود: به دلیل افزایش ابهامات ناچار شدم حادثه را در رسانه های خودم به صورت کامل انتشار دهم. او گفت: چند روز ...
قصه مرگبار عشق سیاه دختر15ساله
پانزدهم را ندید و در همان حالت کما جان سپرد. مرگ ثریا زندگی ما را نابود کرد و همسرم نیز بعد از این ماجرا دچار افسردگی شدید شد. من هم در خودم فرو رفتم و به دختر از دست رفته ام می اندیشیدم که چگونه یک عشق سیاه و هیجانی در فضای مجازی این گونه زندگی من و خانواده ام را تباه کرد. در حالی که به دنبال مقصر این حادثه تلخ بودم تازه متوجه شدم که همسرم نیز به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرده است چندین بار ...
جوان20ساله: از خانواده ام قهر کردم و جایی برای خوابیدن نداشتم/به قتل اعتراف کردم تا در زندان بخوابم
آفتاب نیوز : ساعت 3 بامداد دوشنبه 6 بهمن مرد میانسالی هراسان با پلیس تماس گرفت و گفت من نگهبان ساختمانی در نزدیکی راه آهن تهران هستم. داخل اتاقک نشسته بودم که ناگهان پسر جوانی هراسان چندین بار به شیشه اتاقک نگهبانی زد. آن موقع شب، دیدن پسر جوانی با آن وضعیت برایم عجیب بود. در را برایش باز کردم وی مضطرب و نگران برایم تعریف کرد که با چند نفر درگیر شده و یکی از آنها را به قتل رسانده است ...
جزئیات جدید از رشادت نوجوان 14 ساله و نجات جان صدها مسافر + فیلم
همه ما یک بار هم که شده داستان ریزعلی خواجوی را خوانده ایم و یا اینکه به گوشمان خورده و در جریان فداکاری ریزعلی هستیم. دانش آموزی که بار ها و بار ها داستانش را در دوران تحصیلی خواندیم و از نزدیک شاهد بودیم که با فداکاری خود توانسته بود جان تعداد زیادی مسافر را نجات دهد. گاهی شاهد هستیم که تاریخ دوباره تکرار می شود و برخی اتفاقات دوباره در مقابل چشمان ما رژه می رود و گو اینکه ...
عکس های استاد شهریار را سوزاندم!
بود بسیار علاقه مند هستم. آنقدر که تصمیم گرفتم از چهره استاد عکاسی کنم. این امکان فراهم شد و به منزل ایشان دعوت شدم. بعد از ساعت ها عکاسی با کلی هیجان و شوق به لابراتوار رفتم تا عکس ها را ظاهر کنم. روز بعد متوجه شدم، نگاتیوها در فرایند ظاهر کردن در معرض نور بوده از بین رفته اند. مستأصل مانده بودم جواب استاد شهریار را چه دهم. چند روزی گذشت و استاد شهریار سراغ عکس ها را گرفتند. با ناراحتی بهشان اطلاع ...
تکرار دهقان فداکار/ پسر دانش آموز از حادثه خروج قطار از ریل تهران-مشهد جلوگیری کرد
ادامه حرف های پسرش می گوید: ساعت پنج یا شش غروب 25دی بود که پسرم دوان دوان نزد من آمد و دائم می گفت مامان بیا کارت دارم. باید زنگ بزنی. پسرم خیلی ترسیده بود و استرس زیادی داشت. وقتی ماجرا را از او پرسیدم، گفت مامان ریل قطار شکسته است. زود باش به ایستگاه خبر بده تا اتفاق بدی نیفتاده و قطار چپ نشده. مأموران ریل را تعمیر و روز بعد هم تعویض کردند پس ازآن با ایستگاه آزادور تماس گرفتم ...
ادعای قتل برای خوابیدن در کلانتری!
سرویس حوادث جوان آنلاین: ساعت 3 بامداد روز یک شنبه پنجم بهمن ماه نگهبان کارگاهی در نزدیکی میدان راه آهن با اداره پلیس تماس گرفت و گفت که پسر 20 ساله ای پیش او آمده و مدعی شده است که در نزاع خونینی مرد جوانی را به قتل رسانده است. با اعلام این خبر تیمی از مأموران پلیس تهران راهی کارگاه مورد نظر شدند. نگهبان کارگاه به مأموران گفت: دقایقی قبل در حالی که داخل اتاقک نگهبانی ام خواب بودم ...
سرگذشت بانویی که پس از 9 سال خماری مهندس و کارآفرین شد
خاص می شناسد، اصلا مادری حالی اش نمی شود. نامه مادر معتاد به کودکش خانم گُل تعریف می کند: نوزاد کوچکم به قدری ظریف و زیبا بود که می دانستم او را عاشقانه دوست دارم ولی هیچ کاری از دستم بر نمی آمد و حتی چند دفعه ای به خاطر مواد در اتاق را بستم و 24 ساعت از نوزاد کوچولویم خبر نداشتم، حتی یک روز برای چند ساعتی پسر سه ماه ام را پیش مادرم گذاشتم ولی آن چند ساعت به سه روز طول کشید و آن زمان ...
عکس| تکرار دوباره داستان فداکاری ریزعلی
پسرم آن را دیده است، 10 دقیقه بعد دوباره از ایستگاه جاجرم با من تماس گرفتند و گفتند کدام ریل دچار شکستگی شده و شما مطمئن هستید؟، گفتم، بله مطمئن هستم، ریل آسیب دیده است، پسر من 14ساله است و او نحوه شکستگی ریل را برای من توضیح داده است. وی بیان می کند: کمی بعد دوباره تماس گرفتند و این بار نشانی دقیق محل شکستگی ریل را گرفتند که به آن ها اعلام کردم، همان روز مأموران آمدند و ابتدا ریل را تعمیر ...
راز پنهانی همسر آقای دکتر بعد از ازدواج فاش شد
بیمارستان متوجه شدم که همسرم دچار مسمومیت شدید دارویی شده است. هراسان خودم را به بیمارستان رساندم اما او بیهوش بود و چند روز بعد از این ماجرا هم به کما رفت. بررسی ها نشان می داد که همسرم بعد از خروج از یک عطاری دچار عارضه جسمی شده است و ماموران اورژانس او را به بیمارستان منتقل کرده اند. شدت مسمومیت او به حدی بود که بعد از چند ماه بستری بودن در حالت کما، ناگهان دچار مرگ مغزی شد و زندگی نباتی پیدا کرد ...
فروتن: نمی دانم چرا استقلالی ها جریمه ام کرده اند
عباس فروتن ، درخصوص اینکه از سوی باشگاه استقلال با 35 درصد جریمه مواجه شده است، اظهار داشت: خودم هم نمی دانم چرا مرا جریمه کرده اند. صبح روز گذشته (دوشنبه) بود که خبر جریمه را شنیدم. وی ادامه داد: وقتی متوجه این موضوع شدم با هادی حبیبی تماس گرفتم که چرا این اتفاق افتاده که گفت دلیلش را از باشگاه استقلال می پرسد. به او گفتم 4 کشتی برای استقلال گرفته ام و هیچ مشکلی نبوده است. فروتن در ...
تازه داماد در یک قدمی طناب دار!
چند ساعت بعد از برگزاری مراسم عقدکنان به مشاجره و توهین کشید! و به کینه ای غرورآمیز تبدیل شد. آن روز سعید (تازه داماد) به منزل عروس رفت او قصد داشت گوشی تلفنش را در جمعه بازار به فروش برساند تا بنا به ادعای خودش بخشی از هزینه های عقدکنان رسمی را تامین کند. در همین حال چند جوان که با تماس تلفنی مهدی عصبانی شده بودند به در منزل خانواده عروس آمدند و به سروصدا پرداختند. تازه داماد که غرور ...
روایتی از یک قهرمان کنگ فو که تابلو ال ای دی درست می کند
درکنار درس خواندن وقتمان را روی ورزش هم بگذاریم، به باشگاه ورزشی رفتیم مبارزات چند نوع ورزش رزمی را دیدیم و به همراه برادرم کونگ فو توآ را انتخاب کردیم 4 سال بعد در سال 89 فعالیت حرفه ای خود را شروع کردم و در مسابقات استانی همان سال مقام اول را کسب کرده و وارد مسابقات کشوری شدم و مقام دوم را در کونگ فو از آن خود کردم که نفرات اول تا سوم باید یک سری مبارزه انجام می دادند و هرکدام که در حیطه وزنی خود ...
تمرین دهنده جدید در استقلال| قربانعلی پور به کادرفنی فکری اضافه شد
قرارداد داشتم تصمیم گرفتم به قراردادم پایبند باشم، اما بعد ازجدایی از این باشگاه دوباره با باشگاه استقلال وارد مذاکره شدم که درنهایت مقرر شد تا آخر فصل درخدمت باشگاه محبوبم باشم. قربانعلی پور درباره این سوال که آیا شرح وظایف او دراستقلال طراحی تمرینات است گفت: عناوین دراستقلال اهمیتی ندارد. همه اعضای کادرفنی یک وظیفه دارند وآن کمک به موفقیت استقلال است. خودم را در خدمت این باشگاه می دانم و ...
قتل پسر جوان در پارک
به گزارش ایلنا ، ساعت 2 بعد از ظهر روز اول بهمن دختر نوجوانی با اورژانس تماس گرفت و از مجروح شدن دو پسر 21 و 22 ساله در نزدیکی پارکی در خیابان بعثت، منطقه جوادیه خبر داد. با اعلام این خبر امدادگران راهی محل شدند، اما قبل از رسیدن آن ها پسر 22 ساله که از ناحیه پهلو مورد اصابت جسمی نوک تیز مانند چاقو قرار گرفته بود تسلیم مرگ شد. به دنبال مرگ پسر جوان، مأموران کلانتری 117 جوادیه، موضوع را ...
شیفت جان/تیغ تیز کرونا بر گلوی سپید جامگان
. مثل همه روزهای پیشین روز پر حادثه ای بود و از شدت خستگی نای حرف زدن را هم نداشتم خسته و کوفته لباس هایم را عوض کردم و راهی خانه پدر شدم وقتی به آنجا رسیدم مهرناز خوابیده بود مادرم کمک کرد و او را در ماشین گذاشت و راهی خانه شدم و وقتی رسیدم مهرداد هنوز برنگشته بود؛ کمی بعد متوجه تماس های پی در پی او شدم که بی پاسخ مانده بود. بلافاصله با مهرداد تماس گرفتم صدایش مثل همیشه نبود کمی مضطرب ...
امام جماعتی که سوره اش را اشتباه می خواند! + عکس
می کردم رویین تن شده ام و کارم هم خیلی درست است، یک شب که رفته بودیم مهمات خالی کنیم و به نماز جماعت مقر نرسیده بودم، وضو گرفتم و یک راست به اتاق مان رفتم. از شانس بد یا خوبم، وقتی وارد اتاق شدم محمد احمدی را که خیلی هم آدم با دیسیپلینی بود، مشغول نوشتن نامه با کارهای دیگرش دیدم. سلام کردم و در گوشه ای مشغول خواندن نماز مغرب شدم. بعد از نماز، در حال دعا و مثلا تعقیبات بودم که گفت ...
تجاوز به دختر 14 ساله در خرابه های نزدیک خانه
روزی که غرق در افکار و رویاهای کودکانه خودش بود سرنوشتش از سوی یک مرد شیطانی تغییر و بعد از آن روزهای پر التهابی را تجربه کرد. خانواده اش به جای حمایت از او و برخورد با مسبب اصلی این اتفاق تلخ یقه دخترشان را گرفتند و با وارد کردن فشارهای روانی زیاد او را در باتلاق تباهی انداختند. دختر کم سن و سال در یک تصمیم احساسی فرار را بر قرار ترجیح داد و بعد از آن پلان های تلخ زیادی را در زندگی اش تجربه کرد. ...
راز 10ساله گم شدن زن جوان فاش شد
دفن کرده است. بعد از این اتفاق، بارها تصمیم گرفتم به اداره پلیس بروم و حقایق را بگویم اما ترسیدم. با خودم گفتم اگر احمد متوجه شود که او را لو داده ام، حتما بلایی سر من یا خانواده ام می آورد. با این حال در همه این سال ها عذاب وجدان داشتم تا این که چند روز قبل تصمیم گرفتم خودم را از این عذاب وجدان 10ساله خلاص کنم و حقیقت را به پلیس بگویم چراکه می دانستم خانواده آن زن در همه این سال ها چشم ...
قتل یک مرد بخاطر زن خائنش در تهران / 2 قاتل اعدام می شوند + عکس
گفتم . میلاد ادامه داد: اعضای خانواده ام از آشنایی ما مطلع بودند تا اینکه یک روز سوگند با من تماس گرفت و رازی را برایم برملا کرد. وی گفت متاهل است. من از شنیدن این حرف شوکه شدم اما سوگند گفت شوهرش اعتیاد دارد و درآمد خوبی ندارد و می خواهد از او جدا شود. این متهم گفت: سوگند پیشنهاد داد تا شوهرش را بکشیم .به همین خاطر طبق نقشه با شوهر سوگند تماس گرفتم و از او خواستم تا بسته ای ...
دردسر علاقه دختر 27 ساله به مرد 53 ساله / بی آبرو شدم
زن 39ساله که به اتهام ترک انفاق از همسرش شکایت کرده بود، درباره سرگذشت اسف بار خود به کارشناس اجتماعی کلانتری سیدی مشهد گفت: پدرم بازنشسته ای آبرودار و بسیار مظلوم است که هیچ وقت در برابر خواسته ها و توقعات من و خواهر و برادرم نه نمی گفت و به خانواده اش عشق می ورزید. در این شرایط من تا مقطع لیسانس تحصیل کردم و چند سال بعد، در حالی که 27سال داشتم، در یک آزمایشگاه صنایع غذایی مشغول کار ...
مهمان مرگ؛زندگی در وقت اضافه
قوم الظالمین هستین احساسات بچه طفل معصوم من رو 5 سال به بازی گرفتین و...》 خلاصه هرچی این چند سال خویشتن داری کرده بود اون شب همه رو بار ما کرد و منم بهش حق می دادم و جز سکوت چیزی نگفتم و بعد از آروم شدنش تلفن رو قطع کردم. اون شب از فکر و خیال تا صبح خوابم نبرد و صبح راس ساعت آماده شدم برم بیمارستان و از مامان خواستم بره پیش اعظم خانم هم عذرخواهی کنه هم به فامیل زنگ بزنه که رعایت کنن؛ ...
سهرابیان: آرام هستم، اما فحش ناموسی به من دادند
عبور کنم. او اضافه کرد: بازهم می گویم این اولین بار که چنین درگیری ای از من دیدید و دلیل آن هم فحش ناموسی و ضربه ای بود که بازیکن تراکتور به من زد، وگرنه دلیلی نداشت که من آن حرکت را انجام دهم. مدافع گل گهر تصریح کرد: شما فیلم را دوباره ببینید، متوجه می شوید که من همان لحظه اول فقط در درگیری بودم و خیلی زود آرام شدم، اما چند بازیکن تراکتور بی خیال نمی شدند و همینطور دعوا می ...
قوچان نژاد: از مربی ام انتقام گرفتم/ بازگشت به ایران؟ غیرممکن نیست
. او درباره اینکه چرا در زووله فیکس نیست و کمتر به میدان می رود، گفت: خب، دلایلی اتفاق افتاده که من کمتر برای زوله بازی کنم و همیشه بحث جدایی ام از این تیم مطرح بوده است. متاسفانه در گذشته چند بار با سرمربی در مورد فوتبال بحث کرده ام و باید بگویم با هم کنار نمی آییم. خب این در فوتبال طبیعی است. برخی با این دیدگاه سرمربی کنار می آیند و بعضی هم مثل من نه. اما من یک بازیکن حرفه ای هستم. تحت هر ...