بدرود پسر با معرفت؛ سلطان بخیه
سایر منابع:
سایر خبرها
بازتاب های یک مرگ تلخ دیگر؛ اینبار علی انصاریان
به گزارش پیام خبر ، علی انصاریان پسر پرشروشور فوتبال ایران هم نتوانست برابر کرونا مقاومت کند و او هم برای همیشه از کنار ما رفت. خبری پر از غم و اندوه که جامعه توان شنیدن آن را نداشت، این روزها پیر و جوان، مرد و زن، ورزشی و هنری، اصلا چرا اینها، کل مردم ایران از خدا می خواستند علی را از ما نگیرد. ولی حکمتش چیز دیگری بود، دست تقدیر و سرنوشت این را نوشته بود تا علی خیلی زود برود کنار رفیقش تا ...
بدرود دریا ؛ برآیندی از حس نوستالژیک بندرنشینان
...،91) تو را به خسته ترین موج و ساحل دریا تو را به رقص شقایق، نشاط ماهی ها (همان،87) آخرین صبحانه ی لب هایت بود روز شنبه نیمه ی خرداد ماه جاده ی کنگان و کاکی را همه با حضورت می سپارم آه، راه (همان، 70). در محور ایماژهای بومی، بهترین استفاده ها شده است، همه آن ها بهترین نحوه ورود را در دستگاه خیال ایفا کردند. واژه های بومی علاوه بر اینکه در ایماژها ...
مهر بی دریغ خانم معلم
کودک کار و بازمانده از تحصیل کمک کردم ولی این خاطره برایم فرق دارد. چند روز در هفته به او زنگ می زدم تا با هم درس ها را دوره کنیم. پسر خردسالی که در خانواده ای نیازمند زندگی می کرد و همه وجودش پر از شوق تحصیل و پیشرفت بود. یک روز وقتی دیکته تلفنی بیشتر از همیشه طول کشید گفت: خانم! هر وقت به من زنگ می زنید تا درس بخوانم، نگران پول تلفن شما هستم. نگران من نباشید. من همه درس ها را از ...
زندگینامه فریدون مهربانی مالک ساندویچی فری کثیف + عکس و فیلم
. تنها وقتی روبروی مغازه اش یک صف طویل به چشم نمی خورد که او پشت میزش مشغول حساب و کتاب است. همه کارشان را به سرعت انجام می دهند و هیچ کس معطل نمی شود. تنها چیزی که سکوت سنگین او را می شکند و او را به یکباره از جا بلند می کند شنیدن نام فری کثیف از مشتریانش است همین یک کلمه برای به جوش آمدن او کافی است. او تعصب خاصی به مغازه و حرفه اش دارد. پسر فریدون هم از پدر در مقابل نام های مختلفی که بر ...
توصیه آیت الله کشمیری جهت راهی برای رسیدن به رزق فراوان
برایم در نجف پیش می آمد، می رفتم صحن امیرالمؤمنین (ع) و فت بار نادعلی می خواندم و مشکلم حل می شد . می فرمود: آنقدر نجف هیبت از صاحب هیبت امیرالمؤمنین (ع) دارد که اگر اعلم علما به آن جا بیایند، همانند یک طلبه می ماند . *آنک؛ رحلت تاریخ از افق علم و معرفت و سرانجام این مرد الهی و عارف بالله حاج سید عبدالکریم رضوی کشمیری، در روز چهارشنبه بیستم ذیحجه الحرام 1419 ق به دیدار یار ...
چرایی فریب خوردن یک دختر از بازیگر معروف
7 تیر سال 86 من با این آقا که یکی از بازیگر های معروف سینماست، آشنا شدم. در سینما او را دیدم و همان جا شماره من را گرفت... رابطه خوبی هم داشتیم، حسابی عاشق او شده بودم، اما ... . شاهین صمدپور یکی از نام آشناترین مستندساز های اجتماعی کشورمان، به تازگی با دختری گفتگو کرده که مدعی است توسط یک بازیگر معروف، فریب خورده است. در ادامه صحبت های این دختر را که این روز ها تومور مغزی هم دارد و شرایطش مناسب ...
مادر شهیدی که پس از سال ها پلاک و استخوان های شوهر مفقود الاثرش را هم تحویل گرفت
رفت وآمد داشتیم؛ آمدند برای خواهرزاده خود خواستگاری کردند. من با ایشان آشنا نبودم اما پدرم، خودش توی شهربانی، معاون شهربانی بود و ایشان هم سرباز جلو درب بود. وقتی خاله شهید ذوالقدر آمدند و پیشنهاد دادند، پدرم گفتند: باشه پسر خوبیه الان 2 ساله جلو در اتاق منه و من می شناسمش. یک روز عینک پدرم جا مانده بود و از ایشان درخواست کرد که عینک را از منزل بگیرد. این آقا آمد جلو درب و من رفتم. گفتند ...
جهادگر شهیدی که به حاج قاسم اقتدا کرد
آن باشد. با همه این حرف ها پدر شهید مصطفی پیران با کلام راسخی درباره جوان شهیدش حرف می زد و پیداست به او و درجه ای که به آن دست پیدا کرده غبطه ها می خورد: خداوند به من و مادر ایشان 3 پسر به امانت داد. وقتی تازه داشت قد می کشید و به کلاس ها دوره راهنمایی می رفت او را به همراه پسر بزرگترم به شرکت در برنامه های بسیج تشویق کردم. آقای پیران می گوید روحیه کار جهادی از همان نوجوانی و در شجره ...
زندگی نامه و وصیت نامه شهید محسن حججی
اباعبدالله شرط اجازه میدان رفتن وهب گذاشت طلب تو. خاطرات مشترکمان دلبستگی نمی آورد برایم، بلکه مطمئنم می کند که محکمتر به قتلگاه قدم بگذارم چون تو استوارتر از همیشه علی عزیزمان را بزرگ خواهی کرد و منتظر باش که در ظهور حضرت حجت به اقتدای پدر سربازی کند. حالا انگار سبکتر از همیشه ام و خنجر روی بازویم نیست و شاید بوی خون است که می آید، بوی مجلس هیئت مؤسسه و شبهای قدر و ...
علی اوجی و رفتن تک تک رفقایش/ عکس
گریم هات رو برام می فرستادی با چه عشقی از نقش هات برام می گفتی ، امروز نیستی که ببینی فیلمت در جشنواره با بازی تو داره اکران میشه ...امروز ظهر شد زمان رفتن تو ... تو رفتی و تنهامون گذاشتی مرد خوش قلب ... ای وای به حال دل ما ،مگه چقدر جا داره ... مگه چقدر توان داره ... دلمون پوکید ... دلمون خون شد ...خدا به مادرت صبر بده و به خانواده و دوستات آرامش . علی خیلی زود بود ...فقط می دونم قدر هم رو بیشتر بدونیم ...که این جهان در گذر است ...
با مرحوم گفتن شان چگونه کنار بیاییم؟
بلاها در فاصله فقط 17 سال بر سرمان آوار شده و تو گویی قرن ها از این روز می گذرد و شاید اگر لنز دوربین کاوه قوی تر بود و می شد چهره هواداران بک گراند این عکس را تماشا کرد، بر تعداد غایبان امروز درون این عکس خروار خروار افزوده می شد. سال 82 یعنی سه سال پس از این که مهدی هاشمی نسب داغ بر دل قرمزها گذاشته بود و به لوییس فیگوترین شکل ممکن سر از تیم رقیب در آورده بود، پسر خوش قد و بالای تیم ...
جوادی آملی: امام یک شخصیت جامع بود/ مصطفی فرهودی: امام خمینی(ره) در پی تحول معنوی در جامعه بود
نمی شود و این بسیار معنادار بود که امام بر آن اصرار می ورزید. آن معنا و آن محتوا و روحی که در این قالب نظام سیاسی بناست حضور داشته باشد و این نظام سیاسی بناست آن را پیاده کند، چیست؟ آیا فقاهت است یا حکمت یا معرفت عرفانی؟ آیا امام آمده است انسان ها را به اوج سعادت انسانی برساند و جایگاه انسان را در مکانت برتر ببیند و بنشاند یا اندیشه های دیگری؟ این یک سؤال جدی است و جا دارد بعد از بیش از چهل سال ...
من نصرت الله وحدت، بچه خاک پاک اصفهان هستم
نام هنرمندان سابق و بعضی همدوره ای هایش جا گرفت. نصرت اله وحدت این روز ها در کنار دوری 38 ساله از سینما با خاطرات آن زندگی می کند. هنرمندی که می رود پا به سن 90 سالگی بگذارد و در همین ملاقات اول وقتی تعجب ما را دید با حاضرجوابی اصفهانی گفت: می دانم دنبال وحدت فیلم های سینمایی هستید، من پدر آن وحدت هستم! شوخی ظریفی که این گفتگو به بهانه آن شروع شد. خوانندگان نشریه خیلی دوست دارند بدانند ...
تلقین و ذهنیت بیشترین تاثیر را بر ما می گذارد
جستجو می کردم عدد 300 کالری در ساعت را به من می دادند. بر اساس 1700 کالری در ساعت تغذیه ام را تنظیم کردم و با توجه به اینکه هفته ای 2 الی 3 بار کوه می رفتم به پرخوری بسیار بالایی رسیدم اما جالب این جا بود که طی 4 ماه 6 کیلو وزن کم کردم؟! در طول این مدت یکبار به اتفاق 3 تن از دوستان از مسیر توچال (ولنجک) عازم قله توچال شدیم که مسیر تماما کوهپیمایی و جاده بود؛ ما چهار نفر 16 ...
ضرورت توجه به ساحت های شکل گیری آداب پژوهش و آموزش در عرصه مطالعات تقریبی
اما این گونه نیست که حرف طرف مقابل همان باشد که ما درک و بیان می کنیم، شاید به گونه دیگری باشد. در واقع ما نباید براساس اینکه اجتهاد من این است سخنی را بار کنیم که کسی نتواند آن را تحمل نکند. وی درباره نفی و انکار حکم قطعی براساس اجتهاد شخصی و رد تکفیر از کتاب های المواهب السنیۀ میرزا مهدی اصفهانی، تهافت الفلاسفۀ از غزالی و تهافت التهاتف از ابن رشد مثال هایی گفت: این اجتهادها به کلام ...
واکنش های اینستاگرامی به فوت انصاریان + عکس
(علی عزیز هم رفت. بدرود مرد همیشه خندان، بدرود فرزند شایسته پدر و مادرت، بدرود با تعصب جوانمرد. دیدار جایی دیگر هر وقت که خداوند صلاح بداند. دلم برای خنده هایت تنگ می شود. تسلیت به مادر بزرگوارت در روز مادر) احمد عابدزاده دروازه بان سابق تیم ملی فوتبال با انتشار پستی نوشت: (روحش شاد و نامش جاودانه باد دوباره قلبم شکست باورم نمیشه، خدا به مادرت صبر بده علی آسوده بخواب و نگران نباش ما در کنار مادرت هستیم میدونم هیچ کلامیذتسلی بخش درد و غم مادر علی عزیز نیست ولی خواستم بدونی ما در کنارت هستیم) کد خبر 472825 ...
حجله ای برای کوچه مرد ها
وفادار سلطان بود و حتی با او به لیگ یک هم رفت. علی پروین در واکنش به خبر فوت شاگرد سابقش نوشت: تسلیت به هواداران فوتبال. داغ از دست دادن علی و مهرداد خیلی سنگین بود. خدا به مادرش صبر بده. یحیی گل محمدی سرمربی پرسپولیس هم یکی دیگر از فوتبالی هایی بود که خیلی زود به خبر فوت انصاریان واکنش نشان داد و برای او نوشت: بی تو با خاطره هایت چه کنیم. خداحافظ علی. دلمون برای صدات تنگ می شه. سلام ما ...
داغی که مرگ علی انصاریان بر جامعه هنرمندان و ورزشکاران گذاشت (ویدئو و عکس)
خنده رو، اون قلب طلا چه طوری می ره زیر خروارها خاک؟ پژمان بازغی هم با انتشار تصویر فوق، درباره علی نوشت: با تعصب، رفیق، خوش خنده این رسمش نبود اینقدر زود بری، یاد خنده هات میفتم جیگرم خون میشه، علی کجا ول کردی رفتی. دیدی که مردم چقدر دوستت دارن، با مرام این رسمش نبود اونم تو روز مادر. رضا صادقی نوشت: رفیقان یک به یک رفتند ... مرا با خود ...
مادرت، بی تو تنها و غریب است
باشی می گویند: چه می خواهند این ورزشی ها از جان سینما؟فوتبال کم بود،آمده اند اینجا چه کار؟ آخ علی انصاریان.می دانی یاد چه روزی افتادم؟همان روز که از سر لج و لجبازی رفتی استقلال. چه کاری بود پسر؟البته آن زمان ها مد بود.برای چزاندن مدیریت تیم،آری هان و آنهایی که با تو بد کرده بودند بهترین راه همین بود،رفتن به تیم رقیب.مثل همان کاری که مهدی هاشمی نسب کرد.ولی خودت هم قبول داری دیگر؛ ...
توییت انصاف | به یاد علی انصاریان
...، شهروند ناراحت و غمگین و البته عصبانی! والله بالله مرگ #علی_انصاریان ربطی به خرید #واکسن ندارد علی جزو گروه اولویتدار نبود واکسن هم هیچ جور با این سرعت فراهم نمیشد و نمی شود نسیم نوروزی: دل آدم ضعف میرفت ازون خنده های از ته دل علی انصاریان. حسین مهرزاد: سال سیاه 99 چه داغ هایی به دل ما گذاشت. خداحافظ علی انصاریان. سلام ما رو به سهیل [گوهری] برسون. اون ...
برای پسر دوست داشتنی خیابان غیاثی؛ خداحافظ آقای همه فن حریف
من پرسپولیسی هستم و مجبور شدم از تیم محبوبم دل بکنم اما حالا که بازیکن استقلال هستم سرم را جلوی توپ می گذارم و هرگز کم نخواهم گذاشت. بر خلاف بازیکنانی که پس از مهاجرت از تیم خود و پیوستن به رقیب در شهرآورد با انتقادات تند و فحاشی هواداران تیم سابقشان مواجه می شوند هرگز این اتفاقات را تجربه نکرد. او وقتی برای اولین بار با پیراهن استقلال مقابل پرسپولیس به میدان رفت با تشویق هواداران ...
روزی که انصاریان هیولای عربستانی را مغلوب کرد
ماجرا را ما در ارتفاعی بالاتر از سکوهای ورزشگاه دنبال کردیم. سومی را که حامد کاویانپور روی پاس به عقب خوشگل علی کریمی زد، مشتی که بازیکن شان کوبید توی صورت استیلی، عصبانی شدن بهروز رهبری فرد، گریه های محمودخان خوردبین، و آرامش سلطان علی پروین که تمام مدت از روی نیمکت تکان نخورد، همه را ما از لای یک مِهی دیدیم. چه روز خوبی بود. چه روزهای شادی بود. روزهایی که سه تفنگدار پرسپولیس، سرشان را برای توپ می گذاشتند و حال همه مان هم خوب بود. ممنونیم علی انصاریان برای همه خاطرات خوش. خداحافظ پسر قرمز. ...
روایت فرشاد احمدزاده از سیلی خوردن از علی انصاریان
. ما همان علی آقایی را می خواهیم که یک ثانیه نمی توانستی جلویش جلو لبخندت را بگیری. او کوه غصه هم بود نمی گذاشت کسی متوجه آن شود و فضا را کاملا شاد می کرد و امیدوارم هر چه زودتر با رسیدن به سلامتی اش بار دیگر لبخند را به لبان ما بیاورد. ما که عددی در سینما نیستیم اما علی آقا خودت شاه ماهی سینما و فوتبال مایی و باید هر چه زودتر بهترین نقش خودت را اجرا کنی و قول بدهی من هم کنارت نقش داشته باشم و مشکلی هم ندارد دوباره سیلی واقعی بزنی. از همه مردم می خواهم انرژی مثبت خودشان را از علی آقا دریغ نکنند و امیدوارم او نیز هرچه زودتر در کنار ما حاضر باشد. ...
قصه عزیز
؟ نه که حالم بدتر شود اما یک روز که از موسسه بچه های آسمان برمی گشتم آنقدر از نظر روحی خراب و داغان بودم که رو به خدا کردم و گفتم آخر چرا باید پسر سالم مرا ببری؟ به خدا می گفتم یعنی خدایا فقط برای پسر من در این دنیا جا نبود. می دانستم کفر می گویم اما حالم خراب بود ولی همین حال خراب فکری به ذهنم آورد که مسیر زندگی ام را تغییر داد؛ یعنی رفتن به یک مرکز بهزیستی. با چه هدفی به ...
پا شو؛ الان وقت خوبی برای شوخی نیست
بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال مان حریفش نشدند. آخر الان چه وقت خداحافظی بود؟ چه وقت زیر خاک رفتن بود؟ بیایید برای رقیب کری بخوانید، بیا با جواد کاظمیان شوخی کن و عکس او را کنار مونیکا بلوچی بگذار. بیا با شریفی نیا به کلوپ همسران برو. در زیر آسمان شهر جایت خالی است. بیا آهنگ شدید ت را ادامه بده. شاید از خوانندگی خوشت آمد. رمانتیسم عماد و طوبی بدون تو نه عماد دارد نه طوبی، نه رمانتیسم سرش می شود. پا شو ...
روایتی از زندگی همسر شهید غواص علی اکبر ابراهیمی | 18 ماه عاشقی، 38 سال بغض
را توی پله ها می انداخته و می رفته. مادرشوهرم روی بچه هایش خیلی حساس بود. می گفت یک روز دنبالش رفتم ببینم علی اکبر کجا می رود. می ترسیده با بچه های بد بگردد. خانه شان خیابان گاراژدار های قدیم بوده. می گفت: یک هفته دنبالش کردم، دیدم می ره تو مسجد علی (ع). رفتم از خادم مسجد پرسیدم اینجا چه خبره که این بچه هر روز می یاد اینجا . خادم مسجد گفت: این پسر شماس؟ خدا ببخشه بهتون، واقعا پسر خوبیه. تمام کار ...
زمستان است، واکسن نیست اما تو همچنان هستی!
ساختن خانه و زن برپا کردن آشیانه بود. در همان روزگاران دور بود وقتی آقای فرهاد، همسایه ما در 32سالگی در حادثه اتومبیل، زندگی را جا گذاشت، معلوم بود خانم شیرین با چنگ و دندان دو پسر سیزده و هفت ساله اش را بالا می کشد تا پای جان، تا پسرانش موجب سرفرازی شوند و شدند؛ پزشک و دبیر ریاضیات که حالا هر دو خود صاحب زن و زندگی هستند و مادر با گیسوان برفی نوه داری می کند. با آن چهره دلنشین، نازنین و مهتابی ...
با مادری مبارز که هم سلول دخترش شد
دیدم که در مقابل مردم ایستاده و آرایش تهاجمی و جنگی دارند. وضع کاملاً غیر عادی بود، ولی هجوم بحرانی شده بود. وارد نانوایی سنگکی شدم، چند نفر جلوتر از من آن جا بودند. منتظر ماندم تا نوبتم فرا برسد. ناگهان سر و صدایی به گوش رسید، بعد صفیر گلوله بود که سینه های مردم را می شکافت. با شروع درگیری شاطر دست از کار کشید و مشتری ها را به زیرزمین مغازه فرستاد. برای من رفتن به آن جا در حالی که پن ...
دنیا و بهشت زیر پای مادران شهداست +تصاویر
قندپهلو می آورد، مُشت مُشت نقل و کشمش و انجیر توی جیبم می ریخت و دست روی شانه ام می گذاشت و آرام –جوری که فقط خودش و خودم بشنویم-، می گفت: چیزهایی را که امروز برایت گفتم، تا حالا به کسی نگفته بودم... و همان موقع که می شدم محرم اسرار مادر شهید، من درست وسط بهشت بودم... برای گفتن از آن روزها، روز مادر، بهانه مبارکی است. برای مرور خاطرات همنشینی با مادران شهدا که دنیا به بهشت فخر می کند که ...