سایر منابع:
سایر خبرها
اعتراف پسر بیمار به قتل مادرش
.... مادرم همیشه به من پول کم می داد. چرا دارو مصرف می کنی؟ من معمولاً شب ها خوابم نمی برد و به همین خاطر شب ها قرص می خورم که راحت بخوابم. پس از قتل چه کار کردی؟ داخل آشپزخانه چاقو و دست هایم را شستم، چون کثیف شده بود و بعد رفتم اتاقم خوابیدم. چرا به تلفن خواهرت جواب ندادی؟ متوجه نشدم، اما صبح با صدایی از خواب بیدار شدم و به سراغ ...
دو گرم شیشه برای هر باتری سرقتی!
دوران نوجوانی قصد داشتم روزی مهندس نقشه کشی شوم اما اکنون نقشه سرقت می کشم و روز بعد هم اجرا می کنم! اولین بار چه کسی مواد مخدر به تو تعارف کرد؟ یکی از دوستانم که امیر نام دارد.بعد از آن که دیپلم گرفتم در کارخانه کارتن سازی مشغول کار شدم تا مخارج تحصیلم را تامین کنم ولی به مصرف مواد آلوده شدم و سرنوشتم تغییر کرد. چه نوع موادی مصرف می کنی؟ شیشه و کریستال! نخواستی ...
قتل مادر بخاطر پول سیگار
؟ آن شب مادرم رفته بود بیرون. نمی دانم کجا رفته بود، اما حدود 9 یا 10 شب بود که به خانه برگشت. به او گفتم پول بده تا بروم سیگار بخرم، اما اصلا صدای مرا نشنید. دوباره تکرار کردم و وقتی دیدم حاضر نیست پول به من بدهد عصبانی شدم. با هم درگیر شدیم. او به من فحاشی کرد. در آن لحظه مادرم داخل آشپزخانه بود و من هم وارد آنجا شدم. در کابینت را باز کردم و چاقویی برداشتم. ناگهان مادرم به سمتم حمله ...
پسر بی رحم پس از قتل مادر 13 ساعت خوابید
آنها با جسد زن 56 ساله ای در آشپزخانه در حالی مواجه شدند که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود. دختر جوان که گزارش این جنایت را به پلیس اعلام کرده بود در تحقیقات گفت: از دیشب هر چه به مادرم زنگ می زدم، جواب نمی داد. تا اینکه نگرانش شدم و حدود ساعت 12 ظهر به خانه مادرم آمدم. اما باز هم هرچه زنگ زدم کسی در را باز نکرد؛ با نگرانی شروع به کوبیدن مشت به در کردم. بعد از دقایقی برادرم اشکان با ظاهری ...
قاتل تهرانی نزدیکی جسد مادرش خوابید / قتل مادر با 15ضربه چاقو + عکس
شامگاه شنبه 18 بهمن بود که مادرم به خانه آمد، از او پول می خواستم تا برای خودم غذا و سیگار بکشم که مادرم مخالفت کرد که سر همین موضوع با هم بحث کردیم، مادرم شروع به فحاشی کرد که من در یک لحظه عصبانی شدم و کنترم را از دست دادم و با چاقو به سمت مادرم حمله کردم و ضربات زیادی به مادرم زدم تا اینکه غرق خون روی زمین افتاد. پسر جوان ادامه داد: بعد از این به اتاق خودم رفتم و خوابیدم، ساعت 10 صبح ...
فرهاد جان شیرینش را به راه معشوقش داد
رزم است. این هم یک جور رزم است. همان طور که در جهاد باید مهیا باشیم اینجا هم به همان ترتیب است و من اینجا هم خودم را سرباز می دانم. در دلم احسنتی به او گفتم و راهی پایین دست گردنه شدم. فردای آن روز به من خبر دادند که فرهاد در حین کار از لودر به پایین پرتاب شده و متاسفانه همان ماشین سنگین هم روی او افتاده بود. سراسیمه خودم را به بالای دره رساندم. توی دلم می گفتم آخر مگر قرار نبود به مرخصی بروی ...
گاهی دلم برای رنگ سبز تنگ می شد
چیپس و چند بسته بادام زمینی و شکلات به آنجا آورده می شد که این مواد غذایی هم با توجه به رفت وآمد محقق تمام می شد و خیلی وقت ها ناموجود بود. یا اگر ابزاری برای اندازه گیری هایمان نداشتیم باید منتظر مسافر بعدی می ماندیم تا برایمان ابزار مورد نیاز را بیاورد. چه لباس هایی برای خودتان برده بودید؟ لباس مناسب آن فضا را نمی شد برد. خود ارتش شیلی به ما دو لایه لباس مخصوص دادند که هم ضد باد بود و ...
شوهرم به دختر زیبایم تریاک می داد که ....
دختر زیبایی به من عنایت کرد ولی من روزگار خوبی نداشتم و به افسردگی شدید مبتلا شدم. ترانه هر روز بزرگ تر می شد و از سوی دیگر پدرش در منجلاب فساد و مواد مخدر بیشتر فرو می رفت. او مقابل چشمان دخترم مواد مخدر مصرف می کرد تا جایی که دیگر همه اطرافیان از خلافکاری های او مطلع بودند اما از این که همسرم در غیاب من به دخترم نیز مواد مخدر می داد، هیچ اطلاعی نداشتم. تا این که چند روز قبل زمانی که ...
پسر مقتول پدرش را از چوبه دار نجات داد
.... در نهایت با سختی زیاد توانستیم یک خانه 120 متری و یک ماشین بخریم، اما پس از مدتی ناهید رفتارش تغییر کرد و به من بی توجه شد، حتی طرز حرف زدن و لباس پوشیدنش هم تغییر کرد ؛روی بدنش خالکوبی کرده بود که اصلاً آن را نمی پسندیدم. وقتی اعتراض می کردم می گفت به تو ربطی ندارد و هرجوری دوست داشته باشم زندگی می کنم. تا اینکه یک روز متوجه شدم که همسرم چند خط تلفن همراه و گوشی دارد که از من پنهان ...
شکنجه و تجاوز، حربه اصلی کمیته ضدخرابکاری ساواک!
...، تا بلکه با شکنجه روحی، به سخن آید و خواست بازجویان ساواک، تأمین شود. وی در بخشی از خاطرات خود از روز های حضور در کمیته فوق آمده، چنین آورده است: ابتدا که مرا به زندان بردند، یکی از هم تیمی هایم به اسم علی ا کبر نوری را هم آوردند. از دیدن او در آنجا خیلی یکه خوردم، چون در ماجرای عملیات ربودن شهرام فرزند اشرف پهلوی، یکی دو بار به خانه ام آمده بود تا مواد منفجره را به دستم برساند. بعد ...
با وجدان راحت از ذوب آهن جدا شدم/نمی خواهم از پشت پرده چیزی بگویم
لیگ برتر را هم گذراندم؛ اینجا را مثل خانه خود می دانم و رفتن از خانه چه بسیار دشوار. در این روز اما پیام های محبت آمیز شما سبزها و شما اصفهانی ها و البته تمام دوستداران فوتبال در ایران است که سختی را برایم آسان و جدایی را ممکن ساخته است. در این چند ماهی که با تلخی و شیرینی بسیاری همراه بود، تمام تلاشم را کردم تا به تعهدم عمل کنم و تیمم آنچه را که شایسته فوتبال اصفهان است، به نمایش ...
با وجدان راحت از ذوب آهن جدا شدم/نمی خواهم از پشت پرده چیزی بگویم
لیگ برتر را هم گذراندم؛ اینجا را مثل خانه خود می دانم و رفتن از خانه چه بسیار دشوار. در این روز اما پیام های محبت آمیز شما سبزها و شما اصفهانی ها و البته تمام دوستداران فوتبال در ایران است که سختی را برایم آسان و جدایی را ممکن ساخته است. در این چند ماهی که با تلخی و شیرینی بسیاری همراه بود، تمام تلاشم را کردم تا به تعهدم عمل کنم و تیمم آنچه را که شایسته فوتبال اصفهان است، به نمایش ...
گفتگو با حجت الاسلام طاووسی از مبارزان انقلابی مشهد
؛ هرگز اقرار نمی کنم. همان روز عکس هایی که فعالیت هایم در تظاهرات را نشان می داد، به دستشان رسید و جرمم سنگین تر شد. قبلش می گفتم در تظاهرات بودم، ولی نقشی نداشتم؛ حالا دیگر نمی شد انکار کنم. گفت هر چه قدر این چند روز شکنجه شدی یک طرف و این 2 روز آخر هم یک طرف؛ روز 19 مرا دست بسته برد روی زمین شنی به شکم انداخت و حدود 2 ساعت بیش از 20 تیر کنار گوشم شلیک کرد تا روحیه ام را ببازم. داشتم کم می آوردم ...
انقلاب زیبا
پنهان بماند. اداره اطلاعات و امنیت پایگاه متوجه چنین اقدامی شد. یک روز صبح، سربازی نگران و سراسیمه به سراغم آمد و گفت: خانم مهندس! من پشت در اتاق فرماندهی بودم که شنیدم می خواهند شما را دستگیر کنند، و من از بس که به شما و حرف هایتان علاقه مندم، نمی خواهم گیر بیفتید، آمدم که خبرتان کنم. بی درنگ ساکم را برداشتم و بدون خداحافظی، از پایگاه خارج شدم. به اندیمشک رفتم و با قطار راهی تهران شدم. بعد برای ...
ماجرای زن ایرانی که دو ماه در قطب جنوب بود
گپ وگفت با دومین زن محقق ایرانی که دو ماه در قطب جنوب اقامت داشته است
سرقت طلای زنان مسافر با لهجه ترکی استانبولی
سرویس حوادث جوان آنلاین: چندی قبل زن جوانی سراسیمه به اداره پلیس رفت و از سه مرد و یک زن به اتهام سرقت اموالش شکایت کرد. او در توضیح ماجرا گفت: ساعتی قبل در یکی از خیابان های غرب تهران منتظر تاکسی بودم تا به خانه ام بروم که یک خودروی پژو توقف کرد. علاوه بر راننده مردی در صندلی جلو و زنی هم در صندلی عقب سوار بود. من هم بعد از گفتن مسیرم در صندلی عقب سوار شدم و راننده به راه افتاد تا اینکه پس از طی ...
قاتل: به همسرم بدگمان بودم
جدایی با زن دیگری ازدواج کردم، اما چند ماه بعد زهره تماس گرفت و گفت به خاطر جدایی پدر و مادرش نمی تواند با آن ها زندگی کند و خواست به خاطر فرزندمان دوباره با هم زندگی کنیم، قبول کردم و با پرداخت مهریه زن دومم بار دیگر با زهره ازدواج کردم. متهم ادامه داد: من کارگر خدماتی بودم و در خانه مردم نظافت می کردم، اما زهره ادامه تحصیل داد تا اینکه به عنوان پرستار در یک بیمارستان مشغول کار شد ...
بار ها به زیارتت آمدم و نمی دانستم کیستی
آغوش گرفته بود و اشک شوق می ریخت. وقتی کنار ایشان رفتم، هنوز صورتش خیس بود. خوش آمد گفتم و او خوشحال بود که فرزندش جای خوبی دفن شده و این قدر همه دوستش دارند. یادم رفت بگویم من و خیلی از دختران و پسران خوشبختی مان را در کنار مزار این شهدا جشن گرفتیم. با لباس عروس بر سر مزارشان آمدیم و گفتیم برایمان دعا کنند. من بار ها به مزار این شهید آمده بودم و نمی دانستم کیست. مادر خیالش راحت ...
بازداشت 3 پسر عمو 17 ساله در لواسان / آن ها پسری را به زیر زمین خانه متروکه برده بودند
حقیقات از 3 پسرعمو که متهم هستند پس از ربودن پسری نوجوان او را مورد تعرض قرار داده اند در دادگاه جرایم اطفال استان تهران آغاز شد. به گزارش رکنا، چندی قبل مردی میانسال که مدعی بود 3 جوان پس از ربودن پسرش، وی را مورد آزار و اذیت قرار داده اند، به اداره پلیس رفت و به مأموران گفت: ما سال هاست که در لواسان ساکن هستیم. پسرم در حال بازی با دوستانش بود که بعد از چند ساعت با حالتی پریشان به ...
تتوی بدن خانم پرستار تهرانی آخر خط بود / خانه مجردی الهام دور از چشم شوهرش!
فحاشی کرد و حتی مرا کتک زد .الهام می گفت باید خانه را ترک کنم. در غیر این صورت او از خانه بیرون میرود. من کنترل اعصابم را از دست داده بودم با قند شکنی که در خانه بود به سمتش حمله کردم و الهام را کشتم. پسرم در خانه نبود که جسد را مثله کردم و آن را با ماشین بیرون بردم و در حاشیه شهر دفن کردم .من روز بعد به پلیس آگاهی رفتم و به دروغ گفتم همسرم ناپدید شده است. وی در حالی که سرش را پایین ...
خاطرات وکیل/ پسر متجاوز به دختر همسایه،با کمال پررویی دیه هم می خواست!
به گزارش شریان نیوز ،با توجه به حضور موکل در شهرستان، رونوشت اوراق پرونده از طریق پیک به دفتر رسیده بود.شکواییه حکایت از وقوع درگیری بین پدر میترا با جوان بیست و چند ساله ای به نام قاسم داشت که در همسایگی ایشان در مجتمع آپارتمانی زندگی می کردند.پدر میترا به عنوان متهم پرونده ،شرح اتفاقاتی که منجر به وقوع درگیری ودر نهایت ضرب و جرح قاسم شده بود را در چند صفحه با ذکر جزییات نوشته بود... جلسه آشنایی خانواده ها خیلی رسمی در کمتر از یکساعت به پایان رسید ومتوجه شدم که قاسم به همراه پدرش در فروشگاه مواد غذایی که ارث پدربزرگ مادری قاسم است مشغول کار هست،دو سه روز پس از این جلسه بود که شروع کردم به تحقیق پیرامون موقعیت خانوادگی و تحصیلی قاسم و خانواده اش که متوجه شدم هیچ دخلی به من وخانواده ی من ندارند،لذا خیلی صریح و ...
از تسلیم نشدن کلانتری قره آغاج تا امان نامه به عوامل شاه / شهید قاضی با فرمانده طاغوتی چه کرد؟
سال 1347 آیت الله شهید قاضی را به بافت کرمان تبعید کرد. موقع بازگشت از تبعید، ساواک مانع ورود او به تبریز شد و یک سال در زنجان تحت حمایت آیت االله عزالدین زنجانی، امام جمعه وقت بوده و توسط ساواک تحت کنترل بود. بعد از آزاد شدن آقای قاضی و ورود به تبریز، مردم استقبال عجیبی کردند که تراکم جمعیت، از راه آهن تا به خانه او کشیده شده بود. ما مثل آن جمعیت را ندیده بودیم مگر زمانی که مقام معظم ...
شایان 14 ساله برده 3 پسر بی حیثیت بود / در لواسان لو رفت + جلسه دادگاه
به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده با شکایت مرد جوانی که همراه پسر 14 ساله اش به نام شایان به پلیس آگاهی لواسان رفته بود آغاز شد . پدر شایان گفت :ما سال هاست که در لواسان ساکن هستیم .پسرم دیروز همراه دوستانش مشغول بازی فوتبال در کوچه بود که با حالتی پریشان به خانه برگشت وبه اتاقش رفت.او سکوت کرد و حرف نمی زد که متوجه شدم حالش خوب نیست.وقتی با او صحبت کردم متوجه شدم به دام شیطانی 3 پسر ...
عشق به بازیگری زن جوان راتبدیل به سارق کرد
قلم | qalamna.ir : گروه حوادث: زنی که عاشق بازیگری بود به دام یک کارگردان قلابی گرفتار شد و با تهدیدهای وی، سر راه رانندگان خودروهای مدل بالا قرار گرفت تا دست به سرقت از آنها بزند.چند روز قبل مردی به اداره پلیس رفت و گفت در دام زن و مرد سارقی گرفتار شده است. وی در توضیح ماجرا گفت: سوار بر ماشینم بودم تا به خانه ام بروم. در یکی از خیابان های شمال تهران چشمم به زنی جوان افتاد. او کنار ...
زندان سرانجام عشق به بازیگری
جوان هم با من وارد خانه شد که ناگهان پشت سرمان مرد جوانی هم وارد خانه ام شد. او به محض ورود با داد و فریاد مرا متهم کرد که قصد آزار و اذیت همسرش را داشته ام. بعد هم دست و پایم را بسته و از خانه ام سرقت کردند. بعد از رفتن آن ها به سختی دست و پایم را باز کردم و با پلیس تماس گرفتم. با شکایت مرد جوان تحقیقات از سوی کارآگاهان پلیس آغاز شد و در بازبینی دوربین های مداربسته محل سرقت، تصویر مرد و ...
سرقت طلایی پلیس های قلابی در هتل گرانقیمت
سرویس حوادث جوان آنلاین: اوایل آذر ماه امسال مرد سالخورده ای در شمال تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از سه مرد مأمور نما به اتهام اخاذی میلیاردی شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: من طلافروشم و از چند سال قبل وارد خرید و فروش شمش طلا شدم، چون سود بیشتری داشت، اما از مدتی قبل تصمیم گرفتم همه شمش های طلایم را به دلار تبدیل کنم. به همین خاطر به دوستانم سپرده بودم چنانچه کسی را می ...
مدافعان سلامت سرمایه های ملی اند/ همسرم در مسیری که دوست داشت به شهادت رسید
ریه هایش اسکن گرفتند و متوجه شدند درگیری ویروس در ریه بسیار زیاد است به همین خاطر فوراً به بیمارستان فیروزگر منتقلش کردند. بیمارستان فیروزگر خیلی با من همکاری کرد و اجازه داد با شیلد و گان در ICU کنار همسرم باشم. با اینکه از درگیری ریه و شرایط موجود در ICU آگاهی کامل داشت می دانست دوام نمی آورد، خودش به من می گفت من دو روز دیگر بیشتر زنده نیستم، این آگاهی دکتر مرا به شدت عذاب می داد، اینکه می ...
آیا غذا های خانگی آشپزخانه ها کم ضررتر از غذاهای رستورانی است؟
چه اندازه برایتان عزیز است، باید وقت بگذارید و در خانه آشپزی کنید. تهیه انواع غذا های رنگارنگ برای میهمان با یک تلفن نشانه احترام به اوست، در اشتباهید. در حقیقت، با این کار به او می فهمانید که حوصله وقت گذاشتن برای او را نداشته و خیلی راحت از سر بازش کرده اید. درضمن، استفاده از مشارکت دیگران در پخت غذا، به ویژه بچه ها، در این روز های خانه نشینی هم از حجم کار های شما می کاهد هم لذت غذاخوردن دور هم ...
فیلم رابطه جنسی زن خیانتکار در دستان شوهرش
همدیگر را ملاقات کنیم. من هم که دوست داشتم این جوان را از نزدیک ببینم، بلافاصله پیشنهادش را پذیرفتم و در یک رستوران به دیدارش رفتم. از آن روز به بعد مدام با هم در مکان های مختلف قرار می گذاشتیم. او چنان با حرف هایش مرا خام کرده بود که گاهی فقط منتظر تماس او بودم. در روزهای اول این آشنایی فکر می کردم همه چیز یک ماجرای شوخی و تفریح گونه است اما کم کم دیدارهای مخفیانه ما به مکان های خصوصی کشیده شد و ...