می گفت می روم تا غربت اهل بیت تکرار نشود
سایر منابع:
سایر خبرها
اولویت ایران، توسعه روابط جهان اسلام با کشورهای جبهه مقاومت است
بلوکه جمهوری اسلامی بپردازم. حضرت آقا سال گذشته اردیبهشت ماه در دیدار با دانشجویان گفتند که ما شاهد یک نظم نوین جهانی در سال های نزدیک خواهیم بود، بعد از آن در یکی از سخنرانی های دیگرشان فرمودند که سه متغیر اصلی می توانیم برای نظم نوین جهانی برشمریم که یکی از آنها بحث امروز من و شما است. حضرت آقا گمان کنم که ماههای آخر سال گذشته بود، فرمودند که این سه متغیر یکی اش تقویت جبهه مقاومت است در نظم نوین ...
شهید امانی ، الگوی خدمت به مردم، از کمیته امداد تا جبهه جنگ
یت پس از چندین بار اعزام به جبهه در ششم اردیبهشت همان سال در عملیات والفجر 9 در منطقه فاو به شهادت رسید. آرامش شکرالله همه را به خود جذب می کرد کاظم جلیل زاده از دوستان شهید امانی درباره او می گوید: من و شکرالله سه سال راهنمایی باهم بودیم. بعد یک سنی از هم جدا شدیم که من مدتی بعد من پاسدار رفتم. در تهران بودم که شکرالله پیشم آمد و گفت دوست دارد عضو بسیج شود. از آنجایی که ب ...
می گفت حضرت زینب (س) مرا صدا می کند
سادات حسینی است. قدرتی معنوی او را به سوریه کشاند خانم حسینی به مخالفت پدر شهید با اعزامش به سوریه اشاره می کند و می گوید: بهار سال 1393 بود که سیدعیسی برای اولین بار از مدافع حرم شدن صحبت کرد. به من گفت می خواهم سوریه بروم. گفتم سوریه خیلی دور است، چطوری می خواهی بروی؟ گفت می خواهم بروم زیارت. گفتم باشد، ولی باید پدرتان را هم راضی کنید، می خواهید بروید کشور دیگر. جایی نزدیک ...
آخرین نماز در حلب
خوابم هم نمی آمد. بالاخره یک روز بین راه سفر به مشهد مقدس در سمنان توقف کردم. با پدر بزرگوار عباس، قراری گذاشتم و توفیق زیارت مزار عباس نصیبم شد. هوای گرم شهریور بود و ظهری سوزان. سنگ مزار عباس داغ شده بود از تابش آفتاب. خم شدم و سنگ را بوسیدم. لب هایم سوخت اما آن قدر محو این وصال بودم که احساس نکردم. گذشت... چند روز بعد که از مشهد به کاشان برگشتم عباس را در خواب دیدم. او را در آغوش گرفتم و بوسیدم. لب هایم این بار به جای سنگ مزار، میهمان گونه های عباس بود. از خواب پریدم. سحرگاه بود به این فکر می کردم که عباس، سفرم به سمنان را جبران کرد. من به خانه ابدی اش رفته بودم و او به خانه دلم آمده بود. ...
خدایا کمکم کن حیدر شوم
جمشید را نمی بینی، ولی من دنبالش رفتم و تا سپاه که محل اعزامش بود با دوچرخه رفتم، در آنجا بود که برای آخرین بار رفت و دیگر برنگشت. حاج محمد که همچنان دلتنگ فرزندش است، مکثی کرد و گفت: وقتی خبر شهادت پسرم را به من دادند یکی از دوستان نزد من آمد و احوال پرسی کرد و گفت از بچه ها و آقا جمشید چه خبر، گفتم خبر خاصی ندارم، گفت من شنیده ام جمشید و چند تا از همرزمانش مجروح شده اند، در آن لحظه ...
پدری پس از قتل پسرش جسد را مثله کرد | بخشش قاتل بی رحم توسط دخترش
هستی و بر سر این موضوع دعوایمان شد. او مرا هل داد و گردنم را گرفت و من که به شدت عصبانی شده بودم پتکی از روی زمین برداشتم. پتک را از چند روز قبل کناردر ورودی گذاشته بودم چون شنیده بودم دزدان به خانه همسایه دستبرد زده و من پتکی در آنجا قرار دادم تا چنانچه دزد وارد خانه ام شد با پتک از خودم دفاع کنم اما فکرش را نمی کردم با آن پتک جان پسرم را خواهم گرفت. آن روز از شدت عصبانیت پتک را برداشتم و یک ضربه ...
این مرد همسرش را کشت و سراغ خواستگار سابق رفت!
نداشت و همسرم زیر بار نمی رفت. روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟ شب قبل دوباره باهم دعوایمان شده بود و صبح حدود ساعت 7 بود که به اتاق رفتم و در اتاق را از داخل قفل کردم. سر همین مسأله باهمسرم درگیر شدم و او را با ضربات متعدد چاقو زدم. بعد بچه ام را که در اتاق دیگر بود برداشتم و بیرون رفتیم. در خیابان با خواهرم مواجه شدم و بچه را به او دادم و بدنبال احسان رفتم. اما احسان در محل کارش نبود و به من گفتند حوالی میدان شوش است، به آنجا رفتم و او را هم با چاقو زدم. پشیمانم ای کاش همسرم را طلاق داده بودم ولی این اتفاق نیفتاده بود. پ ...
سرنوشت کودکانی که 3 سال در فوعه و کفریا محاصره شدند
- اخبار فرهنگی - به گزارش خبرگزاری تسنیم ، کتاب بزرگ شدن در سپیدان ؛ داستانی براساس نقاشی های کودکان محاصره شده فوعه و کفریا سوریه به نویسندگی زینب ایمان طلب از سوی انتشارات راه یار منتشر شد. زینب ایمان طلب، در توضیحی کوتاه درباره علت نگارش این کتاب چنین آورده است؛ خبرها از چه راهی به ما می رسند؟ چرا ما از بعضی چیزها بی خبر می مانیم و بعضی خبرها روزی چند بار تکرار می شوند ...
هتل های لوکس و به صرفه نزدیک حرم امام رضا
یکی از مهم ترین دغدغه هایی که زائرین حرم امام رضا با آن مواجه هستند، اقامتگاه مناسب است. اقامتگاه های متعددی در شهر مشهد وجود دارد که ازجمله آن ها می توان به هتل آپارتمان ها، هتل های 2 ستاره، هتل های 3 ستاره، 4 ستاره و 5 ستاره یا لوکس اشاره کرد. اگر شما نیز قصد زیارت امام رضا را دارید، احتمالا به دنبال نزدیک ترین هتل ها به حرم اما رضا هستید تا بتوانید به راحتی به حرم رفت وآمد داشته باشند. در این ...
محاکمه 2 برادر به خاطر یک قتل در خزانه تهران + جزئیات
پسر جوانی یک معتاد کارتن خواب را کتک می زند. برای آنکه مانع کارش شوم جلو رفتم و خواستم وساطت کنم که پسر جوان به یکباره شروع به فحاشی کرد و گفت در کارش دخالت نکنم بعد هم با سنگی که در دستش بود ضربه ای به سر من زد. با این کار شوکه شدم و در حالی که هنوز گیج بودم برای دفاع از خودم با پهنای قمه ای که همراهم بود ضربه ای به سرش زدم. متهم دوم هم به مأموران گفت: وقتی دیدم برادر بزرگم با مرد جوان درگیر ...
خاطراتی از نقش شهید خسروی در آزادسازی تدمر سوریه
خبرگزاری فارس حمیدرضا جلالی؛ شهید عبدالله خسروی یکی از شهدای مدافع حرم است که 22 مهر ماه سال 1396 در راه دفاع از حریم اهل بیت(ع) و میهن اسلامی در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. این شهید والامقام از نیروهای تاثیرگذار در آزادسازی تدمر بود که شهادت را بسیار دوست داشت و آرزویش رسیدن به درجه شهادت بود. شهید مدافع حرم عبدالله خسروی 30 شهریور ماه سال 1345 در یکی از محله های ...
برای رفتن خیلی جوان بودی
،نگران حال مادر احمدرضاست می گوید مجبورم روحیه خودم را حفظ کنم تا مادر دوری احمدرضا را تاب بیاورد. یک سال است که مادر دلش برای شنیدن صدای احمدرضایش تنگ شده است،چشمش به در مانده به یاد روزهایی که کلید در در می چرخید و احمدرضای رعنایش خنده بر لب سلام مادر می گفت و مادر هزار بار قربانِ مادر گفتنش می رفت. یک سال است که برادرهای احمدرضا شبها موقع خواب رختخواب او را در کنار خودشان ...
پیکر شهید مدافع حرم پس از 7 سال انتظار به آغوش خانواده اش بازگشت
در این مدت جسمش اینجا بود و دلش در سوریه، دل توی دلش نبود و بعد یک ماه مجدد اعزام شد. همسر شهید مدافع حرم ادامه داد: همسرم در این مدت که سوریه بود هر هفته با من در تماس بود، اما آخرین باری که در سال 95 اعزام شد دیگر تماسی از او دریافت نکردم و بعد از یک سال و نیم بی خبری خبر مفقود شدنش به ما اعلام شد. وی بیان کرد: آخرین بار با یکی از همرزمانش در منطقه خانطومان دیده شده بود هر ...
خط قرمز حسین، بیت المال بود / پنج پسر داشتم که داغ چهارتایشان بر دلم ماند
که باید بروی و از دختر عمه ام تحویل بگیری و برایم بیاوری. حسین هم طبق معمول گفت باشه و رفت. کمی گذشت. احساس کردم رفتنش طولانی شد. نگاهی به بیرون انداختم. دیدم ماشینش دم در است اما خودش نیست. همان لحظه با یک وانت داشت برگشت. نزدیکش رفتم و پرسیدم چرا با ماشین خودت نرفتی؟ گفت: بیت المال است، تصرف در بیت المال حرام است و باید یک روزی حساب پس بدهیم. هیچوقت به فکرم خطور نمی کرد که یک پسر بچه 17- 18 ساله ...
مدافعان امنیت| اجابت دعای نورالدین زیر قبه امام حسین(ع)
مأموریت اثرگذار نبود. او رفت و به همراه طلبه بسیجی هادی عرفانی نیا مورد هدف گلوله کلت آشوبگران قرار گرفت و به شهادت رسید. شهادتی که از سال ها پیش آرزویش را داشت و حتی محل خاکسپاری اش را در گلزار شهدای بیرم استان فارس انتخاب کرده بود. فرزند و مادر و همسر داغدار شهید مدافع امنیت نورالدین جنگجو مسابقه دو برادر برای رسیدن به شهادت حجت الاسلام عباس جنگجو برادر شهید نورالدین ...
سفرهای زیارتی به سوریه، به دلیل درگیری ها در منطقه، متوقف شد
سازمان حج و زیارت اعلام کرد: سفرهای زیارتی از مبدأ ایران به سوریه به دلیل درگیری ها در منطقه متوقف شد.
یک قدم تا تاریخ سازی؛ پرتاب گر گلستانی بالاخره به هانگژو رسید
ه مشکلات خود برای انجام تمرین قبل از شروع اردوهای تیم ملی ادمه داد: برای یک نوبت تمرین باید 500 هزار ریال کرایه رفت و برگشت پرداخت کنم در صورتی که حداکثر دریافتی حقوق همسرم 50 میلیون ریال است و باید با این حقوق زندگی را هم بچرخانیم. دیبایی گفت: یک ورزشکار در سطح حرفه ای، نیازمند مصرف انواع مکمل و پروتئین است که هزینه خرید آن برای یک دوره 45 روزه حداقل 40 میلیون ریال است. وی ...
واکنش شهید عباس دوران به مراسم تجلیلش
نمی توانم عقب نشینی کنم. یکی می گوید نمی خواهم پرواز کنم و نمی رود. من هم می گویم پس چه کسی برود؟ چه کسی از کشور دفاع کند؟ شهید دوران در مدت دو سال اول جنگ بیش از 120 پرواز عملیات برون مرزی داشته که چنین آماری در تاریخ جنگ های دنیا بی سابقه است. آخرین بار که قرار شد عباس به عملیات بمباران پالایشگاه الدوره برود، طبق معمول سخن خاصی نداشتیم و مانند همیشه که عباس به مأموریت میرفت صحبت کردیم ...
روش رزمندگان نوجوان برای دستکاری شناسنامه جهت اعزام به جبهه
من برای شهادت نمی روم. برای این می روم تا از دینم، رهبرم، وطنم و ناموسم دفاع کنم و اگر اشتباهی شهید شدم، حتماً شما را شفاعت می کنم. با خنده ای زیبا یک برگه ای دستم داد و گفت: در تاریخی که نوشته شده به همین پایگاه مراجعه کن و مقداری وسایل شخصی با خودت بیاور. اول برای آموزش اعزام می شوی و بعد ان شاءالله به جبهه خواهی رفت. سریع گفتم: برادر من چندین بار آموزش در مسجد محل دیده ام. حدود دو ...
مردی برای تمام فصول
می گفتند استاد بریم یک گیم بزنیم و این موضوعات که در کوچه و خیابان موردعنایت دوستانش بود برای ما مسرت بخش بود و امروز که در بستر بیماری است روزانه بیش از 30نفر به عبادتش می آیند که مجبور شدم به دلیل رعایت شرایط فیزیکی و بدنی حمید جان از دوستانش بخواهم که رفت وآمد را کمتر کنند تا بتوانیم مراحل درمانی را باکیفیت بیشتری پشت سر بزاریم معتقدم همان طور که خودم در خواب وبیداری از امام رضا (ع) شفا گرفتم ...
با شهادت پسرم نزد مردم سربلند شدم+ فیلم
کجا می رویم فیلم ها را نمایش می دهند. به تازگی فیلم را دیدم و فکر می کنم یک روز به شهادت روح الله مانده است. هر وقت این فیلم را می بینم تصور می کنم همان لحظه پسرم به شهادت رسیده است. وی گفت: از لحاظ اجتماعی سرم بالاست که پسرم به شهادت رسیده است چون او دوست داشت به شهادت برسد و از سال 1395 پیگیر بود که به عنوان مدافع حرم به سوریه برود. سه روز قبل از شهادتش به دوستانش گفته بود مرا کنار ...
خواهرم گفت : ما کی می میریم مامان؟!
...، برای هر روزنامه نگاری لازمه. اما من چطور می توانستم بگذارم یکی از صفحات گذرنامه ام را با شعار دولت اسرائیل مهر کنند؟ ناگهان توی دلم، شخصیت روزنامه نگارم رفت کنار و جایش را داد به آن بچه اهل پورت سعید که در سال 1958 و 15 ماه بعد از حمله اسرائیل و فرانسه و انگلیس به مصر به دنیا آمده بود؛ همان زمانی که به دنیا آمده بودم. همان کودکی که تلخی آن تجاوز هنوز در جان پدر و مادر و دایی و عمویش مانده ...
با کبری رستم زاده، نخستین بانوی پسماند صفر منطقه جهانی هورامان آشنا شوید/ تا زنده ام به طبیعت خدمت می کنم
هستند هم خواهد رسید. همراه دو پسرم خودم را به محل آتش سوزی رساندم اما گفتند چون خانم هستم بالا نروم بهتر است. من اصرار کردم و گفتم اگر هیچ کاری نتوانم انجام دهم می توانم لیوان آبی به دست برادرانم بدهم. پسر بزرگم با یکی از ماشین ها و تعدادی از مردها رفت و بعد هم من و پسر کوچکم آکو مردها را قانع کردیم ما هم همراه آن ها برویم. وقتی رسیدیم متوجه شدم تعدادی از بلوط هایم سوخته اند. دیدن این منظره خیلی ...
عملیات های ایران در دوران دفاع مقدس شبیه معجزه بود
دوران دفاع مقدس، شما در عملیات فتح المبین بودید، کمی راجع به آن توضیح دهید؟ تقریبا یکسال بعد از تجاوز به خاک ایران، اولین عملیات ها جمهوری اسلامی شکل گرفت و از سال بعد عملیات های گسترده ای داشتیم، کسانی که تحقیق کردند اعلام کردند که این چیزی شبیه معجزه است که کشوری که سازمان های نظامی آن یعنی سپاه و بسیج بعد از 1سال و نیم پس از جنگ شکل گرفتند، بتواند 2 فرودین 61 بتواند عملیاتی به نام فتح ...
◄ از ماشین مش ممدلی تا کابین راننده لکوموتیو!
. تازه شام مون رو خورده بودیم و داشتیم آماده می شدیم برای خواب که عموحسن، عموی کوچکترم که کارمند اداره راه آهن مشهد بود اومد دیدن ما و گفت که فردا صبح میاد که باتفاق برای سال تحویل همگی بریم حرم، من ازش خواهش کردم اگر میتونه یک روزی من رو ببره تا قطار رو ببینم و او قول داد یک روز بیاد و من رو ببره باخودش راه آهن تا سوار قطار بشم. بعد از خوندن داستان دهقان فداکار در کتاب فارسی ...
اگر برگشتم امید است به زندگی و شهادت
رفت سراغ جانماز سبز توی طاقچه و تسبیحش را پیدا کرد. باد در های بسته را هم آرام نمی گذاشت. تا یک دور تسبیح را تمام کند دو بار تا در خانه رفت و برگشت. یک بار هم بچه همسایه را که توی کوچه بازی می کرد تا سر کوچه فرستاد. از محمدحسین خبری نبود. بار آخر خودش رفت. با همان چادر گلدار و دمپایی قهوه ای روی حیاط، اما این بار نه تا سر کوچه، پیاده رفت تا خود سپاه. حیاط و ساختمان سپاه پر بود از جوان هایی هم قد ...
شهید حسین اجاقی و دعایی که اجابت شد
...، گریه اش گرفت، دست خودش نبود. نتوانست بماند و رفت. حسین هم دستی به سر و رویش کشید و چند دقیقه بعد پیش مادر بود، در اتاق محل کارش. به مادر گفت: مامان چرا ناراحتی؟! دورت بگردم. مگر هدف کسب روزی حلال نیست. کار که عار نیست. مامان من من با دولت قرارداد بستم و وظیفه دارم تو ساعت کاری هر کاری بهم دستور دادند انجام بدهم. هشت سال گذشت و حسین همچنان نیروی شرکتی اداره غلات استان ...
روایتی پدرانه از شهید حمزه لکزائی
می نامیدند. خاطره ای به نقل از پدر شهید لکزائی حمزه بزرگ ترین فرزند من بود. او بسیار مهربان و دلسوز بود. چند سال قبل از شهادت حمزه من یکی از پسرانم را بر اثر تصادف از دست داده بودم. به همین دلیل حمزه ترک تحصیل کرد تا بتواند کنار من کمک خرج خانواده باشد. علاقه بسیار زیادی به فوتبال داشت و بیشتر اوقات فراغت خود را به ورزش می پرداخت. بسیار سربه زیر بود و با دیگران به نیکی ...
سلمان امنیت را به شهر بخشید و رفت| اجتماع نسل سلمان در تهران
خواست شهید مدافع حرم باشد فاطمه اسلامی فر همسر شهید است که این روزها جای خالی پدر را برای محمدصالح و عباس پر می کند. او هم چنین از همسرش می گوید: زندگی مشترک ما اگر چه کوتاه اما پربار بود. همیشه آرزو می کرد شهید شود. بار اولی که می خواست به سوریه برود سال 94 بود. هنوز فرزندی نداشتیم. وقتی این موضوع را مطرح کرد بی تابی کردم. تمایلی نداشتم برود. اما سلمان گفت نمی توانم نروم چرا که من هم در این ماجرا سهمی دارم. اما این سفر روزی اش نشد. چون این خانواده پیش تر یک شهید داده بود اجازه رفتن به او ندادند. همه کسانی که رفتند در خان طومان شهید شدند و سلمان می گفت: اگر می رفتم، شهادتم حتمی بود. ...
صهیونیست بعداز طوفان الأقصی رو به استهلاک است
و اقتدار خودشان را به رخ دیگران بکشانند که نشان دهند که مسلمان زیر بار ظلم نمی روند. ذاکری با بیان اینکه بعد از طوفان الاقصی نه رژیم صهیونیستی آن رژیم صهیونیستی سابق است و نه جبههٔ مقاومت آن جبهه مقاومت سابق، عنوان کرد: رژیم صهیونیستی بعد از طوفان الاقصی رو به استهلاک و فروپاشی می رود دست وپای آخرش را می زند؛ در مقابل جبهه مقاومت جان تازه ای گرفته جبههٔ مقاومت در مقابل دشمنان بیشتر ...