سایر منابع:
سایر خبرها
نوه مصدق به فرزند کاشانی:تاریخ جواب ادعای شما را داده است
نوبت بودند. می گفتند نفر اول ساعت 11 شب آمده و دم در خوابیده! دکتر محمود مصدق هر روز عصر وقتی مطب را ترک می کند، کاغذی به در کوچه می چسباند و بالایش می نویسد، دکتر مصدق . آنها که می شناسندش زیر آن، به ترتیب شماره می زنند و اسمشان را می نویسند. دکتر ساعت 10 صبح فردا هنگام ورود، برگه را از روی در بیرونی ساختمان می کند و در مطب بدون منشی اش در طبقه پنجم را گشوده و به اتاقش می رود. نفر اول که ...
غذای پرطرفدار اسارت چه بود؟
...> وی با اشاره به عملیات های خود در جنگ تحمیلی گفت: اولین عملیاتی که شرکت کردم فتح المبین در شب عید سال 61 بود. البته آن زمان خانواده ام به اهواز بازگشته بودند. در مسجد خوابیده بودیم که آمدند و تیر مشقی زدند تا به خط شویم. گفتند "نیرو می خواهیم برای جبهه. بروید وسایل مورد نیاز و ضروری خود را جمع کنید و بیایید." این آزاده خوزستانی ادامه داد: نصفه شب آرام وارد خانه مان شدم، همه خواب بودند ...
روایت رفاقتی خونین، که پس از 11 سال بند آمد
افسرنگهبان اسمش را صدا کند و برادر و خواهر و مادرش بعدازظهر سومین روز اردیبهشت، با خودروی سفید بیایند دنبالش و ببرندش خانه و تمام. 11 سال سختی و خستگی و شب زنده داری و اتاق امنیت و چوبه دار و خداحافظی ها و خدابیامرزها، تمام. تمام نه مثل داستان زندگی اش، نه مثل آن شبی که مهرداد رفیق شفیق اش را کُشت و هیچ وقت برایش تمام نمی شود. ایشالا آزادی همه. سیاوش ش... وسایلت را جمع کن. بیا آزادی ...
حقیقت کودتای 28 مرداد
توانست با اقداماتی قاطع، ایران را به جمع اردوگاه غرب بازگرداند، معرفی کردند. کودتای 28 مرداد 1332 نقطه پایانی بود بر سیر تدریجی رشد ایران، به سوی حکومت مردمی و رهائی از قید مداخلات اجانب که از سال های نخست 1285 آغاز شده بود. حرکت ملی مردم به دست مصدق بیانگر هر دو وجه این خواسته ها بود و با آن کودتا، وی در حسرت آمال و آرزوی خود قرار گرفت. کودتای 28 مرداد 1332 را می ...
مصاحبه خواندنی با یکی از آزادگان شهر صومعه سرا
،گریه کجا بود این را گفت و همه زدند زیر خنده، خنده ما باعث شد تا افسر عراقی عصبانی شود و آن فرد را به باد کتک بگیرد. میخواهم بگویم کلا اینان با مناسبت های ما مشکل داشتند و اجرای این مراسمات را از بدترین کارها میدانستند. به عنوان سوال آخر آیا خاطره خوب هم از اسارت دارید؟ بله.در اولین روز بعد از صلح همه اسرای اردوگاه ما را برای زیارت به کربلا بردند، که این یکی از بهترین خاطرات من در آنجا بود. Related Posts کنسرت موسیقی بابک جهانبخش در صومعه سرا برگزار می شود مراسم بزرگداشت شهادت محسن حججی برگزار می شود ...
پس از خبر سقوط هواپیمایش تا 10 سال از او بی خبر بودم/ زنده شدن شهید لشگری تنها آرزویم است!
و خلاصه وقتی همه حاضران با ایشان دیده بوسی کردند یکی از مسئولین سراغ مرا گرفت و سپس نزد ایشان رفتم و انگار آسمان و زمین یکجا به من هدیه شده بود و به اندازه تمام دنیا و زمان ها شاکر خدای بزرگ شدم که یکبار دیگر همسرم را پس از 18 سال فراق می دیدم. چگونه طاقت آوردید که آخرین نفر به سراغش بروید؟ خجالت می کشیدم، رویم نمی شد! روزهای اولیه آزادی شهید با شما چگونه گذشت؟ روزهای سخت ...
تا آخرین لحظه اسارت معرفت معنوی خود را حفظ کردیم/ با جمله ای ناب از امام راحل(ره) امیدوار می شدیم
شود در اول شهریور ماه سال 1369 به وطن بازگشت و هم اکنون بازنشسته شرکت کشت و صنعت نیشکر شوشتر است. پدرش را در همان سالهای اول زندگی یعنی سال 52 و مادرش را در سال 90 از دست می دهد و در سن 26 سالگی با همسری شایسته و دلسوز ازدواج می کند و ثمره این زندگی دو فرزند نیکو به نام های دینا11 ساله و دانیال 16 ساله است. گفتگوی ما با این آزاده مجاهد را در ادامه می خوانید. در ...
روایت اولین اسیر فراری
دموکرات اسیر شدیم و توسط آنها به ارتش عراق تحویل داده شدیم. آن زمان اردوگاه نبود و ما را به استخبارات سلیمانیه دادند، آنجا ما چهار نفر را به اتاقی بردند که گفتند دو نفر اسراییلی آنجا هستند که ما نباید با آنها حرف بزنیم! وارد اتاق که شدیم زیرچشمی حواسمان به آن دو نفر بود اما قیافه شان به ایرانی بیشتر شباهت داشت و برای همین بعد از مدتی این پا و آن پا کردن دل به دریا زدیم و گفتیم شما ایرانی هستند ...
مصدق نه ماندلا بود نه چه گوارا
پارلمانی کار خود را انجام می دهد، اما مرتب چوب لای چرخ دولت نمی گذارد. در ایران چنین نبود. ما آن تجربه سیاسی را نداشتیم. در این زمینه اشاره به گفته ای از قوام جالب است. زمانی که قوام نخست وزیر بود و می خواست نماینده هایی که می خواهند به مجلس وارد شوند را تعیین کند، به او گفتند این افراد خاص هم خوب هستند. پاسخ قوام این بود که خیر، این افراد اگر وارد مجلس شوند، ضد من کار می کنند. به او گفتند این ...
این گونه قفس ها شکست
به گزارش خبرگزاری فارس از بجنورد، سال 1362 به عنوان طلبه رزمی تبلیغی، عازم عملیات شدم. دست تقدیر 6.5 سال اسارت را برایم رقم زد.نمی از یم اسارت را در کتاب خوشه های خاطره نوشته ام، تنها 6 روز پس از بازگشت به برای ادامه، تحصیل به شهر قم مهاجرت کردم، دروس حوزه را تا 8 سال خارج فقه و اصول خواندم و هم زمان کارشناسی، حقوق و ارشد و دکتری فقه و مبانی، حقوق اسلامی دانشگاه را گرفتم و اسارت، نه با اختیار که ...
ادامه بررسی صلاحیت وزیران پیشنهادی کابینه دوازدهم
و تجارت در توسعه تجارت با کشورهای همسایه مشخص نیست؛ چند سال پیش در سفری به کشور پاکستان با مسئولان ارشد این کشور دیدارهایی صورت گرفت علیرغم اینکه پسوند فامیلی تمام مسئولان این کشور به شهرها و استان های مناطق مختلف ایران بازمی گشت و همه آنها به کشور و مردم ایران اظهار ارادت می کردند اما به صراحت حرف دل آنها این بود که نگاه شما در تجارت به غرب بوده و کمتر به همسایگان تمایل دارید. وی ادامه ...
روحانی مخالف شیوه فعلی یارانه ها بود اما طرح جدید نداشت/ خام فروشی نفت رشد اقتصادی نیست/ برجام فرصتی بود ...
دارم آقای نوبخت همواره جناب آقای فلان می گفتند و پرطمطراق بیان می کردند. آنجا گفتم شان من نیست که بگویم این خوب یا آن بد است. دیدم این لغت خیلی بار دارد و گفتم من معلم دانشگاه هستم و چون از من خواسته شده دیدگاه های خود را بیان کنم می گویم باید این چنین شود. ایشان دوباره در تخریب قدم برداشت. من خودکارم در دست بود که بنویسم ایشان چه می گوید. یکباره به حدی عصبانی شدم و گفتم این چه وضعی است در ...
توکل به خدا و ائمه روح و جسممان را جلا می داد
را گرفتند. بچه ها از چندین نقطه مجروح شده بودند. خودم از 11 نقطه مجروح شدم و قدرت راه رفتن نداشتم. ما هفت نفر را برای زدن تیر خلاصی جمع کرده بودند که یکی از فرماندهانشان از راه رسید و اجازه این کار را نداد. آن زمان ما از عراق اسرای زیادی گرفته بودیم و آنها خیلی اسیر نگرفته بودند. به همین خاطر به دنبال افزایش تعداد اسرای ایرانی بودند. این عامل باعث شد مجروحان را به شهادت نرسانند و به اسارت ببرند ...
آن 23 نفری که نقشه دشمنان را برملا کردند
از محل اسارت ما، دو ماشین آماده حرکت بودند که یکی به فرودگاه و دیگری به زندان بغداد می رفت، رده سنی ما 23 نفر بین 14 تا 17 سال بود در این بین دشمنان اعم از منافقین و صدام و سایر دست اندرکاران خواستار نشان دادن چهره خار و ذلیل اسرا و رزمندگان ایرانی بودند اما با خواست الهی همه این نقشه ها بر زمین خورد و آزادگان با سربلندی به میهن بازگشتند. انتهای پیام ...
هفتمین جلسه رای اعتماد به وزرای پیشنهادی برگزار شد/ جلسه بعدی صبح یکشنبه
که خواست تمام مردم ایران است، گفت: آیا توان مدیریت انجام آن را دارید، استان خوزستان هم اکنون با مشکلات عدیده زیست محیطی دست و پنجه نرم می کند که این وضعیت شایسته مردم استان خوزستان و جنوب کشور نیست، نیامده برق شهر اهواز قطع شده است، آیا سزاوار است تهرانی با دمای 20 درجه کمتربرق داشته باشد، اما مردم شهرهای جنوبی برق نداشته باشند. قاضی پور با بیان اینکه در زمان مدیریت بیطرف در وزارت نیرو ...
ادامه بررسی صلاحیت وزیران پیشنهادی کابینه دوازدهم
و تجارت در توسعه تجارت با کشورهای همسایه مشخص نیست؛ چند سال پیش در سفری به کشور پاکستان با مسئولان ارشد این کشور دیدارهایی صورت گرفت علیرغم اینکه پسوند فامیلی تمام مسئولان این کشور به شهرها و استان های مناطق مختلف ایران بازمی گشت و همه آنها به کشور و مردم ایران اظهار ارادت می کردند اما به صراحت حرف دل آنها این بود که نگاه شما در تجارت به غرب بوده و کمتر به همسایگان تمایل دارید. وی ادامه ...
بازخوانی ماجرای یک ساده اندیشی بزرگ
سلطنت تصمیم گیری نمائیم و پس از آن، موضوع را با تیمسار ریاحی رئیس ستاد ارتش در میان گذاشته تا با بی سیم ارتش به فرمانداران و استانداران ابلاغ شود... ناگهان رئیس اداره آمار وارد اطاق شد گفتند- دسته ای از مردم شعار زنده باد شاه می گویند و شعار هائی در ضد دولت می دهند عده ای پاسبان نیز با آنها هماهنگی می کردند. در میدان سپه نیز وضع چنین بود. بعد به سرتیپ مدبر رئیس شهربانی تلفن کردم و راجع به حضور ...
نوجوان بودم که اسیر شدم
رو شد و تمام بچه هایی که زنده مانده بودند اسیر شدند. تسنیم: اولین روزی که اسیر شدید چگونه گذشت و چه احساسی داشتید؟ سادات: من مجروح بودم و به خاطر جراحات زیادم ابتدا به بیمارستان منتقل شدم. یک نوجوان 16 ساله هنگامی که در خاک دشمن اسیر می شود، خیلی برایش سخت می گذرد و این گونه 9 سال از عمرم در اسارت سپری شد. تسنیم: درباره دوران اسارتتان بگویید. سادات ...
خاطره سوزاندن کف پای اسیر ایرانی با اتو هنوز آزارم می دهد
هایی که در آن زندان های مخوف، هیچ مرهمی برایشان پیدا نکردیم. تیری که به کتف راستم خورده بود، بد جایی قرار داشت و پس از بازگشت از اسارت هم دکترها نتوانستند آن را خارج کنند. این مهمان ناخوانده بیشتر از 30 سال است که با من است. بیسیم چی بودم و وقتی ما را به استخبارات بردند، فرمانده عراقی از من پرسید که در جبهه چکاره بودی؟ گفتم هیچ کاره؛ من فقط یک تدارک چی ساده بودم. ...
طنزی به نام زندگی
هم دوباره آمار گرفتیم گفت خودت را هم حساب کرده ای؟ آن موقع فهمیدم چرا یک نفر کم بوده است!. (بمیرم برای خودم با این همه نبوغ!. در اوایل سال 56 چند ماهی در اداره ای دولتی در یاسوج کار کردیم. حتی مرکز استان هم جاده آسفالته نداشت. چون علیا مخدره فرح پهلوی می خواست منت گذاشته قدم رنجه فرمایند، جاده های خاکی را روغن پاشی کردند که گرد وخاک بر روی مبارکشان ننشیند. با کلی کبکبه ودبدبه تشریف فرما ...
حکم شلاق برای 4 جوان به اتهام رابطه نامشروع
...؛ من هم مجبور شدم حرکت کنم. سه موتور پشت سر ما حرکت می کردند که از دوستان مرد جوان بودند. آنها من را به جایی خارج از شهر بردند و مورد تعرض قرار دادند و بعد هم تهدیدم کردند و گفتند اگر شکایت کنم دوباره کار خود را تکرار می کنند. پلیس در بازجویی از این دختر متوجه شد او شماره تلفن همراه چند نفر از متهمان را دارد؛ بنابراین از او خواست با این پسرها قرار صوری بگذارد. وقتی چهار پسر جوان سر ...
شهید حججی کار حسینی کرد تا ما کار زینبی کنیم/ از حامیان فتنه در پست های کلیدی استفاده نکنید/ قلع و قمع ...
. وی با تبریک هفته آینده که هفته دولت خواهد بود، تصریح کرد: در بعد بین المللی مساله شیعه کشی در افغانستان را محکوم می کنیم، ما مسلمان کشی در هر کجای دنیا که باشد چه شیعه و چه سنی را محکوم و از غزه سنی مذهب و حزب الله شیعه مذهب حمایت می کنیم. آیت الله خاتمی ادامه داد: در این چند روز دیدید و شنیدید که نژادپرستان در آمریکا کشتند و غارت کردند و از همه عجیب تر اینکه رئیس جمهور آن کشور ...
ناگفته های 5 سال شکنجه در زندان های رژیم بعث از زبان آزاده بویراحمدی
چسبیده می خوابیدیم، در ارودگاه خصوصاً درفصل گرما به شدت گرم بود واذیت می شدیم و با سیم پتوها را وصله می کردیم، حتی برای استفاده از سرویس بهداشتی وحمام کردن ما زمان تعیین کرده بودند وگاهی نمی رسیدیم حمام کنیم یا از سرویس استفاده کنیم. او ادامه داد سال آخر اسارت شکمم اذیت می کرد وصلیب سرخ گفت باید عمل شوم، چشمانم رابستند ومرا به زیر زمینی بردند، عمل شدم وسه ماه به خاطر آن عمل در آن زیر زمین ...
گزارشی از تعداد آزادگان ، شهدای آزاده و عناوین برخی کتاب ها و فیلم ها
شعارسال : همچنین حدود 1000 نفر از آزادگان اسم شان توسط صلیب سرخ ثبت نشده بود و حدود 10 سال اطلاعی از آنها موجود نبود که نمونه قابل افتخار آن شهید حسین لشگری است که 18 سال اسیر بود. هر یک از این آزادگان پس از رهایی از اسارتگاه های دشمن بعثی دست به قلم شدند که سرباز کوچک امام ، پایی که جا ماند ، زندان الرشید و آن بیست و سه نفر کتابهای شاخصی در این زمینه هستند. همچنین بازگشت ...
تلخی های روزهای اسارت برای رزمندگان شیرین بود
داده ایم. مشروح گفتگوی پایگاه خبری امروله با جهانبخش سعدی در زیر می آید: لطفا خودتان را معرفی کنید: بسم الله الرحمن الرحیم ، من جهانبخش سعدی، دبیر اداره آموزش پرورش صحنه هستم که توفیق 4 سال اسارت را داشته ام. چطور شد که به جبهه رفتید؟ خانه ما در روستای گرگلان بخش خدابنده لو بود، در آن زمان امام خمینی (ره) دستور دفاع از خاک میهن را صادر کردند و من نیز با توجه ...
تابلویی که با عنوان شهید برایم در کوچه نصب شده بود با ورود خودم پایین آورده شد
عراقی وقتی غذا می آوردند برای اینکه بوی تعفن را احساس نکنند جلوی دهانشان را با کلاه می گرفتند. وی افزود: نزدیک به تکریت که رسیدیم تعدادی جاسوس قرار دادند برای شناسایی پاسدارها.به اردوگاه که رسیدیم هر کس با هرچه که در دست داشت ما را می زد و برایشان مهم نبود که در زیر این ضربه ها کسی شهید شود یا آسیب ببیند. در آن زمان یاد غربت اسراء کربلا افتادیم که در حال حاضر پس از گذشت 1400 سال اگر ...
شکنجه، کابوس و ترس در اتاق مثلثی/ برای هر کاری ما را با شلاق می زدند/ گفتن خبر شهادت دوستانم مسئولیت ...
شدیم و آن ها پس از فهمیدن این موضوع، همه آزاده هایی که در شهرهای مختلف پیاده شدند را جمع کردند و فردای آن روز با استقبال عمومی مردم راهی شهرستان جویبار شدم و مردم جویبار نیز استقبال بی نظیری را انجام دادند که شرمنده آن ها شدم. رحمانی افزود: با توجه به این که سالیان زیادی را نبودم خیلی از دوستانم را نمی شناختم زیرا 16 ساله بودم که اسیر شدم و حدود 7 سال در اسارت بود و چهره خیلی ها تغییر ...
قریبانه هایی که غریب ماند
60 عملیات بیت المقدس وارد جبهه شدم و 16 سال بیشتر نداشتم و وقتی به جبهه رفتم تا اسیر شدم به مناسبت های مختلف چندین بار به جبهه رفتم و در اسفند 1363 اسیر شدم. وی از خاطرات تلخ آن زمان که همه شکنجه و کتک و سختی بود می گوید، خاطراتی که برای آزادگان آنقدر تلخ است و یادآوری آن بسیار زجرآورتر. وی ادامه می دهد: حتی برای خوردن تخم مرغ هم لحظه شماری می کردیم و چون اسیر بودم در اردوگاه ...
پایبندی به مقدسات ما را در اسارت حفظ کرد
حدود 5 ساعت با پای زخمی خودم را کشاندم که شاید بتوانم از محاصره فرارکنم، اما نشد و در حالی که زخمی بودم به اسارت دشمن درآمدم . چند ماه اسیر بودید و از احساس خود زمانی که خبر آزاد شدن تان را شنیدید؛ برایمان بگویید؟ نزدیک 88ماه در اسارت بودم در تاریخ اول شهریور ماه سال 69آزاد شدم و به میهن اسلامی برگشتیم، آن زمان رئیس جمهور وقت عراق، صدام ملعون و رئیس جمهور ایران مرحوم هاشمی ...
سرنوشت مبهم 11 هزار اسیر ایرانی در عراق
بسته در نگاه صدها مرد جنگ؛ یادگاران جنگ که آن روز از آن سال های اسارت خاطره ساخته بودند. مردانی که بعضی شان بعدها برایم تعریف کردند که ...4 نفر بودیم. نیم ساعت در مقابل سپاه هفتم عراقی ها مقاومت کردیم. بعد از نیم ساعت فشنگ مان تمام شد. اسلحه ها را زمین گذاشتیم و دست های مان را بالا بردیم... در هر کامیون آیفا، 5 یا 6 اسیر دست بسته سوار کردند و یک صف 50 ماشینی درست کردند و بردند بصره ...