سایر منابع:
سایر خبرها
فاجعه کودک آزاری این بار در بوکان تکرار شد
جا که محل وقوع این حادثه بوکان است، پرونده به این شهرستان انتقال داده شد. روایت عموی ژیوان از قتل کودک بیگناه عموی ژیوان در شرح این جنایت تلخ به رکنا می گوید: پس از آن که محمدامین، پدر ژیوان از همسرش جدا شد، ژیوان با پدر و مادرم، یعنی پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می کرد. این ماجرا پنج سال طول کشید تا این که برادرم آذر سال گذشته با دختری از یکی از روستاهای اطراف بوکان آشنا شد که ...
فیلم های تلویزیون در تعطیلات/ پخش نفوذی و اتوبوس
.... تنها کسی که حرف مکس را باور می کند، مادربزرگ است چون او نیز با همراه پدر بزرگ سال ها پیش از وجود غول ها در کوهستان با خبر بوده اند. مکس برای بچه غول غذا می برد اما ... ************************************* فیلم سینمایی شکارچی آسمان به کارگردانی چین لی، جمعه 26 مرداد ماه ساعت 13:30 از شبکه پنج پخش می شود. در این فیلم با بازی پائول آلیکا، آندریو لین کاتون و جورج ...
فریبرز 15 سال گروگان ارتباط شوم مرد همسایه با زن جوان بود
مردها از ماشین پیاده ام کردند و ماشین رفت. بعد یک زن به آنها ملحق شد، سپس من را توی کیسه گذاشتند و تقریبا سه چهار ساعت پیاده رفتند تا به خانه کاهگلی بی آب و برق وسط بیابان رسیدند. تقریبا دو هفته آنجا نگه ام داشتند. در آن دو هفته چه حالی داشتی؟ گریه می کردی؟ نه گریه های من بعد این دو هفته بود، چون هم شوکه شده بودم و هم آنها چند بار دیگر با همان دستمال بی حسم کردند، باز هم می دیدم و می ...
رئیس فراکسیون ولایی مجلس: 8 وزیر در معرض استیضاح قرار دارند/ نسخه اقتصادی دولت جواب نداد
عنوان کرد: پروژه بیمارستان اکباتان که تقریبا متوقف بود با تزریق 50 میلیارد تومان بودجه به آن طی دو سال گذشته امسال افتتاح می شود. همچنین بیمارستان امام خمینی نیز که ردیفش حذف شده بود با پیشنهاد و پیگیری های بنده در مجلس امسال و در هفته دولت به عنوان پروژه بیمارستان هزار تختخوابی امام خمینی کلنگ آن در باغ میوه زده می شود. وی از تالار 5 هزاری نفری همدان در تپه مصلی به عنوان پروژه متوقف ...
نگاه ساندیسی اصلاح طلبان به روحانی
؟ . پورنجاتی: موضع عبدالله نوری یعنی خداحافظ انقلاب! احمد پورنجاتی (از اعضای فراکسیون مشارکت در مجلس ششم و از مشاوران خاتمی) 19 اسفند 91 به روزنامه بهار گفت عبدالله نوری زمانی که دفاعیاتش را برای روزنامه خرداد می نوشت، به من گفت این دفاعیات را بخوان. به او گفتم شما باید الان تصمیم بگیرید. این چیزی که نوشته اید مفهومش این است که خداحافظ حاکمیت! و اگر یک مقدار بخواهیم بدبینانه ...
گرانی سفره مردم را خالی کرد
قیمت موز که در عرض یکی، دو ماه حدود دو برابر شده و دلیل آن افزایش قیمت دلار است، این فصل از سال، ایامی است که میوه های تابستانی باید ارزان ترین قیمت خودشان را داشته باشند ولی شما به قیمت های شلیل، هلو و بقیه میوه ها نگاه کنید، قیمت ها سرسام آور است و علاوه بر آن به علت کم آبی باغ ها، محصولات هم کیفیت پایینی دارند. برای مثال شما سال گذشته در چنین روزهایی می توانستید در هر غرفه ای سیب تابستانه با ...
در رونمایی جدیدترین آلبوم شجریان چه گذشت؟
ادامه گفت: امیدوارم این روزگار هر چه زودتر خوشرنگ تر شود و ایران من دل شما را خوش تر کند. آلبومی که به شکل سی دی عرضه می شود هیچ انتفاعی ندارد چون کپی رایت نداریم اما این اثر عشق ما به شماست. قرار است به شکل نوینی عرضه شود که بدانیم چند تیراژ داریم. پورناظری همچنین اظهار کرد: برادرم تهمورس خیلی ما را حمایت کرد و می خواهم از او تشکر کنم. من سال 77 که 15 سالم بود با گروه شمس روی صحنه آمدم ...
حساب و کتاب این باغ با امام حسین(ع) است
. من هم متولد سال 1313 هستم و معلوم نیست تا کی مهمان دنیا باشم. بیشتر املاک اینجا متعلق به مرحوم ملک بود. خودم در نیشابور زمین داشتم اما اینجا ماندگار شدم. 5 سال تمام هرروز به عنوان میرآب خانه ملک می رفتم. درباره دلیل رفت وآمد 5 ساله می گوید: خانه حاج حسین در ارگ بود، روبه روی باغ ملی مشهد. برای زمین هایش داروغه تعیین کرده بود به قول شما شهری ها، سرکارگر. بین کارگرها دنبال کسی می گشتند که اگر کاری به ...
احتمالاً از تعهدات برجامی بکاهیم
کدام دانشگاه ها انجام شده و مکانیزم های آن چگونه است؟ به نظرم شما هم باید به ما در خصوص ساده برخورد کردن با موضوعات کمک کنید، کشور دو تعهد اساسی دارد، یکی اینکه هر جا مواد هسته ای وجود داشته باشد باید آن را اعلام کند حتی اگر در همین جا مواد هسته ای داشته باشیم باید آن را اعلام کنیم، این یک تعهد پادمانی است که مربوط به حتی قبل از انقلاب می شود. ایران از سال 1974 که عضو ان پی تی شد، مانند ...
25 مرداد اشتباهات رایج در تربیت پسران
...> بدانید شیوه رفتاری هر جنس متفاوت است، با پسر بچه ها واضح، دقیق، روشن و منطقی صحبت کنید. همه کارهایش را انجام ندهید. بگذارید کارهای شخصی اش را در حد توان خودش انجام دهد. هیچ گاه به پسرتان نگویید، گریه نکن (مردها هم حق دارند گریه کنند و بغض خود را فرو دهند) به او اجازه دهید هرگاه غمگین است بدون خجالت گریه کند. هیچ گاه پسر خود را خیلی مغرور بار نیاورید و در عین حال ...
کبوتران آزادی
کردی و هیچ نگفتی، مهر ایثار بر کارنامه خود و یک دنیا عشق پشت سرت داری، مردم این دیار هیچ گاه فراموشت نخواهند کرد. محمدرضا مقصودی یکی دیگر از جانبازان 35 درصد سرافراز بجنوردی است که بیش از 4 سال در زندان های بعثی عراق اسیر بود و همچنان با شوق و افتخاراز عشق به ولایت و حال و هوای دوران دفاع مقدس می گوید. او ادامه می دهد: دانشجوی تربیت معلم بودم که بعد از شروع جنگ تحمیلی به عنوان داوطلب بسیجی ...
اسیری که پس از آگهی ترحیمش آزاد شد/ به گوش شنوای مسئولان بیشتر نیازمندیم تا تعریف خاطره !
فرض اینکه به شهادت رسیده ام یک مراسم سوگواری برای شهادت من برگزار کردند. اما وقتی مدتی بعد نامه صلیب سرخ مبنی به اسارتم به خانواده رسید، تازه متوجه شدند که من زنده اما در بند ارتش عراق هستم. • خاطره شیرینی از روزگار اسارت؟ قبل از اسارت در رشته ادبیات عرب تحصیل کرده بودم. وقتی خبر تبادل اسرا از رادیو اردوگاه پخش می شد، مشغول تدریس عربی به بچه ها بودم (بعدها تشکیل کلاس را خیلی ...
پیام دوران اسارت، استقامت و خودباوری در برابر دشمنان بود/ انداختن در حوض یخ؛ شکنجه اسیری که نماز شب خواند
به گزارش صاحب نیوز ؛ رفت تا از خاکش، وطنش و ناموسش دفاع کند؛ 920 روز از شیرین ترین دوران زندگیش را در اسارت سپری کرد و زیر شکنجه نیروهای عراقی سر خم نکرد تا مایه عزت و سرافرازی خود و ایران شود. حبیب الله فاضلی ورزنه ای در اسفند سال 1348 در خانواده ای متدین و پایبند به فرامین اسلامی در شهر ورزنه از توابع شرق اصفهان به دنیا آمد و امروز در جایگاه معلم الهیات و معارف اسلامی به خدمت مخلصانه ...
جهنم اردوگاه اطفال
.... بالاخره عازم جبهه شدم؛ البته از طریق جهادسازندگی. پانزده سال داشتم و به خاطر جثه درشتم آنقدر درگیرودار کارهای گرفتن مجوز و اجازه این و آن نشدم. سه ماهی را در کارهای پشتیبانی جنگ در قرارگاه کربلا گذراندم و بعد از آن به خانه برگشتم و باتوجه به اینکه قصد ادامه حضور در جبهه داشتم، در این فرصت، دوره آموزشی نظامی را در پادگان شهید موذنی خمینی شهر طی کردم. این دوره دو ماه طول کشید و من ...
پیشنهاد رقاصی در اینستاگرام به دختر ساده لوح
حدود شش ماه پیش، شخصی در اینستاگرام به من پیشنهاد دوستی داد.در ابتدا هیچ اعتنایی به پیام های او نمی کردم تا این که بعد از اصرار و درخواست های زیاد، راضی به برقراری ارتباط نوشتاری با او شدم و پس از مدتی رابطه ما به ارتباط های تصویری و تماس های پی در پی ختم شد.
وقتی برگشتم، دوستانم مرا نمی شناختند
...، چون فکرمی کردیم رزمندگان به اردوگاه می رسند، اما ناگهان جنگ تمام شد. وقتی به ایران رسیدید دیگر نوجوان 16 ساله نبودید و جوان شده بودید. آیا خانواده شما را شناختند؟ وقتی وارد ایران شدم حدود 24 سالم شده بود. بله من آنها را شناختم و آنها هم من را شناختند. قیافه من تفاوت کرده بود. وقتی به جبهه رفتم 60 کیلو بودم وهنگام برگشت هم همین وزن را داشتم در صورتی که یک نوجوان در سن ...
شیدا با 20 سال سن کارش تیغ زدن مردم بود !
به گزارش خرداد من و همسرم مدت ها قبل از یکدیگر جدا شده بودیم. من در منزل پدرم زندگی می کردم، با وجود این، باز هم خیلی تنها بودم و بیشتر اوقات خودم را پای رایانه می گذراندم تا این که از طریق اینترنت با خانمی آشنا شدم که خودش را مجرد و دانشجو معرفی می کرد. آشنایی ما تا جایی پیش رفت که من از شرایط زندگی و مشکلاتم برای شیدا سخن می گفتم. او هم با احترام و ادب حرف هایم را می شنید و با من ابراز همدردی ...
خمپاره کومله به گردن همسرم اصابت کرده بود
تا اینکه پدرم راضی شد و ما نامزدم کنیم. دو سال نامزد بودیم، بعد هم به خدمت سربازی رفت. دو سال شیراز خدمت کرد، در این مدت یک بار با عمو و زن عمویم برای دیدن عباس به شیراز رفتم. پس از اتمام خدمتش به تیکدر آمد و در معدن زغال سنگ زرد در قسمت زغال شویی مشغول کار شد. حدودا یک سال ونیم کار کرد، سپس مراسم ازدواجمان را در روستا و به سبک سنتی برگزار کردیم. عمویم در خانه خودش دو اتاق به ما داد و ...
راز قرارهای پنهانی نامادری در بیرون از خانه لو رفت !
حضور نداشت، لیلا (نامادری) به من و شقایق گفت با توجه به سن کم من، شما مرا مادر خطاب نکنید و با اسمم صدا بزنید، من نمی توانم به عنوان مادر شما باشم، اما ما که در خانه به مادر احتیاج داشتیم، با شنیدن این جملات ناراحت و غمگین شدیم. از آن روز به بعد، آزار و اذیت های لیلا آغاز شد و ما جرات اعتراض هم نداشتیم، البته فکر می کردیم که با شکایت از لیلا پیش پدرم اوضاع بدتر می شود و با این تصور، هیچ گاه سخنی ...
پایی که در اسارت جا ماند
.... این برای اولین بار بود که فرمانده برای تبریک عید می آید.همه بیرون آمدند و به صف شدند. سرگرد علی، فرمانده اردوگاه همراه خود یک جعبه شیرینی آورده بود، نمی دانم چطور می خواست این جعبه را بین اسرا تقسیم کند. این جا بود که بچه ها برگ برنده خود را رو کردند آن حلوای تزیین شده که به شدت مورد توجه سرگرد قرار گرفت و از نحوه پخت آن با اعجاب می پرسید. *از نحوه آزادی بگویید مروانی: در سال ...
نجات از گرداب بی هویتی با تکیه بر فرهنگ شهادت
به پشت مرزهای بین المللی در سرتاسر خط مرزی و آزادی آزادگان سرافراز، یک جا تن بدهد تا پیروزی های کشورمان تکمیل شود. روزنامه جوان در گزارشی با عنوان بچه های جنگ طور دیگری مرد می شدند آورد: در دوران دفاع مقدس در خصوص رزمنده های کم سن و سال گفته می شد که محیط جبهه آن ها را خیلی زود مرد می کرد، اما شاید بهتر باشد بگوییم این مرد های کوچک بودند که دل به طوفان جبهه می سپردند تا خود را سپر بلای ...
نمایش های فضای باز جشنواره تئاترعروسکی معرفی شد
لحظه ای شما جزیی از کهکشانی بزرگ می شوید." بازیگران نمایش"آگزویا"، شارلوت پوییجک-جولین، آناندا پوییجک، دونک بنکی هستند و ساخت موسیقی آن را "جور د وریس" بر عهده دارد. نمایش بی کلامی که از جنگ و صلح می گوید نمایش "جیق جیقه با قاف" کاری از کاوه مهدوی، به غفلت های پدر و مادرها نسبت به بچه ها و جنگ و صلح می پردازد. این نمایش داستان دو کودک است که در پی غفلت ...
بزرگ مردان کوچک از جنس رنج
...> سعید تنها 9 سال داشت و فقط سه سال به مدرسه رفته بود او گفت من و برادرم با هم کار می کنیم وباید خرج خانواده را بدهیم پدرم فوت کرده و مادرم به تنهایی نمی تواند خرج من وبرادرم وخواهرم را بدهد، مکثی کرد ودوباره گفت خانم شما چکاره ای مهندسی؟ میشه یک کاربرام پیدا کنی؟ سعید هنوز جواب سوال خود را نگرفته بود با دیدن دوستش گفت: من باید بروم. هنوز سوال های زیادی ذهنم را مشغول کرده بودکه پاسخ بعضی ...
داریوش اسد زاده: امثال پهلبد، شوهران صوری بودند
.... من جزء هیئت مدیره سندیکای هنرمندان آن زمان بودم؛ سال 1353، من بودم و فردین و محمد متوسلانی و خانم ایرن و چند نفر دیگر هم بودند. نشستیم و تصمیم گرفتیم هر کدام از ما در دیدار با پهلبد، برای مطرح کردن این تصمیم، راجع به چه چیزی صحبت کند. قرار شد من راجع به زمین و ساختمان و خانه صحبت کنم. رفتیم پیش پهلبد و بچه ها شروع به صحبت کردند... * یعنی برای بیان مسائل، تقسیم کار کرده بودید؟ ...
رونمایی از آلبوم همایون شجریان و سهراب پورناظری
به گزارش خبرنگار ایلنا، در این مراسم که مهدی پاکدل اجرای آن را برعهده داشت، عوامل آلبوم، مهمانان ویژه و همچنین دوست داران هنر حضور داشتند. این اثر شامل قطعاتی چون ایران من ، آوازِ راه بی پایان ، خوب شد ، قلاب ، مرگ اسفندیار ، ابر بهار ، اسفند، نوروزخوانی و نوروز است. در این اثر دل نیا آرام به عنوان خواننده سوپرانو حضور داشته و نوازندگانی چون تهمورس پورناظری (تار)، آزاد ...
نامادری بی رحم پسر 5 ساله را با دندان پاره پاره کرد +عکس
دیدار با برادرش به ترکیه بروند، پدر و مادرم نیز تمامی مخارج سفر آن ها را تقبل کردند؛ پس از بازگشت از سفر ترکیه آرزو به خانواده ام گفت که می خواهد به دیدار عمویش برود، چند روزی از برادرم و همسرش خبری نبود تا اینکه برادرم با ما تماس گرفت و گفت که می خواهند مستقل زندگی کنند، به همین دلیل دیگر به خانه پدری بازنخواهند گشت. چند روز بعد برادرم به دنبال ژیوان آمد و گفت که همسرش گفته است که باید ژیوان را با ...
سهم برقرارکنندگان امنیت از بخش فرهنگی کم است
.... این موارد توانست در بحث توصیفات کمک قابل توجهی به من کند و من بتوانم فضای اردوگاه، فضای آسایشگاه و حیاط اردوگاه و هر چه را که برای تکمیل جزئیات نیاز داشتم به دست بیاورم. پروسه نگارش کتاب چقدر طول کشید؟روند چاپ چطور پیش رفت؟ نوشتن کتاب را از سال 1394 شروع کردم. چیزی حدود 12 ساعت فایل داشتیم. چند تا از مصاحبه ها را در مهندس سید عزت الله ضرغامی انجام دادیم. بعد از آن پروسه ...
پاسخ های دختر نعمت زاده به ادعای احتکار دارو
تحصیل می کردم، بود. او مسئولیت آنجا را برعهده داشت و از من و چند نفر از دانشجویان خواست در آنجا مشغول به کار شویم و در راه اندازی داروخانه بیمارستان میلاد به او کمک کنیم. مثل همه داروساز هایی که آنجا مشغول به کار بودند، در آنجا یک شیفت کاری داشتم که آن هم سال 80 بود و من نزدیک به پنج سال یعنی از سال 75 که فارغ التحصیل شده بودم تا آن زمان بیکار بودم. بعد از بیمارستان میلاد هم در چند داروخانه و شرکت ...
یک عاشقانه آرام در جاده شهریار
ایران آنلاین / فوبیای فامیل را اتفاقی در بیرون دیدن این فوبیا از وقتی شروع شد که یکی از همکلاسی های دانشگاهم در راهروی دانشگاه به من جزوه داد و همزمان دایی ام از اتاق آموزش بیرون آمد، عمه ام از پنجره سلف با من بای بای کرد، زن عمویم از آزمایشگاه خارج شد و همه شان از من در حال جزوه گرفتن عکس گرفتند و در گروه تلگرام خانوادگی مان گذاشتند و گفتند: به به! مبارک باشه علی آقا! متأسفانه فامیل ...
روایت عاشقانه از تیری که میرزا رضا زد
هرج و مرج و فغان ناله های عجیب نشسته، گریه کنان با روغن سرکه شروع کردم به پاک کردن، بالاخره پاک نشد. من هم تمام ابروی خود را از ته تراشیده، پاک پاک کردم و یک صورت عجیب مضحک از شدت دلتنگی برای خودم تشکیل دادم. بعد دومرتبه دویده، خود را داخل در جماعت کردم که بفهمم پدر عزیزم زنده است یا مرده. این روایت را شاید بتوان زنانه ترین روایت درباره روز ترور ناصرالدین شاه دانست؛ روایتی که به تأیید ...