قصه زندگی جوانی که در دام پلیس گرفتار شد
سایر منابع:
سایر خبرها
عذاب وجدان کرونایی یک زن مشهدی / عروسم زن خوبی است
گاهی زیر لب به ویروس کرونا فحش می دهم با خود می گویم :"لعنت به این ویروس منحوس که همه را خانه نشین کرد و باعث شد فرزندم بیکار و این گونه در برابر خانواده اش شرمنده شود من هم پس از عمری سربار پسرم هستم و از طرفی دیگر اعتیادم به مواد مخدر در این روزهای قرنطینه من را در دردسر بزرگی گرفتار کرده است... اما شاید ویروس کرونا مقصر نباشد این خودخواهی پدرم و انتخاب های اشتباه خودم بود که من را ...
پرستو صالحی با ظاهری متفاوت به چالش بالش پیوست
اعتیاد پدر پرستو صالحی همچنین، پرستو صالحی به همراه برادرش، امیر صالحی، با حضور در هجدهمین قسمت از برنامه ماه عسل در رمضان سال1395 از اعتیاد پدرش به مواد مخدر پرده برداشت و گفت: دردسرهای زندگی ما، از یک منقل و دوست های پدرم شروع شد که انتهاش به اینجا ختم شد. سرطانی بود که در زندگی ما افتاد و خوشبختی خانواده من را گرفت. مادرم اولین بار که متوجه شد پدرم معتاد است، آن موقع من 8سالم بود . ...
بازداشت مدیر دوبله و 2 کارگر به اتهام قتل 4 هنرمند
...، اما وقتی متوجه شدم آن ها گرفتار شده اند به آتش نشانی زنگ زدم که متأسفانه عوامل آتش نشانی جسد های بی جان آن ها را از استودیو بیرون آوردند. دو کارگر هم در بازجویی ها گفتند: ما در حال کار بودیم که این اتفاق افتاد و اصلاً خبر نداشتیم که آنجا مواد آتش زا دارد. مهمان مدیر دوبله هم گفت: من آنجا مهمان بودم و زمانی آتش سوزی هم بیرون از استودیو بودم. در پایان قاضی غلامی، مرد مهمان را آزاد کرد ...
روایت محمد رضا حسینیان از اجرا در شبکه یک
...: من در نوروز امسال عزادار سوگ پدرم بودم و جناب آقای زین العابدین با لطف از من دعوت کردند که برای اجرا به شبکه یک بیاییم و این امر نشان داد که بدنه شبکه یک، بدنه ای مهربان و علاقه مند به روابط انسانی است. او ادامه داد: پس از حضور در گروه اجتماعی، از من برای اجرا در برنامه سیمای خانواده دعوت کردند و از آنجایی که من در سایر شبکه ها اجرایی نداشتم، پس از گفتگو قرار شد هفته ای یک یا دو ...
کمک فامیلی به بیماران سخت درمان همدان/ حساب و کتاب مهربانی
.... سال 49 به توصیه پدرم که می گفت درس بخوانید افسر شوید مشغول ادامه درس شدم. سال 58 دیپلم ادبیات گرفتم و در سال 59 در دوران پیروزی انقلاب اسلامی وارد دانشگاه افسری دانشگاه پلیس شدم و در سازمان شهربانی سابق نیز استخدام شدم. روزی با یکی از دوستان صحبت می کردم و او توصیه کرد که ادامه تحصیل بدهم و آن هم حقوق بخوانم، دوست داشتم وقتی فارغ التحصیل آموزشگاه افسری تهران که می شوم ...
یعقوب زاده: در مسابقه برابر سپیدرود پاهایم می لرزید!
که به هیچ وجه حاضر نیستم در طی مدت زمانی که در ملوان هستم جلوی تیم محبوبم سپیدرود بازی کنم خیلی ناراحت و دلخور بودم از دست کسانی که باعث شده بودند از سپیدرود جدا شوم. -اردشیر خان سقف قرارداد تیم سپیدرود در اون سال چقدر بود؟ سیصد هزار تومان سقف قرارداد ملوان چطور؟ هشتصد هزار تومان! یعنی به خاطر پول رفنتی ملوان؟ خدای من شاهد نه اصلا پول مهم نبود پدر من یکی از لوازم یدکی فروشان مطرح رشت بودند من احتیاجی به پول نداشتم گفتم که مرحوم شعار با من لج کرده بود من حتی بابت حضورم در ملوان 400 هزار تومان بیشتر نگرفته بودم. ...
روایتی ناشنیده از وصیت خاص و متفاوت سردار سلیمانی +عکس
هم در همین رابطه پرسید. گفتم: یک و نیم ساله بودم که پدرم سال 63 در جبهه غرب توسط کومله و دمکرات، منطقه بوکان به شهادت رسید. نیم ساعتی که حاج قاسم در منزل ما بود فقط مرا دخترم خطاب می کرد. بعد از 32 سال اولین بار بود که حس کردم دارم با پدرم صحبت می کنم. بچه هایم را مثل یک پدر بزرگ مهربان در آغوش گرفت و مدام می بوسید. حال هوای همه ما نگفتنی بود. محمد حسین هم نمی دانم چش شده بود مدام اشک ...
عشق موتورسواری
، متوجه می شوم اوضاع در پشت صحنه ورزش موتورکراس در شهر ما هم به همین منوال است. موتورسواران مشهدی به ناچار برای ادامه مسیر علاقه خود با چالش های زیادی دست و پنجه نرم می کنند، چالش هزینه های سنگین خرید موتور و انبوه لوازم جانبی آن که همگی قاچاقی وارد کشور می شوند و چند برابر قیمت اصلی آن فروخته می شوند تا چالش نبود پیست و فضای مناسب برای موتورسواری و... مهدی عرب، مجتبی بلوریان، سجاد امیری نسب ...
رازگشایی علیرضا فغانی از دلیل مهاجرت خود ، برادرش و اتهامات رنگی
را در کارنامه دارد، هم اکنون در لیگ استرالیا مشغول قضاوت است و در این مدت بسیار خبرساز بوده است. در صفحه اینستاگرام خبرآنلاین با او درباره وضعیتش در این روزهای کرونایی و شرایطش در کشور استرالیا صحبت کردیم: *سلام علیرضا. سلام بر شما. سال نو را خدمت شما و همه همراهان تبریک عرض می کنم. *خیلی خوشحالم که با تو گفت و گو می کنم. از روزهای کرونا بگو. چه می کنی؟ آنجا وضعیت ...
گزارش میدانی تسنیم| خیابان های شلوغ بیرجند در روزهای کرونایی / تردد مردم بدون ماسک و دستکش
بساط عروسی اند وقتی علت این همه تکاپو آن هم در روزهای کرونایی را جویا شدم عروس خانم گفت: درحال خرید وسایل ازدواج هستیم اما چون تالارها تعطیل است بعد از شکست کرونا مراسم خود را برگزار می کنیم. یکی دیگر از شهروندان بیرجندی نیز به خبرنگار تسنیم گفت: آخر هفته در روستایمان به عروسی دعوت هستیم، نمی دانم با این شرایط کرونایی بروم یا نه؟ اما برای رفع اوضاع کسل کننده کرونا ترجیح می دهم در این ...
بسامی: برای پرستاری کرونایی ها جانم را هم بدهم، باز هم خوشحالم/ استقلالی ام و عابدزاده را دوست دارم
برای حضور در بیمارستان به تردید بیفتی؟ روزهای اولی که هنوز کرونا شدت نگرفته بود خانواده ام می گفتند مراقب باش، ولی دوستانم می گفتند نرو تا کرونا تمام شود. واقعا از ته دل به آنها هم گفتم و اصلا شعار نمی دهم؛ حتی اگر بخاطر کرونا جانم را از دست بدهم این گونه مردن برام خیلی خوشایند است. من از پرستاری خوشحالم و کارم را رها نمی کنم. امیدوارم بتوانم تا جایی که می شود به بیماران کمک کنم چون احساس ...
و قسم به قلم، سلامتی نعمت بود
های خانواده ام را برای خودم ذخیره می کردم. اصلا میل به غذا نداشتم. اما وقتی برایم یک آب میوه می آوردند همه حرکت ها را در ذهنم نگه می داشتم. هرگز در این شرایط و هاله ای از مرگ قرار نداشتم. یک شب انقدر حال بدی داشتم که به چند نفر از دوستانم پیغام دادم و گفتم که این لحظات آخر زندگی ام است. آن شب متوسل شدم به امام موسی کاظم(ع). یکی از دوستانم همان شب به من پیغام داد به خاطر شعری که برای ...
شلیک پلیس به زنجیره تبهکاران
شاخه ای از گروه عملیاتی قرار گرفت و به سمت صد متری فجر گریخت. سردار تقوی ادامه داد: در این هنگام با کشف قطعات سرقتی زیادی از پرایدهای اوراق شده، تعداد زیادی از اموال و لوازم سرقتی از منازل و مغازه ها شامل انواع ساعت، پرینتر، دوچرخه، چینی جات و ... هم کشف و به پلیس آگاهی منتقل شد. وی خاطرنشان کرد: از سوی دیگر گروهی از کارآگاهان که در تعقیب سرکرده باند وارد بزرگراه شهید بابانظر شده بودند پس ...
خاطرات دوران کرونایی ابطحی 9 تا 40
حافظه زیاد می شود. دنبال کندر خریدن بودم. پدرم گفت حافظه ای که با کندر بیاید با پنیر هم می رود. کرونایی که با خاکشیر برود، رودل است نه کرونا. یکی از دوستانم در مشهد کرونایی فوت کرده. عکس ها را می دیدم. مثل قبل، جمعیت پشت جنازه راه افتاده بودند و صاحب عزا اعلام ختم کرده بود. کرونا را جدی بگیرید. بی توجهی شجاعت نیست. آقای کروبی در سال های دور، همیشه وقتی می خواست از دل گندگی مرحوم هاشمی یاد ...
یک عمر جهاد برای ویروس زدایی از جهان
پسرهایم هم حمید نام دارد و طلبه است و از سربازان شهید قاسم سلیمانی در نیروی قدس سپاه بود و در برخی از مأموریت ها با سردار همراه بودند. چرا برخی از مسئولان به یک سری آلودگی های مالی دچار شدند؟ حرص دنیا باعث این مسائل است. من خودم در دورانی که در بخش امر به معروف و نهی از منکر بودم و مواد مخدر و مشروبات الکلی و... را کشف می کردیم یک بار مبلغ کلانی پیشنهاد شد تا یک مورد را رها کنم. یک بار ...
پرویز از مرگ نمی ترسد!
.... تقریبا از روز هفتم به بعد ضعف و بی حالی شدیدتر شد و بی اشتهایی هم اضافه شد. بی اشتهایی روز دهم به جایی رسیده بود که حتی یک خرما را به سختی می خوردم و ضعف و بی حالی جوری شد که نماز را به سختی ایستاده می خواندم و بلافاصله بعد از نماز مجبور بودم دراز بکشم. بعد به بیمارستان رفتم که سی تی ریه نشان داد یک سوم ریه ها گرفتار است. بعد از دیدن تصویر ریه ها دوستان پزشکی که در بیمارستان بودند ...
وداع با چاپخانه دار عاشق و دلسوز انقلاب
های 4رنگ عالی می زدم و این کیفیت باعث شد حاج علی صدقی کارهای چاپی کارخانجات اطلس پود را به من بدهد و در ادامه سفارشات شرکت آناتا و موازئیک 55 را هم به دست آوردم . " به سبب مبارزات ارزنده در مسیر پیروزی انقلاب اسلامی، بعد از انقلاب پیشنهادهای مختلفی برای تصدی کارهای دولتی به مرحوم حاج حسن سخاوی می شود ولی هیچکدام را نمی پذیرد و اعتقاد داشت همه باید در تخصص خود به مردم خدمت کنند . ...
از سرمربی پرسپولیس سیلی خوردم
تیم آنان بپیوندم. دستمزدم در پرسپولیس سالی سه هزار تومان بود در نهایت چون 2 نفر از دوستانم در تیم پرسپولیس بودند وارد این تیم شدم. در سال 74 دیپلم گرفتم و کارم را با تیم های باشگاهی آغاز کردم. بهترین سرویس زن ایران بودم و به عنوان یک بازیکن جوان در تیم بزرگسال پرسپولیس بازی می کردم و سه هزار تومان در سال دستمزد دریافت می کردم. در 19 سالگی از پرسپولیس جدا شدم ...
عبدی: خدا به من نظر کرد تا پرسپولیسی شدم
خواست تا شاگرد او باشم اما شرایط اروند خوب نبود و تصمیم گرفتم دیگر فوتبال بازی نکنم. در بالاترین سطح فوتبال ایران بازی کردم و بازی کردن در لیگ یک برای من سخت بود. لیگ یک برای سن و سال پائین خوب است و برای افراد مسن خوب نیست و به درخواست دوستانم به فوتبال ادامه دادم اما واقعا شرایط اروند خوب نبود و ترجیح دادم پس از 10 هفته همکاری، از فوتبال خداحافظی کنم. از پرسپولیس برایمان بگوئید. حضور ...
جهانبخش: همه از اسکوچیچ حمایت کنند تا به جام جهانی صعود کنیم/ از پیوستن به برایتون پشیمان نیستم
و ممارست بیشتر خودم را در ترکیب اصلی جا بیندازم و نظر سرمربی تیم را به خود جلب کنم. فوتبال همیشه فراز و نشیب دارد. من خودم به خاطر جام ملت های آسیا مثلا چند ماه را از دست دادم و بعد از آن خیلی سخت بود که به ترکیب اصلی برسم. خوشبختانه موفق شدم به ترکیب برسم و برای تیم گلزنی هم کنم. _ چطور برایتون را انتخاب کردید و به لیگ برتر انگلیس رفتید؟ من به دلایل مختلف برایتون را انتخاب ...
صابر در کامیون شبیه خودم بود
متفاوت برایم جذاب است. صابر نقشی بود که تا الان بازیش نکرده بودم و برایم جذاب بود. جالب است که همیشه هم سعی می کنم نقش های تکراری بازی نکنم و یکی از دلیل هایی که پیشنهادهای تصویری قبلیم را قبول نکردم نیز همین بود چون دوست نداشتم نقشی را دو بار بازی کنم و برخی از نقش ها اصلا مرا ترغیب نمی کرد که بخواهم به دنبالش بروم و بازی کنم و آن نقش را برای خودم کنم. ** یعنی با نقش های دیگری که به شما ...
زندگی تلخ زن جوان با شوهر هوسران
بر باد رفته می دید، درباره ماجرای ازدواجش به کارشناس اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان گفت: 22سالم بود که در رشته علوم اداری دانش آموخته شدم. وقتی مدرک تحصیلی ام را به دست گرفتم خیلی خوشحال بودم چرا که به کارمندی و پشت میز نشینی علاقه عجیبی داشتم، به همین دلیل از همان روزهای اول دانش آموختگی به دنبال شغلی مناسب بودم و از همه امکانات و روابط برای استخدام در یک سازمان یا اداره استفاده کردم. ...
همیشه دو بادیگارد مسلح داشتم
زمانی به من می گفتند زنیکه حالا به من می گویند خانم ! خودم قهرمان خودم شدم. " دوران کودکی تان چگونه گذشت؟ دوران کودکی زیاد قشنگی نداشتم، اما آنقدر هم بد نبود که بخواهم ناراحتی داشته باشم. سرکش بودم. در خانه از من می ترسیدند. فقط حرف پدرم را می خواندم، حرف مادرم را گوش نمی کردم. هر کاری می گفت برعکسش را انجام می دادم. چندتا خواهر و برادر بودید؟ 10 تا. ...
جنجالی ترین اعترافات چهره مطرح فوتبال؛ از اعتیاد تا اسلحه کشی
مارادونا به مواد مخدر یکی از جنجالی ترین جنبه های زندگی او است. مارادونا که در روز های فوتبالی اش بار ها به دلیل شایعات مربوط به مواد مخدر با مشکل مواجه شده و حتی به دلیل مثبت اعلام شدن تست مصرف کوکائین، تعلیق شده بود چند ماه پیش در یک مصاحبه در این باره حرف هایی جنجالی زد و گفت: من هیچی نداشتم. من درست مثل یک زامبی بودم. دیگو در سال 1996 هم در یک مصاحبه درباره دوران اعتیادش به مواد مخدر گفت ...
با تجربیات یک نجات یافته کروناویروس آشنا شوید
... ما در راه برگشت به خانه هر آن چیزی را که نیاز داشتیم برای قرنطینه خود از فروشگاه خریدیم و به خانه آمدیم. شنبه آن هفته من در بدترین حال بودم، چون نه تنها تب بالایی داشتم؛ بلکه درد شدید در کمر و استخوان های ران و مفاصل زانوهایم احساس می کردم. این موقعیتی بود که هیچ گاه در زندگی برایش آموزش ندیده بودم. حس چشایی و بویایی خود را کاملا از دست داده بودم. هر روز به این امید زنده می ماندم که تا شب دوا ...
جزئیات معمای مرگ مرد معتاد در خرابه
قربانی مصرف بیش از حد مواد مخدر شده است. ردپای یک قاتل در بازرسی از جیب های مرد جوان، هیچ مدرکی که هویت او را برملا کند بدست نیامد. اما در حالی که تیم تحقیق در حال بررسی صحنه جرم بودند، چند نفر از اهالی محل هویت جسد را شناسایی کردند. بررسی ها نشان می دهد که مرد 37 ساله بابک نام داشته و ساکن همان حوالی است.همزمان با شناسایی هویت مرد جوان، باتوجه به مشکوک بودن ماجرا و نبود کفش های ...
معمای مرموز جسدی در خیابان چه بود؟
جسد پس از مرگ را تقویت می کرد. در ادامه ساکنان محل مردی را که راننده خودروی وانت پراید بود شناسایی کردند و مشخصات او را در اختیار مأموران قرار دادند. ساکنان محلی که جسد در آنجا پیدا شده بود به مأموران گفتند: فردی که در تصویر دیده اند قبلا در آن حوالی سکونت داشت و اسم او خشایار است در حال حاضر به محلی دورتر نقل مکان کرده است. به این ترتیب مأموران به خانه تنها مظنون پرونده ...
تلخ و شیرین های کرونایی
تردید من به ایمان تبدیل می شود ساکم را از صندوق عقب برمی دارم برعکس ساک بچه ها که بزرگ بود و همه چیز را در آن جای داده بودم ساک خودم در واقع یک کیف دستی کوچک بود که حاوی یکی دو دست لباس، لوازم ضروری و یک قاب عکس است که برای مواقع ضروری برداشتم، مهدی مقابل من ایستاده است و یک قرآن جیبی از جیب خود درآورده و به سمت من دراز کرده است می گوید دلتنگ شدی قرآن بخوان من همیشه این کار رو می کنم خیلی آروم می ...
نظر جهانبخش درباره صعود تیم ملی به جام جهانی
آلکمار بهتر تمرین کردم.با همه داستانهایی که بر من گذشت شاید خیلی ها بگویند به خاطر غرور این حرف را می زنم ولی باز هم اگر شرایط برگردد برایتون را انتخاب می کنم. این موضوع را همیشه به پدرم و خانواده ام گفتم. * به نظرت چرا اینقدر طول کشید تا جای خودت را پیدا کنی؟ فصل را طوری شروع کردیم که اصلا از وینگر استفاده نمی کرد. ما در تیم 5 وینگر بودیم که فقط یکی از آنها بازی می کرد. حتی 2 ...