سایر منابع:
سایر خبرها
ما که رسیدیم، بدنشان هنوز داغ داغ بود!
دانشگاه نداشت و من هم مدت ها بود که به افراد مختلف مراجعه کردم تا پسرم را به قزوین منتقل کنم که نَشد. سرانجام به فکرم رسید که موضوع را با آسید علی اکبر آقا مطرح کنم. رفتم تهران، مسجد امام حسین(ع) بعد از نماز جماعت، موضوع را به حاج آقا گفتم و ایشان هم گفتند: چرا از اول نیامدی پیش خودم، شما بروید و من هم چهارشنبه به شما زنگ می زنم. روز دوشنبه بود که به منزل حاج آقا زنگ زدم تا موضوع را ...
کلاه کج: به خاطر نگفتن چَشم از پرسپولیس جدا شدم
البته اتفاقاتی افتاد که در این تصمیم بی تاثیر نبود. چه اتفاقاتی؟ چند روز به فینال جام حذفی باقی مانده بود که در تمرین از ناحیه کشاله ران مصدوم شدم، دایی به من گفت مشکلت جدی است؟ و پاسخ دادم مساله مهمی نیست. پزشکان پرسپولیس حرف هایی را به وی منتقل کردند که باعث شد او نام مرا از فهرست 18 نفره پرسپولیس کنار بگذارد. این صحبت ها چه بود؟ مثل اینکه گفته بودند ع ...
انصاریان: پرسپولیس را قهرمان اعلام کنند
.... اتفاقاً خیلی زود با کل گروه هماهنگ شدم تا سوتی ندهم! به طور کلی کار های عجیبی می کنی! بله عاشق شکستن تابو ها هستم. وقتی به من پیشنهاد اجرای این برنامه شد، همان ابتدا گفتم یک مجری بی دست و پا نیستم و دلم نمی خواهد خشک و خالی سلام و احوالپرسی کنم و بگویم حالا بفرمایید کنسرت ببینید. به همین خاطر بود که وارد عمل شدم تا برنامه هیجان بیشتری داشته باشد. راستی تو قبلاً ...
دخالت مرگبار مرد جوان در اختلافات یک زوج
کرد من را بزند، من هم یک چاقو برداشتم و برای اینکه از خودم دفاع کنم، ضربه ای به مقتول زدم و همان یک ضربه باعث مرگش شد. خیلی عصبی و ناراحت بودم و به شیما گفتم مقصر تو بودی که من این کار را کردم. همان موقع شیما به من گفت اگر بازداشت شدیم، من می گویم در قتل شریک بودم تا مجازاتت کمتر شود. فردای آن روز من به خانه شیما رفتم و جسد را در باغچه دفن کردیم. بعد هم شیما به پلیس اعلام کرد شوهرش به صورت ...
جان مولا حرف حق را گوش کن!/شمع بیت المال را خاموش کن!
را بخوانم شاید مرتضی فکر کند می خواهم او را بکوبم . او از دوستان بسیار صمیمی دوره ی جنگ من و از فرماندهان بسیار جسور و شجاع بوده و هست ، مانده بودم چه کار کنم ، لذا ابتدا از خواندن شعر منصرف شدم . بعد با یکی از دوستان حاضر در مجلس موضوع را در میان گذاشتم و او گفت :((چرا می خوای نخونی ؟شعر خیلی خوبیه .))گفتم :((نه !می ترسم مرتضی (قربانی ) ناراحت بشه .))کار به استخاره کشید و استخاره هم بد آمد ، اما ...
زن خائن تهرانی شوهرش را به قتل رساند و با دوستش ازدواج کرد!
از آشپزخانه برداشتم او را زدم که متوجه شدم کشته شده است. خیلی ناراحت بودم به فاطمه گفتم من به خاطر تو دوستم را کشتم و گرفتار شدم اما حالا زندگی ام نابود شد در همین موقع فاطمه به من گفت اگر پلیس ما را دستگیر کرد من می گویم خودم او را زده ام. آن موقع بچه های مقتول در خانه نبودند ما جسد را همانجا رها کردیم و روز بعد با کمک فاطمه جسد را در باغچه حیاط دفن کردیم. قاضی در ادامه پرسید: تو که ...
روایت فنایی از فینال جام جهانی 1994: به روبرتو باجو گفتم به محل قانونی برو؛ گفت دارم دعا می کنم تا ...
. بعد از این اتفاق چه حسی به شما دست داد؟ برایم غیر قابل باور بود و از خوشحالی اشک در چشمانم جمع شد. همان جا دنبال پول خرد می گشتم تا این خبر را به خانواده ام اطلاع دهم، همین که تماس گرفتم متوجه شدم همه ایران از این خبر مطلع هستند چرا که خبرگزاری رویترز آن را اطلاع رسانی کرده بود. این یک اتفاق ویژه برای فوتبال آسیا بود؟ این اتفاق دیگر در جام جهانی تکرار نشد ...
بخشش 2 ماه اجاره مردم با یک جمله/ 673 مالک، اجاره ها را بخشیدند
حافظی می کردم که ایشان اشاره کردند بیا. رفتم و گفتند که یک سری هم محضر آیت الله العظمی بهاءالدینی بروید. مدیر هیأت و مجموعه فرهنگی مدینة النبی در خصوص ادامه این ماجرا اینگونه می گوید: ساعت چهار برای شیراز بلیت داشتم. گفتم خدایا حالا چکار کنم؟ خلاصه قید بلیت را زدم. به بیت آیت الله العظمی بهاءالدینی (ره) رفتم و نماز مغرب و عشاء را پشت سر ایشان خواندم. با ایشان همان صحبت های آیت الله بهجت ...
انگیزه ای برای تمرین کردن ندارم/ فدراسیون گفت کاری از دست مان برنمی آید
دیگری استفاده نکرده ام. چند روز بعد مسابقات آسیایی هم تست دادم. به آنها گفتم، اگر چیزی استفاده کرده باشم، در تست مجدد هم نشان می داد. هدایت در مورد اینکه آیا تمریناتش را ادامه می دهد؟ گفت: می خواستم مدال آسیایی ام را بگیرم که بعد از کشتی با رستم آساکالوف به من گفتند تستت درآمده و باید کشتی بعدی را ببازی. این درحالی بود که در آستانه کسب مدال طلا بودم و مبارزه بعدی را باختم و این خیلی برایم ...
پای درس انسانیت پاکبانی با سواد پنجم ابتدایی / امانتداری از همه دارایی یک شهروند
صاحب چک را گرفتم و بعد زنگ زدم گفتم این چک را به چه کسی دادی؟ شماره او را گرفتم بعد زنگ زدم طرف را پیداکردم و قرارگذاشتم و به معاونت خدمات شهری منطقه 4 آمد و تحویل دادم. می گوید: درآمدم 4/5 میلیون تومان است و ماهی 2/5میلیون تومان اقساط دارم. چرا پول نیاز دارم ولی پول حلال نه پول دیگری. این را برای چندمین بار تکرار کرد پول حلال، معلوم بود چقدر برایش مهم است. گفت ...
روایت دوشکاچی از یک عکس قابل تأمل در جنگ
از پایم جدا کردم و به سمت بچه ها رفتم که جعبه های مهمات را نشانشان بدهم؛ اما ناگهان سرم گیج رفت و روی زمین افتادم. دوباره بلند شدم و چند قدم دیگر برداشتم، ولی این بار هم افتادم. نمی توانستم سر پا بایستم؛ تعادلم به هم می خورد. مدت کوتاهی به حالت غش کرده کنار دیوارۀ جاده دراز کشیدم. کمی که حالم خوب شد، از جایم بلند شدم و با ناراحتی به طرف جعبه های مهمات رفتم و به یکی از جعبه ها لگد محکمی زدم و گفتم: پس این چیه؟... انتشارات سوره مهر کتاب حاضر را در هزار و 250 نسخه و به قیمت 100 هزار تومان در دسترس علاقه مندان قرار داده است. ...
عباس قانع می خواهد فینال جام جهانی را گزارش کند!
. گزارشگری برای من که به دلیل نبود امکانات نتوانستم فوتبالیست بشوم، دریچه ای به سمت عشقم، فوتبال بود. خیلی زود به این حرفه وابسته و قانع شدم مسیری که انتخاب کردم درست است. هر چه سخت تر، انگیزه بیشتر حدود 13 سال پیش بود که به صداوسیمای یزد رفتم و به آن ها گفتم که می توانم مسابقات فوتبال تیم یزد را گزارش کنم. من را جدی نگرفتند و گفتند نمونه کار بیاور. تلویزیونمان سیاه و سفید بود؛ به ...
دوئل عشقی مرگبار در پل مدیریت
... گفت و گو با متهم شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟ قصدم قتل نبود، می خواستم با سهیل صحبت کنم تا دست از سر دختر مورد علاقه ام بردارد. من عاشق محیا هستم، وقتی فهمیدم سهیل نیز عاشق او شده زنگ زدم و از او خواستم دست از سر محیا بردارد. اما او اصلاً به حرف های من توجه نمی کرد. چرا درگیر شدید؟ تماس های تهدید کننده من بی فایده بود و برای همین تصمیم گرفتم با او ...
خواهری به نام طلا
دادم ولی اتفاقی نمی افتاد. بعد از یکسال تست دادن مدام، یادمه که یه روزی آقای حسین خضوعی (دستیار کارگردان) به من زنگ زدند و گفتند یکاری دارم شروع میکنم و برام جالبه که تو هر دفتری که می رم تست تو هست، تو چطوری این همه دفتر رفتی...؟ بیا دفترمون که با همدیگه صحبت کنیم، به این ترتیب بعد از یک هفته تست اولین بار در یک تله فیلم بنام راز در سال 87 در کنار شبنم مقدمی و شهرام قائمیان جلوی دوربین ...
تاسیس سازمان گسترش و راه اندازی ذوب آهن
وقتی ما به خیامی ها مجوز دادیم پنج هزار اتومبیل سواری وارد ایران می شد. سال اول که خیامی تولید کرد، 15 هزار اتومبیل داخلی وارد بازار شد که همه فروش رفت. قیمت آن را هم ما در وزارت اقتصاد تعیین می کردیم که در ابتدا 14 هزار تومان بود ولی بعد از اینکه خیامی ها گفتند سودی برای ما ندارد و ما باید بهره وام را هم پرداخت کنیم قیمت به 16 هزار تومان افزایش پیدا کرد. اتومبیل های ساخت خیامی هنوز هم در برخی خیابان ها دیده می شود که ناله می کند اما راه می رود زیرا اصولی ساخته می شد. خیامی ها برای صنعت خودرو حقیقتا کمک شایانی کردند. برادر کوچک خیامی ها البته تاثیرگذاری بیشتر ...
داستان مبارزه زنی به نام تنتا با کرونا
و چطور متوجه ابتلای خود شده است، اظهار کرد: دو سه شب بود که دچار تنگی نفس می شدم، بعد متوجه شدیم که در روستا مورد مثبت کرونا هست و من هم گفتم بروم تست بدهم و ممکن است تنگی نفسم به همین خاطر باشد. دیگر رفتم تست دادم و فردای آن روز پاسخ تست آمد که مثبت است، من چون خودم هم آسم داشتم تنگی نفسم را به آن ربط می دادم و متوجه بیماری نبودم. بعد کم کم بیماری عود کرد و دو روز بعد از آزمایش با تنگی نفس شدید در ب ...
مرگ بر گسل مشا
....سکوت کن ساکت باش هیچ کس تو را برای سکوتت مواخذه نمی کند تو که نماینده مجلس نیستی که بخاطر سکوتت به وی بگویند: "سکوت چی یا بی خیال چی". روز چهارشنبه هم در جلسه بودیم که زلزله ای 1/4 ریشتری آمد. همین همکارمان به فوریت جلسه را ترک کرد ورفت. مدتی گذشت با وی تماس گرفتیم و پرسیدیم کجا رفتی؟ گفت دوباره به دیدار دماوند آمدم. مصلحت مردم اقتضا می کرد چنین کنم. به دماوند گفتم جون تو سیب زمینی ...
روایت امیر آقایی از نبودش در سریال حریم سلطان
باز تو ایران کار کنم و آن سریال حریم سلطان بود. امیر آقایی در بخش دیگری از سخنان خود یادآور شد: من قرارداد بستم و تست و لباس و چند روز فیلمبرداری شد اما نگذاشتند من کار کنم. یک روز زنگ زدند گفتند برگرد. گفتم یعنی چی؟! گفتند شما رفتید برای فلان کانال دارید کار می کنید. گفتم سریال مال آن کانال نیست آن کانال بعدا پخشش می کند به من چه؟! من دارم یک کار می کنم که سیاسی هم نیست. من برای رسیدن ...
اولین عکس از مادر و خانه بهمن خاوری
این حرف را نزن! عاشقی به سن نگاه نمی کند. من 9 سالگی عاشقش بودم اما به کسی نمی گفتم. پسره هم نمی دانست. تا شماره اش را به یک نحوی پیدا کردم. زنگ زدم به بهمن با او دوست شدم. اول رومینا زنگ زده بود به بهمن؟ خودش اینطور می گفت. دقیقا نمی دانم اما با هم دوست شدند. یک دختر که 14-15سال فاصله سنی دارد و عاشق شده جرم است؟ آدم گردنش را می برد؟ اما شنیدیم که داشتند عقدش می ...
ماجرای آنفالو شدن پیام نیازمند توسط آقا معلم !
.... بعد دیدیم زمین تا آسمان پیشنهادات باشگاه پیکان با باشگاه سپاهان فرق دارد ولی با اینکه از شهرم برای اولین بار بود که می خواستم دور شوم و خیلی سختم بود، دیدم شرایط خوب است و از رفتار سپاهان خوشم آمد. بعد هم سریع زنگ زدم به آقا مجید که اجازه بگیرم. گفتم من صحبت کردم و شرایط خیلی خوب است. برگه را آماده کردند که امضا کنم؛ گفتم از شما اجازه بگیرم. گفت من جایی امیرقلعه نویی را دیده بودم و صحبت ...
روایت تاریخی از ساخت خودرو در ایران
تاریخ صنعت خودرو ایران تا پیش از سال 1340 خلاصه می شد در دو کارخانه مونتاژ. یکی شورولت که آقای اخوان داشت و یکی مونتاژ فیات ایتالیا. اما فیات خیلی جدی نبود؛ یک گاراژ بود که قطعات را از ایتالیا می آوردند و در آنجا سوار می کردند و می فروختند.اما اخوان که در ابتدا قرار بود قطعات را از آمریکا بیاورد و سوار کند، گفته بود یک بخشی از مونتاژ را در آمریکا انجام دهند و بیاورند و این آرام آرام تبدیل شد به اینکه یک شاسی می آوردند که موتور روی آن سوار بود و دیگر حالت مونتاژ را هم نداشت. تا اینکه دولت علم در سال 1340 روی کار آمد و دکتر عالیخانی وزیر اقتصاد شد و من معاون ...
خاطرات آیت الله هاشمی؛ 10 خرداد 1371 تا 1376 / گلایه های کرباسچی / روحانی از حوادث احتمالی اختلافات خطی ...
. در مورد سفر خراسان و طرح های مهم عمرانی، مصاحبه ای انجام دادم. عصر مجمع تشخیص مصلحت نظام، جلسه با مصوبه ای و چند ماده آیین نامه [داخلی] داشت. سپس آقای [محمد] امامی کاشانی، برای قرض هایی که در تبلیغات ریاست جمهوری بارآورده استمداد کرد. آقای دکتر روحانی، [دبیر شورای عالی امنیت ملی] آمد. از حوادث احتمالی اختلافات خطی بعد از انتخابات و وضعی که در مجلس به وجود آمده، با توصیه رهبری برای ابقای آقای ناطق [نوری] در ریاست مجلس، اظهار نگرانی کرد. در گزارش ها، پیشرفت نیروهای ضدطالبان در افغانستان مورد توجه است. لینک کوتاه کپی لینک ...
علت قاعدگی های نامنظم/حاملگی خارج از رحم/درمان ورم کلیتوریس/درد هنگام اجابت مزاج
3ماهه برا جلوگیری زدم از همون موقع پریودم نامنظم شده 16 روز بعد از زدن آمپول خونریزی داشتم 10 روز طول کشید 3ماه پریود نشدم بعداز 3 ماه رفتم دکتر امپول پروژسترون 100 زد برام 14 روز منتظر موندم باز پریود نشدم دکتر قرص ال دی داد گفت مصرف کن اونو مصرف کردم پریود شدم ولی خیلی کم بود خونریزی .دوباره دوماه پریود نشدم رفتم دکتر مدروکسی پرژسترون داد خوردم 8روز بعد ی لکه بینی اومد دیگ هیچی دکتر دوفاستون هم ...
قسمت اول خاطرات مرحوم حاج احمد خمینی از ایام بیماری امام
الله خامنه ای و آقای هاشمی و آیت اللّه موسوی اردبیلی و جناب نخست وزیر آقای موسوی دعوت کردم و جریان را به آنها گفتم. همان موقع دکترهای امام و دکترهای دیگری را که در این زمینه کار می کردند، جمع کردیم. ساعت یازده شب، وقتی که ما خودمان با هم صحبت کردیم و دکترها هم با هم صحبت کردند، یک جلسه مشترک با آقایان دکترها گذاشتیم و قضیه را پرسیدیم. گفتند که: از نظر ما قضیه محرز است و ما هم می گوییم ...
یادداشت های علم چهارشنبه 10 خرداد 1351 / در قیطریه در اتومبیل مستشاران آمریکایی بمب گذاشته اند
دانیم رئیس جمهور به آرامگاه برود، چون در آن جا بمب منفجر شده است. من خیلی ناراحت شدم. به شاهنشاه تلفنی عرض کردم. فرمودند: به نظر خود آن ها واگذار کنید، اگر نخواهند بروند، اصرار نکنید. عرض کردم: آبروی ما در دنیا می رود. چه طور نروند؟ فرمودند: به هر حال همین حالا فرمانده گارد هم به من اطلاع داد، همین امر را دادم. عرض کردم: این نمی شود. فرمودند: چه می کنی؟ عرض کردم: خودم می روم، او را برمی دارم و می ...
روایتی از آزادسازی خرمشهر
می دهد: بعد از طی کردن 25 کیلومتر که دم دم های صبح بود به رزمنده ها گفتند استراحت کنید نماز صبح بخوانید تا رزمندگان شناسایی به جلو بروند و بعد از موقعیت سنجی و سنجیدن شرایط دوباره حرکت کنیم. این جانباز دفاع مقدس می افزاید: نماز را به دلیل مخفی بودن از دید دشمن نشسته خواندیم، من برای اقامه نماز آماده شدم، بسم ا... نماز را نگفته بودم رگبار آتش دشمن شروع شد و اینجا برای اولین بار بود دیدم ...