سایر منابع:
سایر خبرها
مختار سائقی: می خواستم بیک ایمان وردی شوم، ولی معتادِ همه فیلم ها شدم
...، خانه نشین می شوی. تا وقتی جوانی، صدایت می کنند، می خواهندت، اندازه نقش را به تو می گویند، حالا هرکس فراخور کار خودش، من هم آمدم می خواستم بیک ایمان وردی شوم و بعد این طور شد، من 16، 17 سال است که سیگار هم نمی کشم اما هنوز برای نقش معتاد با من تماس می گیرند، نقش های کوتاه، کوتاه، کوتاه. ما 10 هزار عضویم و شاید 100 نفرمان فعالند. خیلی از بازیگران وقتی از پا می افتند در پیری و تنهایی دق می ...
طلاق هایی که سبب ساز آن ویروس کرونا بود
اینجایی که اصلاً عادت ندارم ببینم. من تنها شدم و زندگی ای که بسیار دوست می داشتم را از دست دادم. مسعود بعد از شیوع کرونا و تعطیلی کسب و کارها از شرکت تعدیل می شود، فرزانه به عنوان حسابدار همچنان در شرکت باقی می ماند، اما باید به صورت دورکاری از خانه به کارهای حسابداری شرکت رسیدگی می کرد. همین در خانه ماندن جرقه ای بود تا آتش اختلافات این زوج روشن شود: مسعود کلاً آدم کم حرفی بود، اما بعد از ...
مشکلات فرزندان طلاق؛ از احساس گناه تا پرخاشگری
مشکلات فرزندان طلاق احساس گناه است که باعث کمبود اعتماد بنفس می شود. مشکلات فرزندان طلاق برحسب سن یک تا سه سالگی: بازگشت به سنین پایین تر از لحاظ رفتاری، اختلال خواب و تحریک پذیری، آسیب پذیری در روند رشدی. سه تا شش سالگی: کابوس شبانه، بی اعتمادی، عدم شکل گیری استقلال شخصی، احساس خلاء عاطفی. شش تا دوازده سالگی: احساس غم و دلتنگی، احساس گناه، احساس عدم کفایت ...
روایت یک شهید از حضور امام زمان(عج) در مجلس ختم شهیدی دیگر که بتازگی هویتش احراز شده است+عکس های شهید
ادب داشت. از خجالت نداری صورتش سرخ می شد، اما حرفی نمی زد. شکایت نمی کرد. جمال تلاش خودش را انجام می داد، اما راضی بود به رضای خدا. در یکی از نامه هایش می نویسد: الان که در سنگر نشستیم، روز جمعه ساعت 7:30 صبح است. به فکر خانه افتادم؛ به فکر روزهای انقلاب، به فکر بچه های کوچه. بعد به خودم می گویم بیخیال بابا، چند سال در کوچه بودی چه کار کردی؟ اینجا را عشق است. نبرد حق علیه باطل را. راستی خدا را ...
از گلایه مهدی باقربیگی به باندبازی در سینما تا اکران فیلمی با موضوع ازدواج جوانان
...> یحیی نیازی در گفت وگو با میزان پیرامون مضمون کتاب مثل من و تو گفت: کتاب مثل من و تو پیرامون زندگی شهید احمد کاظمی بوده که به شیوه داستانی نوشته شده است، در این کتاب می توان با روزهای زندگی این شهید بزرگوار همراه شد و تا سال های آغاز دفاع مقدس و حتی تا آخرین روزهای حیات و سبک زندگی این شهید بزرگوار پیش رفت. وی در همین راستا ادامه داد: شهید احمد کاظمی یکی از قهرمانان ملی و از جمله کسانی است ...
رقاصی و خوانندگی زن احسان علیخانی در جمع بازیگران | مراسم ازدواج لیلا اوتادی و احسان علیخانی
اما پدرم اجازه نداد. تا دوره دیپلم چند بار این اتفاق برای من افتاد، ولی پدرم راضی نمی شد. تا اینکه بعد از اخذ مدرک دیپلم پدرم را راضی کردم. اولین فیلم هایت بید مجنون و چشمان سیاه بود. آیا همان مسیر این فیلم ها را ادامه دادی؟ بعد از بید مجنون تا دو سال هر پیشنهادی را رد کردم. بعد یکی دو نفر از دوستان گفتند، بازی کن تا دیده شوی. شاید بعضی فیلم هایی که بازی کردم را دوست نداشتم ...
با یاد مصائب حضرت زینب(س)، بر غمم صبوری کردم
مراجعه می کردند. چهره ی نورانیشان شبیه به امام خمینی بود. بعد هفت سال سکونت در دهاقان، دوباره به اصفهان نقل مکان کردیم و درنهایت همین خانه ی فعلی را که می بینید، ساختیم. • اولین باری که آقامحسن به جبهه رفت چه زمانی بود؟ همان ابتدای جنگ! زمان اشغال خرمشهر یعنی سال پنجاه و نه رفت. تازه اول دبیرستان بود. • و شهادتشان؟ بهمن شصت و پنج. شش سال تمام رفت و آمد و من ...
سخنان دبیر"خانه جهادگران" از نحوه شکل گیری و فعالیت های این موسسه
. شاید در خصوص همین صندوق هم من خلاف منشور و مانیفست خانه جهادگران عمل کردم و چه بسا دوستان هیئت امنا به بنده خرده هم بگیرند اما حقیر کمترین خواستم اولاً سؤال شما بی پاسخ نماند دوماً جنس فعالیت خانه مشخص شود و سوماً شمه ی از فعالیت ها و برنامه های در دست اجرای خانه بیان گردد. در خصوص اعضای مؤسس خانه جهادگران و نحوه مدیریت آن هم کمی توضیح دهید؟ ما برای نحوه مدیریت خانه مباحث ...
قطع عضو بازیگر معروف سریال پایتخت | عکس
نقش فرعی داشته در بخشی از این برنامه به اتفاقی اشاره کرد که باعث قطع عضوش شده بود: از لوکیشن فیلمبرداری برمی گشتم که یک صحنه تصادف دیدم. حدس زدم که در آن ماشین سانحه دیده حتما خانواده ای گرفتار هستند. خواستم برای کمک بروم که یک ماشین با سرعت به من زد. خانواده سانحه دیده با یک سِرُم راهی خانه شان شدند اما من 33روز در بیمارستان بودم و بارها تحت عمل جراحی قرار گرفتم که در نهایت پزشکان مجبور شدند یک ...
قرآن، اکسیر آرامش
. برخی هم به قرص های آرام بخش یا فرح زا پناه برده و حتی خود را وابسته و معتاد به آن ها می کنند! گویا هر کس در مسیر زندگی خویش راهی را برای کسب این عنصر مهم برگزیده است، حال یا به اختیار و انتخاب هوشمندانه ی خویش و یا بی اختیار. گاهی هم با قرار گرفتن در جمع یا فضایی روشی را آزموده و بدون آزمودن دیگر روش ها، آن را مختار خویش قرار داده است. در اینجا پرسشی پیش روی مان قرار می گیرد ...
اصرار همسر شهید برای انجام وصیت خاص شوهر! + عکس
مجروح هم شدند؟ همسر شهید: نه. **: از پولی که از فاطمیون می گرفتند خرجی شما را می دادند؟ دیگر کاری که نداشتند... همسر شهید: بله، ماهی سه تومان به حسابش می آمد، کارتش هم دست خودم بود. **: اعزام هایشان نزدیک به دو سال طول کشید... چه ماهی شهید شدند؟ همسر شهید: 19 بر سه. **: یعنی نوزدهم خرداد 1396؟ همسر شهید: بله. 27 ماه رمضان ...
گفت وگو با بازیگران مجموعه جشن سربرون
کار را پشت سر بگذاریم. با این که من خیلی از پیشنهادهای کاری ام را از دست دادم اما خوشحالم در این پروژه حضور دارم، چون عوامل و آدم های حرفه ای در این سریال دور هم جمع شده اند. حجازی همچنین بیان می کند: مدت ها بود که کار نکرده بودم. چون فیلمنامه و نقش ها به دلم نمی نشست اما فضای دوستانه ای که در پشت صحنه این سریال با محوریت آقای راعی حاکم است و همچنین نقش و فیلمنامه خوب سریال، باعث شد با وجود ...
یاور به سیم آخر زد/ ماجرای عشقی که لو رفت، حادثه بدی رقم خورد!
خواستگار دختر جوان یاور هم که از شنیدن قصه من به شدت غیرتی شده بود با حسی غرور آمیز رو به من کرد و گفت: من انتقام تو را از او می گیرم . اما آن زمان نفهمیدم یاور چه تصمیمی گرفته است او فقط دلش به حال اشک های من سوخته بود من هم فکر می کردم این گونه ارزشمند می شوم و شاید جعفر به همه چیز پشت پا بزند و به خواستگاری ام بیاید ولی بعد متوجه شدم یاور که با یکی از اراذل و اوباش معروف مشهد رفیق بود از ...
کارگردان مبارک : برای انیمیشن در ایران هزینه نمی کنند/ نیروهای متخصص از کشورمان مهاجرت کردند!
از مسئولین گفتم اما به ندرت این حرف ها را جدی می گیرند. زمانی که فیلم مبارک را ده سال پیش ساختم می خواستم فصل دومش را بسازم و شخصیت های انیمشنی زیادی را درگیر فضای رئال کنم مثل اسپایدرمن، هارک، ترنسفورمرز اما هر کاری کردم نتوانستم بودجه بگیرم و مجبور شدم برای این و آن کارهای دیگری در زمینه جلوه های ویژه انجام بدهم. نمونه های زیادی هست و بزرگترین کارم در بخش جلوه های ویژه سال گذشته بود در سریال ...
نقشه دختر خواننده برای ربودن پسر پیانیست
مرا مورد ضرب و شتم قرار داده و با تهدید از من خواستند که دست از سر نامزدم بردارم و دیگر با او رابطه ای نداشته باشم. بعد از چند ساعت نیز در حالی که کارت های عابر بانکم را گرفتند مرا در بیابان های پاکدشت دست و پا بسته رها کردند.مرد جوان گفت: وقتی در میان حرف هایشان مدام اسم نامزدم را می بردند و از من می خواستند او را رها کنم مطمئن شدم که فتانه در این ماجرای آدم ربایی نقش دارد از طرف دیگر ...
بعضی ها در پرسپولیس از من بدشان می آمد
بازیکنان رابطه خوبی با من نداشتند به خصوص بزرگترهای تیم که خیلی تحویلم نمی گرفتند. نمی دانم شاید چون خارجی بودم این اتفاق افتاد ولی بهترین دوستان من در پرسپولیس جوانترهای تیم بودند. هواداران پرسپولیس بازی های تو در ذوب آهن را دیده بودند و انتظار داشتند همان کریستین را در تیمشان بیینند ولی اینطور نشد. بله درست است ولی در ذوب آهن مثل پرسپولیس فکرم درگیر مشکلات مالی نبود و تمام ...
گفتگوی جذاب و خواندنی و پاسخ لئو به تمام سوالات اعتراف مسی: توپ طلای امسال به من نمی رسد
کشورم انجام دهم. سپس خانه ام را پس از 20 سال ترک کردم و چنین چیزی هرگز آسان نیست. این تغییری بسیار بزرگ برای من بود. به هرحال من بزرگتر و حساس تر شده ام. دوست داری نامت چطور در تاریخ بماند؟ نمی دانم. تنها چیزی که همیشه برای آن تلاش کردم این است که احترام و فروتنی را در خودم حفظ کنم و برای رویاها و اهدافم بجنگم. من بارها شکست خوردم و نتوانستم به اهدافم دست پیدا کنم اما همیشه تصمیم گرفتم ...
فهرستی از مهریه های غیرمتعارف
شعار سال : در گذشته در بیشتر مراسم خواستگاری خانواده داماد خیلی به بها و نوع مهریه ای که تعیین می شد اهمیتی نمی داد و با تصور این که پس دادنی در کار نیست زیر بار هر تعهد سنگینی می رفت اما به مرور افزایش آمار طلاق و بی ارزش شدن ریال و اصرار بیشتر زنان برای مطالبه حق خود و پیگیری قانونی آن موجب شد تا خانواده داماد برای قبول مهریه پیشنهادی خانواده عروس چرتکه به دست باشند و ببینند آیا قادر به زیر بار ...
انتشار خاطرات هدف دار روحانی به قلم قوچانی
ندارم روزهای ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 فرارسید. روحانی برای اطمینان دو روز قبل از ثبت نام محمود واعظی را نزد هاشمی رفسنجانی فرستاده بود و مطمئن شده بود هاشمی ثبت نام نمی کند و روحانی ثبت نام کرد. روزهای ثبت نام پایان می یافت، اما ساعت 2 بعدازظهر آخرین روز ثبت نام تلفن دفتر حسن روحانی زنگ خورد. پشت تلفن اکبر هاشمی رفسنجانی بود: می خواستم با شما مشورت کنم. یکی از مراجع تقلید زنگ ...
ماجرای آتش زدن یک زنِ باردار در ماکو چه بود؟
.... اما وقتی علت این کار را پرسیدم ناگهان داخل خودرو مرا مورد ضرب و شتم قرار داده و با تهدید از من خواستند که دست از سر نامزدم بردارم و دیگر با او رابطه ای نداشته باشم. بعد از چند ساعت نیز در حالی که کارت های عابر بانکم را گرفتند مرا در بیابان های پاکدشت دست و پا بسته رها کردند. مرد جوان گفت: وقتی در میان حرف هایشان مدام اسم نامزدم را می بردند و از من می خواستند او را رها کنم مطمئن شدم که ...
بهناز شفیعی مدل شرکت انگلیسی شد! / مهاجرت دختر قدرتمند موتورسوار از ایران !
ایفای نقش نیکی کریمی در این فیلم آموزش موتورسواری دادم. چگونه از پس هزینه موتور سواری برمی آیی؟ من 10 سال حسابدار بودم و همه پولی که درمی آوردم را خرج موتورسواری می کردم بعد از آنکه در دنیا شهرت پیدا کردم، شرکت های اروپایی با من قرارداد بستند و اسپانسر گرفتم. حالا هم با شرکت مدلینگ storm در انگلیس قرارداد دارم. با تلاش و شهرتی که پیدا کردم توانستم از پس هزینه ها بربیاییم وگرنه ...
زندگی زناشویی را میدان مسابقه نکنیم
تبی بند است ، نشانگر همین مطلب است. به قول مادربزرگم باید ببینی با چه کسی دلت خوش است ! به یکی گفتم آدم باید عاشق افکار کسی بشه. گفت یعنی چی؟! گفتم یعنی به مرور زمان شکل ظاهری آدم ها، حتی لحن صحبت کردن شان هم تغییر می کند، اما افکارشان هرگز و تو شاید به ظاهر آدم ها عادت کنی، اما عادت به افکار آدمی که خلاف افکار تو را داشته باشد کاری دشوار و تا حدی محال است. ماهیت عشق زیبا است در صورتی که تو هم آن ...
بعد از بابا مادرم مرا راهی جبهه کرد
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: شهید قربانعلی علی اکبرزاده کریمی متولد سال 1325 در کیاشهر گیلان، علاوه بر اینکه خودش رزمنده بود، برادرش صفرعلی نیز در سال 1360 در جبهه کردستان به شهادت رسیده بود. سال 62 که قربانعلی شهید شد، چند سال بعد همسرش پسرشان مجید را راهی جبهه های جنگ کرد. این خانواده در دوران دفاع مقدس ایثارگری های بسیاری داشت. چنانکه در یک مقطع، منافقین به خانه شان حمله کردند و همسر شهید ...
رمان هنر ترکیب است
و با نوشتن آشنا شد. او سال ها بعد وقتی دانشجوی رشته روان شناسی شد به این فکر افتاد که قصه بنویسد. ماجرا به این ترتیب پیش رفت که او در جنگ با ادبیات و با داستان آشنا شد. درست وقتی جنگ تمام شد، قیصری خواندن رمان و قصه را جدی گرفت و نوشتن را تمرین کرد و در نهایت سال 1374 اولین کتابش با نام صلح منتشر شد. ماجرای قیصری با نوشتن یکی دو کتاب ختم نشد، او کتاب های زیادی نوشته و توجه داوران جایزه های ادبی را ...
ایران دوردی؛ هنرمند و روشنفکری اصیل، واقعی و کنشگر بود/ هنرمندی که در میان ویرانه ها گل و نور و بلور می ...
، به ظاهر یک نفر بودی اما لشگری از وقار و متانت و راستی و درستی بودی. بهبهانی گفت: بانو با آنکه سال ها از وطن دور بودی و عشق به ایران باعث شد برگردی و خدمت کنی. نسل جوان تو را دوست داشت و تو عشق به میهن و زندگی را به آن ها آموختی. دریغ که آخرین آرزویت را نه گفتند! می دانم چقدر بخشنده بودی و همه را بخشیده ای. همانطور که همه تابلوها و همه چیزت را بخشیدی. این شاعر پیشکسوت در ...
مادر تنها امید زنان ته خطی است/ حصارکشی و کمپ اجباری در کمین زنان آسیب دیده
برای از دست دادن ندارد، از معصومیتش و جسمش گرفته تا روحش. برای جور کردن مواد دست به هر کاری می زند؛ هر کاری. حتی فروش بچه اش، به آخر خط رسیده و برایش مهم نیست چه کسی در موردش چه فکری می کند، مهم نیست بدنش بوی تعفن گرفته یا آنقدر حمام نرفته که از سر و رویش شپش بالا می رود. اینجا، این مرکز پناهی برای این زنان است و من هم مددکار آنها. در همه این سال ها تلاش کردم جلوی اتفاقات تلخ زندگی شان را بگیرم ...
ادای دین به شهدادر سی و هشتمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران؛ گفت وگو با کارگردان و فیلمنامه نویس ...
چند کلیپ و تیزر فرهنگی دیگر را کار کرده بودند و از استعدادهای خیلی خوب سمنان هستند. در طول کار هر حسی که از ایشان می خواستم، به خوبی اجرا می کردند و با وجود اینکه ما در طول پروسه ضبط، جلوه های ویژه میدانی و انفجار و دود و خاک داشتیم، بازیگر کودک ما برخوردی بسیار حرفه ای با همه ی این مسائل داشت. علایی: من نکته ای راجع به بازیگر نقش کودک فیلم بگویم. دینا زمانی پیش تر، با ما ...
زخم کهنه ای که سر باز می کند
فیلمبردار می گذارند و تعدادی از بازیگران که نقش خان ها را بازی می کنند هم در صدر این مراسم قرار می گیرند. با اشاره دستیار کارگردان نگاه هنرورها به سمت میدان است و یکباره می خندند و بعد از چند دقیقه تشویق می کنند. از طرفی چند نفر از هنرمندان آکروبات کار و شعبده باز مشغول تمرین نمایش هستند. یکی از آنها مشعلی را روشن کرده و با فوت خود آن را شعله ورتر می کند. دیگری در حال حرکات ورزشی و ...