خاطراتی ناب از سه راه شهادت
سایر منابع:
سایر خبرها
چند روایت از انتظاری طولانی/مهدی ام را آوردند!
ت ساختم مهدی جان / با سرانگشتان خود، من یادگار بافتم مهدی جان / شبی در کنج تنهایی فراقت یاد کردم / گهی از هوش می رفتم گهی فریاد می کردم. تفحص برای سیصد شهیدی که آورده بودند، سه شب پشت سرهم، بعد از افطار، مراسم گرفتند؛ دانشگاه تهران، مهدیه تهران و شب سوم هم شهدا را بردند حرم امام.خواهرت مطمئن بود که تو بین این سیصد شهید نیستی. خودم تلفن کردم معراج و اسمت را گفتم. کسی که پشت ...
گفت وگوی خواندنی با همسر شهید سیدعلی اصغر جوادی آملی؛ شنیدن خبر شهادت سید در میهمانی خواهر | بی قراری ...
در این راه پشتیبانی کنید. خبر شهادت را چه کسی به شما داد و به چه صورت بود؟ دختر کوچکم زمانی که شهید به جبهه رفت نوزاد بود و یکسال کمتر داشت؛ فرزند من از اول شب بی تابی می کرد و گریه می کرد، شهید در جبهه که شهید شده بود دختر من در منزل شروع به بی تابی کرده بود؛ از سر شب بچه شروع به بی تابی و گریه کرده بود، منزل خواهر شهید بودیم عمو و اینا همه بودند این بچه آنقدر گریه کرد هر ...
استقامت رزمندگان در عملیات کربلای 5 غیرممکن ها را ممکن کرد
...، در جلسه ای همه برای خط شکنی اعلام آمادگی کردند. مقرر شد شب اول، قرارگاه کربلا عملیات کند که قرعه به نام رزمندگان لشکر 10 حضرت سیدالشهدا (ع) افتاد و به سمت دژ شلمچه به طول پنج و نیم کیلومتر که هدف آن ها بود پیشروی کردند. خرسند بودیم که سخت ترین مرحله عملیات و شکستن هیمنه دشمن در این دژ را بر عهده گرفته ایم. به گفته جانشین معاون هماهنگ کننده سپاه، صبح روز 4 دی از عملیات کربلای 4 عبور ...
شهیدی که رزمنده ارتش، سپاه و نیروی انتظامی بود!
باشگاه خبرنگاران جوان – شهید محمود امان اللهی یکی از شهدای بنام خطه کردستان است که همه افتخارات مورد انتظار از یک رزمنده مکتبی را توأمان دارد. پدرش در سال 1359 شهید شد و خودش 20 سال بعد راه پدر را تا شهادت طی کرد و سال 79 آسمانی شد. محمود هم در ارتش خدمت کرد و هم در سپاه و هم در نیروی انتظامی. او علاوه بر جهاد با ضدانقلاب و اشرار، با دشمن بعثی هم جنگید و به اسارت درآمد. در حالی که ...
قتل عام با سیانور؛ روایت غافلگیری در فاو
: لشکر امام حسین (ع) مقاومت زیادی می کرد و در ادامه گام به گام به عقب آمد. ساعت حول و حوش 11-12 ظهر بود. سمت راست جاده فاو - بصره خط احمد کاظمی بود و سمت راست لشکر احمد کاظمی، لشکر 5 نصر ،17 علی بن ابیطالب (ع) و قمر بنی هاشم بود. این خط هم کنار جاده استراتژیک قرار داشت که باز شده بود و در واقع شکافته بود و دشمن با دور زدن خط یک و دو در خط سه نفوذ کرده، یعنی وقتی بچه ها در خط یک می جنگیدند، خط سه سقوط ...
شب 23 بهمن بر خاندان فرزانه چگونه گذشت؟!
. ما به حساب اینکه خواب هستند، صدایمان را درنمی آوریم. جفتی نشستیم. بچه ها که رفتند، محمدرسول آمد بیرون، گفت مامان چرا داری بال و پر می زنی؟ بابا شهید شده؟ گفتم تو از کجا فهمیدی؟ تو که خواب بودی... گفت داشتید در بالکن صحبت می کردید صدایتان را شنیدم، بلند شدم رفتم کانال این بیگانه ها از طریق اینترنت؛ دیدم دارند فحش می دهند به بابا؛ آنها اعلام کردند که بابا شهید شده... دیگر گذشت و حاج محمود ...
فقط از حاج قاسم پرسیدم پسرم چطور شهید شد؟ /پسرم قبل از شهادت همیشه به من می گفت سلام بر مادر شهید
بچه ها بازی می کرد. اهل هیئت بود اهل نماز شب بود در عین حال بسیار شاد و خوشرو بود. شاعر بود مداح بود اهل ورزش بود. درواقع محمدحسین تک بعدی نبود. می گفت سلام بر مادر شهید محمدخانی! از دوران نوجوانی عاشق سپاه و شهادت بود. با شهدا خیلی رفیق بود و شاید بخش عمده ای از زندگی اش را صرف شهدا کرد. گاهی از بیرون که می آمد با شیطنت می گفت سلام بر مادر شهید محمدخانی! می خندد. صورتش جا ...
پرچم شهادت در کشور اسلامی ایران همچنان بالا است
نیروی انتظامی کل کشور و سردار شاهوارپور فرمانده سپاه حضرت ولیعصر (عج) استان خوزستان برگزار شد. عبدالرضا فرجیان مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان در حاشیه این مراسم گفت: در دوران پس از جنگ تحمیلی همچنان پرچم شهادت در کشور اسلامی ایران بالا است و سنگر مبارزه از جهاد با دشمن خارجی به جهاد با دشمن داخلی تبدیل شده است. وی افزود: در سال هایی که به نظر می رسد دوران جنگ رو در رو با ...
شهیدی که به مادر قول برگشت 20 روزه را داد!
. یکبار بعد از شهادت محمدرضا خوابش را دیدم در خانه قدیمیان کنار حوض نشسته بود و با خنده به صورتم آب می پاشید و مثل همیشه با من شوخی می کرد اما حاج اسماعیل تا مدت ها هر شب به خوابم می آمد از همه احوالتمان خبر داشت و به من راه چاره می داد حتی حواسش به خرج مراسمش هم بود زیرا در یکی از مراسم هایش چند شیشه نوشابه گم شده بود سفارش کرده بود پول آن را به صاحبش برگردانیم. از جای خالی ...
ایثار شهید علیرضا ربیعی برای هم بندی هایش در اسارت/ استجابت دعای شهید ربیعی با آمین شهید سلیمانی
...، رو به روی تلویزیون به احترام می نشست و صحبت ها را به دقت گوش می داد. خادمی در پایان با بیان خاطره ای از روز های آخر زندگانی حاج علیرضا گفت: ایشان بر اثر جراحات شیمیایی در بیمارستان بقیه الله (عج) چند سال تحت درمان بود. این اواخر تمام ریه اش سفید شده بود و عوارض جراحات به مغز استخوان رسیده بود. چند روز پیش از شهادت به همسرش گفته بود حاج قاسم را در خواب دیدم، خیلی خوشحال بود، می گفت با حاج قاسم صحبت کردم، قسمش دادم که دعا کند من هم شهید شوم، حاج قاسم گفت چرا اصرار می کنی؟ گفتم همه دوستانم شهید شدند، حاج قاسم دستش را بالا برد و برایم دعا کرد. انتهای پیام/ 141 ...
روایت بمباران 27 دی دانشگاه تبریز از زبان بازماندگان فاجعه
، رضوان جو به من گفت که شکوری فکر می کنی ما چگونه به این کارگاه می آییم؟ ما هر شب با غسل شهادت به این کارگاه می آییم. وی ادامه داد: آن روزها، بچه ها بدون وجود محافظی در برابر رگبار و تیربار دشمن در کارگاه تسلیحات می ساختند و واقعاً در ساعت 22 و 20 دقیقه روز 27 دی، مظلومانه شهید شدند. با این حال حقیقت های آن روزها گفته نمی شود و فقط گذرا از آن ها رد می شویم. این جانباز اظهار ...
دستور مافوق
بمانیم وقتی نیروها به عقب برگشتند آنها را به سمت چپ منتقل کنید. ما بعد از ظهر عقب نشینی کردیم وقتی مجید مرا دید گفت: مگر دیوانه شده اید که با آنها درگیر شده اید گفتم ما فکر کردیم می شود با آنها درگیر شد ما توازن نیرو و قدرت را محاسبه نکرده و بدون محاسبه دست به کار شده بودیم.مجید به شوخی گفت از اینها گذشته تو میدانی که برادر من در بین این نیروها است دیگر از این کارها نکن ...
چه خوب برادری بودی!
دیگری از مربیان در حین عملیات به ما پیوستند. در سوسنگرد و حمیدیه آماده عملیات شدیم. هم زمان پادگان قدس که آقای مهاجری یکی از مربیانشان بود، هم برای اینکه با بچه ها آشنا شوند حین عملیات به ما ملحق شدند. حاج قاسم و آقای مهاجری در آن عملیات به شدت زخمی شدند. حاج قاسم هم جزء مربیان بارز بود، از ناحیه دست و بازو مجروح شد که به عقبه جبهه در درمانگاه عمومی پشت خط برگردانده شد. آنجا هم آرام نگرفت و بچه های ...
تابلوی شهدا هر روز مقابل چشمان حاج قاسم بود
آزاده محمدرضا حسنی سعدی از همرزمان حاج قاسم سلیمانی در دفاع مقدس است که برای مدتی نیز مدیر کل بنیاد شهید استان کرمان بود. در همین سمت او خاطرات جالبی از توجه حاج قاسم به خانواده شهدا دارد که در ادامه برگ هایی از این خاطرات را در قالب روایت های کوتاه پیش رو دارید. سال 69 بعد از آزادی از اسارت، حاج قاسم در فرودگاه کرمان به استقبال مان آمد. داخل اتوبوس هرچه پرسیدم با حوصله جواب داد. چند ...
جهاد سازندگی از ارکان مهم کشور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در کاشان ، آیت الله عباسعلی سلیمانی صبح امروز در دیدار معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان به نقش مهم جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: جهادگران بسیجی در دوران دفاع مقدس برای دفاع از اسلام و نظام در خط مقدم مبارزه با دشمن قرار داشتند. وی افزود: خدمات جهادگران قبل از دفاع مقدس و در دفاع مقدس و بعد از آن برای آبادانی ...
روایت هایی تکان دهنده از ایثار مادران شهدا
شما وقتی زخمی روی دستتان باشد و مدام روی آن زخم نمک بزنید، چطور می شود؟ جگر مادر همان است. آتش دل مادر شهید خاموش شدنی نیست. از صدر اسلام تا کنون بخش اعظمی از ادبیات مقاومت و شهادت به دست تربیت مادران شهدا نگاشته شده است. مادرانی که به ظاهر توان سلاح به دست گرفتن و جهاد را ندارند اما با فرزندانشان بیشترین نقش را در میدان جهاد ایفا کردند. هر چند مادران شهدای مظلوم کربلا تا ابد در تاریخ ...
معراج در سوریه؛ قصه پزشکیاری که مدافع بارگاه حضرت زینب (س) بود
ه ها را نیز به این سمت هدایت می کرد. از همان کودکی علاقه زیادی به خواندن زیارت عاشورا داشت و می گفت هرکسی زیارت عاشورا بخواند شهید می شود با شنیدن این جمله می خندیدم و می گفتم حالا می خواهی کجا شهید شوی! که این گونه جواب می داد خدا جایش را هم فراهم می کند . همین اتفاق هم رقم خورد و زمانی که در روز تاسوعا خبر شهادتش را دادند یاد این جمله اش افتادم. به قول معروف همه این جمله را شنیده ایم که باید مان ...
روزی که فرمانده به شهادت رسید
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در عملیات کربلای 5 در یک نقطه در کانال بودیم. شب را آنجا ماندیم و صبح هواپیما های عراقی آمدند و آنجا را بمباران شیمیایی کردند. بچه ها ماسک ها را به صورت هایشان زدند، ولی بعضی ها ماسک و فیلتر ماسک نداشتند. بنامعلی انتهای کانال نشسته بود و وقتی شنید بعضی ها ماسک و فیلتر ندارند ماسک خودش را درآورد و گذاشت کنار کانال. بعدازظهر آن روز وقتی او را دیدم خون چشمهایش ...
مراسم بزرگداشت شهید سردار سلیمانی و شهید شیخ شعاعی در قم برگزار شد
اعتقادی است. حجت الاسلام شیرازی حاج قاسم را قدردان شهدا و خانواده شهدا دانست و گفت: حاج قاسم بعد از هر عملیات با خانواده شهدا ارتباط برقرار می کرد، ارتباط حاج قاسم با خانواده شهدا طرفینی بود و هرگاه حاج قاسم به دیدن خانواده شهدا می رفت، فرزندان شهدا حس می کردند پدرشان به منزل آمده است. شهید محمد شیخ شعاعی یکی از 174 شهید غواصی است که در سال1364 و عملیات کربلای 4 در تک دشمن ...
از سنگر سپیدان تا سنگر شلمچه
.... خدایا! قدرتی به من عطا فرما که این بار بتوانم در راه تو قدم بردارم و در خودسازی خود کوشا باشم. خدایا! اگر توفیق شهادت را نیافتم، توفیق ادامه راه راستین شهدا را به من عطا فرما. ادب، متانت، معرفت، ارادت، بصیرت و ولایت پذیری اش را در آخرین کلمات وصیت نامه اش خلاصه کرد و چنین نوشت: خداوندا! شهادت در راه خودت را که مختص حامیان درگاهت است، به من عطا فرما. خداوندا! گناهانم را که مانند دو ...
قرار سه شنبه ها درکنار مزار شهید احمد کاظمی برگزار شد
شهادت خواهند رسید، تصریح کرد: خود حاج احمد هم مجروح شده و در کانکس نشسته و با خودش خلوت کرده بود، گریه می کرد و کسی را به حضور نمی پذیرفت، من با اصرار داخل رفتم؛ من را که دید گفت: دیدی به تو گفتم با برادرت خداحافظی کن، چون شهید می شود گفتم حاج آقا، برادرم مجروح شد و برگشت، پرسید مگر او را ندیدی؟ برادرت برنگشت، با گردان جلو رفت و شهید شد آنجا فهمیدم که حاج احمد به جایگاهی رسیده بود که بسیاری چیزها، از ...
مراسم گرامیداشت شهدای عملیات کربلا 5 برگزار شد
مهندسی لشکر در سخت ترین شرایط زیر آتش شدید دشمن و فشار نیروهای دشمن اقدام به ارسال امکانات و تحکیم خط نمودند. وی عنوان کرد: الحمدالله آن شب خط تثبیت شد و یکی از دغدغه های مهم عملیات برطرف شد. حاج حسین حدود ساعت 4 صبح بلافاصله بعد از جلسه قرارگاه وارد سنگر فرماندهی نزدیک خط مقدم شد. حاج احمد موسوی مسئول اطلاعات عملیات گزارشی از اوضاع داد. حسین با شنیدن این اخبار بسیار خوشحال شد و بلافاصله ...
یادواره شهید حاج احمد کریمی فرمانده گردان حضرت معصومه (س) در قم
سنگر فرماندهی نشسته بود. در آن اوضاع و احوال که همه در تب و تاب عملیات بودند سراغ مدّاح را گرفت. راضی اش کرده بود تا برایش روضه حضرت زهرا(س) بخواند. مدّاح می خواند و حاجی گریه می کرد. همان شب بی بی شهادتش را امضا کرد. صبح روز 24 دی سال 65 برای سرکشی به خط آمده بود که گلوله توپ (یاخمپاره ای) کنارش زمین خورد و بدنش قطعه قطعه شد، قطعات پیکرش را در کیسه کوچکی جمع کردند و در قبر کوچکی دفنش کردند. منبع تسنیم ...
مادری برای رزمندگان
غواص ها را به او نمی دهد. حاج اسماعیل که متوجه مخالفت سردار می شود، زبان به اصرار می گشاید و می گوید: من را از این فیض محروم نکنید؛ این آخرین دیدار ماست. سردار رئوفی تعریف می کرد که همانجا احساس کردم اسماعیل به شهادت رسیده و این روح اوست که با من حرف می زند. گفتم: ما کاره ای نیستیم. جبهه و جنگ مال شماست. آن شب طی عملیات و در رگبار نارنجکی که به سمت بچه ها پرتاب می شود؛ اسماعیلم از ناحیه سر هدف قرار ...
روایتی از رزمندگان و شهدای شهرستان کوار در عملیات الی بیت المقدس
خوردم دیدم شربت بود، درحالی که همه ی ما قمقمه هایمان را از آب منبع پرکرده بودیم. جواد به هرکدام از بچه های کواری که همراهمان بودند، کمی آب داد. بعد قمقمه اش را به من نشان داد و گفت آقای هوشیار هیچ امیدی نیست. منظورش این بود که می خواهم شهید شوم. به سمت جاده آسفالته ی فکه که اکنون زائران از آنجا به کربلا مشرف می شوند رفتیم. در راه عراقی ها را دیدیم که رزمندگان آن ها را با سیم بسته بودند ...
پس از بمباران، یک دستم قطع و چشمانم ترکش خورده بود/ بچه ها با غسل شهادت به کارگاه می آمدند
خط مقدم رفته بودیم و او به شوخی به من گفت که شکوری، غذای خوبی برایم بخر. رفتیم و غذای گرم خریدیم. آن موقع بود که گفت، برای این به تو گفتم برایم غذا بخر، چون این آخرین غذای من است. برگشتیم به شهر تبریز و پیکرش در دانشگاه تبریز تشییع شد. این جانباز خاطرنشان کرد: بچه های ما اینگونه و با دانستن زمان شهادتشان، شهید می شدند، نه این که اصلا معنی شهادت را ندانند و در دی ماه سال 65 نیز این بچه ...
از قول من بگو سلیمانی فقط یک سرباز است؛ همین!
؛ گفت نه، پدر تو -یعنی پدربزرگ این بچه- به جای من رفت شهید شد، من هم حالا به جای او اینجا می ایستم؛ ایستاد تا بچه به هوش آمد، خاطرش که جمع شد، بعد رفت. به همین مناسبت، پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR در این یادداشت به معرفی این کتاب پرداخته است. در این دو سالی که از شهادت سیدالشهدای جبهه مقاومت و مدافعان حرم، حاج قاسم عزیز ما می گذرد، کتاب های متنوع و متعددی درباره او چاپ و ...