سایر منابع:
سایر خبرها
شهید حسینعلی نوری، فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر ویژه شهدا
. سردار حمید عسکری، از فرماندهان استان همدان شاید شهادت را نشناخته باشم خدایا! گرچه من لیاقتش را ندارم و لیکن آرزوی شما را که در قلبم و روحم جا پیدا کرده است و تنها خواسته من از توست، برآورده کن. من شاید واژه شهادت را نشناخته ام که این چنین گستاخانه و بی ادب از تو طلب آن را می کنم. از شما خانواده عزیزم که حق فراوانی نسبت به من دارید، می خواهم در مرگ من جشن بگیرید و نگذارید خدای ...
شهید سیدمحمد میرقیصری: نگذارید مزدوران و تفرقه افکنان به اهداف خود برسند
اش دهان ضد انقلاب داخلی مخصوصاً انجمن حجتیه را به خاک بکشاند. ما در جبهه و شما در پشت جبهه عجب صفایی دارد، جبهه از هزار تخت ویلا برایمان بهتر و با صفاتر است در این سنگر و چادر ما. در سنگر ما رونق اگر نیست صفا است آنجا که صفا هست در آن نور خدا هست. مزاحم نمی شوم چون وقت نبود یک نفر به قم می آمد من هم مزاحمش شدم و نامه ای دادم. احمد را هم بگو برود آموزش و به جبهه بیاید خدا حافظ به امید پیروزی اسلام. سیدمحمد میرقیصری انتهای پیام / 78032 ...
بغضی که امان نداد خاطره مهران رجبی تمام شود
رزمندگان است و مانند آهن هستند و همه اینها را در عکس می دیدم. این هنرمند پیشکسوت با بیان خاطره ای گفت: اولین حضورم در دفاع مقدس بعد از شهادت شهید مصطفی چمران بود. با توجه به سازماندهی ضعیف در ابتدای جنگ، ما را به جبهه اعزام نمی کردند تا این که با برخی از اعضای بسیج ناحیه یک کرج پرسیدیم که چگونه اعزام شویم؛ گفتند باید به اصفهان بروید. چند روز در پادگان اصفهان آموزش دیدیم ولی حوصله آموزش ...
روایت همسر شهید مدافع امنیت از سوختن همسرش/ پلیس می آید که اعتراض به اغتشاش تبدیل نشود!
: راستش هنوز متوجه نشدم چرا حلما این همه عروسک یک شکل دارد؟! راحله خانم می خندد و می گوید: شب قبل از شهادت آقا پرویز، رفته بودیم خرید. حلما برای اولین بار این عروسک را همراه پدرش آنجا خرید. وقتی به خانه برگشتیم. چند ساعتی حلما با پدرش با آن عروسک بازی کردند و قرار شد فردا رنگ دیگرش را هم بخرند! صبح که آقا پرویز می خواست به محل کار برود. حلما خیلی گریه می کرد و بی قراری. اجازه نمی داد پدرش برود. ...
این خانه یک ماه قمر دارد و 7 ستاره درخشان | بچه ها را به خدا سپردم و دیگر هیچ غمی ندارم
ها شد. مادر شهید تعریف می کند که 40 روز پس از شهادت عباس حسین به جبهه رفت: قسم خورده بود که تفنگ برادرش را زمین نگذارد و بر سر پیمانش ماند. یک روز سربازی از مرکز اعزام نیروها کاغذی آورد و گفت اگر با حضور حسین در جبهه های جنگ راضی هستید زیر این نامه را امضا کنید و من و پدرش انگشت زدیم و همان روز به همراه چند نفر از دوستان هم محله ای اش اعزام شد و پدر یکی از دوستانش که به همراه حسین رفته بود دنبال ...
روایت عاشقانه زندگی شهید حاج میرزا سلگی از زبان همسرش
بود با این وجود من حتی یکبار به او نگفتم به جبهه نرود. وی افزود: مادامی که از جبهه به خانه می آمد از وی می پرسیدم تا کی می توانی بمانی می گفت بگذار از راه برسم، خیلی وقت ها فقط چند ساعت پیش ما می ماند، موقع رفتنش او را تا پای اتوبوس بدرقه می کردم و وقتی اتوبوس حرکت می کرد از پشت اتوبوس برای وی دست تکان می دادم او هم برای من دست تکان می داد، عشق ما در بین رزمندگان گردان حضرت ابوالفضل ...
شفاعت شهدا تنها شامل پیروان ولایت می شود
در طی بیش از دو سال گذشته در روزهای دوشنبه، با شهدای مجموعه سلامت فارس در طول سال های دفاع مقدس که در کنار خدمات پشتیبانی در جبهه های حق علیه باطل و خدمت به رزمندگان غیور میهن در بهداری ها و بیمارستان های صحرایی، شهدای گرانقدری را به این انقلاب تقدیم کرده اند، آشنا شدیم و این بخش با معرفی شهدای استان فارس ادامه یافت. همچنین در ادامه با شهدای مدافع سلامت دانشگاه علوم پزشکی شیراز که در روزهای بحران ...
سرسختی های شهید علی شیری در مجاهدت برای خدا
مشکل پا معاف شد. سپس در کارخانه روغن نباتی جهان مشغول به کار شد. علی رغم معافیت در سال 1360، به صورت داوطلبانه عازم جبهه شد. عبدالرزاق جذب گردان پیاده شد. فرماندهان متوجه شدند که حین راه رفتن پای چپش را روی زمین می کشید. از او جویا شدند و وی بیماری طفولیت را گفت و از آن ها خواست تا چند روزی به او فرصت دهند که اگر توانست از عهده وظایف خود برآید، در گردان بماند و در نهایت در عملیات شرکت ...
شهدا سرمایه های ارزشمند نظام اسلامی هستند
اسلامی به برکت خون مطهر شهدای عزیز به دست آمده است و جان فشانی رزمندگان اسلام در دوران هشت سال دفاع مقدس موجب شده که این انقلاب در اوج اقتدار و بالندگی قرار گیرد. وی افزود: این انقلاب به مدد الهی و حضور مردم ماندگار است و توطئه دشمنان با شکست مواجه می شود. اگر در خواب غفلت بوده و با رهبر جامعه همراه نباشیم با لگد چکمه دشمن از خواب بیدار می شویم. تشییع پیکر یک شهید گمنام با مرثیه سرایی حاج مهدی سلحشور و دیدار با دو خانواده شهید از دیگر برنامه های این آیین بود که با حضور مردم و مسئولان شهرستان ساوه برگزار شد. انتهای پیام/ ...
چریک پیر چه درسی به صدام حسین داد؟
.... خیلی ها هم پاکسازی شدند. به جای آنها افسران جوان گذاشته بودند. خیلی از همقطارهای حسن که نمی توانستند زیر دست فرماندهان جدید کار کنند، استعفا کردند. حتی یک عده از ارتشی ها که تیمسار بودند و بعد از انقلاب از ارتش بیرون آمدند و برای خودشان مغازه باز کردند به او گفتند: حسن مگه دیوانه شده ای که می خواهی زن و بچه و همه را ول کنی و به جبهه بروی؟ چطور تحمل می کنی زیردست کسی باشی که به اندازه تو ...
بانوی فعال فرهنگی پاکستانی در گفت وگو با حوزه مطرح کرد: توصیه حاج قاسم برای بیان حماسه های زینبیون/ 215 ...
فعال فرهنگی پاکستانی چند سالی است که با ترجمه کتاب هایی با محوریت زندگی نامه شهدای زینبیون به توصیه حاج قاسم عمل می کند. وی در گفت و گو با خبرنگار بین الملل حوزه به بیان خاطراتی از دیدارش با حاج قاسم و فعالیت های فرهنگی و اجتماعی او در راستای خدمت به خانواده های رزمندگان و شهدای زینبیون پرداخت. متن گفت و گو به شرح ذیل است: حوزه: لطفا در ابتدا خود را معرفی بفرمایید ...
خون گرم شهید، تسکین بخش دردهای مظلومان است
را می رساند. شهید در این مدت دو سال و اندی در مکتب امام صادق (ع) درس های تقوا، تواضع، فروتنی، صبر، درس رشادت، شهامت، شجاعت، جهاد و شهادت را از امام حسین (ع) آموخت؛ لذا وقتی که تابستان فرا می رسید در خانه بودن را ننگ می دانست و برای مقابله با کفار و لبیک به ندای هل من ناصرٍ ینصرنی رهبر خویش عازم جبهه ها می شد. شهید در عملیات رمضان سال 1361 به عنوان یکی از فرماندهان گردان امام ...
این مملکت، مملکت آقا امام زمان(عج) است/ برای سرباز شهید شده در مرز هیچ کس ترانه نخواند/ ماجرای حقوقی که ...
اصولگراها و اصلاح طلبان از دست داده اند و این نعمت خدایی است که باید تو لایقش باشی تا به تو بدهند. متأسفانه الآن طرف، فیلم در رابطه با جبهه و جنگ می سازد که باعث شود فیلمنامه بعدی اش را برود و جشنواره کن پسند بسازد، نمی دانم! همه چیز مگر فقط این دنیاست؟ می خواهم اینجا بگویم انقلاب خمینی از روزی که اتفاق افتاده است تا الآن کسی نتوانسته است برش دارد و تا یک سینه زن امام حسین(ع) در این مملکت ...
عاقبت مهدی بازرگان و 10 محصل اعزامی دیگر به فرانسه
ارزی اعزام دیپلمه های برگزیده کشور برای تحصیل در اروپا را تامین کند. مجلس اعتبار سال اول اجرای قانون را 100 هزار تومان پیش بینی کرد و طی شش سال اجرای قانون، 100 هزار تومان به این مبلغ اضافه کرد به نحوی که در سال ششم 600 هزار تومان برای اعزام دانشجویان به اروپا اختصاص یافت و دولت مهدی قلی خان باید در بودجه سالانه این اعتبار را تامین می کرد. تا قبل از تصویب قانون اعزام دیپلمه های ...
کاسبی: شلوغی های اخیر همان قصه نخ نمای "تو بزن تا من برقصم" است
باشی تا به تو بدهند. متأسفانه الآن طرف، فیلم در رابطه با جبهه و جنگ می سازد که باعث شود فیلمنامه بعدی اش را برود و جشنواره کن پسند بسازد، نمی دانم! همه چیز مگر فقط این دنیاست؟ می خواهم اینجا بگویم انقلاب خمینی از روزی که اتفاق افتاده است تا الآن کسی نتوانسته است برش دارد و تا یک سینه زن امام حسین(ع) در این مملکت است کسی نمی تواند از این غلط ها بکند. تغییر برخی سیاست ها یا اصلاح در رویه ...
هیئت ها؛ کانون اصلی مبارزه علیه رژیم پهلوی / قدیمی ترین محفل دعا و مناجات چگونه شکل گرفت؟
انقلاب هم مدتی در مدرسه مجتهدی بازی کردیم. خدا رحمت کند مرحوم مجتهدی را ایشان فردی بسیار دقیق بودند. خاطرم هست بعد از حدود هجده سال من در مراسم ختم مرحوم آقای میرخانی ایشان را در مدرسه زیارت کردم. ایشان با توجه به اینکه چهره ام کلی تغییر کرده بود من را شناخت و گفت شما چرا به مدرسه نمی آیید؟ آقای مجتهدی واقعاً یک روانشناس بود. بعد از چند دقیقه صحبت با یک نفر تشخیص می داد که آن فرد به درد طلبگی می ...
تدارک سینمایی تلویزیون برای سه روز پایانی هفته دوم مهر
سعید مشغول دفاع از میهن هستند. آنها برای به دست اوردن اطلاعات به مأموریت های مختلف شناسایی می روند، در یکی از این مأموریت ها، آنها برای شناسایی منطقه ای که قرار است در آن عملیاتی انجام پذیرد به داخل خاک عراق می روند. در بازگشت، رحمان و دو تن دیگر نیروها در اثر اصابت خمپاره با قایقشان به شهادت می رسند، اما سعید که چند متری آن طرف تر مشغول نگهبانی بوده، زخمی شده و در نهایت توسط نیروهای خودی نجات پیدا ...
شهید مدافع حرم شهید حامد احمدی
حامد خواست بره سرکار محمد احسان برادر کوچک شهید پا های بابا رو محکم گرفته بود و گریه می کرد می گفت بابا سرکار نره که خیلی تعجب کرده بودیم. اتفاقا همون روز قربانی کرده بودیم و وقتی گوشت رو تقسیم می کردم یک تکه برای حامد گذاشتم اصلا آرام و قرار نداشتم 3 مرتبه گوشت قربانی بردم ببرم برا حامدم داخل یخچال، ولی نتونستم گفتم گوشت رو بدید بیرون برا حامد میخریم دوباره نزدیک های ظهر بود به پدر حامد گفتم ...
بزرگ مرد کوچکی که برای رفتن به جبهه سقف خانه را شکافت
گیدن را از پدرش آموخته است. از همان بچگی ها. همان دوران شیرینی که برای دختر شهید نصراللهی بدون حضور پدر، تلخ شد. از او می خواهم خاطره ای از پدرش برایمان روایت کند. سفره دلش باز می شود. می گوید: خاطره ای ندارم. مگه یه دختر که توی 3-4سالگیش پدرش به شهادت میرسه چه خاطره ای میتونه از پدر به یاد داشته باشه؟! بیشتر سال های عمرم رو در خیال پدر بودم. وجودم پر از دلتنگیه و ذهنم پر از خاطره های ساختگی. پر از خ ...
قهرمانان شجاع و بی ادعا
احترام به شهدا را با شهادت گرفت. من برای رفتن به سوریه آموزش می دیدم که امیرحسین نیز با من همراه شد. چند جلسه آموزشی را با هم گذراندیم....از کودکی با فرهنگ ایثار و شهادت آشنایی داشت. علاقه خاصی به فیلم های دفاع مقدس از خود نشان می داد و با دیدن این فیلم ها اشک می ریخت.... امیرحسین می خواست اربعین به کربلا برود، نتوانست با هلال احمر برود، با ماشین خودش به مرز چذابه رفت، سرما خورده بود، همه سختی راه و ...
در رسانه| مادرانی که چشم به راهند...
دوام بیاورم، اصرار کردم که به بچه هایم زنگ بزنند تا مرا از خانه سالمندان بیرون بیاورند، وقتی پرستار گفت بچه هایت چند روز دیگر می آیند و تو را از اینجا بیرون می برند، ناراحت شدم. چند روز گذشت و دخترم به همراه یکی از پسرهایم مرا از خانه سالمندان بیرون آوردند و به خانه ای که برایم اجاره کرده بودند، بردند، با عجله مرا آنجا رساندند و خداحافظی کردند. من ماندم و یک چهار دیواری، بعد از گذشت چند ...
آشنایی با حبیب الله معلمی؛ شاعر حماسی سال های دفاع مقدس
حبیب الله معلمی؛ شاعری که با کلماتش امواجی از حماسه به راه می انداخت. نوحه ها در دوران دفاع مقدس، از نقش آفرینان مهم حرکت ها و پیروزی های جبهه بوده اند و شاعر اینگونه اشعار، خود رزمنده ای بود که در کنار رزمندگان در جبهه ها یا فرماندهان در قرارگاه های عملیاتی و در اوج انفجار و اضطراب با آرامش دل به توکل و ایمان می سپرد و شعر می سرود. از چهره های مطرح این گونه نوحه ها حاج حبیب الله معلمی ...
تابلوهایم را دریابید
ام این است که کارهایم در جایی به عنوان موزه جمع آوری شود. قبلا که این خواسته را مطرح کردم به من گفته اند که ما فقط می توانیم به شما مجوز موزه بدهیم. من باید مکانی داشته باشم که بتوانم موزه بزنم. با مجوز موزه چکار کنم؟ حتی گفتم اگر موافقید منزل خودم را موزه کنید. من این یک واحد آپارتمان را همراه همه تابلوهایم اهدا می کنم. می خواهم این تابلوها جایی بمانند تا یک روزی آیندگان ببیند و بگویند خدا صاحبش ...
عمو و پدرم همزمان در سوریه می جنگیدند
؟ فرزند شهید: همه عموهایم پایبند نظام جمهوری اسلامی و در مسیر اسلام و ولایتند. حتی یکی از عموها با پدرم در سوریه همزمان با هم بودند و علیه تکفیری ها می جنگیدند. این، شاخصه مهمی بود که در خانواده و تحت چه تربیتی بودند. **: پدر شما فرزند چندم است؟ فرزند شهید: من سه عمو و سه عمه دارم و پدر من وسط این ها بوده است. **:پس تحصیلات دبستان را هم همانجا شروع می کنند ...
سکوت دانایان؛ جلودار شدن اراذل و اوباش/ مارپیچ سکوت یعنی مرگ جامعه!
دیگری هم نقشه دیگری دارم؛ برای جریان حزب اللهی منحرف شده یک نقشه دارم که این ها شروع کنند به حرف زدن، دیگر جریان ها هم به یک دلیل دیگر حرف بزنند. تو فقط سکوت کن، همین. پازل من پر هستش و کار تمام. بابا یک نفر بلند شود و این مارپیچ سکوت را بشکند. مانند این بچه رزمنده ها که یک مرتبه کپ می کردند. خدا رحمت کند معاون حاج قاسم در زمان دفاع مقدس. آن طور که نقل می کنند ایشان اصلاً اسلحه نداشت و فقط یک بلندگو ...
رسیدگی به پرونده کودتای نوژه و اتهامات کودتاچیان
حضرت امام (ره )، جمعی از کودتاچیانِ نادم آزاد شدند و به ارتش پیوستند و شماری حُسن عاقبت یافتند و در جبهه نبرد با ارتش متجاوز صدام به شهادت رسیدند. پخش محاکمه کودتاچیان از سیما جریان محاکمه هایی که برای مردم شنیدنی بود، ضبط می شد و غالباً در سیما پخش می گردید، به استثنای برخی دادگاه ها که به دلایل امنیتی یا سیاسی ، اجتماعی در آن وقت قابل انتشار نبود. از جمله اظهارات آنان در ...
این خانه روایت دیگری از زینب(س) و کربلا را به تصویر می کشد
...> *وقتی منتظری، مفهوم زمان برایت متفاوت می شود زهرا میرزایی نوه خانواده شهید میرزایی 40 سال دارد که با انتظار خانواده قد کشیده و رشد کرده است ، از 38 سال انتظار برای رسیدن یک نشانه یا پلاک از شهید می گوید و آرام با همان مهربانی ادامه می دهد: خدا می داند که چقدر سخت گذشت . پدر برزرگم آنقدر برای یافتن عمو به این طرف و آن طرف رفته و سراغ گرفته و آنقدر به مناطق جنگی و جبهه های جنوب رفت تا توانش ...
فرازی از زندگی نامه شهید علی اکبر میرزایی
او در جبهه فرهنگی به شمار می رود. مادر از آخرین دیدار با فرزندش می گوید: شب هفتم محرم گفت: فردا می خواهم به زاهدان بروم. همسرش زینب را هم می خواست با خودش ببرد. وقتی ماشین آمد، آن ها را از زیر قرآن رد کردم و پشت سرشان آب ریختم. گفتم: خدا پشت و پناه تان! هر دو از من تشکر کردند. علی اکبر عذرخواهی کرد و گفت: مرا ببخش که دیر می آیم! در آن جا کار دارم. دیگر نگفت که چه کاره است. هفت، هشت ماه ...