زن، زندگی، آزادی در تهران خوب می فروشد+ عکس
سایر منابع:
سایر خبرها
گفتم این شعار زن زندگی آزادی را چرا از دیوار پاک می کنند؟
ها بعد از انقلاب وقتی می خواستند حرف سیاسی بزنند صدای شان را پایین می آوردند و این عادت شان ناشی از خفقانی بود که می گفت از هر 3نفر، یکی مأمور ساواک است. پنجم. تحقق این شعارها نیز در انقلاب بود. بانوان ما محتوای حقیقی زن زندگی آزادی را سر دست گرفتند و بالاترین مدارج علمی را طی کردند و در اوج حیا و عفت بر سکوهای قهرمانی ایستادند و در دامن شهیدپروری شان، سرباز مدافع وطن و اسلام تربیت ...
پشت پرده شغل زنده گیری سگ های ولگرد در تهران
را بیشتر به کاری که باید انجام دهند، ترغیب کند. نیروهای اکیپ چند قدمی از جمع پیرمردها دور نشده بودند که مردی جوان با فریادهای اعتراض آمیز خود را به این جمع رساند: به خدا اگه یکی از این سگ ها رو جمع کنید، من میدونم و شما. مرد یکی از دوستداران سگ است که چند تا از آنها را در خانه خود نگهداری می کند، آشنایی او با پیرمردها به سال های دور باز می گردد اما حرمت هم محله بودن هم باعث ...
از کشتن همسر و فرزندم پشیمان نیستم!
رستوران تا سینما، آن را زهرمار من می کرد. چه زمانی بچه دار شدید؟ همان ماه های اول، باردار شد اما با رفتارش باعث شد به جای خوشحالی به این فکر کنم اگر این دو نبودند، چه می شد. بعد چه شد؟ به او گفتم بچه را بیاندازد اما قبول نکرد و گفت می خواهد دخترمان را نگه دارد. چرا به فکر کشتن شان افتادی؟ احساس کردم به آن دنیا اعتقاد دارد و بهتر است با وجود بچه در ...
رونالدو: هرگز نمی توانید مثل من و نسل من باشید
ا درباره من حرف می زدند، در این باره که کریستیانو به خانه و جایی که به آن تعلق دارد برگشته است. بنابراین بازگشت به منچستریونایتد برای من بسیار خاص بود تا بتوانم نمایش خوبی برای هواداران داشته باشم و مطمئنا دو گلی که زدم بهترین استقبالی بود که می توانستم دریافت کنم. روزی به یاد ماندنی و باورنکردنی در اولدترافورد بود. مورگان: فریادهای زنده باد رونالدو به تو انرژی می دهد؟ دوست داری آن را ...
ناگفته هایی از زندگی علامه طباطبایی؛ خلع بدن، اجاره نشینی، مرجع اعلم و دکتر شریعتی + فیلم
...، مادرم برای ایشان کباب ترکی با برنج درست می کرد آن هم بدون نمک، مرحوم علامه وقتی کنار سفره می نشست هر چیزی که جلوی او می گذاشتیم می خورد وگرنه اصلا دست دراز نمی کرد؛ همچنین اگر نصف برنج را نمی خوردند نصف کباب را هم کنار می گذاشتند و ما هم بقیه کباب های ایشان را تبرک می کردیم. پدرم بعد از غذا می گفت بچه ها کباب حاج آقا را تبرک کنید، ایشان هم با خنده به پدر ما فرمود: آقای مناقبی چرا شما همیشه ...
چند ساعت همراه یگان امنیتی/ تو این وری هستی یا آن وری؟!
حرف بزنم. دوست داشتید برید بخونید. حرفم چیز دیگه است... آقا محمود سکوت چند ثانیه ای اش را با صدایی که زیاد هم خوش نبود شکست. ... این روزا حالم خوب نیست که بخوام حالا از کتاب حرف بزنم. حال هیچ کدوممون خوب نیست. همه می دونیم وضع جامعه و مملکت چیه. اما حالم خوب نیست. چون من وقتی سی سال پیش اولین کتابم رو نوشتم و منتشر کردم، وقتی اوایل دهه هفتاد کتابم رو کانون پرورش فکری برای ...
نماینده رهبرمعظم انقلاب اسلامی درجمع علما،معتمدان،ریش سفیدان ونخبگان ایرانشهر
رفتیم و مطالبات مردم را به طور کامل بیان کردیم به نحوی که وقتی مردم و طوایف و علمایی زاهدان مطالبات را مطرح کردند گفتم مطالبات من خیلی بیشتر از شما است و مطالبات مورد تایید و تصویب قرار گرفته و به تائید رهبری رسیده و ابلاغ شده که برخی اجرا شده و باید منتظر اجرای بقیه باشیم. محامی گفت: اعزام هیئت مطالبه ما نبود و تدبیر خود ایشان بود و تاکید داشتند که دل بدهند به مردم و حرف مردم را بشنوند و تا به حال سفر نتایج خوبی داشته و زحمت مضاعف هم این بود که شهر به شهر رفته و با مردم دیدار داشته باشند ...
آتش بیاری آن سنّی و این شیعه برای زاهدان مظلوم
کرده اند. عده ای و کسانی که یک روز لباس مولوی می پوشند و ریش بلند می گذارند و بر فلان منبر سنی در بلوچستان به نظام اسلامی می تازند و یک روز هم همان ریش را از ته می تراشند و در تهران، نظام جمهوری اسلامی را با رژیم پهلوی مقایسه می کنند و طعنه به بلوچستانی های نجیب می زنند. عباس عبدی صراحتا در یادداشت مذکور دروغ می گوید و دأب و موضع نظام اسلامی، خواص شناسنامه دار و رسانه های رسمی کشور هرگز ...
امام جمعه زاهدان: ایرانشهر حلقه وصل استان به امام خامنه ای است
ات من خیلی بیشتر از شما است و مطالبات مورد تایید و تصویب قرار گرفته و به تائید رهبری رسیده و ابلاغ شده که برخی اجرا شده و باید منتظر اجرای بقیه باشیم. مجامی گفت: اعزام هیئت مطالبه ما نبود و تدبیر خود ایشان بود و تاکید داشتند که دل بدهند به مردم و حرف مردم را بشنوید و تا به حال سفر نتایج خوبی داشته و زحمت مضاعف هم این بود که شهر به شهر رفته و با مردم دیدار داشته باشند که سپاس گذار آنها ...
نماینده ولی فقیه در سیستان و بلوچستان: برخی در استان بداخلاقی کرده و از فرصت حضور هیئت اعزامی رهبر معظم ...
...> نماینده ولی فقیه در استان سیستان و بلوچستان ادامه داد: برخی در استان بداخلاقی کرده و از این فرصت استفاده نکردند و به عبارتی فرصت سوزی کردند. رهبر معظم انقلاب تاکید داشته اند اعزای هیئت اعزامی پای حرف دل مردم بنشیند و امیدواریم حضور این هیئت برای استان ما مایه خیر و برکت باشد. قوم بلوچ به انقلاب اسلامی علاقه مند هستند امام جمعه سراوان نیز در این مراسم با بیان اینکه حضور هیئت ...
رونق این کلبه کتاب است
شده در پردیسانِ آن زمان را داد تا یک اسکلت نیمه کاره در یکی از محله های حاشیه ای شهر بخرد، بعدها هم پول حق التألیف هایش را داد و با حدود 40 میلیون تومان دیگر مرحله به مرحله یک خانه شصت متری با دو تا اتاق ساخت که خانه امید این بچه ها باشد. در ذهنم می گفتم اگر می خواهی اینجا ماندگار شوی باید مردم تو را بپذیرند و دوستت داشته باشند به خاطر همین حتی در ساخت اینجا هم از مردم محلی استفاده کردم ...
به اماراتی ها گفتم در دهات شما بازی نمی کنم
روزنامه را باز کرد و گفت تو این حرف ها را زدی؟ گفتم بله، اما از دهانم در رفت. روز مسابقه آماده بودیم اما متوجه شدم جزو 11بازیکن اصلی نیستم. این اتفاق هفته بعد هم تکرار شد و 5هفته نیمکت نشین بودم. در آن روزها علاوه بر تمرین باشگاهی در اتوبان ها می دویدم تا بدنم افت نکند. هر روز از میدان هفت تیر که محل کار همسرم بود تا خانه مان در خیابان دولت، دنبال ماشین همسرم می دویدم. این داستان ادامه داشت تا ...
روحانی قصه گویی که با دست خالی 5 مدرسه ساخت/ آخوندی که نماینده مجلس می شود، دیگر مبلغ دین نیست+عکس و فیلم
حوزه تعطیل می شد و به روستاها برمی گشتند هم به آنان کتاب می دادم تا در روستاهای خود برای بچه ها بخوانند. شاهنامه خوانی کودک روستای سرآسیاب کهگیلویه و بویراحمد حیاط مدرسه را با کمک مردم ساختیم بعد از نماز با حضور کودکان حلقه ای را تشکیل می دادیم و برای آن ها کتاب می خواندم و قصه می گفتم، از آن ها هم که توان خواندن داشتند دعوت می کردم تا برای دیگران کتاب بخوانند و یا ...
چه کسی گفته که به خاطر فشارها روی پرچم ایران سجده کردیم؟
. از سرمربی و مربی گرفته تا بازیکن و کاپیتان تیم. سه بازیکن ما جزو بهترین های دنیا شده اند که جای حرف دارد.چرا مدال یک کشتی گیر از مدال بچه ها ما باید بیشتر به چشم بیاید؟ البته من وقتی مسابقه کشتی حسن یزدانی باشد آن را می بینم و لذت می برم، با بردش خوشحال می شوم و باباختش ناراحت. اما نباید تبعیض باشد. حالا تو به وزیر انتقاد داری؟ چطور آقای سجادی مصاحبه درباره فوتبال را از دست ...
هدف گذاری اصلی در بحث سواد رسانه خانواده است/ رویداد تولید محتوای دیجیتال بسیج فرصتی برای شناسایی ...
سرویس : سیستان و بلوچستان - زمان : شناسه خبر : 1233032 به گزارش خبرگزاری شبستان از زاهدان، زهرا ابراهیمی مدیر کل دفتر امور یانوان و خانواده استانداری سیستان و بلوچستان در حاشیه بازدید از روند برگزاری چهارمین رویداد سراسری تولید محتوای دیجیتال بسیج با بیان اینکه عامل توسعه کشور، نیروی انسانی است، بیان کرد: در بازدید از غرفه های رویداد مسئله ای که مشهود بود حضور نیروهای جوان زیر 30 سال ...
عکسی جالب از چهره صددرصد متفاوت “سلنا گومز”/ تصویر
گرفته و چندین سال به خودکشی می اندیشیده است. به گزارش وقت صبح، سلنا گومز در مصاحبه جدیدی با مجله رولینگ استون جزئیات بیشتری از سلامت روانش فاش کرده است. این خواننده و بازیگر تأیید می کند که از بیست و چند سالگی به بعد در چهار مرکز مشاوره روانی تحت درمان قرار گرفته و چندین سال به خودکشی می اندیشیده است. گومز می گوید: در این خصوص می خواهم آشکارا به همه بگویم: در چهار ...
روایت ناصر تکمیل همایون از ماجرای اختفای بنی صدر
بر روی آن نوشته شده بود اینجانب حکم اعدام خود را قبول دارم و اعتراضی به آن ندارم. آنجا که این برگه را دیدم یاد حرف چند ماه پیشش به پسرم افتادم که خیال مرا کمی راحت کرده بود. او بعد پرسید در جیبت چقدر پول داری؟ در زندان بیشتر از 200 تومان به ما پول نمی دادند. گفتم حدودا 300 -200 تومان. آقای گیلانی گفت: نه این کم است. شما باید پرتقال بخوری، سیگار بکشی و این کم است. دست در جیبش کرد و هزار تومان به ...
پسر نوجوان: خلافکار شدم، چون عاشق یک دختر شدم بابام با کمربند کبودم کرد!
مرا آن قدر کتک زد که همه بدنم سیاه شد به او گفتم الان که سر کار می روم و درآمد دارم می توانم مخارج زندگی ام را تامین کنم ولی او فریاد می زد تا وقتی به سن دامادی برسی دردهای این کمربند هوای عشق و عاشقی را از سرت بیرون می کند! با این حرف ها آن قدر ناامید شدم که با چاقو خودزنی کردم ولی خانواده ام حتی مرا به درمانگاه هم نبردند چرا که هیچ ارزشی برایم قائل نمی شدند. در همین روزها بود ...
دوزخی که برای کودکان می سازیم
مختلفی در مورد برخی از تبعات طرح جوانی جمعیت و حواشی آن ابراز نگرانی کرده اند. ماجرای دختربچه رهاشده در خیابان های شوش تابستان سال گذشته دختربچه شش ساله ای در یکی از محلات پرآسیب تهران از سوی اهالی محله به یکی از خانه های حمایتی و آموزشی انجمن حمایت از حقوق کودکان تحویل داده شد. کودک در وضعیت نیمه هشیار با پوششی آشفته و مندرس بود و روی بدن نحیفش پر از زخم و آثار سیگار و سوختگی ...
روایت خانواده های شهدا و مسؤولان از حال و هوای سال 61 و تشییع شهدای عملیات محرم/ 25 آبان اصفهان، روز ...
61 به شهادت رسید. خواهر شهید پشت تلفن آه می کشد و از مجروحیت چند باره برادرش می گوید، آخرین بار هم به خانه آمده و خانه خوابیده، توی حرف های خواهربرادری شان به او گفته: آجی! دیگر برنگرد جبهه، کافیه. ولی بهزاد قبول نکرده و بر رفتن اصرار داشته، خانم کیانی برایم تعریف می کند که وقتی اصرارهایش را دیدم، گفتم برو ولی اول بگذار برایت زن بگیریم، ولی او این پاسخ را داده: نه خواهر این دفعه بار ...
سیصد و هفتاد نفر نبودند؛ صدها هزار نفر بودند!
پیرمردی که .....! زنگش می زنم. صدای گرم و صمیمی اش یادآور خلوص همان سال هاست. با اینکه گرد فراموشی روی خاطراتش نشسته اما هنوز ناگفته های ناب زیادی دارد؛ از روزی که تصمیم می گیرند خودشان کار غسل شهدا را انجام بدهند؛ از لحظات تلخ غسل و کفن تن اربا اربای شهدا و از حرف هایی که واژه ها کم می آورند در نوشتنشان و قلم ها زیر بارشان شکسته می شوند. تازه از جبهه برگشته بود که فهمید شهدا راآورده اند. آخر شب که به سردخانة کهندژ رفت با صحنة هولناکی مواجه شد؛ تعداد بالای شهدای عملیات محرم. همراه با بقیه بچه ها غسل و کفن شهدا را شروع کرد. تا پاسی از نیمه شب روز بعد، چیزی حدود بیست و سه ساعت بی وقفه کار کردند تا سیصد و هفتاد شهید برای تشییع در اصفهان آماده شوند. در میان این سیصد و هفتاد و شهید، یکی بود که ماجرای متفاوتی داشت. شهیدی که از سه ماه قبل در سردخانه مانده و تشییع نشده بود. هرچه تلاش کرد، نام شهید را به خاطر نمی آورد. تنها یادش می آید که پیرمردی بود. برایم تعریف می کند که آن زمان، بچه ها برای دادن خبر شهادت، تصویر شهید را به کسی نشان نمی دادند. آن ها توی محله با پرس وجو از طریق اسم و فامیل شهید، خانواده اش را پیدا می کردند و خبر را می دادند. اما برا ...
پیام بر هزارها پرواز/واکنش متفاوت خانواده شهدا به شهادت فرزندشان
قیصریه و پسرک شهید عباسی. حدادیان در این کتاب، از حس و حالش درونی اش در آن روزها هم برایمان می گوید. حس و حالی که آن زمان در سررسیدی یادداشت می کرده است. دفترچه ای که در سال 1384 در یک انفجار از بین رفته، اما خاطراتش در ذهن راوی حک شده است سررسید را باز کردم و نوشتم: مدت هاست حس می کنم چند نفر دارند من را تعقیب می کنند. چند مادر شهید و یک بچۀ سه ساله. چند زن جوان و یک پدر پیر و یک مرد میان ...
اشک پشیمانی مردی که همسرش را کشت +عکس
از دست دادم، دعواهایمان زیادتر شد. شغلت چیست؟ من طراحی و بیشتر نقاشی می کنم و یک جورایی هنرمند هستم. مدتی در کار طراحی فضای سبز بودم و حتی آهنگری هم انجام می دادم. درآمدم خوب بود تا اینکه از چند سال قبل به خاطر کرونا کار کم شد و من هم رفته رفته بیکار شدم. همسرم هم مدام بهانه می گرفت که چرا صبح تا شب در خانه نشسته ای؛ درصورتی که من هرچه به دنبال کار می گشتم، پیدا نمی شد و دیگر ...
بازیگر معروف زن سینما و تلویزیون چی بود و چی شد ؟! (+18 عکس)
وابسته مادرش است که دبیر بازنشسته است تحصیلات ورودی سال 1381 دانشکده هنر و معماری آزاد است که از جمله اساتید وی مرحوم سمندریان، کیومرث مرادی ، احمد دامود ، ناظرزاده کرمانی و ... بودند از کلاس تا جلوی دوربین در سال 1380 وقتی 18 ساله بود در کلاس های آزاد بازیگری هیوا شرکت کرد تا اینکه به یک ماه نرسیده بود که شانس در خانه اش را زد او چند ماه بعد با ...
مهم ترین اخبار حوادث ایمنا؛ 24 آبان ماه
بخوانید پشت پرده قتل با شلیک 6 گلوله توسط مأمور پلیس شانزدهم مهر امسال بود که مردم قلعه گنج روز پر التهابی را سپری کردند. همه جا حرف از زن جوانی به نام سمیه بود که به دست یک مأمور پلیس درست وسط خیابان و مقابل چشمان فرزندش با شلیک اسلحه کلت کمری به قتل رسید اما همه ماجرا به این جنایت هولناک ختم نشد و انگار دومینوی اتفاقات بد روی ریل حرکت قرار داشت: قتل سمیه محمودی نژاد، حمله ...
استوری دردناک سحر قریشی درباره دخترش همه را شوکه کرد | رونمایی سحر قریشی از دخترش در اینستاگرام
ی است و دوست دارم یک خط تولید ایرانی هم داشته باشد. سه سال است که روی این موضوع کار می کنم. علاقه به مطالعه بعد از بازیگری کتاب می خوانم ولی اصلا رمان نمی خوانم. از همان اول هم به خواندن رمان هیچ علاقه ای نداشتم. البته قبل از بازیگر شدن اصلا کتاب نمی خواندم چون بچه درس خوانی هم نبودم هیچ علاقه ای به کتاب نداشتم. همیشه در دوران تحصیل کتاب های من تا آخر سال، نو باقی می ماند. ...
دیدار با خانواده شهید سیدروح الله عجمیان/ به پدری که سیاه نپوشیده و مادری که اشک نمی ریزد، چگونه می شود ...
همه عزت نفس از کجاست؟ معصومه دختر خواهر روح الله، همانی است که مشغول کار است. سنش را می پرسم. کلاس یازدهم است و دهه هشتادی! می پرسم در مدرس شما کسی می داند دایی روح الله کیست؟ می گوید جز همکلاسی هایم کسی نمی داند. بعد از روح الله حرف می زند: او 9 سال از من بزرگ تر بود و زیاد به خانه مان می آمد. با هم خیلی به مزار شهدا در حرم امامزاده محمد می رفتیم. روح الله این آخری ها که مهسا امینی از ...
برای توئی که نمیشناسمت
.... رکورد ها شکسته می شوند مثل رکورد گلزنی ملی دایی که توسط کریس رونالدو شکسته شد آنچه باقی می ماند به خصوص در ورزش مرام و معرفت پهلوانی است. در تاریخ ورزش ایران چند چهره معروف قهرمان ملی داشتیم، اما تنها یک نفر شد جهان پهلوان تختی. ساده است تختی واقعا مردمی بود مثل مردم زندگی می کرد و هیچگاه فراموش نکرد که از محله کم برخوردار خانی آباد به اوج عزت و افتخار رسیده است. او هرگز از مردم محروم و پایین شهر جدا نشد و نه مثل علی کریمی برج و بارویی ساخت نه مثل جناب دایی تجارت چندصد میلیاردی به راه انداخت و در پنت ...