یک گزارش فوتبالی از کمپ اشرف
سایر منابع:
سایر خبرها
خوزستان شهادت، کردستان ریاست
های نفتی که دودش به این راحتی ها پاک نمی شد. سن کم و سرمای شدید هوا سبب شده بود، تحمل شرایط کمی برایم سخت شود. به مدت 9 روز شیفت شب بودم و بعد پاس بخش شدم. پاس بخش کارش بهتر بود. داخل اتاق می ماندم و هرچند ساعت یک بار به نگهبان ها سر می زدم. و این شرایط تا کی ادامه داشت؟ یک روز در اتاق مشغول نماز خواندن بودم که فرمانده پایگاه بلند شد و بدون اینکه به من چیزی بگوید شروع کرد به ...
خودم با پلیس تماس گرفتم
فرار کنی؟ قطر. که قبلش دستگیر شدی. نه. تسلیم شدم. خودم با پلیس تماس گرفتم و گفتم کجا هستم. ماموران پلیس کیش آمدند و مرا دستگیر کردند. اسلحه را از کجا خریده بودی؟ از یک فروشنده سلاح در اینستاگرام. البته به من گلوله نداد و گلوله را از فرد دیگری خریدم. نترسید پلیس باشی؟ یک دوست مشترک داشتیم که سفارش من را کرده بود. الان پشیمان نیستی؟ باور کنید من فقط دنبال این بودم که آن فیلم منتشر نشود. اگر او این کار را نمی کرد، زنده بود و من هم قاتل نمی شدم. ...
چوپان شاهرودی یابنده توله یوزها: هر چه ماندم مادر توله ها نیامد/ گرگ و روباه توله ها را تهدید می کرد / ...
خودم نمی آوردم خطر شکار حیوانات وحشی برای آنها زیاد بود. ضمن اینکه بعد از اطمینان از نیامدن یوز مادر، با خودم گفتم توله ها را به آغل می برم و فردا دوباره به همانجا برمی گردانم. نیک فرجام در پاسخ به این پرسش که آیا توله ها در لانه یا چاله ای بودند، گفت: نه توله ها در حاشیه همان بیشه و نیزار و در روی چند نی خشک بودند. این چوپان با اشاره به اهمیت یوزپلنگ به عنوان یک گونه منطقه ...
زنی که جهادگر عرصه تولید شد/ از مزدی دوزی و قرض و قوله تا صادرات به عراق
: شوهرم درگیر اعتیاد بود و زندگی مشترکم با دو تا بچه به جدایی کشیده شد، دقیقا وقتی ریالی پول برای ادامه زندگی نداشتم. خیلی مستاصل بودم که به فکر خیاطی افتادم فورا دوره های مختلف خیاطی را گذراندم و مدرک گرفتم، بعد از آموزش خیاطی باز هم بدون پول و امکانات سری دوز شدم در شرایطی که حتی یک چرخ خیاطی هم نداشتم. از دوستم چرخ خیاطی قرض گرفتم و شروع کردم، ابتدای کار مزدی دوزی بود تا ...
سرنوشت آقای عکاس مجالس عروسی که به اجبار رییس باند دزدان شد / موبایلم را زدند که دزد شدم! + گفتگو
تحصیلکرده و خانواده دار هستم. ندارم، خودم کار و کاسبی آبرومندی دارم و شغلم عکاسی و فیلمبرداری از مجالس است. پس چطور همدست سارقان شدی؟ از بد روزگار. چند ماه قبل برای کارم مجبور شدم یک گوشی آیفون مدل بالا به صورت قسطی بخرم. اما یک روز که در خیابان مشغول صحبت با تلفن همراه بودم، ناگهان موتورسواری گوشی ام را سرقت کرد. دنیا برایم تیره و تار شد. علاوه بر قیمت گوشی، مدارک و عکس و فیلم ...
ماجرای تلخ مسموم کردن زن جوان با آبمیوه و آزار او!
با به نامزدم گفتم و فورا به پزشکی قانونی رفتم. کارشناسان پزشکی قانونی، مواد بیهوشی را در خونم تشخیص دادند که حاوی هروئین بود. بر اثر مواد بیهوشی مغزم دچار التهاب شده و هنوز بعد از گذشت چند ماه دارو می خورم و به حال عادی برنگشته ام. سومین شاکی گفت: بعد از آشنایی با آرش، او برایم اسنپ گرفت تا به دیدنش بروم. بین راه او مرا با آبمیوه مسموم کرد و وقتی به هوش آمدم فهمیدم به من تعرض شده است ...
جزییات تکاندهنده از قتل پزشک طب سنتی با دستور همسر
میلیون تومانی برای قتل شوهرش داد، وسوسه شدم و با خودم گفتم با این 200 میلیون تومان زندگی ام را سر و سامان می دهم و قبول کردم. *دستمزد را گرفتی؟ نه. او 40 میلیون تومان اول به عنوان علی الحساب به من داد و قرار شد پس از قتل 160 میلیون تومان دیگر به من بدهد، اما بعد از قتل زیر حرفش زد و بقیه دستمزد مرا نداد. *درباره شب حادثه توضیح بده؟ ما از یک ماه قبل نقشه ...
دختر 14 ساله مادرش را با سیم شارژر خفه کرد / نیلا: در شب قتل نزد دوست پسرم بودم!
شده اما او هم چنان اتهامات را نمی پذیرد. نیلا تاکید می کند: می گفتند مادرم با سیم شارژر خفه شده است و روی سیم شارژر اثر انگشت من بود.من می گفتم چون شارژر من بود و اثر انگشتم هم روی آن مانده است.اما می گفتند در دوربین مدار بسته مقابل خانه مان هم تصویر ورود فرد مشکوکی دیده نشده است.تصویر صحبت کردن من و دوست پسرم در فیلم بود.که بعد او رفته و فرد دیگری وارد نشد. وقتی از نیلا می خواهیم یک ...
انتظار دانشجویان از مسئولان شنیدن صدای آنهاست
16 آذرماه در ایران روز دانشجو است و هرساله بزرگداشت این روز در دانشگاه های مختلف برگزار می شود. دانشجویان جمعیت زیادی از کشور را تشکیل می دهند و در حقیقت آینده سازان این مرز و بوم هستند. خبرگزاری ایکنای خراسان رضوی، به همین مناسبت با دانشجویانی از دانشگاه های مختلف مشهد گفت وگویی داشته که باهم می خوانیم. شادی 20 سال دارد و دانشجوی ترم سوم رشته معماری است. وقتی از او درباره ...
من به خاطر خدا می جنگم
...، عمر احمد در دنیا تمام است. ناراحت شدم. خب چه کنم، مادرم دیگر! به امام گفتم: آقا! ناراحتم! و امام فرمودند: ناراحت نباش، تمدیدش کردم. وقتی خوابم را برای احمد تعریف کردم، فقط خندید. انگار می دونست که مدت این تمدید کوتاه است، خیلی کوتاه، فقط به اندازه یک ماه! خواب مادر خیلی زود به واقعیت تبدیل شد. ساعت نه شب رادیو گوش می کردم که اعلام کرد یکی از خلبانان دلاور هوانیروز در ایلام به ...
شهید سید علی محمد برقعی: تا می توانید از جمهوری اسلامی دفاع کنید!
چیزی مضایقه ای ندارند و سلام به دوستان و آشنایانی که ادامه دهنده راه شهدا هستند. سلام بر پدر و مادرم که با زحمات زیاد توانستند فرزندی را تربیت کنند که بتواند در جبهه های حق علیه ظلم بجنگد و با کمک و یاری خدا راه کربلا را باز کرده و رفته رفته راه بیت المقدس و قدس عزیز را باز کنیم. و سلام به برادرانم و امیدوارم که اگر شهید شدم راهم را ادامه دهند و نگذارند سنگرم خالی بماند و با ...
زن میانسال: می خواستیم مهریه مان را خرج بسیج کنیم
، احساس می کردند زندگی روزمره شان می تواند مدل دیگری باشد. وقتی در این اردوها صبح زود بیدار می شدند و نمازشان را می خواندند و برنامه و ورزش صبحگاهی شان را برگزار می کردند و به ترتیب به کلاس ها می رفتند، زمانی که اردو را ترک می کردند، یک حس و انرژی خاصی برایشان ایجاد شده بود. هم مهربانی بود و هم جدیت یکی از دوستان 30 سال بعد مرا دید و گفت من را می شناسید؟ گفتم نه. خودش را معرفی کرد ...
قتل همسر با ماهیتابه
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی گرو ، رسیدگی به این پرونده ا شهریورماه سال به دنبال کشته شدن زنی 75 ساله به نام رباب در در خانه اش در پرند رباط کریم آغاز شد. وقتی ماموران رهسپار خانه قربانی شدند با جسد خونین زن سالخورده روبه رو شدند که در آشپزخانه قرار داشت و ماهیتابه ای خونین کنار وی افتاده بود که شواهد نشان می داد پیرزن با ضربه ماهیتابه به سرش از پا درآمده است. پسر قربانی که ...
یادگاری های سیاه دختر 17 ساله مشهدی
را ثبت کند. دختر مشهدی ادامه داد: من هم که به او علاقه مند بودم، بدون حجاب در کنارش ظاهر می شدم، خلاصه مدتی بعد یعقوب همواره از من درخواست های غیراخلاقی داشت، اما وقتی با مخالفت من روبه رو شد، مدتی با دلخوری با من برخورد می کرد، اما زمانی که متوجه سرسختی من شد، مرا تهدید کرد که تصاویر دو نفره مان را برای برادر و خانواده ام می فرستد. او بیان کرد: من هم که خیلی از برادرم می ...
اینچه درگاهی: استعفا دادم تا ورزشکارانم قربانی نشوند؛ ژیمناستیک را از خطر تعلیق دور کردیم
...> رئیس سابق فدراسیون ژیمناستیک اظهارداشت: در آخرین مسابقات جام جهانی در رقابت های کسب سهمیه المپیک در تیرماه سال 1400، مدال طلا و برنز کسب کردیم. زمانی که من به فدراسیون ژیمناستیک آمدم از فدراسیون جهانی در مورد رنکینگ ایران سوال پرسیدم که همان موقع به من گفتند تا کنون کسی از ایران چنین سوالی از ما نپرسیده است؛ سال بعد به رنک 69 و بعد 50 و سال اخر به رنک 24 صعود کردیم. **در انتخابات شرکت ...
قله های کوماسی شاهد شکنجه های حمید بود
چه سالی با شهید هدایتی ازدواج کردید و نحوه آشنایی تان چطور بود؟ من متولد سال 1338 هستم و همسرم هم متولد همین سال در بابل بود. همسن بودیم. خانواده ایشان بعد ها به شیرگاه مهاجرت کردند. یک خانواده بسیار مذهبی داشتند. مادر شوهرم صورتش را با پوشیه می پوشاند. پدر شوهرم هم اهل مسجد بود. خود شهید از چهارسالگی همراه مادرش به مسجد می رفت و اذان می گفت و از همان موقع نماز می خواند. من هم در خانواده مذهبی بزرگ شده بودم. خانواده ام اهل قرآن بودند. پوشیه می گذاشتم و با خواهر عبدالحمید در مسجد فعالیت می کردیم. خواهر شهید بحث خو ...
انسیه خزعلی: چیزی تحت عنوان گشت ارشاد وجود ندارد
باز می گردد و همه باید برای تغییر این مسأله همکاری کنند. معاون امور زنان و خانواده رییس جمهور گفت: ما این تجربه را در دانشگاه الزهرا داشتیم که دانشجویان وقتی از یک مقطع فارغ التحصیل می شدند و برای مقطع دیگر به دانشگاه دیگری می رفتند بعد به ما می گفتند که ما در این دانشگاه متوجه شدیم که چه ظرفیت و توانایی هایی داریم. علت این بود که در دانشگاه های دیگر معمولاً کارها در اختیار آقایان است ...
قهرمان پارالمپیک؛ از مدرسه رفتن با فرغون تا طلای توکیو!
والیبال نشسته را پیگیری کردم و در مسابقات قهرمانی کشور و لیگ باشگاهی شرکت کردم تا برای تیم ملی انتخاب شدم اما متاسفانه خط خوردم، گفتند دستات کشیده نیست و بازیکنان بهتر از من برای حضور در تیم ملی وجود دارد، گفتم دوباره تلاش می کنم تا به تیم ملی وارد شوم اما برای بار دوم نیز خط خوردم، برای سومین سال نیز به دنبال حضور در تیم ملی بودم که با تشویق مربی استانی به سمت دوومیدانی گرایش پیدا کردم و به من گفت ...
روی دیوار بنویسید من ایدز دارم !
زندگی نمی کردن. از وقتی پاک شدم هر سه ماه یک بار آزمایش اچ ای وی میدادم. دقیقا یک سال بعد از ازدواج و روزی که فرداش تاریخ صیغه تموم می شد و باید می رفتیم تمدید می کردیم، بعد از انجام تست، بهم گفتن دوس پسر داری؟. گفتم شوهر دارم. گفتن داری با اچ آی وی زندگی میکنی. دیوانگی که تنها 5 روز طول کشید هیچی دیگه دیوونه رو دیدی؟. توی خیابون مثل دیوونه ها بودم و اومدم خونه. مثل همیشه ...
پرونده تعرض به 7 زن در مرحله تازه/ متهمان منکر رابطه سیاه!
تشخیص دادند که حاوی هروئین بود. بر اثر مواد بیهوشی مغزم دچار التهاب شده و هنوز بعد از گذشت چند ماه دارو می خورم و به حال عادی برنگشته ام. سومین شاکی گفت: بعد از آشنایی با آرش، او برایم اسنپ گرفت تا به دیدنش بروم. بین راه او مرا با آبمیوه مسموم کرد و وقتی به هوش آمدم فهمیدم به من تعرض شده است. آرش و دوستش به زور رمز کارت عابربانکم را گرفتند و مرا از ماشین پیاده کردند. سه روز گیج بودم و ...
شهید محسن بیابانی مظلوم قمی: اگر زمین افتادم؛ اسلحه ام را بردار!
علی اکبر امام حسین (ع) گریه کنید. ای برادر عزیز ای محمد جان درست را خوب بخوان و همیشه کتاب هایی مطالعه کن که رضای خدا در آن باشد مبادا کتابی بخوانی که خدا و حضرت محمد (ص) و صاحب الزمان (عج) را ناراحت کند. اما تو ای برادرم جواد اگر من شهید شدم راه مرا ادامه بده و اگر اسلحه من از دستم افتاد تو اسلحه را بردار و به مبارزه بپرداز؛ زیرا این راه راهی است که تمام خانواده های شهدا ...
علت اخراج ایرانی ها از عراق چه بود؟/امام چه موضعی گرفتند؟
یا اثاثی بردارد بیرونش کنند و در این راه تنها به تعدادی از علمای بزرگ آن هم با ضمانت افرادی اجازه دادند که در ظرف مدت کوتاهی اثاثیه شان را جمع و جور کنند و با خانواده به ایران بیایند. (کتاب خاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)؛ ص 287-289) آیت الله محمدرضا رحمت از شاگردان امام در نجف اشرف درباره برخورد حزب بعث عراق با ایرانیان مقیم آن کشور گفته است: بعد از آن ...
بیماری پوتین چقدر بدخیم است؟
مجرم نکنید! عراق شرط سفر به این کشور را برداشت حجم بارندگی 24 ساعت گذشته تهران چقدر بود؟ اطلاعیه سازمان امور دانشجویان درباره مسمومیت ها تخم مرغ گران تر می شود؟ جزییات قتل و سرقت اموال پزشک جوان به دستور همسرش حمله پلنگ سرخه حصار به گربه ها و سگ ها! این نیکوکاران قلابی کلاهبردارند! ایلان ماسک: در مغز بچه خودم هم تراشه می گذارم ...
انگلیس کیست که بخواهد استقلال ما را به رسمیت بشناسد؟!
جمله وقایعی که بر من روی داده، دو سال مهاجرت است با مجاهدین ایرانی، در جنگ عمومی [=جنگ جهانی]که به مسافرت عراق عرب و سوریه و اسلامبول منتهی شد که تفصیل آن را مجالی باید و نیز دو دفعه مورد حمله شدم؛ یکی در اصفهان که در مدرسه جده بزرگ در وسط روز، چهار تیر تفنگ و ... به من انداختند، ولی موفق نشدند و آن ها را تعقیب نکردم و مرتبه دوم سال گذشته بود که جنب مدرسه سپهسالار، اول آفتاب که به جهت تدریس به ...
عروس خانم جای حجله به کلانتری رفت ! / فرار با لباس عروس از دست داماد مشهدی !
بیشتر از این مورد شکنجه های جسمی قرار بگیرم. از سوی دیگر چون هیچ آشنایی در مشهد نداشتم با پدرم تماس گرفتم و همان شب به شهرستان رفتم ولی روز بعد همسرم به اتهام گوشی تلفن از من شکایت کرد در حالی که خودش گوشی را به دیوار کوبیده و خرد کرده بود. کتک کاری بین 2 خانواده عروس و داماد در همین حال پدرم که از مشکلات شرم آور من خبر نداشت و من هم به شدت خجالت می کشیدم این گونه مشکلات را ...
ابوالفضل جلالی: بازی در جام جهانی رویای بچگی ام بود/ فکر خوردن 6 گل از انگلیس را نمی کردیم
.... همان 20 دقیقه فرصت بازی مقابل آمریکا، نشان داد که جلالی آینده خوبی دارد و می تواند حتی در بازی های جام ملت های آسیا یکی از بازیکنان ثابت تیم ملی باشد. جلالی بعد از بازگشت تیم ملی از قطر این روزها در مازندران مشغول استراحت است. با این حال فرصتی دست داد تا با ابوالفضل در خصوص اولین تجربه اش در بزرگ ترین فستیوال فوتبالی دنیا و اتفاقات مربوط به حذف تیم ملی گفت و گویی انجام دهیم که در ...
کلاسیک دکتر جکیل و آقای هاید در بازار نشر ایران
...> رابرت لوئیس استیونسون در سال 1894 در حالی که داشت با همسرش صحبت می کرد و در بطری نوشیدنی را باز می کرد، ناگهان از همسرش پرسید: این چی بود؟ آیا صورتم عجیب به نظر می رسد؟ و از حال رفت. او چند ساعت پس از این اتفاق در سن 44 سالگی جان خود را از دست داد. قسمتی از متن کتاب تماس دستش خون را در رگ هایم منجمد کرد؛ او را عقب راندم و گفتم: صبور باشید آقا. گویا فراموش کرده اید هنوز ...
وانتش را فروخت و رفت سوریه + عکس
کردند چون سرباز نمونه شده بود. * نظمش خوب بود پدرش کاسب بود و یک لقمه نان حلال می آورد. من هم که الهی شکر زنِ توی خانه بودم و بالاخره با وضعیتمان می ساختیم. همه چیزش درست بود. هم نظمش خوب بود هم به بقیه احترام می گذاشت. همه می دیدن که بچه نمازخوان و قرآن خوان است و به خدا اعتقاد دارد. کوتاهی نمی کرد. وقتی می گفتند یک کاری بکند، همان کار را انجام می داد. * بعد از ...
جلب اعتماد، کلید مستندهای خانوادگی
که در این حوزه کار می کند. یک بخش سخت ماجرا هم داریم که قضاوت هاست و در همه آثاری که خودم کار کردم با این موضوع روبه رو شدم که فرد از قضاوت دیگران می ترسد. به عنوان مثال، می گوید نکند این حرف را بزنم و بعد مخاطب برداشت دیگری داشته باشد، حتی این موضوع را هم مطرح می کند که شاید بعد از پخش مستند نتوانیم در این کشور برای خودمان زندگی کنیم، چون به اندازه کافی قضاوت و حرف و حدیث پشت سرمان هست. همین ترس ...