رکورددار گواهینامه رانندگی در ایران کیست؟
سایر منابع:
سایر خبرها
با بدشانسی مقابل قهرمان جهان مغلوب شدم/ نمی گذاریم دوباره ژاپن گربه سیاه ما شود
محمد رهبری ملی پوش شمشیربازی درباره نتایج خود در جام جهانی شمشیربازی بوداپست اظهار کرد: از عملکردم راضی هستم. البته با توجه به تمرینات خود در ایران و مجارستان از خودم انتظار داشتم که از جدول 64 نفره بالاتر بروم، اما بدشانسی گریبانگیرم شد و مقابل قهرمان جهان با نتیجه نزدیک مغلوب شدم. شکی ندارم که در مسابقات آینده می توانم بهتر از این نتیجه بگیرم. هدفم بیشتر از همه درخشش در گزینشی المپیک است. او ...
امید دارم به تیم ملی بروم/ از بی مهری مسئولین ناراحتم/ در ده دقیقه 600گرم وزن کم کردم!
کردم و همینطور چند ورزش دیگر را ادامه دادم تا رسیدم به سنگ نوردی و در سن ده سالگی سنگ نوردی را شروع کردم و به طور حرفه ای فعالیت داشتم تا هشت سال که کرونا اومد و سالن ها بسته شد که مجبور شدم بدن سازی کار کنم تا بدنم افت نکند برای سنگ نوردی ولی با الهام الهام بخش آشنا شدم و او مربی من شد و من علاقمند شدم به رشته پاور لیفتینگ و سه سال است که رشته پاور لیفتینگ را ادامه می دهم. در مورد ورزش ...
فال روز 22 فروردین ماه | فردا قراره برات یه اتفاق هیجان انگیز بیفته
ل مورد نظر که بیش از 1.9 هزار عضو داشت، چند وام موجود را برای فروش عرضه کرده از طرفی خواهان خرید وام دیگران نیز بود به همین دلیل در یکی از آگهی های خود عبارت وام ازدواج تون نقدی چند؟ را درج کرده بود. از طریق شماره تلفنی که در آگهی، تماس گرفتم، پس از چند نوبت بوق اشغال، سرانجام موفق به برقراری تماس شدم، پشت خط مردی در همان ابتدای مکالمه گفت: خریداری یا فروشنده. راستش برا ...
کلاهبرداری تفریحی از دختران دم بخت
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جوان، چندی قبل دختر تحصیلکرده ای در تهران به اداره پلیس رفت و از پسر جوانی به اتهام کلاهبرداری شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: من مهندسم و به تازگی تحصیلاتم را تمام کرده ام. مدتی قبل در یکی از شبکه های اجتماعی با پسر جوانی به نام کامران آشنا شدم. او پسر پولداری بود و در شرکت پدرش کار می کرد. آشنایی ما ادامه داشت و بعد هم از من خواستگاری کرد. هر زمانی به ...
کلاهبرداری میلیاردی دکتر قلابی از 100 دختر دم بخت!
تحصیلکرده ام. متاهلی؟ چند سال قبل جدا شدم، اما یک دختر نوجوان دارم. سابقه داری؟ سابقه کلاهبرداری دارم، اما با این شیوه نبود. با شریکم درگیر شدم و او به اتهام کلاهبرداری از من شکایت کرد. با پول هایی که به دست می آوردی چه کار می کردی؟ سرمایه گذاری می کردم؛ دلار و زمین می خریدم. در شهرهای مختلف هم طعمه هایت را به دام می انداختی ...
صیغه شدن زن خائن با دوست صمیمی شوهرش ! / شرم آورترین خیانت زن ایرانی را ببینید !
با زنان دیگری نیز ارتباط داشت و من تازه فهمیدم چه اشتباه بزرگی مرتکب شده ام در این شرایط تصمیم گرفتم برای همیشه همت را از زندگی ام بیرون کنم به همین دلیل در خانه ام را قفل کردم و دیگر او را به زندگی مشترک مان راه ندادم ولی روز بعد از این حادثه زمانی که به همراه دخترم به خانه بازگشتم متوجه سرقت طلاها، مدارک و گوشی دخترم شدم از آن جایی که گاو صندوق و در اتاق با کلید باز شده بود، دریافتم که این سرقت را همت انجام داده است. چند ساعت بعد پیامکی برایم فرستاد و تهدید کرد تصاویر خصوصی دخترم را در فضای مجازی منتشر می کند و... کدخبر: 883483 1402/01/20 23:10:47 لینک کپی شد ...
قضاوت هایی برای افراد چاق
هزار درد و مرض دیگر. من یک جوری غذا می خوردم که اگر کسی جلویم را نمی گرفت با غذا خودم را خفه می کردم. بعد از اینکه حسابی چاق شدم درمان را شروع کردم اما چه فایده مگر وزن به این راحتی پایین می آید، تازه فهمیده ام زندگی با چاقی چقدر سخت است. هر جا می روم با انگشت نشانم می دهند. می گویند مرد چاقه آمد یا مسخره ام می کنند و می خندند. از این بدترهر جا می روم یک دستور غذایی جدید و رژیم جدید می شنوم که گاه ...
طلبه ای که 13 خانواده کپرنشین را خانه دار کرد
...> حجت الاسلام ادریس سابکی، متولد سال 1373 و امام محله بزمان شهرستان ایرانشهر استان سیستان و بلوچستان است که در مسجد فاطمه الزهرا(س) این منطقه به امر مقدس تبلیغ می پردازد. او از سال 95 به انجام فعالیت های تبلیغی مشغول است و در اغتشاشات اخیر نیز مثل همیشه پا به میدان گذاشت تا در این برهه نیز نام خود را به عنوان یکی از دلسوزان واقعی جامعه ثبت کند. حجت الاسلام سابکی در مدارس حضور پیدا کرده ...
اسیدپاشی عاشق کینه جو به زن جوان و دختر بی گناهش / این گفتگو دلتان را به درد می آورد! + عکس
زندگی برایم سخت شود. بعد از جدایی چه می کردی؟ سرکار می رفتم که البته قبل از جدایی هم شاغل بودم.خانواده ام از من و فرزندم حمایت می کردند و می خواستم زندگی آرامی برای خودم بسازم اما همسر سابقم با موضوع طلاقمان کنار نمی آمد.در آخر هم به همین دلیل دست به چنین کاری زد. چطور متوجه شده بودی که کنار نیامده؟ تماس می گرفت و می گفت نمی تواند دوری من را تحمل ...
کوهنورد قمی در راه اورست/ صعودم را به شهدای ایران تقدیم می کنم
روح الله کاظمی، کوهنورد قمی که سال گذشته موفقیت صعود به قله ماناسلو را در کارنامه خود ثبت کرد، این بار آماده صعود به بلندترین قله جهان یعنی اورست شده است. در حاشیه مراسم بدرقه این کوهنورد قمی، گفت وگویی با او داشتیم. روح الله کاظمی در گفت وگو با ایسنا عنوان کرد: سال گذشته به قله ماناسلو که یکی از قله های بالای هشت هزار متر است صعود کردم و در حال حاضر نیز آماده صعود به قله اورست هستم ...
روایت پزشک کرونایی از صحنه های آخرالزمانی در یک بیمارستان !
شنیده که کد ملی و آدرسم را پشت سر هم تکرار می کردم. یک روز یا دو روز بعد بهتر شدم طوری که تا کنار پنجره اتاق می رفتم، از کنار پنجره ماشین های بهشت زهرا را می دیدم سال ها بود که ماشین های بهشت زهرا بنز های جدید شده بودند اما آن روز ها تعداد فوتی ها زیاد بودند و حتی ماشین های قدیمی را هم به کار گرفته بودند. چه مظلوم بودند خانواده هایی که پشت این ماشین ها می رفتند، بیشتر از یکی دو نفر اجازه ...
فکر می کردم کارگردان فریبم می دهد!
هستید؟ 1357 اهل کجا؟ متولد تهران هستم، اما از کودکی به کرج آمده ایم. چه شد که سمت ترجمه آمدید؟ رشته تحصیلی تان بوده؟ از دوم دبیرستان به کانون زبان رفتم. آن زمان هم خیلی سخت بود و ثبت نام اینترنتی نداشت. مادرم ساعت 5 صبح رفت در صف ایستاد تا توانست مرا ثبت نام کند. به این ترتیب ادامه دادم و بعد از مدتی هم شروع کردم به ترجمه کردن برای دوستان و اطرافیان و ...
دانشجوی نمونه کشور: همواره خود را به کشور بدهکار می دانم/ می گفتند ادامه تحصیل با دوقلوها محال است اما ...
توجه به علاقه و دغدغه ای که نسبت به حل مسائل حکمرانی کشور داشتم، با استفاده از ظرفیت پذیرش بدون آزمون استعدادهای درخشان، در گرایش حقوق عمومی دانشگاه تهران پذیرفته شدم و پس از دفاع موفقیت آمیز از پایان نامه خود، در سال 1397 موفق به کسب جایزه شهید احدی بنیاد ملی نخبگان و پذیرش بدون آزمون در مقطع دکتری این رشته شدم. هم اکنون نیز در شرف دفاع از رساله خود هستم. دانشجویانی می توانند در جشنواره ...
نجات یافته از قصاص رضایت بگیر شد
بود و من درحالی که چنگک نان در دستم بود برای وساطت به سمتش رفتم و اصلا نمی دانم چه شد که در درگیری چنگک به او برخورد کرد و زخمی شد و پس از 5روز جانش را از دست داد. 9سال تمام در زندان بودم. اولیای دم درخواستشان قصاص بود و خب حق قانونی آنها بود که مرا مجازات کنند. چند وقت بعد تأیید حکم قصاصم در زندان به من ابلاغ شد و نمی دانید چه روزهای وحشتناکی داشتم. اینکه در زندان هر لحظه کابوس مرگ و ...
در سریال های ایرانی از بدلکار و جلوه های ویژه به درستی استفاده نمی شود/ 45 درصد شنواییم را از دست دادم، ...
، پایم آسیب دید و نقشم را به ناچار کمرنگ تر کردند. با وجود اینکه بیش از یک سال از این اتفاق گذشته هنوز هم در راه رفتن مشکل دارم و مدام برای درمان به فیزیوتراپی و پزشک مراجعه می کنم. متأسفانه در کشور ما از بدلکار و جلوه های ویژه به درستی استفاده نمی شود، من با 65 سال سن مجبور بودم که خودم اسب سواری کنم. در یک سکانس حدود 20 تا 30 بار به صورت واقعی اسب سواری کردم و در یک اتفاق به زمین افتادم و این مشکل ...
چرا کیومرث پوراحمد خود را مدیون نادر ابراهیمی می دانست؟
: محمدرضا فروتن و الناز شاکردوست را من به سینما معرفی کردم و افسانه بایگان سطح کارش با فیلم خواهران غریب عوض شد. فیلم خواهران غریب بسیار موفق بود در جشنواره فیلم فجر و چند جشنواره خارجی جایزه گرفت و آقای زم اصرار داشت قسمت دوم این فیلم را هم بسازیم، اما من موافق نبودم و گفتم نمی خواهم خودم را تکرار کنم. این کارگردان سینما درباره چگونگی ساخت فیلم گل یخ نیز عنوان کرده بود: روزی وحید ...
زن جوان: لیاقت اعتماد همسرم را نداشتم/برای لذت بیشتر با یک جوان رابطه پیدا کردم!
پوشیدن لباس های نامناسب وضعیت ظاهری خودم را تغییر داده بودم من پا را فراتر گذاشته بودم و از یک حجاب معمولی به یک بی حجاب و بد لباس تبدیل شده بودم. یک روز همسرم خیلی راحت اجازه داد برای آن که از تنهایی بیرون بیایم در یک شرکت تولیدی کار کنم همه کارگران آن شرکت زن بودند و در شبکه های اجتماعی تلفن همراه عضویت داشتند من هم با خرید گوشی گران قیمت تحت تاثیر همکارانم قرار گرفتم و عضو یکی از گروه ...
پیشنهاد شوهر به زنش: ارتباط با مردان غریبه
ارتباط برقرار کنم ولی وقتی این موضوع را مطرح کرد من به شدت عصبانی شدم و او را مردی شیطان صفت خواندم که حتی به همسرش نیز رحم نمی کند! به همین دلیل امید هم با خشم و عصبانیت به من حمله کرد و مرا به شدت کتک زد. دیگر تصمیم خودم را گرفتم و قصد داشتم از او طلاق بگیرم که فهمیدم دختر و پسر دوقلویی را باردار هستم! خیلی زود از تصمیم خودم منصرف شدم چرا که نه می توانستم از فرزندانم جدا شوم ...
ماجرای استقبال گرم زن کُرد از رزمندگان یخ زده
پیروزی انقلاب در کمیته شهر قم مشغول فعالیت شده و به محض تشکیل سپاه در سال 58 وارد سپاه پاسداران شدم و یکی از مربیان تاکتیک عملیات روز های آغازین سپاه بودم. آن زمان، چون سپاه تازه تشکیل شده بود، آموزش اهمیت بسیار زیادی داشت که خداوند به من لطف کرد و در کنار دوستان دیگر که بعد ها به شهادت رسیدند، مربی تاکتیک عملیات شدم و به آموزش نیرو ها پرداختم. آن زمان منافقین با بحث های مختلفی نظیر خلق عرب، خلق ...
رابطه مخفیانه سرباز پادگان با دختر قد بلند
دیگر آن دختر را ببینم ، ولی این کارها فایده ای نداشت تا این که حدود یک ماه بعد از این ماجرا، روزی به طور اتفاقی با یکی از سربازان هم خدمتی ام مشغول گفت وگو بودم که متوجه شدم فربد آن دختر را به خوبی می شناسد؛ چرا که فربد هم از طایفه آن دختر بود. دیگر در پوست خودم نمی گنجیدم و سعی کردم به آن سرباز هم خدمتی ام نزدیک تر شوم تا این که بالاخره به هر ترفندی شده بود موفق شدم شماره تلفن هاجر را ...
کلاه 5میلیاردی بر سر سارق عشق فوتبال
به گزارش تازه نیوز، این پرونده اوایل بهمن سال گذشته به جریان افتاد. نخستین شاکی مرد تاجری بود که به قاضی مصطفی تقی زاده، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت گفت: همراه خانواده ام به میهمانی رفته بودیم که پس از بازگشت به خانه متوجه شدم در ورودی با دیلم تخریب و دزدان وارد خانه شده و حدود یک و نیم میلیارد تومان طلایم را سرقت کرده اند. سارقان خشن به نقل از همشهری، با ثبت این شکایت ...
شهید رضا قشقایی سپر بلای دانشمند هسته ای شد/بازنشر
به تجلی رساندند و بار دیگر قدرت و عظمت ایرانی را به تمام دنیا نشان دادند. به همین مناسبت روابط عمومی بنیاد شهیدو امور ایثارگران شهرستان های استان تهران به بازخوانی خاطرات شهادت شهید رضا قشقایی پرداخته است. شهیدی که سپر بلای دانشمند هسته ای شد شهید رضا قشقایی فرد، هم یکی از همان شهداست همان هایی که جان خود را برای هسته ای و شهدای آن سپر بلا کرد. شاید بی انصافی باشد که نام شهید ...
عزتمندی؛ صفتی که از پس خروارها دردمندی جانبازان خود را به رخ می کشد
شدم که خیلی حاد نبود. بیش از 40 سال است از مجروحیت من می گذرد و کلکسیونی از درد و ترکش و شیمیایی هستم. یکبار که برای مداوا به تهران رفتم، کپسول اکسیژن را با خودم نبرده بودم؛ که در نزدیکی بیمارستان ساسان افتادم و دست و پاهایم دچار اسپاسم شد. تا یکی دو ساعت در این حالت بودم. عابرانی که رد می شدند، رویم پول می ریختند. فکر کردند من گدا و یا .... هستم. خیلی از جانبازان سرافراز ...
من یک جا مانده ام!
گروه استان های دفاع پرس - زهرا رسولی؛ همه چیز از یک بنر نصب شده در دانشگاه شروع شد، چقدر خوشحال شدم با اینکه خبرنگارم ولی هیچ وقت فرصت نشده بود که به راهیان نور بروم. خیلی دوست داشتم بدون تشریفات، مثل همه دانشجوهای دیگر به اردوی دانشجویی بروم، همین که بنر را دیدم نور امیدی در دلم روشن شد، پاهایم سست شد، یعنی این بار واقعا رفتنی شدم؟ سال ها بود وصف راهیان نور رو شنیده بودم و ...
مکالمه عجیب ناظر بازی و دروازه بان نفت MIS
بالا برد و داور کارت زرد اول را به من داد، داشتم می رفتم کارت زرد دوم را هم گرفتم. اخراج شدم و نتوانستم چیزی بگویم، رفته بودم از تجربیاتم به سینا بگویم که این اتفاقات افتاد. خودم متوجه نشدم چرا کارت زرد دوم را گرفتم. وقتی شرایط تیم بد باشد همه بر علیهمان هستند و آدم نمی تواند چیزی بگوید و فردا محروممان می کنند. وی در مورد اینکه با این شکست سقوط نفت قطعی شد یا خیر ادامه داد: در جدول که ...
قلبم آرام می گیرد
لحظه های شیرین و شورانگیزشان را ثبت می کرد. برای من که دورتر نشسته بودم، همهمه و قیام ناگهان میهمانان نشانه ورود حضرت آقا بود. لحظه دیدار نزدیک است... باز می لرزد دلم، دستم! باز گویی در جهان دیگری هستم. همهمه ها آرام شد و دست ها کم کم پایین می آمدند که دیدار ماه نصیبم شد. هرگز حضرت آقا را آنقدر از نزدیک ندیده بودم. به خودم جرات دادم و کمی دیرتر از جمع دستم را بلند کردم و در ...
ناگفته های ماموری که حادثه تروریستی حرم رضوی را پایان داد
صدا ها برایم طبیعی بود. گهگاهی اتفاق می افتاد که بچه ای پدر و مادرش را اذیت می کرد و والدینش بر سر او جیغ می زدند، اما آن روز صدای جیغ غیر طبیعی و ادامه دار بود. من هم خارج از صحن، با فاصله بیشتر از صد متر با محل بودم و زمانی که حادثه را دیدم متوجه اتفاقی غیر طبیعی شدم. چندین بار با تروریست حرم، چشم در چشم شدم... این مامور امنیتی و خادم حرم مطهر امام رضا (ع) ادامه داد: با ...
بچه ها آینه رفتاری پدر و مادرند
انگار یاد خاطره ای افتاده باشد با خنده می گوید: یک بار دیر از کلاس برگشتم. رسیدم خانه نیمه شب بود. پدرم در را که باز کرد خیلی عصبانی شد و با غیظ گفت: تا حالا کجا بودی؟ گفتم: جلسه قرآن. او هم با همان لحن گفت: تا الان هر کجا بودی برو همان جا. بعد هم رفت تو. من پشت در ماندم و به خودم اجازه ندادم که داخل خانه شوم. تا اینکه صبح برای نماز می خواست به مسجد برود، دید من پشت در هستم. گفت: چرا داخل نشدی ...
ماجرای شهیدی که برای روایت کتابش حاضر شد
است؟ حاج حمید بعد از شهادت پدر و برادرش در سال 62 شروع به گرفتن روزه های قضای آن ها می کند و وقتی که این روزه های قضا تمام می شود، روزه داری او تمام نمی شود و تا 6 دی ماه سال 93 که به شهادت رسید، روزه بود. حالا روز هایی بوده است که نمی توانست روزه بگیرد، باز هم نهار نمی خورد. من به شدت جذب این شخصیت شدم و مرتب با همسرم درباره او حرف می زدیم. این شخصیت برایم دست نیافتنی و عظیم بود و دلم ...
مردمی زیست و مردمی رفت
اینکه قبول کرد، خورد و خوراکم با او باشد و خودم هزینه تحصیلم را بدهم. آن زمان به مدرسه پولی می رفتم. ماهی 2 تومان می گرفتند. برای همین از 14 سالگی در یزد کار کردم، اول به طلاسازی رفتم و بعد دندانسازی. 6 ماهی آنجا بودم و دندانساز به خاطر جدیتم از من خوشش می آمد. ولی من دوست داشتم به جای دندانسازی، دندان بکشم. یک روز پیرزنی آمد و قرار بود که همه دندان هایش را بکشد و استاد که علاقه ام را می دانست به ...