سایر منابع:
سایر خبرها
عشق به دختر جوان، سر زن دوم را به باد داد
او را خفه کردم و بعد از قتل، جسد را لای پتو پیچیدم و در صندوق عقب پرایدم گذاشتم، سپس آن را در گودالی در شریف آباد دفن کردم و به خانه برگشتم. به دنبال اعتراف های این مرد و بازسازی صحنه جرم، برای وی کیفرخواست صادر و پرونده اش به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در دادگاه در ابتدای جلسه دادگاه، مادر شقایق که تنها ولی دم بود در جایگاه ویژه ایستاد و برای ...
قتل انتقامجویانه بخاطر شکستن بینی پسربچه 5 ساله ! / داستانی از نامردی یک برادر !
حوالی تهران شناسایی و دستگیر شد. متهم روز گذشته در شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران تحت بازجویی قرار گرفت. گفت و گو با قاتل پشیمان ادامه این گزارش را در گفت و گوی خبرنگار ایران با متهم پرونده بخوانید. درگیری تو و برادرانت با مقتول چه بود؟ من درگیری ای نداشتم، حدود 13 سال است ایران زندگی می کنم و فقط درگیر کار و زندگی خودم بودم .6 سال قبل ازدواج ...
زن 28 ساله: شوهرم مچم را موقع خیانت گرفت
مدت از همسرم غافل بودم و دخترم نیز به خانواده همسرم وابسته شده بود. در این روزها هنگامی به خودم آمدم که احساس کردم همسرم به من خیانت می کند. این موضوع بسیار مرا نگران کرد چرا که من از نظر زیبایی چهره، سن و سال و خیلی موارد دیگر چیزی کم نداشتم و نمی توانستم خیانت همسرم را تحمل کنم با وجود این هیچ گاه در این باره چیزی به همسرم نگفتم تا این که روزی به طور سرزده وارد خانه شدم و زن جوانی را ...
روایتی تلخ از یک پرونده همسرکشی
خاکی و بدون سهیلا به خانه برگشت. شروع تحقیقات پلیسی تا صبح خواب به چشمانش نیامد. می دانست دیر یا زود ناپدید شدن سهیلا فاش می شود. او عادت داشت هر روز با مادرش تلفنی صحبت کند. اگر خانواده همسرش شکایت می کردند، اولین مظنون خودش بود. تصمیم گرفت دست پیش بگیرد. پس به کلانتری محل رفت و ناپدید شدن همسرش را گزارش کرد. ادعا کرد دیروز وقتی سر کار می رفت سهیلا در خانه بود اما عصر وقتی ...
دردسر عجیب مرگ ناگهانی پسر جوان | ماجرا چه بود؟
از درگیری با خواهر و داماد خود جان باخته است، بازپرس پرونده دستور آزادی متهم با قرار وثیقه را صادر کرد تا نتیجه معاینه پزشکی قانونی مشخص شود. ادامه این گزارش را در گفت و گوی متهم با خبرنگار بخوانید. روز حادثه ما در خانه مادر خانمم بودیم که خانمم با برادرش جر و بحثشان شد.وقتی دعوا بالا گرفت دیدم که برادرزنم به سمت خانمم رفت و من برای اینکه روی همسرم دست بلند نکند سمتش رفتم تا ...
نقشه کثیف مرد هوسباز برای دختر جوان/ مرد بی شرم برای تجاوز شرط بندی کرده بود!+جزییات
فهمیدم که او تنهاست؛ خیلی ترسیده بودم و می خواستم آنجا را ترک کنم که خسرو به من حمله کرد و بعد از تعرض مرا تهدید کرد که اگر از این ماجرا حرفی بزنم و شکایت کنم تصاویر و فیلم هایی را که از من گرفته در فضای مجازی منتشر خواهد کرد. از زمانی که این اتفاق افتاد حتی یک شب هم خوابم نبرده است و چند بار تصمیم گرفتم شکایت کنم، اما می ترسیدم خسرو عکس ها و فیلم هایی را که مدعی بود از من گرفته منتشر ...
جدایی 5 ساله وفا کوچولو از پدرش بخاطر دیه میلیاردی
از خود پرداخت و گفت: چون مردم خودروهایشان را به من سپرده بودند من هم همه تلاشم را برای امانت داری و نگهداری از خودروهای آنها انجام می دادم. آن شب هم فکر می کردم که آنها سارق هستند و وقتی آنها را دیدم ناخواسته دستم روی ماشه رفت و شلیک کردم. اما باور کنید که قصدی برای قتل نداشتم. او ادامه داد: تازه خدا دختری به من داده بود که نامش را وفا گذاشته بودم و آن موقع 2ماهه بود. اما از وقتی دستگیر شده ام او ...
11 سلبریتی هالیوودی شغل مورد علاقه خود را فاش کردند
سؤال از استایلز شد، او گفت: وقتی بچه بودم می خواستم فیزیوتراپ شوم... شاید هم گلفروش. سوفیا ورگارا سوفیا ورگارا وقتی در کلمبیا مشغول تحصیل بود، تا گرفتن مدرک دندانپزشکی اش تنها 2 ترم فاصله داشت که رویای بازیگر شدن او را از ادامه ی تحصیل منصرف کرد. با این حال، او هنوز اهمیت زیادی برای بهداشت دهان و دندان قائل است. او دراینباره گفته: این موضوع خیلی برایم است. پسرم فکر ...
متهم: فرمان قتل داشتم
تهرانسر با چهار مرد چاقو به دست درگیر شده و به قتل رسیده است. مأموران در ادامه خانواده مقتول را شناسایی کردند و دریافتند مقتول از مدتی قبل با سه برادر به نام های بصیر، نذیر و بشیر و داماد آن ها اختلاف داشته و مدتی قبل هم با نذیر در مجلس عروسی به خاطر رقص درگیری و کتک کاری داشته است. سپس مأموران فیلم دوربین های مداربسته محل حادثه را برای شناسایی عاملان قتل مورد بازبینی قرار دادند که مشخص ...
تله شیطانی 2 مرد برای جوان پولدار تهرانی
همراه او به شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران آمده است در ادامه می گوید: 8 فروردین بود که پسرم برای خرید از خانه بیرون رفت. ساعتی بعد با همسرم تماس گرفتند و من از حالت صحبت کردن او متوجه شدم اتفاق ناگواری برای علی افتاده است. خیلی سریع به سمت کلانتری نیلوفر راه افتادم، در تمام راه فقط دعا می کردم که اتفاقی برای علی نیفتاده باشد. پله ها را دو تا یکی بالا رفتم و وقتی چشمم به پسرم افتاد انگار ...
قاتل دخترعمو به طناب دار نزدیک شد
داد او کارمند دادگستری است و از مدتی قبل با پسرعمویش که مردی 42 ساله به نام رحیم است ارتباط دارد. بعد از به دست آمدن این سرنخ رحیم به عنوان مظنون مورد تحقیق قرار گرفت. او در جریان تحقیقات ماجرای ارتباط خود با سمانه را شرح داد و به قتل او اعتراف کرد. متهم گفت: من صاحب همسر و فرزند هستم، با این حال 10 سال قبل سمانه را که دخترعمویم بود صیغه کردم. او کارمند دادگستری بود و مرا تشویق کرد درسم را ادامه ...
رویای کودکی موسی با شهادتش محقق شد
زاده روستای تل سربیشه علیرضا نوروزی شاید هیچ گاه تصورش را نمی کرد که روزی بخواهد راوی سیره و سبک زندگی دردانه خانه اش باشد که رخت شهادت به تن کرد و افتخار خانواده اش شد. اما پدر کنارمان می نشیند و از شهید موسی نوروزی می گوید: پسرم موسی متولد 20 خرداد ماه سال 1377 بود. ما اهل روستای ده تل سربیشه از توابع بخش دیشموک استان کهگیلویه و بویراحمد هستیم. موسی دو خواهر و دو برادر دیگر هم داشت و پسر بزرگ خانواده بود. خیلی به من وابسته بود. یکی از آرزو های دوران کودکی اش این بود که پلیس شود. این را بار ها و بار ها به ما گفته بود. می گفت ...
از سرقت موتور تا گوشی قاپی/ متهمی که مدام دلهره دستگیر شدن داشت
و دلهره دستگیری رهایم نمی کرد. حالا دیگر گویی سرقت برایم عادی شده بود و کاری جز دستبرد به اموال مردم نداشتم! در حالی سرقت های زیادی با موتورسیکلت انجام دادم که همه پل های پشت سرم را خراب کرده بودم و نزد هیچ کس اعتبار و ارزشی نداشتم و حتی نزدیکانم به من اعتماد نمی کردند تا این که روزی دو دستگاه گوشی تلفن را به یکی از تعمیرگاه های گوشی تلفن همراه بردم و ازاو خواستم تا شماره سریال های آن ...
10 سال زندگی مخفیانه با دختر عمو به قتل منتهی شد/ قاتل: در اداره آگاهی دیگر تحمل شکنجه ها را نداشتم!
نشده اند، اما تقاضای قصاص دارند. پیدا شدن قطرات خون در ماشین داوود نشان می دهد او قاتل است و من برایش تقاضای قصاص دارم. سپس متهم که حالا 46 سال دارد روبه روی قضات ایستاد و اتهامات قتل، جنایت بر میت و اخفای جسد را انکار کرد. انکار قتل در دادگاه متهم گفت: من نظامی بودم و زن و بچه داشتم، اما به پیشنهاد فرناز او را صیغه کردم. ما 10 سال با هم زندگی پنهانی داشتیم و من ...
از قتل با ضربات چاقو توسط همسر تا خفه کردن زن جوان با شال
سر بزنم و چند روزی بود از او بی خبر بودم. امروز نگرانش شدم و به خانه آمدم که با این صحنه مواجه شدم. در تحقیقات ابتدایی، فرضیه خودکشی متهم پررنگ است و بررسی این پرونده برای روشن شدن راز ماجرا در دستور کار بازپرس جنایی قرار دارد. خفه کردن زن جوان با شال ساعت 14 ظهر امروز _یکشنبه بیست وهفتم فروردین ماه_ مأمور گشت کلانتری 159 بی سیم برای گزارش کردن وقوع یک فقره قتل با ...
قتل پسر نوجوان بر سر متلک پرانی
. بازداشت در قزوین همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی، مأموران برای دستگیری بصیر به محل زندگی او رفتند، اما معلوم شد وی پس از حادثه به مکان نامعلومی گریخته است. تحقیقات برای دستگیری قاتل ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل کارآگاهان پلیس آگاهی رد قاتل فراری را در شهرستان قزوین به دست آوردند و با گرفتن نیابت قضایی به قزوین رفتند و متهم را بازداشت و به اداره پلیس تهران منتقل کردند ...
تایید حکم مرگ برای قاتلی که پنهانی دخترعمویش را صیغه کرد
زن دوم صیغه کرده و با او زندگی پنهانی داشته است. این تنها رازگشایی مرد جوان نبود و او در بازجویی های بعدی به اختلاف با فرناز و قتل وی اعتراف کرد و واقعه را این طور شرح داد: آن روز به همراه فرناز برای تفریح به رودهن رفته بودیم اما آنجا با هم درگیر شدیم و من که از شدت عصبانیت متوجه رفتارم نبودم دست به قتل زدم. سپس جسد همسرم را مثله کردم و در چند سطح زباله انداختم تا ردی از او باقی نماند ...
از اعتراف به قتل همسر تا گروگان گیری در بیمارستان اهواز
و اکبر سال ها است که باهم اختلاف دارند و چند باری هم کارشان به دادگاه خانواده کشیده شده است. با افشای این ماجرا، مأموران در گام دیگری از تحقیقات به بررسی دوربین های مداربسته محل و مسیرهای منتهی به کشف جسد پرداختند. مأموران در تحقیقات خود پی بردند یک زن که ماسک بر صورت داشت و از نظر جثه به میترا شبیه بوده، پس از قتل از خودرو قربانی پیاده شده و گریخته است. با کشف این سرنخ میترا تحت ...
سرنوشت دردناک زن جوان پس از 2 ازدواج ناموفق / پدرم مرا به پول شوهر داد و همسرم پول داد تا از خانه اش بروم
پدرم من را شوهر داد. او مرا به یک افغانستانی داد و بعد هم شوهرم ولم کرد و از ایران رفت. در آن زمان 20 ساله بودم و دو بچه داشتم. شوهرم بچه ها را هم با خودش برد. به خانه پدرم رفتم اما او من را قبول نمی کرد. بالاخره در خانه او ماندم تا اینکه یک روز پدرم آمد و گفت من را شوهر داده است. من را به مردی داده بودکه 30 سال از خودم بزرگ تر بود، من هم چاره نداشتم قبول کردم. اما زندگی ما آخر و عاقبت نداشت. ...
مرگ معمایی پسر جوان در درگیری با دامادشان/ در خیابان اتابک تهران رخ داد
دوم فروردین امسال رسیدگی به مرگ مشکوک جوان تهرانی در خانه شان واقع در خیابان اتابک در دستور کار محمد وهابی بازپرس کشکی قتل پایتخت قرار گرفت. مادر این جوان در اولین تحقیقات اظهار داشت: روز قبل از حادثه پسر و دخترم با هم بحثشان شد و وقتی درگیری بین آنها بالا گرفت دامادم مداخله کرد. درگیری به داخل کوچه کشید و دامادم به پسرم با چماق ضربه زد. آن شب حال پسرم بد شد و صبح روز بعد از خواب بیدار ...
بی حجابی زنم را از من گرفت! / اولش با بی حجابی اش مشکل نداشتم بعد نابود شدم ! !
خیلی مشکلی نداشتم، آخه قبلشم توی خونه هرکی میومد حجاب نداشت و توی مهمونیا کلا همه همین مدلی بودن. یه روز اوایل ماه رمضون اول صبح داشتیم میرفتیم سر کار، با هم کار میکنیم، اول صبح بود و خیابون خلوت، خانومم لباسش خیلی مناسب نبود و خیلی به خودش رسیده بود، یه موتوری چند باری از کنارمون رد شد و خلاصه رفت و آمدش اذیتمون کرد و تا سر خیابون راه زیادی بود، متاسفانه خانومم نه مانتوی خوبی داشت نه شال داشت ...
روایت آشتی دختر کم حجاب با امام زمان(عج)/ دختران انقلاب و معرفی متفاوت حجاب!
پوششم در جمع خانواده و اقوام مورد سرزنش و فشار قرار می گرفتم. خانواده بسیار مخالف سبک لباس پوشیدن و رفتارم بودند اما تاثیر دوستانم آنقدر روی من زیاد بود که من می خواستم هر طور شده مثل آنها زندگی کنم. از زمانی که به سن تکلیف رسیدم اعتقاد و حجاب چندانی نداشتم درست مثل دوستانم حتی این وضعیت تا زمان کنکورم ادامه پیدا کرد تا اینکه پدرم یکی روز که مشغول درس خواندن بودم یک سی دی درباره حضرت محمد ص علیه ...
دوستم مژگان زندگیم را نابود کرد| همسرم تا او را دید هوایی شد+خودم کردم که لعنت برخودم باد!
هاش از اندام مژگان هم تعریف می کرد . این اولین اشتباه من بود و اشتباه بعدی من دعوت مژگان و باز کردن پای اون به خونه و زندگیم بود . مژگان دختر راحتی بود و حتی وقتی ناصر خونه بود با ساپورت تنگ و چسبان می نشست و باسن قلمبه اش بد جوری تو چشم بود. در تمام زندگی مشترک من به ناصر اطمینان کامل داشتم و هیچ وقت چیزی از اون ندیده بودم اما با باز کردن پای مژگان به خونم با دست ...
از آسم تا رماتیسم؛ بلاهایی که مرد وسواسی بر سر خانواده اش آورد!
به گزارش تازه نیوز، زن 38 ساله با بیان این که من و فرزندانم تصمیم گرفته ایم بدون همسرم در یک خانه اجاره ای دیگر زندگی کنیم، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی گفت: 18 ساله بودم که با پسر خاله ام ازدواج کردم. آن زمان در سال آخر دبیرستان تحصیل می کردم که به پیشنهاد مادرم پای سفره عقد نشستم. عیسی جوان برازنده و مهربانی بود که شناخت خوبی از یکدیگر داشتیم. از سوی دیگر پدرم نیز مشاور املاک ...
بن بست خیانت / زن جوان مچ شوهرش را گرفت! / روانشناس بالینی زندگی این زن و مرد را موشکافی کرد
مشکل بودیم. آن طور که دلم می خواست شیدا مرا نمی فهمید و به من توجه نمی کرد. راستش از اینکه بار زندگی روی دوشم بود و تمام مدت باید تلاش می کردم، ولی همسرم درک کافی نداشت و توجه نمی کرد، کم کم دلسرد شدم و از او فاصله گرفتم. از طرفی به نیازهایم باید توجه می شد. وی ادامه می دهد: من تازه با آن خانم آشنا شده ام. من همسرم را دوست دارم و نمی خواهم ناراحت باشد و هیچ وقت حاضر به طلاق دادن او نیستم ...
چشم به راه یوسف باش
تعریف کرد و بقیه وسایل و کوله پشتی و سالنامه و چند دفتر یادداشتش را تحویلم داد. همسر سردار شهید محمد اصغری خواه با یادآوری آخرین دیدار به یاد ماندنی تاکید کرد: ماشین که به جلو می رفت، احساس می کردم به عقب راه می رود و احساس سرگیجه و بی حالی داشتم، راه دو ساعته انگار ده ساعت شده بود و هر چه می رفتیم تمام نمی شد تا اینکه به بیمارستان لنگرود رسیدیم، تعدادی از بچه های سپاه آنجا بودند. ...
شاه کلیدی که در قلب استاد دانشگاه صنعتی اصفهان است/ جعفری: با مادر شدن ره صد ساله زودتر طی می شود
...> فضای مجازی و گوشی در حاشیه است امروزه بسیاری از بچه ها گوشی مستقل دارند یا آزادنه از فضای مجازی استفاده می کنند، بازی دانلود می کنند در حالی که اصلا چنین چیزی از اول در خانه ما نبوده، من هیچ وقت نگفتم حق نداری دست به گوشی بزنی، بلکه علی رغم نوع فعالیت من و همسرم، تلفن همراه کاملا در حاشیه بود، مثلا در دوران کرونا پس از اتمام کارم به فرزندم می فهماندم که ببین حالا که کار من تمام شده گوشی ...
قتل همسر بداخلاق با شلیک گلوله
رازگشایی جنایت دست به کار شدند. در این میان زن جوانی به نام میترا به پلیس آگاهی رفت و از ناپدید شدن همسر 55 ساله اش به نام اکبر خبر داد. او گفت: همسرم هر روز صبح سر کار می رود و عصر ها به خانه برمی گردد. او گاهی به خاطر مشغله کاری در محل کارش می ماند، اما حالا چهار روز است که به خانه برنگشته و تلفن همراهش هم خاموش است و می ترسم بلایی سرش آمده باشد. مشخصاتی که این زن از همسرش ...