سایر منابع:
سایر خبرها
پیراهن قرمز را از من نگیرید، می میرم!/ می خواهم به عشقم برگردم و به تیم دیگری فکر نمی کنم
بدون آن نمی توانم و میمیرم! بروم شکایت کنم؟ از عشق خودم شکایت کنم که مرا از آن دور کرده اند؟ انتظار نداشتم که به بعد از این همه مدت این رفتار را با من داشته باشند. دو روز فرصت می خواستم تا خودم را به خمس اثبات کنم جدایی ام از تراکتور دست من نبود. سربازی دست من که نیست. ولی تا زمانی که بودم برای تراکتور چیزی کم نگذاشتم و البته همه چیزم را هم مدیون این تیم و هوادارانش هستم ...
مظفری: کاش می گفتند مشکلم فنی است اما مصدومیت را بهانه نمی کردند/ به هیچ کسی در فدراسیون و مجلس وصل نیستم
خود مربیان هم از من راضی بودند هر چند دچار یکسری ضعف هایی هم در تمرینات بودم از این ناراحت نیستم چرا خط خورده ام، چون چنین مسائلی در تمام رشته های ورزشی وجود دارد و من هم از آن مستثنی نیستم. دو سال است تمام تلاشم را به کار می گیرم تا پس از المپیک بهترین خودم باشم. اگر بازیکن بدی بودم به طور حتم مهران حاتمی برای حضور در شهرداری گرگان خواستار جذبم نمی شد. از خط خوردنم ناراحت نیستم ...
مثله شدن پسر به دست پدر
که بالا گرفت او هلم داد و من هم که به شدت عصبانی بودم او را هل دادم. چون روی راه پله ها و در پاگرد ایستاده بودیم، او تعادلش را از دست داد و از پله ها افتاد. وقتی بالای سرش رفتم متوجه شدم که او سرش به شدت با زمین برخورد کرده و جان باخته است. خیلی تلاش کردم او را احیا کنم و به زندگی برگردانم اما فایده ای نداشت، پسرم جانش را از دست داده بود. بعد چه کردی؟ 3روز تمام در ...
دختر 7 ساله هروئینی با پدرش دزدی می کرد / 13 سال در خرابه ها می خوابیدم + نظر کارشناسی
گریه می کردم ولی کسی را نداشتم کمکم کند ازاین منجلابی داخلش گیرافتادم مرا بیرون آورد تا اینکه آخرین باری که دست به سرقت زدم در یک مغازه ترشی فروشی دست گیر شدم. زمانی که مامورین با من حرف می زدند از کارم خجالت زده و پشیمان بودم ولی کسی را نداشتم که مرا از این شرایط نجات بدهد. کارشناس مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی ویژه شرق استان تهران در خصوص این پرونده گفت: خانواده اصلی ...
وقتی فهمیدم فتانه قصد ازدواج با مرد دیگری را دارد، چاقو را برداشتم که خودم را بکشم اما او را کشتم!
بکشم چون فتانه همه زندگی من بود، چطور می توانستم بدون او زندگی کنم. روز حادثه ابتدا به سراغ یکی از دوستانم رفتم و چاقویی از او گرفتم. تصمیم داشتم خودکشی کنم، بعد به ساختمانی نیمه کاره در غرب تهران رفتم اما قبل از اینکه شاهرگم را بزنم؛ با خودم گفتم حرف های نگفته زیادی با فتانه دارم. باید از او بپرسم چرا این کار را با من کرده است. از طرفی 70 میلیون تومان پول در این مدت به او داده بودم تا برایم پس انداز ...
خیانت پیرزن با مرد جوان بنگاهدار برای ادب کردن شوهرش
خود گفت: مدتی بود که متوجه شده بودم همسرم با کسی رابطه دارد و هربار که به او می گفت جواب سربالا می داد. وقتی مطمئن شدم، به دخترانم و شوهرانشان گفتم به خانه بروند و مادرشان را ببینند بعد هم خودم رفتم و اینطوری بود که مچ همسرم را گرفتیم. مردی که متهم به رابطه با زن میانسال شده بود، گفت: من اتهام را قبول ندارم. واقعا قصدی بجز کمک کردن به این زن نداشتم او به من می گفت تنهاست و هروقت کار ...
شوهرم متاسفانه با خواهرم رابطه دارد/ نتوانستم باور کنم که خواهرم در حق من خیانت کرده است
مدتی بود به همسرم شک کرده بودم اما چون مدرکی نداشتم نمیخواستم زندگیم را تباه کنم . به خیلی ها فکر میکردم که ممکن است با همسرم ارتباط داشته باشند اما حتی یک درصد هم فکرش را نمی کردم آن زن خواهرم باشد. بیشتر بخوانید: زنی با حضور در شعبه 240 دادگاه خانواده با بیان اینکه شوهرم لیاقت پاکدامنی من را در زندگی نداشت ، مدعی شد: چهار سال است که از زندگی مشترک ما می گذرد و یک فرزند پنج ...
روایت بیمارانی که بی هویت، دردشان درمان ندارد
به تندی و با خجالت پاک می کند بدون هیچ بیمه ای تمام هزینه را خودمان دادیم... سه سال قبل هم گفتند به بچه های مادر ایرانی شناسنامه می دهند؛ اما هرچه پیگیری کردیم نشد. سالی چند بار از اینجا رفتیم دفتر کفالت مشهد؛ ولی هیچ... حتی برای مدرسه رفتن بچه ها هم مشکل داریم، فعلاً با همین برگه هایی که می دهند، درس می خوانند؛ ولی اگر سال جدید تمدید نکنند، دیگر دست مان به جایی بند نیست. البته رقیه به خاطر شرایط ...
من دچار هوس شده بودم/ دوست ندارم این دختر را عقد کنم/من برای تفریح چند روز با او در ویلا بودم!
اتاق خلوت، وقتم را با بازی های رایانه ای و یا دیدن فیلم های مبتذل خارجی و تصاویر مستهجن سپری می کردم. این تصاویر حس کنجکاوی عجیبی را در من به وجود آورده بود و مدام افکار شیطانی در ذهنم خطور می کرد تا این که حدود 2 ماه قبل با دختری که مدعی بود از خانه فرار کرده است، در اطراف ویلای پدرم آشنا شدم و با هم به ویلا رفتیم. چون می دانستم تا پایان هفته پدرم به ویلا نمی آید به آن دختر اجازه دادم چند روز در ...
زن 31 ساله طعمه هوس های مرد 60 ساله شد
رمال دادم و او هم با بیان این که وردها و نوشته هایش تضمینی است پای درد دل هایم نشست و بعد هم گفت: بقیه اش را خودم فهمیدم! سپس از من خواست یک جلسه دیگر هم نزد او بروم! از سوی دیگر نه تنها هیچ گرهی از مشکلات زندگی من باز نشد بلکه رفتارها و مشاجره های من با همسرم شدیدتر شد به همین دلیل چند روز بعد، پسر 3 ساله ام را نزد دوستم گذاشتم و این بار خودم به تنهایی عازم منزل آن مرد شیاد شدم که ای کاش پایم می ...
11 سال محرومیت از تحصیل در دانشگاه به خاطر معلولیت / اساتید می گویند: درس به چه دردت می خورد؟! + فیلم
صحبت کردیم که در ادامه می خوانید. حیدری از ماجرای 11 سال انتظار خود برای ادامه تحصیل به ایسکانیوز گفت: در مقطع ارشد دانشگاه تهران قبول شدم و راهی تهران شده و در موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شدم. من مبتلا به دیستروفی عضلانی هستم و شرایط جسمی من روز به روز بدتر می شد اما آن روزها از ویلچر استفاده نمی کردم و می توانستم راه بروم، به همین جهت 2 سال در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل ...
از وزنه زدن در کناردختر تاریخ ساز وزنه برداری انرژی می گیریم
شرکت می کردم هر چند استرس زیادی هم داشتم. در عربستان با رکورد 71 کیلوگرم یک ضرب و 97 کیلوگرم دوضرب هفتم شدم. وی یادآور شد: در این چهار سالی که در وزنه برداری هستم، از خودم انتظار دارم تا رکوردهای خوبی را در مسابقات پیش رو ثبت کنم و به بهترین عملکرد برسم. در این مدت سیده الهام حسینی مشوق ما بود و واقعا از وزنه زدن او انرژی می گیریم. مقصودی گفت: پله پله به هدفم که حضور در پیکارهای ...
خانواده ای در تنگستان که تعزیه خوان هستند+ عکس
تعزیه کلات جعفر قائدی بحث پیش می آمد و آخر سر یک روز همه دو تعزیه را دیدیم و متوجه شدیم هر دو تنها یک هدف دارند و آن شناساندن امام حسین(ع) و اهدافش و مظلومیت آن امام به مردم است. رفتن به محله قدیمی با یادآوری این خاطرات تصمیم گرفتم به محله دشتی شهر اهرم بروم با اینکه خود ساکن یکی از شهر های اطراف بودم، سوار خودرو خود شدم و به آن محله رفتم از شروع ورودم به محله سیاه پوش بود و ...
قصه جانباز قطع نخاعی که به زودی مدرک دکترا می گیرد
کیف و کتاب مدرسه ام را بر می داشتم و به شاگرد نانوای محل می سپردم، سپس به سراغ کار خودم می رفتم، خانواده فکر می کردند چه پسر سر به راه و درسخوانی دارند. در ادامه جایی شاغل شدم و هم زمان آموزش نظامی دیدم در همان جا در سال 1360 مجروح شدم، از شوک مجروحیت که خارج شدم و وضعیت جسمانی ام ثابت شد به فکر انجام فعالیت های جدیدی از قبیل گویندگی رادیو، قرائت قرآن، قصه گویی و ... افتادم من رشته ریاضی خوانده بودم ...
بانوی قاجاری که یک نفر و نصفی بود
امروز دهم مهر ماه یک صد و سی و نهمین سالروز تولد اشرف الملوک فخرالدوله یکی از سرشناس ترین زنان سلسله قاجار در سال 1262 است. فخرالدوله کیست؟ اشرف الملوک فخرالدوله در اولین ماه از پاییز سال 1262 در تبریز به دنیا آمد. او نهمین دختر مظفرالدین شاه بود. مادرش اشرف ملک خانمِ سرورالسلطنه ملقب به حضرت علیا، دومین همسر عقدی مظفرالدین شاه و دختر فیروز میرزا ملقب به نصرت الدوله، نوه فتحعلی شاه قاجار بود. ...
نام نویسی پردردسر
وگفتند در کشورهای توسعه یافته هم از همین سیستم آموزشی استفاده می کنند و گفتند بخشی از شهریه تحصیلی که از ما گرفتند خرج خرید این برنامه شده است.اما زمانی که سال تحصیلی شروع شد عملاً استفاده ای از این برنامه ندیدیم. یک مادردیگر که بچه های دوقلویش در مدرسه دولتی درس خوانده اند و امسال هم می خواهد آنها را در منطقه 22 در مدرسه ای نزدیک به خانه شان ثبت نام کند، می گوید: در مورد نام نویسی امسال من ...
شوهرم هوسباز است و از من می خواهد دوستانم را به خانه بیاورم تا او...
شرایط من به ناچار زندگی سرد و بی روحی را در کنار مادربزرگ پیرم می گذراندم و از هر نوع محبت و عاطفه ای دور بودم. با وجود این هر روز کیف مدرسه ام را برمی داشتم و راهی کلاس درس می شدم با آن که دختری افسرده و گوشه گیر بودم و توجهی به درس و مشق نداشتم اما باز هم از هوش بالایی برخوردار بودم و با مطالعه کتاب در شب امتحان نمرات بالایی می گرفتم به طوری که همه معلمانم تعجب می کردند و گاهی نیز ...
روایت اسارت 7ساله در اردوگاه موصل
یکی از شهرهای مرزی عراق است که من به همراه 200 نفر از رزمندگان در این شهر اسیر شدم 6 سال و نیم در اردوگاه موصل 2، اسیر بودم و در 28 مرداد ماه سال 69 به همراه بقیه آزادگان به وطن برگشتم. همسر و فرزند هم نتوانست مانع رفتنم به جبهه شود فخریان ادامه می دهد: زمانی که به جبهه رفتم 16 سال بیشتر نداشتم درس و مدرسه را رها کردم و با اصرار و التماس از طریق بسیج راهی جبهه شدم پدر و مادرم ...
بهنام و دوستش لباس هایم را پاره کردند؛ در بیابان بی عفت شدم!
من سانای هستم دختری 14ساله که تنها امتیازم دربین دوستانم شاگرد اول بودن است آنها هر کدام برای خود در صفحه مجازی اشان دوست پسر داشتند و در جمع های دوستانه راجب آنها حرف می زدند فقط من بودم که هیچ وقت دوست پسری نداشتم صورت چندان جذاب نبود و هیچ وقت هم علاقه ای نداشتم به سراغ آرایش بروم اما در جمع دوستانم کم کم حس کردم این چی ...
قصه جانباز قطع نخاعی که به زودی مدرک دکترا می گیرد
صبح کیف و کتاب مدرسه ام را بر می داشتم و به شاگرد نانوای محل می سپردم، سپس به سراغ کار خودم می رفتم، خانواده فکر می کردند چه پسر سر به راه و درسخوانی دارند. در ادامه جایی شاغل شدم و هم زمان آموزش نظامی دیدم در همان جا در سال 1360 مجروح شدم، از شوک مجروحیت که خارج شدم و وضعیت جسمانی ام ثابت شد به فکر انجام فعالیت های جدیدی از قبیل گویندگی رادیو، قرائت قرآن، قصه گویی و ... افتادم من رشته ریاضی ...
در پرونده ام نوشته بودند طاغوتی ام/ اوایل انقلاب صاحبان طرح های بزرگ یا دستگیر شدند یا فرار کردند
. جدایی از پدر و مادربزرگم که خیلی دوست شان داشتم کمی مرا آزرده کرد، به روی خودم نمی آوردم ولی شب ها زیر پتو گریه می کردم. کوچولو بودم، کلاس اول و دوم، ولی از اینکه از آنها دورم و نمی گذارند آنجا زندگی کنم از دست شان کمی عصبانی می شدم. پدر و مادرم هم متوجه شده بودند؛ مثلاً اگر کار نادرستی می کردم یا نمره کم می آوردم- البته این مثال است چون من همیشه شاگرد اول بودم- بزرگ ترین تنبیه این بود که پنجشنبه و ...
بدون پا هم می شود ایستاد
مهارت هایش را در کلاس های سرای محله آموزش دهد. قصه های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید 7 ماهه به دنیا آمدم و همین مسئله مشکلات جسمی برایم به وجود آورد. چند ماه بعدتر پدر و مادرم متوجه شدند که نه تنها قادر به راه رفتن نیستم بلکه دست هایم هم کارایی لازم را ندارد. زمان چهار دست و پا رفتن کودک و کم کم روی پا ایستادنش که از راه رسید، تازه اعضای خانواده متوجه مشکل جسمی فرهاد ...
گفت وگو با خواهر شیخ حسین انصاریان، مادر شهید و بانوی خیّر محله آهنگ | دورهمی های خانوادگی برکت است
ندهید فردای قیامت در محضر خانم فاطمه زهرا(س) جلو شما را می گیرم. با این حرف امضا را از من گرفت. 18 ماه هم در جبهه بود. خرداد 67 شهید شد. چون رزمنده ها در محاصره بودند دوستانش بعد از 25 روز پیکرش را به عقب برمی گردانند. یک هفته بعد از مراسم شب هفت مهدی قطعنامه امضا شد. پدرم گفت مبادا دلت بلرزد که آخرکاری پسرم شهید شد. برای رضای خدا دادی. حواست باشد. مرتضی دباغی ، همسر انصاریان می گوید ...
بازگشت به خویشتن در حرم یار | روایت یک دختر جوان از انتخاب حجاب برتر
همشهری آنلاین- مژگان مهرابی: روی صندلی انتظار بیمارستان کتاب دعا به دست گرفته و با خدا راز و نیاز می کرد. بیماری لاعلاجی مثل خوره به جان مادرش افتاده بود و روز به روز او را نحیف تر می کرد. از خدا خواست که سلامتی را به مادر جوانش برگرداند. اما حال مادر رو به وخامت گذاشت و در فاصله چند روز از مهر مادری محروم شد. آن زمان 19 سال بیشتر نداشت. دلش شکست. مادرش همه زندگی او بود. حالا خودش را بی پشتوانه و ...
فرمانده ای که همسرش را به حضرت زهرا(س) سپرد
گروه فرهنگ - رجانیوز: خود شهید برونسی می گفت: اولین دفعه که می خواستم به جبهه بروم برای خداحافظی به خانه آمدم و دیدم که خانمم حالت غش به او دست داده و خیلی وضع ناجوری داشت. می گفت: بالای سرش ایستادم تا بالاخره به هوش آمد. مادر زنمان هم بود. مانده بودیم که چه طوری با این وضعیت روحی و جسمی که دارد جریان رفتن جبهه را به او بگویم. از طرفی مجبور بودم. چون وقت داشت تند تند می گذشت ...
اعترافات مردی که زن مورد علاقه اش را کشت
...> بله شش سال قبل به خاطر بیکاری به تهران آمدم. در رشته تحصیلی ام کاری پیدا نکردم و به اجبار راننده تاکسی اینترنتی شدم و روز ها با خودرویم کار می کردم و شب ها هم داخل خودرو می خوابیدم. *چطور با مهرانه آشنا شدی؟ چهار سال قبل او درخواست تاکسی اینترنتی داد و قرعه به نام من افتاد و او را سوار کردم. در طول مسیر او با من حرف زد و به من گفت که مجرد است و تنها زندگی می کند. من هم به او ...
اول خدا، دوم عابدزاده، سوم یک آدم روانی!/ پروین گفت پول را پس بده، از پرسپولیس رفتم
به گزارش ایسنا، مربی سابق استقلال از حضورش در این تیم به عنوان بازیکن و مربی سخن گفت و از اتفاقاتی که برای تیم فرهاد مجیدی افتاد تا قهرمان حذفی نشود پرده برداشت. یکی از تکنیکی ترین فوتبالیست های تاریخ فوتبال ایران مهمان ایسنا بود. مجید نامجومطلق از جمله بازیکنانی است که در فوتبال به حقش نرسید چون با آن همه استعداد می توانست در فوتبال اروپا به میدان برود ولی دو مصدومیت باعث شد این اتفاق برایش نیفتد. با نامجومطلق از حضورش در استقلال، تیم ملی و حضور در پ ...