چرا سکانس مربوط به حضرت ابوالفضل (ع) در سریال مختارنامه حذف شد؟ + فیلم
سایر منابع:
سایر خبرها
معرفی نوه امام سجاد(ع) در ایران و نقش وی در حفظ صحیفه سجادیه
و بر شور مردم در همراهی قیامی که در خراسان و با شعار الرضا من آل محمد بر پا بود، رونقی دیگر بخشید؛ گفته اند خراسانیان، هفت روز بر یحیی عزاداری کردند و در آن سال هر فرزند پسری که متولد شد، نام یحیی یا زید را بر او نهادند و همچنین نقل شده که ابومسلم خراسانی همه کسانی که در شهادت یحیی دست داشتند را به قتل رساند. گفتنی است به مناسبت ایام شهادت امام سجاد علیه السلام پرچم متبرک گنبد منسوب به ...
دلیل حذف سکانس حضرت ابوالفضل (ع) در سریال مختارنامه از زبان شمر
محمد فیلی بازیگر نقش شمر در مورد حذف سکانس حضرت ابوالفضل (ع) در سریال مختارنامه گفت؛ اگر نسخه اصلی فیلم را تماشا میکردید دنیا را تکان میداد .
شمر کیست؟
یاران حضرت علی (ع) بود که در جنگ صفین، آن حضرت را یاری کرد و در این جنگ صورتش به شدت مجروح شد. اما بعدها به دلیل نزدیک بودن افکار و عقایدش به خوارج، به آنها پیوست و در دسته دشمنان امام و خاندانش قرار گرفت، تا جایی که زمینه شهادت امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را فراهم کرد. وی در سال 51 هجری قمری، هنگام دستگیری حجربن عدی ، یکی از اصحاب پیامبر و از یاران حضرت علی، از جمله کسانی بود که نزد ...
پسری به دنبال مادر؛ از جزیره هرمز تا حوالی خانه خدا
بام وسط اتاق سر به زانو نشسته بود اینکه آن لحظه بین ما چه گذشت فقط خدا می داند. بعد از ریختن اشک و زاری و درددل ها گفت شرمنده ام با مادرت رفتم سفر بدون مادرت برگشتم. من اصلا به هرمز برنمی گردم، گفت یادته سال 64 رفتم حج، موقعی برگشتم تو و غلام آمدید استقبالم. بین من و پدرم در آن لحظات فقط داستان روز دهم و یازدهم عاشورا و ماجرای تنهایی و بی یاوری حضرت زینب(س) که بدون برادران و فرزندانش ...
این مرد هیچ گاه برای پول نخواند
پیدا کند. محمد نوری پس از انقلاب اسلامی ایران و پس از مدتی سکوت، فعالیت هنری خود را با آلبوم در شب سرد زمستانی همراه با فریبرز لاچینی و احمدرضا احمدی در سال 1368 از سر گرفت. این همکاری بعدها با آلبوم آوازهای سرزمین خورشید ادامه یافت. 5 دهه فعالیت و 300 قطعه آوازی محمد نوری طی 5 دهه بیش از 300 قطعه آوازی اجرا کرد. او همچنین به نوشتن و ترجمه مقالات و سرودن اشعاری برای ترانه ...
زمانی برای عاشقی ؛ روایتی عاشقانه از یک زندگی در دل جنگ
روایتی است عاشقانه از یک زندگی در دل جنگ، شرح حال دختری از روستای قلعه آقابیگ تویسرکان است که بعد از شهادت محسن به احترام این شهید عین آباد نامیده می شود. برای دفاع از اسلام از عشق گذشت لیلا گودرزیان فرد نویسنده اثر که از استان همدان به این جلسه آمده است در خصوص چرایی نوشتن پیرامون شهدا گفت: احترام به شهدا و رعایت ادب در محضر خانواده های ایشان تربیتی است که از مادرم دارم و ...
رواق امام خمینی(ره) از ابتدای محرم تا شهادت امام سجاد(ع)روزانه میزبان چهار مجلس روضه بود/ عزاداری ها قبول
اینکه مراسم با نوای صلواتی بر محمد و آل محمد به پایان می رسد. مجری از زائران می خواهد تا برای برپایی نماز آماده شوند. پیرزن اشک های صورتش را پاک می کند و با من دست می دهد و می گوید: عزاداریت قبول . دوست ندارم دستش را رها کنم. دست پیر و رنج کشیده ای که برای عزای حسین (ع) به سینه کوبیده و هنوز از اشک نم دار است. انگار حالم را فهمیده باشد، لبخند می زند و می گوید کمکش کنم تا بلند شود و با هم آماده نماز شویم. قبل از اینکه نمازش را ببند می گوید: برایم دعا کن. کی می داند سال دیگر محرم زنده باشیم یا نه، من هم برای تو دعا می کنم تا روضه اباعبدالله هر سال روزیت شود. ...
ادب،دل نشکستن و اطاعت
1400 سال هنوز بخوبی بیان نشده است. وی افزود: یکی از بزرگترین درس های کربلا ادب است. به راستی چرا شمر که نقشی بمراتب کمتر از رهبران اموی و کوفه در شهادت امام حسین(ع) و یاران عزیز ایشان داشت پس از 1400 سال هنوز منفورترین شخص است؟ چرا در بین یاران ابی عبدالله حضرت ابوالفضل العباس (ع) به مقام شبه معصومی میرسند و در بین مردم با امام مسلمین مقایسه می شود و عظمت و شکوه بارگاه او همسان امام ...
معلم هم محلی، خانه اش را وقف ساخت مدارس کرد | برای نوسازی مدرسه انگشترهایش فروخت
وقتی سال نهم را گذراندم، از استخدام فارغ التحصیلان سال نهمی در گرمسار، قم و دماوند خبر دادند. این شد که در آزمون شرکت کردم و راهی گرمسار شدم. بنی فاطمی در گرمسار مشغول به تدریس می شود اما دلش قرار نداشت: مادرم در تهران تنها بود و همه فکر و ذکرم شده بود وضعیت مادر مریضم. اول قرار بود 6 ماه در گرمسار بمانم اما هر مسئولی که رفت وآمد و کارم را دید گفت مگر دیوانه ام تو را تهران بفرستم. 7 سال در گرمسار ...
بانوی قاجاری که یک نفر و نصفی بود
امروز دهم مهر ماه یک صد و سی و نهمین سالروز تولد اشرف الملوک فخرالدوله یکی از سرشناس ترین زنان سلسله قاجار در سال 1262 است. فخرالدوله کیست؟ اشرف الملوک فخرالدوله در اولین ماه از پاییز سال 1262 در تبریز به دنیا آمد. او نهمین دختر مظفرالدین شاه بود. مادرش اشرف ملک خانمِ سرورالسلطنه ملقب به حضرت علیا، دومین همسر عقدی مظفرالدین شاه و دختر فیروز میرزا ملقب به نصرت الدوله، نوه ...
کیهان و خوانندگان
ساختمانی در سال 1402 توجه کنیم متوجه می شویم که کاهش قیمت مسکن با وجود افزایش قیمت مصالح، بعید به نظر می رسد اتفاق بیفتد. مگر اینکه صاحب ملک به خاطر رکود بازار مسکن مجبور به فروش زیر قیمت بشود. خاموشی *چرا در هیچ جای دنیا غیر از ایران نیست که کسی یک خودرو بخرد ولی سال بعد قیمت آن به رغم پیدا کردن استهلاک افزایشی شود؟ متاسفانه این مورد عجیب فقط در کشور ما اتفاق می افتد. چرا؟ امیری ...
اگر فقط عفاف مهم بود چرا اهل بیت نگران حجاب شان بودند؟
هستیم که آیا در کربلا حرف و حدیثی از حجاب بوده که ما این قدر به حجاب بانوان در هیئات گیر می دهیم! بگذارید به 1384 سال قبل بگردیم و همراه با کاروان امام حسین (ع) به کربلا برویم، ببینیم آیا غیرت حسینی بی خیال حجاب که حق الهی است، شده است؟ 24 ب زنگاهی که حجاب را در کربلا فریاد زد وقتی قطعات پازل واقعه کربلا را از شروع تا پایانش را کنار هم می چینیم می بینیم که آنقدر حجاب مهم بوده ...
اسامی و سرانجام قاتلان امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع)
...، خدا ترا به آتش دوزخ بسوزاند. وای برشما، اگر دین ندارید لااقل آزاد مرد باشید و بعد حضرت خواستند که تا من زنده ام به حرم من تعرض نکنید که شمر از کلام امام شرم کرد و برگشت. 4- این جنایتکار، در آخرین ساعتهای روز دهم محرم، زمانی که امام علیه السلام جراحت های زیادی در سر و بدن داشتند، دستور داد تا حضرت را از پشت، تیرباران کردند و سپس آن خبیث کثیف، با چکمه و خنجر برهنه بر سینه فرزند ...
خانواده ای در تنگستان که تعزیه خوان هستند+ عکس
مذهب مهم نبود. بعد از سال دوم دبستان که در مدرسه پروین اعتصامی تحصیل می کردم به دلیل تعمیرات سال سوم دبستان را به مدرسه ای پشت قلعه تاریخی کلات رفتم و در این بین با تعزیه هیئت اهل بیت یا جعفر قائدی آشنا شدم و دوستان ساکن در آن محله نیز از این تعزیه بسیار تعریف می کردند. خوب به خاطر دارم خیلی هم بر سرش تعصب داشتند و گاهی بین ما بچه های محله دشتی و زیر لوای امام حسین(ع) و تعزیه علمدار با ...
مصطفی صدرزاده چگونه شهید شد؟
در روضه نشسته بودم که مصطفی جلو در با موتور تصادف کرد و گفتند که از دنیا رفته است. من همینطور که جلوی کتیبه های حضرت عباس(ع) نشسته بودم، گفتم یا حضرت ابوالفضل فرزندم را نذرتان کردم، نگهش دارید تا سرباز شما باشد. مصطفی در آن حادثه که قبل از اذان ظهر روز تاسوعا پیش آمده بود، زنده ماند. تا اینکه جنگ سوریه پیش آمد و می رفت تا حرم حضرت زینب(س) توسط تکفیری ها هتک حرمت شود. مصطفی چطور باید می ...
ألسَّلامُ عَلی مَنْ دَفَنَهُ أَهْلُ الْقُری
پوشاند و از آن خارج شد و روی آن نوشت: "هذا قَبْرُ الحُسَیْنِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِب اَلَّذِی قَتَلُوهُ عَطْشاناً غَریباً" یعنی این قبر حسین بن علی علیه السلام است که او را با لب تشنه و غریب کشتند. دفن ماه بنی هاشم بعد از دفن پدر به طرف پیکر عمویش حضرت ابوالفضل علیه السلام رفت و او را در حالی که فرشتگان بر آن می گریستند مشاهده کرد. دست بر گلوی بریده آن حضرت کشید و گفت: "بعد از تو خاک بر ...
همه گریه می کردند؛ بی اختیار جیغ کشیدم!
محمد بودم، در جای دیگری سیر می کردم. دوست داشتم تا ابد کنارم بماند. می خواستم این دقایق که نفسم به نفس او گره خورده بود دقیقه هایی باشد که بعدها حسرتش را نخورم. دلم نمی خواست کسی بیاید دنبال او و محمد را ببرد. گران قیمت ترین چیزی بود که داشتم هم محمد هم آن لحظه های آخر. هنوز با حرف هایش مشغول نقاشی صبر حضرت زینب در ذهنم بودم که زنگ خانه را زدند. دایی محمد آقا شعبان بود. وارد خانه شد و از محمد ...
عاشق حسین(ع) که باشی پیر نمی شوی
رسانده است. برای گفت وگو با این پیرغلام حسینی به مسجد حاج غفار تبریز رفتیم، مسجدی که گواه تاریخ گهربار این دیار علم و ایمان بوده و به یادگار مانده از دوران قاجار و در زمره آثار ملی است. گفت وگوی خبرنگار ایکنای آذربایجان شرقی با سید ابوالفضل مصطفایی میلانی تقدیم مخاطبان ایکنا می شود. ایکنا درباره مسیر شیفتگی و خادمی مکتب امام حسین(ع) که 58 سال از عمرتان را در آن سپری کردید، بگو ...
مروری بر کاراکتر ها و شخصیت های مختارنامه پس از 13 سال درخشش
؛ بسیاری تا مدت ها نمی دانستند این نقش را "محمدرضا شریفی نیا" بازی می کند. آنقدر گریم و چهره پردازی کاراکتر درست و اصولی اتفاق افتاده بود که بعدها در گپ وگفت ها و پرداخت ها، مخاطب، این بازیگر را شناخت. محمدبن حنفیه فرزند حضرت علی(ع) و خوله حنفیه است. او در جنگ جمل، جنگ صفین و جنگ نهروان حضور داشته و گاه پرچمدار سپاه علی(ع) بود. در واقعه کربلا در مدینه ماند. او پس از تسلط مختار بر کوفه، نامه ای به ...
درباره علی اکبر سلطانعلی به بهانه بازی در نقش رستم و صدای او در تیتراژ پایانی سریال مختارنامه
به پیش برد. کم کم پایش به خانه موسیقی ایران باز شد و از جایی به بعد در بسیاری از جشنواره های ملی به عنوان نوازنده و خواننده ظاهر شد. خواندن تیتراژ سریال مختارنامه نیز پیشنهاد داوود میرباقری بود که از بکر بودن و لحن منحصر به فرد صدای او آگاه بود. ضبط کل سریال تمام شده بود و ضبط تیتراژ آغازین کار، با نوای علی اکبر سلطانعلی به نقطه عطف مختارنامه تبدیل شد. تیتراژی که تمام مخاطب ها از زمزمه ...
بهنام و دوستش لباس هایم را پاره کردند؛ در بیابان بی عفت شدم!
من سانای هستم دختری 14ساله که تنها امتیازم دربین دوستانم شاگرد اول بودن است آنها هر کدام برای خود در صفحه مجازی اشان دوست پسر داشتند و در جمع های دوستانه راجب آنها حرف می زدند فقط من بودم که هیچ وقت دوست پسری نداشتم صورت چندان جذاب نبود و هیچ وقت هم علاقه ای نداشتم به سراغ آرایش بروم اما در جمع دوستانم کم کم حس کردم این چیزهارا کم دارم یک روز که از مدرسه به خانه می رفتم پسری با صورتی زیبا مقابلم ...
زجرکش کردن پدر و مادر شهید برای گرم کردن روضه و جذب مخاطب + فیلم
که خبر را به پدربزرگ بدهند. وقتی شنید از شدت عصبانیت شیشه های خانه را با عصا شکست! هنوز باور نمی کرد؛ چند دهه به امید بازگشت فرزندش زنده بود. نمی توانست بپذیرد این دو تکه استخوان، همان فرزند کوچکش مصطفی است. خیلی زمان می خواست تا چنین واقعیتی را بپذیرد. سال ها انتظار، او را برای اتفاق دیگری آماده کرده بود، نه دیدن چند تکه استخوان هایی که لای یک پارچه سفید پیچیده بودند. یکی دو روز بعد ...
وقتی شمر تعزیه هم می گرید...
؟ از سن 7 سالگی در کنار پدر و برادرهایم که آنها هم تعزیه خوان بودند شبیه خوانی کرده ام. و الان 25 سال است که مخالف خوانی می کنم. _چرا مخالف خوانی را انتخاب کردید؟ وقتی 17 سالم بود در روز عاشورا نقش عبدالله علیه السلام را در تعزیه داشتم، آقایی که نقش مخالف خوان را داشت ضربه ای به من زد که کاملا چشمم سیاهی رفت و نفسم بند آمد. پیش خودم گفتم دیگر تمام شد. بعد از یک ربع احیا شدم و ...
در پرونده ام نوشته بودند طاغوتی ام/ اوایل انقلاب صاحبان طرح های بزرگ یا دستگیر شدند یا فرار کردند
ای که تیپ های خاصی در آن زندگی می کردند، خیابان فرهنگ بود و پدربزرگ من هم از تبریز به خیابان فرهنگ آمد. آشنایی پدر و مادر من همان جا در سنین 16 سالگی صورت گرفت که منجر به عشق عجیب و غریبی شد و به رغم اینکه خانواده خیلی مایل نبودند ولی آنها در 18 سالگی ازدواج کردند. خیلی جوان ازدواج کردند و بعد از یکی دو سال، من به دنیا آمدم. پدر و مادرم این شرط را گذاشتند که ادامه تحصیل دهند بنابراین به آمریکا ...
مادری که منتظر آمدن پیکر فرزندش نبود
عملیات والفجر مقدماتی و مفقودالاثری شهید احمد کایدخورده زاده روستا ی دزفول استان خوزستان است. دو خواهر و دو برادر دارد. ایشان برادر بزرگ خانواده و متولد سال 1344 بود که در 21 بهمن 1361 در عملیات والفجر مقدماتی منطقه عمومی فکه به شهادت رسید و جاویدالاثر شد. برادرش محمود می گوید: ما روستازاده ایم و در محیط روستا بزرگ شده ایم. زمان شاه، خان و ارباب ها بر مردم روستا تسلط زیادی داشتند. خانواده ما با اینکه تمکن مالی داشت و چندان نیازی به ارباب ها نداشت، اما به خاطر فضای مذهبی و اعتقاداتی شان بسیار مورد اذیت ...
اجاره خانه تنها با شرط برگزاری روضه خانگی
بیت عصت و طهارت علاقه و ارادت خاصی داشتند.هر دوی آنها در منزل خودشان برای حضرت سیدالشهداء روضه برگزار می کردند. وقتی مادرم در سن 15 سالگی و در سال 1334 با پدرم ازدواج کرده و به خانه مادر شوهر عروس می آید می بیند مادرشوهرش در خانه مرثیه ماهانه برگزار می کند و در روز عاشورا نیز شله زرد درست کرده و در بین عزاداران توزیع می کند. مادربزرگم در سال 1347 فوت کرد. بعد از آن پدر و مادرم ...
راننده ای که به عشق حسین(ع) زره بافی می کند
دست های قلم شده را می خواهد. یکی از بچه های حسینیه با استکان های کوچکی که روی آن نوشته یا ابوالفضل ما را یک چای مهمان می کند، چایی که طعم دیگری دارد. گودرزی که حدود 63 سال سن دارد، شروع به صحبت می کند: من از طرف مادر سید هستم و تا سال 91 راننده کامیون بودم، به دلیل دیسک کمر رانندگی را کنار گذاشتم و تا حدودی خانه نشین شده بودم، سال 91 بر اثر تصادفی در پل هرو پسر و دخترم را از ...
عشقی که تمام نمی شود
که با آن علامت ها را درست می کردیم و از این خانه به آن خانه می رفتیم و همسایه ها و صاحب خانه ها هم با چای و شربت پذیرایی می کردند و از ما استقبال می شد. وی هم با گریزی به ساخت این مسجد تصریح کرد: مسجد فاطمیه ابتدا تکیه بود؛ سال ساخت این مسجد به 1325 و تقریبا حدود 70 سال پیش بر می گردد؛ فردی به نام صحبت الله که به وی صحبتی می گفتند در خواب حضرت زهرا(س) را می بیند و بعد از چند روز به نزد ...
صبوری یک پدر در غم فرزندش
ساندویچ چند کیلومتر راه تا بوفه برود، پس همیشه او پول را می داد و ما می رفتیم ساندویچ می خریدیم. شاید هم با این کار می خواست ما را مهمان کرده باشد و پول ساندویچ ما را بدهد. من سال 1367 روز قبل از شهادت محمدعلی اسیر شدم. در طول اسارت از او و از هیچ چیز دیگری خبری نداشتم. بعد از چند سال که از اسارت برگشتم، خبر شهادت محمدعلی را شنیدم. خیلی ناراحت شدم. تا چند وقت غصه می خوردم و جای خالی اش ...
نذر سرخ؛ ایثاری فراتر از تمامی نذرها
سلامتی خودم و خانواده ام هر سال همین موقع خون اهدا کنم. به نظر من نذر خون بهترین نذری است که ماه محرم ادا می شود. سال های نه چندان دور متأسفانه برخی از عزاداران حسینی نذر می کردند روز عاشورا به عشق امام حسین(ع) قمه بزنند و خون فرق سرشان را به زیر پای عزاداران حسینی بریزند. این کار ظاهر خوبی نداشت و از طرف دیگر این خون به هیچ دردی هم نمی خورد. از سال های قبل با فرهنگ سازی هایی که در ...