پنجشنبه ۳۱ خردادساعت ۰۴:۲۴Jun 2024 20
جستجوی پیشرفته
خبرگزاری دفاع مقدس ۱۴۰۲/۰۵/۰۸ - ۱۵:۴۲

تنها یک قدم تا شهادت فاصله داشتم

صدایی از پشت تپه آمد. تهدید کرد مغزتان را متلاشی می کنم. از ما خواست تا سلاح های خود را زمین بگذاریم و عقب برویم. دو همراه من فرار کردند و من وسط خیابان ماندم و پرسیدم: چکار کنم اوستا؟ آن ها که دیدند از ترس در حال پس افتادن هستم خندیدند و گفتند که خودی است. ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)