سایر منابع:
سایر خبرها
مادر شهید اغتشاشات 1401: آشوبگران تیر به گلوی علی اصغرم زدند
، اشک مردم درآمد. بعد از شهادت پسرم وقتی پیکرش را دیدم، گفتم مادر برایت بمیرد، تو هم مثل علی اصغر امام حسین(ع) شدی و تیر به گلویت زدند. پسرم می گفت: مگر من مرده ام کسی چادر از سرت برداره! مادر شهید درباره ناآرامی های سال گذشته و آخرین خاطرات از تنها پسرش می گوید: شهریورماه سال گذشته برای خودم چادر خریده بودم. علی اصغر گفت: مامان گوهردشت نروی! گفتم: چرا؟ گفت: چادر خانم ها را تیغ ...
جانباز اغتشاشات: مردم اجازه ندادند آشوبگرها سرم را ببرند+عکس
/> محمدعلی کارخانه در راهپیمایی 13 آبان سال 1401 وقتی رسیدم و آن جمعیت انبوه را دیدم، درد و مجروحیت یادم رفت! باورم نمی شد. جمعیت خیلی زیادی بود. همه آمده بودند. خیلی خوشحال بودم. خیالم راحت شد که مردم ما هوشیارند، حواسشان هست، سر بزنگاه می دانند چگونه باید رفتار کنند.
1247 کلمه درباره قدیمی ترین کتابفروشی بلندترین خیابان تهران
پاتوق کلی نویسنده و هنرمند و موسیقیدان بود، از ژاله علو، سعید پورصمیمی و رضا بابک گرفته تا صاحب زمانی، ابوالقاسم حالت و نجیب مایل هروی. خیلی ها هم مشتری اینجا بودند و نمی دانستند قرار است در آینده خود ناشران بنامی شوند. همه دهه پنجاه و شصت این طور گذشت، یک وقت می دیدی در همین 30 متر مغازه، 5 نفر فروشنده دارند به مشتری کتاب می دهند. دیگر کتابفروشی بهجت جای خودش در محله باز ...
لطیفی: قلعه نویی هم سرمربی تیم امید بود حذف می شدیم
زیر 17 سال، گفت: سال ها است با حسین عبدی رفاقت دارم . او به عنوان یک مربی آکادمیک، از لحاظ کیفیت فنی شرایط بسیار خوبی دارد . اگر من در فدراسیون فوتبال کاره ای بودم، با هر نتیجه ای که نوجوانان در جام جهانی می گرفتند، او را به عنوان سرمربی تیم ملی جوانان انتخاب می کردم و این گروه را در اختیارش می گذاشتم. قاعده فوتبال در سراسر دنیا به این شکل است که یک نسل و گروهی را در اختیار یک سرمربی قرار داده و دست ...
جست وجوی آرامش در آسایش دیگران | اهدای 13 هزار و 600 مترمربع برای مدرسه سازی
خاطر نمی آورد. بالاخره روز مرخص شدن او از بیمارستان رسید، خانم دکتر درحالی که خوشحال بود رو به فلاح مقدم گفت: حاج آقا خوشحالم که با بهبودی شما توانستم گوشه ای از زحمات تان را جبران کنم. حاج اسماعیل وقتی فهمید پزشک معالجش همان دختر بچه کوچکی است که در مدرسه ای که وی ساخته درس خوانده، اشک شوق ریخت. حالا سال ها از این موضوع می گذرد، اما حاج اسماعیل مقدم با خود عهد کرده تا روزی که زنده است همچنان در این راه قدم بردارد. ----------------------------------------------------------------------------------------------- *منتشر شده در همشهری محله منطقه 18 در تاریخ 1393/05/ ...
این شهیدان قرآنی نام شان با رحلت پیامبر گره خورده
کربلای 4 بود، سال 65 در همین عملیات شهید و مفقود شد. محمد 12 سال بعد و رضا 15 سال بعد برگشتند. اما این سال ها چشم انتظاری برای پدر و مادرم سخت گذشت. پدر امید داشت که بچه ها اسیر شدند و برمی گردند. زمان آزادی اسرا که خیلی سخت گذشت. هر لحظه منتظر بودند و دائما رادیو و تلویزیون و روزنامه ها را چک می کردند. وقتی چند اسیر هم به محله آمدند، حاج آقا خودسرانه چند پلاکارد نوشت و در و دیوار خانه را پر از پرچم و ...
از مرگ پدر رونالدو و محرز تا فقر نیمار و فرار مانه از خانه؛ صفحه تاریک زندگی ستاره های که به لیگ عربستان ...
را در فوتبال بر می داشتم. واقعا دوران سختی بود که حتی مجبور شدم کار هم بکنم. اما در نهایت همه چیز خوب پیش رفت، چون واقعا انگیزه و میل زیادی برای کسب موفقیت داشتم. وی می افزاید:پدرم در تمام مسابقاتم شرکت می کرد و بهترین، بزرگترین راهنما و مشاورم بود. همواره آرزو می کرد روزی مرا در حد بازیکنی بزرگ ببیند. انتهای پیام/ ...
خانه زوج سبزواری چطور هتل زائران امام رضا(ع) شد؟
همسر و 2 پسرش، شب هم مهمان خانه ما شدند و بعد، از ما قول گرفتند در اولین فرصت به خانه شان در نجف آباد برویم. زائران پیاده امام رضا(ع) در سبزوار دخترم سعی کن در هر شهر، یک خانه داشته باشی! وقتی به خانه همسر شهید سالمی رسیدیم، دیدیم همه بچه ها با خانواده هایشان برای استقبال از ما جمع شده اند. کلی خوش و بش کردیم و از خاطرات 25 سال قبل گفتیم. موقع ناهار که شد، گفتند: چون ...
چند روایت خاص و استثنایی از یک رویداد 40 ساله
شاخص سینمای ایران در جهان هستند را از همان گوشه و کنارهای استان ها یافتیم. ترجیح می دهم با گفتن نام چند نفر این حماسه را کوچک و محدود نکنم. خودم مورد به مورد استعدادها را می یافتم و برای سال بعد، تکلیف می دادم و با قاطعیت می خواستم کار جدی تر و بهتری ارائه کنند. حتی امروز هم با نوشتن این خاطرات و پس از این همه سال آن عشق و علاقه در وجودم موج می زند. شاید بپرسید چه طور این تلاش و عشق در ...
آرمان علی وردی مصداق بارز اشداء علی الکفار، رحماء بینهم بود/ شهادت به جرم داشتن حرز امام جواد(ع)
... نه، بنده نه شرایطش را دارم نه می توانم. البته خودم دو بار افتخار دیدن نزدیک حضرت آقا را داشتم و انگشتری از حضرت آقا گرفتم، اما این امکان برای من فراهم نیست. امیدوارم به دست ایشان برسد. - یعنی باید از سمت انتشارات صورت بگیرد؟ نمی دانم، حتی فکر می کنم انتشارات هم نمی تواند. نمی دانم چگونه بعضی از کتاب ها می تواند به رویت ایشان برسد، آیا همه می رسد یا بخشی می رسد. من ...
احسان پور: تیم کشتی آزاد می تواند قهرمان جهان شود/ هر کسی جای قاسم پور بود، اینطور پیش نمی رفت
روز سر تمرین بودم، طبیعتا از نظر آمادگی نسبت به سایر بچه ها یک مقدار عقب بود. خیلی هم سعی و تلاش کرد که خودش را برساند. هر کسی جای کامران بود نمی توانست اینطور پیش برود. خودش را هم رساند، ولی دیگر قسمتش نبود به مسابقات جهانی برود و یک هفته مانده به اعلام لیست نهایی، پای دیگرش هم کمی آسیب دید. البته حالا شرایطش خوب است و صبح دوشنبه که او را دیدم، گفت که وضعیتش مساعد است. انتهای پیام/ ...
پ؛ مثل پیراهن؛ مثل پلاک
جنوب شهر. صفای همسایگی اینجا بیشتر است. نمی گویم مردم شمال شهر سردند، نه! رفت و آمدشان کم است. توی یک ساختمان همسایه ها همدیگر را نمی شناختند. اینجا اما این طور نیست. رضا که شهید شد همه اهل کوچه سیاه پوشیدند. 14 سال پا به پای من منتظر برگشت رضا بودند. پیکرش را هم که آوردند دوباره مشکی پوش شدند. در خانه شان را به روی مهمان های رضا باز گذاشتند. خدا رحمت کند رحیمه خانمی بود که تمام پخت و پزها را انجام ...
ساده زندگی کنید تا خوشبخت باشید
، می گوید: پدرم معتمد محله است. چه آن سال ها که حسابی سرپا بود و چه حالا که کمی مریض احوال است. هر جا اختلافی باشد پای حاج آقا که به مجلس باز می شود، آتش همه هم محلی ها فرو می نشیند. ساده زندگی کنید تا خوشبخت باشید | تجملات از هر دری بیاید، صله رحم از در دیگر بیرون می رود از شنیدن حرف های پسرحاج آقا خوشحال می شویم. از اینکه هنوز در زندگی شهری و نیمه مدرن ما کدخدامنشی هم وجود ...
رمزگشایی از نامگذاری یک کوچه
...: زیر لب با افسوس می گویی: یادش به خیر، انگار همین دیروز بود... سرظهر با بچه ها در کوچه فوتبال بازی می کردیم و از شانس بد توپمان می افتاد در خانه بد اخلاق ترین فرد کوچه و چقدر این پا و آن پا می شدیم و بالاخره یکی از بچه ها را که از همه دل وجگر دارتر بود به جلو هل می دادیم تا در بزند و به مرد همسایه که از خواب قیلوله بیدار شده و جلو در آمده است بگوید: ببخشید می شه توپمون رو پس بدید! کوچه ...
تیم امید جوجه اردک زشت فوتبال ماست!
همیشه کرد این بود که آن ها تنها به دلیل دریافت کارت زرد بیشتر نسبت به مالزی شانس صعود به جام ملت ها را از دست دادند. جلال چراغپور، کارشناس و مربی فوتبال در گفتگو با خبرآنلاین درباره حذف تیم امید صحبت های جالبی را مطرح کرده که در ادامه می خوانید: یک تعریف کلیشه ای برای حذف شدن امید وجود دارد. این تیم امید هر چهار سال ابتدا همه را امیدوار کرده و بعد حذف شده، نزدیک 48 سال است ...
جوادی: باخت یزدانی به تیلور اشتباهی است، حسن کشتی گیر بهتری است
را ضعیف می کند. من همان سال اولی که ملی پوش شدم، به قهرمانی جهان رسیدم و چند بار هم تکرارش کردم چون اصلا استرس نداشتم و جنگنده بودم. البته که کشورهای دیگر هم کار می کنند و بیکار نیستند که فقط ما طلا بگیریم اما داشتن روحیه و جنگیدن دو فاکتور مهم است و هر کسی کار کند مزدش را می گیرد. انتهای پیام/ ...
حدادیان خطاب به بازیکنان نساجی: در لیگ قهرمانان بسیجی وار تلاش کنید
متحد باشید، مطمئن باشید کسانی که باعث شدند این تیم قهرمان جام حذفی شود قلب شان در کنار شما است و آنها هم دوست دارند شما موفق شوید. سعی کنید عزت و اقتدار خودتان را حفظ کنید. قلب مردم مازندران و قائمشهر با شما است. بزرگترهای تیم باید مراقب دیگر بچه ها باشند و به آنها انگیزه بدهند. حدادیان ضمن تشکر از اعضای کادر فنی تیم گفت: همه شما باید گوش به فرمان باشید و برنامه ها را به خوبی اجرا کنید ...
حسین اوجاقی؛ مهندس خوش تیپی که در اغتشاشات پاییز 1401 شهید شد
رباب از آن زن هایی بود که هم مادری اش را می کرد، هم عضو بسیج بود و هم خانواده را مدیریت می کرد. از آن زن ها که وقت ندارم و نمی توانم و حالا بچه دار شدم باید تا آخر عمر خانه نشین شوم در تعریفش از زندگی نمی گنجد. به جای اینکه زندگی خود را کوچک و محدود کند، خود را وسعت بخشیده بود تا بتواند هر آنچه را لازم می داند در زندگی اش مدیریت کند و الهام بخش فرزندانش باشد. الفی که با یک خواب به ی تبدیل شد ...
گزارش میدانی یک هفته بعد از حادثه معدن طزره دامغان
، قرارمان یکشنبه 19 شهریورماه ساعت 8 صبح درب دانشگاه آزاد دامغان است. چند دقیقه ای مانده به غروب تصمیم می گیرم که خودم را به مرکز شهر و امامزاده محمد برسانم. حالا دیگر شب شده. مردم درون امامزاده نشسته اند. کسی با بچه اش آمده و دیگری برای عرض ارادت، تنهایی ضریح را می بوسد. در فضای امامزاده دارم به خبری که برایش به این شهر آمده ام فکر می کنم. خبر کشته شدن 6 معدنکار معدن کا5 طزره. خبری که مرا از 350 ...
با پدر موشکی ایران خودمانی باشید!
آقا را به اسم کوچک صدا می زد و ایشان هم با وجود فاصله سنی، اصلاً ناراحت نمی شد. یک روز که همراه بچه ها رفته بودیم کوهنوردی، کاسه صبرم لبریز شد و به ایشان گفتم: حاج آقا! یعنی چی که با شما اینطوری صحبت می کنند؟ با اجازتون یه تذکر به اونی که شمارو اینطوری صدا می کنه، بدم. گفت: نه! می دونی چرا؟ این بچه ها الآن توی سنی هستند که با اینترنت سروکار دارند. کوچه و خیابون و محله هم که پر از گناهه ...
فرقانی: مقصر هستم و بابت حذف تیم امید عذر می خواهم
تصمیمی می گرفت. اعتراضی هم نمی توانستیم بکنیم. جایی برای حرف زدن وجود نداشت. فقط می خواهم بگویم این بچه ها بااستعداد هستند و 5-4 سال دیگر قطعا در تیم بزرگسالان بازی می کنند. من در حدی نیستم که برای خودم تعیین تکلیف کنیم و نمی گویم باشیم یا نباشیم، اما نباید اجازه بدهیم این استعدادها مانند تیم جوانان که 8 ماه قبل حذف شد و الان مشخص نیست بازیکنانش کجا هستند، هدر برود. از دوستان خودم می خواهم برای ...
وقتی نجار چوب کاری می شود
توانستم این مغازه را برای خودم راه بیندازم. به همین دلیل طعم فقر و نیاز را به خوبی می شناسم و هیچ وقت از کنار نیازمندان به راحتی نمی گذرم. اوستای نجار محله منیریه مکثی می کند و می گوید: زندگی من پر از فراز و نشیب هایی است که از دقیقه و ثانیه اش می توان کتاب نوشت ولی در تاریک و روشنی های سال های عمرم لحظه های زیبایی هم وجود دارد. همان لحظه هایی که توانستم با مهارت نجاری ام به یک هم محله ای نیازمند، کمک ...
بفرمایید! آشپزخانه خودتان است
تعریف می کنند که خیال می کنی قرار است با یک مرد میانسال با کوله باری از تجربه روبه رو شوی. اما سرآشپز آشپزخانه محله بیسیم، که می گویند آشپزخانه ها برایش سر و دست می شکنند، یک جوان 25 ساله است! بهروز خسروی ، با لبخندی که از روی لبش محو نمی شود، می گوید: آشپزی را از نوجوانی شروع کردم. همراه عمویم برای آشپزی در هیئت ها می رفتم و از همان موقع عاشق آشپزی شدم. 8 سال قبل هم با شرکت در کلاس های یکی از ...
داورزنی: هنوز برای ثبت نام در انتخابات به جمع بندی نهایی نرسیده ام
ورزش ایران می دهد، ولی با وجود این، به تعامل فدراسیون و وزارت برمی گردد و به تصمیم وزارت گوش می دهیم. چون خودم مسوول والیبالم، درباره خودم نمی گویم، ولی با فاصله زیاد حرف اول در رشته های گروهی کشورمان را می زنیم. همه از این که در مسابقات قهرمانی آسیا نایب قهرمان شدیم، ناراحتیم که این یک ارزش برای ماست. نایب قهرمانی برای ما شکست شده، ولی به عقب برگردیم؛ 15 سال پیش چه انتظاراتی داشتیم؟ این انتظارات ...
داورزنی: به اندازه یک فدراسیون عادی به ما کمک می شود، نه در حد والیبال
.... رئیس فدراسیون والیبال تاکید کرد: تکرار می کنم و این باور را دارم که ظرفیت جوانان ما، این هاست، اما باید برایش بجنگیم و تلاش کنیم. اراده کشور باید بر این باشد که این اتفاق رخ بدهد، چون ظرفیتش را داریم. ورزش فقط فوتبال نیست، برای همه رشته ها احترام قائلیم، ولی به لحاظ گستردگی، حرف اول را در کشور می زنیم. 600 میلیون بیننده در لیگ ملت ها عدد کمی نیست. ما را نمی توانند سانسور کنند؛ اگر ...
فیلم ناباورانه خاله زنکی جورجینا درباره یک دختر ! / دهن کجی اش را ببینید !
دانستم که این رشته ورزشی چقدر میتواند مهیج باشد. این هیجان را قبلاً نزد پدرم دیده بودم، چون او برای چند سالی فوتبال بازی میکرد و بعد هم مربی بود. رؤیای مادر شدن جورجینا رودریگز همیشه بچه ها را دوست داشتم. حتی یکسال برای این که زبان بیاموزم به انگلیس سفر کردم و شغل پرستار بچه ها رابه عهده گرفتم. مثل تعداد زیادی از زنان من هم تصور می کردم روزی مادر شوم. آرزو و رؤیایم نبود ولی ...
جایزه 11 هزار دیناری برای سر شاهرخ
بیمارستانی در دروازه شمیران تهران متولد شد از همان دوران کودکی با آن جثه درشت و قوی نشان داد خلق و خوی پهلوانان را دارد. شاهرخ هیچ گاه زیربار حرف زور و ناحق نمی رفت. دشمن ظالم و یار مظلوم بود. در 12 سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید و از آن پس با سختی روزگار را سپری کرد. در جوانی به سراغ کشتی رفت و پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی کرد. نایب قهرمان بزرگسالان، قهرمان جوانان، دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی ...
وارث جوانمردی و فتوت | دیدار با پهلوانان در گود زورخانه باب الحوائج
سید از جا بلند می شوند و مرشد برای ورودشان زنگ را به صدا در می آورد. پهلوان ها و پیشکسوتان هم همین طور. بچه های کم سن و سال در زورخانه های منطقه یاد می گیرند که احترام بزرگ ترها را نگه دارند. ادب و احترام در زورخانه حرف اول را می زند. مسلماً مهم ترین تفاوت، مربوط به فضای حاکم بر یک ورزشگاه و یک زورخانه است. در زورخانه ها، همه چیز ورزش نیست. به خصوص نوجوانان و جوانان منطقه در زورخانه ...
شهدا با خون پاکشان انقلاب را به تمام جهان صادر کردند
؛ با این حال به نیروهایش فرمان پیشروی داد که بعد از مدتی بیهوش شد. بچه ها او را در کناری گذاشتند تا به عقب تخلیه شود؛ ولی بعد از پایان درگیری از او خبری نشد. بنی آدم در تاریخ 1362/12/17 بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و پیکرش مفقود شد. بنی آدم در عمل به واجبات الهی کوشا بود. از همان کودکی در ادای فریضه نماز ثابت قدم بود و با وجود سن کم اعضای خانواده را به خواندن نماز توصیه و در مراسم ...