سایر منابع:
سایر خبرها
تا کاری به نتیجه نرسد رهایش نمی کنم
کوشاترین بانوان کارافرین شهر آشنا می شوم. حسن پور در ازدحام آن همه پارچه جایی برای گذاشتن صندلی پیدا کرده و من را تعارف به نشستن می کند. خودش هم روی صندلی دیگری می نشیند و سر حرف را باز می کند: 15 ساله بودم که ازدواج کردم. اصالت ما اردبیلی است. 3 روز بعد از جشن عروسی به تهران آمدیم. خانه مان در کیانشهر بود. چند سالی آنجا زندگی کردم تا اینکه در بمباران هوایی خانه مان خراب شد و هر چه داشتم از بین رفت ...
روی آوردن به ایمان از طریق داوکینز
خانه غیرمسیحی با والدینی که عاشق یکدیگر بودند و فرزندانشان را دوست داشتند، بزرگ شدم. خانواده من درگیر شدن با حقیقت و عقاید را جدی گرفتند. پدر من یک محقق مشهور تاریخ استرالیا و استاد دانشگاه سیدنی بود. زمان صرف غذا در خانواده اغلب یک تریبون برای بحث در مورد تاریخ، سیاست و مسائل مربوط به عدالت اجتماعی بود. والدینم همیشه مرا تشویق می کردند که یاد بگیرم و حقیقت را دنبال کنم. من معتقد بودم که نیازی به ...
باید از روزی ترسید که آرمان ها نباشند
یادم نمی آید، فقط به دکتر گفتم: این آرمان من نیست. آرمان من صبح که از خانه بیرون رفت، این شکلی نبود! بعد هم از حال رفتم! وقتی به خودم آمدم، آرمان را از ابروهایش شناختم. دیدم این آرمان من است. دوباره بی حس شدم و مرا از آی سی یو بیرون آوردند. * آرمانی ماندنی نیست وی گفت: در بیمارستان ما فقط خدا خدا می کردیم، که هرچه سریع تر آرمان از کما بیرون بیاید، چون وضعیت سلامتی آرمان، خیلی ...
اتفاقاتی که چندلر پشت سر گذاشت؛ از از طلاق والدین و تصادف تا اعتیاد و افسردگی کد خبر: 896323 / دیروز, ...
زیسته ما از زندگی قرار داد اما خود در سال های بعد از فرندز اسیر واقعیت تلخ جهان شهرت و اتفاقات اطراف آن بود. خانواده و زندگی شخصی متیوپری متیو لنگفورد پری در 19 اوت 1969 در ویلیامستون، ماساچوست به دنیا آمد. مادر او، سوزان ماری، یک روزنامه نگار کانادایی بود . پدرش، جان بنت پری، بازیگر آمریکایی و مدل سابق بود که برای سریال پلیسی 240-رابرت 1971-1981 ABC شناخته شد . (بنت نقش پدر ...
6 پادشاه را دید و سر خم نکرد | سه خاطره از بزرگ واقف و مجموعه دار کتب و نسخ خطی
صرف ازدواج تو و برادرت جعفر شود. سپس پدرم از من خواست که با حاج حسین آقا ملک تماس بگیرم. این فرد هر گاه که از وجود کتاب ارزشمند و جالبی مطلع می شد آن را جویا می شد تا برای کتابخانه اش به قیمت مناسبی خریداری کرده و سپس در معرض استفاده عموم قرار دهد. روز بعد حاج آقا حسین به کتابخانه آمد. من برای او نیت پدرم را شرح دادم و با یکدیگر به طرف منزلمان رهسپار شدیم. پس او را برای دیدن کتاب ها و ...
کنایه جالب امیرغفارمنش به علت ممنوع الکاری بازیگران / ناگفته های آقای بازیگر از رنج های دوران بازیگری!
مدرسه فوتبال بازی کردن بود و به آن نوعی اعتیاد داشتم، خیلی از فوتبالیست ها وبازیکنان حرفه ای هم دوره من با من رفیق هستند ، همان هایی که آن زمان با هم بازی می کردیم. بعد از یک سال که در مدرسه اقتصاد درس می خواندم متوجه مدرسه هنری طالقانی شدم، بعد از پیگیری هایی که کردم موفق شدم در کنکور این رشته موفق شدم ، خیلی های دیگر هم عاشق بازیگری بودند و مانند من رشته گرافیک می خواندند، شاید برایتان ...
کودک 9 ساله به مجبور به نوشیدن الکل کردند و پس از آن...
مرا سوار موتورسیکلت کرد و به مزرعه گوجه و خیار در اطراف شهر برد. وقتی فهمیدم آن ها چه قصد شومی دارند به گریه افتادم، التماس کردم، جیغ می کشیدم که مرا رها کنند ولی هیچ کدام به من رحم نکردند و مرا کتک می زدند آن ها از عصر همان روز تا بامداد روز بعد به من تعرض کردند. به دنبال اظهارات دختر نوجوان و شکایت حدود 13 نفر از کودکانی که در دام باند کرکس موتور سوار گرفتار شده بودند، قاضی غلامعلی ...
کتاب هایی که روایتگر فلسطین است
...، ماجرا را بازگو می کند؛ بنابراین توالی بین یادداشت ها و تاریخ ها محسوس نیست. با این وجود انسجام متنی و روایی داستان حفظ شده است. سعاد امیری در مقدمه کتاب، خلاصه داستانش را اینطور تعریف کرده است: یادداشت های روزانه ام را که مربوط به سال 1981 تا 2004 است با سفری که از مادرم جدا شدم آغاز شد؛ سفر از امان، شهری که در آن بزرگ شدم و بیشتر زندگی ام را در آن جا گذرانده بودم، به ...
اژدهاکشی در میدان اسبدوانی! | بلژیکی ها شاهنامه را بازآفرینی کردند
های سرشناس شهر مغازه عموسیفی بود. او از سال 1336 محدوده میدان باغ شاه را به عنوان محل کسب و زندگی انتخاب کرده است. پیرمرد مهربان و بشاش همسایه میدان حر در میان شلوغی کار و رفت وآمد مشتریانش می گوید: 71 سال قبل در شهرستان خمین و در خانه ای در 50 قدمی خانه پدری امام خمینی(ره) متولد شدم اما دست سرنوشت مرا به تهران و میدان باغ شاه کشاند. بعد از گرفتن تصدیق پایه ششم، درست وقتی 13 ساله بودم ...
نوشتن میدان عمل و جهاد من است/ زندگی بانوان شهید در بین کتاب ها و فیلم ها مغفول است
علاقمند بودم که اول کتاب او را خواستم اما ایشان برای اینکه من را علاقمند به مطالعه زندگی نامه شهدا کند اول کتاب شهدای دیگر را به من داد. نیمه پنهان ماه شهید چمران. شهید ایوب بلندی. شهیدان باکری و بعد بالاخره کتاب شهید همت. اما از بین همه کتاب های نیمه پنهان ماه با کتاب شهید ایوب بلندی خیلی مأنوس شدم و خاطرم هست خیلی از صفحاتش را با اشک خواندم. هرچند ابتدای کتاب پر از داستان های خنده دار بود که این ...
دنیا دنیای ایلان است و بقیه ی ما فقط در آن زندگی می کنیم
شکوفایی شده و حرص و طمع آن را فرا گرفته بود. روزگار فوق العاده ای برای زندگی بود، چون تقریباً تمام مردم درگیر یک رؤیا شده بودند: جنون اینترنتیِ ثروتمندشدن سریع. نبض انرژیِ این توهم جمعی محسوس بود و وزوزی دائم به وجود می آورد که در تمام شهر می شد احساسش کرد. حالا من در مرکزِ محروم ترین بخش سان فرانسیسکو بودم و تماشا می کردم که افراط چه به روز مردم طبقات بالا و پایین می آورد. داستان هایی که جنونِ ...
گریه هایم را نگه می داشتم برای خلوت و سحر
روی مزار محمد خم شدم و گفتم: محمد جان! پسرم، هر چی خواستی همان شد . پسرم می خواست پیکرش مثل بدن اربابش امام حسین (ع) سه روز در روی خاک های بیابان بماند و اینطور هم شد. در روایات داریم که تا بنی اسد بخواهد شهدای کربلا را دفن کنند، پیکرشان بین یک الی سه روز روی خاک های کربلا مانده بود. محمد هم دوست داشت که پیکرش روی خاک بماند و مدت ها بعد پیکرش را به شهر منتقل کردند... روز دفن محمد به او ...
سرنوشت در انتهای راهی است که خود انتخاب کرده ایم
و بَر خود نگاه کنید، انسان های زیادی را می بینید که از نگاه شما موفق نیستند اما هر وقت از آنها سؤال کنیم که چرا کارَت به اینجا کشید؟ ، شروع می کنند به مقصّر تراشیدن که اگر فلانی نبود من الآن ثروتمند بودم. خانواده ام کم کاری کردند. استعدادهای من نادیده گرفته شد. رئیسم نمی توانست موفقیت مرا ببیند. وضعیت جامعه بد است. بدشانسی آوردم. سیستمِ اداری فاسد است. همسرم مانعِ رشدم شد. امان از تحریم ها. آب و ...
مزاحمت رستوران دارِ هوسران برای زن 20ساله مطلقه
زن 20 ساله ای است که مدعی بود راه گریزی برای فرار از هوسرانی های کارفرمایش ندارد سرگذشت خود را برای مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری مشهد بازگو کرد. او گفت: پدرم با کارگری هزینه های خانواده 6نفره اش را تامین می کرد و من هم فرزند دوم آن ها هستم؛ اما پدرم اوضاع مالی [...]
بیوگرافی مریم مومن از کودکی تا ازدواج
بود خانواده من همیشه دوست داشتند که من دکتر یا مهندس شوم اما همیشه ته دلم دوست داشتم که به بازیگری برسم و پنهانی کلاس های بازیگری می رفتم و کاراته هم کار می کردم و زمانی که بیرون می رفتم برای ورزش در این کلاس ها شرکت میکردم تا اینکه اول دبیرستان بودم و به خانواده ام از علاقه ام گفتم و برای من شرط گذاشتند که باید مهندسی پزشکی قبول شوم. من مهندسی پزشکی اصفهان قبول شدم اما نرفتم و پنهانی با ...
غلامرضا امامی: شعر فلسطین با عشق، مادر و مقاومت گره خورده است/ کتاب های غسان کنفانی خوانندگان جهانی دارد
داستان های خود را به خواهرزاده اش تقدیم می کرد و می خواست قندیل کوچک را در سالروز تولد خواهرزاده اش به او هدیه کند. اما در تابستان 1351 هجری شمسی (ژوئیه 1972) در یک حادثه تروریستی در بیروت به دست عوامل موساد و با انفجاری بمبی که در ماشینش قرار داده بودند، به همراه خواهرزاده اش ترور شد. قندیل کوچک پس از ترجمه مورد استقبال قرار گرفت، برای همین به دنبال این بودم که سایر آثار کنفانی را هم ترجمه کنم ...
همه چیز درباره چوپکس ؛ برندی که دو بار از صفر استارت زد
جا مانده از حادثه را خریدم و با دو نفر از شرکای خود یعنی مهندس جنانی در بخش تولید و دکتر چهارمحالی در بخش پلیمر، شرکت فیروزیت با برند چوپکس را راه اندازی کردیم. دوره اصلی فعالیت فیروزیت از سال های 94-93 استارت خورد. سیاست اصلی شرکت در دوره دوم توسعه فروش بود که با تشکیل و تقویت تیم طراحی و با هدف شناسایی و ایجاد بازارهای جدید محقق شد. با توجه به سابقه و قدمت شرکت و از همه مهمتر گذر از ...
قتل زن تبعه خارجی به دست دوست مجازی اش | قاتل پشیمان شد و با همسر مقتول تماس گرفت
...> در برگه اظهاراتش نوشته است که در ترکیه مدل لباس مردانه بوده و در یک رستوران مشغول به کار بوده که به خاطر نجیبه به مشهد آمده است. وارد حیاط که می شود، کنار در ورودی زیرزمینی مخوف می ایستد و همان طور که دودستش با دستبند بسته شده است، به آن محل اشاره می کند و می گوید: همین جا انداختمش... بعد از اینکه او را کشتم... در ادامه حتما بخوانید ماجرای قتل هولناک دختر جوان به دست مهندس قلابی ...
بازی در سریال محرمانه تجربه ای خاص بود
نمره پایین در رشته ریاضی دیپلم گرفتم و بالاخره با حمایت برادرم وارد دنیای هنر و رشته تئاتر شدم . با کسب رتبه تک رقمی و قبولی در دانشگاه تهران دانشکده هنرهای زیبا توانستم حضور خودم را در این رشته تثبیت کنم. *پس مسیر آکادمیک را طی کرده اید. تحصیلات آکادمیک تا چه اندازه در رشد شما به عنوان بازیگر موثر است؟ قطعا بسیار موثر است. شناخت شیوه های مختلف بازیگری در دنیا. شناخت تفاوت های ...
مزاحمت های رستوران دار هوسران برای زن 20ساله مطلقه/ تنها در خانه بودم که مرا آزار داد
او گفت: پدرم با کارگری هزینه های خانواده 6نفره اش را تامین می کرد و من هم فرزند دوم آن ها هستم؛ اما پدرم اوضاع مالی خوبی نداشت و به همین خاطر هم من در 16 سالگی پای سفره عقد نشستم و با جوانی عصبی و معتاد ازدواج کردم. قربان بی جهت مرا کتک می [...]
پیشنهاد عجیب انفجار سد دز!
، مشکلاتی که بعداً به دلیل عملکرد آقای غرضی در وزارت پست وتلگراف وتلفن پیش آمد و شاید هنوز تعداد زیادی پرونده مفتوح که در کار وزارت پست وتلگراف وتلفن وجود دارد، پیش نمی آمد. بعد از آنکه آقای غرضی از اینکه من به کمیسیون نفت اطلاعات داده ام، مطلع شد، شانزده ماه حقوق و امکانات مرا قطع کرد. هیچ کاری هم برای انجام به من محول نمی شد. فقط یک اتاق به من داده بودند و آنجا نشسته بودم. نه اجازه می دادند ...
جنایت برای پاکوتاه ! +عکس
مصرف نکردم. وی درباره ماجرای تلخ جنایت نیز مدعی شد: آن روز سگ پاکوتاه خاله ام را که نزد من بود به خانه آن ها بردم ولی خاله ام در منزل نبود به همین خاطر به همسایه خاله ام گفتم اگر سراغ مرا گرفتند بگوید که سگ را به پارک بردم تا مقداری آشغال گوشت به او بدهم. وقتی در حال سگ گردانی بودم، ماهی به همراه دوستش و درحالی که به من فحش می داد و ناسزا می گفت، به کنارم آمد و ادعا کرد که این سگ مال اوست من هم گفتم ...
دوستی با یک نابغه ی ادبی چه شکلی است؟
...> در تلاشی مذبوحانه برای اعتراض پرسیدم می خواهی نظر خودم را در این مورد بدانی؟ حرفم را قطع کرد: مهم نیست . وقتی برای آن روزنامه می نویسی، یعنی داری به موضع آن مشروعیت می دهی. بنابراین، دوستی ما باید همین جا و همین حالا تمام شود. همان طور که گفتم این موضوع شدیداً آزارم می دهد . این آخرین گفت وگوی ما بود . از آن به بعد، از این مکالمه داستان خوبی ساخته بودم که هنگام ...
گول ظاهر مهربان این کلاهبردار را خوردم / شوهرم کلاهبردار حرفه ای بود
به گزارش رکنا، زن 36 ساله با بیان این مطلب به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد گفت:15 ساله بودم که با فریبرز ازدواج کردم. او جوانی بسیار آرام و سر به زیر بود که درهمسایگی ما زندگی می کردند، اما هنگامی متوجه اعتیاد شوهرم شدم که دخترم به دنیا آمده بود. با وجود این مشکل خاصی را در زندگی احساس نمی کردم؛ چراکه پدر شوهرم همه کمبودهای ما را جبران می کرد و من هم به خاطر محبت های خانواده فریبرز در ...
وقتی زن به خانه برگشت شوهرهوسبازش با دخترها مشغول ...
بود و 5 خواهر بزرگ تر از خودش داشت که همه آن ها ازدواج کرده بودند. دراین شرایط تصور می کردم خانواده کرامت مرا خیلی دوست خواهند داشت چرا که تنها عروس خانواده آن ها بودم! ولی متاسفانه شوهرم فقط در جست وجوی محبت دیگران بود و خودش به هیچ کس محبت نمی کرد. در واقع جوانی لوس و بی مسئولیت بارآمده بود و تنها اوقاتش را بارفیق بازی می گذراند! بارها به مادر شوهرم ...
4 آبان در اکباتان تهران چه گذشت؟ / روز شهادت شهید علی وردی چه گذشت!؟
، خداحافظ! این آخرین تماس ما بود. آن روز خیلی نگران بودم! بی آنکه علت آن را بدانم، اضطراب و استرس شدیدی داشتم. همین دلشوره های من، باعث شد که پیاپی با آرمان تماس بگیرم. لذا بعد از تماس آرمان، دوباره چند بار با او تماس گرفتم، اما جواب نداد و شب گوشی تلفنش خاموش شد! هرچه منتظر ماندم، آرمان دیگر تماس نگرفت! دلشوره ام همچنان ادامه داشت. تا اینکه ساعت 11 شب، یک تماس ناشناس با ...
پایان تلخ قرار عاشقانه یک دختر و پسر تهرانی در آ اس پ
دیدارهای ما را اما اکباتان رقم نزد. تعیین سرنوشتش به مجتمع آپارتمانی دیگری واگذار شد که دست بر قضا یکی دیگر از نقاط داغ پایتخت است. بعد از بحث های جذاب آن شب قرار گذاشتیم دوباره همدیگر را ببینیم. حدس می زدم اتفاق خوبی بین ما در شرف رخ دادن است. کسی در زندگی ام نبود. مطلقا آزاد بودم. چرا که نه؟ بودن با یکی که خانه اش همین بغل است و لازم نیست برای قرار و دیدار میلیون ها ساعت در ترافیک کلاج و ترمز گرفت ...
دکتر باقر قدیری اصل استاد تمام دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران و نویسنده نامدار کتاب های درسی اقتصاد در گذشت
پاریس بود که بسیار خوش اخلاق، منصف، زحمت کش و روان نویس بود. دوست داشتم که جای او بودم. بزرگ ترین استاد خودم را پروفسور کورتن می دانم اما بیش از همه اقتصاددانان برای کینز و آدام اسمیت احترام قایلم. شما خود را کینزین و طرفدار تدبیر دولت در اقتصاد می دانید یا طرفدار اقتصاد آزاد؟ البته از نگاه فکری معتقدم که چون نقش دولت در اقتصاد ایران متفاوت از سایر اقتصادهاست به خاطر درآمد نفت ...