می گفت دنبال بهشت خودمان می گردیم
سایر منابع:
سایر خبرها
درباره حسین هریری، شهید مدافع حرم که به قمر فاطمی معروف بود + فیلم
تا پیش از رفتن، نیم ساعت با او بازی کند. بعد هم خواهر و مادرش را در آغوش کشید و آن ها را درحالی که اشک می ریختند، دلداری داد. آخرش هم نوبت خداحافظی پدر و پسری رسید. حسین دست پدر را بوسید و عباس آقا زیر لب این بیت از مولانا را زمزمه می کرد: خوش خرامان می روی ای جان جان بی من مرو / ای حیات دوستان در بوستان بی من مرو . قمر فاطمیون (او به خاطر چهره زیبایش در جبهه مقاومت اسلامی به ...
نوربالا| هرچه پول بخواهی می دهم، فقط جبهه نرو!
اعزام به او نمی دهند، اما محمدولی در 16 سالگی خانواده را راضی می کند تا به جبهه برود. او به جبهه می رود و در عملیات والفجر 8 به شهادت می رسد. پیکر مطهر این دانش آموز، 10 سال مفقود می ماند و بعد از انتظاری طولانی استخوان هایش به آغوش مادر بازمی گردد. روایت توران مرآتی خواهر شهید محمدولی مرآتی را در ادامه می خوانیم. محمدولی مرآتی 16 ساله بود که در والفجر 8 به شهادت رسید با آغاز ...
شهادتی مانند امام حسین (ع) و صبری مانند حضرت زینب (س)
شده؟ گفت یکی از دوستان تصادف کرده. گفتم دوستت نیست پدرت است. تصادف نیست شهادت است و او را آرام کردم و خواستم فعلا به دخترها چیزی نگوید. در نتیجه دو روز سکوت کردیم تا خبر تایید شد و آن وقت به آن ها گفتیم. همسر شهید اسکندری در خصوص کمک گرفتن از حضرت زینب (س) برای صبر می گوید: همه فامیل جمع شده بودند، اما همهمه ای بینشان بود که اینترنت را قطع کنند. دلیل را جویا شدم و پس از اصرار گفتند: عکس ...
فیلم عجیب و شوک آور از حمید لولایی ! / چه دل جوانی دارد !؟
شاید باورتان نشود معروف که از پیشکسوتان سینماست در خودروی شخصی آهنگ یک رپر 21 ساله را گوش می کند.حمید لولایی متاهل بوده و در سال 1369 زندگی مشترک خود را آغاز کرده است. بازیگر نقش خشایار سریال زیر آسمان شهر، همسرش را برای اولین بار در یک میهمانی خانوادگی ملاقات کرد و همان جا یک دل نه صد دل عاشقش شد.حمید لولایی دو دختر به نام های مریم و سارا دارد. حمید لولایی از کودکی به جای بازی های ...
نوای پرسوز مهدی در شب آخر
او فرمانده بود و من مسئول آموزش لشکر. قبلش، سه چهار سالی با هم رفیق بودیم. همه بچه ها هم خبر داشتند. با این حال، وقتی قرار شد چند روز قبل از عملیات خیبر، حسن پور و جواد دل آذر برای شناسایی بروند جلو، مرا هم با آنها فرستاد؛ 13 کیلومتر مسیر بود روی آب. دستورش قاطع بود جای چون و چرا باقی نمی گذاشت. از پله پایین رفتیم و سوار قایق شدیم. چشمم بهش افتاد بغض کرده بود، از همان بغض های غریبش. ...
مادر شهیدان اشرف زاده آسمانی شد
شلمچه براثر اصابت ترکش به سر، پا و دست به شهادت رسید. برادرش غلامرضا هم که متولد اول اسفند 1348 بود با لبیک به ندای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی به عنوان پاسدار رهسپار جبهه نبرد حق علیه باطل شد و دهم فروردین 1367 در جریان عملیات بیت المقدس 4 در شاخ شمیران با سمت تک تیرانداز به فیض شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش مدت ها در منطقه به امانت ماند تا اینکه 12 دی 1370 تفحص شد و در گلزار شهدای کوچه بیوک یزد به خاک سپرده شد. انتهای پیام/ ...
ماجرای یک مادر چشم به راه و دلداری به خانواده های شهدا
، بچه های تفحص مهدی را پیدا کرده بودند، برادری که موقع رفتن 60 کیلو بود بعد از 15 سال تنها دو کیلو استخوان از او مانده بود، آن را هم تحویل ما دادند، مهدی را از روی پلاک شناسایی کرده بودند، موقع رفتن مهدی 16 سال داشت، حتی صورتش مو هم درنیاورده بود و از لحاظ شرعی یک سال بود که به سن تکلیف رسیده بود. عزیزالله، شش سال از مهدی بزرگ تر بود، یک پسر 22 ساله با هم به جبهه رفتند اما او هنوز هم ...
کلنا عباسک یا زینب
است که با دعوت حضرت زینب(س) راهی جبهه سوریه شد. به گفته مادر گرامی اش از کودکی به دنبال شهادت و جنگ می گشته و حتی زمانی که بحث سوریه مطرح نبوده به دنبال یافتن راهی بوده که برای جنگیدن به لبنان برود. یک روز صبح که از خواب بیدار شد، خیلی دگرگون بود و گفت: خواب دیدم در قبر خوابیده بودم. قبرم تاریک بود و یک عقرب روی سینه ام راه می رفت. خیلی ترسیده بودم تا اینکه خانمی نورانی آمد و قبرم روشن شد و گفته ...
شکنجه های عجیب در زندان اسرائیل+ عکس
اما شما اردوگاه های آنها را نیز بمباران کردید، بعد با همین شعار به حزب کتائب مارونی امکانات و آموزش دادید تا در لبنان جنگ داخلی راه بیندازند، این شما هستید که جنگ داخلی راه انداختید. ، گفت: نه، به ما ربطی ندارد، جنگ داخلی را فلسطینی ها راه انداختند. و بعد با عصبانیت ادامه داد: برای ما نه لبنانی مهم است نه فلسطینی، نه اردنی، و نه هیچ یک از اعراب برای ما فقط یهودیها مهم هستند. ، من هم گفتم: برای من ...
راضی نمیشه! (گفت و شنود)
می گوید خدایا، به آنها توان و قدرت جنگیدن بده! گفتم: زئیف شف استراتژیست معروف صهیونیست بعد از شکست این رژیم در جنگ 33 روزه گفته بود؛ نظامیان ما برای حمله به مردم در پیاده روها و خیابان ها آموزش دیده اند و نه برای شرکت در یک جنگ واقعی! گفت: یکی از بازدیدکنندگان این کلیپ در فضای مجازی خطاب به او نوشته؛ لعنت خدا بر تو و همه صهیونیست های جنایتکار و کودک کش! باید تو را کشت و بدن کثیفت را جلوی گرگ های گرسنه انداخت! گفتم: این آرزو برآورده نمی شود چون هیچ گرگی راضی به خوردن جرثومه های فساد و جنایت نیست! باید او را موش کور بخورد که متوجه نشود چه می خورد! ...
شهید مدافع حرمی که با چوب بستنی پهپاد عملیاتی می ساخت
قدم در کوچه پس کوچه های لواسان می گذاریم. هوایش روح را و منظره هایش دل را می برد. می گویند یکی از کوچه های لواسان 3 شهید با نام خانوادگی شیرخانی داده است. ما هم می خواهیم به خانه مادر یکی از آن ها برویم، مادر شهید مدافع حرم کمال شیرخانی. از آن خانه های نقلی است که دلت نمی خواهد بدون این که [...]
رضا که رفت فهمیدم باید به شهدا حسادت کرد!
انسان آنقدر همه چیز تمام باشد؟ بعد از شهادت آقای الماسی به این نتیجه رسیدم شهدا باید همه چیز تمام باشند. چند تا از خصلت هایشان بود که همیشه موجب حسرتم می شد؛ یکی این که توکل بسیار عجیبی به خداوند داشتند. به طوری که هر وقت هرچیزی از خدا می خواستند خدا به ایشان عنایت می کرد. حتی این مسئله باعث شده بود ما همیشه با هم شوخی داشته باشیم. به ایشان می گفتم: تو پیش خدا پارتی داری! مگه می شه هرچی بخوای ...
چهار روایت درباره سبک زندگی شهدای مدافع حرم
، به جبهه جنگ با داعش بردم و بین دوستان مجاهدم پخش کردم، تا همه با دعای عهد انس بگیرند. در هر فرصت مناسبی هم، همگی دعای عهد می خواندیم. یک عکس کوچک از مقام معظم رهبری نیز روی جیب لباسم درست بر روی سینه ام نصب کردم. دوستان عراقی ام که عکس آقا را دیدند، به تبعیت از من، بر روی لباس خود عکس رهبر انقلاب اسلامی را زدند. خواهر شهید مجید قربانخانی می گوید: وقتی از سفر کربلا برگشت، مادر پرسیده بود ...
مهدی از کودکی در خط ولایت و رهبری بود + فیلم
خاش و در درگیری با اشرار به شهادت رسید. وی گفت: یادم می آید زمانی که مهدی شهید شد، یک بچه یتیم 8 ساله بعد از شهادتش پشت در خانه ما گریه می کرد. میگفت او همیشه به من کمک می کرد و پولهایش بوی عطر میداد. بعد از شهادت مهدی فهمیدیم او چند خانواده را تحت پوشش داشت و همیشه دستگیر اطرافیان بود. حیات ...
سردار شهید مازندرانی که به بنی صدر گفت تکه تکه ات می کنم+تصاویر
کاظمی و خواهر شهید ولی الله کاردگر هستم، سال 1352 با شهید کاظمی ازدواج کردم که ثمره ازدواجم با ایشان چهار فرزند بود، زادگاه من و همسر شهیدم، روستای بالاده بود ولی در حال حاضر در ساری ساکن هستم. از همسرتان بگویید، او را چگونه یافتید که با ایشان ازدواج کردید؟ ما بچه های یک محل بودیم، شناخت کاملی از خانواده شان داشتم، من مادرم را در هشت سالگی از دست داده بودم، به نوعی برای ...
جانبازی مصطفی رازی بود که بعد از شهادتش به آن پی بردیم
جبهه وقت رفتنش که رسید، همه گریه می کردند، اما من محکم ایستادم و گفتم سپردمت به حضرت زهرا (س). اسم حضرت زهرا (س) به وجودم استحکام بخشید. مصطفی رفت و بعد از دو ماه برگشت. وقتی برایمان از سوریه تعریف می کرد، فهمیدیم سعی می کند همه چیز را عادی جلوه بدهد تا ما نگران نشویم تا سال 96 که دوباره قصد رفتن کرد. همسرش یک هفته قبل به من گفت که مصطفی می خواهد باز هم برود. این بار نگرانی ما خیلی بیشتر ...
3 فرزندمان را به من و مرا به خدا سپرد و رفت
ازدواج کردیم. دو پسر و یک دختر یادگاری شهیدم است. وقتی همسرم راهی جبهه شد، گفتم می ترسم شهید شوی، گفت من سعادت شهادت ندارم. گفتم حمید این حرف ها را نزن. گفت شهادت سعادت می خواهد قسمت هرکسی نمی شود. عکاس جبهه های نبرد همسرم عکاس و فیلمبردار زرهی شیراز بود. برای مأموریت جبهه او را خواستند و با علاقه به جبهه سومار رفت تا از لحظه های جنگ فیلمبرداری کند. سال 1366 هواپیمای عراقی ...
من زینب تو هستم روایت جذاب بانویی است که اسارت و شهادت برادرانش را دیده است
ادبی عنوان کرد: شهید سعید نامدار در آبان 61 به شهادت می رسد، اما مفقود الاثر اعلام می شود. در یک شب و در یک عملیات دو برادر این خواهر با هم مفقود می شوند و در ادامه با نامه یکی از برادران مشخص می شود که یکی از آن ها زنده و در اسارت است. هیچ مدرکی و پیکری مبنی بر شهادت شهید نامدار وجود ندارد، تا اینکه پس از 13 سال پیکر شهید با تفحص در عراق و به صورت مبادله ای به خانواده اش باز می گردد و به انتظار ...
کل کلاس اسم مان را در کاغذ داوطلبان جنگ نوشته بودیم!
بود و گفت لشکر امام حسین (ع) که در عملیات والفجر 8 شرکت دارد، به امدادگر هلال احمر نیاز دارد و هلال احمر در حال ثبت نام داوطلب است. بعد کاغذی آورد و از بچه ها خواست هر کس داوطلب است اسمش را ثبت کند. همه بچه ها اسمشان را در کاغذ نوشتند. بعد کاغذ را به دفتر مدرسه برد. لحظاتی بعد آقای حسینی مدیر مدرسه در حالی که همان کاغذ دستش بود، وارد شد و گفت اگر همه کلاس بخواهند راهی جبهه شوند، کلاس تعطیل می شود ...
کار بامزه شهید تفحص برای انتخاب نام فرزند
به گزارش جهان نیوز ، شهید سعید شاهدی پس از جنگ عاشقانه راه همرزمان شهیدش را پیمود. او از بازماندگان جبهه و جنگ و از نیرو های تفحص شهدا بود. سعید و همراهانشان برای خوشحال کردن دل خانواده شهدای مفقودالاثر که سال ها چشم انتظار رد و نشانی از فرزندان شهید شان بودند، تلاشزیادی می کردند. نهایتاً در دوم دی 1374 مصادف با آخرین روز ماه رجب همراه محمود غلامی حین تفحص شهدای مفقودالاثر بر اثر انفجار مین ...
دوست دارم خاک پوتین رزمنده های فلسطینی را پاک کنم/ با قرائت قرآن حسن مسحور می شدیم
رفتند. شهادت لیاقت می خواهد پدر شهید در این دیدار روایت کرد: خداوند توفیق داد تا علاوه بر خودم که اهل قرآن بودم بچه ها نیز با من عادت به خواندن قران کنند. پسر بزرگم حسن مدتی در جبهه بودف وقتی برگشت گفتم چه شده اینبار زود آمدی؟ گفت قرار است با یک لشکر بزرگ بروم. مدتی بعد کمرم مشکل پیدا کرد و در بستر بیماری بودم که یک روز حسین به خانه آمد، دیدم کلافه است و با خواهرش بحث می کن ...
هیچ چیزی نمی تواند جای خالی اش را پُر کند
...، شغل همسرم کارگری بود و بعد از شهادت مالک و مشکلات جسمی دیگر نتوانست به این کار ادامه دهد. اما همیشه تلاش زیادی برای تربیت بچه ها داشت. رزق حلالی که با دست رنج کارگری به دست می آورد تأثیر زیادی هم روی بچه ها داشت. عشق به نظام شهید مالک طاهر بار ها پای خاطرات پدر از جبهه و جنگ نشست و همیشه حسرت نبودن هایش در روز های جهاد و جبهه را می خورد. مادر در ادامه می افزاید: مالک آخرین فرزند ...
بازیگر سریال محرمانه: بچه هایم بدون پارتی بازیگر شده اند!
شده است. مادرم از زمان تولد من تابه حال بازیگر است و ما هم چه از نظر ژنتیکی و چه از نظر کاری این توانایی را از مامان به ارث برده و یاد گرفته ایم. فاطمه گودرزی: البته من دو سال بعد از تولد تو بازیگر شدم (می خندد) سر آوا هشت ماهه باردار بودم که در سریال گالش های مادربزرگ بازی کردم. پویان: پس تصحیح می کنم، از زمانی که خودم راشناختم مادرم بازیگر است می خندد. ...
سکوت در برابر جنگ غزه معنا ندارد/نقش بی بدیل زنان در جنگهای مختلف تاریخی
مادر زینب(س) بود که خطبه هایش کاخ یزیدیان را به لرزه می انداخت. وی خاطرنشان کرد: در سال 57 انقلاب اسلامی با توکل به خدا، وحدت مردم، رهبری امام خمینی(ره) شکل می گیرد که نباید از نقش بی بدیل زنان در پیروزی انقلاب اسلامی، در هشت سال دفاع مقدس و در فتنه های گوناگون غافل ماند. فعال فرهنگی اشنویه تأکید کرد: در جنگی که امروز در غزه آغاز شده سکوت معنا ندارد، زیرا این جبهه جبهه حق و باطل ...