پدر بی رحم برای انتقام گیری از زنش با چاقو دخترش را زد / سرنوشت دردناک ...
سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های تلخ یک دختر مشهدی / کاش به دنیا نمی آمدم!
دیده بزرگ شده بود و بعد از ازدواج با پدر معتادم او نیز به مصرف مواد افیونی روی آورده بود و هیچ توجهی به من و خواهرم نداشت. پدر بزرگ پدری ام بارها تلاش کرد تا خواهر کوچک ترم را نزد خودش ببرد اما مادرم رضایت نمی داد چراکه از طریق خواهرم بهتر می توانست احساسات مردم را تحریک کند و پول بیشتری برای تامین مواد مخدر بگیرد. حتی یک بار که پدر بزرگم ما را به خانه خودش برد، مادرم با سر و صدا و ...
اینجا کرمان است میعادگاه نجابت و شهادت
دریافت خبرش را نیز می توانم مجسم کنم. صبح عید غدیر بود. تلفن خانه مان زنگ خورد. دایی ام بود. عبدالرضا. پسر یکی یک دانه خانه پدربزرگم! مادرم تلفن را جواب داد. همیشه شنیدن صدای او، قند در دلش آب می کرد. وابستگی عجیبی، بین خواهر و برادر بود. شاید مثل همه خواهر ها و برادرها. مادرم بعد از حال و احوال فهمیده بود، دایی ام این پا و آن پا می کند! نگران پرسید: چیزی شده؟ دایی حال پدرم را پرسیده بود. بعد ها ...
خواندن قرآن در خانه نور ایجاد می کند
به خاک سپرده شد. چند خاطره از شهید یعقوب علی بخشی : خواندن قرآن در خانه نور ایجاد می کند برادر شهید - صفرعلی: روزی من آمدم منزل دیدم مادرم نیست صدایش کردم دیدم نیست بعد از چند لحظه دیدم صدای قرآن با صوت زیبا می آید رفتم بالا این قدر این صدا گوش انسان را نوازش می داد که اکنون هم آن صدا را احساس می کنم، دیدم مادر در آشپزخانه نشسته و به صدای او گوش می دهد و گریه می کند ...
مقتول قبل از مرگ قاتلش را لو داد
. یکی از فرزندان این زن به ماموران گفت: پدر و مادرم با شدت با هم اختلاف و درگیری داشتند. آنها روز حادثه می خواستند بروند برای طلاق اقدام کنند. آنطور که مادرم قبل از مرگ به ما گفت، روز حادثه سوار ماشین پدرم شده تا به محضر بروند. آنها نمی دانستند که باید اول به دادگاه بروند و درخواست طلاق بدهند و تصورشان این بود که در محضر خانه می توانند برای طلاق اقدام کنند. مادرم می گفت در بین راه با پدرم ...
تعرض به دختری تتوکار در یک خانه مجردی
نمی دانستم در خانه مجردی یکی از دوستانم، دسیسه ای شوم برای من طراحی کرده اند به همین دلیل هم با اعتمادی که به دوست مطلقه ام داشتم، شبانه به خانه اش رفتم، اما ناگهان جوانی وارد آن خانه شد که... دختر 15 ساله در حالی که به شدت اشک می ریخت، ماجرای تلخی را برای مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد فاش کرد و گفت: یکی از دوستانم که از مدتی قبل از شوهرش طلاق گرفته است با من تماس گرفت ...
رادیو خاوران راوی جنایت های رژیم صهیونیستی و مظلومیت مردم غزه
حکایت مردمی است که کلید خانه های اشغال شده ی خود را در قدس شریف یدک می کشند نمایش رادیویی رنا ساخته هانیه پیرامی و نوشته منصوره عسکری دشت بیاض هم از عشق "محمود درویش" شاعر و نویسنده (فلسطینی) روایت می کند که عاشق دختری یهودی به نام ریتا می شود و برای او می نویسند من بر خلاف قبیله و وطن و باورهایمان، عاشقت شدم ولی می ترسم تو مرا نا امید کنی. اما بعدها که فهمید (ریتا) جاسوس اسرائیل بود، برایش نوشت ...
مصطفی می گفت اگر شهید نشوم به فلسطین می روم
21 دی ماه 1390 خبر ترور دانشمند هسته ای شهید مصطفی احمدی روشن اعلام شد؛ دانشمندی که خیلی جوان بود، اما نقش مهمی در غنی سازی اورانیوم داشت و برای رسیدن به آن خیلی تلاش کرده بود. جویای احوال مادر مصطفای شهید شدیم. مادری که بعد از گذشت 12 سال از شهادت فرزند دانشمندش، با صلابت و پرانرژی از تنها پسرش صحبت می کند. او می گوید: سال 8283 قرار بود مصطفی وارد فعالیت در انرژی اتمی شود. به خاطر ...
خودکشی تکان دهنده یسنایِ 12ساله، ایران را داغدار کرد
این اقدام را انجام داده، صحت ندارد. یسنا با مصرف قرص[...] به زندگی خود پایان داد. او دختر باهوشی بود و از دیدن مشکلاتی که در زندگی داشت، رنج می برد. یسنا از جدایی مادر و پدرش خیلی ناراحت بود. دلیل این اقدام هولناک یسنا هم همین بود. چند سال پیش پدر یسنا به علت برق گرفتگی قطع نخاع شد و دیگر نتوانست هیچ کاری انجام دهد. چند وقت هم مادر یسنا از همسرش نگهداری کرد، اما بعد خسته شد و نتوانست به زندگی مشترک ...
معلوم شد عامل قتل فجیع 2 پیرزن هم یک زن بود
اول فارس سرقت به گزارش مجله حوادث اول فارس ، سردار جلیل موقوفه ای، فرمانده انتظامی استان سمنان گفت: دوشنبه هفته قبل بود که مأموران پلیس از قتل زنی سالخورده در یکی از محله های شهر با خبر و در محل حاضر شدند. بررسی های پلیس در این باره نشان داد که پیرزن 81 ساله با چاقو هدف قرار گرفته و جانش را از دست داده است. تحقیقات مأموران، بررسی صحنه جرم نشان داد که طلا های پیرزن هم سرقت شده است. ...
عشق هوس آلود پسر 21 ساله به زنی مطلقه با 2 فرزند
به روابط غیراخلاقی روی نیاورد، اما از پسرم غفلت کردم؛ چراکه معتقد بودم او پسر است و درجامعه آسیب نمی بیند.آن قدر در خانه سخت گیری می کردم که حتی حاضر نبودم در برابر فرزندانم به همسرم ابراز علاقه کنم تا مبادا فرزندانم با این صحنه های عاشقانه روبه رو شوند، حتی وقتی متوجه رفتارهای زشت یا غیراخلاقی پسرم می شدم با او قهر می کردم و تا مدتی از ابراز مهر و عاطفه مادری به ظاهر خودداری می کردم به گونه ای ...
زن سابقم را دوست داشت، رویش اسید ریختم
شدیم و شاد بودیم تا اینکه مهرداد به مواد معتاد شد. زندگی ما روزبه روز بدتر و همه چیز خراب شد. در نهایت من و مهرداد از هم جدا شدیم. من فقط حضانت دختر پنج ساله ام را گرفتم و مهریه و نفقه را بخشیدم. حتی نفقه دخترم را هم بخشیدم و گفتم خودم خرجی او را می دهم. به خانه پدرم رفتم. هفت ماه بود که ما از هم جدا شده بودیم. در این مدت مهرداد چند بار سراغم آمد و خواست که برگردم. گفتم این کار را نمی کنم و باید ...
شوهر بی غیرتم مرا در اختیار دوستانش قرار می داد و خودش نگاه میکرد
به تهیه جهیزیه نشود. من هم که از این ازدواج در پوست خودم نمی گنجیدم، سعی کردم زندگی عاشقانه ای را برایش فراهم کنم. خلاصه یک سال بعد از آغاز زندگی مشترکمان صاحب یک فرزند پسر شدم و تصور می کردم با تولد آراد، زندگی ما زیباتر خواهد شد اما نمی دانم چه حادثه ای رخ داد که این زندگی عاشقانه رنگ باخت و روابط من و انوش سرد و بی روح شد. با این که بیشتر از یک ماه از تولد فرزند م نمی ...
قتل ناموسی فجیع در تهران/ مادرم را در اتاقی زندانی و به همسرم تجاوز کرد
هایمان هم او را می خواست اما آن مرد با همان دختر ازدواج کرد و برادرم کینه او را به دل گرفت فکر کنم قتل برادرم کار آن مرد باشد. در حالی که تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه داشت 6 روز پس از این جنایت، متهم فراری به پلیس رفت و خود را معرفی کرد. او در تحقیقات گفت: حدود یکسال قبل، زمانی که من برای کار به ایران آمده بودم، مقتول به خانه مان رفته و مادرم را در اتاقی زندانی و به همسرم تجاوز کرده بود ...
مسکوی کوچک افغانستان!
پسرش را هم در راه دفاع از حرم حضرت زینب(س) فدا می کند. ماجرا از خانه کودکی نجیبه در کابل آغاز می شود و در ادامه به نسل کُشی قوم هزاره و شهادت خانواده نجیبه می رسد و تا آنجا ادامه پیدا می کند که احمد تنها امید و انگیزه زندگی نجیبه، تصمیم می گیرد برای حضور در جبهه سوریه، درس و دانشگاه را در کابل رها کند و به ایران بیاید. شهید شکیب احمدی در سال 1395به سوریه اعزام می شود و دو سال بعد به شهادت می رسد ...
می خواهم مادربزرگ باشم
کوچکی در شرق تهران می گذراند؛ می گوید دو فرزند دارد که هر کدام برای خود زندگی مستقل و خوبی دارند؛ اما با وجود تأهل و تشکل خانواده و حتی برخورداری از وضعیت خوب اقتصادی از آوردن فرزند امتناع می کنند. خانم دارابی به خبرنگار ایرنا می گوید: زمانی که دخترم ازدواج کرد، دانشجو بود و برای ادامه تحصیل فرزندی به دنیا نیاورد اما با گذشت 11 سال از زندگی مشترکشان، میلی به فرزندآوری ندارد و با همسرش به ...
"زمانی که این ویدیو را می بینید، جانم را از دست داده ام"
کردند و گوشی مرا شکستند. ما به کلانتری رفتیم و سه شب آنجا بودم. به ایران برگشتم و شکایت کردم. قصد داشتم رابطه ام را با همسرم درست کنم، اما هر کاری کردم همسرم راضی نشد و از من شکایت کیفری کرد و بعد بابت رابطه نامشروع درخواست طلاق داد. از بزرگ تر ها خواستم یک فرصت دیگر به ما بدهند، اما در آن فرصتی که داشتیم باز بحث مان شد و نتوانستم زندگیم را درست کنم. به گزارش اعتماد، او پس از چند دقیقه ...
معرفی قاتل قبل از مرگ آتشین
. مادرم گفت آن روز همراه پدرم به محضر رفته بودند تا از هم جدا شوند، اما محضردار گفته بود باید اول در دادگاه درخواست طلاق بدهند. مادرم گفت در حال برگشت بودیم که پدرم خودرویش را متوقف می کند و از داخل خودرو بیرون می آید و از او می خواهد ملکی را که قبلاً به نام او زده است، برگرداند و بعد هم طلاقش را بگیرد. مادرم گفت من مشکلی با تو ندارم و پدرم هم پس از شنیدن این حرف مایع داخل بطری را روی مادرم می پاشد و ...
آیت الله رحمت: چیزی که از آن رنج می بریم این است که می بینیم آنچه امام خواست، نشد
مرحوم اخوی زنگ زدم و از بیمارستان ایرانمهر آمبولانس فرستادند که به آنجا منتقل شدم. بعد از آن اتفاق با مردم تنکابن وداع کردم و توضیح دادم که دکتر رفت و آمد در مسیر را برایم ممنوع کرده است و ناچار به سکونت در تهران هستم. حضرتعالی هنوز هم خانه ای از خود دارید؟ خیر. مستأجرم. چند فرزند دارید؟ شش فرزند دارم. سه تا مذکر و سه تا مؤنث. مذکرها: مصطفی و ...
تکریم مادری که شهید تربیت کرد
تر هم شده بود. به او گفتم خوش غیرت آخر چرا مرا تنها گذاشتی ناگهان دیدم لبخندی به من زد که من با دیدن آن صحنه بی هوش شدم و وقتی به هوش آمدم در بیمارستان بودم. وی ادامه داد: روز بعد که برای خاکسپاری آن شهید به گلزار شهدا رفتیم چهار خواهرش گریه کنان کنار پیکر اورفته وهر کسی به او چیزی می گفت،ناگهان بادیدن آن صحنه دخترانم را کنار زدم وگفتم کنار بروید وآب دیده تان را به روی پیکر فرزندم ...
منتظر آمدن امام رضا(ع) در دفتر کارم هستم / گفت وگوی قدس با یکی از متصدیان دفن در دفتر آرامستان های حرم ...
معین کرده است به این دفتر مراجعه می کنند. عزرائیل هر روز و هر ساعت در این دفتر به انسان ها نوبتشان را یادآوری می کند و می گوید: شاید نوبت بعدی شما باشید. شب اول قبر، خیلی تاریک است. باید با عمل صالح و خالص، نورانی اش کنیم. از چراغ ولایت اهل بیت(ع) نباید غافل بود که نبودنش یعنی خسران دنیا و آخرت. حرف دلم این است که در قبر یعنی در دفتر کارم، منتظر آمدن امام هشتم(ع) هستم. دوست دارم امام رضا(ع) دفتر کارم را روشن کنند که ورود ایشان به دفتر کارم، سعادت ابدی را برایم به ارمغان می آورد. ...
اگر بدانی چه پسری بود!
خودش یاری نمی کند، در تلاطم جنگ رویاهایش خیالش را به روزی می برد که عزیزتر از جانش سفارشش را در گوشش نجوا کرد و این حکایت تمام روزهای امروزش است... *طاقچه یا آلبوم خاطرات؛ این دیوار با انسان حرف می زند *جدال مادر شهید با فراق فرزند و فراموشی همه چیز برایش مثل برق و باد می گذرد این روایت مادر شهید سیدمهدی مستوری است، مادری که در جنگ با بیماری اجازه نمی دهد خیال فرزندش ...
جنجال تازه بنزما؛ کریم با همسر سابقش به تعطیلات رفت!
کریم بنزما 36 ساله به همراه مادر دو فرزندش کلوئی دی لونا 34 ساله به جزیره موریس سفر کرده و با هم در حال استراحت و حتی سلفی گرفتن در ساحل دیده شدند. این زوج از هم جدا شده بودند و کریم با نامزد جدیدش جردن اوزونا زندگی می کرد. تصاویر پخش شده از بنزما و همسر سابقش سوالات زیادی به وجود آورده و این در حالی ست که کریم چند روز پیش حساب اینستاگرام خود را غیرفعال کرد. بنزما و کلویی دو فرزند دارند؛ ملیا 9 ...
راز های یک طلاق سالم!
. "نمی خواستم از زنی که زمانی دوست اش داشتم متنفر باشم"؛ استفن کوک، 72 ساله از بوردو در فرانسه من و همسرم 27 سال پیش از یکدیگر جدا شدیم. همواره قرار بود این اتفاق رخ دهد و ما صرفا چند سالی بود که به خاطر فرزندان و ثبات مالی به زندگی مان ادامه می دادیم پس از طلاق فهمیدم که برای سلامتی دو فرزندمان اهمیت دارد که آنان احساس کننند والدین شان هنوز یکدیگر را دوست دارند. در ابتدا برایم دشوار بود ...
مقتول زندگی مرا به شوهر سابقم گزارش می داد
کردم دلم نمی خواست کسی موضوع را بداند، اما چند روز بعد در کمال ناباوری شوهر سابقم پیامکی برایم فرستاد که نشان می داد از عقد من با خبر شده و از آنجا که فقط پسرخاله ام با او در ارتباط بود فهمیدم کار او است. پسرخاله ام بعد از جدایی من مدام کار های مرا به شوهر سابقم گزارش و از من بدگویی می کرد. برایش پیغام فرستادم که دست از سر من و زندگی ام بردارد، اما چند ساعت بعد تماس گرفت و شروع به فحاشی ...
مادری که با هنرش قلب ها را به تسخیر در می آورد
این اتفاق برای همه تعجب آور بود، اما ما به خواسته مادرمان عمل کردیم. وی ادامه داد: از همان بچگی حجاب کامل داشتم و با توجه به حساسیت های مادرم و البته خواست خودم در تمامی مجالس حجابم را رعایت می کردم به گونه ای بود که همه فامیل به شوخی می گفتند دختر امام جمعه آمد. رجبی اظهار کرد:هیچ گاه نماز شب مادرم ترک نمیشد و همواره نماز اول وقت و قرآن می خواند و توکل و توسل به ائمه داشت و ...
مرد بی رحم زندگی زن و بچه اش را به آتش کشید
زندگی ام درآتش سوخته بود. این وضعیت موجب شد تا برای جبران این خسارت ها بیشتر کار کنم، ولی در شب یلدا فرصتی برای دیدار مادرم یافتم و به خانه پدرم رفتم. چند ساعت بعد زمانی که به خانه بازگشتم درکمال تعجب دیدم چرخ خیاطی ام نیست! غم سنگینی قلبم را فشرد و اشک هایم سرازیر شد؛ چراکه می دانستم کسی جز همسرم وارد خانه نشده است، این بود که به کلانتری آمدم تا تنها روزنه امیدم را با شما در میان بگذارم... ...
جزئیات تکان دهنده تجاوز "افغان آزارگر" در یوسف آباد تهران+عکس
پارک می خوابیدم. چند روز پیش در حال پرسه زنی در آن منطقه ( منطقه یوسف آباد ) بودم که دیدم درب خانه ای باز است. وارد ساختمان شدم و به طبقه دوم رفتم؛ پس از ورود به داخل خانه ؛ شاکی را تنها در خانه دیدم به سمت او حمله ور شده، گلویش را گرفته و به او گفتم اگر صدایت در بیاید، تو را خواهم کشت " و سپس به وی .... و از آنجا متواری شدم.متهم ادامه داد: چند روز بعد مجددا به آن خانه رفتم اینبار درب حیاط قفل بود ...
اعترافات هولناک زن ورزشکار بعد از قتل همسر معتاد
مرا کتک زد. من هم از فرصت استفاده کردم و زمانی که پشتش به من بود، بند مانتویم را برداشتم و دور گردنش انداختم. بعد از قتل جسد را داخل اتاق خواب قرار دادم و اجازه ندادم که پسر 13 ساله و دختر 8 ساله ام از ماجرا باخبر شوند. روز بعد بچه ها را به خانه یکی از آشنایان بردم و بعد هم برگشتم و جسد را داخل حمام برده و مثله کرده و تکه های آن را داخل گونی انداختم. بعد هم گونی ها را داخل خودرو خودم قرار دادم و به سمت فشم حرکت کردم. فکر می کردی ماجرا برملا شود؟ هیچ ردی از این جنایت به جا نگذاشته بودم و نمی دانم چطور هویتش شناسایی شد و من لو رفتم. روزنامه ایران ...
تحقق رؤیای مادری در تربیت فرزندان قرآنی
خود را معرفی کنید. اصالتاً خوزستانی هستم که به دلیل شغل پدرم در تهران بزرگ شدم، از سال 1386 در سنندج زندگی می کنم؛ پزشک متخصص کودکان و همسرم نیز پزشک متخصص مغز و اعصاب است. در سال 1392 برای یک کار تحقیقاتی به آمریکا رفته بودم و امیرحسین 22 تیرماه همان سال در آمریکا دنیا آمد. پس از مدتی کوتاه به کشور بازگشتیم. ایکنا - درباره قرار گرفتن امیرحسین در مسیر قرآن برایمان بگویید. ...
قتل پسردایی به خاطر یک میلیون تومان
ایران به ترکیه رفتیم. مدتی بعد در ترکیه فهمیدم فردی ما را به پلیس لو داده و پلیس ترکیه هم دنبال ماست، به همین دلیل من از طریق یک قاچاقچی از مرز ترکیه خارج شدم و حتی او مرا به مرز نیمرز منتقل کرد و دوباره پس از مدتی از افغانستان برای کار به صورت غیرقانونی به ایران آمدم، به همین دلیل تصمیم گرفتم به ترکیه فرار کنم. فکر می کردی دستگیر شوی؟ نه، فکر می کردم به زودی از ایران خارج می شوم، اما پس از گذشت چهار ساعت از حادثه وقتی برای صحبت با قاچاقچی انسان سر قرار رفتم، مأموران پلیس دستبند به دستانم زدند. حرف آخر؟ خیلی پشیمانم. ...