سایر منابع:
سایر خبرها
گپی با مجری شوخ طبع سیما که در 11 ماهگی پدرش شهید شده و آرزویش راضی بودن مادرش از اوست
نوجوانی ام شرکت می کردم. یک بار از تلویزیون آمده بودند تا با من که آن زمان 20 یا 21 ساله بودم به عنوان یک شاعر جوان گفت وگو کنند. وقتی با آن گروه آشنا شدم، قرار شد که از من تست بگیرند. چند ماه بعد در مرکز صداوسیمای شهرکرد که زادگاه من هم هست، مشغول به کار شدم و بعد هم ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی به همکاری من با شبکه های سراسری منجر شد. مادر من در تمام این سال ها، مشوق من بود ...
روایتی از زندگی همسر شهید غواص علی اکبر ابراهیمی | 18 ماه عاشقی، 38 سال بغض
موتورش را سوار شد رفت طلاب در خانه قاسم پسر برادرش و ماجرا را تعریف کرده بود. قاسم می دانست که برادرش شهید نشده و پسرعمویش شهید شده، ولی گفته بود چیزی نیست مجروح شده. پدرشوهرم برگشت، ولی او همان شب تا ساعت 12 همه فامیل را خبر کرده بود که علی اکبر شهید شده فردا آماده باشید. بغضی که هنوز توی گلویم هست صبح زود موقع نماز قاسم آمد. مادرشوهرم رفته بود تربت جام دیدن فامیل هایش. زنگ زده ...
چند روایت درباره اینکه مادرها همیشه هستند، حتی اگر در پیش چشمانمان نباشند
خانه نشسته بودند. مادری جوان جان می داد و در روستا ماشینی نبود که او را به دکتر برساند. همان شب صدای شیون خانه را پر کرد. هنوز توی باغ نبودم. نمی دانستم بی مادری چه مفهومی دارد. با دختر های میهمان ها بازی می کردم. فقط گاهی بین جمعیت، یکی از اقوام بغلم می کرد و می زد زیر گریه. گاهی هم برادرم من را توی بغلش می فشرد. نمی دانم چند روز بعد از مرگ مادر، خواهرهایم سر مزارش رفته بودند. انگار من در ...
قتل به خاطر سختگیری های مادر | دختر کینه ای به مادرش کمک نکرد
پیش آزاد شد. یک بار زنگ زدم، وقتی فهمید منم، گوشی را قطع کرد. نه. اصلا به خوابم نیامده. تا دیپلم. کنکور دادم و دانشگاه دولتی قبول شدم اما به خاطر یک تجدیدی نتوانستم ثبت نام کنم به همین خاطر درس را کنار گذاشتم و سرکار رفتم. پدرم مرا قبول کند و برگردم پیش او. من قبول دارم اشتباه کردم اما همه چیز در یک لحظه رخ داد. تمام صحنه آزار و اذیت مادرم یک دفعه مقابل چشمانم آمد. ...
بهشت زیر پای مادران است اما دنیا زیر پای مادران شهدا/ از مادر شهید ژاپنی تا مادری که شهدا به عیادتش آمدند
...، رمقی برایش نمانده بود، تنها قوت قلب، همین عکس و خاطرات پشتش بود. آن روز خواهر و برادر شهید وهانج، کمک حال من و مادر در مرور خاطرات بودند و از همه چیز برایم گفتند؛ از خاطرات روستای بابرود ، روستای قدیمی و فقیر حوالی ارومیه که همه اهالی آن مسیحی بودند. از زحمات تمام نشدنی مادر فداکارشان که غیر از رتق و فتق کارهای خانه و بچه ها، پابه پای مرحوم پدرشان سر زمین کشاورزی هم کار می کرد. از سیل ویرانگر ...
پسر 14 ساله ارمنی با تفنگ پلاستیکی با ساواک می جنگید
اینکه فیلم برداری تمام شد، شب تولدم بود. اقوام و مهمان ها برای تبریک تولدم به خانه ما آمده بودند. در مهمانی تولدم نشسته بودیم که به برادرم گفتم امسال وقت جشن تولد نیست. بیا برویم صفحه های آهنی سفارت آمریکا را جوش بدهیم تا بنگاه های سخن پراکنی بی بی سی دست به کار نشده اند و هزارتا حرف وحدیث نساخته اند. همراه با برادرم در کوتاه ترین زمان ممکن تمام صفحه های آهنی را به نرده های سفارت جوش دادیم. وقت خداحافظی آرمناک با چند کاسه حلیم همزمان با ما، از در خانه بیرون می آید. با سفارش های کاترین متوجه می شوم حلیم ها را برای مادران دوستانش می برد. دوستانش که در جبهه شهید شده اند. ش ...
مادرم در هر شرایطی هم و غم گره گشایی داشت/ امام(ره) نام طاهره را بر ایشان نهاد
دباغ ذکر کرد و افزود: به یاد دارم فردی به خانه ما آمده بود و به فرش مان دست می زد و گوشه آن را زیر و رو می کرد که ببیند فرش دستباف است یا ماشینی. مادرم به او گفت همه فرش های ما ماشینی است. یکی از همکاران من روزی از مادرم پرسید شما چرا این قدر ساده زندگی می کنید؛ می توانستید مانند خیلی ها از شرایط استفاده کنید. مادرم گفت آنها ممکن است از خدا نترسند اما من از خدا می ترسم. فرزند مرحومه ...
انصاریان: من را کنار پدرم خاک کنید
پدرم را در آن شرایط دیدم، حسابی به هم ریختم. از بیمارستان زدم بیرون و رفتم امامزاده صالح و با خودم خلوت کردم. * در همه زندگیم دوبار توان زانوهایم را از دست دادم نزدیک های صبح بود که برگشتم خانه؛ باید ساعت 8 صبح می رفتم فرودگاه تا به تبریز بروم. تازه زنگ زده بودم آژانس که از بیمارستان تماس گرفتند و گفتند حال پدرت خوب نیست. نمی دانم خودم را چطور به بیمارستان رساندم. دنیا داشت ...
روایت زنی که با انتخابی اشتباه به دام هیولایی شوم افتاد
به گزارش سرویس اجتماعی شیرازه ، آوای آرامش شیرازه سلسله موارد دردودل و مشاوره و تحلیل های مرکز مشاوره آرامش پلیس فارس است که تقدیم مخاطبان گرانقدر می شود. اعتیاد مادر من بچه بودم و خوب و بد را تشخیص نمی دادم، اما پدر و مادرم که خودشان را عقل کل می دانستند باید حواسشان را جمع می کردند تا در اسارت یک دیو سیاه، دلم کبود نمی شد. من بی گناهم و تمام این تقصیرها گردن خانواده ام است ...
وکیل گیسور
...> روستا تیر چراغ برق داشت اما نور کافی نداشتند و آن زیبایی که مورد نظرم بود وجود نداشت، برای همین در وسط خیابان ها هم گلکاری انجام و وضعیت روشنایی روستا اصلاح شد. با خودم گفتم در شب های تابستان و یا شب های بهار که هوا خوب است شاید کسی دلش خواست در کوچه و خیابان قدمی بزند پس باید محیط را برای قدم زدن زیبا کنیم و حاصل آن، رسیدگی به وضعیت روشنایی روستا و وضعیت فضای سبز آن شد. 3 هزار درخت هدیه ...
آقای تعصب درگذشت/ واکنش چهره ها به پرکشیدن علی انصاریان +تصاویر
-12 شب اطلاع رسانی می کنیم. شرایط روحی مادرش خوب نبود و خیلی بی قراری می کرد. پزشکان به او آرامبخش زدند و بعد از آن رفت. ابوالقاسم پور اضافه کرد: پیکر او به بهشت زهرا رفته و خانواده اش این جا هستند. هنوز مادرش نمی داند. با تجمع شما این مادر از دست می رود. به خاطر رعایت پروتکل ها اینجا تجمع نکنید. وی در خصوص زمان برگزاری مراسم گفت: برای مراسم هم باید خانواده اش به من اطلاع بدهند ...
واکنش های اینستاگرامی به فوت انصاریان + عکس
در رو به مادر عزیزت تبریک می گفتی. خدایا راضیم به رضای تو ولی دل ما رو هم یه نگاه بنداز آدم های خوب رو از کنارمون بر ندار ته نامردیه، خداحافظ بهترین من) سیامک نعمتی بازیکن تیم فوتبال پرسپولیس با انتشار پستی نوشت: (علی جان بعد آقا مهرداد همه ی امیدمون، به تو بود خیلی زود رفتی داداش، روحت شاد باشه تسلیت میگم. خدا به مادرت و خانوادت و کل ایران صبر بده، کی این خبرای بد میخوا ...
دختر"نبوت"، مادر"انسانیت"
شدم رفتم در خانه پیامبر(ص) ببینم ایشان چیزی خانه دارند از ایشان بگیرم. حضرت فاطمه(س) می فرمایند در که زدم، حضرت پیامبر(ص) پشت در فرمودند که بوی عشق من می آید حبیبه بوی عشق من می آید یعنی فاطمه، بعد فرمودند که امّ ایمَن در را باز کن. فاطمه(س) آمد، فرمودند که تا حالا این وقت شب سراغ ما نمی آمدی و به ما سر نمی زدی، اتفاقی افتاده است؟ حضرت فاطمه(س) شرم می کنند که بگویند ما چند روزه که در ...
شاخه گل شهید تکواندوکار برای مادر
تمرین نبود. تکواندو تجهیزات امروزی مثل جوراب و مچ بند را نداشت. هر بار که پسر ها به منزل برمی گشتند، آسیب دیده بودند و من دور از چشم پدرشان به آن ها رسیدگی می کردم و در کنار آن باید درس هم می خواندند. " همه تکواندوکاران برایم محمدرضا هستند مادر شهید کریمائی شیطنت پسرانش را هم به خوبی به یاد دارد؛ "وقتی به خانه برمی گشتند، تکنیک ها را مرور می کردند و بعضی وقت ها خانه را بهم می ...
قصه عزیز
را 35سال قبل، پدرم را 32سال قبل، پسرم را 15سال پیش و برادرم را 13سال قبل. هر کدام از این فراق ها به تنهایی می تواند آدم را بشکند. شما چطور همه را با هم تحمل کردید؟ تحملش خیلی سخت است مخصوصا غم از دست دادن فرزند که به نظرم بزرگ ترین غم جهان است اما من یاد گرفته ام هیچ وقت از زندگی ناراضی نباشم و دستم را به زانو بزنم و بلند شوم. پدرم به من خوب یاد داد که از دل مشکلات قوی بیرون ...
کودکم مرا ببخش
. مادر درد می کشد اما این بار تحمل درد برایش قابل تحمل تر است. اینجا برایشان خانه مادری است، محلی امن که وقتی می خوابند، دلشان نمی لرزد که کودک شان را می دزدند، دلشان گرم است که کودک شان لباس گرم و جای خواب دارد و دلخوش به آن هستند که بچه هایشان را نمی گیرند و به بهزیستی نمی سپرند. سهیلا جای سرای مهر را نمی دانست، که اگر می دانست شب ها در اوج نئشگی تا صبح بیدار نمی ماند که ...
پیام تبریک روز مادر 99 + متن و عکس نوشته
صمیمی تر از آنی که دلم می پنداشت دل تو با همه آینه ها نسبت داشت تو همان ساده دل سبز نجیبی که خدا در بین دل پاکت صدف آینه کاشت روزت مبارک قلب مادر مجموعه ای پیچیده از عشق و احساس است. روزت مبارک همیشه حق با مادرهاست. هیچکس دیگر بجز آن ها صادق نیست. روز مادر مبارک اگر برای داشتنت تمام ثانیه های زندگی ...
متن تبریک روز مادر
بهترینارو برام خواست بی منت بوسم کرد بی منت جوونیشو به پام ریخت بی منت عاشقانه ترین لحظاتشو برام گذاشت بی منت دوسم داره بی منت بهت میگم مادرم عاشقتم متن تبریک روز مادر ادیسون؛ معذرت می خواهم اما چراغ اول زندگی من مادرم است متن تبریک روز مادر تک نغمه شادی ما در جشن ولایت حضرت زهرا (س) دعا فرج مولا است (اللهم عجل ...
خطر از یاد رفتن کرونا در روز مادر
سورپرایز شد. چند وقت بود که می گفت مبل و تختم نیاز به تعمیر دارند. همسرم مبل و سرویس خواب نو برایش خرید و یک دفعه دم خانه اش فرستاد. خیلی خوشحال شد. مگر کرونا رفته؟ هنوز خیلی ها پروتکل های بهداشتی را سفت و سخت می گیرند و با کسی رفت وآمدی ندارند، حتی با مادرهایشان. خانم شریعتمداری روز مادر هم خانه می ماند؛ در روزهای کرونایی لزومی نمی بینم که برنامه ای داشته باشم. مادرم فوت کرده، مادر ...
فیلم های مامان
و داستانی. از زنده یاد رقیه چهره آزاد در فیلم مادر علی حاتمی تا زنده یاد نادره خیرآبادی یا فاطمه گودرزی و... همه مادرها دوست داشتنی و محترم اند. اما مادری که در خاطره های سرزمین کودکی ام ریشه دارد، فاطمه معتمدآریا در گیلانه است. مادری فداکار که قامتش زیر بار زندگی خمیده، اما لحظه ای از نوازش پسرش باز نمی ایستد. مادری که صدایش صدای فروخورده هزاران مادر شمالی است که سر شالیزار و هنگام دام بافی و چای ...
فیلم| واکنش مادر علی انصاریان به حال وخیم پسرش!
...؛ اینکه همسر من قرار است در آینده مادر فرزندان من هم باشد، مهم است که چطور آدمی باشد. هنوز به آن انتخاب نرسیده ام. شرط من برای ازدواج این است که خانه ای بگیرم که مادرم طبقه بالای همان خانه زندگی کند که همیشه بالای سرم باشد. حضور مادرم در زندگی من همیشگی است. مادرم شرایط سختی را گذرانده. چهلم پدرم بود که مادر مادرم نیز فوت شدند و واقعا مادرم شرایط بدی را تحمل کرد. گزارشی زنده از حال وهوای مقابل محل بستری علی انصاریان حاکی از آن است که مادر علی انصاریان روی زمین نشسته است و برای سلامتی و برگشت پسرش دعا می کند. ...
رقابت دایی و خواهرزاده برای شهادت!
حاضر نمی شد به مادرش خبر دهد، می دانستند چقدر سعید را دوست دارد و اصلا سعید برایش طور دیگری است، وقتی خبر را به خانواده دادند یک شب تا صبح دخترم جیغ می کشید . مادر آه بلندی می کشد و حرفش را با این جمله تمام می کند خدا را شکر که همه شهدا پاک آمدند و پاک رفتند، رفتن این ها سخت بود، تحمل زیاد می خواهد، ولی توانستیم تحمل کنیم . ...
شعر، جمله ادبی، متن و پیام تبریک روز زن و روز مادر
... **************************************** پیام و جمله کوتاه تبریک روز مادر و روز زن وقتی محبتت را با همه وجودت به من تقدیم کردی و مرا شرمنده الطاف کریمانه ات کردی و دل قشنگت را مالامال از عشق به من کردی بار دلدادگی را سخت بر دلم نهادی و امانت عشق را در وجودم نهادی و عهد کردم که تکیه گاهت در همه لحظاتت باشم. روز ولادت حضرت زهرا را به شما ...
کودکان محروم که آرزو های بزرگی برای مادرشان دارند
سرویس جامعه جوان آنلاین: شکلات، شیرینی و غذای محلی آماده و هدایایی هم خریداری شده است. نسترن دانه کار، مدیر گروه جهادی حنیفا درباره کمبود تعداد هدایا به خبرنگار جوان می گوید : دلمان می خواست که برای همه مادران هدیه بخریم، اما، چون تعداد زیاد است و بودجه مان کم، تصمیم داریم که این هدایا را در قالب جایزه مسابقه به برخی از مادران هدیه دهیم. او ادامه می دهد: شانه سر، لوازم خیاطی و دیگر اقلام اینچنینی را کادو کرده ایم تا به مادران هدیه دهیم. قرار است موسیقی پخش کنیم و جشن بگیریم. مدیر گروه ج ...
45 عکس پروفایل و زیباترین عکس نوشته تبریک روز مادر
از اخلاص خواهم سرود وگلدسته ای از مهر بر گردنت خواهم آویخت. شکوه عشق را در زمزمه های مادرانه ات می یابم وانگیزه خلقت را از قلب پرمهرت می خوانم. مادر، بوسه بر دستان خسته تو جانم را زنده میکند و دیدار تو عشق را در دلم به ارمغان می آورد. ایمانم از دعای توست وخدایم را از زبان تو شناخته ام ، پرستش را تو به من آموخته ای ، مادر! ای الهه مهر. تو گلی معطر از بهشت ...
چقدر هوای دل مادرمان را داریم؟
موضوع ختم نمی شود که در مناسبت های خاص، از مادر خود در شبکه های اجتماعی عکسی بارگذاری کنیم و روزش را تبریک بگوییم. یا هر از گاهی، در استوری های خود یادی از محبت و عشق و علایق بی پایانمان نسبت به او داشته باشیم. صرفاً با یادکردن از عزیزانمان در صفحات مجازی تنها، بدون سرزدن و گذراندن وقت یا توجه، نمی شود روزشان را تبریک گفت و قدرشان را دانست. تمام این مناسبات مجازی تنها و تنها ویترینی است که ما خود را در پس تمام بی توجهی هایی که می کنیم، پنهان کرده ایم تا یادمان برود چقدر به این فرشتگان زمینی بی توجهیم. یادمان باشد وقتی پای دلتنگی مادر در میان باشد باید همه کارها را تعطیل کرد. ...