سرقت مسلحانه گوشی از پسر 10 ساله تهرانی + فیلم و جزئیات
سایر منابع:
سایر خبرها
از شاگردی به یک مالخر تبدیل شدم
من به راحتی می توانستم پول مفتی از این راه به دست آورم. دیگر همه سارقان و مالخران را می شناختم و تقریبا شغل تراشکاری را فراموش کرده بودم. آرام آرام کار به جایی رسید که دیگر تلفن های همراه سرقتی را با قیمت ناچیزی می خریدم و با ترفندی خاص به مغازه داران یا دوستانم می فروختم. تا این که چند روز قبل یکی از سارقان قطعات داخل خودرو توسط ماموران تجسس کلانتری دستگیر شد و همه همدستانش را لو داد. در این میان مرا هم به عنوان مالخر باند معرفی کرده بود که ناگهان ماموران وارد تراشکاری شدند و مقدار زیادی از لوازم سرقتی را کشف کردند و.... ...
تعرض به زن جوان؛ مسافرکش قلابی دستگیر شد
مزار مادرم بودم که مردی سراغم آمد و، چون دید حالم بد است، به من آبمیوه داد و بعد درد دل کرد. من متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد و تقریبا بیهوش شدم. سپس این مرد من را مورد آزار و اذیت قرار داد. در بررسی ها مشخص شد مرد متهم به قبرستان زیاد سر می زند. با ردیابی های انجام گرفته او شناسایی و بازداشت شد. متهم گفت: این زن دروغ می گوید. من مدت ها بود که او را می شناختم، اما آبمیوه مسموم ندادم. من فقط ...
اخبار حوادث روز، 99/11/25
صاحبکارش عنوان کرد و گفت او ضربه آجر به سرش اورا کشته و جسدش را مثله کرده است... در ادامه اخبار حادث روز گزارشی می خوانیم از دستگیری سارقان مسلح که با اسلحه اقدام به سرقت منازل شهروندان می کردند. سرهنگ جلیل موقوفه ای، رئیس پلیس پیشگیری پایتخت، اظهار کرد: درپی وقوع چند فقره سرقت مسلحانه نافرجام در محدوده غرب تهران، با توجه به حساسیت موضوع، شناسایی و دستگیری سارق در دستور کار مأموران پلیس در ...
سرقت از کارگران ساختمانی با وعده دوستی
مقابل در رفتم زن جوانی را دیدم. او گفت که با یکی از همکارانم که حسن نام دارد کار دارد. بدون اینکه منتظر جواب بماند وارد ساختمان شد. او به من پیشنهاد دوستی داد و قرصی به من داد که بعد از مصرفش بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم دیدم که گوشی تلفن همراهم، 3 میلیون تومان پول و مقدار زیادی لوازم ساختمان که در مجموع 250 میلیون تومان ارزش داشت سرقت شده است. کارآگاهان پلیس بعد از حضور در محل و انجام ...
عذرخواهی کردم، ولی بازم ممنوع الکار شدم
مشکل قلبی پیدا کردم. طی این مدت خیلی ناراحت بودم. شب ها تا صبح گریه می کردم و حال مناسبی نداشتم. الان هم حال خوبی ندارم، اما مقاومم. وی افزود: کلی هزینه مزون دادم برای برنامه شب یلدا تا با پوششی مناسب در مقابل مردم عزیز ظاهر شوم. مقنعه ام را با مانتو ست کردم، اما چند دقیقه قبل از آغاز برنامه گفتند مقنعه ات را عوض کن. در نهایت مجبور شدم مقنعه صدابردار را سرم کنم که نه مناسب اجرا بود و ...
فروش گوشی سرقتی زورگیران خشن را گرفتار کرد
تازگی از گوشی شاکی استفاده می کند. بنابراین مأموران مردی را که گوشی شاکی در اختیار او بود بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. وی در بازجویی ها گفت که گوشی را از فردی به نام حسام خرید است. تحقیقات مأموران نشان داد حسام سارق سابقه داری است که به تازگی به جرم سرقت لوازم خودرو بازداشت و روانه زندان شده است. وی پس از انتقال از زندان به پلیس آگاهی به زورگیری از پسر دانشجو با همدستی یکی از ...
شیطان کهریزک به دام پلیس افتاد
سرویس حوادث جوان آنلاین: سرهنگ کارآگاه حیدر گودرزی، رئیس پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ توضیح داد: 22 آذرماه امسال زن جوانی وارد دادگاه کیفری یک استان تهران شد و گزارش یک حادثه هولناک را اعلام کرد. او گفت: ساعت 18:30 روز گذشته می خواستم از باقر شهر به شهرری بروم. کنار خیابان منتظر تاکسی بودم که یک خودروی تیبای مسافربر توقف کرد. بعد از گفتن مسیرم به راننده که مردی جوان بود سوار شدم و راننده حرکت ...
مجری خانم صداوسیما به خاطر عذرخواهی اش، عذرخواهی کرد
پیدا کردم. طی این مدت خیلی ناراحت بودم. شب ها تا صبح گریه می کردم و حال مناسبی نداشتم. الان هم حال خوبی ندارم اما مقاومم. وی افزود: کلی هزینه مزون دادم برای برنامه شب یلدا تا با پوششی مناسب در مقابل مردم عزیز ظاهر شوم. مقنعه ام را با مانتو ست کردم اما چند دقیقه قبل از آغاز برنامه گفتند مقنعه ات را عوض کن. در نهایت مجبور شدم مقنعه صدابردار را سرم کنم که نه مناسب اجرا بود و نه اندازه ...
درخواست ارتفاع پست از رئیسی این همه سال موهایم سفید شد و سختی زیادی در زندان ها کشیدم و امیدوارم رئیس ...
کذب و غیرواقعی است. *ازدواج یکی از متهمان در زندان اوین رسول حردانی یکی دیگر از متهمان این پرونده که در آن سال 18 ساله بوده و هم اکنون در زندان تهران به سر می برد در گفتگویی که با او داشتم گفت: متهم ردیف چهارم پرونده بودم که به 22 سال حبس محکوم شدم و حدود 21 سال است که در زندان به سر می برم. البته سایر متهمان ردیف اول تا سوم همچنان در حبس هستند و حالشان هم خوب است. چندین بار ...
ماجرای حاج قاسم و کوچه عشاق/ شهادتی که آمینش را یک سید گفت
.... او می گوید: پدرم در عملیات کربلای یک به شهادت رسید. بعد از آن حاج قاسم بیشتر به ما سرکشی می کردند در همان ایام شهادت پدرم شهید سلیمانی به منزل ما آمدند، پسرعمویم که چند سالی از من بزرگ تر بود به آقای سلیمانی گفت: حاجی می خواهم جا پای شهید بگذارم. من هم با حاضر جوابی رو به پسرعمویم گفتم: این شهید وارث دارد لازم نیست اسلحه پدر مرا برداری. شما برو اسلحه خودت را بردار. من خودم اسلحه بابا را بر می ...
محمدرضا حیاتی: می شد محترمانه تر از صداوسیما کنار بروم
مشرف شده بودم؛ یک ماه حج بودم و یک ماه هم مو نداشتم به خاطر همین به تلویزیون نمی آمدم. همان موقع هم شایعه هایی درست کرده بودند که خیلی عجیب بود؛ می گفتند من زندان رفتم و دستگیر شده ام. بعد از دو ماه هم که برگشتم چون موهایم کوتاه بود، می گفتند دیدید زندان بوده و موهایش هنوز کوتاه است! در ادامه این گفت وگو حیاتی در پاسخ به پرسشی درباره استراتژی آینده، پاسخ داد: برای یک هنرمند و کسی که اهل ...
تجاوز مسافرکش به زن جوان در بیابان های کهریزک
و با زیرنظر گرفتن محل تردد این مرد، او را در یک عملیات ضربتی دستگیر کرد. مرد جوان پس از انتقال به اداره آگاهی منکر سرقت و تجاوز به شاکی شد اما با کشف گوشی شاکی از مخفیگاه وی، چاره ای جز اقرار ندید و به ربودن، آزار و اذیت و همچنین سرقت گوشی تلفن همراه او اعتراف کرد. سرهنگ حیدر گودرزی، سرپرست پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران با بیان این خبر گفت: پس از اعترافات متهم، تحقیقات در این پرونده تکمیل و به دادگاه کیفری ارسال شد و متهم نیز در اختیار زندان قرار گرفت. ...
دستگیری 2 سارق که فکر می کردند قاتل هستند
که با ضربات چاقو مجروح شده بود با کمک رهگذران به بیمارستان منتقل شد و از مرگ حتمی نجات یافت. مدتی بعد و پس از بهبودی نسبی اش، مأموران بالای سر او حاضر شدند و پسر جوان گفت که به دام 2زورگیر افتاده است. پسر 19ساله توضیح داد: حوالی تهرانپارس به عنوان مسافر سوار یک پراید شدم که به خانه ام در حکیمیه بروم. داخل ماشین به غیر از راننده مرد دیگری هم بود که یکی از آنها چاقویی زیر گلویم گذاشت و خواست ...
نیلوفر اسفندیاری در گفت و گو با فکرشهر : اگر یک زن بخواهد می تواند از صفر شروع کند/ دلیل نبودن هیچ زنی ...
می خرد. ما طبق فرمول آن رنگ را می سازیم و بعد آن را تست می کنیم که با رنگ خودرو یکی باشد و سپس تحویل نقاش می دهیم. وی با بیان این که به تازگی کار خود را شروع کرده است، گفت: من به دنبال ایده ای نو با درآمد بالا بودم؛ تحقیق کردم و متوجه شدم این کار در کشورم توسط هیچ بانویی انجام نشده. تعجب کردم زیرا که از نظر علمی، مخروط های بینایی بانوان بیشتر از آقایان است و همین طور در تشخیص رنگ ها ...
می خواستیم جهان را تغییر دهیم
اسعدیان که زاده اصفهان است، درباره دوران کودکی و نوجوانی خود و نقشی که نوع تربیتش در زندگی آینده اش داشته در مصاحبه ای توضیح داده است: بچگی ها معقول بودم. البته آن وقت نگاه پدر و مادرها با والدین امروز متفاوت بود. صبح تا شب در کوچه مشغول بازی فوتبال بودیم و کسی نگرانمان نبود، برخلاف الان که پدر و مادرها با وجود وسایل ارتباطی مثل تلفن همراه، زیاده از حد نگران بچه هایشان هستند. امروزه بچه ها به نظرم زیادی دارند پاستوریزه بزرگ می شوند، درحالی که همان نگاه و نوع تر ...
زورگیری با پوشش مأموران قانون در مشهد
کارآگاهان پلیس پی به هویت چند نفر از متهمان ببرند. در ادامه پیگیری های پلیسی مشخص شد که افراد شناسایی شده از سارقان سابقه داری هستند که چندی پیش از زندان آزاد شده اند. همین سرنخ موجب شد تا مأموران با استفاده از مدارک و مستنداتی که از این افراد داشتند محل اختفای سردسته این گروه تبهکاری را ردزنی کنند. نقشه کشی مجرمانه در زندان تحقیقات این پرونده روند خود را طی می کرد و سرنخ های به دست ...
دستبرد سه و نیم میلیاردی عروس به خانه پدر شوهر
وقتی پیشنهاد ازدواج داد قبول کردم و با این ترفند به خانه شان راه یافتم. می دانستم پدرش تاجر ثروتمندی است، یک روز که خانه شان بودم دسته کلید های خانه و گاوصندوق را دزدیدم و بعد هم روز حادثه وقتی مطمئن شدم کسی در خانه نیست، امیرحسین را مقابل خانه مان بردم و گفتم منتظرم بمان تا برگردم بعد با عجله از در دیگر ساختمان خارج شدم و به خانه آنها رفتم وقتی سرقت تمام شد به خانه برگشتم و دوباره با امیرحسین بیرون ...
سرقت 3.5 میلیاردی عروس از خانه پدرشوهر
که با مدارک پلیسی مواجه شد، به سرقت از گاوصندوق مرد تاجر و دزدی از 15 زن دیگر اعتراف کرد. او گفت: با حضور در مجالسی که در خیریه ها برگزار می شد، سعی می کردم اعتماد افرادی را که آنجا هستند، جلب کنم. بعد از گذشت مدتی از دوستی ام با آنها، برنامه ای را طراحی می کردم تا من را به خانه شان دعوت کنند. به عنوان میهمان به خانه آن ها می رفتم و به بهانه تعویض لباس وارد اتاق هایشان می شدم. ...
راز عجیب سرقت 3٫5 میلیارد تومانی از خانه پدر شوهر
آن ها شده و به بهانه تعویض لباس وارد اتاق هایشان می شدم و از آنجایی که معمولا افراد وسایل با ارزششان رادر اتاق خواب هایشان مخفی می کردند، در فرصتی که برای تعویض لباس به اتاق ها می رفتم، وسایل با ارزش را سرقت می کردم. وی ادامه داد: رکسانا در رابطه با سرقت از خانه مرد تاجر نیز گفت، وقتی با امیرحسین آشنا شدم و از وضعیت مالی اش با خبر شدم، تصمیم گرفتم که از او نیز سرقت کنم، وقتی او پیشنهاد ...
عروس سارق، دستگیر شد
آن ها شده و به بهانه تعویض لباس وارد اتاق هایشان می شدم و از آنجایی که معمولا افراد وسایل با ارزششان رادر اتاق خواب هایشان مخفی می کردند، در فرصتی که برای تعویض لباس به اتاق ها می رفتم، وسایل با ارزش را سرقت می کردم. وی ادامه داد: رکسانا در رابطه با سرقت از خانه مرد تاجر نیز گفت، وقتی با امیرحسین آشنا شدم و از وضعیت مالی اش با خبر شدم، تصمیم گرفتم که از او نیز سرقت کنم، وقتی او پیشنهاد ...
دستگیری باند مسلح سرقت
یکم پلیس آگاهی پایتخت تحقیقات آغاز شد و در بررسی های صورت گرفته صاحب مغازه گفت: ساعت یک بعدازظهر 22 مهر امسال داخل مغازه ام در شهرک خلیج فارس بودم که موتورسیکلت آبی رنگی با دو سرنشین در مقابل مغازه ام توقف کرد، دو مرد جوان از موتورسیکلت پیاده شده و با تهدید کلت کمری گوشی تلفن همراهم را سرقت کرده و از محل متواری شدند . وی افزود: در بررسی های کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت مشخص شد ...
سرقت میلیاردی عروس قلابی از خانه پدرشوهر | خانه برج فرمانیه 48 ساعت برای خواستگاری اجاره شده بود
...، در فرصتی که برای تعویض لباس به اتاق ها می رفتم، وسایل باارزش را سرقت می کردم. رکسانا در رابطه با سرقت از خانه مرد تاجر نیز گفت: وقتی با امیرحسین آشنا و از وضعیت مالی اش باخبر شدم، تصمیم گرفتم از او نیز سرقت کنم. وقتی او پیشنهاد خواستگاری به من را داد، برای جلب اعتمادش به دروغ گفتم در برجی در فرمانیه زندگی می کنیم، بعد هم به همراه چند نفر از دوستانم که با آن ها در کارهای خلاف آشنا ...
رمضان 55 سفره خود را از سازمان مجاهدین جدا کردیم
گرفتیم که بچه های زندان را دعوت کنیم. در سال 68 همه را در باشگاه مخابرات دعوت کردیم، جلسه خیلی شیرینی بود و بچه ها بعد از حدود 11 سال همدیگر را می دیدند. در آنجا یک جمع حدود 15 نفره مشخص شد که اساسنامه ای برای تشکلی بنویسند که اسمش هنوز مشخص نشده بود و من هم جزء آن تعداد بودم. این قضیه همین طور ادامه داشت و خیلی هم تعجیلی نداشتیم تا سال 75 که نماینده مجلس بودم. طرحی از دولت آقای هاشمی به مجلس آمد ...
گفتگو با تبهکار مسلح که به پسر بچه 10 ساله تهرانی هم رحم نکرد + فیلم و عکس
آبی رنگ از آنها سرقت کردند. بهروز 25 ساله که انواع سوابق را در پرونده اش دارد با علم اینکه چند سال زندان دارد دست به سرقت مسلحانه زده است. سابقه داری؟ بله، اولین بار بخاطر شرارت دستگیر و به کانون اصلاح و تربیت رفتم و بعد از آن نیز 4 بار دیگر به خاطر شرارت، درگیری و قمار دستگیر شدم. چند سال زندان بودی؟ مجموعا 5 سال زندان بودم. چرا ...
کتک زدن زن تهرانی برای فروش اجباری طلاهایش به مرد غریبه
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی پایان تیتر ، مدتی قبل زن جوانی به پلیس رفت و از سرقت طلاهایش از سوی سرنشینان یک خودرو خبر داد. زن جوان در تحقیقات گفت: به عنوان مسافر سوار خودروی پژویی شدم، یک زن و مرد جوان هم در خودرو بودند. بعد از طی مسافتی، مرد جوان دیگری به عنوان مسافر سوار خودرو شد. دقایقی بعد مرد جوانی که بعد از من سوار خودرو شده بود، به زبان ترکی استانبولی صحبت کرد. من متوجه صحبت ...
کتاب حجره شماره دو و روزهای پیروزی انقلاب/ این صدای انقلاب اسلامی ایران است
فردا را مشخص کردیم. به خانه که رسیدم، فوراً سراغ کلت رولور افغانی که چند سال پیش خریده بودم، رفتم. خشابش را پر از فشنگ کردم و زیر بالشم گذاشتم. وصیت نامه ام را نیز به همسرم دادم. ساعت چهار صبح بود که از خانه بیرون زدم. قرارمان جلوی درب ساعت حرم بود. من که رسیدم، اسماعیل صادقی هم از در حرم بیرون آمد. یک ربعی منتظر ماندیم تا بقیه هم بیایند. شیخ غلامعلی سلیمی و سیدعلی نوربخش و آقای اسماعیلی، از دیگر ...
خودکشی عجیب و غریب پسر جوان
کردند و گاهی نیز با قلدری کتکش می زدند و خوراکی هایش را از او می گرفتند! کامبیز بیشتر اوقات تنها بود و در دوران نوجوانی نیز هیچ دوستی نداشت و پس از کسب مدرک سیکل دیگر ادامه تحصیل نداد. مدتی بعد همسرم یک مغازه پوشاک برایش راه اندازی کرد تا مشغول کسب و کار شود اما او بیشتر اوقات در گوشه اتاق کز می کرد و با گوشی تلفن همراهش سرگرم می شد و حتی در مهمانی های خانوادگی نیز شرکت نمی ...
جنایت با تانک در یکشنبه سیاه
رفتیم آن جا. یکی از عوامل تظاهرات روز 9 دی مشهد هم همین بود. قرار بود خودمان را برسانیم جلوی استانداری که ارتش بداند با مردم طرف است و از آن طرف هم به کارکنان بگوییم که ما با شما هستیم. تظاهرات آن روز از طرف خیابان تهران بود، اما من در مغازه بودم و کمی دیرتر راه افتادم. اول آمدم از چهارراه خسروی ، چهار پنج حلقه فیلم خریدم و بعد از خیابان ارگ به سمت استانداری رفتم . توی مسیر، خیلی ها همین طوری ...
گفت: باید به ایران برگردم و می دانم دستگیر می شوم ... و دستگیر شد
ای در من پدید آمد و دوباره امید به زندگی یافتم و به ادامه راه دشواری که داشتم، مصمم شدم و در حقیقت باید بگویم که در آن شرایط این آیه قرآن بود که مرا نجات داد. با عجله رفت بانو عفت مرعشی، همسر مرحوم هاشمی رفسنجانی: شب تاسوعا از هر شب دیرتر آمد. فکر می کنم خواب درستی هم نکرد، چون خودم تا صبح مرتباً در فکر بودم که فردا چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چه بر سر مردم خواهد آمد؟ زمانی ...