جزئیاتی از کار و زندگی یک زوج مکانیک
سایر منابع:
سایر خبرها
زن 36ساله: شوهرم انواع سلاح های سرد را زیر متکا می گذاشت
کردم و بدون توجه به سن و سال فرد، با او دوست می شدم. در این میان ارتباطم با پسرها بسیار راحت تر بود چرا که دختری بی پروا بودم و از این گونه ارتباط ها هراسی نداشتم. خلاصه بعد از گرفتن دیپلم ادامه تحصیل ندادم و در 25 سالگی با برادر یکی از دوستانم ازدواج کردم. نوید مغازه خطاطی داشت و ما به صورت سنتی با هم آشنا شده بودیم اما متاسفانه سه سال بیشتر از زندگی مشترکمان نمی گذشت که از او طلاق گرفتم چرا که ...
قیام 29 بهمن مردم تبریز؛ نبض انقلاب اسلامی
که در سه راهی فردوسی دیدیم ماموران جلو دکه پلیس در حال آماده باش هستند، جماعت، خیابان های اطراف آنجا را گرفته و شعار می دادند که ناگهان دوستم شیلنگ موتور پلیس را که جلوی دکه بود کشید و با ریختن بنزین به روی موتور، دوستم آن را آتش زد که با شعله ور شدن آتش، پلیس ها پا به فرار گذاشتند. من وارد دکه پلیس شدم و با دیدن عکس شاه و فرح روی دیوار، با عصبانیت عکس را از دیوار کشیده و با کوبیدن به زمین، آن را ...
شهدای روحانی آذربایجان شرقی(10): طلبه شهیدی که در عملیات کربلای 5 عروج کرد
دست به بقچه اشاره کرد و نگاهش را کشاند سمت مادر: خب حاج خانم ... خوب بلد شدم؟ دیگه وقتشه زن بگیرم یا نه؟ مادر باز هم خندید و در حال رفتن به سمت بساط میز سماور گفت: - مصطفی، الهی پیر شی ننه... تولب تر کن، خودم یه عروس افتاب مهتاب ندیده میگیرم... من که میدونم همه اینا فقط حرفه! مصطفی بقچه را پشت پرده، داخل کمد مخصوص لباس ها گذاشت. در کمد را که می بست، گفت ...
آخرین روز بهمن و اولین روز اسفند ماه و فیلم های سینمایی
خواهیم دید: نگار و بهرام به هم علاقمند هستند ولی آقای ذبیحی پدر نگار با ازدواجشان مخالف است بهرام یک هکر است که قبلا یک بار به زندان افتاده است. از جواهر فروشی آقای سعادتمند سرقت می شود و بعد هم ذبیحی را که از فرش فروشی بیرون می آید می گیرند و بعد پلیس او را بازداشت می نماید. در تحقیقات پلیس مشخص می شود یک نفر که شبیه بهرام است با یک زن و مرد دیگر دزدی را انجام داده اند و پلیس آنها را مرده در یک ...
بزن، دیه بده
این کار را کردیم تا این که دستگیر شدیم. من و دو همدستم در زندان با هم آشنا شدیم و تصمیم گرفتیم بعد از آزادی، از بیمه کلاهبرداری کنیم. وقتی آزاد شدیم باندی تشکیل دادیم و دو میلیارد تومان تا قبل از دستگیری خسارت دریافت کردیم. ما پیش از این هم چندبار در قم این کار را کردیم و از اداره بیمه خسارت گرفته بودیم. کلاهبرداری نماینده قلابی اداره برق در پرونده ای دیگر، مامور قلابی اداره ...
ایدز و زندان، تاوان عشق خیابانی
خیابان به دنبال یک دختر است و با او ارتباط برقرار می کند به هیچ وجه برای ازدواج قابل اعتماد نیست چرا که این گونه روابط فقط بر احساس هوی و هوس شکل می گیرد و در آینده نیز ادامه خواهد یافت اما من اعتقادی به این حرف ها نداشتم و با همه وجودم به شهرام عشق می ورزیدم. خلاصه با اصرارهای من، پدرم در حالی که آینده ای تاریک را برایم ترسیم می کرد به ناچار به این ازدواج رضایت داد و من در 23 سالگی با شهرام ازدواج ...
ماجرای جدایی حمیدگودرزی از همسرش /ماندانا دانشور کیست؟
کارگردانی بودم. ماندانا دانشور :من ماندانا 16 ساله,محصل بودم. حمید گودرزی: این آشنایی ادامه پیدا کرد و با پیشنهاد ازدواج من,مخالفت های اولیه خانواده همسرم شروع شد چون آنها در آمریکا ساکن بودند. حمید گودرزی :تا حدی بله و مساله دیگر این بود که سطح اقتصادی خانواده همسرم,از خانواده من بالاتر بود. ماندانا دانشور: البته فکر می کنم بیشتر به این دلیل بود که آن زمان ...
روایت بانوی کارآفرینی که در حوزه مد و لباس برای 50 نفر اشتغال ایجاد کرد
مشترک شروع می کند. جدی گرفتن خیاطی و ازدواج بین او و درس فاصله می اندازد. همسرش خیاط مردانه دوز است و حتی همین شغل باعث آشنایی شان می شود: مدت ها پیش از ازدواج با همسرم همسایه بودیم و مادر ایشان به هوای دوخت لباس به خانه مان می آمد. آن ها از آن محله رفتند؛ ولی مادرشان باز هم ارتباطش را به واسطه خیاطی با من حفظ کرد. بعد هم خواستگاری را با مادرم مطرح کرد. کمی طول کشید تا رضایت دادم. تقدیر بود تا در ...
کتک زدن کودکان در خیابان / شگرد جدید سارقان حرفه ای تهران
رفتم و یک ساعت بعد پس از اتمام کار از پاساژ خارج و متوجه شدم موتورسیکلتم سر جایش نیست! بعد از کمی پرس وجو از مغازه داران فهمیدم مردی که کلاه کاسکت بر سر داشته، موتورسیکلت را به روش عجیب و جدید سرقت کرده است. این مالباخته ادامه داد: مغازه داران گفتند که سارق همراه با یک بچه کنار موتورسیکلت من، شروع به کرده است و زمانی که از وی خواستند بچه را کتک نزند، گفته است که "سوئیچ موتورسیکلت و قفل آن ...
مزرعه ای که محصولش پسته و عروسک است! +عکس
مزرعه عروسک مشهور شده بود. آوازه عروسک های مزرعه به سرعت همه جا پیچید و حتی پای شان به تلویزیون هم باز شد. خدیجه خانم با عروسک هایش، به قصه ها و سنت های قدیمی منطقه، تجسم بخشیده و یک تنه –لابد حتی بی آن که بداند- حافظ و حامی فرهنگ شده بود. خب حالا چه خبر؟ طبیعی است که توقع داشته باشیم عروسک ها بعد از آن موج شهرت، حالا برای خودشان اسم ورسمی داشته باشند. طبیعی است که فکر کنیم این امانت داری ...
فتوا های من درآودی نتیجه نگاه جنسی برخی روحانیون است
و در همه حوزه ها حضور داشته باشند . فاضل میبدی ادامه داد: کسی الان می گوید زنان نباید دوچرخه سواری کنند، بیست سال پیش می گفتند که زن نباید رانندگی هم کند کمااینکه در عربستان اجازه نمی دادند . استاد حوزه تاکید کرد: این تفکر که از جامعه فاصله دارد برای جامعه بسیار زیان بار است و علمایی که می دانند برخی اینطور فتوای خلاف می دهند، باید مقابله کرده و بگویند که زن در این روزگار نسبت به صد سال قبل ...
مروری بر خاطرات قهرمانی مرتضی هرمی باف که 6 دهه عمر خود را با موتور کراس گذرانده است
حمیده صفائی | شهرآرانیوز؛ موتور ها را برمی داشتیم و شتابان به سمت انتهای وکیل آباد یا همان چاه های قاسم آباد می رفتیم و شروع می کردیم به پریدن از روی آن ها، ناهمواری ها را یکی پس از دیگری پشت سر می گذاشتیم و می پریدیم. یادش به خیر چند باری بچه ها به درون چاه افتادند، به آتش نشانی خبر می دادیم بیایند آن ها را از چاه بیرون بیاورند؛ مثل این روز ها نبود که گوشی همراه داشته باشیم و بلافاصله اطلاع دهیم ...
“10 دقیقه ذهن آگاهی” برای کسانی که به دنبال تغییر در سبک زندگی خود هستند، منتشر شد
، نوجوان، جوان،میان سال و سالمند،مرد و زن می باشد و همه افراد از آن شاکی هستند و اغلب بخاطر این مشکل از مسیر زندگی عادی خارج می شوند و آسیب هایی متوجه جسم، روح و موقعیت شغلی و اجتماعی شان و... می شود که گاهاً جبران پذیر نیست. در کتاب ده دقیقه ذهن آگاهی ، 71عادت برای حضور زندگی در لحظه دارای تمرینات ذهن آگاهی ساده و در دسترس هست که براحتی همه جا و در هر شرایطی می توانید آنها را انجام دهید. لازم نیست ...
مدرک فوق لیسانم را که گرفتم بدنبال سرقت رفتم
آرزوهایم را سوزاند و آینده ام را به آتش کشید، به طوری که احساس و عاطفه و عشق و علاقه ام یخ زده بود . در همین روزها که حتی به ازدواج نمی اندیشیدم، پدرم از دنیا رفت ولی مرگ او هیچ تاثیری در زندگی ام نداشت به گونه ای که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. بعد از مرگ پدرم مجبور شدم برای تامین هزینه های اعتیادم دست به سرقت بزنم . بنابراین با نقشه های باقر شروع به سرقت از خودروها کردیم چون او قبلا به دلیل شاگردی ...
قرارداد های سفید امضای نگهبانان بانک ها!
اگر حمله ای به بانک بشود من اولین کسی هستم که مورد حمله و زیان قرار می گیرم، اما اگر بمیرم حتی یک بیمه هم ندارم که برای زن و بچه ام بگذارم. همیشه شرمنده شان هستم. من و تمام همکارانم به خاطر شرایطمان افسردگی گرفتیم، ولی همه ما را که می بینند فکر می کنند، چون نگهبان بانکیم پس ما هم مثل کارمندان بانک ماهی چند میلیون تومان حقوق داریم . تجارت نیوز در ادامه می نویسد، این ها را دو تن از ...
سجل لویزان در دستان من است
به صورت تجربی یاد گرفته و از جوانی از گوشه و کنار محله عکاسی کرده است به امید اینکه روزی تصاویری قدیمی از کوچه ها پیدا کند. او از 11 سال پیش به فکر جمع آوری عکس های قدیمی افتاده است: وقتی بازنشسته شدم شروع کردم به اسکن عکس هایی که از قدیم محله داشتم. چون عکس ها به مرور زمان کمرنگ و خراب می شوند. بعد تصمیم گرفتم برای زنده نگه داشتن یاد درگذشتگان، عکس های قدیمی اقوام و فامیل را هم جمع آوری کنم. کم ...
کتاب هایی جذاب درباره تاریخ و سیاست آمریکا
که با نوشتن کتاب شدن توانست اطلاعات زیادی درباره شخصیت خود و همسرش و دنیای جدید آمریکا به خواننده هایش بدهد. کتاب شدن ، زندگی نامه میشل است که به قلم خودش به تحریر درآمده؛ این روایت از کودکی او و خانواده چهار نفره اما بسیار خونگرم او شروع می شود و به ورود او به کاخ سفید و اتفاقاتی که بعد از رئیس جمهور شدن همسرش برای زندگی فردی و اجتماعی آن ها می افتد، ادامه پیدا می کند. در این کتاب از ...
هرجا خشونت و خیانت است، رضا شصت تیر هست/ رضاخان فرمانده کل قزاق ها آماده برای کودتای لندن بود
؟ زندگی شخصی اش چطور بوده؟ چه میکرده در عصر مشروطه؟ جواب) چاکری می کرد، مردم را میزد و مزد و درجه و اضافه حقوق می گرفت و وضعش که بهتر میشد هرچندوقت، یک زن تازه میگرفت. اولین ازدواجش دراین دوره بوده است. سوال) مگر چند ازدواج داشته؟ جواب) غیر از روابط پنهان با بعضی زنان که گاه سال ها بعد فرزندی محصول این روابط پیدا شده که ادعا می کردند بچه اوهستند (دست کم، سه مدعی که توسط ...
روایت تسنیم از روزگار زنانی که نان هنر خود را می خورند
در مناطق جنوبی شیراز شد تا خود و بچه هایش موقتا سرپناهی داشته باشند. اکنون صفورا که به گفته خودش کم کم به مرز چهل سالگی نزدیک شده نگهداری سه فرزندش که کم کم بزرگ شده اند را همچنان برعهده دارد. عمق ترک های روی پیشانی اش البته چیز دیگری می گوید و سنش را بیشتر نشان می دهد. می گویم نان آور خانه فقط خودت هستی؟ اشاره ای به تابه ی نان می کند و با اخم می گوید: یعنی به من نمی آید؟ می گویم چرا ...
عهدی که اصغررا همنشین همیشگی یک شهید کرد
های اصغر زیاد است. من و همسرم چند سال بعد از ازدواج برای ادامه زندگی به تهران آمدیم. یک بار که برادرم از جبهه به مرخصی آمده بود گفت برایم سوغات آورده است. سوغاتش یک نوار آهنگران و یک جلد قرآن جیبی بود که هنوز آن را به یادگار نگه داشته ام. عهدی که برادرم با شهید مهدی فصیحی بسته بود هم از خاطرات جالب او است. ماجرای عهد دو شهید چه بود؟ یک روز که برادرم به مرخصی آمده بود گفت در ...
زیبایی اجباری
. تصاویر بدن زنان در همه جا حضور دارد، از جلد مواد غذایی گرفته تا تبلیغات مربوط به خودرو. بازیگران محبوب سینما و تلویزیون هر روز جوان تر، قد بلندتر و لاغرتر می شوند. مجلات و محتوای مربوط به زنان اصرار بر این دارند که اگر فقط10کیلو از وزن تان کم کنید، همه شرایط یک زندگی ایده آل را خواهید داشت، مثلا یک ازدواج عالی، داشتن فرزندان دوست داشتنی، رابطه جنسی بی نقص و جایگاه شغلی مورد نظرتان ...
اولین اعتماد را شتابدهنده دیموند به آچاره کرد!
. بعد از آن هم با حسام صلواتی که در سوئیس بود صحبت کردم که بخش فنی را در دست بگیرد و کار را شروع کردیم. از قبل می شناختید هم دیگر را؟ بله هر سه ما ورودی 81 رشته برق دانشگاه شریف و دوست های صمیمی بودیم. اوایل کار هم دورکار بودیم مثل استارتاپ قبلی ام. یعنی من کانادا بودم، حسام سوئیس و بهمن هم ایران. آن زمان بیشتر روی آچاره کار می کردیم. تا 2016 که همه برگشتیم ایران ...
قصه زندگی پناهندگان یوگسلاوی سابق در برزخهای مکرر و دنیاهای موازی
گمشده است. او از شاگردانش می خواهد درباره گذشته متحد یوگسلاویایی خود بنویسند، غافل از این که این افراد در پی تثبیت و محیا کردن جای پای خود در هلند و فراموشی هویت پیشین شان هستند. به همین ترتیب، یکی از شاگردان کلاس به نام اوروش در صفحه 93 کتاب وزارت درد در مشق خود درباره گذشته و زمانِ حالی که یوگسلاوی چندپاره شده، می نویسد: یوگسلاوی جای وحشتناکی بود. همه دروغ می گفتند. البته، هنوز هم دروغ می گویند ...
فائزه و فتانه را می شناسید؟! / این 2 خواهر تهرانی ایران را تکان دادند + عکس ها
فکرش هم خطور نمی کرد تهدیدهایش را عملی کند. همه می گفتند جوان است و نادان. چه سال بدی بود. جمله را هنوز تمام نکرده بود که ناراحتی در عمق نگاهش خانه کرد و به راهش ادامه داد. یک محله سکوت اهالی محل زیر گوش هم پچ پچ می کردند. همه یک صدا متحد شده بودند که چیزی نگویند یا خود را به ندانستن بزنند. حدود 60 سال داشت موتور قدیمی اش را گوشه کوچه گذاشت نمی خواست سخنی ...
چرا زوج ها در سال های اول دچار مشکل می شوند؟
بهبود یابد و شبیه هم رفتار کنند از خیلی زوج های جوان عجول می شنویم که انتظار دارند سریع همه اخلاق و رفتارشان شبیه هم شود، مثل هم رفتار کنند، مثل هم فکر کنند و سبک زندگی یکسانی داشته باشند در حالیکه چنین چیزی بعد از سال ها گذشتن از ازدواج هم غیر ممکن است هر فردی در یک خانواده متفاوتی با ژنتیک خاص خود بزرگ شده و نباید انتظار یکسان شدن با هم داشته باشیم منتها می توانیم با فرهنگ های متفاوت و ...
گرگان؛ آرمانشهر جاذبه های تاریخی و طبیعی
می پرستند، از تماشای خانه ها و آثار تاریخی شهر سیر نمی شوند و با تمام وجود ذره ذره تاریخ شان را می کاوند و چه خوش گفت شفیعی کدکنی: تا کجا می برد این نقش به دیوار مرا / تا بدان جا که فرو ماند چشم از دیدن و لب نیز زگفتار مرا! خانه امیرلطیفی، خانه شیرنگی، خانه مفیدیان، خانه میر شهیدی، سرای باقری ها از بزرگ ترین بناهای به جا مانده از قاجار، سرای تقوی ها، مدرسه عمادیه یادگاری از دوران ...
رضاخان ابتدا نظافتچی اصطبل قزاق ها بود/ نقش رضاخان در سرکوب مردم تبریز در قیام مشروطه چه بود؟
کند؟ زندگی شخصی اش چطور بوده؟ در عصر مشروطه چه می کرده ؟ چاکری می کرد، مردم را می زد و مزد و درجه و اضافه حقوق می گرفت و وضعش که بهتر می شد هرچند وقت، یک زن تازه می گرفت. اولین ازدواجش در این دوره بوده است. مگر چند ازدواج داشته؟ غیر از روابط پنهان با بعضی زنان که گاه سال ها بعد فرزندی محصول این روابط پیدا شده که ادعا می کردند بچه او هستند (دست کم سه مدعی که توسط رژیم ...
بازخوانی خاطرات زنان مبارز| پول نفت را دادم عکس امام خریدم/ مقنعه ام را هدیه دادم
بودند و حدود 20 نفر از خواهران در وسط این حلقه قرار گرفته بودند ما نیز از مسجد بیرون آمده و در وسط این حلقه به خواهران ملحق شدیم و راهپیمایی کردیم، شعارهایمان بیشتر مرگ بر شاه بود. داخل پرانتز این نکته را بگویم (بعد از فوت همسرم با خانم میانسالی آشنا شدم که نابینا بود به عنوان یک مادر او را به خانه خود آورده و از او نگهداری کردم.) آن روز آن مادر پیر نابینا هم در جمع ما و در وسط ...