آبادان ایستاد تا ایران زنده بماند
سایر منابع:
سایر خبرها
تقاضای یک افسر از رهبر انقلاب در محل لشکر 92/ فکر کردم جنازه دردش می آید!
صدای مهیبی آمد. صدای انفجار بود. سراسیمه از خانه دویدیم بیرون. آن روز 31 شهریور بود؛ آخرین روز تابستان شهر شور و هیجان خاصی داشت. همه دنبال خرید کیف و لباس و کفش و این جور چیز ها بودند. بچه ها ذوق مدرسه رفتن داشتند. ولی همین شهر پر از تحرک در یک لحظه به یک شهر جنگ زده تبدیل شده بود. عراق از همان ظهر شروع کرد، یک بند شهر را می زد. مردم همه وحشت زده بودند؛ سردرگم بودند که چی شده، چی نشده ...
ناگفته هایی ازشکست حصرآبادان پس چهل سال
امام خمینی(ره) چند روز پس از محاصره شهر آبادان دستور به شکست حصر آن شهر داد، اما این فرمان پس از 11 ماه و در مهرماه سال 60 اجرا شد. امروز چهلمین سالروز شکست حصر آبادان در عملیات ثامن الائمه(ع) است. در آن عملیات رزمندگان ایرانی توانستند شهر آبادان را از محاصره خارج سازند و آغازگر سلسله عملیات های پیروز در آزادسازی سرزمین های اشغالی باشند. آبادان اگرچه در هفته های نخست جنگ به محاصره دشمن ...
مسیح گمنام خوزستان
از نیروهای بومی بهترین کار بود. پدر هم نیروی داوطلب بود. نه جزو سپاه بود و نه عضو بسیج. مادر تعریف می کرد: به غیبت های ده روزه و بیست روزه پدرت عادت کرده بودم. یک روز مشغول پختن غذا بودم که آقات آمد. صدا زد ننه علی، من یه چند وقت نیستم. -خیر باشه آقا مالک. کجا میخوای بری؟ -شاید یه جای دور. تو خودت مواظب بچه ها باش. -نه دیگه آقا مالک به چیزی که می خواستیم رسیدیم. اصل این بود ...
دفاع مقدس به روایت موسی حقیقی، جانباز محله سرافرازان | نوجوان رفت و جوان برگشت
زیادی بودند و از هر موضوعی فیلم و عکس می گرفتند. پشت لباس بچه ها هم چیز های زیادی نوشته شده بود. پشت لباس من نوشته بود مسافر کربلا. خبرنگاران به دلیل همین نوشته روی من زوم کردند و زیاد عکس می گرفتند. فرمانده عراقی ها حساس شد. به سربازانش گفت مرا بردند جلو و از من پرسید: نوشته ای مسافر کربلا. حتما باید با ما بجنگید تا بتوانید به کربلا بیایید؟ من به او گفتم شما جنگ را شروع کردید. ما فقط دفاع می کنیم ...
نقش شهید تقی جراح درعملیات مسلم ابن عقیل
ستاد کربلا برود. با وجود آشنایی که با ساز و کار جنگ داشتم، گفتم: به نظر من خیلی هم خوب است. می توانی آن جا به عنوان مسئول خدمت کنی. همان لحظه بود که دیدم چهره اش درهم رفت. با ناراحتی گفت که من از اول قسم خورده ام و از خدا هم خواسته ام که تا زمان حیات، یک بسیجی باشم و لباس ساده بسیجی را از تن بیرون نکنم. با وجود علاقه ای که به سپاه داشت، هرگز به دنبال پست و مقام نبود. در آن لحظات انگار در مقابلم ...
رزمنده ای که خانه اش را فروخت و خرج جبهه کرد/ ماجرای عملیات های شناسایی حاج قاسم و تانک های غنیمتی برای ...
رسیده بودیم اما اینقدر ناگفته های ایشان دلنشین بود که ما را وا داشت از ابتدای مبارزات انقلاب اش سخن بگوید و در بخش دوم از تقدیر روزگار و حضورش در جبهه قلم زنیم. کربلایی اکبر داستان واقعی ما، زمان آغاز جنگ تحمیلی حدود 28 سال سن داشته است ، او در این سن جوانی به تازگی صاحب فرزندی دختر شده و این نوزاد دهه شصتی چراغ خانه اش را منور ساخته است، اما تقدیر دست به دست هم داده کربلایی اکبر را در اوج ...
روایت شهید صیاد شیرازی از ملاقات اضطراری اش با امام(ره)
...! بعد من اشاره کردم به اینکه احتمالاً این حال، مربوط به نشاطی است که حرم حضرت رضا(ع) به ما داد و آن سخنانی که فرمانده معظم کل قوا و رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی در ملاقات صبح همان روز فرمودند و من امروز سبکبالم. حالم خیلی خوب است، بحمداللّه سریع هم برمی گردم به جبهه و دیگر هیچ کاری در تهران ندارم. خوب بالاخره برگشتیم و کارمان را ادامه دادیم. به هر صورت این حالات را ...
همبازی سابق رونالدو شیر فروش شد
اکرسلی در سال 2009 اولین بازی خود برای منچستریونایتد انجام داد و در سال 2015 هم آخرین بازی خود را با پیراهن الدهام انجام داد. او در دقیقه 71 آن بازی مصدوم شد و دیگر به میادین برنگشت. او ادامه داد: الدهام هیچ پول یا بلندپروازی نداشت. داشتم از عروسی برمی گشتم، بچه مان تازه به دنیا آمده بود و به همسرم گفتم می خواهم از فوتبال خداحافظی کنم. آنقدری پول داشتم که بتوانم 6 ماه یا یک سال زندگی کنم. خانه ...
هم تیمی سابق رونالدو، شیرفروش شد!
نیویورک رفت و در سال 2016 پس از 6 بازی در تیم اولدهام اتلتیک انگلیس از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. مارکا در گزارشی مدعی شد که هم بازی سابق رونالدو اکنون روی به شیر فروختن آورده است. اکرسلی گفت: اولدهام نه پول داشت و نه امید برای بازی، من هم تازه ازدواج کرده بودم و یک بچه در راه داشتم به همین خاطر به همسرم گفتم که باید از فوتبال کناره گیری کنم. اکنون روانم آسوده است و به اندازه ...
جبران اشتباهی که با ضمانت پیرمرد و قرآنش ختم به شهادت شد
روز برگشت، وقتی به منطقه آمد با تندی گفتم مگر شرایط را نمی بینی چرا اینقدر دیر بازگشتی، گفت جبران می کنم، در حین سرزنش و تندی با او بودم که پیرمردی از رزمندگان که قرآن در دست داشت گفت این جوان را به من ببخش، هر دو به خط رفتند و پس از دو روز پیکر آنها بازگشت، قرآنش ترکش خورده بود و هر دو در کنار یکدیگر خوابیده بودند. همان طور که جوان قول داده بود جبران کند، جبران کرد و برای من کوله باری از حسرت به ...
هنرمندی که آچار فرانسه جبهه ها شد/ عاشقانه های تکرار نشدنی
که در جنگ ما رخ داد، دیگر اتفاق نخواهد افتاد. زیرا تنها جنگی بود که با دست خالی و چنگ و دندان جنگیدیم و از این کشور و مردم محافظت کردیم. هرچه بود همه ایثار و گذشت بود که البته نشئت گرفته از ایمان و اخلاص ناب رزمندگان بود. در عملیات کربلای 5، زمانی رسید که نیروهای ما در حال محاصره دشمن بودند و تنها یک خط باریک داشتند، در این لحظه سردار نبی رودکی که فرمانده لشکر ما بودند را دیدم که بسیار ناراحت بود و ...
7 مهر 59؛ یادآور حماسه زرین ققنوس های جنگ تحمیلی
تعدادی از مخازن ذخیره سازی پالایشگاه آبادان بمباران شد و آخرین بمباران دشمن نیز ساعت 10:14 صبح روز چهاردهم خرداد 1367 اتفاق افتاد که در آن روز جنگ مستقیم دشمن با صنعت پالایش تمام شد. این دو تاریخ اولین و آخرین بمباران هایی بوده که در تاریخ صنعت پالایش و پخش ثبت شده است و در بین این دو تاریخ، پالایشگاه های نفت بی وقفه بمباران می شد؛ به گونه ای که پالایشگاه آبادان به عنوان خط مقدم نبرد و به ...
فداکاری محمدمهیار برای نجات یک زن / هدیه ای ماندگار در روز تولد مادر فوت شده
دوباره نزد خانواده های شان برگردند و خوشحال زندگی کنند. پدر محمدمهیار به وجود پسرش و تصمیمی که گرفته است، افتخار می کند. این را می شود از لحن و صدایش به خوبی حس کرد. او در مورد تصمیم پسرش به جام جم می گوید: همسرم سال 97 و به دلیل ابتلا به یک بیماری نادر به رحمت خدا رفت. آن زمان که همسرم بیمار شد، محمدمهیار کلاس دوم دبستان بود و یک سال بعد مادرش از دنیا رفت. پس از فوت او، تمام تلاشم را ...
نماز شهیدان به روایت یاران شهید (قسمت ششم)
ولی فکر و حواس حاجی همه جا کار می کرد، همینکه متوجه شد ظهر شده رو به بچه ها کرد و گفت: (وقت نماز است به ترتیب نماز بخوانید) احتمال شهادت بچه ها را می داد و نمی خواست کسی نماز نخوانده شهید شود. نماز را که خواندم، بلند شدم تا نگاهی به موقعیت دشمن بیافکنم که تیر خوردم... *************** 22- نماز قضا (شهید علی فتاح پور) آن روز تمام خانواده مان نماز صبح شان قضا شد ...
خاطرات ناشنیده ناخدا صمدی از شکستن حصر آبادان/ فیلی: نقش شمر مختارنامه را دوست نداشتم
پیشنهاد کردم، حتی از او خواستم بولدوزر را بدهد تا خودم خاکریز بسازم اما اجازه نداد؛ دوباره شروع به کار کرد و دوباره همان اتفاق برایش افتاد. تصمیم گرفتم کنارش بشنینم تا کارش را انجام دهد؛ بچه ها به او گفتند نترس ناخدا هست او گفت "گلوله ناخدا را می شناسد مرا نمی شناسد؟" در نهایت تصمیم بر این شد که روی خاکریز پشت به دشمن بایستم تا او کارش را انجام دهد و در برابر تمام گلوله های دشمن جاخالی دادم. در نهایت ...
خاطرات گفته نشده از سردار شهید "مهدی باکری"
را به آقا مهدی برساند، وقتی ایشان بر بچه ها وارد شدند دیدند که همه زانوی غم در بغل گرفته اند، گفتند: می دانم، حمید شهید شده و بعد قاطع و محکم ادامه دادند: وقت را نمی شود تلف کرد همه ما مسئولیم و باید به فکر فرمانده جدید خط باشیم، بی سیم را بیاورید... آن روز آقا مهدی، طی تماسی با خط، برادر شهید مرتضی یاغچیان را به عنوان فرمانده خط معرفی کرد. وقتی این شهید عزیز از ایشان اجازه خواستند که بروند و ...
یادکردی از پنج فرمانده شهید
فکوری ( مشاور جانشین رییس ستاد مشترک ارتش) و سرلشکر محمدعلی جهان آرا ( فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر و آبادان) پنج فرمادهی هستند که در این سانحه به همرزمان شهیدشان پیوستند. در دیدار با امام بی هوش شدم همسر شهید فکوری درباره آخرین دیدار با همسرش روایت می کند: یکروز جواد هراسان به خانه آمد و گفت: ساک مرا ببند می خواهم با تیمسار فلاحی به جبهه بروم. برخلاف همیشه نگران شدم و خواهش کردم ...
ذبیح کردستان از دفاع در جزیره مجنون تا شهادت در قندیل
این کتاب آسمانی مانوس شد. یک سال قبل از شهادتش، تولد محمدباقر فرزندش بود ولی در زمان تبریک تولد تنها محمدباقر نبود که مورد محبت و بوسه پدر قرار گرفت تک تک بچه های حاضر در مجلس را بوسید مبادا اینکه بگویند تنها محمدباقر را تحویل می گیرد. یک روز همه در خانه مادرم جمع بودیم، ماموریت اسماعیل ابلاغ شده بود و باید صبح همان روز عازم می شد، یک لحظه شادی از وجودش محو نمی شد از همه ...
مدیریت راهبردی رهبر انقلاب اسلامی در 8 سال دفاع مقدس
استانداری اهواز مستقر شدند و ستاد جنگ های نامنظم را تشکیل دادند، ولی در ستاد نمی ماندند و مرتب به خطوط مقدم جبهه ها می رفتند و جاهایی که محل شهادت و نبرد بود؛ از جبهه های خرمشهر گرفته تا سوسنگرد و دُبّ حَردان و اصلا در خود خرمشهر و تا کنار خود رودخانه و جایی که فاصله کمی داشت با دشمن. ایشان یک تفنگ کلاشینکف قنداق تاشو هم داشتند که روی شانه شان می انداختند و هرقدر بچه های خرمشهر می گفتند آقا اینجا تک ...
سالروز آغازعملیات ثامن الائمه(ع)
، پس مانده های ارتش بعثی به غرب کارون فرار کرده و در آنجا زمین گیر شدند. این عملیات نتایجی را چون خارج شدن قوای دشمن از شهر آبادان، آزاد شدن دو جاده مهم اهواز - آبادان و ماهشهر _ آبادان و آزادسازی کامل شرق کارون به وسعت 130 کیلومتر مربع در پی داشت. با پیروزی درخشان سپاه اسلام در شکستن حصر آبادان، روحیه امید در سرتاسر جبهه ها و در میان مردم دمیده شد و سیل خروشان ملت با شادی و ...
پیرمرد های آشپزخانه هفت تپه پای دیگ غذا شهید شدند
و اهل روستای امام آباد دامغان بود. ایشان بسیار اهل قرآن و تفکر در آیات بود. قرآن را از مکتبخانه آموخته بود. کشاورز بود و مشغول کار و زندگی که جنگ شروع شد. با آغاز جنگ پسر ها به جبهه رفتند و محمداسماعیل ماند و یک کوه حسرت. خیلی به این در و آن در زد تا برود، اما شرایط سنی اش به مسئولان اجازه نمی داد تا با رفتنش موافقت کنند. همسرش تعریف می کرد یک روز به محمداسماعیل گفتم تو 57 سال داری، بچه ها که مرتب ...
شکست حصر آبادان نماد اقتدار و قدرت عمل رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس
دشمن از شهر آبادان، آزاد شدن دو جاده مهم اهواز - آبادان و ماهشهر - آبادان و آزادسازی کامل شرق کارون به وسعت 130 کیلومتر مربع را در پی داشت. با پیروزی درخشان سپاه اسلام در شکست حصر آبادان، روحیه امید در سرتاسر جبهه ها و در میان مردم دمیده شد و سیل خروشان ملت با شادی و شور، بیش از پیش به سوی جبهه ها روانه شدند. عملیات ثامن الائمه (ع) به منزله نقطه عطف و حلقه وصلی برای تغییر ...
وحدت و هم افزایی ارتش و سپاه عامل پیروزی در عملیات ثامن الائمه بود
اسلامی و مقاومت ملت عزیز ایران در برابر استکبار جهانی و هنگامه رقم خوردن نقطه عطفی راهبردی در تاریخ 8 سال دفاع مقدس به شمار می رود. این بیانیه می افزاید: در این روز فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدس در لبیک به فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر شکست حصر آبادان، عملیات غرورانگیز ثامن الائمه (ع) را در ساعت یک بامداد با رمز مقدس نصر من الله و فتح قریب آغاز کردند، عملیاتی که مرحله ...
روایت اسارت یاسین سجن ؛ از فرار تا فوتبال با نگهبانان عراقی
.... در پنجم مهر 60 عملیات ثامن الائمه را انجام دادیم و حصر آبادان شکسته شد و در طریق القدس شهر بُستان آزاد شد. در عملیات فتح المبین در فروردین 61 حدود 15 هزار اسیر عراقی گرفته شد. دشمن باور نمی کرد در ساعت اولیه صبح نیروهای ارتش و سپاه بتوانند به عمق آنها نفوذ کرده و توپخانه ها را از کار بیندازند و بسیاری از خدمه ها و حتی فرماندهان توپخانه را به اسارت در آورند. زمانی که خبر این عملیات ...
فرنگیس؛ بانوی شجاعت
عصبانی شدم و همه را با ناراحتی از خودم دور کردم. دلم برای اسیر عراقی سوخت. با چای و زردچوبه زخم عراقی را پانسمان کردیم. مردم روستا هنوز ماتم زده این موضوع بودند و بچه ها گرسنه و غذا می خواستند. زنان زانوی غم بغل کرده بودند. خودم بلند شدم برای بچه ها غذا هم درست کردم. هنوز کارم تمام نشده بود که دایی ام هم از راه رسید. او نیز 2سرباز عراقی را به اسیری گرفته بود. در همان روز 3 اسیر عراقی را با ...
آبادان یازده 60 گوشه ای از رشادت های حصر آبادان را تصویر کرد
، برای کاری دیگر به آبادان رفته بودم. در آن مقطع پیرامون آبادان تحقیقاتی انجام دادم، البته درباره حصر آبادان کتاب های بسیاری نوشته شده که برخی از آنها را خواندیم، همچنین با بچه های سپاه و ارتش نیز پیرامون این موضوع حرف زدیم. مجموعه این اتفاقات باعث شد تا بتوانیم فیلمنامه آبادان یازده 60 را بنویسیم. وی در بخش دیگری از این گفت وگو با بیان اینکه سینمای دفاع مقدس به تنهایی یک ژانر نیست ...
شهدای مدافع حرم شهدای رکاب امام زمان (عج) هستند
عاشقانه زندگی کردیم حتی با من هم خداحافظی نکرد و همان موقع فهمیدم که می خواهد دل بکند و می خواهد آن وابستگی عاطفی پیش نیاید و اطرافیان وقتی این حالت را دیدند گفتند شهید می شود. وی به شنیدن خبر لحظه شهادت اشاره کرد و گفت: آخرین تماس ما دو روز قبل از شهادت بود که منتظر تاکسی در ایستگاه بودم تا از دانشگاه به خانه برگردم که وقتی متوجه شد گفت شرمند تو هستم اگه خانه بودم می آمدم دنبالت تا به ...
عملیات ثامن الائمه؛ نقطه آغاز تشکیل لشکر ویژه 25 کربلا
...> نیروهای ما تا پیش از این عملیات هنوز شکل نظامی و تشکیلاتی منسجمی نداشتند. به همین دلیل این عملیات برای همه ما اهمیت بالایی داشت. ضمن این که حضرت امام(ره) نیز تأکید کردند که حصر آبادان باید شکسته شود و به هر قیمتی می خواستیم این اتفاق بیفتد. ما و سایر هم رزمان مان پیش از این عملیات در غرب کشور بودیم. بعد که خرمشهر تقریبا سقوط کرد، با حملات شدید به جنوب و بسته شدن راه زمینی آبادان، تصمیم ...
روایت شروع عاشقانه زوج اصفهانی زیر پرچم امام حسین(ع)/ از موکب داری در عراق و سوریه تا اهدای نیمی از ...
می گفتند ما باید سرکار برویم و امکان ماندن چند روز بیشتر نداریم، به خادمان گفتم چراغ ها الان خاموش است و امام حسین هم وقتی در دشت کربلا بود چراغ ها را خاموش کرد و گفت هر کسی می خواهد برود. با این که تعدادمان کم شد، کل موکب را 4 ساعته جمع کردیم تعدادی به خاطر وعده ای که کرده بودند با خانواده هایشان رفتند و تعداد خادمان کم تر شد و صبح که شد وقتی از حرم برگشتم و روز آخر بود فکر ...