شیر سامرا پیشنهاد رشوه آقازاده ها را نپذیرفت
سایر منابع:
سایر خبرها
پدرم از امام حسین(ع) شفا گرفت
بعد از انتشار خاطره ای از خسرو شکیبایی در روز اول محرم، نوبت مهران غفوریان بود که با نقل خاطره ای از هیأت و حسینیه سویه دیگری از وجود خود را نمایش دهد. غفوریان خاطرات محرمی خود را در یک برنامه تلویزیونی روایت کرد.او گفت: من درباره امام حسین(ع) شایدی نیستم و خیلی مطمئن هستم امام حسین(ع) مرا دوست دارد. با هیچ چیز ایشان را عوض نمی کنم. می دانید از چه زمانی امام حسینی شدم؟! این به آن روزهایی برمی ...
گریه های مهران غفوریان در برنامه محرمی/ پدرم از کفش جفت کردن در هیئت شفا گرفت
کشیدم و چند سالی هم علامت کش بودم. یادم می آید زن دایی ام که در خارج از کشور زندگی می کرد و بعد از سال ها آمد یک روز مرا در هیئت دید. رفت برای من هیکلی خرید. این کارِ او برای من عجیب بود خدا رحمتش کند. هنوز این هیکلی را با خودم دارم و علامت کش هیئت شدم. این آبرو را امام خسین به من داد. آن موقع مهران غفوریان معروف نبودم و بعداً امام حسین(ع) این مهران غفوریان را به من داد. در ادامه گفت وگو سیدعلی مومنی در کنار مهران غفوریان میهمان دیگری این برنامه بود روضه ای خواند. انتهای پیام/ ...
شاید پٌلی برای رسیدن...
گروه جامعه و اقتصاد سدید ؛ نشست شاید پٌلی برای رسیدن از جمله نشست های روایت محور مدرسه آزاد روزنامه نگاری است که در تاریخ 25تیرماه1402 و با حضور تعدادی از هنرمندان، فعالین اجتماعی و فرهنگی ایرانی و افغانستانی برگزار شد. آنچه در این گزارش پیشِ روی شماست، شرحی از روایت های بیان شده در این نشست است. قاب اول شاعر است و از اهالی ادبیات. از آن چهره های نسبتا شناخته شده در فضای مجازی و واقعی که خاطرات زیادی از زندگی در ایران دارد. ا ...
شهید مدافع امنیت تبریزی از نوع دکتر و کراواتی
و توصیف کرد آن روز زمخت روزگار را که دردانه شان را از آنها گرفت. چطور می توان محکم ایستاد در مقابل اشک هایی مادری و کمر شکسته پدری و چشم های بی رمق خواهری و گفت: دُردانه تان چرا رفت؟ عزیز ته تغاری تان چه چیزهایی دوست داشت؟ نازکرده تان را توصیف کنید؟ اصلا مگر می شود آن 27 سال با هم بودن شان و عاشقی کردن شان را در عرض چند دقیقه پرسید؟ چطور می شود مادر یک خاطره از آن 27 سال را ...
دروازه نجف مهیای عزای سالار شهیدان/ پرچم عزای محرم برافراشته شد
خواست عروسی اش را ببینم اما رفت و وقتی یک روز قبل از عاشورا خبر شهادتش را آوردند آرام و قرار نداشتم اما خودم را راضی کردم که جوانم با جوان کربلا حضرت اکبر (ع) محشور می شود. وی ادامه داد: بعد از آن نذر کردم شب اول محرم شله زرد بپزم و تا به امروز هر سال به یاد جوانم در این خانه روضه خانگی در روز مختص به حضرت علی اکبر ( ع) برپا می کنم. مادر شهید با اشک در چشمانش آرزوی عاقبت بخیری ...
انتشار عکس دخترهای عبدالرضا هلالی + بیوگرافی این مداح
ارضی برم در جلسات حاج منصور می نشستم و از دور گوش می دادم، شعرها رو می نوشتم و آداب رو یاد می گرفتم." شهرت مداحی تا قبل از سال 1379 تنها اهالی منطقه میدان خراسان تهران او را به عنوان مداحی جوان می شناختند، اما از سال 1382 با برپایی هیئت الرضا نام او نیز به عنوان مداحان سرشناس اضافه شد. سفر بیشتر زیارت را دوست دارم و حرم ملجاء پناه همه شیعیان و محبان اهل بیت است و طبیعی است که زیارت امام رضا (ع) را خیلی دوست دارم. کدخبر: 910646 1402/04/28 11:39:25 لینک کپی شد ...
شب دوم محرم متعلق به کیست؟
آرام گرفت، پدرم او را نزدیک من آورد و در کنارم نشاند و آنگاه به نزد یاران خویش رفت... . با این وجود، در روز عاشورا بعد از شهادت امام حسین (ع) و یاران باوفایش، کسی نبود که بانوان حرم را تسلی دهد و آرام کند. یکی از وقایع مهم روز دوم محرم الحرام در این روز امام حسین (ع) به اهل کوفه نامه ای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه که مورد اعتمادش بودند را از حضور خود در کربلا آگاه ...
پنج دستورالعمل امام رضا(ع) برای ورود به ماه محرم
سرویس : قم - زمان : شناسه خبر : 1279702 به گزارش خبرگزاری شبستان از استان قم، حجت الاسلام والمسلمین سیدحسین مؤمنی بعد از ظهر امروز در سخنرانی مراسم عزاداری روز اول محرم که در شبستان امام خمینی(ره) حرم حضرت معصومه(س) برگزار شد با بیان اینکه روز اول محرم روز مهمی است اظهار کرد: امام رضا علیه السلام فرمودند هر کس امروز را روزه بگیرید و دعا کند همانطور که دعای حضرت زکریا و در این روز ...
امام خمینی(ره) در کربلا روزی دوبار به حرم می رفتند
تبعید در عراق به کربلای معلی از هفتم تا سیزدهم ماه محرم هر سال، برنامه روزانه امام راحل را در زیارت امام حسین چنین روایت می کند: امام همیشه تا هفتم محرم را در نجف بودند و پس از آن به کربلا مشرف می شدند. قبل از ظهر یا عصر روز هفتم، همیشه از نجف به کربلا می رفتند و زیارت عاشورا را در این روزها ترک نمی کردند. در ایام دهه محرم در نجف، امام دو مرتبه به حرم مشرف می شدند. روزها برای خواندن زیارت عاشورا ...
قاتل: پس از قتل سرکار رفتم تا دیه مقتول را فراهم کنم!
فراهم کنم و به پدرم بدهم تا از اولیای دم رضایت بگیرد. چقدر پول فراهم کردی؟ من در کار نصب و راه اندازی کولر گازی هستم و در این چند ماه 70 میلیون تومان پس انداز کردم و به تهران آمدم تا پول را به پدرم بدهم و این بار تصمیم گرفتم در تهران کار کنم که دستگیر شدم. تصمیم داشتی از کشور خارج شوی؟ من می خواستم اول پول دیه را فراهم کنم و رضایت اولیای دم را بگیرم تا عذاب وجدان نداشته باشم و بعد از ایران خارج شوم. در این مدت عذاب وجدان آرامش را از من گرفته بود و نمی توانستم بدون رضایت به زندگی ام ادامه بدهم. ...
آرزوی داماد 10 روزه تاسوعا برآورده شد+فیلم
افتاد با چه رویی می توانست دوباره به مراسم روضه برود. پدر و مادر و همسر جوانش همه عزیز بودند اما اگر سوریه از دست می رفت دیگر حرمت ایران هم به خطر می افتاد. همسرش می گوید: هادی چهار روز بعد عروسی، یعنی 15 مهر به سوریه رفت. نگفت کجا می رود تا نگران نشوم. اما خواب دیده بود که جنازه اش را روز تاسوعا می آوردند. پلاکش را هم داد دستم. دفعات قبل (زمان نامزدی) که به مأموریت می رفت مانعش می شدم. اما آخرین بار حرفی نزدم. . انتهای پیام/ ...
ابوذر روحی: برخی مداحان از ترس ریزش مستمع از جهاد تبیین فرار می کنند
امام حسین(ع) که نماز نمی خواند، نمازخوان شود. اگر محرم بتونیم تیر خلاص را بزنیم، کل سال آن ها را نگه داشتیم. باید در محرم آن کار را انجام بدهیم نه اینکه کاری کنیم که افراد رانده شوند. من چند روز پیش در یکی از شهرهای مازندران اجرا داشتم. دختر بی حجابی خیلی قشنگ شعرها را خواند. دهه هشتادی هم بود. شهردار را صدا کردم و گفتم به تعدادی از بچه ها هدیه دهیم. به برخی هم چادر هدیه دادیم. یکی از ...
شهید باکلاس فاطمیون چگونه آماده محرم می شد؟+تصاویر
سال 1393 برای دفاع از حرم عازم شد و با نام جهادی غلامحسین در میان رزمندگان شجاع لشکر فاطمیون جای گرفت. اولین مأموریت آقا مهدی در سوریه به مدت سه ماه و نیم طول کشید و پس از این مدت به دیدار خانواده در قم بازگشت. در اولین مرخصی اش، همراه مادر راهی حرم امام رضا (ع) شد و اذن شهادت را از آقا علی بن موسی الرضا (ع) گرفت. او که به عنوان فرمانده گردان حضرت علی اکبر (ع) لشکر فاطمیون انتخاب شده بود. ...
دین اسلام را با مطالعه و تحقیق انتخاب کردم
همسرم آشنا شدم همسرم و خانواده اش از طرف وزارت خارجه به مکزیک سفر کرده بودند که پنج سال آنجا ساکن بودند و بعد از پنج سال خانواده اش به ایران برگشتند و او برای ادامه تحصیل در مکزیک مانده بود که حدود 24 سال مکزیک زندگی کرد تا این که با هم به ایران برگشتیم. وی افزود: زمانی که همسرم از دین اسلام برایم می گفت برایم جالب بود به خصوص مباحثی که در کتاب عهد عتیق می خواندم به دین اسلام نزدیک تر است ...
بنای زندگی با کلید صبر و بخشش
می کردیم. مدیر مدرسه بودم. در یکی از کوچه های سرسبز و باران خورده شمال با دوستم قدم می زدیم. دختر خانم جوانی که همین حاج خانم باشد از همان کوچه می گذشت که با دیدن دوستم ایستاد و سلام و علیک کرد. از دوستم پرسیدم که این خانم را می شناختی؟ گفت فامیل هستیم و از بستگان مادرم است. گفتم پس لطفی بکن و قرار خواستگاری را هماهنگ کن. حاج خانم رشته کلام را به دست می گیرد. انگار همین دیروز بود. خیلی ...
هفت روز گذشت؛ معجزه های کوچک احمدرضا
: خسته شدم. قلم مو را به من داد. گفت: بقیه شو تو رنگ کن! من، این بی استعدادترین نقاش همه دوران ها، ناچار چند لکه زرد بی رمق روی کاغذ انداختم. زرد این لکه ها چقدر فرق داشت با تاش های زرد قلم احمدرضا. شک ندارم هر که نگاه می کرد، در دم می فهمید کدام هایش هنر دست های احمدرضاست. باز گفت: “عموزاده، عمو زاده، عمو زاده...” سه بار. گفتم: جانم؟ کلمه ای گفت میان خسته، آب و درد ...
آرزو های بر باد رفته در خانه ذغالی
خیلی کتک می زد. مادرم فقط به خاطر ما بچه ها تحمل می کرد، پدرم بیکار بود و گاهی اوقات دستفروشی می کرد، خیلی وقت ها سر کار نمی رفت و با دوستانش پای مواد بود. ما خیلی با بی پولی و فقر ساختیم و تحمل کردیم، بیچاره مادرم از صبح تا شب در خانه های مردم کار می کرد، آخر شب که به خانه برمی گشت پول هایش پای بساط مواد پدرم با زور و کتک دود می شد و می رفت هوا... . من مجبور شدم اول ...
35 نکته از سیره علما و بزرگان در توسل به سیدالشهدا
ابتدای دهه محرم ساعت نه صبح به حرم حضرت علی علیه السلام مشرف می شدند و زیارت امین الله و زیارت عاشورا می خواندند. این امر تا هشت محرم ادامه داشت. بعد این برنامه با تشرف امام به کربلا در حرم امام حسین علیه السلام انجام می شد. این برنامه چهارده ساله امام در نجف و عراق بود. در دهه محرم سال 57 هنگامی که در پاریس بودیم هر روز ساعت نه صبح یکی از برادران مأموریت داشت اخبار و گزارشات را خدمت امام ...
در حاشیه سفر؛ اگر می خواهید برای خدا کاری انجام دهید؛ به حرف های من گوش دهید
50میلیونی هم اگر به من بدهند به برکت قدوم رئیس جمهور اشتغالی راه اندازی می کنیم؛ 5 درخت گردو می کاریم 5 سال بعد ثمر می دهد. حتماٌ که نباید یک شبه میلیاردر شویم. یک خانم جوان گفت: بچه ام را در خانه تنها گذاشته ام. شوهرم با مدرک لیسانس کارگری می کند آمدم وضع زندگی ام را بنویسم امیدوارم که کسی درد دل ما را بشنودو جواب دهد. یک مرد جوان گفت: نمی خواستم نامه بنویسم؛ اما پدرم از من خواست و گفتم به احترام پدرم بیایم شاید در حق من دعا کرد و فرجی شد. حرفی ندارم، ایده ای ندارم؛ اما امیدوارم برای آبادی ایران عزیزمان و استان کم بهره ما گام های استواری برداشته شود. ...
نماهنگ عزیز دلم حسین با نوای رضا هلالی منتشر شد+فیلم
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نماهنگ عزیز دلم حسین براساس شعری از سیدجواد پرئی با نوای رضا هلالی و گروه های سرود آوای احسان، تسنیم و فیروزه های شبستان و تنظیم مهدی سوسنی به تهیه کنندگی سجاد شیرافکن و کارگردانی سیدامیرحسین محمودیان در آستانه ماه محرم و ایام سوگواری شهادت سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) منتشر شد. متن شعر این نماهنگ به شرح زیر است: دل من ...
تغییر چهره باورنکردنی مریم مومن در روز تولدش | کیک عجیب مریم مومن همه رو مات کرد
برترین ها نعیمه نظام دوست سکوتش را شکست | نعیمه نظام دوست با این ویدئو دهان همه را بست سحر دولتشاهی سکوتش را شکست | واکنش عجیب سحر دولتشاهی به حرکت جنجالی بازیگر معروف راز فال قهوه و کشف آینده نگار جواهریان از چهره بعد از عمل بینیش رونمایی کرد | خانم با این حرکتش 20 سال جوون شد پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین: مریم مومن فیلمی از خودش در اینستاگرام منتشر کرده است که در میان ...
لباسی که شما را عاقبت بخیر می کند!
اولین دست آویزشان همین لباسی بود که با نیت و اعتقاد به تن می کردند و رنگ عزای امام حسین را به وجود می گرفتند. معمولا مادر ها برای اینکه فرزند سالم و صالحی نصیب شان بشود، نذر می کردند تا چندسال، محرم ها که از راه رسید، پیراهن مشکی به تن فرزندان شان بکنند. این لباس عزا بار ها با تکیه بر رحمت واسعه امام حسین علیه السلام و اذن خدا گره های کوری را باز کرده که باز شدنی نبودند. امسال نیت کنید و با توجه ...
صبحانه با طعم خمپاره / گور دسته جمعی نوزادان
به گزارش جوان آنلاین به نقل از ایرنا، وقتی جنازه را تحویل آنها دادیم فقط نیم متر از پیکر او باقیمانده بود، دیگر اعضای خانواده که در پذیرایی یا اتاق ها بودند سالم و یا کمی زخمی شده بودند. به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، لیلا حسینی فرزند شهید سید حسین حسینی از اهالی خرمشهر و مددکاران دوران دفاع مقدس در بیان خاطرات خود چنین روا ...
گزارشی از شربت های خنک چایخانه حضرت رضا(ع) / چای تابستانی
لیلا لاریچه: نخستین بار که به مادرم گفتم در حرم چای می دهند باورش نشد. بعد که عکس آن را با لیوان های شیشه ای نشانش دادم باز هم باورش نشد و به تعدادی از دوستان تازه به دوران رسیده اش گفت: فتوشاپ است! حالا اگر توی لیوان پلاستیکی یا کاغذی بود شاید باور می کردم ولی شیشه ای که اصلاً! سر کل کل افتادیم و روز بعد مرخصی گرفتم و رفتیم حرم. باورش نمی شد. تا اینکه جا بیفتد برایش که توی حرم چای می دهند ...
از مسکن محرومان تا اورژانس عدالتیان
زه اش می آید و دو قطعه عکس از او می خواهد. چند روزی از این ماجرا می گذرد، دوباره سروکله آقای حسینی پیدا می شود. اما این بار فرق می کند. به حاج حبیب می گوید همین حالا باید به حرم برویم. به حرم که می رسند، یک راست به صحن انقلاب رفته و در دفتر خدام یک روپوش سرمه ای به حاج حبیب می دهند. از آن روز به بعد او خادم افتخاری امام رضا(ع) است. او از نخستین روز پوشیدن لباس خادمی این طور یاد می کند ...
مرور زندگی بنایی که پیرغلام شمیران شد | حکایت عقد اخوت حاج احمد با شاه حسین
خیلی دوست دارم که به ایران بیایی و در هواپیمایی همینجا بمانی و کارکنی. مجید خیلی احترام پدر را داشت و به خاطر پدر همه آن امکانات را که برای خلبانی در اختیارش قرار داده بودند رها کرد و به ایران آمد. بعد از مدتی کار در ایران در هواپیمایی که متعلق به خودش بود، به سمت اصفهان می رفت که در کوه های کرکس سقوط کرد و شهید شد. سال 1373 بود. بعد از آن حاج احمد خیلی ناراحت بود و از پا افتاد زیرا احساس می کرد ...
لحظه ای از کمک کردن به حق، غافل نشوید
، تا این که 17 ساله شدم و فعلا این کار را پیش گرفته ام، خدمت در راه خدا و همین که عازم جبهه هستم، برای نوشتن چند کلمه به عنوان تذکر و اظهار تشکر از پدر و مادرم، شروع به نوشتن این وصیت نامه کردم و همین که تذکراتم را شروع می گویم در اول عرایضم باید خطاب به جوانان محل بگویم که برادران عزیزم، وقت خود را در بی کاری نگذرانید؛ قدم در راه خدا گذارید تا خداوند متعال شماها را یاری کند و بعد وصیتی ...