سایر منابع:
سایر خبرها
تازه دامادی که کروکی مزارش را کشید + عکس
...> مادر شهید: بله، تقریبا یک سال و نیمه بود. برادرم سال 67 همان بحبوبه پایان جنگ شهید شد، نوید 16 تیر 1365 به دنیا آمده بود. چند تا بچه دارید؟ پدر شهید: ما چهار بچه داریم، سه تا پسر و یک دختر. نوید پسر آخرمان است. مادر شهید: نوید ته تغاری خانه مان بود، ولی انگار از همه بزرگ تر بود. مدیر خانه ما بود. همه در کارهایشان از نوید مشورت می گرفتند. الان که نگاه می کنم می بینم ...
روایت کودک کشی؛ ماجرای شهادت 68 دانش آموز بروجردی به دست صدام + فیلم
بی گناه و بی دفاع داده و در مقابلش مدرسه ای جدید میزبان دانش آموزان همان محله است. 20 دی ماه و روایت قدیمی های محله ابراهیم آباد بروجرد قدیمی های محله ابراهیم آن روز خون و دود و آتش را به خوبی به یاد می آورند، به سراغ یکی از قدیمی های این محله می روم، حاج حسین از قدیمی های محله ابراهیم آباد است که به قول خودش در آن زمان بقالی نزدیک آن مدرسه داشته و بچه های مدرسه مشتری های ...
آوارگی عقیل / یک روز دیگر این سرما را تاب نمی آورم و می میرم
کلمات دست و پا شکسته اش نامش را شنیدم، "عقیل" داستان ما کارتون خواب است. بر روی زمین سرد پاساژ با اجازه گرفتن از او نشستم و سر صحبت را باز کردم خونه ندارم، زندگی ندارم، هیچ جایی و هیچ کسی رو ندارم که کمکم کنه، چهار ساله آواره این خیابون و اون پاساژ هستم، پاییز زیر بارون خیس میشم و زمستون هم از سرما یخ می زنم هرچند کلمه که حرف می زد، سرفه ها امانش را می برد اما در همان حالت هم ...
ماموریتی که شهید افغانستانی به دختر ایرانی داد
.... حال و روز مادر بعد از دیدار با مزار فرزندش بعد از مدت ها دوری خودش روضه مکشوف بود. نمی خواستم خانواده شهید طعم تنهایی و جدایی از شهیدشان را حس کنند. بر خودم واجب دانستم که در کنار خانواده ایشان بمانم. امروز طوطی خانم مادر شهید محمدجمعه رسولی مثل مادر خودم عزیز و محترم است. گاهی این قدر دلم برایش تنگ می شود که همان لحظه به دیدارش می روم و خودم را با دیدارش آرام می کنم. شما به شهید قول ...
گفت و گو با علیرضا عصار که جز عشق نمی خواهد
قبلا هم خیلی از کارهایش را خوانده ام. یک روز افشین به من زنگ زد و گفت می خواهم با علیرضا افکاری به خانه ات بیاییم. کارهای علبرضا را شنیده بودم و یک بار هم در خانه دوست عزیزم سیامک انصاری دیده بودمش. روزی که افشین به من زنگ زد، هیچ برنامه های برای کار نداشتم. بعد از گپ و گفت همیشگی، افشین گفت که من یک شعر دوخطی گفته ام و دوست دارم بشنوی: اصلا به من چه خوبی و اصلا به من چه که بدی/ اصلا به من چه رفتی ...
مردم ، خواهان راه رفع فیلتر تلگرام
...، البته از طریق ایمو با خانواده خود در ارتباط است ولی بچه ها بعد از چند روز اختلال با فیلتر شکن وارد شده اند و از آن استفاده می کنند . سارا شهرامی دانشجو: من و تمام خانواده و دوستان همه از تلگرام استفاده می کردیم و الان هم از طریق فیلترشکن استفاده می کنیم. عملاً گفته می شود که تلگرام در دسترس نیست ولی در حقیت شاید چند روز اول در دسترس نبود و بعد از چند روز اول همه دوباره از طریق ...
علاقه شدید ستاره ” استقلال ” به جدایی از این تیم : مگر در زندگی چند بار شانس در خانه یک فوتبالیست را می ...
...... *... و بعد می توانی با قدرت به فوتبالت در استقلال ادامه دهی؟ امید نورافکن: قطعاً ادامه می دهم. مهم ترین چیز برای من استقلال است. ولی خب این بد است که نمی دانم وضعیتم چیست. اگر بدانم نمی روم، به یک شکلی این موضوع را برای خودم حل می کنم ولی اینکه نمی دانم، روی روحیه ام تأثیر می گذارد. من قبل از بازی با استقلال خوزستان این موضوع را به باشگاه گفتم و با این شرایط ...
پرویز پرستویی : من نه وطن فروشم، نه اعتقاداتم را می فروشم اما ...
سکانسی که ماشین در تونل چپ می شود، شب تا صبح من را با تسمه بسته بودند و من پشت فرمان بودم و انگار بار بستم برای شهرستان! شما حساب کنید دست و دنده ام شکسته، بعد 80 کیلو وزنم روی تسمه است در حالی که آن صحنه 5 ثانیه هم در بادیگارد استفاده نشده است! من بابت آن صحنه زیر عمل جراحی رفتم. ایا من از حاتمی کیا بابت این صحنه گله کردم؟ خیر چون سینماست و حرف اول و آخر را کارگردان می زند و علیرغم سختی های این ...
بعد از چندسال پسرم را در مزارش ملاقات کردم
روایتی است خواندنی از زبان طوطی صبرماه مادر شهید مدافع حرم لشکر فاطمیون محمدجمعه رسولی. به نظر شما چه شاخصه اخلاقی در وجود محمدجمعه، ایشان را به دفاع از حرم و شهادت در این راه کشاند؟ محمدجمعه مانند همه ما بود. خیلی عادی زندگی می کرد. بچه مذهبی بود و به مسائل دینی علاقه داشت. اهل نماز و انجام واجبات بود. همیشه خواهرهایش را به حفظ حجاب دعوت می کرد. تلاوت قرآن بعد از اقامه نماز صبح یکی از ...
تربیت صحیح کودک، چه باید کرد؟
به این اختلاف نظر همیشگی هستند. اما واقعاً حق با کیست؟ کدام روش درست تر است؟ اغلب آنها این جمله را به کار می برند: من همیشه می گم بچه باید... اما پدرش موافق نیست و با من همکاری نمی کنه . من معتقدم بچه باید... اما مادرش فقط لوسش می کنه . من تمام تلاشم را می کنم که پسرم یاد بگیره... اما پدرش همه ی تلاش های من رو به باد می ده . من هزار بار برای دخترم توضیح دادم که... اما وقتی مادرش رعایت ...
مادر شهید: خوشحالم که با رضایت خودم توانستم دلش را شاد کنم/ شهادت میلاد با ملبس شدنش به لباس روحانیت ...
من که از اول گفتم هرچی خواستی بگو برایت بخرم. گفت آخه ترسیدم پولمان کم بیاید و نتوانیم چیزهایی را که لازم داریم بخریم. نوجوانی شهید میلاد از همان سن 10 سالگی رفتن به مسجد را شروع کرد و شاگرد هیئت مسجد صالحین شد. بدون اینکه خانواده از او بخواهد که برود مسجد، خودش اهل این برنامه ها بود و هرسال دوبار با بچه های هیئت به زیارت امام رضا(ع) مشرف می شدند. پسرم در مقطع حساس نوجوانی ...
محمود پاک نیت | بازی نکردن در روزی روزگاری اشتباه بود
. کار تمام شد و ما راهی شیراز شدیم. ضمن کار گفت من دارم یک کاری به نام پسرخاله ها می نویسم. یک شخصیتی دارم و دوست دارم شما بازی بکنی. من باز همان جواب را دادم که من کارمند هستم. اگر بتوانم، در خدمت تان هستم. بعداً متن روزی روزگاری را برای من فرستاد. خواندم و دیدم اگر بازی نکنم خیلی اشتباه کرده ام. بعد مستقیم از شیراز به میمه اصفهان آمدیم. آن جا آموزش سوارکاری می دادند. دیگر دوستانی که در تهران ...
واقعه ی راضی کردن مداح سرشناس توسط صدا و سیما
دربردارنده شرایط امروز شما هم می شود؟ بله. این روزها زیادتر در کنار خانواده ام هستم، به بچه هایم می رسم، عزیمت می روم و دنیا را می گردم. گاهی در زندگی نشانه هایی می بینی که حس می کنی چقدر خوب هست که یک وقت هایی (که برای من الان درتلویزیون نزدیک یک دهه شده) ممنوع الکار بشوی! ولی هنگامی کلی نگاه می کنی، حسرت می خوری که به چه سبب در دوره ای که نظیر یک سرباز کاردان و حرفه ای همه چیز را بلد بودی و ...
ماجرای فوت آیت الله هاشمی مشکوک است/ امکان ندارد آیت الله وصیت نامه سیاسی نداشته باشد
می دهند. بعد از فوت آقای هاشمی باز یک سری انتقادات به فرزندان ایشان بود. چه کسی جای خالی آقای هاشمی را در اینگونه مسائل پر می کند؟ خانم عفت مرعشی خودشان نفوذی روی بچه ها دارند و در موضع گیری ها و نظراتشان نظری می دهند؟ اینکه گفتید تذکر را از طریق روزنامه جمهوری اسلامی دادند، پشت پرده اش این بود که من خارج از قرار پیش آقای هاشمی رفتم. هفته ای یک بار می رفتم گاهی به خاطر اتفاقی دو بار می ...
آگوتا کریستف، جدی، غمگین و ناراحت کننده
همه به ما چشم دوختند. اکثر اعضای گروه ما، بچه ها بودند. روستاییانی که به آن ها پول داده شده بود تا به ما غذا و پناه بدهند در خانه های شان از ما پذیرایی کردند. نمی دانم چند روز آن جا بودیم. بعد از آن، شهردار آن جا برای ما بلیت اتوبوس به مقصد وین خرید. ما بعدا پول را به او برگرداندیم. در وین ما در یک پادگان ماندیم. برنامه تان این نبود که به سوییس بروید؟ جایی خواندم که ترجیح ...
روایت عفت مرعشی از ترور
های بسیاری از آن سال ها کشیدیم که بسیاری از آنها به خاطر همان حرف من بود اما اکنون باز اگر به آن روز برگردم، همان حرف را می زنم. این را باید به صراحت بگویم تمام خانواده هاشمی همیشه پشت مردم بوده ایم و خواهیم بود. عفت مرعشی هنوز از مرگ ناگهانی همسرش در بهت به سر می برد. او در این گفت وگو چندین بار به این موضوع اشاره کرده است. شما تنها زن رییس جمهور در ایران هستید که نام خودش ...
تعبیر زیبای یک رزمنده عراقی از "ایرانیان" (بخش اول)
، با این سلاح کشته می شوند و از این رو قنّاصه زن ها، جنگجویان بسیار مهم و ارزشمندی محسوب می شوند. به هنگام توزیع سلاح، مسؤول اسلحه خانه پرسید: - چند نفرتان قنّاص(تک تیرانداز) هستید؟ و یکی از بچّه ها جواب داد: - 3 نفر ... بعد هم دو تک تیر اندازی را که قبلاً هم با آن ها کار کرده بودند، نشان داد و مرا هم به آن ها افزود؛ در حالی که من تک تیر انداز ...
کارگردان فیلم هجوم : نمی خواهم نظیر بقیه سینمای ایران شوم
بازی حرف می زند. این شبیه همان چیزی هست که در مورد علی از منظر روایی اظهار کردید. در لوپ دوم، نگار دارد نقش خودش را بازی می کند. در همان موقعیت قبل، اما این بار به جای آنکه نقش سامان را بازی کند، نقش خودش را بازی می کند جز یک جا؛ آنجایی که جنازه را پایین می اندازد و به نفر بعد می گوید بیا این را از اینجا بردار. در لوپ سوم، بازیگر خانمی داریم که تا پیش از این نقش سامان و نگار را بازی ...
هاشمی به روایت هاشمی
همکاری می کردند با ما. ظرف دو، سه سالی آن سه، چهار کلاس اول را خواندیم بعد ایشان فوت کردند. ایشان که فوت کردند یک خانمی آنجا بود به او می گفتیم زن ملا که ملایی بوده در ده، قبل از این آقاسید حبیب ملای قوی ای بوده، مکتب دار قوی ای بوده، آخوند ملاعبدا... به او می گفتند؛ وقتی آقا سید حبیب مرد، خانمش مکتب را به عهده گرفت، نه خانم آقاسید حبیب، خانم ملای قدیمی. ما رفتیم پیش او مکتب مان را ادامه دادیم ...
خانم بازیگر: داشتن برادری مثل سهراب، دلنشین است
پست های این سریال نوشتند: کاش ما هم برادری مثل سهراب داشتیم . افسانه کمالی همان سارای سریال سایه بان است که سومین تجربه اش را در دنیای تصویر با این مجموعه تلویزیونی پشت سر گذاشت. وی متولد خرداد ماه سال 66 است و مدرک کارشناسی ارشد در رشته فیزیولوژی پزشکی دارد. کمالی برای اولین بار در سال 94 در فیلم یک روز بخصوص به کارگردانی همایون اسعدیان وارد عرصه بازیگری شد و سپس در تلویزیون با سریال ...
بانوی هنرمند رادیو این روزها چه می کند؟ +عکس
می دهم. رادیو من کوچک است. زمانی که به خانه می روم بلافاصله آن را در آشپزخانه روشن کرده و گوش می دهم. البته بیشتر برنامه های خود رادیو ایران را گوش می دهم منتها برایم فرقی نمی کند چرا که برنامه های ورزشی، موسیقی محور و برنامه هایی که روان شناسی محور است را هم می پسندم و در حین گوش کردن سوالاتی برایم پیش می آید که همان موقع با پخش ارتباط می گیرم تا نکاتی که برایم سوال شده است را از آن ها جویا شوم ...
چه کنیم بچه ها از آرایشگاه رفتن نترسند؟
علاوه می توانید به طور همزمان کمی از موهای عروسک او را نیز کوتاه کنید. استفاده از قیچی های رنگی نیز ممکن است برای او ترغیب کننده باشد. همچنین سعی کنید تمامی این موارد را با سرعت بیشتر انجام دهید تا کوتاهی مو برایش ملال آور نشود. اگر تمامی این موارد را رعایت کردید اما هنوز هم فرزندتان از کوتاهی موهایش می ترسد، ترس او را با اجبار بیشتر نکنید و بگذارید تا موهایش کمی بلند تر شود شاید بعد از مدتی استرس او درباره این کار کمتر شده و بتوانید موهایش را کوتاه کنید. منبع: ninisite. ...
جزییات خواندنی از زندگی خصوصی غلامرضا تختی و همسرش شهلا
خانم رفتم از من خواست فیلم های فلینی را که در دوران جوانی دیده بود برایش تهیه کنم. می گفت در دوران جوانی دیده ام و باز دوست دارم ببینم. این کار را کردم؛ اما دفعه بعد که به دیدنشان رفتم گفت فیلم ها را ببر. متوجه شدم که فیلم ها را ندیده. یعنی به خاطر بیماری نتوانسته بود ببیند. گفتم بماند. قابل شمار را ندارد، اصلا متعلق به خودتان است. هر وقت که دیدید می برم. گفت نه ببر نمی خواهم مدیونت شوم. یک وقت ...
بزرگترین توهین را شورای نگهبان به هاشمی کرد/هاشمی دشمنانش را به خداواگذار کرد
را می دانستم معلوم نبود چکار می کردم اما ایشان یک بار از اسراری که می دانست علیه مخالفانی که داشت استفاده نکرد که بگوید فلانی تو این کار را کردی بعد اخلاقی آقای هاشمی بسیار بسیار مهم بود. هر قدر از مکتب اسلام فاصله بگیریم به خطا رفته ایم ایشان در هر موقعیتی که قرار گرفت اسرار نظام را فاش نکرد و از مردم به عنوان ابزار استفاده نکرد سیاستمداران ما چگونه می توانند راه آقای هاشمی ...
مجری تفکر امام(ره) بود
ایران آنلاین / بازوی اصلی امام در این ماجراها برای حل و فصل مسائل، مدیریت کشور و برای اینکه کشور راه درستی را برود آقای هاشمی بود. تفکر اصلی متعلق به امام بود و آقای هاشمی مجری این فکر بود. آقای هاشمی وارد شدند. دیدیم یک چمدان هم همراهشان است. همه پرسیدند: این چیست؟ گفتند: قم بودم و با امام صحبت کرده ام تا به حزب کمک کنند و امام هم این پول را برای کمک به حزب دادند . البته مبلغش الان یادم نیست؛ اما پول زیادی بود. این کار نشان ...
عادت های نوشتن مصطفی رحماندوست/نه خیلی باسواد بودم، نه خیلی هنرمند،اما زیاد کار کردم
؟ معمولا 10 دقیقه قبل از طلوع آفتاب بیدار می شوم تا نماز لب طلایی را بخوانم. و دیگر نمی خوابم. مقداری در خانه کار می کنم. معمولا آماده کردن صبحانه با من است(البته بجز روزهایی که جلسه صبحانه کاری داریم که معمولا یک روز در هفته پیش می آید.) صبحانه را غالبا مفصل درست می کنم، چون معمولا نهار نمی خورم. بعد شروع به مطالعه می کنم، تا حدود ساعت 10 صبح کتاب می خوانم و اخبار را رصد می کنم. سپس به کارها ...
بازخوانی آخرین گفت و گو آیت الله هاشمی رفسنجانی با ایسنا
جزئیات را اظهار کردند و آمده بودند تا نگاه کنیم بعد از این باید چه کار کنیم. اینجا بود که بحث گردید. در آنجا، دو نظر بود؛ یک تعداد می اظهار کردند که ما الان عملیات را متوقف و بچه ها را مرخص کنیم تا برای استراحت به خانه هایشان برگردند، بعد هنگامی که دو مرتبه آماده گردیدیم، همه را مجدداً با فراخوان بر می گردانیم. یک تعداد هم بودند که با این نظر مخالف بودند و می اظهار کردند نه! اگر بچه ها بروند و با توجه ...
جای پایشان حسابی محکم است؛ به قدمت چهل واندی سال ایستادگی
جزجز بلند تبدیل می شود و از درخت تا لباس هر چه هست، آتش می گیرد. تابستان ها هم که به دلیل گرمای زیاد، سیم ها کش می آیند و فاصله شان به خانه هایمان نزدیک می شود . دائم می ترسیم که روی سرمان بیفتند یا بچه هایمان را برق بگیرد. این اتفاق چند ماه پیش برای یکی از همسایه ها افتاده است . ما آرزو داریم وضع مالی مان خوب شود که از اینجا برویم. سال43 که این خانه را خریدیم، بالای سرمان را ...
روایت ساکنان محله جماران از روزهای بدون آیت الله
امام(ره) فرمودند، بگویید آقای هاشمی بیایند این جا زندگی کنند. حسین آقا هم بعد از روایتی در همین باره، می گوید: آیت الله هاشمی همیشه برای من و بچه هایم الگو بود. او در تمام عمرش هیچ وقت از پا ننشست. همیشه مشغول کار بود، تا روز آخر عمرش در 84سالگی سر کار می رفت. من همان روز یعنی 19 دی ماه پارسال او را سوار بر ماشینش دیدم. همان روز آمدم خانه و به همسرم گفتم آقای هاشمی هنوز هم صبح زود سر ...
مسیح مهاجری: روی زمین دلسوزتر از هاشمی برای رهبری سراغ نداشتم
مرجع تقلیدی با این خصوصیات و حامی انقلاب باشد. آقای هاشمی بدون هیچ معطلی گفتند آقای خامنه ای. گفتم منظور ما این است که کسی در حوزه علمیه قم باشد، ایشان که تهران و رهبر انقلاب هستند. آقای هاشمی باز هم گفت آیت الله خامنه ای. من برای بار سوم گفتم خوب دقت کنید سوال من این است که ایشان باید حمایت شود، همانطور که آقای فاضل از ایشان حمایت می کردند. حالا بعد از آقای فاضل چه کسی را در قم حمایت کنیم که او ...