سایر منابع:
سایر خبرها
برادر یکی از شهدای مجلس:چندین رگبار و گلوله را به بدن و صورت برادر من خالی کردند/ قاضی صلواتی خطاب به ...
... متهم گفت: زمانی که من برادر و سه نفر دیگر را دیدم و آن ها را به داخل آوردم با خود اسلحه و مهماتی نداشتند. یکبار برادرم به من گفت که بیا برویم به مرز من مقداری وسیله دارم که من در بین راه فهمیدم که منظورش از وسیله اسلحه و مهمات است و به او گفتم که اسلحه ها را برای چه می خواهی؟ که او گفت: می خواهم اسلحه ها را بفروشم، چون به پولش احتیاج دارم. قاضی صلواتی خطاب به متهم گفت: بر اساس ...
داعشی های مهاجم مجلس سنگسار می شوند؟
زمان از سوی دادسرای کرمانشاه صادر شده بود. متهم: من زمانی که از افغانستان برگشتم به شمال کشور رفته و نگهبان یک باغ شدم در آن زمان یکی از اعضای خانواده ام به من زنگ زد و گفت که یک نفر مامور نیروی انتظامی آمده و سراغ تو را می گرفته است و گفته است که شما قاچاقچی مواد هستید. متهم گفت: پس از این ماجرا من خودم به اداره اطلاعات زنگ زدم و گفتم که کجا بیایم و خود را معرفی کردم. ...
شکنجه کودک 5 ماهه توسط والدین/ بعد از طلاق مادرم، فهمیدم پدرم درباره خیانت او درست می گفت/ قاتل: کشتن ...
برداشته و ناخودآگاه از پشت، چندین ضربه را بر پیکربی وجود فرزین وارد کردم و او به ناگاه نقش بر زمین شد و سپس شتابان از خانه خارج شدم و پس از مدّتی پرسه زدن در خیابان های شهر، خود را به پلیس معرفی و به جرم خود اعتراف کردم. قاتل: کشتن برادرم از اهداف زندگی ام بود روزنامه شرق نوشت: مردی که برادر خود را به دلیل اختلاف مالی و انتقام گیری هدف دو گلوله قرار داد و به قتل رساند ...
آغاز محاکمه متهم اصلی حمله تروریستی به مجلس
به گزارش پایگاه خبری ربیع ، به نقل ازتسنیم،نخستین جلسه محاکمه عاملان حمله تروریستی به مجلس شورای اسلامی، روز گذشته (شنبه) هشتم اردیبهشت با حضور هشت تن از متهمان، وکلای مدافع متهمان، خانواده تعدادی از شهدای حمله تروریستی به مجلس و نماینده دادستان برگزار شد. در جلسه روز گذشته، نماینده دادستان تهران کیفرخواست هشت متهم از 26 متهم این پرونده را قرائت کرد. بر اساس این گزارش، “بغی ...
روایتی مستند از آنچه بر سر یک مادر پیر و فرزند مستاصل او آمد
...." کمی فکر کردم و گفتم ما دو برادر و یک خواهر هستیم و من به هیچکس دیگری اجازه نمیدهم که در مورد مادر ما تصمیم گیری کند. من بزرگترین فرزند هستم و این امکان را دارم که بگویم من تصمیم میگیرم مخصوصا در این شرایط که من مسئولیت مادرمان را پذیرفتم وهر روز به او سر میزنم. اما به خواهرم گفتم با وجود این بنا را بر این بگذاریم که بین ما سه نفر، نظر اکثریت اجرا شود. خواهرم گفت با برادرم ...
رسیدگی به اتهامات عوامل گروهک تروریستی داعش در حمله به مجلس و حرم امام خمینی ( ره )/ درخواست برادر شهید ...
وارد ایران شده اند به راحتی از ایران خارج شوند؟ س.م گفت: به من گفته بودند نظامی ها را باید بکشی . قاضی صلواتی خطاب به وی تاکید کرد: کارمندان مجلس نظامی بودند یا مراجعان؟ چرا در رفت و آمد بین شهرهای ایران به خود کمربند انتحاری می بستی؟ س.م گفت: چون قانون بود . قاضی صلواتی: بستن کمربند انتحاری از قوانین داعش است و تو هدفت این بود که اگر اتفاقی برای شما ...
شرط فرزندان برای بخشش پدر متهم به قتل
نیز این گفته را تأیید کردند و خواستار این شدند که پدرشان هرگز به شهر محل سکونت آنها نرود. در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد و گفت: من از کرده خودم پشیمان هستم. او بچه هایش را در آغوش گرفت و خواستار بخشش آنها شد. با پایان جلسه رسیدگی که در شعبه 2 برگزار شد، قضات برای اینکه درخواست پدر و مادر مقتول را هم رسما داشته باشند، از دادسرای محل اقامت آنها خواستند تا پدر و مادر مقتول را احضار و درباره خواسته آنها سؤال کنند. ...
ابراهیم به همراه چند نفر به سمت عراقی ها حمله کرد و فریاد الله اکبر سر داد
دست تکان می دادند! گفتم: قاسم، بچه ها اشاره می کنند که سریع تر بیایید! یکدفعه ابراهیم گفت: اونجا رو! بعد سمت مقابل را نشان داد. از پشت تپه تانک های عراقی کاملا پیدا بود. مرتب شلیک می کردند. چند گلوله به اطراف ماشین اصابت کرد. ولی خدا را شکر به خیر گذشت. از گردنه رد شدیم. یکی از بچه های سپاه جلو آمد و گفت: شما کی هستید؟! من مرتب اشاره می کردم که نیایید، اما شما گاز می دادید! قاسم پرسید ...
تهم ردیف اول حمله به حرم امام و مجلس: داماد خواهرم باعث ورودم به داعش شد/ 3 روز بعد از عضویت در داعش ...
در تهران در کارخانه ها کار کردم و خدمت کردم . من ملتم را دوست دارم. وی افزود: شما هم مقصر هستید نباید بگذارید بچه هایتان محتاج تکفیر شوند . ما در ظاهر مقصر هستیم اما ریشه ای دارد. همه مسئول هستیم. چرا ایران با چین و روس برادر شده است؟ قاضی از متهم خواست در خصوص نحوه ورود به داعش توضیح دهد. متهم گفت: من طرفدار طالبان بودم اما هیچ کس را نفرستادم. من وارد داعش شدم تا افرادی که رفته ...
کاش پسرم آخرین مفقودی بود که تفحص می شد
امیرسعید با او اتمام حجت کردم که مادر شما مبادا به خاطر تمرد از دستور مافوق تیر بخوری و بعد بگویند، شهید شده ای. من می دانم نیت شرط است، اصل شهادت با نیت است اما من دوست دارم بجنگی و آنقدر از دشمنانمان بکشی و بعد شهید شوی. برای همین اصرار داشتم از نحوه شهادتش بدانم. دوستانش آمدند، ابتدا گریه و بی تابی می کردند. گفتم چرا گریه می کنید؟ فقط بگویید امیر چگونه شهید شد؟ آنها هم شهادتش را برایم ...
سردار آتش
شهادت نایل آمدند. *سردار شهید غلامرضا یزدانی عملیات کربلای چهار تمام شده بود، تازه از فاو برگشته بودم ولی دلم می خواست دوباره برگردم به فاو، شفیع زاده گفت: چه عجله ای داری ؟ امشب را اینجا بمان و استراحت کن، فردا برو، من ماندم، آن شب، شب شهادت یکی از ائمه معصومین (ع) بود و بیشتر از چهار، پنج روز به آغاز عملیات نمانده بود. حدود ساعت 9 بود که رفتم پیش برادر شفیع زاده ...
عطای اروپا را به لقای سوریه بخشیدم/ تکفیری ها می گفتند: شیعه بکشید تا به اعلی علیین بروید!
... اما مادر خوشحال از آمدنم در فکر این بود حالا که می آیم به قول معروف دستم را بند کند و برایم زن بگیرد تا کنارشان بمانم. برای اینکه دل مادرم نشکند گفتم شما دختر مناسبی انتخاب کن با هم می رویم خواستگاری. * اصلاً به دارایی ام در اروپا فکر نمی کردم 12 سال در اروپا در زندگی کردم. ماه دوم از آمدنم، مادر برایم یک خانمی را انتخاب کردند و رفتیم خواستگاری و جشن نامزدی را برگزار ...
ناگفته های خواهرانه از نوحه ممد نبودی
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، نامش بی بی فاطمه است. معلم مهربانی که وقتی سرزده وارد اتاقش شدم و درخواست مصاحبه کردم، با روی خوش استقبال کرد؛ آموزگار دوست داشتنی که در خلال مصاحبه بارها و بارها سرشک غم را از گونه هایش زدود و از اینکه با یادآوری برادر قهرمانش، اشک را مهمان چشمان مهربانش کرده بودم، گلایه نکرد . آنقدر با هیجان صحبت می کرد که دلم نمی آمد گفت وگو را پایان دهم و ...
نگین حماسه
...> از روزی که شفیع زاده رفته بود، احساس دلتنگی می کردم. توی دلم می گفتم، دو سه روز که در بیمارستان بستری شد، برای استراحت می رود تبریز و تا برگردد یکی دو هفته ای طول می کشد. کاش زخمی نمی شد! سه روز گذشت، یکباره چشمم افتاد به رزمنده ایی که از درب پایگاه خودش را سینه خیز می کشد داخل. سرش باندپیچی شده بود. اصلا انتظار نداشتم این رزمنده حسن شفیع زاده باشد. دستش را دراز کرد. دستش را به گرمی ...
طرفدار القاعده چطور داعشی شد؟
اشک آور بود. وی دفاعیاتش را با معرفی خودش آغاز کرد: من 55ساله و اهل شهرستان روانسر هستم. متاهلم و 5فرزند دارم اما ناخواسته وارد داعش شدم. در راه القاعده وقتی رئیس دادگاه از متهم خواست درباره زمینه های پیوستنش به داعش صحبت کند، او گفت: من قبلا طرفدار طالبان و القاعده بودم اما از داعش زیاد خوشم نمی آمد. قبلا در زمان طالبان افرادی به افغانستان رفته و به طالبان و القاعده پیوسته ...
حقایقی از مدل های امنیتی متنوع در خاورمیانه/طلاق های 700 هزار تومانی!/بازیگر معروفی که گروگان داعش بوده ...
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ در این بسته خبری، گلچینی از پربازدیدترین اخبار گروه وبگردی را مشاهده می کنید. حقایقی از مدل های امنیتی متنوع در خاورمیانه/ایران با چند تومان 7 تریلیون دلار آمریکا در منطقه را بی اثر کرد؟+ تصاویر مسئولان معتقدند مرز ها باید بگونه ای گسترش یابد که اگر دشمنی تصمیم به حمله داشت، چند هزار کیلومتر دورتر با آن مقابله کنند. طلاق های ...
تلگرام فیلتر شد اسپینر نایاب
خودی می خوریم، هم از غیرخودی. دیگه اعصاب می مونه؟ اصن اون قفل فرمون من کجاااااس؟ مگه قرار نبود انگشت کسی روی دکمه فیلتر نره؟ الآن که همه مسئولان نشستن رو دکمه فیلتر، اصن واسه همین سرورهای تلگرام، دیروز داغ کرد . همچنین عده ای فریاد زنان گفتند که خانواده ما متشکل از پدر، مادر، خواهر، برادر و تلگرام بود. مسئولان، شما عضوی از خانواده مان را از ما گرفتید. خدا ... خوانندگان گرامی، انتظار ...
پرواز درقفس
خروش کامیون ها بود که دل شب را می شکافت وباچراغ خاموش ما را به سوی نور مطلق می برد. تنها صدایی که بیش از همه شنیده می شد صدای غرش گلوله های کاتیوشای دشمن بود که هر از چند گاه دراطراف جاده محل حرکت ما فرود می آمد . به منطقه ای رسیدیم که قرار بود ازآنجا به صورت ستونی به سوی سنگرهای دشمن حرکت کنیم . ساعت حدود12شب بود و ما باید بدون ایجاد سروصدا حدود25 کیلومترراه می پیمودیم تا به ...
"الیور استون" می گفت آمریکا کشور زامبی ها است و ایران، قلب جهان
هایی که من زدم برایم مشکل ساز نشود. گفتم نگران نباش! من مصاحبه های قبلیِ استون را دیده بودم. او هر بار با لحن جدیدی، صحبت می کند و حرف های تازه ای در چنته دارد. ترجمۀ همزمان صورت می گرفت و من خیلی کم در خطاب به مخاطبان برنامه، صحبت کردم تا تداوم مصاحبه حفظ شود. * می گویند که الیور استون به مسئولان جشنواره گفته بود که نمی خواهد وارد سیاست شود. بله. او نمی خواست. اما ...
طنز؛ مسافرت به خارج بیش از حد معمول است
چون پول ندارید سفر بروید ما باید برای تان چاچا برقصیم، عدد سه و اگر فکر می کنید سفر چیز بدی است عدد چهار را شماره گیری نمایید در غیراین صورت منتظر باشید به اپراتور وصل شوید. بیب...بیب...بیب هشت مسافر پررو در نوبت انتظار. بیب...بیب...بیب سه مسافر فلان فلان شده در نوبت انتظار...بیب...بیب سلام . اپراتور 4200 تومانی هستم بفرمایید. درود بر شما. من می خواستم بپرسم کولبری از مرز هم سفر ...
در جست وجوی انسانیت در کره شمالی
پایگاه شان رسیدیم، در فکر بدترین سناریوهای ممکن بودم که همکارم نتوانست خودش را کنترل کند. گفت: ما دشمن هستیم. حق با او بود: ما دشمن بودیم. منم قرار بود مثل آنها ترسناک باشم. باخودم تجربیات عجیب و غریبی به همراه داشتم. این بار، یک سرباز کت خود را به من داد تا گرم شوم، چون با یکی از سربازها درگیر شدم کتم را در رودخانه یخ زده، گم کردم. من به شما خواهم گفت که منظورم از تجربه های عجیب و ...
خاطرات وکیل پرونده های جنجالی دهه 70 و 80/ گفتم طناب پیدا نشد، اعدام نمی شود
ناراحت شدم، اما او آدم زرنگی بود، چون وقتی در جوابش گفتم با این کار پرونده تان را سخت تر کردید، به من گفت اگر ناراحتید شما می توانید به من ماشین بدهید و این موضوع را به شوخی گرفت. آن زمان پرشیا تازه وارد بازار شده بود و حدود 14 میلیون تومان قیمت داشت. در این سال ها رشوه هایی که به من پیشنهاد می شد، از مبلغ 2 میلیون تومان در سال 68 آغاز شد تا به امروز تا مبلغ 700 میلیون تومان هم رسیده است. ...
عصبانی نیستم! بعد از پنج سال روی پرده سینما رفت
تک روزهای این پنج سال را کنار رضا درمیشیان ایستادیم. ولی شما هم مردم درجه یکی هستید که تک تک ساعت های این پنج سال را کنار رضا درمیشیان و فیلمش ایستادید. این فیلم اگر امروز اکران می شود فقط نتیجه پیگیری ما نیست، نتیجه مطالبه شما هم هست. به رضا درمیشیان همیشه می گفتم که اگر گفتند فیلم باید صحنه هایش دربیاید، حتی نمایش یک پلان از آن روی پرده سینما پیروزی است. ساختن فیلمی مثل عصبانی نیستم! دلِ سوخته ...
هواداران تراکتور را از ورزشگاه فراری دادند/ 7 ماه دریافتی نداشتیم
فحش خوردم اما انتظار نداشتم از هواداران خودم حرف بشنوم. بازهم عیب ندارد، می گذرد. با این حال بازی هایی که من بودم را نگاه کنید. نه کم کاری کردم و نه چیز دیگری. به خدا اگر ما چند باتجربه هم نبودیم جای سیاه جامگان ونفت بودیم. ما کمک کردیم و تیم را از بحران سقوط نجات دادیم. به آجورلو گفتم نمی شود شما راه خودت را بروی یک نفر سرتمرین آمد و گفتم به جای اینکه خودت را بزنی، من را بزن ...
اتفاقی که در گشت مایکل جمع کن افتاد
کمیته انقلاب اسلامی فعالیت داشت، مشغول شدم. بعضی ها که از این گشت دل خوشی نداشتند، آن را به نام گشت نکیر و منکر و یا گشت مایکل جمع کن معرفی می کردند. چون آن زمان تب خواننده سیاه پوست آمریکایی مایکل جکسون بدجوری جوان ها را گرفته بود و عکس او بر روی لباس و برخی اجناس زیاد به چشم می خورد و از مهم ترین وظایف گشت، جمع آوری آنها بود. خودمان هم نام گشت را خلاصه کرده و می گفتیم گشت منکرات . ...
یک مقدار خون ناقابل دارم که آن را در راه خدا و رسول خدا انفاق می کنم
های خود احساس می کردم این فریاد پیروان حسین (ع) بود این فریاد شهدای بخون خفته اسلام بود و این فریاد رهروان امام امت بود و این فریاد، فریاد داغ های دل مادران و پدران شهیدان است آیا من انسان نیستم پس چه وقت ثابت کنم که من پیرو حضرت علی (ع) و حضرت امام حسین (ع) هستم لبیک حال موقع امتحان است و من باید این امتحان را بدهم و حال باید درس های 25 ساله خودم را که همیشه من می گفتم ای کاش من هم در کربلا بودم ...
چرا برنامه دیشب 90 جنجالی شد؟
خونه گفتم. او با بیان اینکه بنده به آقای رضایی گفتم اگر شما بیرون نروید شاید اتهام تبانی بخورید، گفت: برادر آقای حسن زاده هیچ سمتی نداشت ولی وارد زمین شد؛ من داشتم جلوی ایشان را می گرفتم که آقای محمودی به سمت ایشان می رفت؛ وقتی آقای حسن زاده را گرفتم، محمودی برای خودشیرینی آمد گفت چه کاری می کنید که در این بین دستم به صورت ایشان خورد! فتاحی یادآور شد: جای دارد از تماشاگران بابلی ...
پاسخ دندان شکنی به اقدامات اخیر رژیم صهیونیستی می دهیم
... وی افزود: امروز ما در شرایطی از مقاومت اسلامی و جبهه مقاومت بحث می کنیم که ترورسیم، جنگی نیابتی را بر منطقه ما تحمیل کرد اما محور مقاومت به پیروزی های واقعی دست یافت و کشور برادرمان عراق توانست خلافت داعش را به پایان برساند و جشن پیروزی هلاکت آنان را برگزار کند، در این شرایط انتخابات بسیار مهمی در عراق برگزار خواهد شد که قطعا در موضوع امنیت ملی ما بی تاثیر نیست. مشاور فرمانده ...
روایت های یک طنزنویس از نامه های عاشقانه اش
. بعدها از محضر اساتیدی چون یوسفعلی میرشکاک بودم, زرویی نصرآباد، اسماعیل امینی و عبدالحمید ضیائی استفاده کردم و پیش می آمد که گاهی نوشته هایم را بخوانند و نظر بدهند. وی ادامه داد: آن وقت ها همه بچه ها باید کار می کردند. من هم در کنار دباغی, در مسجد حاج عزیزالله در بازار و همچنین در مدرسه صدر مقداری درس های قرآنی خواندم و بعدها چندسال هم به مدرسه رفتم. این مطالبی که گفتم برای دوران قبل از ...