سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای تفأل علامه حسن زاده آملی به حافظ که مسیر زندگی اش را تغییر داد
نداشتم و پدرم هم متوجه بودند که من راضی نیستم. به هر حال پس از مدتی یک بارقه الهی به عرصه دل روی آورد. یک روز یک کشاورزی که قرائت قرآنش خوب بود، علاقه من را در فهم یادگیری قرآن دید. به من گفت چرا دنبال تحصیل نمی روی، حالا وقتش است آن وقت به نجف اشاره کرد ... حرف او در دلم نشست و همین وضعیت مرا دگرگون کرد. نصف شب برخاستم و وضو گرفتم. همه اهل خانواده در خواب بودند. نخواستم اظهار کنم که ...
مردی از جنس یاقوت
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا ، من وقتی در دوران راهنمایی درس میخوندم از پدرم درمورد فضایل و کرامات علامه حسن زاده آملی بسیار شنیده بودم و حتی یک بار که داشتیم میرفتیم شمال تو جاده هراز اطراف آمل تو روستای آقای حسن زاده که بالای کوه بود هم رفته بودیم و ایشون رو از نزدیک زیارت کرده بودم و این ماجرا میگذره تا سال بعد که من به لطف خدا وارد حوزه علمیه و تو مدرسه امام عصر(عج) تو ...
شرط بخشش قاتل در تهران، ازدواج خواهر قاتل اعدامی با برادر مقتول
شدیم و او را با ضربه های چاقو کشتم. از ورودت به زندان بگو بعد از یک هفته فرار تسلیم شدم. چند روز بعد ماموران مرا سوار اتوبوس حامل زندانیان کردند و به زندان منتقل شدم. وکیل بند مرا تحویل گرفت و تختی به من داد. قبل از این که خودم وارد بند شوم خبر قتلی که انجام دادم به زندان رسیده بود. شب که شد همه هم سلولی ها دورم حلقه زدند و از شب جنایت برایشان گفتم. عده ای می گفتند ...
مازندران؛ سرزمین هزار شمس/ شیرزنانی که عمرشان وقف جنگ شد
وابستگی را از دختران ربوده بود و آنها به یکباره بزرگ و مسئولیت پذیر شده بودند. خورشید شمس در این رابطه می گوید: تا پیش از زمان جنگ دختری بودم که در شب برای رفتن به اتاق دیگر خانه مان باید کسی مرا همراهی می کرد اما در روزهای جنگ، شخصیتی قوی در من شکل گرفته بود که در خانه پا به پای همه به ستاد پشتیبانی کمک می کردم و پس از آنکه همسرم عازم جنگ شد همراه او به مناطق جنگی رفتم. خورشید در گفتگو با ...
شهیدان فخری؛ از والفجر 2 تا مسیح دانشوری
خدمت کرد. البته او بیشترین زمان کاری خود را در بیمارستان امیرالمؤمنین(ع) نازی آباد وابسته به دانشگاه سپری کرد. پوراکبری بیان کرد: پس از فوت همسرم چندین نفر با من تماس گرفتند و شهادت ایشان را تسلیت گفتند و بعد از تماس آنها متوجه شدم که شهید فخری به مدت چندین سال برخی از جانبازان و بیماران نیازمند را رایگان ویزیت می کرد؛ در صورتی که از این موضوع اطلاعی نداشتم. حتی یک روز در هفته در خیریه ...
زن28ساله: شوهرم به خاطر آوردن پسر با من ازدواج کرده است!
. حالا که کاخ آرزوهایم فروریخته بود، شغلی در بیرون از منزل برای خودم دست و پا کردم تا از نظر مالی نیازی به پدر کارگرم نداشته باشم. در این شرایط دوباره خواستگاران دیگری زنگ منزلمان را به صدا درآوردند ولی هیچ کدام شرایط ایده آل مرا نداشتند چرا که به خاطر یک ازدواج ناموفق این بار با تفکر و عاقلانه تصمیم می گرفتم . با وجود این، دوباره تسلیم اصرارهای پدرم برای ازدواج با مردی شدم که 30 سال از من بزرگ تر ...
لاله صبوری در خیابان ستارگان کالیفرنیا! + عکس
دو بچه به خانه پدرم برگشتم و حدود 6 سال طول کشید که توانستیم از هم جدا شویم. همسر سابقم حتی زمانی که من دانشجو شده بودم به دانشگاه می آمد و من را با خشونت از دانشگاه بیرون میکشید و من مشکلات زیادی داشتم و تا زمانی که بچه ها 18 سالشان شود بر سر حضانت آن ها همیشه درگیر بودم. (فرارو) لاله صبوری در دومین تجربه زناشویی خود با پویا قاسمی ازدواج کرد و از وی صاحب یک دختر بنام نورا شد ...
داشته هایم مدیون دعای پدر و مادر است/برایم سخن بود محضر رهبر انقلاب مداحی کنم
...> پدرم دوست داشت من نیز دروس حوزوی خوانده و روحانی شوم. اما شرایط طوری پیش رفت که نشد آرزوی پدرم را محقق کنم. نوجوانی ام در زمان جنگ بود و جبهه رفتم. بعد ازدواج کردم و فرصتی دست نداد که به این وادی ورود پیدا کنم. راستش علاقه چندانی هم به این مسیر نداشتم، بیشتر دوست داشتم مداح شوم و همین مسیر را ادامه دادم که الحمدالله همسرم نیز مشوق خوبی برای من بود و با حمایت خانواده در این مسیر مصمم تر پیش رفتم و ...
گفتگوی جذاب با تنها دختر شهید نواب صفوی | دفاع مقدس ما رایت الا جمیلا بود
برای رفتن به جبهه انجام دادید چه بود؟ در زمان شروع جنگ عراق با ایران، من در لبنان بودم تا با خانواده امام موسی صدر دیدارهایی انجام دهم، اما چون این حمله بسیار ناگهانی اتفاق افتاد، تصمیم گرفتم به جهت شروع جنگ به کشور بازگردم. بعد از بازگشت به ایران سریعاً به جبهه های جنگ رهسپار شدم و شهید دکتر چمران را در اهواز دیدم و به ایشان گفتم می خواهم همانند یک سرباز در خط مقدم جنگ باشم ...
سارا منجزی پور از گاندو تا کلبه عموپورنگ /عکس
پدرم بزرگ شدم و یک سارای دیگر شدم. آدم با غم از دست دادن عزیزانش پیر می شود. منجزی پور ادامه داد: زمانی که پدرم در بیمارستان بستری بود فقط به من نگاه می کرد و با من حرف می زد. در آن زمان با لباس های مخصوص به ICU می رفتم و داروهای پدرم را خودم به او می دادم و از این کار لذت می بردم. چون پدرم چشمانش باز بود و مرا می دید. بعد از این مراقبت ها حال او خوب شد و پدر را به خانه منتقل کردیم. از خدا ...
ناک اوت شدن حریف چینی الهه منصوریان + فیلم و بیوگرافی
مادرم شدم.در ادامه برنامه دختر اول خانواده منصوریان اظهار کرد: وقتی من برگشتم در آن دوران هیچ خبری از پدرم نداشتیم,تا این که متوجه شدیم وقتی برای کار به شیراز رفته در همان جا ازدواج کرده است.در ادامه ماه عسل از شهربانو منصوریان یکی از دختران قهرمان تیم ملی برای حضور مقابل دوربین دعوت شد. شهربانو منصوریان گفت: من به خواست خودم برای کار در مزارع به پدرم کمک می کرد، اما همیشه پدرم لباس نو را ...
صحبت های تاثیرگذار یک جانباز / اگر به عقب برگردم همسرم را انتخاب نمی کنم
همسر این جانباز جنگ با بیان اینکه وظیفه خودم دانستم با مردی که به خاطر کشورش جانش را به خطر انداخته بود ازدواج کنم گفت: پدرم با این ازدواج مخالف بود ولی من محو غیرت آقای مروتی شدم و با او ازدواج کردم و به خاطر این ازدواج ترک تحصیل کردم. مجتبی مروتی هم در بخشی از روایتش گفت: ما هیچ وقت به اختلاف بزرگی نخوردیم که منجر به دعوا شود. اما اگر به سال64 برگردم همسرم را برای ازدواج انتخاب نمی کنم ...
همسر مدلینگ علیرام نورایی | تصاویر علیرام نورایی و همسرش
...> علیرام نورایی در زمینه ورزشهای رزمی نیز فعالیت دارد. او مربی ورزش پارکور در قاره کهن است. علیرام نورایی : من آدم به شدت حسودی هستم من آدم به شدت حسودی هستم ، اصلا مگر میشود فروردینی باشی اما حسود نباشی؟! من زمانی که به دنیا آمدم نوه ارشد هر دو خانواده بودم و زمانی که برادرم پدرام به دنیا آمد درحالی که تنها 2 سال داشتم بند ناف برادرم را کندم و پدر و مادرم مجبور بودند برادرم را ...
نقشه عجیب هوو!
خبرمهم: مدتی بعد از آن که در ازدواج اولم شکست خوردم، در حالی با یکی از آشنایان پدرم ازدواج کردم که 30 سال از من بزرگ تر و متاهل بود اما مدتی بعد به نقشه شوهرم برای ازدواج پی بردم...
خانواده خوب؛ ازدواج، شروعی به شیرینی نبات
! عمر خیلی زود سپری می شود. حیف است با این نگاه زمان ازدواج را عقب انداخت. 3 سال از ازدواج این زوج جوان می گذرد و حضور نبات 10 ماهه زندگی مشترکشان را شیرین تر کرده است. حس پدر و مادر شدن برای این دو جوان بسیار زیباست؛ به طوری که نمی توانند این حس را با واژه ها تعریف کنند. فاطمه می گوید؛ پدرم 26 سالگی ازدواج کرد؛ او همیشه می گفت کاش زودتر ازدواج کرده بودم! من هم مثل پدرم فکر می کنم اگر ...
اسرار مکتوم جنگ 8 ساله| ناگفته هایی از امدادگری بانوان در بیمارستان ها / روایتی از امدادگری بانوان در ...
پز با همکاری هم غذا آماده کنند؛در این مواقع از خاطرات،بمباران خانه هایشان و ناملایمات زندگی برای هم دیگر صحبت می کردند.من از فرصت استفاده کرده و در جمع بانوان حضور یافته و با آن ها به گفتگو و بیان درد دل شان می نشستم. جزینی ادامه داد:در صحبت با آن ها متوجه شدم که بیشتر بانوان در قالیبافی مهارت دارند. کارگاهی در خیابان شهید بهشتی بود که با مسئول این کارگاه هماهنگ کردم تا برای این خانواده ...
پشت جبهه ای به پهنای ایران/ تراش ادوات جنگی در یک کارگاه کوچک
برای ملاقات با او راهی تهران می شدیم تا اینکه در سال 1357 از زندان آزاد شد و در سرمای استخوان سوز، تنها با لباس معمولی و دمپایی راهی تبریز شده بود. وی ادامه داد: پدرم بعد از بازگشت، همانند دوران قبل از انقلاب به فعالیت های خود ادامه می داد و با شروع جنگ تحمیلی نیز در پشتیبانی مشغول فعالیت بود و خودم در پایگاه توحید قره آغاج نیز مشغول فعالیت بودم. غریبانی مقدم نژاد افزود: پدرم در ...
حمید محمدی مجری برنامه فوتبال 120 کیست؟ | زمان پخش برنامه فوتبال 120
، گوینده است.فارغ التحصیل لیسانس رشته مکانیک می باشد، در کنار معلمی زبان وارد عرصه گویندگی خبر شده و بیشتر بعنوان خبرنگار ورزشی شناخته می شود و یک دختر نیز دارد پدرم بازیکن تیم تاج بود و من هم سر کل کل بی دلیل با پدرم پرسپولیسی شدم و علاقه به فوتبال و ورزش از همان دوران کودکی در وجودم شکل گرفت.حمید اصالتا از طرف پدر و مادری یزدی می باشد من عاشق رشته مکانیک بودم و در انتخاب رشته ...
توهین به بهاره رهنما برایش پول ساز است ! + فیلم عجیب ترین گفتگو با خودش
مقطع دکتری است. او در پاسخ به این سوال که چرا اینقدر درس می خوانید اینطور پاسخ داد: من درس خواندن را دوست دارم، این حس خوبی است که شما در هر سنی بتوانید دانشجو باشید. او ادامه می دهد: سال 70 دیپلمم را گرفتم که دیپلمم را که گرفتم وارد دانشگاه شدم و تا 74 ادبیات خواندم. از 74 تا 78 حقوق خواندم ، بعد فوق لیسانس ادبیات نمایشی گرفتم . یک لیسانس گرفتم و انی روزها دانشجوی مکاتبه ای ...
نخستین زنی که در جنگ به اسارت عراقی ها در آمد
شروع جنگ ازدواج کرده بود. همسرم ابتدا فرهنگی بود، اما به خاطر نیاز انقلاب نوپای کشورمان وارد سپاه شد و فرمانده سپاه دشت آزادگان بود؛ بنابراین هم به خاطر شغل همسرم و هم خانواده ای که در آن بزرگ شده بودم و نیز زندگی در شهر مرزی بستان جنگ خیلی زود وارد زندگی مان شد و من بیشتر درگیر شدم. این توفیقی اجباری بود که نصیب من شد. بله تقریبا. در زمان عقد همسرم یک دوره آموزش های نظامی به من داد و ...
دوشادوش 4 برادرم در میدان های جنگ حضور داشتم
بود و شم نظامی داشت. سخن پایانی؟ من بعد از تأهل و مراسم عقدم همچنان در کنار بچه های امدادگر حضور داشتم. همسرم خارج از کشور بود و در یکی از روز هایی که در منطقه مشغول به کار بودم، برگشت و همراه برادرم آمد تا مرا ببیند. خیلی جا ها دنبالم گشته بودند تا اینکه در بیمارستان من را پیدا کردند. دقایقی قبل از رسیدنشان من و بچه ها در حال جابه جا کردن یکی از مجروحان بودیم که تازه به شهادت رسیده بود ...
ویدئو/ پز الهام حمیدی با مازراتی؛ او هم به جمع جنجالی ها پیوست!
مهران مدیری، پنجشنبه 11دی، میزبان الهام حمیدی، بازیگر تلویزیون و سینما بود. این بازیگر که برای بار دوم، مهمان این برنامه شده بود، این بار درباره زندگی شخصی و ماجرای تغییر خلق و خویش بعد از ازدواج گفت: شرایط بامزه ای شده بود که دیگر من از فکر ازدواج بیرون آمده بودم، نه به این معنا که نا امید شده باشم اما دیگر به آن فکر نمی کردم که ناگهان با همسرم آشنا شدم و همه برنامه ها و افکارم تغییر پیدا ...
در رسانه | روایت بانویی که از 5 سالگی زبان گویای ناشنوایان است
این حرفه وارد شدید و به این فکر افتادید که به ناشنوایان احکام را با زبان اشاره آموزش دهید؟ من اولین پرسنل افتخاری کانون ناشنوایان خراسان رضوی بودم که سال 1384 کارم را آغاز کردم و چون حدود 50 نفر از خانواده و اقوام خودم ناشنوا بودند و به اخلاق و رفتارشان آشنا بودم و از من خواسته شد تا کار مترجمی زبان را انجام دهم و اینطور بود که وارد این حرفه شدم. ابتدا برای آموزش احکام، قرآن و اخلاق ...
ماجرای کارآفرینی که چاقی کار دستش داد
کرده است. همان اوایل زندگی مجبور بودم مخارج زندگی را بدهم، چون همسرم بیماری سختی گرفته بود و مدتی سر کار نرفت و بیکار شد. آن موقع با 2 بچه تمام مخارج زندگی را تا پنج شش سال خودم می دادم. چاقی کار دستم داد کارم خوب بود و چند شاگرد داشتم و لباس های مجلسی با سفارش های زیاد می دوختیم. ناگهان متوجه شدم خودم و خیلی از مشتری هایم از چاقی رنج می بریم. این چاقی کار دستم داد و به این ایده ...
شعر در شعله های آتشی
در سال 1318 به مکتب خانه رفتم در همان سال ها قرآن و گلستان سعدی را یاد گرفتم، ولی به دلیل شورشی که در آن شهر شد سال دوم را تمام نکرده بودم از کنگان به بوشهر رفتم و در مدرسه فردوسی بوشهر ثبت نام کردم و تا کلاس چهارم در این مدرسه بودم و در تمام این دوران شاگرد اول بودم و کلاس پنجم را به دلیل تغییر محل سکونت در مدرسه گلستان ثبت نام کردم. کلاس ششم را با موفقیت در دبستان گلستان به پایان رساندم، در این سال ها بود که هوایی شدم و دلم برای روستا تنگ شد و با ...
شلاق، مجازات آزار یک زن در قبرستان
داشتم اما او به من خیانت کرد. به همین خاطر رابطه ام را با او تمام کردم. مدتی بعد مادرم فوت کرد و من به افسردگی مبتلا شدم. به همین خاطر به مواد روی آوردم و معتاد شدم اما با کمک خانواده ام توانستم مواد را ترک کنم، بتازگی هم با دختر جوانی که خانواده ام او را برای ازدواج به من معرفی کرده بودند آشنا شدم و می خواستم زندگی ام را سروسامان بدهم که شهلا چنین شکایتی را علیه من مطرح کرد. این متهم ...
چرا زنان دزفول در جنگ با چادر می خوابیدند؟
ای مستقر بودیم و برای رزمنده ها پخت وپز می کردیم و از مجروحان محافظت می کردیم. بعد از مدتی غذا نیز از هفت تپه می آوردند و من مسئول تقسیم غذا بودم. یکی از همین روز ها که وارد اتاق شدم تا غذا را آماده کنم خمپاره به اتاق خورد و من دیگر متوجه هیچ چیز نشدم.بعد از پنج دقیقه من را از اتاق بیرون آوردند. من با اصرار برگشتم تا برای رزمنده ها کنسرو بیاورم و وقتی چشم باز کردم در بیمارستان بودم. البته صدمه ای ...
تشابه اسمی با هری پاتر جوان انگلیسی را به دردسر انداخت
کتاب را در سال 1997 خریداری کرد. در همین راستا، خواهر هری، گفت: "پدرشان وقتی کتاب را خرید و خواند متوجه شد مقصود نام کتاب، شخصیت اول داستان است. ما بعد از مرگ پدرمان چندین کتاب هری پاتر را برای انتقال خاکستر او به آفریقا جمع آوری کرده ایم تا آن ها را بفروشیم". هری گفت: "ما فکر می کنیم وقت آن است که از این پول برای خانواده های خود استفاده کنیم و کاری را که پدرم می خواهد انجام ...