سایر منابع:
سایر خبرها
رسوایی یک راز عجیب!
تحصیلات دانشگاهی ام به پایان رسیده بود که با شاهین آشنا شدم و به او دل باختم. به گزارش اینتیتر به نقل از خراسان، آن زمان برای آن که بتوانم با او ازدواج کنم خودم را دختری مجرد معرفی کردم اما اکنون بعد از هفت سال زندگی مشترک همه پنهان کاری هایم لو رفته و شاهین درحالی قصد دارد مرا طلاق بدهد که متوجه شده است پسری 26 ساله دارم و ... زن 49 ساله با بیان این که در این سال ها همواره ...
داشته هایم مدیون دعای پدر و مادر است/برایم سخن بود محضر رهبر انقلاب مداحی کنم
قیام کرده است. آقا از هیچ یک از قاتلان سوال نکردند، فقط از حرمله سوال فرمودند. به ایشان گفتند: آقا این همه قاتل در کربلا بود، چرا تنها از حرمله پرسیدید؟ امام فرمودند: داغی که حرمله به دل ما اهل بیت(ع) گذاشت تا قیامت با ما هست. مداحان اغلب در مراسم های مختلف دعوت هستند و با خستگی حنجره و گلو مواجه می شوند. شنیده ایم شما معتقدید، هر وقت صدایتان می گیرد، بوسه ای بر صورت مادر خود می نشانید ...
از رنج فراق تا تازیانه های عزت آفرین از زبان آزادگان سمنانی
به گزارش نصیرنیوز به نقل از ایرنا، برای جنگ با دشمن رفته بودند. پر شور و مغرور و جوان. به هرچیز فکر می کردند و خود را برای هرچیز آماده کرده بودند جز اسارت. شاید به دلیل اینکه سخت ترین سرنوشتی که ممکن است در جنگ نصیب کسی شود، اسارت به دست دشمنی بی مروت و سنگدل است. آن قدر سخت و هولناک که ترجیح می دادند حتی فکرش را هم نکنند. آنقدر طاقت فرسا که حتی پس از اتفاق افتادنش، تا مدت ها ترجیح می دادند باورش ...
یک ناشناس برایش کتاب می فرستاد
نامه یک طرفدار سمج می گشت، حدود دو هفته بعد، کتاب یک دریا ستاره را به دست پیرمرد نگهبان دادم، چیزی نگفت و نپرسید و کتاب را حتی تورق نکرد، خجالت کشیدم بپرسم که چیزی نگفتند، نظری نداشتند...بار بعد کتاب دیگری به دست نگهبان دادم و برگشتم که بروم، پیرمرد گفت: راستی خانم گفتند از شما تشکر کنم فقط سر تکان دادم گفتم شما هم تشکر کنید. ده روز نگذشته، پاکت حاوی کتاب خاطرات همسر شهید مدق را به همراه مستند آن ...
گفتگوی جذاب با تنها دختر شهید نواب صفوی | دفاع مقدس ما رایت الا جمیلا بود
خبرگزاری حوزه : فاطمه سادات ، تنها دختر شهید نواب صفوی است. او از کودکی به مبارزه با ظلم علاقه دارد و قبل از انقلاب با سید ابوالفضل فاضلی رضوی ازدواج می کند و به دلیل فعالیت های همسرش علیه رژیم، به جنوب سیستان و بلوچستان تبعید می شود. آن ها برای تحصیل به آمریکا می روند و پس از بازگشت، برای فراگیری علوم دینی راه قم را در پیش می گیرند. خبرنگار خبرگزاری حوزه در تهران، به مناسبت هفته دفاع مقدس در گفت وگویی به دوران کودکی و جوانی ...
آبادان ایستاد تا ایران زنده بماند
رسمی وعلنی با انتشار بیانیه ای علیه جمهوری اسلامی و انقلاب اعلام جنگ مسلحانه کردند. در آبادان هم تعداد منافقان چشمگیر بود. آنها از همان روزهای اول جنگ، اقدام به جمع آوری سلاح و مهمات کرده بودند، اما از تیرماه سال 1360، شروع به تشکیل خانه های تیمی، شناسایی و ترور پاسدارها و بچه های حزب اللهی و حتی مردم عادی بی گناه کردند. تا آن روز منافقان در پوشش حضور در مقاومت شهری علیه عراق، کوشیده ...
هنرمندان از کربلا و پیاده روی اربعین چه گفتند؟ + تصاویر
این افتخار را پیدا کنم و به زیارت حضرت امام حسین(ع) مشرف شوم. فقط افسوس می خورم کسانی که دوست داشتند وعزیزانی که دلشان اینجاست نتوانستند به این سفر بیایند. وی افزود: آرزو می کنم سال دیگر اربعین اینجا همه کنار هم باشیم. کسانی که نتوانستند خودشان را به این پیاده روی برسانند ما را نائب الزیاره خودشان بدانند. چیزی که از مردم عراق می بینم و یاد می گیرم آنها با تمام وجود امام حسینی اند. قربانِ ...
جنگِ بی فرمانده؟
. او برای پایان دادن به جنگ نیز بالاترین فداکاری را نشان داد و برای حفاظت از کشور، ملت، نظام و امام، حاضر شد جان و آبروی خود را پیشکش کند. پاداش چنین انسان کم نظیری در هر کشور دیگری اینست که نام و فداکاری های او را در کتاب های درسی، در تاریخ و در تمام اسناد هویتی ملت به ثبت می رسانند تا الگوئی باشد برای نسل های بعدی و امتیازی باشد برای به نمایش گذاشتن عظمت کشور و ملتی که صاحب چنین انسان های ...
حامد بهداد: خیر آقا! مرا نشناخته اید! بد اگر گفته اید بی فایده است. من شما را عاشقم
مناسبات فرهنگی مان قرار نمی دهیم. حال در این میانه بی خبر از همه جا در حالی که خیل ناسزا به سویم روانه است از جانب دوستی تماس داشتم مبنی بر این که این مطلب را چرا به اشتراک گذاشته ای و داستان از این قرار است. خب طبیعی است که ابتدا غافلگیر شدم. یعنی چه؟! این چه کاری بود؟ یعنی من اهانت را تایید می کنم؟ یعنی منظورم شکستن دل و ذهنیت مردم است؟ آخر می شود؟ داریم؟ من؟! این حرف ها کدام است؟ این ...
هجوم مجدد و گسترده نیروهای ارتش اشغالگر پاکستان به پنجشیر
به گزارش شیعه نیوز ، برخلاف همه تبلیغات گسترده تروریست های طالبان، دال بر اینکه ولایت پنجشیر را به طور کامل در کنترل خود دارند، تصاویر و ویدئوهای منتشره از هجوم گسترده نیروهای ارتش اشغالگر و تروریست پرور پاکستان برای مبارزه با مقاومت پنجشیر در این ولایت جکایت دارند. یک رسانه حامی مقاومت ملی افغانستان نوشت: نیروهایی که در حال اعزام گسترده به پنجشیر هستند ظاهرشان اصلا به نیرو های طالبان شباهت ...
هم مسیر با جابر بن عبداللّه انصاری اولین زائر کوی حسین (ع) پس از واقعه عاشورا
من و یارانم، همان اعتقاد و نیت حسین و یارانش است. عطیه، ادامه ماجرا را اینگونه بیان می کند: در این هنگام، سیاهی کاروانی از سوی شام پدیدار شد. به جابر گفتم: اینک سیاهی کاروانی از سوی شام نمودار شده است. ، جابر گفت: برو از این کاروان برای ما خبری بیاور. اگر از افراد عمروبن سعد بودند، برگرد و خبر بده . من رفتم و طولی نکشید که بازگشتم و گفتم: جابر، برخیز و به پیشواز حرم رسول خدا (ص) بیا ...
متن کامل زیارت عاشورا همراه با ترجمه
بزرگوارت خدا انتقام می کشد و از ظلم و ستم وارد بر تو دادخواهی می کند *- اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکُمْ مِنّی جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ سلام بر تو و بر ارواح پاکی که در حرم مطهرت با تو مدفون شدند بر جمیع شما تا ابد از من درود و تحیت و سلام خدا باد تا من هستم و روز و شب در جهان برقرار ...
گزارش تاریخ|آیا "دولتِ جنگ" عملکرد مناسبی در پشتیبانی از جبهه های نبرد داشت؟
: اوپک مصوبه ای دارد که وقتی می خواهد موضوعی تصویب شود، بایستی اتفاق آرا حاصل شود؛ یعنی 13 کشور رای مثبت دهند و به اصطلاح اجماعی باشد. همان روزی که صبحش از مجلس رای اعتماد گرفتم به اجلاس اوپک در ژنو رفتم. دعوا راه انداختیم که عربستان 10.5 میلیون بشکه می فروشد و ایران 300 هزار. تولید اوپک آن زمان 24 میلیون بشکه بود. بنده ظرف چند ماه 10.5 بشکه عربستان را 5.5 و فروش ایران را 2.4 میلیون کردم و کل تولید ...
مازندران؛ سرزمین هزار شمس/ شیرزنانی که عمرشان وقف جنگ شد
وابستگی را از دختران ربوده بود و آنها به یکباره بزرگ و مسئولیت پذیر شده بودند. خورشید شمس در این رابطه می گوید: تا پیش از زمان جنگ دختری بودم که در شب برای رفتن به اتاق دیگر خانه مان باید کسی مرا همراهی می کرد اما در روزهای جنگ، شخصیتی قوی در من شکل گرفته بود که در خانه پا به پای همه به ستاد پشتیبانی کمک می کردم و پس از آنکه همسرم عازم جنگ شد همراه او به مناطق جنگی رفتم. خورشید در گفتگو با ...
ماجرای حفاظت از "پل حیاتی" که با رشادت چند نوجوان "سرنوشت جنگ" را تغییر داد
بردن از تصاویر و اتفاقات این رمان، به این نتیجه می رسد که هر انسانی موظف است از وطن، خاک و ناموس اش دفاع کند. ما این مهم را با فنون داستان نویسی ثابت کردیم که خداوند تمام موجودات را طوری آفریده که متعهدانه از محل زیست و زندگی شان دفاع کنند. - به نظر شما لزوم ثبت ایثارِ رزمندگان و شهدای دفاع مقدس چیست؟ جنگ اجتناب ناپذیر است، انسان ها ناگزیر می شوند در مقابل یکدیگر قرار بگیرند ...
مشاور نظامی فرمانده کل قوا: حادثه هواپیمای اوکراینی به خاطر عدم یکپارچگی ما اتفاق افتاد
همان که به من گفتید به این افراد بگویید می دانند چه کنند. امروز که برنامه ضبط می شود روز 31 شهریور یعنی آغاز جنگ تحمیلی است. صحبت های شما را می خواندم که 3-2 ساعت بعد از حمله عراق به فرودگاه مهرآباد. چند نقطه پایگاه همدان را زد. فردا صبح پایگاه تبریز 40 فروند موصل را زد که من نفر آخر بودم. وقتی من رفتم تمام پایگاه می سوخت. پایگاه کرکوک را روی نقشه پاک کردند. 160 بمب در این ...
گفتگو با میرشکاری، نخستین زنی که در جنگ به اسارت در آمد
شعار سال: خدیجه میرشکاری، نخستین اسیر زن ایرانی و همسر شهید است که در اوایل جنگ در شهر سوسنگرد توسط نیرو های عراقی اسیر شد و پس از 2 سال به کشور بازگشت. میرشکاری زمانی که به اسارت عراقی ها درآمد به شدت مجروح بود و روز های سختی را در اردوگاه های عراق پشت سر گذاشت. این زن آزاده از رنج اسرای ایرانی می گوید که شاید در مطبوعات ما چندان به آن ها پرداخته نشده است؛ سربازان گمنامی که اگر امثال میرشکاری ...
پرلایک ترین توئیت های جمعه 2 مهر: این اتفاق نیست، فرهنگ است
فامیلی خودمه نشستم تو ماشین پرسید راضی هستی از اسمت؟ هیچ وقت فکر نمی کردم کسی چنین سوالی ازم بپرسه اصلا آمادگیشو نداشتم، فقط گفتم نه فاطمه کریمخان -خبرنگار ایسنا- در توئیتی با 3742 لایک ضمن انتشار عکسی از علی لندی، نوشته است: پانزده سالش بود، نه زندگی نامه چاپ کرده بود نه اسم جعل کرده بود نه به این و آن فحش داده بود، برای نجات جان دو همسایه پیرشان به آتش زد و سوخت و درگذشت اسمش علی لندی ست و شما نمی شناسیدش Amirparsa Neshat در توئیتی با 3518 لایک نوشته است: حرفای تکراری به آدمای جدید، حس های تکراری رو به وجود میارن که فکر می کنیم جدیدن. ...
درخواست عریان کارگردان مشهور از سحر قریشی / به این خانه بیا !
! من هم مثل همه گاهی دروغ گفته ام ولی دروغی بوده که از یک جنگ جهانی جلوگیری کرده (باخنده). الان سعی می کنم دروغ نگویم، مثلا اگر چیزی از من بپرسید که نتوانم راستش را به شما بگویم، فقط نگاه تان می کنم تا خودتان از رو بروید (باخنده). سکوت را به دروغ ترجیح می دهم. چون احساس می کنم که وقتی یک نفر به من دروغ می گوید به شعور من توهین کرده است. به همین خاطر دوست ندارم خودم به شعور دیگران توهین کنم ...
ژنرال ارشد رژیم بعث: خمینی ما را یک لحظه به حال خود رها نمی کند
گرفته بودند به داخل سلول آوردند. مریض احوال بود. بعثی ها صحبت کردن با او را ممنوع کردند. وقتی که نگهبان ها از پشت پنجره کنار رفتند، من با او صحبت کردم و فهمیدم که زیر شکنجه اینطور شده است. گفت: من عراقی هستم. از عراق فرار کردم و به سوریه رفتم. پس از مدتی برای دیدن پدر و مادرم مخفیانه به عراق آمدم و اینها مرا دستگیر کردند. عکس قبل از دستگیری خود را از جیبش درآور و به من نشان داد و گفت: این ...
ساعت صفر برای بی جاشدگان
همه چیز آگاه می شویم و در این آگاهی، رنج آوارگان و بی جا شدگان همه ملت ها به اطلاع جهانیان رسانده می شود؛ هرچند نمی توان چاره ای برای حل این آوارگی ها متصور شد. بیان یک نمونه از آوارگی و بازتاب آن کفایت می کند: زمانی که جنگ با دندان های همیشه تیزش،مردمان را در شکم سیری ناپذیر خود فرو می داد، گروهی در فرودگاه یک شهر به آوارگی چنگ زدند و به افقی لرزان نگریستند و بر بال های هواپیمایی غول پیکر ...
از ماجراجویی در دوران جنگ تا تلاش برای ثبت تاریخ این سرزمین/ روایت یک عکاس دوران دفاع مقدس
شفقنا رسانه- یکی از عکاسان دوره دفاع مقدس می گوید: در دوران جنگ جوان بودم و روحیه انجام کارهای خارق العاده را داشتم. به خاطر همین در مناطقی که هنوز از مین پاکسازی نشده بودند می رفتم تا عکس بگیرم و هر لحظه احتمال می دادم پایم روی مین برود. تصاویری را ثبت می کردم که تاریخ این سرزمین هستند. با کسانی آشنا شدم که نمی توانم از منش و از خود گذشتگی شان بگویم مثل افرادی که داوطلب می شوند روی مین بروند و ...
خاطرات یک بازیگر و کارگردان تئاتر از پیاده روی اربعین/لحظه تماشای گنبد حرم امام حسین (ع) زیباترین حس ...
روی اربعین بگویید؟ جوهری: سفر کربلا و پیاده روی اربعین به شخصه برای من اتفاق بسیار شیرینی است، این شیرینی از همان روزهای ابتدایی سفر برای من به وجود آمد، اتفاقی که تا به حال تجربه نکرده بودم، استقبال مردم از یکسو و خونگرمی اهالی محلی از سوی دیگر این سفر را به اتفاقی جذاب برای هر فرد تبدیل می کند. استقبال مردم عراق از زائران چگونه بوده است؟ نکته جالبی که در مورد پیاده ...
دوشادوش 4 برادرم در میدان های جنگ حضور داشتم
استفاده کنم تا شناسایی نشوم. شما اهل دزفول هستید. شهری که زمان جنگ تحمیلی بار ها و بار ها مورد موشکباران دشمن قرار گرفت. خواسته یا ناخواسته در بطن جنگ بودید. چه شد که یکی بعد از دیگری وارد میدان نبرد شدید؟ چهار برادرکه بعد از پدر مرد خانه مان شده بودند در همه امور پیشکسوت و الگوی من بودند. بعد از پیروزی انقلاب حاج محمدعلی و سیف الله از همان ابتدای فعالیت ضد انقلاب و کومله و مقابله با خلق ...
فرار از طرح کاد و حضور در جبهه با شناسنامه دستکاری شده
به سال 1348 تغییر داده بودم. از شانس من این بار نیز همان پاسدار میانسال هفته قبل مسئول ثبت نام بود، نوبتم که رسید نگاهی به سر و وضعم انداخت؛ آن روز کاپشن گشادی پوشیده بودم که نشان می داد انگار از هفته قبل بزرگترم شده ام! آقای پاسدار دوباره مرا شناخت و گفت تو همان شناور هفته قبل نیستی؟ با اعتماد به نفس کامل گفتم نه یعنی چنان انکار کردم که بنده خدا یه عذرخواهی هم بدهکار شد و ثبت نامم کرد ...
نامه شهید جواد هرمز پور برای دانش آموز کلاس دوم
کبنا ؛ شهدا و رزمندگان در 8 سال دفاع مقدس و جنگ تحمیلی، همیشه دست نوشته ها، پلاک و وصیت هایی از خود به جا گذاشته اند که ارزشمند و پر اهمیت اند. شهید جواد هرمز پور نیز از جمله شهدایی است که در جبهه جنگ برای دانش آموز کلاس دوم دبستان نامه ای نوشته که خواندنی است. به گزارش کبنا نیوز ، نامه این شهید والامقام به شرح زیر است: بسمه تعالی امروز مملکت اسلامی باید همه اش نظامی باشد ...
انتظاری که بدون تعارف 31 سال طول کشید
، چون دلم می خواست که بهروز از من راضی باشد مجری: پشیمان نشدی؟ مهمان: نه پشیمان نشدم، ولی خوب بعضی وقت ها دلم تنگ می شد مادر هستم دیگه به دروغ بگم که تنگ نشده؟ مجری: 8 اسنفد 92 آقا بهروز شناسایی شد پیکرش و خبرش به شما رسید لحظه ای که به شما گفتند باورتان شد. مهمان: اصلا نمی دونستم چیکار کنم چی بگم فقط همین طور مونده بودم میشه راسته یعنی به مردم می گفتم گریه نکنید، چون بهروز من ...