سایر منابع:
سایر خبرها
خاطرات حماسه و ایثار
خاطره است. زمانی که جنگ شد در صداوسیما مشغول کار بودم. بابت آفیش صدا و سیما با دوربین 16میلیمتر به منطقه های جنگی و با دوربین 8 میلیمتر برای ستاد تبلیغات جنگ در اهواز فیلمبرداری می کردیم. سال 64 بود که به گیلانغرب رفتیم تا برای ساخت یک برنامه فیلمبرداری کنیم. زمستان بود و یک متر برف زمین را سپید کرده بود. با گروهانی که قرار بود بالا بروند، چون بلد راه بودند، هماهنگی ها انجام شد تا تیم فیلمبرداری ما ...
هنوز هم مرد جنگیم
دویدن ها پشت خاکریزها زنده می شود. خاطره هایی که حالا بعد از گذشت این همه سال هنوز پرحرارتند و شنیدنی. برای مثال، او از ماجرای عملیات شناسایی در قصر شیرین و پیچیدن خبر شهادتش در میان همرزمانش یاد می کند: 3 نفری، همراه با فرمانده و یکی از همرزمان، ساعت 12 شب برای عملیات شناسایی به راه افتادیم. تقریباً در گرگ و میش هوا، نزدیک های صبح، متوجه شدیم مسیر را اشتباه رفته ایم و پشت خاکریز عراقی ها هستیم ...
مازندران؛ سرزمین هزار شمس/ شیرزنانی که عمرشان وقف جنگ شد
جنگ بودیم و تمام روز و شب مان در سال های جنگ اینگونه گذشت. پدران و برادرانمان در جبهه در حال نبرد بودند و ما هم خانه و شهر و روستاهایمان را محل کمک به آنها کرده بودیم. کاملاً وقف بخش پشتیبانی جنگ بودیم و تمام روز و شب مان در طی سال های جنگ اینگونه گذشت. پدران و برادرانمان در جبهه در حال نبرد بودند و ما هم خانه و شهر و روستاهایمان را محل کمک به آنها کرده بودیم جنگ، ترس و ...
ادبیات حماسی از زبان رزمنده هشت سال دفاع مقدس
من نیز جزو سخنوران شدم و توفیق به دست گرفتن قلم از همانجا نصیب من شد. این روایتگر و نویسنده دوران دفاع مقدس ادامه داد: سپس در دوران هشت سال دفاع مقدس حضور من به عنوان عضو اطلاعات عملیات در بسیاری از عملیات های دفاع مقدس از جمله، والفجر 8، فتح المبین، بیت المقدس، کربلای 4، فتح خرمشهر و...که از نزدیک شاهد اتفاقات و حوادث بودم و دلیل دوم آن تبحرم در نوشتن است، من در دوران دفاع مقدس دوره ...
شهیدان فخری؛ از والفجر 2 تا مسیح دانشوری
مبتلا نشوند. شهید فخری تا آخرین لحظه زندگی به بیماران کرونایی خدمت کرد و پنج روز بعد با تنگی نفس شدید مواجه و سپس در بیمارستان مسیح دانشوری بستری شد. پس از پنج روز بستری، متأسفانه اکسیژن خون او چنان پایین آمد که دیگر کاری از دست کسی برنمی آمد و به شهادت رسید. همسر شهید فخری افزود: پس از شهادت همسرم، مردم استان بوشهر که شهید فخری و خانواده او را می شناختند، برای عرض تسلیت در خانه پدری اش ...
تاریخچه عزاداری و سبک سینه زنی سنتی در مسجد قلعه برازجان/ دوربین های صدا و سیما نباید روی چند مداح خاص ...
فعالین هیئت که بصورت شورائی اداره می شد تحویل گرفتیم. مسئول هیئت عزاداری مسجد قلعه از 17 سالگی مداح اهل بیت در ادامه می گوید: در ابتدا مداح مسجد قلعه بودم و رسما از سال 67 مسئول هیئت شدم. یعنی در سن 17 سالگی. و علت هم فعالیت های چشمگیر فرهنگی ام بود تا جائی که در سن 14 سالگی به جبهه رفتم در منطقه فاو خورعبدالله و بعد از بازگشت از جبهه مداحی را رسما شروع کردم و باکسب رتبه های برتر ...
دفاع مقدس و تعهد مردان و زنان آذربایجانی
نحوه حضور و اعزامش به جبهه های جنوب، گفت: بعد از طی کردن دوره های آموزش پرستاری و عقیدتی و نظامی وقتی در خانه مطرح کردم که می خواهم به جبهه بروم، مادرم گفت کجا می روی؟ جبهه کجاست؟ اما در نهایت فروردین سال 1361 رضایت مادرم را کسب کردم و به شوخی گفت برو، اما اگر جانباز شدی، من برای پرستاری در خدمت هستم و اگر شهید شدی چه بهتر، اما اگر اسیر شدی من نیستم پس مواظب باش اسیر نشوی. صارمی ادامه ...
چون شیشه عطری که درش گم شده باشد
من مداح اهل بیت (ع) بودم و ایشان عاشق اهل بیت. ما ایشان را برادر قاسم صدا می کردیم و به دلیل اینکه من مداح بودم از آن روز بیشتر وی را می دیدم و حاج قاسم همیشه می گفت من نوکر نوکران اهل بیت هستم و این شروع آشنایی و رفاقت ما بود . صدفی با بیان اینکه آن زمان، پس از دو سال به عنوان مسئول تبلیغات لشکر منصوب شدم، گفت: جنگ که تمام شد، حاج قاسم در خانه اش هفته خوانی داشت و ایام فاطمیه نیز روضه ...
عصر شعر عصرهای کریسکان برگزار شد
نهنگانی که در بندند می ریزد شاید امیدی جز شهادت نیست؛ امّا نه دارد کسی بر شعله ها اسپند می ریزد از دور حاجی با گلاب قمصرش پیداست تکبیر از لب ها، غزل مانند، می ریزد سردار خوب جبهه های جنگ، می آید در کام تلخ لحظه هامان، قند می ریزد بااینکه داغی تازه روی سینه اش دارد؛ از چهره ی نورانی اش، لبخند می ریزد _:"این نخلهای سر بریده سبز ...
روایتی از عاشقانه ها تا شهادت بلال جبهه ی عرفان
خانه ای نداشتیم و مهمان یکی از دوستان شهید کسایی بودیم. بعد از آن پیگیر کارم شدم. خانه ای را پیدا کرده و اسکان یافتیم. شهید کسایی پس از آن شدیدا مشغول جبهه و جنگ شد و حتی یک روز در ماه هم به سختی به خانه سر می زد، یک شب ساعت سه بامداد می آمد و صبح زود بعد از خوردن صبحانه برمی گشت. همکارانم من را دیوانه خطاب می کردند که چرا آذربایجان با هوای خوب و خانواده را ول کرده و در اهواز زندگی می کنم ...
گفتگوی جذاب با تنها دختر شهید نواب صفوی | دفاع مقدس ما رایت الا جمیلا بود
خبرگزاری حوزه : فاطمه سادات ، تنها دختر شهید نواب صفوی است. او از کودکی به مبارزه با ظلم علاقه دارد و قبل از انقلاب با سید ابوالفضل فاضلی رضوی ازدواج می کند و به دلیل فعالیت های همسرش علیه رژیم، به جنوب سیستان و بلوچستان تبعید می شود. آن ها برای تحصیل به آمریکا می روند و پس از بازگشت، برای فراگیری علوم دینی راه قم را در پیش می گیرند. خبرنگار خبرگزاری حوزه در تهران، به مناسبت هفته دفاع مقدس در گفت وگویی به دوران کودکی و جوانی ...
بکه ؛ نرگس مقصودی؛ نشر نیستان مروانیان و شکل جهاد حضرت سجاد (ع)
... بیماریی که در کلام برخی مورخین بیماری نبوده و زخم بعد از جنگیدن در رکاب پدر بوده است که خود بحثی مجزاست. شناخت مردم آن زمان عراق اولین قدم من در نوشتن رمان بود. مردم بعد از امام حسین(ع) و زمانه بعد از عاشورا 61 با قبل از این تاریخ متفاوت شدند. هنوز 50 سال از رحلت پیامبر(ص) و چند سالی از شهادت حسین(ع) نگذشته بود که مدینه جایگاه آوازه خوانان و رقاصان شد. روح اسلام از دل مردمان به دور ...
رزمنده ای که با پارچ آب به شهادت رسید!
دخترهای محله توی مسجد کلاس برگزار می کردیم یا جلسات مباحثه داشتیم. عضو بسیج هم بودم. سیما کریمی فرمانده بسیج خواهران بود. همسرش غلامحسین سروندی روز اول جنگ توی خرمشهر شهید شد. بعد از سیما کریمی مدتی من فرمانده بسیج بودم. بسیج داخل مدرسه بهار بود. دشمن آمده بود تا پل نادری یعنی کمتر از پانزده کیلومتر با مرکز شهر فاصله داشت. توی بسیج کار با اسلحه ام یک را به ما آموزش دادند که اگر دشمن ریخت داخل شهر ...
قصه غربت چهل شاهد
خوردیم .... دلیل غم امروز ما، دلتنگی برای همه اون 8 ساله ... کوچه چهل شاهد یکی از فرعی های خیابان توانیر است. سی و چند سال قبل، دفتر ستاد تبلیغات جنگ هم در همین کوچه بود و حالا نیست. رهگذران، نمی دانند چرا اسم این کوچه، شد چهل شاهد . همسایه ها، شاکی هستند که چرا شهرداری شهروز را تبدیل کرد به چهل شاهد . کسی نمی داند ساختمان اجاره ای و آجری ستاد تبلیغات جنگ ، جای کدام یک از این خانه های ...
من بخشی از ویرانی عراق، سوریه و سومالی هستم/ کارهای شاخص عکاسان خبری نتیجه تلاش های شخصی است نه حمایت ...
رحمة در موگادیشو به پشت دیوار آن خانۀ متروکه در فلوجه پرت می شدم. همه چیز باید دسته بندی شده جلو می رفت؛ نمی شود قاره پیمایی کرد و جایی میانۀ راه، آفریقا و آسیا را بهم گره زد. قحطی تحمیلی آن ها هیچ وجه اشتراکی با جنگ تحمیلی ما ندارد. الشباب المجاهدین هیچ شباهتی به رژیم بعث، هیچ شباهتی به داعش و هیچ شباهتی به طالبان ندارد. همۀ تلاشم بی فایده س؛ تاریخ بیشتر از تلاقی ها، انشعاب ها وگوریدگی ها پدید می ...
پساجنگ از دید یک دهه شصتی/ هتلی ها پاسخی به عذاب وجدانم بود
. این افراد هنوز سودای بازگشت به زندگی قبلی خود را داشتند اما اگر به خرمشهر و آبادان بروید، می بینید هنوز بعد از 40 سال بازسازی درستی انجام نگرفته است و خیلی از خانواده های جنگ زده نتوانستند به زندگی گذشته خود بازگردند. این کارگردان تئاتر ادامه داد: در واقع جنگ برای امثال من هرگز تمام نمی شود چون به بخشی از زیست و وجود ما تبدیل شده است. ما نمی توانیم به آدمی که قبل از تجربه شنیدن صدای ...
وزش باد پاییزی در استان همدان
... وی تصریح کرد: در پی افزایش سرعت وزش باد غبار محلی برخی از نقاط استان را فرا می گیرد. کارشناس اداره کل هواشناسی استان همدان گفت: از روز سه شنبه آینده دمای کمینه استان همدان بین 2 تا سه درجه سانتی گراد کاهش می یابد. سید محسن موسوی تاکید کرد: اسدآباد با 30 درجه سانتیگراد بالای صفر و رزن با 9 درجه سانتی گراد بالای صفر به ترتیب گرمترین و خنک ترین نقاط استان همدان در 24 ساعت گذشته بودند. وی افزود: بیشینه و کمینه دمای هوای شهر همدان نیز در این مدت به ترتیب 29 و 11 درجه سانتیگراد بالای صفر به ثبت رسیده است. ...
سیّدی از تبار کوهستان
شهریور سال 1359 دوباره سروکله ی بعثی ها پیدا شد، با این تفاوت که اینبار دنبالمان آمده بودند تا وطنمان را بگیرند. بمباران جنگ برای من با بمباران فرودگاه اهواز شروع شد اما معنای انفجارها را نمی فهمیدم، یعنی هیچکس نمی فهمید و همه سردرگم بودیم. خانه ی ما سر کوچه بود. چند روزی از در شدن آن صداهای مهیب و عجیب که هر چند ساعت تن شهر را میلرزاند میگذشت اما چطور از چیزی که نمیدانستیم چیس ...
یک فرمانده دوران دفاع مقدس: حراست از مرزهای ایران در منطقه آلوده به تنش های ارتش تروریست آمریکا تعطیل ...
سرتیپ خلبان فرهاد حمیدی نیا در گفت وگو با میزان، با اشاره به هفته دفاع مقدس ، گفت: دشمن در آغازین روز های جنگ تحمیلی که شروع آن در تاریخ 31 شهریور 1359 بود، مناطق زیادی از کشور ما را بمباران کرد. این یادگار دوران دفاع مقدس افزود: در آغاز جنگ تحمیلی در پایگاه هوانیروز اصفهان حضور داشتم و به عنوان فرمانده تعمیر و نگهداری گردان تک گروه پشتیبانی این پایگاه انجام وظیفه می کردم، از لحظه آغاز ...
عاشق خدمت به مجروحان جنگ بودم
شانا به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس، گفت وگوی خود با یکی از بهیاران بیمارستان صنعت نفت در دوران دفاع مقدس را بازنشر کرده است؛ این گفت وگو پیش تر در مهرماه سال 92 منتشر شده بود. مهری صیادی شهرکی، سال 1338 در شهر آبادان متولد و در سال 1356 به عنوان بهیار وارد بیمارستان نفت آبادان شد. وی از بهیارانی بوده است که همه طول جنگ را در بیمارستان های نفت واقع در مناطق جنگی کشور سپری کرده است ...
صدا و سیما گوینده خرمشهر آزاد شد را کشت
مقدس به علت بیماری کرونا درگذشت. در خبر صدا و سیما شرحی از فعالیت ها به همراه ویدیو آرشیویی از لحظه اعلام آزادی خرمشهر پخش شد. اما خبرگزاری فارس ساعتی بعد به نقل کریمی اعلام کرد: خدا را شکر به بیماری کرونا مبتلا نیستم، حالم خوب است و زنده ام.کریمی گفته خبر فوتم فقط باعث شده که مدام با من تماس بگیرند و جویای احوالم شوند. محمود کریمی در دوره جنگ خبرنگار بود کریمی در اواخر سال 1358 به ...
روایت هایی زنانه از روزهای حماسه
مخاطب جای خود را حفظ کند. بنابراین در ادامه به معرفی برخی کتاب ها می پردازیم که مربوط به حضور زنان در جنگ است. حضوری که شکل های گوناگونی ممکن است به خود بگیرد؛ اما روایتی زنانه دارد. دا سیده اعظم حسینی در کتاب خاطره انگیز دا خاطراتی پرفرازونشیب از روزهای آغازین حمله بعثی ها به خرمشهر را روایت می کند؛ حوادثی پر از گره و دلهره از حضور زنان و دختران جوان و در میانه جنگی که مردان ...
از ماجراجویی در دوران جنگ تا تلاش برای ثبت تاریخ این سرزمین/ روایت یک عکاس دوران دفاع مقدس
، تصاویری را ثبت کردم که چشم مردم بود. عکاس دوره دفاع مقدس افزود: همه جا جنگ می شود اما جنگ ایران در دنیا تکان دهنده بود چون با فرهنگ عاشورا عجین شده بود. جوادیان ادامه داد: در یک روز گرفتن خرمشهر و گرفتن 19 هزار اسیر با امکانات غیرقابل مقایسه ایران با عراق توسط کارشناسان جنگی در سراسر دنیا غیر قابل توجیه است و این موضوع به خاطر خودباوری بود که بین مردم رواج یافته بود و حالا ...
از خاطرات سخت دوران جنگ تا مانور تبلیغاتی نیروهای صدام
شهید شدند، باعث تشویق و انگیزه ای شد که در جبهه جنگ حضور پیدا کنم. وی ادامه داد: در سال 1361 که 14 سال سن داشتم از طریق یگان بسیج و سپاه به جبهه اعزام شدم. باباخانی افزود: کمتر از یکماه در منطقه اهواز بودیم که در قالب تیپ ثارالله که خط شکن بود مجهز شده بودیم که به عنوان نیروی جایگزین در منطقه بیت المقدس حضور داشته باشیم وقتی که داخل خط رفته بودیم ساعت 8و نیم صبح اسیر می شویم و ...
چرا زنان دزفول در جنگ با چادر می خوابیدند؟
به شوش رسید و مردم رفته رفته با ماشین و بدون ماشین شهر را ترک هم کردند. مردم به امید اینکه جنگ یک هفته بیشتر طول نمی کشد به روستا های اطراف، اندیشمک، هفت تپه، دزفول و نقاط دیگر رفتند. اما جنگ هشت سال ادامه پیدا کرد. شما در شهر ماندید؟ بله ما در شهر ماندیم. ابتدا به مردم برای خروج از شهر کمک می کردیم و مجروحان را مداوا می کردیم. امان مردم را با خمپاره بریده بودند و در همان روز ها بسیاری ...
امیر سرتیپ جوادی؛ کهنه سرباز وطن/ از دریافت مدال فتح تا مجاهدتی که تمامی ندارد
... سرتیپ جوادی می گوید: با آغاز حمله صدام، من فرماندهی تیپ سوم زرهی لشگر قزوین که امروز به نام تیپ 316 قهرمان می شناسیم، بودم که سه سال و نیم ادامه داشت، پس از آن فرمانده تیپ 40 سراب، فرمانده لشگر 18 کردستان و فرماندهی قرارگاه مقدم ارتش در غرب کشور در هشت سال دفاع مقدس را بر عهده داشتم. خرمشهر میعادگاه عاشقان وی ادامه می دهد: در عملیات های چون نصر ، شهیدان رجایی و باهنر ...
رفتار زیبای حاج قاسم سلیمانی با خبرنگاران جنگ/ هنر خبرنگار جنگی تقویت روحیه تعاون و همکاری بین یگان های ...
شدید چه بود؟ هشت سال دفاع مقدس آکنده از صحنه های ماندگار و تاریخی است. اما دو صحنه همواره به عنوان یکی از پررنگ ترین صحنه های دفاع مقدس در یاد و ذهن من باقی مانده و خواهد ماند. صحنه اول سقوط شهر خرمشهر بود که من به عنوان خبرنگار خبرگزاری پارس جمهوری اسلامی - ایرنا همراه با شماری از رزمندگان شهر از غرب خرمشهر به شرق این شهر عقب نشینی کردم. البته وظیفه من گزارش لحظه به لحظه جنگ قهرمانانه ...
نیمه پنهان جنگ| روایت موشک هایی که زنان و کودکان را هدف گرفت/ سین هشتم سفره عید را سرخ کرد
خبرگزاری فارس اصفهان - فاطمه نجفی ؛ زمزمه های امضای قطعنامه 598 به گوش می رسید و خبر از پایان هشت سال جنگ بود؛ حال و هوای عید نوروز در کمرنگ شدن پیکرهای خونین جوانان و نوجوانانی بود که بر شانه های شهر روانه گلزار شهدا می شدند. شادی مردم اصفهان در عید نوروز 67 بعد از هشت سال چشیدن طعم شهادت عزیزانشان در دید و بازدید عید جان می گرفت که آسمان شهر بی پروا لرزید و سفره هفت سین عید به رنگ ...
دوشادوش 4 برادرم در میدان های جنگ حضور داشتم
مردانه ایستادند، اما متأسفانه این روز ها چندان نام و یادی از آن ها نمی شود. گاهی به زنان همسایه آموزش می دادم تا اگر خدای نکرده شرایط خرمشهر پیش آمد، زنانی که در خانه هستند بتوانند از خودشان دفاع کنند. یک بار که برادرم یدالله از جبهه به مرخصی آمد از این کار من خوشش آمد. گفت اگر دشمن وارد شهر و خانه تان شد، ابتدا مادر و خواهر را با گلوله بزن بعد هم یک تیر خلاصی به خودت بزن. اجازه نده که دست ...
شکست کلیشه رایج از خانواده شهدا/ روایت یک عاشقانه ناآرام
مخاطب بلکه این روایت را برای بیان سختی زندگی در جنگ بیان می کند و اینجاست که می گویم راوی ساجی با مخاطب صادق است چنانکه بعد از مرگ دخترش صادقانه تنفر از جنگ و شوهرش را بیان می کند هر چند که دل نازکش طاقت نمی آورد و خود اوست که شوهرش را بعد از مرگ دخترش به اصطلاح جمع وجور می کند. ساجی کتاب منحصر به فردی است از آن جهت که در کلیشه خانواده شهدا را هم می شکند اما نسرین باقرزاده در ساجی چون روایت زندگی ...