سایر منابع:
سایر خبرها
رقابت نزدیک شرکت کنندگان در دومین روز مسابقات بین المللی قرآن بانوان امارات
اقتصاد و مدیریت در دانشگاه القاسمیه است و حفظ قرآن را از هفت سالگی شروع کرده و در 15 سالگی به پایان رسانده است. وی افزود: من از خانواده حافظان قرآن هستم، پدرم حافظ است و همیشه ختم قرآن او را می دیدم و مادرم دارای مجوز 10 قرائت است و سه برادرم از حافظان هستند. صالحه بایکا، نماینده هند که 20 ساله است، گفت: تا 10 سالگی در هند درس خوانده و سپس به همراه پدرش برای اقامت به امارات آمده و مرکز حفظ قرآن در دبی، جایی بود که او قرآن را حفظ کرد. وی افزود: این اولین مسابقه بین المللی است که من در آن شرکت می کنم و پدرم مرا تشویق کرد که در این مسابقه شرکت کنم. انتهای پیام ...
اعتراف مادر به قاتل بودن پسرش
بار هم قتل را گردن نگرفت و گفت: من و پرویز هم بساط بودیم و با هم مواد مصرف می کردیم. روز حادثه او به خانه مان آمد و مثل همیشه شروع به مصرف مواد کرد. بعد از اینکه مقداری مواد کشیدم دیدم پرویز دست بردارنیست و دوز مصرفش خیلی زیاد است. به او تذکر دادم، اما او با عصبانیت از من خواست دخالت نکنم. به خاطر مصرف مواد در حال خودم نبودم که یکباره متوجه شدم پرویز حالش خوب نیست و روی زمین افتاده است. همان موقع ...
روزهای رنج و صبوری به روایت همسر شهید باقری؛ ساجی خونین شهر را روایت می کند
.... مادرم عاشقش بود و در کنارش احساس سعادت و غرور می کرد، اما این خوشبختی دوام زیادی نداشت و پدرم در جوانی در سانحه ای از دنیا رفت؛ مرگ او برای همه سخت و جانکاه بود مثل مرگ همسرم. بهمن هم خوش تیپ و خوش اخلاق و باسواد بود. از بچگی دوستش داشتم، اما در نوجوانی عاشقش شدم. چند سال بعد ازدواج کردیم. در کنارش احساس خوشبختی و سعادت می کردم و زیر آن همه بمب و آتش هر جا می رفت؛ دنبالش می ...
باخویشی؛ فرشته ای که گروهک کومله گردنش را با سنگ برید
.... خانه ما ریختند به خوبی به یاد دارم، پدرم خانه نبود همین که مادرم در را باز کرد به درون خانه ریختند و از مادرم پرسیدند شوهرت کجاست؟، مادرم با شجاعت در مقابل آنان ایستاد و گفت: دست از سر ما بردارید، شوهرم خانه نیست و فعلا هم باز نخواهد گذشت. این جانیان از خدا بی خبر راضی نشدند و حتی مادرم را مجبور کردند برایشان غذایی هم مهیا کند و همچنان منتظر پدرم بودند. پدرم بعد از مدتی به ...
روایتی تلخ و دردناک از دخترانی که در خانه پدری شکنجه شده اند
و دانشجو بود، البته مشکلات عصبی داشت و بعد از مدتی دانشگاه را رها کرد، من مدرسه نمی رفتم. مادرم که بیمار بود و پدرم هم هروئین مصرف می کرد و برادرم هم مشکلات عصبی داشت. برای همین من را مدام در حمام می انداخت. حتی غذایم را هم داخل حمام می خوردم. دلم برای خانه مان تنگ نمی شود او که مدت 4 سال در این مرکز زندگی می کند، ادامه می دهد: دلم که برای خانه تنگ نمی شود، گهگاهی هم پدرم می ...
قتل دوست با وصل کردن برق به بدنش
و عطا سال ها با یکدیگر دوست بودند. آن ها همیشه با هم مواد مخدر مصرف می کردند. آخرین بار پسرم دوستش را به خانه ما آورد. نمی دانم چه موضوعی میان آن ها پیش آمد که پسرم سیم برق را مانند طناب دور گردن دوستش انداخت و او از سقف آویزان کرد و عطا جان سپرد. من ترسیده بودم، اما پسرم تهدیدم کرد سکوت کنم و دراین باره با هیچ کسی حرفی نزنم. او گفته بود اگر با کسی حرفی بزنم مرا هم مانند دوستش می کشد. به همین ...
ماجرای کنایه عباس بوعذار به علی دایی
با کیهان ورزشی در خانواده ای فوتبالیست شدم که پدر خانواده در جوانی فوتبال بازی می کرد. پدرم در گذشته فوتبالیست بود و برای تیم های اهوازی بازی می کرد. پدرم مشوقم در فوتبال بود. او و مادرم از من حمایت کردند تا در فوتبال رشد کنم. برادرانم هر سه درس می خوانند و مثل من به دنبال ورزش حرفه ای نرفتند. می خواهم مدرک کارشناسی تربیت بدنی ام را بگیرم. ...
خداحافظی برای قراری بزرگ/ علی به قرعه کشی سپاه زینب می رسد
نوشتن نامه بودند علی می گفت؛ اینجا یک غوغایی است، عطر خوشی آمده و برخی حتی امام زمان(عج) را دیده اند، علی اینها را در نامه اش با ذوق و شوق برایمان نوشته بود هرچند سه روز بعد وقتی که پیکرش را به وطن آوردند این نامه به دستمان رسید. * چمدانی از یادگاری ها چمدانی کوچک حاوی وسایل، ساعت، عکس ها و لباس های شهید را آوردند و روبه رویمان باز کردند، عکس سفر مشهد علی با رفقایش را ...
ترفند جدید اخاذی از دختران جوان
...، بعد از مدتی به من پیشنهاد ازدواج داد و باتوجه به شغلی که داشت من با این ازدواج موافقت کردم. او افزود: دختر جوان در ادامه اظهاراتش ادامه داد، چند روز بعد از این پیشنهاد، به بهانه صحبت درخصوص زندگی آینده با من قرار گذاشت و در میان راه با دادن آبمیوه مسموم مرا بیهوش کرد، او مرا به باغی در اطراف تهران برد و در حالی که من حال خوبی نداشته و نیمه بیهوش بودم یک سری رسید از من گرفت که نشان ...
آدم ربایی از محل کار
.... او افزود: بلافاصله اکیپی از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت به محل ربایش شاکی اعزام شدند و پس از انجام تحقیقات کامل و بازبینی فیلم دوربین های مدار بسته اطراف محل ربوده شدن مرد جوان، شماره پلاک خودروی آدم ربایان به دست آمد. معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ تصریح کرد: در ادامه تحقیقات هویت مالک خودرو شناسایی و با بررسی های صورت گرفته مشخص شد که ...
مقتول سیلی زد من چاقو!
دیگر در شعبه هم عرض محاکمه شدند. بیشتر بخوانید ترس و وحشت در عروسی فرونشست کف سالن تالار عروسی هنگام حضور میهمانان منجر به وحشت حاضران و سقوط چند زن و مرد به داخل گودال شد. بیشتر بخوانید سرگذشت تلخ دختری که دزد شد وقتی به خاطر جوانی که مدعی بود عاشقم شده است ومرا خوشبخت می کند در همان 13 سالگی از خانه فرار کردم و آبرو و حیثیتم را از دست دادم، هیچ گاه ...
قاتل زندانی برای پرداخت دیه میلیاردی، دو فقره سرقت 400میلیونی و 20هزار دلاری انجام داد قاتل زندانی برای ...
او گفت: چند روز قبل مرد جوانی با من تماس گرفت و خودش را مدیر شرکت تجاری معتبری معرفی و درخواست 20 هزار دلار کرد. برای اطمینان نام شرکت و فرد سفارش دهنده را در اینترنت جست وجو کردم و وقتی مطمئن شدم چنین فردی وجود دارد دلارها را به آدرسی که مرد جوان گفته بود ارسال کردم. اما ساعتی بعد پیک موتوری صرافی که دلارها را برده بود هراسان تماس گرفت و از سرقت دلارها خبر داد. آن طور که پیک صرافی می گفت به آدرس ...
اجرای قسامه برای اثبات قتل پسر معتاد
...، پسرم مرا تهدید کرد که اگر به کسی حرفی بزنم، من را می کشد. با اظهارات این زن، پسرش بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت اما باز هم اتهام قتل را گردن نگرفت و گفت: آن روز پس از مصرف مواد مخدر سعید حالش بد شد و ناخواسته سیم برق روی بدنش افتاد و دچار برق گرفتگی شد. من هم از ترسم جسدش را به نزدیکی خانه شان بردم و شبانه در خیابان رها کردم. در حالی که پرونده شخصیتی متهم نشان می داد او ...
جوان مرگ شدن مادرم مرا نوکر امام حسین(ع) کرد/حرف یک پیرغلام در لحظه مرگ! + عکس و فیلم
. او که تنها فرزند خانواده ای ثروتمند بود، مادرش را در کودکی از دست داد و با ازدواج مجدد پدرش زیر نظر پدربزرگش، حاج مهدی، یکی از تاجران و هیأت داران بزرگ تبریز بزرگ شد. این پیرغلام و شاعر اهل بیت (ع) می گفت: چیزی که عامل اصلی توفیق من در نوکری امام حسین (ع) است جوان مرگ شدن مادرم بود. 7 ساله بودم که مادرم بر اثر بیماری سرطان به رحمت خدا رفت. بی مادری باعث شد که بیشتر به مجالسی بروم تا عقده دل را باز ...
یک خورشید کافی نیست
. پر از بوم نقاشی، قلم مو، بوی رنگ و تابلوهای نیمه کاره. در یک لحظه متوجه شدم دنیای دیگری در من وجود دارد. همان جا ذهنم پر از رؤیاهای هنری شد. فهمیدم درخت ها در هرساعت جور دیگری هستند و حرف دیگری می زنند. یاد گرفتم از اشیا لذت ببرم. شب های زمستان، من مسئول سرگرم کردن خواهرها و برادرها و بچه های فامیل بودم. 10ساله بودم که یاد گرفتم بدون آمادگی قبلی، قصه بسازم و هم زمان با دست هایم نمایش ...
خبر فوری، مرگ پدر “بابک خرمدین” در زندان/ عکس
شده بود و به مادرش می گفت که بعد از مرگ پدرم حقوقش به من می رسد و به تو نیز حقوق کمی می دهم که بتوانی زندگی کنی ولی بیشتر پول را خودم بر می دارم. وی افزود: دخترم اعتیاد به مواد مخدر گل و هروئین پیدا کرده بود و من وقتی با خودروی تاکسی به بیرون از خانه می رفتم و مسافرکشی می کردم آرزو به من زنگ می زد که شب دیر بیا خانه یا شب به خانه نیا که این موضوع مرا آزار می داد. بنا بر این گزارش، اکبر خرمدین و ایران موسوی به اتهام قتل پسر، دختر و دامادشان جهت سیرمراحل قانونی به مرجع قضایی معرفی شدند. ...
حاشیه نشینی؛ بستری برای افزایش جرم
، وجود زنان و کودکان بزهکار از عمده ترین جرایم می باشد که توسط حاشیه نشینان دردرون مناطق حاشیه ای به وقوع می پیوندد. جرایمی از جمله سرقت های فردی و باندی مانند کف زنی، سرقت منازل و بانک ها و ... اقدام به قتل های سفارشی و قتل های از روی عصبانیت، تکدی گری توسط زنان و کودکان حاشیه نشین، زورگیری و عربده کشی جوانان، خرید و فروش مواد مخدر و مشروبات الکلی، کلاهبرداری، شرخری و خرید و فروش کالا های ...
باند سرقت از منازل مشهد توسط زن 27 ساله ای هدایت می شد
به گزارش مشهد فوری ، زن 27 ساله ساکن مشهد که باند سرقت از منازل اجاره ای را هدایت می کرد به همراه اعضای دیگر حین دستبرد منزلی در منطقه طلاب دستگیر شدند. این زن جوان در اعترافاتی تکان دهنده اظهار کرد: شوهرم راننده کامیون بود و مواد مخدر جابه جا می کرد تا اینکه روزی ماموران انتظامی یکصد کیلوگرم مواد مخدر صنعتی (کریستال) از کامیون کشف کردند و او زیر حکم اعدام قرار گرفت. در این شرایط من هم ...
جنایت در طبقه 18 برج دریاچه چیتگر
مهاجرت کردم. زن 27 ساله که باند سرقت از منازل اجاره ای در مشهد را هدایت می کرد با بیان این مطلب و در اعترافاتی تکان دهنده ادامه داد: آن زمان در یک آرایشگاه زنانه کار می کردم. بعد از آنکه فهمیدم دیگر شوهرم راه گریزی ندارد و اعدام خواهد شد به مشهد آمدم تا بتوانم مراحل درمانی دخترم را که تومور مغزی دارد پیگیری کنم و خودم نیز برای گذران امور زندگی به دست فروشی در کنار خیابان روی آوردم البته گاهی ...
متن و جملات تشکر و قدردانی از پدر و مادر
امن خانه شانه هایت، ستون محکمی است پناهگاه امن خانه را دست در دستانم که می گذاری. خون گرم آرامش، در کوچه رگ هایم می دود و در برابر توفان های بی رحم زندگی می ایستی؛ آن چنان که گویی هر روز از گفت وگوی کوهستان ها باز می آیی. لبخند پدرانه ات، تارهای اندوه را از هم می دراند. تویی که صبوری ات، دل های ناامید را سپیده دم امیدواری است. مرامنامه دریا را روح وسیعت به تحریر می آید؛ آن هنگام که ابرهای دلتنگی ...
تجاوز وحشتناک پسر خیاط | تجاوز وحشتناک به شبنم 21 ساله در خانه خالی
پرداخت دیه نقشه کلاهبرداری از اقوام ثروتمندش را طراحی کرد. چند روز قبل مرد صرافی نزد پلیس رفت و از سرقت دلارهایش شکایت کرد. او گفت: چند روز قبل مرد جوانی با من تماس گرفت و خودش را مدیر شرکت تجاری معتبری معرفی و درخواست 20 هزار دلار کرد. برای اطمینان نام شرکت و فرد سفارش دهنده را در اینترنت جست و جو کردم و وقتی مطمئن شدم چنین فردی وجود دارد دلارها را به آدرسی که مرد جوان گفته بود ارسال ...
آیا ما باید بمیریم تا شریعت طالبانی حاکم گردد؟ گزارش شفقنا از رکود اشتغال زنان زیر حاکمیت طالبان
از کشورهای همسایه، با شلیک مرزبانان آن کشور جانش را از دست داد و مادرم را با 6 فرزند اش در افغانستان پر دغدغه برای همیشه تنها گذاشت، آن وقت من 14 ساله بودم، علاوه بر مکتب، کار ریسندگی پشم را که مادرم از آن مخارج زندگی را به سختی تأمین میکرد با او پیش میبردم، از آن زمان به بعد تنها دغدغه ی همیشگی ام زندگی آبرومندانه خانواده ما بوده است که با تلاش و پشت کار فراوان توانسته بودم مطابق به خواسته های ...
یک هفته از کلاس آنلاین
گیر شد. اول فقط من بودم، بعد مادرم به این طایفه اضافه شد و بعد هم پدرم. حالا بیایید یک هفته از کلاس آنلاین را بخوانید. دنیییییزززززز! بیدار شوووووو! هشت ونیمه. نیم ساعت از کلاست رفتتتتتتتتتت! سریع از تختم می پرم بیرون و غرولندکنان می روم توی برنامه ی شاد و می نویسم: دنیز یوسف زاده، حاضر . صدتا استیکر هم می گذارم پشتش. عجیب است! بچه ها هیچ پیامی نمی دهند! مشکوک است! به ساعت ...
چارلی چاپلین ایرانی شبانه روز راه می رود تا مردم را شاد کند/ فلاح مرتضوی کیست؟
...؛ مهدی جم - فلاح مرتضوی به خاطر شباهت به چارلی چاپلین برای مردم محبوب شده است. اگرچه شباهت و عشق او به چارلی چاپلین - کمدین افسانه ای سینما - به بهای جدایی او از همسرش بوده اما با همان عشق کنار مردم می ایستد و عکس می گیرد تا لبخند را بر چهره آنان بنشاند. طلاق به قیمت چارلی 47 ساله و اهل دهدشت کهگیلویه و بویراحمد هستم اما در یاسوج زندگی می کنم. در خانواده فقیری بز ...
سرقت مرد اعدامی برای پرداخت دیه مقتول!
مهمان وارد ساختمان شده و بعد از گرفتن دلار ها به بهانه آوردن کارت بانکی ام از در پارکینگ فرار کردم. در سرقت دوم، مدتی سرایدار خانه ویلایی بودم و کلید آنجا را داشتم. با اطلاع از سفر صاحبخانه وارد آنجا شده و نقشه را اجرا کردم. وقتی تصویر مرد اعدامی به دست آمد و آن را به دو شاکی نشان دادند، معلوم شد او از اقوام دور خودشان بوده است. چندروز پیش مرد اعدامی در زندان شناسایی و با انتقال ...
آزار و اذیت 2 دختر تهرانی در ارابه شیطان
به گزارش بولتن نیوز ، چندی قبل دختر جوانی به نام مهتاب با حضور در اداره پلیس از گرفتار شدن در دام یک جوان شیطان صفت خبر داد و مامور ان گفت: در خانه یکی از دوستانم میهمان بودم و بعد از آن برای رفتن به خانه در خیابان سوار بر یک خودروی پراید شدم. وی افزود: پسر جوان به سمت خانه مان در حال حرکت بود که ناگهان مسیرش را تغییر داد و مرا با زور و تهدید به بیابان های اطراف تهران برد و در آنجا مرا ...
یادش رفت جایزه اش را بگیرد
عشق آشنا شدم و اولین شعرهایم نیز مربوط به همین دوران است. البته مساله علاقه مندی من به شعر و شاعری به دوران کودکی ام باز می گردد خیلی کوچک بودم که به شعر علاقه مند شدم؛ اما اولین تجربه عشقی در چاهکوه اتفاق افتاد و او نیز توجهی پاک و ساده دلانه به من داشت، آن دختر خیلی روی من تاثیر گذاشت و در واقع او بود که مرا شاعر کرد. منوچهر آتشی 29 آبان 1384 به دلیل مشکلات کلیوی و وخیم شدن حالش، بر ...
به احترام درختان کهنسال، قنات جاری و مادرم
فرهنگی برسانم. دخترم هم که طرفدار محیط زیست است مرا تشویق کرده که حتماً این کار را به سرانجام برسانیم. با ثبت این خانه می توانیم امیدوار باشیم که از درختان کهنسال و قناتی که هنوز جاری است محافظت کنیم تا برای عموم به یادگار بماند. نازتاب سالور برای بسیاری از قدیمی های شمیران نامی آشناست. اغلب تجریشی ها هنگام مرور خاطراتشان از زمان تحصیل از او یاد می کنند. مریم سالور می گوید: مادرم ...