سایر منابع:
سایر خبرها
روایتی هولناک از خنثی کردن کلم های انفجاری داعش با لباس پلوخوری
که از رفتن به جبهه امتناع کنم. زمردین گفت: من هم کیف داروهایم را برداشتم و به همراه آنها به دیدار سردار سلیمانی رفتم. سردار مرا که دید گفت: به به حاج آقا تیپ زدی. نکته جالب اینجاست که برای اولین بار با کت و شلوار به سفر رفته بودم. گفتم آمده بودم زیارت حالا داشتم به ایران باز می گشتم. حاج قاسم گفت: من جلسه دارم به بچه ها می گویم شما را تا لب خط ببرند و منطقه را به شما نشان دهند 2 ساعت ...
دادگاه سوئد صلاحیت بررسی پرونده حمید نوری را ندارد
دادگاه شهادت بدهند. وی افزود: بیش از دو سال خانواده حمید نوری اجازه ملاقات با او را نداشتند، سیستم قضایی سوئد دو فرد جوان را برای تیم حقوقی حمید نوری منصوب کرده است که این دو نفر در خصوص حقوق بین الملل کیفری و بشر دوستانه تجربه ای نداشتند و حتی آیین دادرسی کیفری سوئد علم خوبی داشتند. این استاد دانشگاه بیان کرد: در نظام قضائی سوئد، پرونده حمید نوری یکی از پیچیده ترین پرونده های ...
ماجرای عکسی که زینت بخش حجله شهید آذرکیش شد
نداشتم لباسی که آستین آن بالا برود و آزاد باشد بپوشم. همسرم خیلی به این مسائل اهمیت می داد. ما با هم فامیل بودیم که ازدواج کردیم و نحوه آشنایی ما به این صورت بود که زمانی که من هنوز کوچک بودم، موسی به خانه ما آمده بود و یک کاغذ در دستش بود و من آن کاغذ را گرفتم، اما تا چند سال آن کاغذ را داشتم و از آنجا که ما به هم علاقه داشتیم، چند سال بعد از آن به خواستگاری من آمد. بعد از شهادت ...
شهید بهشتی هیچ وقت برای حجاب و نوع پوششم به من اجبار نمی کردند
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از جماران، برنامه ی دست خط این هفته میزبان سرکار خانم دکتر ملوک السادات بهشتی، استاد دانشگاه و فرزند ارشد شهید والامقام دکتر بهشتی بود و در گفت وگوی محمد حسین رنجبران با ایشان به ابعاد مختلف شخصیت شهید بهشتی پرداخته شد. خانم دکتر بهشتی در این برنامه درباره ی خطرات و تهدیداتی که برای شهید بهشتی و خانواده ایشان پیش از شهادت وجود داشت گفتند، “خانه ی ما کامل ...
روایت خواندنی از مادر 3 شهید و 2 جانبازمراغه ای: وطن یعنی آرامش و لبخند مردم/ عاقلانه با خدا معامله کردم
...> او ادامه می دهد: وقتی به منطقه آنها رفتم از همه سراغ رسول را می گرفتم ولی کسی از او خبر نداشت، دلم آشوب بود، منگ بودم و نمی دانستم چه اتفاقی افتاده است. از دور یک پیکر بی سر دیدم، روحم میگفت که رسول است ولی جسمم نمی خواست که قبول کند. روی سر آن پیکر رفتم و با دستانی لرزان پلاکش را در آوردم " رسول کرمی". رسول ما بود. حاج اکبر دیگر جلوی اشک هایش را نمی گیرد. انگار بعد از 35 سال هیچ چیزی ...
بچه های آتش نشان نیاز به تجدیدروحیه دارند /همیشه آماده مرگ هستیم
اتفاقات در ذهن بچه ها حک می شود و با آنها می ماند. من حاضرم با شما شرط ببندم که اگر به یکی از بچه ها بگویی فلان سال در فلان حادثه چه اتفاقی افتاد، دقیق و یا جزئیات کامل برائت تعریف می کند، ولی اگر یک خاطره شخصی را از او بپرسی یادش نمی آید. این اتفاقات روی بچه ها تأثیرات منفی می گذارد. یک چیز جالب درباره مرگ و میر آتش نشان ها بگویم. همه فکر می کنند آتش نشان ها در حوادث فوت می کنند ولی جالب است ...
آیت الله علی محقق داماد؛ چرا سراغ مرجعیت نرفتم و رساله ننوشتم؟
آیت الله شریعتمداری، دو نفر از طرف آیت الله گلپایگانی و دو نفر از طرف امام. ظاهرا نمایندگان از طرف امام را مرحوم آیت الله منتظری تعیین کرده بود. یکی دو سال این افراد بودند و کار خاصی هم در حوزه انجام ندادند. آن زمان عده ای گمان می کردند که چون انقلاب اسلامی در مملکت رخ داده، حوزه باید تحول عظیمی پیدا کند. به خصوص آیت الله مشکینی دو سه مرتبه در جلسه جامعه مدرسین از آنان مطالبه کرد که شما ...
ماجرای انگشتری که رهبرانقلاب برای یک نوزاد فرستادند
خوشحالی آمد و گفت مادر می خواهم یک قولی از شما بگیرم. من دوباره می روم سوریه، اما می دانم این بار شهید می شوم، قول بده وقتی خبر شهادتم را شنیدی گریه نکنی، گریه تو دشمن را شاد می کند... بعد پرسید: راضی هستی ؟گفتم حامدجان ، چرا راضی نباشم؟ من افتخار می کنم که تو اینقدر عاشق اهل بیتی ... حالا نوبت پدر حامد است که برسد به ماجرای شهادت پسرش؛ لحظه هایی که آنها به چشم ندیده اند،اما حکایتش را ...
مادر دهه هشتادی با 4 فرزند
زوج های جوان منتظرند تا همه امکانات چفت هم شود و چند سال بعد از ازدواج تازه به فکر بچه دار شدن می افتند، شنیدن ماجرای زندگی فاطمه شریف زاده ؛ جوان ترین مادر ایرانی خالی از لطف نیست. وقتی خبر خواستگاری از دختر 13 ساله مثل بمب در فامیل صدا کرد می پرسم چند سالگی ازدواج کردی که حالا در 21 سالگی، 4 بچه قد و نیم قد داری؟! چند سالگی بچه دار شدی که حالا دختر بزرگت 6 ساله است! همین سؤال ...
گفتگو با قاتل 2 زن جوان مشهدی / شب ها تمرین چاقوزنی می کردم! + عکس
نکرد و به لجبازی با من پرداخت بلکه به خانه مادرش رفت و از من شکایت کرد. با وجود همه این ناراحتی ها، باز هم دوست داشتم به سر خانه و زندگی خودش بازگردد. حتی بعدازظهر شبی که آن ها را کشتم به او پیام دادم که به خاطر بچه ها و خدا سر زندگی بازگردد ولی هر چه التماس می کردم جواب نمی داد چرا که همان لحظه در بنگاه املاک بود و قصد داشت خانه ای را که به نامش سند زده بودم به مادرش واگذار کند! این ...
شهیدی که پیکر مطهرش سه ماه بعد از شهادت کاملا سالم و معطر پیدا شد
شهد شیرین شهادت را نوشید. از او 5 فرزند به یادگار ماند. پیکر پاکش را 25 روز بعد به دنبال عملیات کربلای 5 به شیراز انتقال دادند و در گلزار شهدای شیراز به خاک سپردند. زندگی نامه: شهید در اوایل انقلاب اسلامی در تظاهرات ها حضور فعالی داشت ودر روز ورود امام خمینی به کشور با چندین نفر از جوانان حزب الهی راهی تهران شد و موفق به دیدار امام می گردد. آن عزیز در زمان جنگ افروزی ...
هر کسی مرا می دید می گفت می میرد!
ولایت - زهرا محبی هر کسی مرا می دید می گفت می میرد! 40 سالی است که یادگاری جبهه را با همه سختی ها و مشکلاتش به همراه دارد، متولد سال 1342 در روستای نظام آباد از توابع شهرستان قزوین بوده و در 19 سالگی با قطع پای چپ در منطقه عملیاتی کردستان، جانباز شده است، ولی نداشتن پا بهانه ای برای طی نکردن پله های ترقی اش نشده و توانسته است با همان یک پا فعالیت های ورزشی و اجتماعی را با کسب مدال های ...
ظریف: به خاتمی گفتم مردم با رأی دادن به من، تنبیه خواهند شد کمااینکه مردم از سال 96 به بعد تنبیه شدند
دوستی که سراغ من آمد، اتفاقا ازجمله آدم هایی است که به زعم بعضی ها، اصلاح طلب خوش خیم است و اصلا تند نیست. بعد از اتفاقاتی که اواخر سال96(دی ماه) رخ داد، معتقد بودم به عنوان وزیر خارجه نباید ادامه بدهم و حتی به آقای دکتر روحانی پیشنهاد دادم که شما هم کنار بکشید چون شیب کشور از الان به سمت بدی دارد می رود. اولین پیشنهادم [به آقای دکتر روحانی] این بود که کنار بکشید و اگر کنار نمی کشید لااقل ما چند نفر ...
روایت آیت الله صدوقی از روحیه سلحشوری پدر و مادر شهدا
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس ، آیت الله صدوقی در کتاب شهدای محراب و دفاع مقدس درباره بلند نظری رزمندگان و خانواده های شهدا گفته است: اگر در صدر اسلام زنی از پیامبر (ص) می فهمید که جوانش و شوهرش یا برادرانش شهید شده است در پاسخ می گفت: یا رسول الله خدا شاهد است غباری که بر صورت شما نشسته است برای من تلخ تر است از شهادت شوهر و برادر و فرزندم، ما باور نمی کردیم. ولی اکنون ببینید این مادر ...
مدافع حرمی که اجازه زیارت حرم حضرت زینب را نداشت! + عکس
کردم و رفتیم. حاج قاسم سلیمانی هم آمده بودند. بعد از مراسم، اتاق کوچکی بود که حاج قاسم نشسته بود و با خانواده های شهدا دیدار می کرد. نوبت به من که رسید، رفتم و گفتم حاجی جان! می شود پسر من را از سوریه برگردانی؟... چهار سال بود اصغر به سوریه می رفت و همسر و بچه هایش را تازه برده بود آنجا. حاج قاسم گفت اسمش چیست؟ گفتم اصغر. گفت: نمی شناسم؛ اسم دیگری ندارد؟ گفتم: ذاکر... شناخت. گفت: شما ...
40سال تمام زندگی ام را برای دفاع از نظام و رهبری گذاشتم
دی ماه سال 96 به روحانی پیشنهاد دادم چند نفر از وزرا را کنار بگذارد و دولت وحدت ملی تشکیل بدهد. به گزارش اسپادانا خبر، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه سابق جمهوری اسلامی در گفت و گو با روزنامه صبح نو اظهار داشت: بعد از اتفاقاتی که دی ماه سال96 رخ داد معتقد بودم به عنوان وزیر خارجه نباید ادامه بدهم و حتی به آقای دکتر روحانی پیشنهاد دادم که شما هم کنار بکشید چون شیب کشور از ...
همدستی دختر ثروتمند با 2 پسر در قتل عام خانواده اش
سریع در حمام را بستم و بیرون آمدم. خیلی ترسیده بودم. وقتی داشتم از خانه بیرون می آمدم نیما به من گفت سه نفر را به قتل رساندند و از من بیل و کلنگ خواست تا بتواند اجساد را دفن کند. من هم به او گفتم حتماً می آورم. وقتی از خانه بیرون آمدم بلافاصله به پلیس مراجعه کردم. بعد از گفته های این مرد بود که ماموران به خانه سپیده رفتند و بعد از بررسی منزل اجساد را پیدا کردند اما سپیده و نیما در خانه ...
از گلایه های همسرم خسته شده بودم
خواست زندگی مان را مثل زندگی اطرافیان کنم. اما من با پولی که به دست می آوردم، نمی توانستم به خواسته های او عمل کنم. همین باعث شده بود دامنه اختلاف هایمان بیشتر شود. بعد چه شد؟ میانجیگری خانواده هایمان نیز تاثیرگذار نبود. او وقتی آشتی می کرد و به خانه بازمی گشت، همه چیز را فراموش و غرزدن هایش را شروع می کرد. شب ها که از سر کار بازمی گشتم غرزدن هایش تا نیمه شب ادامه داشت. دیگر از این ...
بدم نمی آمد لاریجانی رئیس جمهور شود
.... فکر می کنم آقای امین زاده و محمدآقای صدر در جلسه گفته بودند که من کاندیدا نمی شوم؛ البته یک نفر همانجا گفته بوده که اگر فشار بیاوریم، ممکن است قبول کند اما من شخصا هیچ شائبه ای ایجاد نکرده بودم که ممکن است [کاندیداتوری] را بپذیرم. بعد از داستان نوار، فشارها روی من برای اینکه نامزد بشوم تشدید شد... اجازه بفرمایید درباره نوار، در ادامه صحبت خواهیم کرد. روز 24فروردین مطلبی را در ...
ناگفته های ظریف از دیدار مهم با خاتمی
پیدا کرده است. آنچه در ادامه می خوانید، مشروح کامل گفت وگوی من با محمدجواد ظریف است که برای نخستین بار از طریق صبح نو ، انتشار عمومی پیدا می کند. ظریف در این گفت وگو تجارب شخصی اش در اتمسفر انتخابات سال گذشته را بازگو می کند؛ اینکه جز اسحاق جهانگیری و چند نفر دیگر، در رأس دولت پیشین، شوقی برای کاندیداشدن او وجود نداشت و بعد از درزیافتن فایل صوتی گفت وگو اش با سعید لیلاز ...
شهادت آرزویش بود(حدیث دشت عشق)
قرار گرفت و به شهادت رسید. همسر شهید شمسه در مصاحبه ای می گوید: وقتی لحظه اول خبر شهادتش را شنیدم تنها جمله ای که در آن حال گفتم تبریک شهادتش بود چون شهادت آرزویش بود و به آرزویش هم رسید. شهید مدافع حرم ماشاءالله شمسه در وصیت نامه اش نوشته: ... به خاطر مشکلات دنیا و کمبود حقوق و مزایا و زن و بچه از یاری نمودن دین خدا که همانا اسلام عزیز است دست برندارند و در کارهای محوله کوتاهی نکنند و ...
من اصلا نبودم که کناره بگیرم/مردم از سال 96 به بعد به خاطر رأی به روحانی، تنبیه شدند.
قسم جلاله خوردم که من قصدی برای مشارکت در انتخابات ندارم و خواهش می کنم به این دوستان بفرمایید که برجام را از انتخابات جدا کنند. روزی که تصمیم گرفتم در اینستاگرام اعلام کنم که نامزد نیستم -که روز بعد از دیدارم با آقای خاتمی بود- شما می بینید که من این موضوع را آنجا هم به وضوح بیان کردم. تصریح کردم حالا که خیال تان از من راحت شد، اجازه بدهید من کارم را انجام بدهم و شما هم کار خودتان را که دنبال کردن قدرت است انجام بدهید ...
ظریف: احساس می کردم قابلیت رای گرفتن بالایی دارم/ رئیسی اگر پیشنهاد وزارت می داد، دشوار بود رد کنم
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از صبح نو، محمدجواد ظریف وزیر خارجه پیشین ایران در مورد بحث حضورش در انتخابات ریاست جمهوری 1400 گفت: من فکر می کردم اگر ظریف بیاید و تاییدصلاحیت بشود یا نشود، قطبیدگی ایجاد می کند و اگر رأی بیاورد یا نیاورد، باز هم قطبیدگی ایجاد می کند؛ براساس همین، آمدنم به هر شکلی را باعث باخت کشور می دیدم. [حضورم در انتخابات] در دو شکل باعث برد من می شد؛ یکی شورای نگهبان مرا ر ...
ناگفته های ظریف درباره لو رفتن فایل صوتی اش/ سردار سلیمانی نبود؛ بعد از استعفا به دولت بر نمی گشتم
بیشتر شود به همان اندازه محبوب تر می شوید؟ بله. بعد از سخنرانی حضرت آقا(سخنرانی واکنش به نوار) که آن هم برای خودش داستانی دارد... سخنرانی ایشان جزو سوالات من نیست. آیا می خواهید خودتان درباره آن صحبت کنید؟ خیر نمی خواهم. بعد از آن سخنرانی، یک هشتگی شروع شد؛ ظریف تنها نیست. من فورا به همه دوستان رسانه ای که داشتم، گفتم که من خواهش می کنم این هشتگ را بردارید چون می ...
یادکردی از سردار شهید حاج اکبر آقابابایی /فرمانده جانبازی که سحرگاه به همرزمانش پیوست
کرد به صحبت درباره تمام شرایطی که ممکن بود در زندگی اتفاق بیفتد. آن شب مثل اینکه مهری بر دهان من خورده باشد، نمی توانستم هیچ حرفی بزنم: پرسید: " پس چرا صحبت نمی کنید؟ نکند ناراضی هستید ؟ ". با پافشاری ای که کردم پدرم مجبور شد قرار مهربرون قبلی را به هم بزند. قرار مجددی با خانواده شان گذاشتیم. این بار کمی واضح تر صحبت کرد و گفت که " ممکن است یک هفته بعد از عقد خبر شهادت من را بیاورند ...
چگونه از خود در برابر سگ های ولگرد حفاظت کنیم؟
چند تا سگ دارد؟ سگ ها چه کار می کنند؟ برایش توضیح می دادم و انتهایش هم می گفتم که آنها خطرناک هستند و به آن ها نزدیک نشو. چندین بار با شهرداری تماس گرفته بودم که این سگ ها را از محل بازی بچه ها دور کنند. یک وقت هایی سگ های ولگرد کم می شدند و دو مرتبه در فصل های دیگر سال تعدادشان زیاد می شد. در همین فکرها بودم که دخترم از جلوی چشمم ناپدید شد. صدایش کردم جوابی نداد. به یکباره جیغش را شنیدم ...
برای جناب آقای یوسف صانعی *رحیم قمیشی
...: ده سال پیش عازم مکه بودم.طبق معمول روحانی کاروان از تک تک زائران امتحان قرائت حمد و سوره می گرفت و می پرسید مقلد چه کسی هستند، برای انجام احکام حج. به من که رسید گفتم مقلد آقای صانعی هستم. لیست بلند و بالایی از مراجع که سازمان حج در اختیارش گذاشته بود را نگاهی کرد و گفت از بین این لیست کدامیک!؟ لیست را برانداز کردم. خیلی ها بودند که اصلا سابقه مرجعیت دینی نداشتند، یک کتاب فقهی نداشتند، سواد روز نداشتند، همه بودند، اما اسم آقای صانعی نبود. لجبازانه گفتم هیچکدام را قبول ندارم، همان آقای صانعی. و روحانی کاروان با عصبانیت ردیف "و غیره" ...