شرح یک دلدادگی ، گویند سنگ لعل شود ...
سایر منابع:
سایر خبرها
ترکیب بند با کاروان نیزه عنایت بزرگان دین به من بود
امتحان کنم. دقیقاً خواب فضایی را دیدم که جاده کربلا بود. این جاده، جاده قدیم و سنگ فرش شده بود. از این سنگ فرش ها هم آتش می بارید. در این خواب باید در جاده کربلا روی آتش قدم برمی داشتم. نگران بودم که آیا می توانم پاهایم را در آتش بگذارم و حرکت کنم. در آن سال که من ترکیب بند را گفته بودم، هنوز جاده مهران باز نشده بود. قزوه با بیان اینکه گمان می کنم که یک سال بعد یا دو سال بعد این جاده راه ...
با این وسایل اتاق فرزند خود را زیبا و مجهز کنید
دکوراسیون اتاق خواب کودک امروزه تکمیل اتاق خواب کودک صرفا به استفاده از وسایل تجملی و بعضا بدون کاربرد تبدیل شده است. بسیاری از والدین در زمان خرید سیسمونی و همچنین انتخاب وسایل و لوازمی که برای طراحی اتاق کودک لازم است صرفا به زیبایی و شیک بودن آن ها توجه می کنند و از نیازهای کودک خود غافل می شوند، حال آنکه باید به سایر جنبه های طراحی و تکمیل اتاق خواب کودکان نیز توجه نمود. بنابراین ...
دبیر: وزارت ورزش با تفکرات پولادگر راه به جایی نمی برد؛ او با کشتی مشکل دارد/ حمال کشتی هستم
کشتی است، نه علی دبیر. چند روز مانده به عید از بخش خصوصی سه میلیارد کمک گرفتیم. صبح که بچه ها تمرین می کنند چهار کالری از دست می دهند. آنها قبلاً با اتوبوس شرکت واحد دنبال کارهای اداری شان می رفتند که ما ون برای تیم با تخفیف خریدیم که بچه ها زیر کولر باشند. حسن یزدانی و رضا گرایی نباید زیر باد کولر باشند؟ بعد پولادگر می گوید تو لاکچری مدیریت می کنی. متکای قهرمان ملی با بقیه فرق می کند، زارع یک شب بد ...
خاطراتی جالب از چریک انقلابی به روایت 4 تن از نزدیکانش | این مردک 12 سال است که دارد ساواک را سر انگشتش ...
دعوا کند. بسیار موقر، خوش اخلاق، مؤمن، باسخاوت و خنده رو بود. هر چه پول داشت، برای مادرمان و بچه ها خرج می کرد. سر هفته که مزد می گرفت، میوه، لباس و مایحتاج خانه را می خرید و می آورد. دست به خیر بود و به همه کمک می کرد و هر کاری از دستش برمی آمد، برای همه انجام می داد. خودش هم که پول نداشت از من قرض می گرفت و به مردم بینوا کمک می کرد. بسیار کارگشا و کار راه انداز بود. به دنیا و مال دنیا کمترین توجهی ...
آیت الله خامنه ای چگونه از شهادت رجایی و باهنر باخبر شدند؟
ای در اتاق خود مرحوم رجایی شرکت کردم و راجع به مسائل مهم مملکتی صحبت میکردیم. بنابراین دور بودم از محل حادثه (انفجار) و بعدازظهر هم بود، من هم بیمار بودم و خوابیده بودم، از خواب که بیدار شدم از بچه های پاسدار، برادرهایی که پهلوی من بودند یک زمزمه هایی شنیدم. گفتم چیه؟ گفتند که یک بمب در نخست وزیری منفجر شده است. گفتم که کی آن جا بوده؟ گفتند که رجایی و باهنر هم بودند، من فوق العاده نگران شدم، با ...
خانه خاله خانم (قسمت سوم)
. یک گونی پیاز وسط بود. چاقوی تیز و تخته را دستم دادند تا خرد کنم. کنار عروس خاله نشسته بودم. حالا رویم بازتر شده بود. پرسیدم: بساط اینجا چطور راه افتاد؟ بانی اون کیه؟ جواب داد: یه سال عاشورا ما اینجا نذر هلیم داشتیم. همین دوستامون که همه زن و شوهرن، اومدن کمک. بعد یکی دیگه گفت ما هم فردا نذری آبگوشت داریم. خاله گفت همین جا بار بذارید. همه جمع شدیم و اون سال، سه روز تو این خونه نذری دادیم ...
کدام دل درد ها در کودکان جدی است
به نقل از کیدزهلث، نیمه شب کودک با گرفتگی شکم از خواب بیدار می شود، بالشی را می گیرد و بدن خود را دور آن حلقه می کند. این کمی کمک می کند و او دوباره به خواب می رود. اما در صبح، درد هنوز وجود دارد. چرا درد شکم اتفاق می افتد؟ درد راهی است که بدن به ما می گوید چیزی در حال وقوع است. درد شکم به ما هشدار می دهد که در درون ما اتفاقی می افتد که در غیر این صورت ممکن است از آن خبر ...
راه نجات(حدیث دشت عشق)
بیت(ع) در عراق و سوریه همزمان با شب عاشورای سال 1396 در تدمر سوریه به دست داعش به شهادت رسید. در وصیت نامه این شهید مدافع حرم آمده است: بنده حقیر کوچک تر از آنم که نصیحت کنم اما به همه برادران و خواهران خود وصیت می کنم پیرو ولی فقیه زمان باشید و بدانید این انقلاب با هزینه های فراوان به دست ما رسیده است و راه نجات فقط پیروی از امام خامنه ای می باشد. بروید و وصیت شهیدان راه حق و سیره عملی آنان علی ...
راه تو را می خواند
روزنامه ایران: سؤالات تمامی ندارند و کارمند پلیس +10 سعی می کند به همه سؤالات جواب بدهد. همه این پرسش ها برایش تکراری است. طوری که قبل از پایان سؤال مراجعه کننده پاسخ آن را می دهد. خستگی در چهره اش نمایان است و هر چند دقیقه یک بار ساعت سالن را نگاه می کند. می گوید شب ها هم خواب گذرنامه می بیند: مراکز پلیس +10 و اداره های گذرنامه شلوغ ترین روزهای کاری شان را می گذرانند. هر سال از فردای عاشورا ...
وزارت ورزش با پولادگر به جایی نمی رسد/ چرا لباس پوشیدنم را مسخره می کنند؟
افتاده و کلی بدهی را تحویل گرفتم و امروز ببینید که کجا هستیم. این کار همه شماست. من همیشه گفتم حمال کشتی هستم، با این کلمه لذت می برم. لباس من را مسخره می کنند. من بلدم لباس بپوشم، ولی از 6 صبح سر پروژه هستم. من آدم عملیاتی هستم. باید سر تمرین بچه ها هم بروم. چطور انتظار دارند کت و شلوار بپوشم. شلوار شش جیب گشاد است، پای پرانتزی من را نشان نمی دهد. کشتی ورزش پرفشاری است و اینها پیش می آید. کت و ...
برای پیاده روی اربعین 1401 چه ببریم؟+اینفوگرافی
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از همشهری آنلاین، این روزها با نزدیک شدن بیستم صفر که مصادف است با سالگرد چهلمین روز شهادت امام حسین (ع) سید الشهدا، بسیاری از هموطنان در تکاپوی آمادگی برای سفر زیارتی پیاده روی اربعین هستند. آنچه این سفر را از سایر سفرهای زیارتی متمایز می کند فاصله شهر نجف تا کربلاست که زائران پیاده می پیمایند. مسلما چنین سفری نیاز به تمهیدات خاصی دارد که از الان باید به فکر ...
ولایتمداری سلیمان را هم آغوش شهادت کرد
اخراج از عراق پروانه اخلاقی، مادر شهید سلیمان میرجانی متولد نجف است. پدرش اهل افغانستان و مادرش ایرانی است. پدر او از اساتید حوزه علمیه و صاحب مدرسه ای دینی در عراق بود که به جرم عشق به امام خمینی (ره) و دیدار با ایشان از عراق اخراج شد و راه سوریه را در پیش گرفت تا سال های باقیمانده از عمرش را در جوار بنت امیرالمؤمنین علی (ع) بگذراند. سال ها بعد پروانه اخلاقی در سوریه با مردی که اهل افغانستان بود و برای کار به سوریه آمده بود، ازدواج کرد و بعد ها به ایران مها ...
میهمانی مهر و لبخند
طول این مدت، هر روز سراغ روز حرکت را می گرفتند. خیلی هایشان زیارت دومی هستند و شیرینی سفر قبلی بی قرارشان کرده بود. از خاطرات سفر اول که می پرسیم، از زیبایی گنبد و گلدسته ها تا شیرهای آب برقی برایشان جالب بود. سال بعد هم می آیم با خانم شجاع مربی این بچه ها همکلام می شوم، تعریف می کند: به بهانه سفر، برای بچه ها لباس نو خریدیم. همه لباسشان را یک بار هم که شده، تن زدند. اما محمد، یکی ...
قاری شهید و هنرمندی که اثر هنری اش در موزه ای در آلمان قرار گرفت+فیلم و عکس
مادرم آغاز شد. مادر شهادت روح الله را باور نداشت و هر بار که زنگ در به صدا در می آمد به سمت در می دوید و هر دفعه نا امید باز می گشت. یک شب در مطقه بودم که روح الله را در خواب دیدم که حرم امام حسین (ع) را به من نشان داد وگفت: ما اینجا مهمان هستیم و نگران بازگشت من نباشید، سپس یک عقاب سیاه را بر روی بام حرم نشانم داد و گفت: این صدام است و قطعاً رفتنی است. برای او هم نگران نباشید. اما این ...
طلبه هایی که ناجی کارتن خواب های شهر شدند
) که در این مکان افراد کارتن خواب یا همان فراموش شدگان شهر ساماندهی می شوند. وی با اشاره به اینکه در این مکان یک وعده غذای شام، لباس تمیز ، پانسمان و درمان زخم های بدنشان و استحمام برای افراد انجام می شود، گفت: در این مکان که در بقعه شهید طباطبایی به صورت موقت راه اندازی شده است، امکانات استحمام و مسائل بهداشتی مناسبی نداریم و در همین راستا به دنبال زمین مستقل بودیم که خوشبختانه با کمک ...
انتقادات تند دبیر از معاون وزیر ورزش: پولادگر آمده کشتی را زمین بزند
...> وی افزود: ما در رده نوجوانان و جوانان به هر مسابقه ای رفتیم خدا را شکر نتیجه گرفتیم. از روز اول گفتم باخت ها برای من و بردها برای همه. اینکه کشتی امروز حالش خوب است رضایتبخش است. خوشحالم که کشتی می تواند حال مردم را خوب کند. این برای من خیلی مهم است. لذت می برم اکبر فلاح کسی که الگوی من بوده در باشگاهش تمرین می دهد و باشگاهش شلوغ است یا منصور برزگر که مربی من بوده در باشگاه کار می کند. هدف ما این ...
شهیدی که دعایش مستجاب شد
تر می کرد. چند روز بعد که به جبهه برگشت در کنج سنگر می نشست و دل ها به حالش می سوخت. او هنوز نتوانسته بود شهادت سید را باور کند. اگر هم باور می کرد نمی توانست با آن کنار بیاید. شوخی های سید هبت الله فرج الهی (که خودش دل تنگ سید بود) باز هم بهمن را از آن حال و روز جدا نمی کرد. بهمن مثل شمع می سوخت و آب می شد. چند روز قبل از عملیات والفجر مقدماتی بود. کنار هم ایستادند و از آنها ...
آوینی زمان | هادی باغبانی؛ خبرنگاری که شهید مدافع حرم شد
فتح 2013 نیمه شهریورماه سال 62 بود که هادی به دنیا آمد. هوای شرجی و گرم بابلسر جای خود را به نسیم خنک و هوای ابری داده بود. بچه آخر بود و نور چشمی همه. به دلیل شغل پدر در روستایی نزدیک بابلسر زندگی می کردند. مدتی از تولد هادی نگذشته بود که از سوی شرکت راه آهن، پدر را به شهر بندرترکمن منتقل کردند. بعد از چند سال هم به فیروزکوه. سکونت در شهرهای مختلف باعث شده بود هادی خودساخته و مقاوم باربیاید ...
خاطره سردار صفوی و همسرش از سنگدلی عوامل ضد انقلاب
شیرینی اول را باز کرد. بچه ها برداشتند و خوردند، بعد جعبهٔ دوم را باز کردند و ناگهان جعبه منفجر شد. توی جعبهٔ شیرینی دوم پر از مواد منفجره بود، همهٔ شش پاسدار و بسیجی شهید شدند. رفتیم جنازهٔ بچه ها را جمع کنیم که لباس هایم خونی شد. باید شهر را کامل پاک سازی کنیم. این جوری نمی شود! مهرشاد همین طور که لباس هایم را توی لگن چنگ می زد، اخم کرد و گفت: خدا ازشان نگذرد! نمی دانی توی زندان پاد ...
روایتی از تشرف جمعی از توانیابان ذهنی به حرم مطهر رضوی/ مهمانی مهر و لبخند در جوار بهشت
دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام رضا(ع) شدند، از آن سفر به بعد باب ارتباط و زیارت با گروه های مختلف کرمانی باز شد که میزبانی از پسران توانیاب ذهنی آخرینِ آنها بود. همگی عضو بنیاد خیریه سپهر شهر بم هستند که 21 سال است توسط جمعی از نیک اندیشان اداره می شود. درست از زمانی که آن زلزله مهیب صبحگاهی همه داشته های اهالی بم را به آوار تبدیل کرد. تعدادی از بچه های بی سرپرست و کم توان این گروه هم از آسیب ...
تمرین سبک زندگی مؤمنانه
دیوارهای خیس سیمانی مسجد، خود گویای نتیجه کار بچه ها در این چند روز است. پس از چند ساعت کار، ناهار خوردند و حالا گرم شوخی و خنده هستند. نیمه روز است و تیزی آفتاب به قدری گرم و زننده است که نمی شود بیشتر از دقایقی تحملش کرد. اما خیلی زود با دستور آقای هژبری دست به کار می شوند. او که معاون پرورشی دبیرستان است با لباس خاکی و بیلی به دست وسط فضای مسجد ایستاده و بروبچه های گروهش را برای درست کردن ملات ...
عقب ماندن روایت ها از بشاگرد
منظری به این سفر نگاه کنم که هم جدید باشد و هم بتواند گره ای از مشکلات آنجا باز کند. بشاگرد اسمش با حاج عبدالله والی گره خورده است، نمی شود اسم بشاگرد را آورد و یادی از او و خدماتی که در آنجا داشته است، نیاورد. بشاگردی که حاج عبدالله در زمان جنگ آن را پیدا کرد و با همه وجود برای ساختن و رفع محرومیتش تلاش کرد. به فرودگاه که رسیدیم و سوار ون شدیم تا به سمت میناب حرکت کنیم. هوا گرم است مثل تهران اما ...
جاده ی شط الفرات/ اینجا برای رسیدن به حسین (ع) اعدام می شدند!
...: زائرم مادر، زائر مزار شهید کربلا؛ پشت نخل ها بودم که سایه ام را با تیر زدند، یک گلوله بیشتر نیست، چیزی نیست، از دستشان فرار کردم. غریبِ بی پناه آستینش را گرفتم و کشان کشان بردمش داخل خانه، همان دم در نشست: اسباب دردسرت می شوم مادر، بگذار بیرون بمانم؛ بعثی ها اگر بفهمند به زائر امام حسین (ع) پناه داده ای به تو و بچه هایت رحم نمی کنند. یقه اش را کشیدم: امام حسین (ع) اگر ...
تلاش تعزیه خوانان کرمانی برای نشاندن فرهنگ عاشورایی در دل بچه ها/خاطره شنیدنی تعزیه خوان پیشکسوت
رسیده اند. انکوتی می گوید: بچه ها وقتی در میدان تعزیه می روند، مانند نوه خودم که کلاه خود بر سر می گذارد و سوار اسب می شود، دل شان می خواهد خودشان هم این طور شجاع باشند. ما در خانه اباعبدالله(ع) هیچ کاره ایم وی در پایان سخنانش با اشاره به لطف ائمه اطهار(ع) در همه مراحل زندگی خود و فرزندانش تصریح می کند: گاهی می خواهیم تعزیه ای را اجرا کنیم و عده ای دشمنی می کنند، اما آقا امام حسین(ع) خودشان راه را باز می کنند بدون اینکه ما کاری انجام دهیم و ما در این خانه هیچ کاره ایم. انتهای پیام/80019/ ...
عملیات خاص ارتش برای جذب نیروهای عراقی
نبودیم اما کم کم صف طولانی شد به همین دلیل بعدها مجبور شدیم برای احتیاط نماز را در چند نقطه اقامه کنیم. بعد به روستای سعیدیه نقل مکان کردیم. در آنجا رودخانه کرخه کور در مجاورت ما قرار داشت. در سعیدیه گاهی برای ماهیگیری از تور استفاده می کردیم و معمولا با غذا ماهی هم داشتیم. نمازها را به جماعت می خواندیم و کلاس های قرآن دایر کرده بودیم. بچه ها مشغول یادگیری قرآن بودند و هر شب یک ساعت ...
پا در میانی امام حسین (ع) برای مدافع حرم شدن یک جوان/سوریه رفتن پارتی می خواد!
میارین؟ پاسخ داد: ما یه سال کار می کنیم و هر ماه یه مقدار از درآمدمون رو برای اربعین امام حسین (ع) کنار می ذاریم. طریقهٔ پذیرایی آن ها از زائران حسینی دیدن داشت. چنان عاشقانه و بی ادعا کار می کردند که بی اختیار یاد حال و هوای رزمنده ها و جبهه افتاده بودم. حدود دو شبانه روز پیاده در راه بودیم. بالاخره با شوق فراوان به بین الحرمین رسیدیم. در گوشه ای به نماز ایستادم. بین نماز یاد سوریه ...
در خواست پسری که به خاطر مواد پدرش راکشته بود
. با اینکه پدرم خیلی عصبانی بود، اما من نه عصبانیت او را می دیدم و نه ناراحتی مادرم را و تنها به فکر این بودم که به هر قیمتی شده پول مواد را به دست آورم. با این حال پدرم با داد و فریاد وارد خانه شد و فحاشی کرد آنقدر عصبانی شدم که در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و چاقویی را که در اتاقم پنهان کرده بودم برداشتم و به گردن پدرم زدم. بعد از ترس لباس پوشیدم و از خانه فرار کردم. آن شب به خانه برنگشتم و ...
سیر تا پیاز ماجرای همدان؛ از عدم پاسخگویی مسئولان تا گلایه های مردم، مسئول ضعف نظارت ها کیست؟
شعار سال: عسلویه بودم و در مسیر شهر کرد برای پیگیری ماجرای بی آبی در این شهر که فضای مجازی پر شد از اخبار مربوط به بی آبی در همدان! دومینووار شهر های ایران یکی پس از دیگری درگیر این بحران می شدند و من هم تاجایی که زمان و توان اجازه می داد، سعی در حضور در منطقه داشتم و پیگیری اصل ماجرا به دور از راست و دروغ های مجازی. از شهرکرد به تهران برگشته بودم که یکی یکی از همدان، دوست و آشنا پیام می دادند که خون شهرکردی ها و اصفهانی ها و... رنگین تر از همدانی هاست که به اینجا سری نمی زنید و فقط مشکلات آن ها را بازگو می کنید؟ وضعیت عجیبی بود. یک لحظه خودتان را جای من بگذارید، انگار ...
واقعه عاشورا در هوای نسبتا سرد رخ داده است
بعد نامه مسلم به امام (ع). عاشورا احتمالا در اواخر آبان یا ابتدای آذرماه رخ داده است وی اضافه کرد: حدودا هزار و 400 کیلومتر یعنی 20 روز راه برای هر رفت یا برگشت وجود دارد، یعنی 80 روز بعد از اواسط مردادماه، واقعه کربلا رخ می دهد و البته باید مدت زمانی را هم به عنوان هدررفت وقت در نظر بگیریم، در این صورت، عاشورا در اواخر آبان یا آذرماه رخ داده است. اسماعیلی ادامه داد ...