آیت الله خامنه ای چگونه از شهادت رجایی و باهنر باخبر شدند؟
سایر منابع:
سایر خبرها
آدم ربایی ناکام در تهران/ انگیزه جوان پرایدسوار از ربودن دختر 12ساله چه بود؟
حادثه 24 - جوان پرایدسوار قصد ربودن دختر 12ساله را داشت اما با فرار دختر زیرک، نقشه او ناکام ماند و پس از دستگیری انگیزه عجیبی را مطرح کرد. او مدعی شد که قصد داشته با گروگان خود ازدواج کند. چند روز قبل دختری 12ساله به همراه پدر و مادرش راهی اداره پلیس شد تا از راننده خودروی پرایدی به اتهام آدم ربایی شکایت کند. وی گفت: روز حادثه بعد از آنکه کلاسم تمام شد به خانه دوستم رفتم. غروب بود که ...
دست درازی تلخ به دختر 15 ساله تهرانی در سمند مرد بی شرم
ساله در یکی از خیابان های غرب تهران در دستور کار قاضی محسن اختیاری؛ بازپرس وقت شعبه هفتم و جانشین سرپرست دادسرای امور جرائم قرار گرفت. دختر نوجوان در جریان تحقیقات گفت: چند روز قبل، کنار خیابان ایستاده بودم و منتظر تاکسی بودم که یک خودروی سمند شخصی توقف کرد، به دلیل اینکه عجله داشتم سوار ماشین مرد جوان شدم. قربانی ادامه داد: پس از گذشت چند دقیقه متوجه شدم که مرد جوان مسیر خودرو ...
آرزوی مادرم خدمت پسرش به بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) بود
متولد شدم و آخرین فرزند مادرم بودم. او شش پسر و یک دختر داشت که پسرانش همه به شغلی در بازار مشغول بودند و اما من که تنها تحصیلکرده خانواده بودم، از من خواست که به خدمت این مضجع شریف دربیایم و من برای اینکه آرزوی مادرم را برآورده کنم، در سن 22 سالگی در آستان قدس مشغول خدمت شدم و در حین خدمت به تحصیل در انستیتو تکنولوژی، شبانه ادامه تحصیل دادم. چه خدماتی در آستان قدس رضوی حاصل سال ها ...
اصولگرایان در مسیر اصلاحات
خودداری شود؛ گفتم هیچ گونه بودجه ای برای تبلیغات ندارم. شش روز بعد شورای نگهبان تنها او و عباس شیبانی که مستقل در انتخابات دور پنجم ریاست جمهوری حضور پیدا کرده بود را برای نشستن بر کرسی ریاست دولت تأیید صلاحیت کرد که به قول هاشمی جلوه انتخابات را گرفته بود. هاشمی در تاریخ 18 تیر 68، نوشت: با آیت الله خامنه ای جلسه کوتاهی داشتیم... قرار شد به شورای نگهبان توصیه کنیم که تعداد بیشتری از نامزد های ریاست ...
مریم امیرجلالی عزادار شد
رفتم برای ابراز ارادتم به آقای علی نصیریان، برزو ارجمند و زیبا بروفه که بازیگر آن کار بودند کیک می پختم و می بردم. یک روز آقای نصیریان ازم پرسید چه شغلی داری که گفتم در انتشارات خوارزمی مشغولم که ایشان با هماهنگی آقای زرین پور روز بعد من را به لوکشن دعوت کردند و بعد از چند تمرین جلوی دوربین رفتم.
دو روایت از نحوه تشخیص پیکر شهیدان رجایی و باهنر / احراز هویت شهید رجایی از روی دندان
به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس ، روز هشتم شهریور 1360 در پی انفجار بمبی قوی که عامل نفوذی سازمان منافقین در دفتر نخست وزیری جاسازی کرده بود، شهیدان محمدجواد باهنر و محمدعلی رجایی به شهادت رسیدند. بر اثر انفجار بمب و شعاع آتش، پیکر دو شهید کاملا سوخته بود و اجساد شهدا قابل شناسایی نبود. مرتضی محمودی می گوید: روز هشتم شهریور 1360 حدود ظهر بود، روی فرش داخل لابی مجلس که در گوشه ای ...
لطفا نمک به زخم مردم نپاشید
کم اگر نمی توانید دردی دوا کنید، نمک به زخم مردم نپاشید! آن قدر در ذهنم درگیر واکاوی این صحنه شدم که من هم نتوانستم کمکی به پیرمرد کنم! نتوانستم بگویم من حساب می کنم و از این بابت حسابی از خودم دل گیر بودم. وارد داروخانه بعدی که شدم دوباره بیمار و دکتر داروسازی در حال تکرار صحنه چانه زنی بر سر قیمت بودند. این بار دیگر مکث نکردم جلو رفتم و گفتم هزینه دارو ها چقدر می شود؟ هم زمان کارتم را ...
حیات و ممات یک خانواده، در آئینه قتل ناموسی
تیر ماه سال نودو شش بود، چند ماهی بود بازپرس شده بودم. با کمتر از چهار سال سابقه قضائی و بیست و هفت سال سن، یکی از قدیمی ترین قضات دادسرای محل خدمتم بودم! ساعت یک بعد از نصف شب بود و تازه خوابیده بودم. رئیس پلیس آگاهی تماس گرفت. قبل از پاسخ دادن به تلفن معلوم بود مثل هر دو شب ...
کفیل نخست وزیری که نام فامیلش را تغییر داد
پوند تی ان تی و چند گرم منیزیم بهم ریخت و محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر رییس جمهور و نخست وزیر در جا به شهادت رسیدند و تیمسار هوشنگ وحید دستجردی رییس کل شهربانی کشور نیز بر اثر شدت جراحات وارده شش روز بعد در بیمارستان، جان به جان آفرین تسلیم کرد. به دنبال این اتفاق شورای موقت ریاست جمهوری با حضور رییس مجلس شورای اسلامی و رییس دیوان عالی کشور و بدون حضور نخست وزیر که در این حادثه به شهادت ...
اعتراف وحشتناک زن مشهدی به پرت کردن دختر 3 ساله اش از پشت بام طبقه چهارم
هایش را پاک کرد و ادامه داد: روز حادثه بهار در خواب بود، نگاهی به چهره زیبایش انداختم و بلافاصله او را به همان صورت خواب آلود در آغوش گرفتم و به پشت بام بردم!در یک لحظه او را از پشت بام طبقه چهارم به پایین پرت کردم و سپس از همان بالا به پیکر غرق در خون دختر کوچکم نگاهی انداختم که با همین یک نگاه، در یک لحظه دچار شوک شدم و از مرگ خودم ترسیدم چرا که قبل از آن تصمیم داشتم بعد از مرگ دخترم، خودم را نیز ...
تنها مادرشهید ژاپنی از لحظه درگذشت همسر ایرانی اش می گوید
هم رفت و به اهالی مسجد خبر داد. روز تشییع آقا مثل تشییع محمد بود. همه آمده بودند. پدران و مادران شهدا، اهالی محل و مسجد، بسیاری از افرادی که آقا از آن ها دستگیری کرده بود. مردم به قدری گل آورده بودند که دور تا دور مسجد پر شد و من تا آن روز این همه گل ندیده بودم. دلم گرفته بود. سلمان، بلقیس و نوه ها بودند، اما هیچ کس برای من جای خالی آقا را پر نمی کرد. سفارش های آخر او بیشتر در گوشم بود ...
جوان تهرانی برادر دوستش را کشت / قتل خونین در سناریوی چاقوی کشی مرگبار در جنوب تهران + عکس
قصابی به من حمله کرد و چند ضربه به من زد. وی ادامه داد :من که ترسیده بودم برای دفاع از خودم با چاقویی که همراه داشتم یک ضربه به سینه یاور زدم و گریختم. من به بیمارستان رفتم و تحت درمان قرار گرفتنم و معجزه آسا زنده ماندم و همان شب مخفیانه از ایران خارج شدم. تا اینکه خانواده ام با من تماس گرفتند و گفتند یاور کشته شده است و به خاطر خانواده ام به کشور بازگشتند و خودم را معرفی کردم. باور کنید ...
گفت وگوی خواندنی با ستاره اسبق فوتبال خوزستان
. من در آن مسابقات یک گل هم زدم و از همان مسابقات برای تیم ملی انتخاب شدم. من تنها شهرستانی ای بودم که به تیم ملی دعوت شدم. البته در حد تیم ملی نبودم ولی در حد خوزستان خوب بودم که در نهایت هم خط خوردم. بعد از آن شروع به کار کردن روی خودم کردم. یک زمین گله داری بود که گله دار دیوار کشیده بود و گله داری اش را می کرد. همه بچه ها تابستان ساعت 6 بعد از ظهر می آمدند ولی من ساعت 5 می رفتم و تمرین ...
روح شهید واسطه ازدواج دو جوان شد + عکس
فقط برای مادرشان تعریف کردم و گفتند حتما با کسی ازدواج می کنی که شهدا تاییدش کرده اند. بعد از ازدواج برایش تعریف کردم. غیر از شب بیست و سوم که باهم آنجا بودیم و نمی دانستیم، عید غدیر نان خامه ای و شربت آمده کردیم و بردیم سر مزار. آقانوید هم آن روز آمده بودند در کنار مزار. خودش در همان جلسه اول این را تعریف کرد که از آن نان خامه ای هم خورده بود و با پدر شهید رسول خلیلی صحبت کرده بود و پرسیده بود: پسر ...
توییت انصاف | به یاد عباس معروفی
که آثارشان در ایران غیرقابل چاپ بود خودش چندی قبل، درباره ی سرطانی که بالاخره او را از پای درآورد نوشته بود: اگر خوب شدم، داستان این غمباد را می نویسم که چگونه در گلوگاهم رشد کرد، فک و زبان و دندانم را خورد و بعد به مغزم فرو رفت. می نویسم که نسل های بعد بدانند چرا ما به این روز افتادیم. عباس معروفی را در نهایت غُصه کُشت. خودش پیش بینی اش را کرده بود انگار آن روز که نوشت: سیمین دانشور به من گفت ...
جزئیات حادثه مرگبار شوشتر
، از نجاتگران داوطلب هلال احمر که در این حادثه حضور داشت می گوید: تلخ ترین صحنه ای که در این حادثه دیدم جسد پسربچه 12 ساله ای بود که به خاطر کارکردن در این سن وسال جانش را از دست داده بود. نفسی تازه می کند و می گوید در طول 19 سال فعالیت داوطلبانه ام در هلال احمر صحنه های تصادف زیادی را دیده ام اما این حادثه، هم به جهت تعداد کشته ها و هم نوع کشته ها که همه از میان اقشار فرودست جامعه ...
دختر شجاع، سارقان حرفه ای را نقره داغ کرد+ گفتگو با سارق رابین هودی
از سهم اش پولی وسط می گذاشت که آن را بذل و بخشش می کردیم. اما ظاهرا یکی از شما مخالف این بذل و بخشش بود؟ بله. من بودم. آن روز هم داخل ماشین به بچه ها می گفتم که ما این همه استرس متحمل می شویم و با ریسک فراوان قدم در خانه ها می گذاریم و بعد به راحتی آن را بذل و بخشش می کنیم. می گفتم که دیگر مخالف این کار هستم اما دوستانم قبول نمی کردند. سر همین ماجرا هم بحث مان شد و ظاهرا یکی ...
شرح حالی از پیاده روی اربعین خانوادگی
همان لباس های طول روز و چادر مشکی به سر، یک گوشه خوابیدم. اصلا یادم نیامد که بند قنداق آورده ام تا رشته اتصال شبانه ام با مهدی باشد که غلتان غلتان در خواب دور نشود و کسی او را نبرد. نمی دانم چرا نگران علی نبودم. انگار دزد بچه های زیر یک سال را می برد و چهار ساله ها را نمی پسندد. شب های بعد بند قنداق را یادم آمد، اما احساس کردم لازم نیست این کار را بکنم. شاید احساس امنیت می کردم. شاید فضای نیمه خواب ...
لو رفتن رابطه سیاه عروس 16ساله با پسر جوان ! / سرنوشتی عبرت آموز
زندگی خسته شده بودم، احساس تنهایی و بی کسی به سراغم آمده بود، نمی توانستم خودم را به کاری مشغول کنم، نیاز به کسی داشتم که در کنارش احساس آرامش کنم این در حالی بود که از عزیز متنفر بودم، او هر کاری می کرد که دل مرا به دست آورد من هر روز از او دورتر می شدم. یک روز در مدرسه از طریق دوستانم و به پیشنهاد آنها برای اینکه از این حالت کسالت بار رها شوم با شبکه مجازی لاین آشنا شدم. ابتدا نمی ...
رجایی، رجای واثق ملت بود و باهنر، هنر همیشه جاودانه امت
هیجان داشتم. به هرحال برای من بسیار حادثه ی تلخی بود، یعنی شاید بتوانم بگویم تلخ ترین حادثه ای بود که تا آنروز من دیده بودم، زیرا حادثه ی هفت تیر که می توانست برای من تلخ تر باشد هنگامی اتفاق افتاده بود که من آن روز بیهوش بودم و نمی فهمیدم، بعد تدریجاً با این حادثه ذره ذره آشنا شدم و اطلاع پیدا کردم، اما این حادثه ی ناگهانی به خصوص بعد از حادثه ی هفت تیر برای من شاید تلخ ترین حادثه ای بود که تا آن روز ...
شهادتم، سرمایه گذاری برای انقلاب است!
پیکر او بپردازد. او بعدها خاطره تلخ آن روز را به شرح ذیل واگویه کرد: حدود ساعت 3بعدازظهر یکشنبه بود که در سازمان اوقاف نشسته بودم و مشغول کار بودم که ناگهان صدای انفجار مهیبی را شنیدم! به یکی، دو جا تلفن زدم و معلوم شد که انفجار در ساختمان دفتر نخست وزیری رخ داده است. سریع خود را به آنجا رساندم و دیدم که در اتاق جلسه شهید رجایی و شهید باهنر و عده ای دیگر، انفجار وحشتناکی رخ داده است! کسی خبر ...
چرا امام اجازه نداد پرونده صادق طباطبایی سیاسی شود؟/ ری شهری: من از این موضوع عصبانی شدم،اما بعدا فهمیدم ...
پرونده به شورا منتقل شود . من با عصبانیت پرسیدم : چرا؟ پاسخ دادند که حاج احمدآقا تماس گرفته که این پرونده باید بهتر رسیدگی شود. من در حالی که به شدت عصبانی بودم ، گفتم : آقای صانعی ، فرستادن این پرونده به شورای عالی قضایی ، روسیاهی دنیا و آخرت برای آن شوراست ، چرا نمی گذارید به این پرونده رسیدگی کنیم ؟! فردای آن روز یا دو روز بعد حاج احمد آقا با من تماس گرفت ...
کتاب هایی که شهید باهنر بدون دخالت رژیم پهلوی نوشت
جمهور شده بود و مرحوم شهید باهنر نخست وزیر، من می دیدم که گویا هنوز او نخست وزیر است و چه قدر از کارهایی را که شهید باهنر باید انجام می داد، در حالی که هنوز گرم کار و آشنایی به کار جدید نخست وزیری نشده بود، تمام این کارها را مرحوم شهید رجایی انجام می داد و خود ایشان مسائل را هنوز رتق و فتق می کرد و به همین دلیل هر وقتی از شبانه روز شما تلفن می کردید، این آدم حضور داشت و مشغول کار بود. ...
خیانت عروس 14 ساله قبل از ازدواج با داماد خیانتکار
شدم و با پیگیری و کنجکاوی که در گوشی صابر کردم فهمیدم با دخترهای دیگه هم در رابطه هست وقتی بهش گفتم و معترض شدم او هم قبول کرد که این کار رو کرده و بابتش عذر خواهی کرد ولی من هر کاری می کردم دیگه نمیتوانستم مثل قبل به او علاقه داشته باشم . صابر متوجه تغییر رفتارم شده بود و بجای اینکه جبران کند از من دور شد و رابطه ما هر روز سردتر می شد در حدی که در هفته شاید کمتر از 2 یا 3 ساعت همدیگه ...
روایت نفوذ و تکثیر کشمیری ها
دگی می کرد، اما فیلمش جهان را تکان می دهد. من با تحقیقاتی که داشتم و فیلم ها و مستندهایی که در این باره دیدم، تصمیم به ساخت سریال گرفتم اما به سازمان صدا و سیما گفتم اگر گریم و کاراکترهای شخصیت هایی همچون شهیدرجایی، شهید باهنر، شهید بهشتی، مرحوم هاشمی رفسنجانی و رهبر معظم انقلاب در این مجموعه، درست درنیاید این سریال را نمی سازم. چرا باید هزینه بیت المال و وقت خودمان را صرف کنیم بعد بگویند این مج ...
بررسی صدا و تصویر آدم ربا را گرفتار کرد
. متهم صبح دیروز در دادسرای امور جنایی تهران وقتی با مدارک و دلایل روبه رو شد به جرم خود اعتراف کرد. او گفت: مدتی بود با شاکی اختلاف داشتم و از طرفی هم متوجه شدم او پشت سر من بدگویی می کند و به خواهر فحاشی کرده است. عصبانی شدم و برای اینکه او را بترسانم، روز حادثه به بهانه صحبت به محل قرار کشاندمش. من فقط می خواستم از او زهرچشم بگیرم و بترسانمش، اصلاً قصد آدم ربایی نداشتم و الان هم پشیمان هستم. ...
جوان 31ساله همه معصومین را زیارت کرد+عکس
خبردار شده بودند. ساعت 8 شب بود که همسرشان به من زنگ زد و گفت ما داریم می آییم منزلتان. این را که گفت و قطع کرد؛ از آن حالت آشفته شان من همه چیز را فهمیدم و گفتم آقانوید شهید شده! آقاسید هم از طریق دوستانشان مطلع شده بودند. سه چهار روز آخر آنقدر حالم منقلب بود و از خبرهای ضد و نقیض خسته شده بودم که چله زیارت عاشورا به روش آیت الله حق شناس که خیلی طولانی است را گرفتم و روزی دو باز آن را می خواندم و خدا ...
یک روایت معتبر درباره انفجار دفتر نخست وزیری
امام خمینی برخی از بخش های جذاب این کتاب خلاصه و خاص است. در بخشی از کتاب روایتی عجیب از همسر شهید باهنر نقل شده است: آن روز همه با منافقین دست به یکی کرده بودند. آتش نشانی بار اول آمد و شلنگ ها را باز کرد و گفت آب نداریم. بار دوم آمد و گفت شلنگ ها سوراخ است. بار سوم که همه ساختمان سوخت و خراب شد، آمد و آب پاشی کرد روز نهم شهریور روزنامه اطلاعات شهدای حادثه را اعلام می کند: شهید رجایی ...
قامت این افراد برای ما خم می شود / شغلی سخت با درآمد کم
...، ظرف خالی را به خیابان انداخت و سیگار روشن کرد. نزدیکش شدم و به او گفتم که چرا این کار را انجام دادی؟ گفت: مگه به کسی مربوط میشه؟ این همه شهرداری داره پول میگیره که کوچه هارو تمیز کنه دیگه. این کسیم که برای نظافت میاد داره وظیفشو انجام میده. یعنی داره پول میگیره که اینارو از روی زمین برداره. منم نندازم دیگران میندازن، حالا به حال تو چه فرقی میکنه؟ حامی رفتگرایی؟ این حرف هارا می زد و سیگار می ...
مهرعلیزاده، انتخاب اشتباه خاتمی بود/ 20 روز در فشافویه زندانی شدم!
آن در زمان مصطفی هاشمی طبا رقم خورد. مهم ترین اتفاقی که طی 26 سال حضورتان در کمیته المپیک رقم خورد، چه بود؟ غفوری فرد یک روز تمام روسای فدراسیون ورزشی را در مجموعه ورزشی انقلاب فراخواند و به آن ها اعلام کرد صورت جلسه ای نوشته و هاشمی طبا حذف شود. آن جا رفتیم و صورت جلسه مربوطه تهیه شد و شخصا آن جا حضور داشتم. به بنده گفتند نامه را امضاء کن، اما بنده نوشتم: بسمه تعالی، جناب ...