خاطرۀ اخوان از ملاقاتِ شهریار روی تخت بیمارستان
سایر منابع:
سایر خبرها
هندسه زندگی یک ریاضی دان
/ که عطایت به لقایت دادیم چو دیدیم عطای تو وزیر. بعد از اینکه حکمت11 حقوق ما را نداد، این شعر را گفتم. به او هم خیلی برخورد. علتش هم این بود که برادرش با من خیلی دوست بود و خودش هم به من محبت می کرد. شعر را به دکتر سنجابی دادم که رئیس تعلیمات عالیه بود. او هم آن را برد و به دست خودش داد. خیلی به او برخورد. این را گفتم و به نظام وظیفه رفتم. بعد از آنکه از نظام وظیفه آمدم، به برادرش که بعد استاد ...
قاسمپور: فوتبال ما مربی جنتلمن لازم ندارد
.... متاسفانه شرایط این طور شده است. دوستان ما می گویند وارد فوتبال شوید و اجازه ندهید غیرفوتبالی ها وارد شوند اما ما به فوتبال بیاییم که چه بشود؟ چه چیزی را درست کنیم؟ وقتی که بسیاری می آیند و کارها را خراب می کنند ما چه کنیم؟ من 50 سال در فوتبال بودم و هیچ کس نمی تواند مدرکی بیاورد که من بازیکن سفارشی آورده ام، از کسی پول گرفته ام و فرزندش را آورده ام و یا دلالی بیاورد که من پول یا بازیکن به او ...
ترسناک ترین دزدی 60ثانیه ای در پایتخت
که به شیوه خفه کردن دست به دزدی می زنم. شاکی ها هم مرا شناسایی کردند. با اینکه در سرقت ها ماسک داشتم، باز هم مرا شناختند. چون من به خاطر ورزشکار بودنم، چهره و اندامم متفاوت است. با همدستت چطور آشنا شدی؟ او 18 ساله و هم محلی من است. برای سرقت ها نیاز به یک موتور داشتم. برای همین به او گفتم بیا و مرا همراهی کن. از هر سرقت هم پول خوبی گیرت می آید. لازم هم نیست که خودت کاری کنی. فقط با موتور بیا. او هم قبول کرد. پ ...
مسیج تسلیت اربعین حسینی 1401 + عکس نوشته و شعر
نگران می ریزد راه بگشای که بانوی حرم می آید سوز هجر است که از قدکمان می ریزد اربعین، با بوی خون در مشام و آبله در پا، رسیده است تا بگوید همه اتفاقات سرخ، در راستای شکیبایی زینب (علیها السلام) بود. اربعین حسینی تسلیت باد به کربلای تو یک کاروان دل آوردم امانتی که تو دادی به منزل آوردم هزار بار به دریای غم فرو رفتم ...
کشف کودتای نقاب به روایت رهبر انقلاب
الرحمن الرحیم : ماجرای اطلاع من از کودتایی که در پایگاه شهید نوژه قرار بود اتفاق بیفتد، به این شکل بود که شبی حدود اذان صبح ، دیدم که درب منزل ما را می زنند، به شدت هم می زدند، من از خواب بیدار شدم ، رفتم دیدم آقای مقدم است ، می گوید که یک ارتشی آمده و می گوید با شما یک کار واجب دارد. گفتم : کجا است ؟ گفتند: در اتاق نشسته . داخل اتاق پاسدارها شدم ، دیدم شخصی دمِ در تکیه داده به دیوار، کِسل و ...
27 شهریور با یاد شهریار؛ روز ملی شعر
من رمیده بودند کس با دل من سخن نمیگفت— گوئی که مرا ندیده بودند ای وای چه بی وفاست دنیا آنجا گل وحشی یی به صحرا—– دیدم به نسیم کام راند هی چادر برگش از سر دوش—- می افتاد و باز می کشاند با شعر نگاه خود به گوشش—– طوری که نسیم هم نداند گفتم گل من مرا زخود راند چون دود معلق از دو سو بید—– آئینه آب می درخشید ماه از فلک کبود ناگاه—– سیماب به سبز ...
ماجرای آشنایی آیت الله خامنه ای با شهریار/ استاد را ملامت می کردند که برای انقلاب دل نسوزان!
! من خبر داشتم در همان اوقاتی که شهریار برای انقلاب می سرود، یک عده از روشنفکران وابسته به رژیم گذشته که با او سابقه دوستی داشتند، مرتب فشار می آوردند، نامه برایش می نوشتند و شعر در هجوش می گفتند. حتی اطلاع داشتم که رفته بودند و او را ملامت کرده بودند که تو چرا برای انقلاب اسلامی، این طور دل می سوزانی!؟ و او مثل کوه ایستاده بود. من حقیقتاً تعجب می کردم. من بعضی از کسانی را که به ...
ترک مواد سخت بود؛ اما شد
. شاید هم حق داشتم. چه می دانستم؟ یک بچه ی چهارده ساله چه می دانست خوب و بد چیست؟ خیلی طول نکشید که پایم به بساط مشروب خوری باز شد. با بچه های همسن و سال خودم مشروب می خوردیم و بی خیال بودیم. جیب هایم همیشه پر از پول بود و به خاطر همین همه دورم را گرفته بودند... هفده ساله بودم و بساط مشروب خوری همچنان ادامه داشت. در یکی از همین محفل ها برای اولین بار تریاک کشیدم. روی ابرها راه می رفتم ...
# پرسه در فضای مجازی
/> فاطمه پورنخعی: خانومه از آلمان استوری گذاشته بود خجالت نکشیدین رفتین اربعین پول ریختین تو جیب عربایی که 8 سال مارو کشتن. منم گفتم اونوقت بریم آلمانی که بمب شیمیایی داد به صدام بندازه رو جوونامون مشکلی نداره؟! نمی دونم چرا بلاکم کرد.
شعر شهریار خواص پسند و عامه فهم است
ادبی و ملی شهریار سخن بگویم اندکی درباره روحیات شخصی او حرف می زنم. به گفته حداد عادل شعر شهریار دلنشین، صمیمی و ساده است و به همین دلیل شعر فارسی او در همه ایران زبانزد است. شعر علی ای همای رحمت نمونه ای از شعری است که در تاریخ معاصر ایران مانند آن را نداریم که یک شاعر در دوره حیاتش شعری از آن بدین گستردگی رواج یافته باشد. من نخستین بار که این شعر را در تهران شنیدم 10 ساله بودم و با ...
ستارگان انقلابی آسمان شعر و ادب
کامران پورعباس به مناسبت روز شعر و ادب پارسی یادی می نماییم از برخی شاعران و ادیبان شهید و انقلابی که عندلیبان عاشق و خوش الحان و گل های خوش عطر و دیده نوازِ بوستان شعر وادب و ستارگان پرنور و درخشان آسمان ایثار، فرهیختگی، فرهمندی و فرزانگی هستند. علاوه بر شهدای این عرصه، یادی هم می نماییم از استاد شهریار که این روز مزین به نام او است و شاعر و ادیبی مؤمن، خداجو، اهل بیتی ...
فتح خون آوینی به روایت میرشکاک/ عشق به حسین (ع) امری ازلی و ابدی است
.... ما در احادیث داریم هنگامی که هابیل به دست برادرش شهید می شود، فوراً ماجرای کربلا را نشانش می دهند. می بینیم که این رشته از همان آغاز داستان بشریت شروع شده است. یعنی هرکسی مظلوم کشته شود، در این راستاست. مطلع، خود امام حسین (ع) است. مبدأ هم آقا است. پیغمبر (ص) می گوید: من پیغمبر بودم و آدم بین آب و گل بود. یعنی نسبت آقا رسول الله (ص) به آدم نسبت ابوت است و بر آدم تقدم دارد. آن وقت او که بر آدم ...
شعر شهریار خواص پسند و عامه فهم است
شعر شهریار در روشن ترین وجه آن دیده می شود. به گفته حداد عادل شعر شهریار دلنشین، صمیمی و ساده است و به همین دلیل شعر فارسی او در همه ایران زبانزد است. شعر علی ای همای رحمت نمونه ای از شعری است که در تاریخ معاصر ایران مانند آن را نداریم که یک شاعر در دوره حیاتش شعری از آن بدین گستردگی رواج یافته باشد. من نخستین بار که این شعر را در تهران شنیدم 10 ساله بودم و با گذشت 68 سال از آن دوران ...
خفت گیری را در اینستاگرام آموزش دیدم!
مجرم سابقه دار که با همدستی یکی از دوستانش دست به خفت گیری های سریالی می زد پس از دستگیری گفت شیوه سرقت را از اینستاگرام آموزش دیده است. چندی قبل خانم معلم جوانی در یکی از خیابان های شمال تهران وحشت زده به اداره پلیس رفت و از دو سارق موتورسوار به اتهام سرقت کیف دستی و اموال باارزشش شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: ساعتی قبل از خانه ام بیرون آمدم تا برای انجام کاری به مدرسه ای که در ...
تو هم تجربه کن
. چه حس خوبی. چقدر دلم برای خودم می سوخت. حالا شبها با خونواده حرف می زنم. با بچه ها بیشتر بازی می کنم. کتاب می خونم و می خوابم. فرداش زودتر بیدار میشم. سرحال ترم. امیدوارتر و سرزنده تر. اخبار منفی رو کمتر می شنوم. برنامه ریزی بهتری دارم. به گلهای باغچه آب می دم، گل باغچه رو هم می زنم. و حالا می بینم که ما داریم از اصل خودمون روز به روز دورتر می شیم. فضای مجازی ما رو از خودمون دور می کنه، از خدا، از خونواده، و از ریشه هامون. فهمیدم که دنیا بدون فضای مجازی، بدون اینستاگرام، واتساپ، تلگرام، و حتی موبایل خیلی آرومتر و هماهنگ تره. تو هم تجربه کن. ...
روایتی از کاروان کربلایی که حتی تو شرایط سخت هم تعطیل نشد
دیگه از اصفهان و شهرای دیگه هم اونجا بودن. دو ساعتی اونجا موندیم. عجب زیارتی بود. ما بودیم و خدا و آقا اباعبدالله. دل به دلدار رسید. جانم ابالفضل یک لحظه چشم هایم را بستم و برگشتم به دهه هشتاد و خودم را نشاندم جای حاج رسولان. همه جا گلوله بود و صدای سربازان آمریکایی مست و آن بالا، یک گنبد که پرچم سرخش هنوز عطر هل من ناصراً ینصرنا می داد، و من غریبی دور از وطن؛ آیا می رفتم یا ...
قیمت میلیونی کتاب خاطرات سایه
خانوم ، مادر شهریار باز می کرد. خانوم، مادر شهریار پیرزن خیلی خوب، نجیب، مهربان و ساده ای بود. این اواخر دیگه از من رو نمی گرفت ... فارسی هم صحبت نمی کرد، فقط ترکی حرف می زد، شاید چند کلمه فارسی ازش شنیدم. پسرشو هم شهریار صدا می زد، مثل زن من که به من میگه سایه ... اوایل که می رفتم خونه شهریار خودشو از پشت در کنار می کشید که من نبینمش چون چادر سرش نبود. یه جور خودشو کنار می کشید که مثلا من که نامحرم ...
محفل شعرخوانی اربعین لاله ها درآبدانان برگزار شد
به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان ایلام، همزمان با فرارسیدن اربعین حسینی، محفل شعرخوانی اربعین لاله ها با مشارکت محفل ادبی کتابخانه امیرکبیر و اداره کتابخانه های عمومی شهرستان آبدانان، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، کانون بسیج هنرمندان سپاه ناحیه آبدانان و موسسه فرهنگی هنری گل بابونه بهار با حضور مسئولان ادارات و نهادها و جمعی از علاقمندان به شعر آئینی در سالن اداره فرهنگ و ...
تفال به حافظ امروز یکشنبه 27 شهریورماه 1401
ایمان که می برد محراب ابروی تو حضور نماز من گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق غماز بود اشک و عیان کرد راز من مست است یار و یاد حریفان نمی کند ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من یا رب کی آن صبا بوزد کز نسیم آن گردد شمامه کرمش کارساز من نقشی بر آب می زنم از گریه حالیا تا کی شود قرین حقیقت مجاز من بر خود چو شمع خنده زنان گریه می کنم تا با تو سنگ دل چه کند سوز و ساز من زاهد چو از نماز تو کاری نمی رود هم مستی ...
روز شعر و ادب پارسی؛ روزی برای ارج نهادن به مقام شعر و شاعری
که منع جوانان کند ز می تا بود خود سبو کش میخانه تو بود خوان نعیم و خرمن انبوه نه سپهر ته سفره خوار ریزش انبانه تو بود تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل هر جا گذشت جلوه جانانه ی تو بود دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو مرغان باغ را به لب افسانه تو بود هدهد گرفت رشته صحبت به دلکشی بازش سخن ز زلف تو و شانه تو بود برخاست مرغ همتم از تنگنای خاک ...
اشعار شهریار تابلوی زیبای نقاشی است/ وفور تصاویر فراواقع گرایانه در دیوان بهجت تبریزی
در شعر شهریار وجود دارد؟ تصاویر فراواقع گرایانه در جا ی جای دیوان شهریار دیده می شود؛ چه آنجا که طبیعت را توصیف می کند و چه آنجا که یار خویش را. دوش در خواب من آن لاله عذار آمده بود شاهد عشق و شبابم به کنار آمده بود در کهن گلشن طوفانزده خاطر من چمن پرسمن تازه بهار آمده بود سوسنستان که هم آهنگ صبا می رقصید غرق بوی گل و غوغای هزار آمده بود تابلوی دلفریب رقص مستانه ...
خوشا به حال شما که شاعری بلدید
...! شهریار این شعر را خواند: علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایه هما را و... آیت الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند: وقتی شعر شهریار تمام شد از خواب بیدار شدم چون من شهریار را ندیده بودم. فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست؟ گفتند: شاعری است که در تبریز زندگی می کند. گفتم: از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید. چند روز بعد شهریار ...
نقش موثر جهاد فرهنگی شاعران آیینی در دفاع از اسلام
...: حرکت دوم، حرکت تنزیهی بود که بعد از حرکت حذفی که پیامبر اکرم (ص) شعرای عصر جاهلی را کنار زد، آن ها به معلقات سبعه خودشان می نازیدند و وقتی با آیات نورانی قرآن رو به رو شدند، نظرشان این بود که این هم شعر هست و هم نیست؛ یک نوع شعر تازه است. مثل برداشت خود ما در 60-70 سال پیش زمانی که شعر آزاد و نیمایی آمده بود؛ آن ها سعی می کردند متن وحیانی قرآن را به عنوان یک متن منظوم و شعری جا بیاندازند؛ هدف ...
پویش قدم زدن در مسیر اربعین به نیابت از مادران جامانده
که را بخواهد عقیم (نازا) می گرداند. حالا اگر خدا برای تو اینطور مقدر کرده باشد که پسر به دنیا بیاوری تا تقویت کننده جامعه شیعه امیرالمومنین(ع) باشد، باز هم پسر دوست نداری؟ غافلگیر شد. گفت: تا حالا اینطور به این ماجرا نگاه نکرده بودم. دوباره گفتم: اگر قرار باشد یکی از آن 313 یار خاص امام زمان(عج)، همان پسر چهارمی تو باشد، باز هم دلت نمی خواهد پسر به دنیا بیاوری؟ با حالت خاصی گفت: چرا ...
حضور پدرم را در زندگی حس می کنم
بچه بر بیایم. تا 4 سال سیاهم را از تن در نیاوردم و در هیچ مجلس شادی شرکت نکردم. بعد از فیروز، دست و دلم به هیچ چیز نمی رفت. .. تا این که بعد از گذشت 4 سال، یک شب او را در خواب دیدم. پرسید: چرا ناراحتی؟ گفتم: بعد از تو با این سه تا بچه چکار کنم؟ از پس مشکلات بر نمی آیم. گفت بلند شو! من با آقا امام زمان آمده ام. به ایشان هر چه می خواهی بگو و هر چیزی می خواهی از او طلب کن. یکباره کل خانه ...
تبریز، بیر سئویم لی درد دیر/ شهریار برای مخالفانش هم انکارناپذیر است
اردشیر رستمی نام آشنایی که تصویر خیال و واقعیت را برای مخاطبانش طی این سال ها به هم نزدیک کرده، از جمله همان افرادی است که اگر ساعت ها پای سخنش بنشینی، گذر زمان را به لحاظ کمّی حس نخواهی کرد. رستمی هنرمندی است که نه تنها کلامش جملات را روح نواز و زنده می کند، بلکه آثار خلق شده توسط او نیز چه بر روی بوم و کاغذ باشد و چه قلمی در میان کتاب، از طبع بلندش جانی دوباره می گیرند. سخن گفتن از آثار ادبی، کاریکاتور، ط ...
شاخصه هایی که شهریار را ستاره درخشان آسمان شعر و ادب کرد
با علوم جدید آشنا شود. وی با اشاره به ارادت استاد شهریار به مقام پدر در اشعارش، بیان کرد: یکی از سروده های شهریار برای پدر بزرگوارش چنین آغاز می شود: دیدی منت گذاشته ام بی پسر، پدر رفتی تو هم گذاشتیم بی پدر، پدر ای جان سپرده در وطن خویشتن غریب وی مانده با همه پدری بی پسر، پدر گفتم عصای دست تو باشم، ولی چه سود پایم به گل فرو شده، خاکم به سر، پدر ...
آرزویی که در اربعین مستجاب شد!
. کلا هم نامنظم زنگ می زد که ما نگران نشویم. هیچ وقت هم من نگران نشده بودم چون همیشه پیش از اینکه دیر شود، زنگ می زد. آن روز گفت: کار دارم و نمی توانم تماس بگیرم. گفتم: نه! یک هفته خیلی دیر است، ما دلتنگ می شویم. زودتر زنگ بزنید. در این هفته هم من دلشوره بی سابقه ای داشتم. به هر بهانه ای گریه می کردم. پدر مادرهایمان هم اطلاع نداشتند او سوریه است. مادرم که آمده بود پیش ما فقط می دانست همسرم ...
راز شهید مصطفایی برای عاقبت بخیری اش
...، سوریه و کربلا رفته بودند. ما یک خانواده مرفهی هم نیستیم بلکه یک خانواده معمولی هستیم، ولی همه این ها از بر کت برادرم بوده است. خاطرات 1. شماره ای که تنها یک نشانه بود من 20 سال پیش خواب برادرم را دیدم و در خواب دیدم که از کنار کوچه ای رد می شود و من با تعجب به او گفتم: شما اینجا هستی؟ مادر خیلی دلتنگ تو است. چرا سری به ما نمی زنی؟ محمدحسین به من گفت ...
روایتی متفاوت از تنها کمپ ترک اعتیاد زنان شمال غرب در تبریز/ بازگشت به زندگی در باغ فرشته
...، یکی از خانم های ساکن باغ فرشته می گوید اردکمان به انسان ها عادت دارد و اصلا ازش نترسید. از گروه جدا شده و چرخی در اطراف باغ فرشته می زنم، دور تا دور باغ را اتاق های یکسره ای ساخته اند که یکی از این خانه ها خوابگاه و مابقی کارگاه های مهارت آموزی اعم از خیاطی، سازه های دستی و فرشبافی است و یک طرف دیگر باغ نیز محیطی بسته برای پرورش گل و گیاه و پرندگان است. تعدادی از دختران و ...