رضا کیانیان: 300 هزار تومان دستمزد خواستم ندادند
سایر منابع:
سایر خبرها
بیژن جزنی کسب وکار را دوست داشت
هارون یشایایی در این مراسم از حاضران پرسید: می دانید من از کی وارد کار سینما شدم و رنگی شدم؟ همه با سکوت خواستند خودش روایت کند که گفت: کار سینمایی من از جای عجیبی شروع شد. ما دو نفر بودیم، من و بیژن جزنی بعد از کودتای 28 مرداد در زندان با هم آشنا شدیم و فرصت پیش آمد دیپلم گرفتیم و به دانشگاه رفتیم. من برای بیژن احترام زیادی قائل هستم. ازآنجایی که او بیشتر نقاش بود ما یک دفتر کوچک گرفتیم و کار ...
اسپرسو با رضاشاه
یک ساکن آپارتمانی فسقلی و دود گرفته حیرت انگیز و سحر کننده بود آراسته شده بودند وارد دفتر خود سلیمان خان بهبودی شدم که با یک میز اعلای لهستانی و تعدادی مبل و صندلی انتظار که آشکارا اعیانی بودند تزئین شده بود. از فرط کنجکاوی و البته حیرانی چشمانم به دنبال هر چبز بدیع و کمیابی چنان صدو هشتاد و سیصد و شصت درجه میچرخید که احتمال داشت لوچ و کور به دنیای خود باز گردم. بهبودی پشت میز کارش نشست ...
خاطرات محافظ بوشهری امام(ره)/ وقتی امام هندوانه را با نمک می خورد
ناراحتید؟ ابتدا از جواب دادن امتناع ورزیدند اما با اسرار گفت وقتی وارد شدم ملاحضه کردم امام دارد نصف هندوانه که جلوش بود می خورد گفتم از این هندوانه که می خورید تکه ای به من نیز بدهید امام فرمودند: سهمیه شما در یخچال است، و نصف دیگر هندوانه که معلوم بود هندوانه ای کوچک بوده برای من آوردند بسیار شیرین بود بعد که امام تمام شدند از ته مانده هندوانه برای تبرک برداشتم و خوردم تا بسیار شور است سوأل نمودم و ...
چریک و متدین و بازاری همه مشتاق منبر آقا بودند
آقای خامنه ای درس ها را ضبط می کردند، ولی به دفتر من خیلی توجه نشان می دادند و خیلی از یادداشت های منظم من استقبال می کردند. یک شب به من گفتند: تو باید در جمع صحبت کنی و تفسیر را ادامه دهی و من شروع کردم به صحبت کردن! این جلسه تفسیر طولانی شد و من خیلی انس پیدا کردم با آقای خامنه ای. خانه آقای خامنه ای در کوچه سرشور بود. کوچه فریدون که منزل ما هم بود، آخر کوچه سرشور بود. معمولاً خود آقای خامنه ای ...
شیوه عجیب احمدی نژاد برای دور زدن تحریم ها
عنوان نمی شود. آن دو نفر هم کاغذبه دست می آیند و در دفتر رئیس کل می نشینند که پول را بگیرند. مظاهری به آن دو می گوید باید با آقای احمدی نژاد صحبت کنم، شما تشریف ببرید تا با آقای رئیس جمهور صحبت کنم بعد خبر دهم. مظاهری در دیدار با احمدی نژاد می گوید: روشن نیست که این روش ها برای دور زدن تحریم ها کارساز باشد. این اقدام نیازمند قانون است. برای این پرداخت ها، علاوه بر موضوع پرداخت ، باید ...
معتمدِ محله ما
به من. با خوشحالی یکی از فرم ها را به دستش دادم و فرم دوم را روی کفه ترازویش گذاشتم و گفتم: بی زحمت این یکی را هم بدهید یکی از دوستانتان پر کند تا دیگر مزاحم نشوم آه سردی کشید و حرفی نزد. بله این طوری بود که آقا قندعلی و دوستش آقامراد معرف من شدند و من رفتم جبهه. اما دست روزگار، بازی دیگری برای من تدارک دیده بود. سال ها بعد که من جوانی متین و سر به راه شدم به همراه پدر و مادرم بار دیگر مزاحم آقا قندعلی شدم، اما این بار می خواستم مرا به غلامی قبول کند و دامادش بشوم حالا شما فکرش را بکنید که در جلسه خواستگاری چه گذشت...... کد خبر 639436 ...
در حلقه لشکر فرشتگان
بعد از چند دقیقه که آقا دست تکان دادند و روی سجاده شان نشستند، شعاری بین بچه ها پا گرفت و تکرار شد. این همه لشکر آمده...به عشق رهبر آمده... با شنیدن اسم لشکر عبارت آشنای لشکر فرشته ها به ذهنم متبادر شد و پشیمان شدم از آن که گفتم: حسینیه گلستان شده. چرا که حسینیه با این لشکر فرشته ها بیشتر حال و هوای عرشی گرفته بود. صدای بهشتی اذان پسربچه ای که جلوی صف ها ایستاده بود، این شباهت را بیشتر ...
قشون کشی مهر مادری به پشت خطوط دشمن
درباره ژاله صامتی هم می گوید: خانم صامتی واقعا بسیارمهربان و باعاطفه هستند و همان بازیگری بودند که این فیلم می خواست. انتخاب خانم عاج بسیار عالی بود. عبداللهی در ادامه اشاره می کند که سه چهار بار هم سر صحنه فیلمبرداری رفته و بازی صامتی در نقش خودش را از نزدیک دیده: سکانس باران شبانه، سکانس سنگ اندازی منافقین، سکانسی که ثریا مادران سالمند را برای استقرار در کمپ راهنمایی می کند و... از جمله صحنه هایی بود که در پشت صحنه آنها حضور داشتم و با بازی خوب خانم صامتی تحت تاثیر قرار گرفتم. روزنامه جام جم ...
خاطره صهبا از روز صورتی در بیت رهبری/ وقتی آقا اومد همه به جای صلوات جیغ کشیدیم
.... وقتی که پدرم از سر کار آمد خونه و بعد ناهار به من گفت قرار است به یک مهمانی خیلی خاص بروم؛ من تعجب کردم و گفتم چه مهمانی است و کجا قرار است برویم؟ که پدرم گفت قرار است بروی پیش مرجع تقلیدت. قبل از این اتفاق، اولین پنجشنبه ماه رجب که شب آرزوها است را روزه گرفته بودم. من آن شب هنگام افطار با خود می گفتم که چه می شود بتوانم مرجع تقلیدم را از نزدیک ببینم تا اینکه پدرم آن روز به من خبر ...
مسعود هاشمی نژاد: کت چرمی شباهتی به مرد بازنده ندارد/ حسین میرزامحمدی: روایتگری و قصه گویی برایم اهمیت ...
مسائل اجتماعی و باند مواد مخدری است که با آن درگیر می شود. علی رغم سفر بیرونی، کاراکتر فیلم سفر درونی هم دارد و ما قرار بود قهرمانی بسازیم که عکس العمل های بیرونی چندانی نداشت. سارا حاتمی (بازیگر) در ادامه اظهار داشت: این دومین ایفای نقش من بعد از زخم کاری بوده است. تک تک عوامل برای رسیدن به نقش خیلی به من کمک کردند، در زمان پیش تولید ما کارهای زیادی برای نزدیک شدن به نقش انجام دادیم ...
این فیلم بخشی از قصه زندگی آقای نصیریان است
است و از دیرباز همه این را می دانند. وی درباره چالش ها و دلگرمی کار با آقای نصیریان نیز گفت: زمانی که آقای نصیریان قرار بود در خدمتشان باشیم در سال 1399 پروانه ساخت گرفتیم 1400 شروع شد و به جشنواره پارسال نرسید و این یک سال روی صدا و موسیقی و ... کار کردیم. آقای نصیریان بسیار کمک من کرده اند به خصوص در شعر هایی که در فیلم می خوانند. گل سفیدی خاطر نشان کرد: زمانی که فیلمنامه به ...
خاطرات یک مبارز سیاسی از روزهای انقلاب (1)
...؛ آنهایی که روزگار خوش جوانیشان را صرف مبارزه با طاغوت و ظلم کردند و امروز سینه آنها پر از خاطرات تلخ و شیرین از روزگار پرهیاهوی ایران اسلامی است. در آستانه چهل وچهارمین سال پیروزی انقلاب اسلامی در دفتر خبرگزاری میزبان حاج اکبر تگریان شدیم تا وقایع روزهای داغ و پرشور انقلاب اسلامی را از زبان او بشنویم. آنچه در ادامه می خوانید بخش اول گفت وگو با این مبارز قدیمی است که سابقه حضور در جبهه های ...
برای کودتا و جنایت برای تحریم و رذالت
ندارم که سرتا پای ان سیاست زدایی از همه چی بود اما ریکشن فردی که مدعی مردمی و انسانی بودن است خیلی از ان سروده وحشتناک تر است این جمله که "ما بردیم" یعنی همه انچه تا الان می گفتم پوچ بود اما چرا؟ زن بایدن رئیس جمهور وقت امریکا که کشور تو را در شدیدترین تحریم ها قرار داده است و رسما بن سلمان را سفید شویی کرد و او را به خاطر قتل دهشتناک خاشقچی نه تنها تحریم نکرده اند بلکه در مقابل گسترش ...
رمز و راز شهید شدن از زبان جانباز دفاع مقدس
مانند من مجروح نشده است. از او علت آن را پرسیدم و به من پاسخ داد نحوه مجروحیت من این گونه بود که من خودم آرزو کردم مجروح شوم و مجروح شدم، اما تابه حال پیش نیامده است که کسی خودش بخواهد و مجروح شود. آن موقع من به او گفتم من هم خودم خواستم و مجروح شدم. تاج دولتی ادامه داد: آن روز صبح، جایی که من مجروح شدم، به من گفتند یک نفر اینجا مجروح شده است. ترکش به دستش خورد و قطع شد، من از ذهنم گذشت ...
در این هیئت دختران آزادند/ این بانوی ایرانی با عمل جذب می کند نه با زبان!
هرچه سوال دارد را رو در رو بپرسد. بعد از چند روز استاد به من پیام دادند که مونیکا والنسیا و من کاراکاس هستم و شش ساعت فاصله زمانی بین مان است و با صحبت تلفنی قرار شد که مونیکا یک روز به کاراکاس بیاید، اما تو با او چه کار کردی؟ مونیکا خیلی شیفته شماست و سر و ته همه حرف هاش به شما می رسد! *چون تو مسلمان هستی، می خواهم مسلمان شوم! بعد از اینکه مونیکا، جناب شیخ سهیل را دید همان یک ...
سفرش کوتاه بود و 22 بهمن به شهادت ر سید
کار در قنادی سیدمحمد موسوی متولد پنجم فروردین ماه سال 1341 و اهل یکی از محله های جنوبی شهر تهران بود. مادر بزرگ بار ها و بار ها قصه زندگی دردانه اش را برای زهرا سادات و سیدمهدی دو یادگارشهید، گفته بود و حالا زهرا سادات از زبان مادر بزرگ روز های کودکی و نوجوانی پدر را روایت می کند. او می گوید: پدرم سیدمحمد بسیار باهوش بود، برای همین تحصیلاتش در دوران ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند. او از همان کودکی به فرائض دینی اهمیت می داد. قبل از رسیدن به سنّ تکلیف، نماز می خواند و روزه می گرفت. سیدمحمد در دوران انقلاب در مقطع دبیرستان تحصیل می کرد. ایشان برای کمک به امرار معاش خانواده و تامین هزینه های خود کنار پدرش در قنادی کار می کرد. بسیار به فکر نیازمندان بود. با حقوقی که به دست می آورد، وسایل مورد نیاز نیازمندان را برایشان تهیه می کرد. هجرت به قم او در ادامه می گوید: کمی بعد بابا تصمیم گرفت، بار سفر ببندد ...
این عکاس فرانسوی به توصیه امام (ره) برای ثبت وقایع انقلاب به ایران آمد
ایران بیاید من هم در همان هواپیما بودم. همه سعی ام بر این بود که بتوانم عکس های جاودانه ای بگیرم. از داخل هواپیما زیاد عکس گرفتم. اما همه تمرکزم را به کار گرفته بودم که بتوانم نخستین نفر از هواپیما خارج شوم و لحظه پایین آمدن از پله های هواپیما را عکاسی کنم. البته موفق هم شدم. وقتی برای نخستین بار امام خمینی(ره) را در نوفل لوشاتو دیدم ایشان را نمی شناختم. اما از نوع رفتارشان متوجه شدم شخصیت ...
کاش برای کتاب کودک هم به اندازه بقیه کتاب ها سختگیری می شد
کردند و کنار گذاشتند. با خودم گفتم کاش برای انتشار کتاب کودک هم به اندازه سایر موضوعات سختگیری می شد. کاش ناشرانی که از عهده تولید کتاب های بزرگسال برنمی آیند برای فرار از ورشکستگی مالی، سراغ ادبیات کودک نمی آمدند. کاش متولیان شوراهای کتاب کودک کمی بیشتر بر این آشفته بازار تولید و فروش نظارت می کردند. من، مادری هستم که سال هاست تقریبا هر شب و روز برای فرزندانش کتاب خوانده و در مغازه های جذاب ...
ناگفته های باهنر از اظهارات امام خمینی درباره اسرائیل
به گزارش جماران، متن کامل گفت و گوی برنامه حضور با محمدرضا باهنر در پی می آید: همزمان با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، چهره های اثرگذار نظام اسلامی و بازی گران عرصه سیاست در حسینیه جماران میهمان برنامه حضور هستند تا به میزبانی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) به واکاوی اندیشه های امام روح الله در حوزه های مختلف بپردازند. در برنامه اول از مجموعه حضور درباره قاطعیت حضرت امام خمینی (ره) با محمدرضا باهنر صحبت به میان آمده است. نمایندگی هفت دوره مجلس شورای اسلامی و عضویت ...
آیا امام خمینی(ره) معتقد بود باید اسرائیل از بین برود؟| صحبت های محمدرضا باهنر درباره انقلاب و حضرت ...
...، یک نماینده؛ حداقل دو نفر بشوید که بتوانیم یک انتخابات برگزار کنیم ولی حاضر نمی شدند؛ یعنی کسی شأن خودش را نمایندگی نمی دانست اما حالا الحمدالله رسیدیم به جایی که 15 هزار نفر ثبت نام می کنند. این هم خودش یه مسئله هست دیگر. بعد موقع مصاحبه می گویند تو چرا نماینده شدی؟ می گوید آقا من بیکارم، فارغ التحصیل شدم، شغل پیدا نکردم، گفتم به جهنم می روم نماینده مجلس می شوم! حضور: هنوز قانون ...
تلاش کردم بگویم سفیدشویی منافقین را باور نکنید
عاطفه جعفری، خبرنگار: لیلی عاج یکی از پدیده های جشنواره امسال است و احتمالا سال های بعد هم نام او را خواهیم شنید. اولین فیلم سینمایی او سرهنگ ثریا در جشنواره چهل و یکم فیلم فجر رونمایی شد. او با دستمایه قرار دادن موضوع پادگان اشرف، مقر سازمان منافقین سعی کرده است با یک پروژه بزرگ وارد عرصه فیلمسازی شود. او در پرداخت قصه سرهنگ ثریا، بی آنکه سیاست زده باشد و شعار بدهد، در وضعیتی شاعرانه دردناک ترین ...
پدر برای من مثل یک دُرّ نایاب بود
یا قصه هایی بود که در همان لحظه ها به ذهنم می آمدند و می ساختم و برای بچه ها تعریف می کردم. قصه ها ادامه دار بودند و در شب های بعد هم تعریف می شد؛ چه بسا به کتاب هم تبدیل می شد. این برای من خیلی لذت بخش بود که پیش بچه ها باشم و از آنها دور نشوم و همین دوری برای من خودش باعث دلتنگی بود. دقیقا احساس می کردم در دوره ای که پدرم مجبور بود بخاطر کار و تلاش و فعالیت تبلیغی از ما دور باشد، او هم آن ...
یزدانی، تی لور را که می برد هیچ، پرواز هم می کند!
نباید به من رای می دادند، اما مستقل آمدم و مردم لطف کردند و هفتم تهران شدم. تجربیات من در شورای شهر اضافه شد و در آن جایگاه شما مجبوری همه مسائل را از 10 بعد نگاه کنی. من هیچ وقت مربیگری را دوست نداشتم و این را از اول گفتم. پس اگر شورای شهر هم نمی رفتم، مربی نمی شدم. البته دوست دارم دانشم را به کشتی گیران انتقال دهم. * کشتی موتور محرک ورزش ایران است آقایان کشتی رقیب هیچ رشته ...
فرشته ای که میهمان رهبر انقلاب شد
اظمی و آقا متوجه فامیل من نشد و به عکس بابایم نگاه کرد و دوباره گفتم: فرزند عبدالمهدی کاظمی هستم و آقا بر سرمان دست کشید. از زهرا درباره حس و هیجانی که دختران حاضر در حسینیه داشتند، سوال می کنم که او در پاسخ می گوید: با ورود آقا به حسینیه بعضی ها گریه می کردند و بقیه هم دست می زدند و خوشحال بودند. همه دلشان می خواست با آقا حرف بزنند. بعد هم با رهبر نماز خواندیم و ...
ماجرای آشنایی حاج قاسم با امام خمینی (ره) / هیچ عالمی قادر به انجام کاری که امام کرد نبود
.... حالا دیگر هم میل می گرفتم و هم کبّاده می زدم و هم بیش از هفتاد مرتبه شنا می رفتم. یک جوان خوش تیپی که آقاسیدجواد صدایش می کردند، تعارفم کرد. با یک لُنگِ ورزشی وارد گود شدم ... سیدجواد از من سوال کرد: بچه کجایی؟ گفتم: کرمان. اسمم را سوال کرد. به او گفتم. اصرار کرد هر روز عصر به باشگاه آن ها بروم ... روز بعد همراه سیدجواد جوان دیگری هم آمده بود که او را حسن صدا می زدند ... سه تایی روی ...
"تماس از برزخ" - پایگاه خبری تحلیلی صبح خرد
“مهرزاد حسن شاهی” دبیر ادبیات شیرازی دهه 70 دبیرستان شمس تبریزی در سکوت و بی خبری همکاران و شاگردان سابقش دیده از جهان فروبست؛ این تیتر خبری”صبح خرد” به روایت و اطلاع یکی از همکاران ایشان منتشر و بهت و ناراحتی به سراغ همه آمد، تا اینجا و بعد سه سال همه چیز عادی بود و به مانند همه اتفاقات تلخ و شیرین به فراموشی رسید تا اینکه در بهمن ماه 1401 همسر “مهرزاد حسن شاهی” ذیل همان خبر ، خبر داده که “حسن شاهی” زنده است و هم اکنون در دادگستری استان فارس مشغول به فعالیت است و الحمدالله... ...
قصه لبخند مصطفی
رنگ دیگری گرفت؛ تمامش شد بهاری به بلندای بیست و هفت سال؛ دنیایی که دو هفته مانده به کنکور در دهمین روز از اولین ماه تابستان سال 69 سبز شد و همین طور سبز و بهاری ماند تا بیست ونهمین روز از اولین ماه پاییز سال 96. بعد از آن دنیای تو رنگ خزان گرفت و آن وقت روزی نبود که به مصطفی نگویی: "خودت می دونی که بعد از تو چقدر سخته؟ " لبخند مصطفی با 150 صفحه و قیمت 65 هزار تومان منتشر شده است. ...
منجی اقتصاد ایران از بی برنامگی
فساد که دشمنان بسیاری برایش به ارمغان آورد، باعث شد در سال 1329 همزمان با دولت رزم آرا عزل و در مرداد همان سال به عنوان سفیر ایران در فرانسه انتخاب شود. او در سال 1331 از سوی صندوق بین المللی پول دعوت به کار شد و ابتدا به عنوان مشاور رئیس صندوق و سپس به عنوان مدیر بخش خاورمیانه این نهاد بین المللی مشغول به کار شد. ارتباطات وی در دوران حضور در صندوق بین المللی پول بعد ها که سکان برنامه ریزی کشور ...
اینجا جای پیرمردها نیست!
چشمام داره از بین میره، اعصابی هم برام نمونده گفتم بمونم با این همه مرض و درد سر بار میشم یه نفر فدای همه بشه خیلی بهتره واسه همین با پای خودم اومدم اینجا شما بگین خونه دوماد هم مگه میشه زندگی کرد؟ سرشکستگی میاره برای دخترم مهمون براش بیاد با تعجب می پرسیدن عه مگه باباتون با شما زندگی می کنه؟ یا دوست های نوه م وقتی با من روبه رو می شدن میگفتن عه! بابابزرگت هم با شما زندگی میکنه! این جمله ها برای من ...