زندگی ام را برای یک عشق تباه کردم
سایر منابع:
سایر خبرها
طلاق به خاطر فراموش کردن تاریخ تولد و سالگرد
آن را ندارم. من و رضا بواسطه یک دوست مشترک باهم آشنا شدیم و بعد از 4 ماه هم به خاطر علاقه ای که بین ما به وجود آمد تصمیم به ازدواج گرفتیم. پدر و مادرم بارها از من خواستند تا برای ازدواج عجله نکنم و حداقل یک سال باهم نامزد کنیم تا یکدیگر را بیشتر بشناسیم اما من مخالفت کردم و در نهایت هم با خواست و اصرار خودم با رضا ازدواج کردم. قاضی با لبخند گفت: پس معلومه آدم عجولی هستی؟ ...
دست کاری در شناسنامه، اعزام به جبهه
به گزارش خبرنگار ایمنا ، دبیر جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی استان اصفهان و از پژوهشگران دفاع مقدس است. پانزدهم فرودین ماه سال 1347 در یک خانواده پرجمعیت در منطقه پیربکران از توابع شهرستان فلاورجان متولد شد. با اینکه در زمان انقلاب تنها 10 سال داشت، اما به همراه دیگر برادرها و بچه های محل در راهپیمایی ها و تظاهرات حضور پیدا کرد. بعد از پیروزی انقلاب هم به عضویت بسیج درآمد، نهادی که افتخار می کند ...
اگر به شهادت رسیدم شکرگزار رحمانیت خدا باشید
خودم سعی کردم که هیچ انتظاری از شما نداشته باشم جز اینکه از من راضی باشید و اگر هم برایتان مقدور است حلالم کنید و حقتان را بر من ببخشید چون من از شما بزرگ تر بودم مسئولیتم هم بیشتر بود. ولی دوست داشتم حتی یک بار هم که شده مثل دیگر اعضای خانواده در سختی ها و مشکلات فراوانی که باهم داشتیم تا می توانستم گریه می کردم اما همیشه بغض خود را فروخوردم تا شاید موجب آرامش تک تکتان گردم و بتوانم به ...
افشاگری همسر آقای مجری مشهور تلویزیون: این آقا دست بزن دارد!/ جزییات
دادند 300 سکه طلا بود، اما آقای مجری آن را به 500 سکه افزایش داد. اما شیرینی جشن عروسی و وعده آن سکه ها از همان شب های اول زندگی بر دختر جوان تلخ شد؛ چرا که آقای مجری به بهانه ای قهر کرد و تا دو روز با همسرش حرف نزد. با این وضع عروس جوان دست به کار شد تا ضمن عذرخواهی موضوع را فیصله دهد. آن روز مسأله حل شد، اما چند روز بعد بهانه ای دیگر پیدا شد تا آقای داماد به قهرهایش ادامه ...
شوهرم من را خیانتکار می داند / شب ها از ترس کشته شدن خوابم نمی برد
...> امیر بسیار شکاک بود مشکل من با امیر تنها مصرف مشروبات الکلی نیست بلکه او بسیار مرد شکاکی هم است و اصلا اجازه نمی دهد من مقابل مرد غریبه دهان باز کنم، یا هر زمان قصد بیرون رفتن داشته باشم اول باید از امیر اجازه بگیرم و کاملا برایش توضیح دهم کجا و چه ساعتی می روم و چه ساعتی به خانه برمی گردم؛ حتی برای بردن پسرمان به مهد کودک باید هر روز ساعتش را دقیق و کامل برایش توضیح دهم و اگر فقط چند ...
بازیگر سریال سقوط: هزاران نفر از من متنفرند
بازی کردی. در واقع سه زبان در اجرا بود چراکه این افراد به زبان فارسی، انگلیسی و عربی با یکدیگر صحبت می کردند. بغلانی از واکنش های مثبت و منفی به این سریال گفت : من انتظار این همه بازخورد را نداشتم و خیلی خوب بود. برای مثال در مترو یا چند روز پیش که در فرودگاه بودم، بازخوردهای خوبی دریافت کردم. در راه آهن و بازار هم به همین صورت بود و استقبال از این نقش خوب بود. او در ادامه ...
روایت یک مبارز از زندان طاغوت؛ وقتی با زیرشلواری آزادم کردند کسی مرا نمی شناخت!
می خواندم. آن زمان ها ورود به این مدرسه خیلی سخت بود. مثلا 3 هزار نفر ثبت نام می کردند؛ در حالی قرار بود 30 نفر پذیرفته شوند. من سوم شدم. همکلاسی ای داشتم به نام مصطفی وفامهر که بعدها به شهادت رسید. خیلی پسر نمازخوان و مومنی بود. یک بار اعلامیه ای بردم مدرسه و یواشکی دادم گفتم این اعلامیه آقاست. ببر خانه پنهانی بخوان. خیلی هم تأکید کردم مبادا بدی به کسی. وقتی خواندی برگردان به خودم. ...
جزییات تدارکات حمله تروریستی حرم شاهچراغ (ع) از زبان متهم ردیف اول
میلیون واریز کرد به همین کارت برای رهن خانه. به خواست عبدالله رفتم عابربانک و موجودی گرفتم و عکس واریزی را برایش ارسال کردم. فردایش خانه را در یکی از بنگاه های بلوار... رهن کردم برای یک سال. عکس قولنامه را گرفتم و برای عبدالله فرستادم. من طبقه پایین بودم. یک اتاق، سرویس و حمام و یک انباری داشت. صاحب خانه هم طبقه بالا بود. فکر کردم عبدالله کسی را می فرستد پیشم که کاری انجام دهد ...
گپی با خانواده شهید سرلشگر اسدالله پور که به دست منافقین سوزانده شد
شهید سرلشگر هوشنگ اسدالله پور که در منطقه جنوب کشور به شهادت رسیدند آمدم. خانواده شهید هیچ توقعی ندارند و بی توقع برای پیشرفت استان و کشور تلاش می کنند. وی ادامه داد: من با شهید اسدالله پور در دانشگاه افسری همدوره بودم، شهید اسدالله پور هم سرپرست خانواده خودش بود و هم، چون پدر و مادرش را دست داده بودند برای 2 خواهرش هم پدری می کرد. شهید بسیار شجاع و قهرمان بود، وقتی در عملیاتی تیربارچی شهید شد ...
به بهانه فوت ماموستا ملامحمد بانی ساکان
بالاترین درجه برای من است و هر وقت امری داشتید در خدمتتان هستم. سه سال بعد (سال 96 بعد از زلزله) در دفتر یکی از مشاورین استاندار، مرحوم ماموستا را دیدم. داخل شدم و عرض سلامی کردم و نشستم عرض کردم ماموستا خیر بوده و... مشکلات را گفتند و سریع با کمک همان مشاور محترم پیگیری کردیم و ماموستا را به دفتر خودم آوردم و کلی از محضرشان کسب فیض و بهره بردم. همیشه ارادتمندشان بودم و گاهی با هم همکلام می شدیم که مایه مباهات بنده می شد . بزرگمردی که قلبی صاف، روحی بلند و معرفتی والا داشتند. روحشان شاد و یاد و نامشان جاودان باد. انتهای پیام/ ...
حسن ناهید نوازنده برجسته بدرود حیات گفت
شیراز مهاجرت کنند و اینگونه بود که بخشی از کودکی حسن ناهید در این شهر سپری شد. حسن ناهید فراگیری موسیقی را در سنین کودکی و از ده سالگی آغاز کرد. ناهید در یک گفت و گو درباره این دوران گفته بود: زمانی که فقط 10 سال داشتم تحت تاثیر نوای نی کسایی قرار گرفتم. من که شیفته استاد بودم در راه مدرسه جلوی مغازه هایی که رادیو داشتند می ایستادم و صدای ساز وی را می شنیدم. روزی به این فکر افتادم که یک نی تهیه کنم ...
مجموعه شعر نام تو مرگ را به تاخیر می اندازد اثر ساغر شفیعی
گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس/ معرفی کتاب: مجموعه شعر نام تو مرگ را به تاخیر می اندازد اثر ساغر شفیعی ساغر شفیعی شاعر نام آشنای معاصر مجموعه ای از شعرهایی خود را در کتاب نام تو مرگ را به تاخیر می اندازد توسط نشر شالگردن به چاپ رساند. شفیعی متولد سال 1348 است و تاکنون مجموعه شعرهایی مانند: وقتی باران پیانو می زند ، حالا نام دیگری دارم ، من هم از شاعران دهه چهل هستم و چشمانت اگر نیلی بود از ...
تلخ و شیرین های یک زندگی شگفت انگیز | خیلی ها از ازدواج ما متعجب بودند
.... هیچ عاقدی در نزدیکی ما به خانه نمی آمد و باید در اتاق عقدی که در محضر بود، خطبه خوانده می شد. ساختمان هایی چند طبقه که بالا رفتن از پله های آن برای ژیلا غیرممکن بود. اما آخر سر با پیگیری زیاد در دفترخانه ای در ازگل قبول کردند تا به خانه بیایند. یافتن درمانگاه برای انجام آزمایشی که محضر خانه تعیین کرده بود کار طولانی و پر دردسر دیگری بود؛ درمانگاهی که ویلچرخور باشد! بدون آزمایش که محضر قبول ...
کنایه تند نسرین مقانلو اینستاگرام را ترکاند | منظور حرف های نسرین مقانلو چیست؟
ثل کار نابخشوده مرحوم ایرج قادری که هنگام بارداری پسر بزرگم اتفاق افتاد یا بن بست اصغر نعیمی که با فرهاد اصلانی و دکتر عزیزی بازی کردم. ازدواج، فرصتی برای امتحان کردن خودم با ازدواج، عاشق شدم و با خودم فکر کردم این بهترین فرصت برای امتحان کردن خودم است که آیا می توانم مدتی از آنچه دوست دارم، دور باشم یا نه! آن 10 سال خیلی بر من سخت گذشت؛ بسیار دلتنگ بودم، خیلی شب ها می نشستم برنامه چشم انداز را می ...
ماجرای زنی که دخترش را ترغیب به رابطه جنسی کرد
زن 46 ساله ای که با شکایت همسرش در یک خانه مجردی دستگیر شد؛ درباره قصه ازدواجش به کارشناس اجتماعی کلانتری توضیحاتی ارائه داد. به گزارش وقت صبح ، به نقل از خراسان، او گفت: در یک خانواده چهار نفره به دنیا آمدم. پدرم شغل آزاد داشت، اما زندگی مرفهی نداشتیم. من هم پس از آن که در رشته علوم انسانی دیپلم گرفتم، در کنار مادرم به امور خانه داری پرداختم. همیشه با خودم فکر می کردم که ...
شکار زنان تهرانی توسط مرد بی رحم ! / او به همسر خودش هم رحم نکرد !
همراهش باشم.می گفت اگر با او نروم به من چاقو می زند.او به خاطر مشکل مالی و تامین هزینه اعتیادش دست به سرقت می زد و سرقت ها به فرزندم ربطی نداشت.فرزندم چند بار سرماخورد و در بیمارستان مداوا شد.بعد از دستگیری ما هم مادرم از او مراقبت می کند که متوجه شدیم توده ای زیر گلویش دارد.اما پول های سرقتی خرج او نشد. این زن در ادامه می گوید: 15 ساله بودم که با شوهرم ازدواج کردیم.خانواده ام مخالف بودند و ...
زوجی که هزینه ازدواج شان را صرف کارآفرینی کردند!/ این شرکت بزرگ را بانوان می چرخانند
سال است که به واسطه ازدواجم در بوشهر زندگی می کنم و یک کارآفرین بوشهری ام. بچه که بودم مادرم مدام من را کلاس هنری می فرستاد. آن زمان دوست نداشتم و زود خسته می شدم. اما مادرم می گفت دختر باید هنرمند باشد. حالا که فکر می کنم این شرکت و درآمدش به برکت همان هنرهایی است که به اصرار مادرم یاد گرفتم. دیپلمم را که گرفتم مادرم یک چرخ خیاطی به من داد. قبل تر کلاس خیاطی هم رفته بودم. اولین لباس را برای مادر ...
قتل هولناک زن هنرمند به دست 2 مرد پلید
سرقت؟ واقعیتش مدتی بود بیکار شده و مقداری هم بدهی بالا آورده بودم. از طرفی هم دوستم نیز مثل من مشکل مالی داشت که دو نفری تصمیم گرفتیم راه راننده ها را سد و خودروشان را سرقت کنیم و به مالخری بفروشیم. *درباره روز حادثه توضیح بده؟ من می دانستم مهتاب و شوهرش پولدار هستند و به همین دلیل هم با دوستم تصمیم گرفتیم خودروی او را سرقت کنیم. در نزدیکی خانه آن ها بودیم که ...
فقط در آغوش تو گریه می کنم برادر
مسیر از تو حمایت کرد و تاثیرگذار بود؟ صد درصد خیلی تاثیرگذار بودند. پژمان در خانه ما یک قهرمان بود و یک الگو برای تک تک ما محسوب می شد. همه خانواده ما فوتبالی بودند و فقط یک خواهرم فوتبال بازی نکرده و همه فوتبالی بودیم و تفریح و زندگی مان فوتبال بود؛ مدام بحث های فوتبال و زمانی که تلویزیون روشن بود فوتبال. همه چیز ما فوتبال است. مسلما اینکه یک قهرمان و الگو در خانه ات داشته باشی، خیلی ...
نکات کمتر عنوان شده درباره ایمان و سبک زندگی پدر امام علی(ع)
، آن حضرت بسیار ناراحت شد و بر بالای جنازه ابوطالب رفت و به دو طرف پیشانی او چندین بار دست کشید و بعد فرمود: عمو جان، زمانی که من کودک بودم تو بزرگم کردی، زمانی که یتیم بودم تو مرا سرپرستی کردی و زمانی که بزرگ شدم تو مرا یاری کردی. خدای متعال به تو پاداش خیر بدهد. بعد به سمت جلوی تابوت ابوطالب رفت و فرمود: عمو جان، تو صله رحم را نیک به جا آوردی و پاداش نیکی داری. انتهای پیام/ ...
این زن بدبوترین و چندش ترین شغل جهان را دارد / بدشانس هم است !
بالاتر رفت؛ چشم انتطارش هستیم که عفو شود . عکس پسرش را از کیف درمی آورد و نشانم می دهد. دستی روی عکس می کشد و می گوید: پسرم دلسوز عالم و آدم است... . می خواهد حرف را از پسرش برگرداند که بغضش به اشک تبدیل نشود؛ ماهی سه میلیون و نیم از پیمانکار می گیرم و برای این همه ساعت کار و نظافت بیمه ای ندارم. خسته ام. نفسم سخت بالا می آید. آخرین باری که کرونا گرفتم، از پا افتادم. یک ماه بستری شدم در بیمارستان و ...
نقشه پسر شیطان صفت برای رابطه با دختر جوان
شنیدن این نشانی ها خیلی خوشحال شدم. نادر که خوشحالی مرا دید مدعی شد که آن گردنبند را قبل از سانحه تصادف از عمران گرفته بود تا شبیه آن را برای دوست دخترش بخرد! و سپس ادامه داد: اگر آن را می خواهم به در منزل شان بروم! من هم که خیلی دوست داشتم تنها یادگاری نامزدم را با خودم داشته باشم روز بعد به سمت منزل پدر نادر رفتم. او وقتی در حیاط را باز کرد از من خواست داخل حیاط بروم تا او گردنبند را از ...
احمدزاده: با پدرزن استقلالی ام کری سنگین دارم!
.... بعد از جدایی از پرسپولیس تصمیم گرفتم از یک سری اتفاقات که سد راه موفقیتم هستند دور شویم و فکر کنم مسیر خوبی را در پیش گرفتم و برای تیمی که بازی می کنم مثمرثمر باشم و تمام انگیزه و توانم را برای تیمی که در آن بازی می کنم به کار می گیرم. مورایس چطور مربی ای است؟ به چه شکل می توانی او را توصیف کنی از نظر فنی و اخلاقی و شیوه رفتار؟ کسی که در سطح یک فوتبال دنیا بوده و همیشه ...
به بهانه سالروز شهادت شهید جعفر جنگروی اولین فرمانده سپاه خرمشهر؛ پدرم مردی از جنس خاک و با روح افلاکیان ...
، گفتم پس برام رژه برو ایشان یک ربع در حیاط برایم رژه رفتند و سلام نظامی می دادند من غرق خنده می شدم اما ته دلم با وجود شادی دنیای کودکیم نوعی اضطراب هم بود اصلا دلم نمی خواست بابا برود، غافل از اینکه آخرین دیدار با پدر بود پدری که به معنای واقعی مرد بود. فرزند شهید جنگروی ادامه داد: جاذبه ایشان در ارتباط با همه از هر نوع قشر و دین و قومیت بود، در کنار رئوف بودن بسیار، جدیت خاص خودشان را ...
خاطرات کودکیِ این چند نفر اشک تان را درمی آورد
که دریافتم اگر هر گونه نشانه ای از خوشحالی یا روحیه خوب از خودم بروز دهم، مادرم برای تنبیه و ناراحت کردن من دلیلی خواهد یافت. یادم هست که حتی این فرضیه را تست می کردم و چند بار برای نمونه با لبخند یا گریه پیش مادرم می رفتم و متاسفانه فرضیه ام درست بود. وقتی مطمئن شدم این فرضیه درست است کم کم یاد گرفتم که خوشحالی ام را نشان ندهم و وقتی به 10 سالگی رسیدم تقریبا دیگر ممکن نبود کسی خوشحالی من را ...
قتل زن نقاش با نقشه قبلی | کشف لکه های خون در خودروی شاسی بلند مقتول
بازداشت شد و هردو برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند. متهم به قتل 35ساله است. او می گوید که با همدستی یکی از دوستانش که سارقی سابقه دار است قصد دزدیدن ماشین مقتول را داشته اما مجبور شده که دست به جنایت بزند. زن نقاش را چطور می شناختی؟ چند مرتبه برای انجام کارهای نظافت به خانه اش رفته بودم و می دانستم او و همسرش وضع مالی ...
پیام های صوتی دختر مشهدی به عشق سابقش خون به پا کرد
مدرسه نرفتم و بی سواد باقی ماندم. روز ها به همین ترتیب سپری می شد تا این که حدود یک سال و نیم قبل با پسری اهل کشور افغانستان آشنا شدم. او به خانه خواهرش آمده بود و در همسایگی ما زندگی می کرد. چند ماه با اسد رابطه داشتم و برای یکدیگر از طریق فضای مجازی پیام های صوتی می فرستادیم چرا که من بی سواد بودم و نمی توانستم هیچ کلمه ای را تایپ کنم. در همین زمان او از من خواستگاری کرد، ولی مادربزرگم ...
جنایتی که به خاطر زن مطلقه رقم خورد
که به شدت از قتلی که مرتکب شده بود پشیمان بود مدعی شد به هیچ وجه قصد کشتن مقتول را نداشت بدنبال مراجعه او و درگیری لفظی این اتفاق رخ داد. اظهارات همسر مقتول در ادامه تحقیقات، پلیس به بازجویی از همسر مقتول پرداخت که وی به مأموران گفت: مدتی قبل از ناصر - قاتل - جدا شده و با رحیم ازدواج کرده بودم. از همسر اولم پسری به نام دانیال داشتم که نزد پدرش زندگی می کرد اما شوهر سابقم ...
درآمد میلیونی دانش آموز مشهدی با چاشنی شیرینی + فیلم
...، اضطراب های اجتماعی و دوران بلوغ را تحمل کنید و این چالش ها را به تنهایی پشت سر بگذارید. روایت امروز ما از فاطمه، دانش آموز 15 ساله ای است که با اتکا به اراده محکم خود توانسته با دست هنر خود، برای خانواده 4 نفره خود اشتغال زایی کند و درآمد بین 4 الی 10 میلیونی تومانی را داشته باشد. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی میخواهم روی پای خودم بایستم ...