گپی با خانواده شهید سرلشگر اسدالله پور که به دست منافقین سوزانده شد
سایر منابع:
سایر خبرها
گپ و گفتی با پدیده تیم ملی تیراندازی؛ شکست دادن پدر حس دوگانه ای دارد/ نخبه ورزشی دهه هشتادی: بالارفتن ...
تفنگ را در اختیارش قرار دادم. توانایی بدست گرفتن سلاح را داشت و خیلی هم عالی تیراندازی می کرد، از همان موقع متوجه استعداد پسرم شدم و چون خودم هم به صورت حرفه ای در این رشته فعالیت داشتم، در ادامه راه و پرورش استعدادش همراهش شدم. محمدسامان: کوچکتر که بودم، وقت هایی که پدر تیراندازی می کرد، دوست داشتم تفنگش را دست بگیرم و تیراندازی کنم، اما مادرم به شدت مخالفت می کرد و اظهار ...
روایت یک مبارز از زندان طاغوت؛ وقتی با زیرشلواری آزادم کردند کسی مرا نمی شناخت!
...: شما دخالت نکن. دیگر مطمئن شدم آمده اند من را ببرند. به محض اینکه از کلاس رفتم بیرون، عضدی دستش را گذاشت لای دست من و با انگشت هایش دستم را فشار داد و شروع کرد به دادن فحش های رکیک. گفت: تکان بخوری با گلوله می زنمت. من نمی دانم چرا به او گفتم: جناب سروان اجازه دهید کتاب هایم را بردارم. گفت: جناب سروان پدر فلان فلان شده ات هست. او سربازجو بود و سروان از درجه اش کمتر بود ...
درخواست بی شرمانه از همسر برای درآمدزایی در فضای مجازی
می اندیشیدم اگر زندگی مشترکمان را آغاز کنیم او هم سر به راه می شود و برای رفاه خانواده اش دنبال شغل و درآمد می رود. بالاخره زندگی زیر یک سقف هم موجب نشد تا همسرم دست از اعتیاد و رفتارهای ناشایست خودش بردارد. به گونه ای که با تولد دخترم، سختی های مالی و عاطفی در زندگی ما شدت گرفت تا جایی که حتی اجاره منزل را هم پرداخت نمی کرد. در یکی از همین روزها فیروز موضوع شرم آوری را مطرح کرد و از من خواست تا از ...
روایت هایی از ساکنان و خادمان بزرگ ترین آسایشگاه معلولان کشور | راه هایی که ما را به هم رساند
، بهزیستی و بیمارستان ها، پیگیری صدور بیمه و شناسنامه، پیگیری ثبت نام در مدرسه برای کودکانی که ذهن سالم دارند و جابه جایی بچه ها بین اتاق ها بخشی از فهرست بلندی است که خانم کاویان به آن اشاره می کند. کار او از آن کار هایی نیست که بشود کارمندی و اداری با آن برخورد کرد. مثلا وقتی سرنخی از والدین یک بچه به دست می آورد، همه تلاشش را می کند تا خانواده را به پذیرش فرزند معلولشان مجاب کند. امیرعلی یک نمونه ...
بازخوانی آخرین سال های زندگی حسن ناهید / از کنایه های زن عمو تا حقوق 700 هزار تومانی
...> من هم در نهایت هیچ کاری نتوانستم بکنم و ناچار شدم که تنها به تدریس بسنده کنم. الآن چند کلاس درس در دانشگاه برای دانشجویان فوق لیسانس دارم، یا اینکه داوری پایان نامه های فوق لیسانس را انجام می دهم. در کل نوازنده ساز نی تعدادشان اندک است چرا که نواختن این ساز بسیار دشوار است، مثلاً اگر یک بچه کوچک روی ساز سنتور مضراب بزند، صدایش در می آید اما نی این گونه نیست. سال ها باید روی این ساز کار کرد ...
فرازهایی از وصیت نامه شهید مجید قربانی پور + تصاویر
کنی مرا شاد کرده ای. مادرم نمی دانم چه بگویم ولی حلالم کن و دعایم کن. پدر بزرگوارم، قلبم بسی فشرده است زیرا نمی دانم به تو چه بگویم ولی حلالم کن و دعایم کن چون تو خود از همه چیز آگاهی. پدرم ببین! که پدران شهیدان دیگر چقدر مقاوم و استوار هستند، تو نیز چنین کن، همچون کوه بایست و مقاوم باش مرا حلال کن و سعی کن برادرانم را درست تربیت و هدایت کنید. برادران عزیزم شما همه تان ...
شوهرم من را خیانتکار می داند / شب ها از ترس کشته شدن خوابم نمی برد
ارتباط دارد و نیز به شدت دوست باز است و تمام اوقات خود را با دوستانش می گذراند و من از ترس کتک هایش، نه جرات اعتراض دارم و نه جرات انجام هیچ کار دیگه ای را؛ فقط در این زندگی می سوزم و می سازم. شب گذشته که در منزل مادرم مهمان بودم؛ ساعت دو نصف شب سر و کله امیر پیدا شد از ترس این که نکند مرا کتک بزند مثل بید بر خودم لرزیدم. چرا که پدرم به رحمت خدا رفته است و با مادرم تنها بودیم؛ ترسم به ...
علی محمد حاضری: امام در انقلاب اسلامی روی جریان دانشجویی و علائق و دلبستگی وطن پرستانه و دیندارانه آنها ...
...، همگی غرب زده و لاابالی و کم اعتنا به دین و ارزش های دینی هستند. امام در آن موقع روی جریان دانشجویی و علائق و دلبستگی وطن پرستانه و دیندارانه آنها حساب باز کرد. مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با علی محمد حاضری را در ادامه می خوانید: آقای دکتر بحث ما درباره نقش مؤثر جنبش های دانشجویی به عنوان یکی از عوامل پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین نقش اساتید در تحولات جنبش های ...
حاشیه نگاری دیدار مردم تبریز با رهبرانقلاب/ روایتی فانتزی از ستِ پدر و دختری
علی تنها بماند، محکم تر تکرار می کنند: بیز اولماغا حاضیریخ، خامنه ای سربازییخ و حضرت آقا هم چند دفعه ای دست روی سینه شان میگذارند و عرض ارادت می کنند. پشت اسپیلت خاموش می ایستم، از شانس بهترین نقطه برای دیدن هر چه بهتر حضرت آقاست، عبایش کرمی رنگ نبود، بلکه سرمه ای خوشرنگ بود، به یاد آن دختر افتادم که می خواست با حضرت آقا ست پدر دختری بزند؛ انصافا این رنگ عبا هم بهشان می آمد، با آن ...
هنرهای ایرانی اسلامی با جان محمدمهدی هراتی آمیخته است
، خاندان هراتی به منظور ادامه راه پدر، درصدد تشکیل بنیاد هراتی هستند تا پژوهش ها و دغدغه های پدرم را در زمینه هنر ایران ادامه دهیم. گشایش نمایشگاه استاد هراتی و خانواده هراتی از دیگر برنامه های جنبی این مراسم اجرای نوای موسیقی شرقِ خراسان توسط استاد علی محمد سنگک با همراهی دوتار غفور محمدزاده بود. این مراسم با گشایش نمایشگاهی از آثار استاد هراتی، پدر و فرزندانشان به پایان رسید. نمایشگاه مذکور تا یازدهم اسفند 1401، در مؤسسه فرهنگی هنری صبا، میزبان علاقه مندان خواهد بود. ...
دیدار با روای شهادت همرزمان در دشت ذوالفقاریه
تماس بگیرند. مدت زیادی طول نکشید تا اینکه همه خانواده ها با من تماس گرفتند و با شور وصف ناپذیری برای سفر به مناطق عملیاتی ابراز آمادگی کردند. او حس و حال خانواده ها را در راه سفر به خرمشهر این گونه توصیف می کند: نخستین برخورد من با خانواده های این رزمندگان پای اتوبوس برای سفر به مناطق جنگی بود. آنها در راه رفتن به محل شهادت عزیزان شان حسابی مشتاق بودند. حتی مادر یکی از شهدا به دلیل ضعف ...
تأکید بر اهمیت قصه درمانی برای کودکان و نوجوانان
می خواهم با تصاویر به بچه ها امنیت بدهم. همچنین در کتاب پدربزرگ های هله هوله خور هم از پدر و پسرم الهام گرفتم و از دوروبر خودم استفاده کردم تا تصاویر داستان را بسازم. اخوان درباره تکنیک تصویرگری این مجموعه نیز بیان کرد: تکنیک تصویرگری کتاب ها را دستی و اکریلیک و با استفاده از مقوا انتخاب کردم؛ زیرا ترجیح دادم تصاویر را با دست خلق کنم. مهمان ویژه آیین رونمایی مجموعه قصه های ...
شکنجه گر ابروکمانی رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی چلوکباب با دوغ اوج شکنجه ساواک بود!
فردوست هستم بی فایده بود! همه مقام امنیتی را می خواستند و فردوست و امثال فردوست برایشان مهم نبود! این عنوان مقام امنیتی تا انقلاب روی ثابتی ماند و همه جا به پذیرایی از او افتخار می کردند." ثابتی در مصاحبه با عرفان قانعی فرد درباره ارتقاء خود در ساواک چنین گفت: " پس از سه ماه از آغاز خدمتم در ساواک، به علت گزارش های تحلیلی ام راجع به مسائل سیاسی جاری کشور به ریاست بخش بررسی های ...
افسانه ای به نام دُن دیگو را می دانید؟
سانتافه بود، مارادونا به پایتخت کشور آفتاب تعلق داشت اما خانواده او هم مانند خانواده مسی فقر را با گوشت و پوست شان لمس می کردند. پدر لیونل مسی کارگر کارخانه و پدر دیگو مارادونا کارگر معدن بود تا علاوه بر شباهت های فراوان در تکنیک خارق العاده، در این مورد هم شبیه باشند. لانوس شهری کوچک در استان بوئنوس آیرس که آن روزها جمعیتش به 100 هزار نفر هم نمی رسید این روزها 212 هزار نفر جمعیت دارد و پر ...
در حلقه لشکر فرشتگان
هم خانمی که مسئول هماهنگی بچه ها بود رفت پشت میکروفون و اولش پرسید: بچه ها منو می شناسین؟ همه صادقانه گفتند: نه! خودش را معرفی کرد و از همه مربی ها و عناصر چادرمشکی دار، خواست که دیگر کسی توی صف بچه ها نباشد و همه بروند انتهای سالن. دوست نداشتم از بچه ها جدا شوم. ولی چاره ای نبود. ظهر که برای رفتن به دیدار حاضر می شدم، پسرم پرسید: مامان مگه جشن تکلیف خودته داری صورتی می پوشی؟ گفتم: منم ...
تلخ و شیرین های یک زندگی شگفت انگیز | خیلی ها از ازدواج ما متعجب بودند
.... این ژن در خانواده من، مادر و پدر و خواهرانم وجود نداشت. هیچ کدام مبتلا نبودند و ژن بیماری از 7 نسل گذشته من جهش یافته و مرا انتخاب کرده است. 16 ساله بودم که ضعف در پاهایم جان گرفت. حس می کردم به خوبی و مانند همسن و سال هایم نمی توانم راه بروم و بدوم. از بچه ها عقب می ماندم و مانند سال های گذشته که با خانواده دربند و سربند می رفتیم، دیگر چابک نبودم. پاهایم جان نداشت، نا نداشت. پس ...
معادله چندمجهولی در مدارس قم
و سوالاتی را برای بیننده مطرح می کند. دختر از دوبار مسمومیتش برای فرماندار می گوید: بار دوم که مسموم شدم از آموزش وپرورش آمدند و گفتند دارید ناز می کنید! در میانه حواشی مسمومیت دانش آموزان دبیرستان های دخترانه از خراب بودن وسایل گرمایشی گفته می شود: اعلام کردند پوست پرتقال در شوفاژها ریخته اند و همین امر دلیل مسمومیت هاست! 17بهمن که من احساس سرگیجه کردم، در حیاط مدرسه بودم، اگر مشکل از شوفاژهاست ...
بعضی وقتی ضعف ها را نگاه می کنند، اصل جمهوری اسلامی را انکار می کنند
یا جاذبه های دنیایی، آنها را به خودش جذب میکند و زاویه پیدا میکنند. درجه ی زاویه، اوّل خیلی کم است؛ [ولی] هر چه ادامه پیدا کند درجه اش بیشتر میشود و از خطّ اصلی، از خطّ واقعی جدا میشود؛ مشکل این است. ما در کشورمان، در انقلابمان، این مشکل را داشته ایم. بعضی ها با انقلاب بودند، بعد زاویه پیدا کردند. عوامل مختلفی [وجود دارد]. گاهی تقصیر خودشان هم نبود، تقصیر دستگاه ها بود، تقصیر حکومت بود، تقصیر ...